وزیر آموزش و پرورش در طی نشستی گفتند : ریشه همه مشکلات آموزش و پرورش ناشی از فاصله آن با مردم است . **
جناب وزیر این فاصله می دانید از کی آغاز شد و چگونه شدت گرفت؟
با هم مرور کنیم تا دلایل را بیشتر و بهتر بفهمیم :
فاصله از زمانی آغاز شد که وزرا ، از ولی نعمتی معلمان استعفا داده و خواسته ها و دردنامه های آنان را نادیده گرفتند.
فاصله از زمانی آغاز شد که وزارت آموزش و پرورش از قوه مجریه خارج و به قوه مقننه وارد شد ، یعنی قدرت اجرایی و تصمیم گیری این وزارتخانه دستاویز نمایندگان مجلس گردید.
فاصله از زمانی آغاز شد که آموزش و پرورش همانند وادی رحمت بی در و پیکر گردید و هر رهگذر از روی شیطنت یا پلیدی و زشتی بدان سنگی پرتاب کرد یا رد پایی از خود بر جای گذاشت و یا عضوی از آن شد ، بی آن که شاخص یا فاکتورهایی برای شرایط ورود افراد وجود داشته باشد.
فاصله از زمانی آغاز شد که تا دهه 70 ، درهای آموزش و پرورش بر پژوهشگران و محققین بسته بود.
فاصله از زمانی آغاز شد که آمارهای ارائه شده توسط بخش های گوناگون وزارتخانه با واقعیت ها همخوانی نداشت و یا با بیراهه هایی چون مقوله درصد قبولی شاخص معلم برتر گردیدن ، نمره و توانایی حقیقی دانش آموزان را مخدوش نمودید.
فاصله از زمانی آغاز شد که پرورش را از آموزش جدا کردید و کارکرد معلم را ناقص ساختید، یعنی نفوذ معنوی معلم را از او گرفتید.
فاصله از زمانی آغاز شد که کوتاه ترین راه حل برای وزارتخانه بهترین راه حل هم بود. یعنی با بدعت مدارس خاص یا غیر دولتی ، بلوا و آشوبی در دل سیستم آموزشی کشور متولد شد که نزدیک به دو سه دهه تبدیل به غول عظیم الجثه ای گردید.
فاصله از زمانی آغاز شد که مدارس جدید نیاز به معلم جدید داشت اما توانایی پرورش و جذب آن نبود. پرورش معلم به سرمایه و زمان و جذب معلم به ایجاد ردیف بودجه ای جدیدی نیاز داشت و هر دو مقدور نبود.
فاصله از زمانی آغاز شد که تنوع مدارس نیازمند تنوع معلمان بود لذا با اسامی گوناگون و با ویژگی های متفاوت مشغول تدریس در کلاس های درسی شدند.
فاصله از زمانی آغاز شد که مردم در قبال انواع مدارس ( به گفته آقای دکتر زاهدی رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس 17 نوع مدرسه داریم) سردرگم ، تنها ، مستأصل و بهت زده ماندند و بحث های مجالس خانواده ها شده بود کدام مدرسه بهتر است و چرا؟
فاصله از زمانی آغاز شد که هر رهگذر در جا مانده از دایره اشتغال جامعه ، کوتاه ترین دیواری که می توانست از آن عبور کند آموزش و پرورش شد و او به عنوان معلم به تعلیم و تربیت فرزندان این مردم پرداخت. فاصله از زمانی آغاز شد که پرورش را از آموزش جدا کردید و کارکرد معلم را ناقص ساختید، یعنی نفوذ معنوی معلم را از او گرفتید
فاصله از زمانی آغاز شد که آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی که تا دهه 80 جذب آموزش و پرورش می شدند ، بعد آن تعهد جذب شان کَم لَم یَکن اعلام شد.
فاصله از زمانی آغاز شد که نیروهای آموزشی ناشی از بدعت مدارس خاص ، به وقت نیاز مورد استفاده قرار گرفتند و به وقت پاسخگویی به تعهد به کارگیری نیروی انسانی موجود ، قانون بازی را در هم ریختید و خط شکن شدید، این ها فرزندان همان مردمند.
فاصله از زمانی آغاز شد که نظام رتبه بندی به درجه بندی معلمان نشست و معلمان شگفت زده یک شبه دیدند که او از من متفاوت است یا من با او متفاوت هستم و مقایسه خصومت آمیز آغاز شد او خوب است یا من؟ و ابزارهای نابرابر سنجش معلم خوب از بد ، اعتماد به نفس و انگیزه شغلی معلمان را خدشه دار ساخت.
