وعده و وعید زیاده گردید و از وفای به عهد خبری نشد. یک سال دیگر را نیز با تمامی فراز و نشیب اش پشت سر گذاشتیم. ما شدیم اکثریت ندار و عده ای شدند اقلیت دارا. سهم ما از تمامی نعمات الهی که مسیر دریافتش از اراده شما مسئولین می گذرد روز به روز کمتر و کمتر گردید و اگر برکت روزی حلال مان نبود قطع یقین ما معلمان به همراهی اهل و عیال خود، مدتها پیش دارفانی را وداع گفته بودیم.
سالی دیگر پر از استرس و دلشوره و نگرانی و نومیدی نصیب ما معلمان شد و به جای یک سال واقعی ، خدا داند چند سال مجازی از عمرمان کم گردید. آخر می گویند خوشی و شادی و رفاه و رضایت از زندگی عمر آدمی را دراز و فلاکت و بدبختی و زانوی غم در بغل گرفتن ، طول عمر را کوتاه می سازد. هر چند ما خردمندان عرض زندگی طویلی داریم اما با خون جگر خوردن ، دیگر نفسی برای برآمدن نمانده است.
افزایش امید به زندگی یکی از شاخصهای رفاه اجتماعی به حساب میآید با وجود این زمانی میتوان ادعا کرد عمر بیشتر به معنای بالا رفتن سطح رفاه یک جامعه است که از سالهای طولانی بیماری افراد کاسته شود اما ما معلمان به دلیل اوضاع نامساعد زندگی هم طول عمرمان کم است و هم بیماری مان بیشتر خصوصا بعد دوران بازنشستگی.
معلمان شاغل و بازنشسته و خانواده های آنان از حیاتی ترین و ابتدایی ترین نیاز حیات بشری یعنی رفاه و آسایش محرومند.
نمایندگان مجلس شما به وقت انتخابات از معلم گرامی تر نمی یابید اما تا قدوم مبارک تان بر صحن مجلس وارد می شود اولین قشری را که فراموش می کنید معلمان هستند. گویی برای جابه جایی خود بر روی صندلی های راحت مجلس به چهار سال فرصت نیازمندید چون بسیاری از شماها طی این مدت هنوز خود را نمی یابید. شاید ایراد از صندلی هاست!! اما اعتقادم بر این است که اگر فرد بایسته و شایسته باشد او بر مضرات میز و صندلی مستولی می گردد نه برعکس. متأسفانه به جای حل و فصل مشکلات فرهنگیان یا معضلات آموزش و پرورش آنان نیز گویی برای ژست های مدیریتی آمده اند
از اول انقلاب وزرای زیادی پشت میز وزارت نشستند و برخاستند اما آب از آسیاب تکان نخورد. سیاست خرد وکلان آنها هیچ کدام در جهت نیل به توسعه پایدار آموزشی یا ایجاد بهبود اوضاع معیشیتی فرهنگیان نبود. گویی آنها آمدند فقط برای این که صندلی وزارت خالی نباشد. همه ما تجربه کرده ایم شرایطی را که برخی از افراد با آمدن خود محفل مهمانی را به شوق می آورند و همه در تکاپوی حرمت برمی آیند اما عده ای انگار نه انگار که از دعوت شدگان این مهمانی اند! خنثی و بی رنگ و بو.
متأسفانه به جای حل و فصل مشکلات فرهنگیان یا معضلات آموزش و پرورش آنان نیز گویی برای ژست های مدیریتی آمده اند. نه تحرکی ، نه حذف پارازیت های مزاحم و نه .... و مشکلات همچنان بر روی هم مربوط یا نامربوط انباشته شده اند.
اگر بگوییم انسانها برای سربلندی کشور شان فعالیت اقتصادی می نمایند تعارفی بیش نکرده ایم. انسانها برای کسب درآمد و رفع نیازهای زندگی خود تلاش می کنند که به تولید کالا و خدمات و در نهایت توسعه و پیشرفت کشور منجر می شود. سی سال و گاه کمتر یا بیشتر عمر یک شاغل، برای تأمین مایحتاج زندگی سپری می شود. تلاطم های شغلی یا عدم تأمین نیازها ، باعث خستگی روحی – جسمی او می گردد. رفاه و آسایش دو مقوله ای است که هر فردی در تمامی سنین بدانها نیازمند است ، چه ایام اشتغال و چه دوران بازنشستگی، او انسانی است که به حقوق انسانی محتاج است ، ما معلمان چرا رنگ و بویی از این حقوق نمی بینیم ؟ ما چه زمانی بدون دغدغه ریال جیب مان از امروز تا سی روز یک ماه را در آسایش و رفاه و اطمینان خاطر خواهیم گذراند؟!!
