فریده روشن ، رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر اصفهان در گفت و گو با بُرنا مطرح کرد:
" آموزش و پرورش مسبب اصلی معضل بیکاری و طلاق است . لزوم تغییر سیاست های آموزش و پرورش متناسب با نیاز جامعه وجود دارد. فقط در حیطه آموختن درست رفتارها و مسائل اجتماعی نیست که آموزش و پرورش اشکال دارد، بلکه خیلی از مباحث و سیاست های آن به ضرر جامعه است. روش آموزش ما باید تغییر کند و متناسب با نیاز و مشکلات جامعه تدوین شود."
سرکار خانم روشن برای متهم کردن آموزش و پرورش همه دلیل یا دلایل دارند. وقتی در این جامعه مسئولین یا دست اندرکاران امور توانایی برون رفت از دور باطل سازمانی یا چرخه معیوب کارکردی آنها را ندارند ، همگی با متهم کردن آموزش و پرورش تیر خلاص می کشند. در واقع آموزش و پرورش تبدیل به سوپاپ اطمینان بزرگ گویی و بزرگ نمایی شما مسئولین در جای جای نظام سیاسی گردیده است.
اول ) گفته اید که سیاست های آموزش و پرورش به ضرر جامعه است! عارضم به حضورتان که : سیاست در آموزش و پرورش اصلا معنا ندارد . متعجبم که شما مگر در این کشور تحصیل نکرده اید ؟ ما فقط در امور سیاسی سیاهی لشکریم هم معلم و هم دانش آموز . اما دنیای سیاست با ما و ما با او بیگانه ایم. ما سیاستی نداریم که به ضرر جامعه باشد ، برعکس این جمله صحیح است ، یعنی سیاست های موجود به ضرر آموزش و پرورش است. نظام سیاسی برای آموزش و پرورش سیاست خاص دارد نه آموزش و پرورش برای جامعه .
دوم ) اشکال آموزش و پرورش فقط در حیطه آموختن درست رفتارها و مسائل اجتماعی نیست ، همان سیاست های موجود اگر اجازه دهد رفتارها و مسائل اجتماعی نیز آموزش داده می شود. مگر آموزش و پرورش اجازه تألیف کتب اختیاری دارد که بخواهد واقعیت های جامعه را به تصویر بکشاند؟ انتظار کارکردهای مذهبی توسط مدارس ، به طور اتومات وار آموزش و پرورش را سفارشی نموده است. ما از فرهنگ کشور فقط بُعد مذهب را آموزش می دهیم و از آموزش ارزش ها و هنجارها و آئین ها و سنن و آداب و رسوم و قوانین و مقررات و.....خبری نیست حال شما انتظار آموزش واقعیت های اجتماعی را دارید؟ شما فیلترهای تألیف کتب درسی را می شناسید؟
سوم ) شما خود به عنوان رئیس شورای فرهنگی یک استان بزرگ یعنی اصفهان چه برنامه تأثیر گذاری بر امور مهمی چون ازدواج و طلاق و بیکاری به جا آورده اید؟ از قدیم گفته اند : یک دست صدا ندارد یا با یک گل بهار نمی شود. حقیقتا اگر همه چیز از گلوی آموزش و پرورش عبور می کند پس حال و روز آن چرا چنین نحیف و نزار است و درمانی برای بیماری این نهاد با عظمت جدی گرفته نمی شود؟ کاش شما ابتدا به حال آموزش و پرورش کشور اشک می ریختید و سپس آن را متهم به کوتاهی می نمودید. پس نقش بنیادی خانواده و رسانه و وزارت با عظمت تر دیگر یعنی فرهنگ و ارشاد اسلامی کجا رفته است؟
سرشت و شخصیت کودک قبل از آن که به دست آموزش و پرورش سپرده شود توسط نهاد خانواده و رسانه ها ی داخلی و خارجی و فضای مجازی و...... به اندازه کافی بمباران ارزشی و ضدارزشی می گردد و ما معلمین می بایست کلی بر این روح و مغز کار شده شکل گرفته شده ، چکش کاری کنیم تا آن را به صلاح آوریم .