فاصله از زمانی آغاز شد که سیلاب آزمون و تست و چاپ کتب معتبر و نامعتبر ، مؤسسات و کانون های آموزشی هم برای دروس مدارس و هم برای کنکور ، بی امان در جامعه روان شد و همه هراسان به دنبال انتخاب برتر بودند یعنی اَبر مرد یا مرد برتر نظریه نیچه ، همۀ بهترین ها برای فرزند من.
فاصله از زمانی آغاز شد که حقوق کم برخی از معلمان ، آنان را به تدریس خصوصی به عنوان منبع درآمد جاذب کشاند. لذا معدودی از معلمان در این بازار گرم ، هم خوب کسب درآمد کردند و هم خوب وجدان و تعهد شغلی خود را با کم فروشی در کلاس درس قربانی کردند.
فاصله از زمانی آغاز شد که مدیران بر اساس شایستگی و توانمندی در مدارس مدیریت نکردند و انتخاب یا انتصاب مدیران از سوی ادارات ، با رودرواسی قرار دادن یا هندوانه زیر بغل گذاشتن آنان ، صورت گرفت.
فاصله از زمانی آغاز شد که مدیر کل های انتخاب شده بر اساس دلبستگی یا وابستگی به خطوطی خاص یا زیر نفوذ قدرت نماینده ای برگزیده شدند ونه بر اساس رعایت اصل آریستوکراسی یا خدمت به مردم.
فاصله از زمانی آغاز شد که مدیر کل های برخی از استانها ، جزیره سیسیل یا شبه جزیره ای برای استبداد و ظلم خود به معلمان و دانش آموزان و اولیا و در کل نظام آموزشی به وجود آوردند اما وزرا برای جلوگیری از ظلم آنان ، کاری نکردند.
فاصله از زمانی آغاز شد که نپرداختن حق و حقوق معلمان ، نام مطالبات بر خود گرفت . تا یک دهه پیش دیون نام داشت و متعهدانه نهایت اسفند ماه پرداخت می گردید که برچسب عدم پرداخت به خود نگیرد و به صندوق نرود. چون صندوق رفتن همان و عدم پرداخت همان و این مطالبات همچنان در حال افزایش بُعد زمانی و مقداری شد. آیا تصور نمی کنید که بر اساس شرع و عرف ، بر تمامی این مطالبات دولت موظف به محاسبه و پرداخت سود نیز هست؟
فاصله از زمانی آغاز شد که مشورت کردن با معلمان تابویی نشکستنی و ناممکن ماند و تجارب سی ساله معلمان شاغل و بازنشسته در اعماق دل تاریخ مدفون گردید و بهایی بدان داده نشد. یعنی ما هر سال ره رفته را باز می رویم تا حین خطا و آزمون شاید آن هم شاید به نتیجه مفید و مثبت برسیم ، رسیدن و نرسیدن مقالی دیگر است. ما از هدر رفت ارزش زمان و انرژی و سرمایه مدام غافل می مانیم. بار هزینه این هر سه از جیب دولت و نهایتا ملت هدر می رود.
فاصله از زمانی آغاز شد که عزت و منزلت و ابهت شغل معلمی را با بُعد مادی دادن در روز معلم ، از سیمای نظام آموزشی پاک نمودید. بدعت گذار این روند تصور می کرد که مردم با هدایای خود مشکلات مادی معلمان را حل و فصل خواهد نمود!! همانند مدارس غیر دولتی یا خاص که بار مالی آموزشی را وزارت بر جان دل مردم نهاده بود. چنان ذلتی خلق نموده شد که بعد گذشت دهه ها هنوز معلم زمین خورده توان برخاستن و به اهتزاز در آوردن پرچم افتخار شغل خود را ، بدست نیاورده است.
فاصله از زمانی آغاز شد که خطاهای دانش آموزان از هر دری و به هر علتی ، در بین اضلاع مثلث مدیر و مشاور و معاون ، حل و فصل گردید و معلم شد عضو نامَحرم مدارس.
فاصله از زمانی آغاز شد که خانه ها شد مدارس و استاندارد کلاس درس نادیده گرفته شد.
فاصله از زمانی آغاز شد که هر دَم نظام آموزشی سیستم خود را عوض نمود و موجبات سردرگمی معلمان و دانش آموزان و اولیا و.... را فراهم آورد.
فاصله از زمانی آغاز شد که سیستم های جدید نظام آموزشی ، همکاری اولیا در فرادهی دروس به فرزندان را از بین برد و معلمین این جریان پنهان کمک آموزشی را از دست دادند.