اگر تعداد جمعیت فرهنگیان را ضربدر عدد 3/3 کنیم ( بُعد خانوار در ایران در سرشماری سال 95 ، 3/3 نفر بوده است) درصد افراد نابرخوردار از رفاه و آسایش خانواده های آنان رقم قابل توجهی خواهد بود.
راستی ما برای کدام هدف یا انگیزه از خود گذشتگی داشته باشیم؟! فقط بر پاشنه وجدان و تعهد شغلی که نمی توان کار کرد یا این دو به تنهایی زیربنای فعالیت اجتماعی – اقتصادی هیچ کشوری نیست. با ترس از عذاب خدا و جهنم که نمی توان معلم خوب شد. معلم خوب بودن هم برای خود آدابی دارد که تأمین معیشیت در خور انسانی او یک فاکتور هست. ایمان بازدارنده آدمی از شر پلیدی هاست اما طیق فرمایش امام جعفر صادق "ع" مراقب باشید که فقر منجر به کُفر نگردد.
جناب وزیر
ما چرا مجبور هستیم روند بیمار و فلج گونه نامتقن فعلی وزارت آموزش و پرورش را ابدالدهر ادامه دهیم؟! در هنر باغبانی یا کشاورزی اگر علف هرز یا آفات دفع نگردد دیگر حاصلی برای مصرف باقی نمی ماند. چرا وزارت آموزش و پرورش را با تمامی کاستی ها و ضعف هایش اصرار داریم تا سر پا نگه داریم؟! بیمار فردی است که با معالجه و درمان و استراحت بهبود یافته و در واقع recovery می شود ، این وزارتخانه پیر و فرسوده هم واقعا به recovery نیازمند است. آموزش و پرورش امروز نیازمند جوانه زدن است باید با کاشت نهالی جوانتر ، طراوت و شادابی را به کالبد مستهلک آن ارمغان بخشیم و این ممکن نیست مگر در سایه قبول این واقعیت که :
اگر فرد بایسته و شایسته باشد او بر مضرات میز و صندلی مستولی می گردد نه برعکس قبلا یکبار دیگر نیز در هشتم شهریور 96 نوشته بودم که اگر ما را به فرزندی خویش قبول ندارید یا فرزندی ما ، مایه ی ذلت شماست (که چون ما فرزندانی خردمند ناتوان در برآورده ساختن نیازهای اولیۀ حیات بشری دارید) بفرمایید تا همگی به فرزند خواندگی حداقل وزرات انرژی درآئیم تا از سرمایه های نجومی کشور در آن وزراتخانه توشه ی دنیوی و اخروی ببریم. لذا آموزش و پرورش را یا در آموزش عالی ادغام و یا به وزارت نفت و انرژی واگذار نمائیم تا حداقل از امکانات سرمایه گذاری آن جهت بهبود اوضاع معیشیتی فرهنگیان و اصلاح ساختار نظام آموزشی استفاده بهینه نمائیم ، چون کمک و حمایت وزارتخانه های دیگر با موجودیت این وزارتخانه غیر ممکن است اما در صورت ادغام یا واگذاری مجبور به انجام وظیفه اند.
اگر آموزش عالی را تأیید اما بر وزارت نفت و انرژی ایراد می گیرید که چه ربطی دارد باید گفت هیچ کشوری به تنهایی آموزش و پرورش کشور خود را اداره نمی نماید و ما نیز بهتر است از پتانسیل های مالی کشور استفاده لازم را به عمل آوریم. در این هنگامه تولدی نو برای آموزش و پرورش شکل خواهد گرفت که چارچوب یا زیربنای آن تا ثریا دیگر کج نخواهد رفت. آموزش و پرورش ما نیاز به ظهور و تازگی ایده ها و اندیشه ها و ساختار و بافت آموزشی دارد .
امسال نیز با غفلت های بسیار گذشت ، طبق معمول سخن زیاد گفته شد اما عمل فوق العاده کم بود. ما باید مبنای فرهنگ خود را از حرف به عمل تبدیل سازیم و گر نه سالهای دیگر نیز همچنان بی حاصل خواهند آمد و بی نتیجه پایان خواهند یافت.