بلی در آموزش و پرورش ما مهارتی آموزش داده نمی شود اما بیکاری فقط نتیجه کوتاهی ما نیست . وزارت اقتصاد و مجلس با تدوین قوانین خود نیز مقصرند. حتی بانک مرکزی با سیاست های پولی خود هدایتگر امور مهمی چون اشتغال و تولید یا بیکاری است. وزارت جهاد کشاورزی یا وزارت صنعت و معدن یا وزارت رفاه ، پس این متهمان اقتصادی ردیف اول در مذموم شمردن معضلات اجتماعی - اقتصادی چون بیکاری منجر به طلاق ، کجایند؟
یاد شعر طنزگونه گویای واقعیت مورد نظر افتادم :
من نبودم دستم بود
تقصیر آستینم بود
آستین مال کت ام بود
کت ام مال بابام بود
این شعر نشان می دهد که به ما از همان دوران طفولیت چنین یاد داده اند که اشتباه خود یا تناقض موجود در یک سازمان را گردن دیگری بیندازیم.
شما مسئولین نظام سیاسی به هنگام احقاق حق و حقوق معلمان سکوت کنید و ابراز عجر و ناتوانی نمائید اما به هنگام جست و جوی مجرم اصلی ، تنها خانۀ بدون دیوار کشور را که هر رهگذری تمامی آنچه که در آن است را می بیند، متهم ردیف اول معرفی کنید.
سرکار خانم روشن ، اگر بیکاری هست که منجر به طلاق نیز می گردد به دلیل وجود مفاسد اقتصادی بیشمار است. نسل ما با واژه اختلاس بیگانه بود اما امروز دقیقا با اثرات مخرب این ویرانگر هر ارزش اقتصادی را خوب می شناسد. در این کشور اختلاس کننده اجازه مهاجرت به سرزمین دیگری را دارد تا عمل زشت او هم مخفی نگه داشته شود و هم فراموش گردد . چون افکار عمومی ذهن فراموشکاری دارد و این به نفع سیاستمداران است.
اگر طلاق هست چون ماهواره و تلگرام و اعتیاد به فضای مجازی است، چون فقر اقتصادی و زایش تجمل گرایی چشم و گوش بسته هست ، چون آهنگ مدرنیته با آهنگ جیب مردم هم ریتم نیست . چون همه دوست دارند آن دیگری برتر مالی شوند. همه امروز دلباخته پولند. طلاق هست چون چندزنی و صیغه کردن امری بدیهی است. طلاق هست چون بی بندو باری جنسی هست. شما که رئیس یک بخش فرهنگی هستید این موارد را از ما بهتر می دانید، حال چطور شده که یقه آموزش و پرورش را برای افزایش بیکاری و طلاق گرفته اید؟!
قاچاق در هر نوع و رگه ای که بخواهید متصور شوید تبدیل به یک رفتار عادی در جامعه گردیده است. ما معلمان بر درهای کارخانه ها و کارگاه های تولیدی کشور مُهر تعطیل نزده ایم . ما معلمان میزان واردات از هر نوع کالای موجود و ناموجود در وطن را نیفزوده ایم.
ما معلمان به جای رسانه های جمعی با عدم تولید فرهنگ و غنابخشی آن ، به فرهنگ بیگانه چراغ سبز نشان نداده ایم.
شما دست اندرکاران امور فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی دقت کنید که با متهم ساختن ساختار نظام آموزشی کشور ما معلمان را نیز متهم می سازید و دستمایه زحمات ما را به باد نیستی می سپارید. زخم های تن ما معلمان بسیار بیشتر و عمیق تر از باور هر یک از شماهاست. باید معلم باشید و معلم زندگی کنید تا شرایط ما را درک کنید. ما معلمان عروسک خیمه شب بازی نیستیم که هر طور دلتان بخواهد ما را کوک کنید یا به رقص وا دارید. ما در سایه شغل پُرملات خود از شعور و تعهد شغلی خودمان برای آموزش فرزندان این مرز و بوم هزینه می کنیم که در غیر این صورت اوضاع جامعه از شرایط فعلی هم وحشتناک تر بود. خود شما چگونه آموزش دیده اید ؟ مدیون هیچکدام از معلمان خودتان نیستید؟
نصایح و روشنگری های ما معلمان در حجم و اندازه و رشد شعور و تفکر افراد جامعه سهم بسزایی دارد که در هیچ یک از کتب درسی نگاشته نشده است. یک دانش آموز آنقدر که از ما معلمان یاد می گیرد از محتوای کتب درسی چیزی نمی آموزد. جملات تحول زای ما معلمان شما را به همین حد و اندازه فعالیت رسانیده است ، لذا به جای متهم و مقصر اعلام کردن آموزش و پرورش و معلمان برای هر پدیده یا معضل اجتماعی ، دست ها را درهم بفشرید تا با تعقیب معلول ها به علت العلل اصلی هدایت شوید. برای حل تمامی تنگناهای کشور به ایجاد تعادل و هماهنگی در نظام اجتماعی کل نیازمندیم. خرده نظام ها برای تحقق اهداف نظام اجتماعی کل فعالیت می کنند لذا باید همه آنها با یکدیگر و همسو حرکت کنند. با جا گذاشتن آموزش و پرورش در سر بی راهه ها و فرزند ناخوانده اعلام کردن آن ، گِره های بیشماری بر کل نظام اجتماعی می افتد که در نهایت به ناکارآمدی سازمانها و مدیریت آنها منجر می شود.