فاصله از زمانی آغاز شد که وزارت آموزش و پرورش از قوه مجریه خارج و به قوه مقننه وارد شد ، یعنی قدرت اجرایی و تصمیم گیری این وزارتخانه دستاویز نمایندگان مجلس گردید فاصله از زمانی آغاز شد که موجبات رشد قارچی آموزشگاه ها و مؤسسات کنکور و دروس درسی را فراهم ساختید و روز به روز به تقویت و حمایت آن پرداختید. مردم آموزش مدارس را ناکافی یافتند و در این آموزشگاهها میلیاردها تومان سرمایه گذاری کردند. آموزش و پرورش با این کارکرد معترف بود که آموزش عمومی یا رسمی ناقص و ناکافی است. نیت آنان فراهم سازی بهترین امکانات آموزشی برای داشتن آینده درخشان فرزندانشان بود اما وزارتخانه از این نیت خیر مردم در جهت چابک سازی سود ومنفعت گروه هایی عمل نمود که خودش امروز آنان را مافیا می خواند ، هیچ کجای جهان هیچ گروه مافیایی بوجود نمی آید مگر در سایه حمایت قدرتمندان .
فاصله از زمانی آغاز شد که حقوق تعدادی مشاغل سوار بر قالیچۀ سلیمان رو سوی افلاک رفت و حقوق تعدادی از مشاغل از جمله معلمان در قعر چاه فلاکت و بدبختی و نومیدی روز به روز ناتوان تر و ضعیف تر گردید.
فاصله از زمانی آغاز شد که مدارس شد هتل 5 ستاره معلمان در ایام تعطیلات عید نوروز و تابستان . اسکان سمبل خرد و دانش در شرایط اسفبار در مدارس ، موجب حقارت آنان گردید و کرامت شغلی شان را با مخاطره ای بزرگ روبرو ساخت.
فاصله از زمانی آغاز شد که تنها بُعد مذهبی فرهنگ را در مدارس تقویت نمودید و از سایر ابعاد فرهنگ که موجب پیوند با فرهنگ و تمدن و نهایتا مردم می گردد غفلت ورزیدید ابعادی چون هنر و موسیقی ، آداب و رسوم و سنن ، باورها و اعتقادات فرهنگی ، ارزشها و هنجارها و.....
و امروز فاصله با شجاعت نیمه و نصفه شما برای تدوین بخشنامه های مؤثر در بهبود حال و هوای آموزش و پرورش ، شدت می گیرد. نسبت به دیگر وزرا متوجه هستید که در چه بخش هایی بدون نیاز به بودجه ، می توان شرایط مساعدی بوجود آورد و این ستودنی است، اما گروه های فشار جسارت شما را آمیخته به ترس و عقب نشینی می نمایند و شما به جای قوّت گرفتن از معلمان یا مردم برای پیشتازی ، عقب نشینی نموده و یا اجرای بخشنامه را محدود به اما و اگر می نمایید.
حال جناب وزیر ، متوجه هستید که چه شرایطی باعث گردیده است تا آموزش وپرورش از مردم فاصله بگیرد؟
قطع یقین معلمان خود نیز در جرگه مردم هستند و به عنوان معلم کلاس درس و اولیای دانش آموزان در جامعه یا والدین و خواهر و برادر نیروهای غیررسمی مدرّس ، از تمامی کرده های ناصواب و نکرده های صواب آموزش و پرورش خسران های بیشماری را نصیب برده اند.
آموزش و پرورش اگر می خواهد در بین مردم جایگاهی کریمانه داشته باشد باید بر خطاهای بسیاری قلم کشد و با جسارت از نگرش منفعت طلبانه به سوی جهان بینی اصلاح گرایانه بپیوندد.
دست واسطه ها و دلالان سودجو را که از قِبل آموزش این فرآیند مقدس و زلال کسب ثروت می نمایند کوتاه نموده و تنها مدعی آن خود وزارتی ها و زیر مجموعه آنها باشد.
باید به تابعیت وزارت آموزش و پرورش در قوه مجریه چنان شدت و حدّتی بخشید که احدی جرأت نگاه چپ یا غیرمسئولانه و یا خائنانه و تحقیرانه به آن را نداشته باشد.
وزیر محترم اگر جایگاه مردمی می خواهید باید گفته ها و نگفته های بسیاری را جامه عمل بپوشانید تا با آموزش و پرورش مشارکتی ، کلی از مشکلات را در کنار هم حل و فصل نمائید اما در شرایط فعلی نه مردم شما را از خود می دانند و نه به شما اعتماد دارند.
و در خاتمه جناب وزیر ابیاتی از سعدی شیرین سخن در ارتباط با تمامی دلایل فاصله مردم از آموزش و پرورش کشور:
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
یا
سعدیا گر چه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
یا
نخواهی که ضایع شود روزگار
به ناکار دیده مفرمای کار
یا
که اگر نفع کس در نهاد تو نیست
چنین جوهر و سنگ خارا یکیست
یا
چو خدمتگزاریت گردد کهن
حق سالیانش فرامش مکن
یا
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کارکرد
فرا رسیدن سال نو را خدمت تک تک سروران همکار تبریک و تهنیت عرض کرده و آرزومندم حلول سال 97 توأم با سلامتی و سرافرازی و خیر و برکت و عزت و سربلندی تمامی فرهنگیان کشور عزیزم ایران باشد.