ما معلمان حریم مقدس خود را با چنگ و دندان محافظت می نمائیم و اجازه نمی دهیم که به این سادگی خدمات ارزنده مان نادیده گرفته شود. ما معلیم شاید تنها پاسدار آموزش در حریم عشق و ایثار.
کد خبر: 696759 تاریخ خبر: 1397/01/26
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تشکر، بنده نیز بدون شناخت در
متن اشاره کرده ام. کاملا مشخص
است. امور مملکت را به دست افرادی
می سپارند که در آن زندگی نمی کنند
و آنرا نمی شناسند. برای همین قادر به
انجام کاری نیستند.
من هم از شما ممنون هستم . ما در درون
سازمان خود می توانیم نقد کنیم ، بررسی
کنیم ، اعتراض کنیم و......
اما سایر سازمانها بدون هر نوع کمک و مساعدت
به آموزش و پرورش کشور حق متهم ساختن مارا
ندارند. اگر ما در مسایل و مشکلات سایرین هیچ
نمی گوئیم آنان نیز حریم را باید محترم شمارند.
کم کم آلودگی هوا هم تقصیر ما خواهد بود که
چرا در کلاس درس راجع بدان سخن نگفته ایم!!
موفق و مؤید باشید.
اقتباس از متن: « ما فقط در امور سیاسی سیاهی لشکریم هم معلم و هم دانش آموز! »
پروین اعتصامی در شعر اشک یتیم:
« ...
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته اند
این گرگ سال هاست که با گلّه آشناست
...
پروین به کجروان سخن از راستی چه سود
کو آن کسی که نرنجد ز حرف راست؟ »
پیروز و سربلند باشید.
آری چنین بود برادر !!!
تشکر و سپاس .
رسالت شغلی و ادای دین هست به قداست حریم آن.
یک عمر در این وادی فراز و نشیب تحمل کرده ایم که
امروز سرباز جان نثار آن برای ایثار باشیم.
تشکر از قدرشناسی شما .
آیا طرح این مساله و اعتراض به آن حقیقتا
از وظایف وزیر محترم یا روابط عمومی
ایشان نیست ؟ چرا از حریم معلمان یا
آموزش و پرورش دفاع نمی کنید ؟
خانم روش : هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
نقش آموزش در جامعه پذیری افراد آصلی انکارناپذیر
است ، منتهی سیاست چنین مجوزی به آموزش و پرورش
نداده است و در ضمن ما این همه فریاد می کشیم کسی
در این سرزمین وسیع دادرسی نمی کند پس حق مقصر
قلمداد کردن آموزش و پرورش و به تبع آن معلم را نیز ندارند.
اگر ما سر مایه گذاران دلسوز داشتیم که اوضاعمان این نبود!!
خیرین فقط مدرسه می سازند برسایر بندها کسی نظارت ندارد.تشکر
البته رشته تحصیلی شما را نمی دانم اما معلمان با
ورود به کلاس کار فرهنگی را با حرکات و سکنات و
منش و رفتار و تدریس و پرسش و آزمون و گفتگو و...
آغاز می کنیم لذا طی 25 سال یقین بدانید آگاهانه یا
ناآگاهانه شما کار فرهنگی را انجام داده اید . تشکر
موفق و موید باشید.
خانم روشن ای کاش معضلات اجتماعی را کارشناسانه و روشن بینانه دیده و اظهار نظر میکردید.ایا از انواع اموزش ور نهاد اموزشی و کشور خبر دارید. که خانواده و جامعه همه امزش رسمی را چون پنبه میزنند. ایا به صدای معلمین تاریخ و جامعه سناسی توجه کردید که دین به تنهایی نمیتواند عامل انسجام جامعه ور ایران متکثر باشد و همه عوامل دیگر مثل وطن پرچم سرکد ملی...را یا از بین بددید یا ندیده گرفتید و به ندای اینگونه معلمین در حراستها جواب دادید حرف زیاده ولی خانم روشن روشن ضمیر باش و معضلات اجتماعی را چون گذشتگان پله ترقی سیاسی خود قرار نده گرچه بنظرم دیگه جواب نمیده
طبق فرمایش شما با خرده گرفتن به یک
وزارتخانه عظیم کشوری که نقش استراتژیک
در توسعه پایدار همه جوانب را دارد ، شاید یک
فرد فقط بتواند پله های سیاست را بالا پائین رود
اما اعتماد بخش قابل توجهی از اقشار جامعه را از
دست می دهد.
بجای دادرسی و پشتیبانی از کاستی ها بر شعله های
آن فوت کردن ، عواقب خوشایندی نخواهد داشت.
قبلا مسبب همه چیز آمریکا بود و حالا آموزش و پرورش !!
از همراهی تان سپاسگزارم.
برای احساس مسولیت از حضرتعالی سپاسگزارم.
چنین اشتباهات را تمامی همکاران قطع یقین از
نوشتن با موبایل می دانند و دامنگیر همه ماست.
خوشحالم که همکار فهیمی چون شما دارم.
منتظر همراهی و ارایه نظرات شما بزرگوار هستم.سپاس
خرید گوشی جدید باشد.
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
از که می نالی و فریاد چرا می داری؟
ادامه دارد
مرحوم علامه طباطبایی رحمة الله علیه می فرمودند وقتی که یک برگ از درختی می افتد در این عالم تاثیر دارد حال ببینید که گناه چقدر تاثیر دارد!!
خدا رحمت کند ولی خدا عارف واصل حضرت آقای بهجت را که سیدنا الاستاد همیشه از ایشان به نیکی یاد می کردند و مطالب بسیاری را در کتاب هایشان از ایشان به یادگار گذاشته اند که بارها این شعر را می خواندند که :
ز دست غیر ننالم که همچو حباب همیشه خانه خراب هوای خویشتنم
ادامه
یکی از شاگردان مرحوم آقای بهجت رضوان الله تعلی علیه نقل می کرد: یک بار پس از نماز، در بین راه مسجد و منزل بودیم که بنده خدایی به همراه ایشان آمد و با اصرار می گفت: که من میخواهم آدم بشوم ولی نمیشود، آقا فرمودند: چه کسی نمی گذارد؟ گفت: شیطان. حضرت استاد ناگهان با تغیّر به سوی او روی گردانیده و فرمودند: کو؟ کجاست؟ بنده خدا گفت کی؟ ایشان گفت: شیطان کو؟! تا دستش را بشکنم، کوش؟ و ادامه داد: مگر شیطان کاری ازش میآید؟ خودت نمیخواهی، خودت را درست کن!.
ادامه
کس، دشمن من نیست منم دشمن خویش ای وای مــــن ودست مــن ودامـــن خویش
ناشناس همیشگی
مقصر و دخیل دانستن شیطان در گناهان و
خطاهای ما نیز نوعی برون افکنی و وجدان
صاف کنی هست.
تمامی کرده های ما از نفس سرکش خودمان
نشأت می گیرد. برای همین یافتن انسان کامل
یا مؤمن واقعی دشوار و ناممکن است .چون ما
انسانها تسلیم و تابع نفسیم . یاران امام زمان
" عج " 313 نفر از کل جهان است شما خود
تفسیر گفته را با استدلال و باور خود بنمائید.
این گفته برای ناممکن بودن امر نیست برای
اثبات تسلیم بودن ما در قِبال نفس است.تشکر
ضمنی برای بنده نداشته باشد. از کم هوش
طلقی شدن ناخرسندم.
تلقی شدن
برای من افتخار بزرگی است که از سوی
جامعه فرهنگیان یک استان مورد مرحمت
قرار گیرم، منتهی مراتب شما برای بیان
این سخن از سوی جامعه فرهنگیان قم
یا باید سخنگوی آنان باشید و یا نماینده
آنان. لذا از توجه فقط خودتان سپاسگزارم .
انجام وظیفه است و با طیب خاطر تلاش
می کنم، امید همان حداقل مرهم زخمها
باشم.