** کد خبر: 13377 - پنجشنبه 5 بهمن 1396
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
به امید ساختار نظام آموزشی
مساله اصلی نبود گوش شنوا نیست ،
مساله اصلی نبود استقلال وزیر برای
وزارت و نطارت و دخالت سازمانهای
گوناگون در آن است.
تلاش این همه معلم زحمتکش بجای
آنکه باعث بهبود اوضاع با تربیت نسل
کارآمد باشد بر پیچیدگی روزافزون
منجر می شود ، دلیل اصلی اختلاط
سیاست در آموزش و پرورش است
که قدرت رشد و توسعه را از آن سلب
می نماید. تشکر
ندهد هوشمند روشن رأی
به فرومایه کارهای خطیر
بوریا باف اگر چه بافنده است
نبرندش به کارگاه حریر
موارد باقی مانده را هم لطفا همکاران
بزرگوار مرقوم فرمایند.
از لطف و مرحمت شما سپاسگزارم.
مذمت نمود چون معلولند.
باید شرایط تحصیل برایشان
فراهم نشود که ان هم تصور
نمی کنم عادلانه باشد.
حقی ایجاد شده باید حقوقی
برای آن تعریف شود.
مسولین و کارمندان ستادی و مدیران سطوح
مختلف و حتی نمایندگان مجلس در کل مسولین
علاقمند به صدای معلم ، حتما مطالعه می نمایند.
منتهی امید که تنها خواننده صرف نباشند. تشکر
در مملکت به ظاهر گل و بلبل ما سالهاست که فاتحه ی آموزش و پرورش خوانده شده است.
امید که چنین نباشد چون باید
فاتحه معلم نیز خوانده شود.
اما مشکل زیاد است .
خانم امامی
به بخش نامه های دریافتی مراجعه کنید .
صبر صدای معلم من را داغان کرده است .
مطلبی بنویسید .
ممنون .
بی تفاوت نبودم چشم
بنده با اسم مستعار وای مصیبتا ،
واکنش نشان دادم ،منتهی از فرط
عصبانیت و ناراحتی ، عقلم قد نداد
جوابیه بنویسم که در سایه لطف
شما نگاشتم .
از سوز و همراهی و علاقمندی شما
بزرگوار شخصا سپاسگزارم.
همیشه روزگار با نعهد و سوز و عشق
به فرهنگ وطن باشید.
عزت زیاد
به خاطر دارم سال 75 که با پایان
خدمت شهرستان محرومم به تبریز
منتقل شدم در ناحیه مربوطه خاطر
بود و حرمت ، از رییس تا کارمندان
جز به پایت بلند می شدند و احترام
می گذاشتند و رابطه گرم آنان
دست مایه شوق کاری مان بود
اما از حدود سال 85 به بعد فرمایش
شما حاکم شد و معلم با نومیدی و تنها
در وادی خدمت ماند.
پس نتیجه :
بر سر فرهنگ مهربانی ما چه مصیبتی گذشت ؟
بر مدیران ریز و درشت ما چه بلایی نازل گردید؟
تشکر از سوزتان
از نوع روحانی و نوبخت. همین.
بی اختیار و بی برنامه. فقط ورررررراج.
شخصا قضاوت بر روی شخصیت کسانی
که ارتباط مستقیم با آنها را ندارم ،
نمی پسندم. تشکر
سپاسگزارم.
البته بنده با تمامی مدارس با هر عنوان
و اهدافی مخالفم و به یکسازی سازی
آموزشی معتقدم.
اما عدم رسیدگی یا بازرسی مدارس
عین انتفاعی توسط آموزش و پرورش
به دلیل برعهده بودن بعد مالی اداره
این مدارس است. ظاهرا از کادر موسس
ممنوند اما در واقع مخارج بردوش مردم
است. لذا همچنان که اکثر دانش آموزان
این مدارس به دلیل پرداخت شهریه سنگین
متوقع و پررویند ، این نوع مدارس هم برای
آموزش و پرورش چنین کارکرد منفی دارند.
کل نطام آموژشی مبنای استرس زایی است.
با تشکر
وعده های وزیر شبیه
وعده های پدران ندار شده
است که هی هر سال پسر خود
را سر کار می گذارند که خوب درس
بخوان خرداد دوچرخه می خرم ، پسره بزرگ
می شود اما از دوچرخه خبری نمی شود!!
ولی...... را هم می نوشتید.
سال نوی تان مبارک.