به قول سعدی :
سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
درخت تنومند آموزش و پرورش پیر و فرسوده گردیده است و امروز زمان کاشت نهالی جوان و شاداب به جای آن است. امیدوارم از ابتدای سال 97 شاهد تحولات عملی مفیدی در تمامی ابعاد وزارت آموزش و پرورش باشیم.
به امید روزهای بهتر .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اگر سال آینده باقناعت بیشتر اضافه کار نگیریم قدر عافیت را می دانند.
واقعا برای جامعه ام متاسفم که شاغلین آن برای
بازنشستگی ثانیه شماری می کنند.
هیچ می دانید بر هر ساعت عدم فعالیت فرد در سن
اشتغال جامعه چقدر متضرر می گردد؟
این همه تعطیلی به هر علت کلی تخریب و سد رشد
اقتصادی است .
در ضمن اگر اضافه کار نگیرید آموزش و پرورش
از اینجا یا اونجا نیرو می یابد نگران نباشید.
اولین گام ان یا تغییر معاونان وزیر بخصوص اقایان ...و...که سالهاست معاون وزیرند و یا استیضاح خود شخص بطحایی
درد فقط رفتن یا آمدن کسی نیست ، آنها بروند باز
همان ساختار حاکم است و چیزی عوض نمی شود.
ایا این درخت را ببریمیا نهال جدید بکاریم
یا نهالهای دیگری مانند غیر انتفاعی و ووووووووووووووووووووو زیادن . اما به نظرم ببرید و نظام جدید بکارید که انهم وا مصیبتا
همکار محترم ،
خوشحالم که متوجه تمثیل بنده شدید . امروز
روز درختکاری است و تصور کردم بجای صحبت
از فواید آن یا نوشتن انشا ، بهتر است از اوضاع
پیر و فرتوت آموزش و پرورش سخن بگویم.
در متن نوشتم که با حذف آموزش و پرورش
فعلی و ادغام آن در وزارت آموزش عالی یا
واگذاری آن در وزارت نفت ، نهال جدیدی بکاریم
با اصول صحیح که تا ثریا راست رود . تشکر از
دقت نظر و حواس جمعی شما .
همکار ناشناس محترم،
حضرتعالی لطف دارید . بنده ادعایی ندارم.
معلمی ساده ام که فقط قلم به دست گرفته ام.
به امید افزایش آگاهی اجتماعی در بین تمامی
قشرهای اجتماعی. متشکرم.
همکار گرامی من فکر می کنم کسانی مثل ما که سالهای زیادی را در آموزش و پرورش سپری کردند ، بهتر است که بروند و به قولی نهالهای جوان بیایند و این سالها که تعداد بازنشستگان زیاد شده از آنهایی که سال آخر اشتغال خود را می گذرانند دعوت می کنند که استمرار خدمت داشته باشند و یک سوال این که
ما به چه چیزی دل خوش کنیم که یک سال دیگر بر خدمت خود استمرار داشته باشیم تو رو خدا فقط یه دلیل قانع کننده بیارید
ممنونم
همکار محترم،
امید که سی سال خدمت خود را باعزت و
سربلندی بجا آورید.منظورم از نهال جوان و
شاداب خود نظام آموزشی است .
جسارتی به همکاران مجرب خود ننموده ام.
پایدار باشید.
تشخیص عقده از راه دور بدون زیارت و
حشر و نشر با یک فرد مقدور نیست .
خودتان می گویید نزدیک دو سال حق
امتحانات پرداخت نشده ایشان از 29
مرداد امسال وزیرند. طی 10 سال
همکاران حق و حقوق دریافتی به
تأخیر افتاده دارند.
با تشکر
افراد خاطی است. بنده که نه مسئولم و نه
خطایی مرتکب شده ام. همکار عزیز بهتر است
داده های خام مورد قضاوت خود را دقیق و درست انتخاب کنیم تا در بررسی دچار اشتباه نشویم .
بنده از کسی حمایت نکرده ام و هرگز هم درود درود برای کسی نگفته ام، فردی که وزیر آموزش و پرورش می شود ابتدا باید شرط کند که هیچگونه حق و حسابی از دوره وزارت قبلی نباید بماند. بدین طریق
هم بدنام نمی گردد و هم معلمین با دردنامه ای به نام مطالبات برخورد نمی کنند.
بله خیلی از وزارتخانه ها مزایای بیشماری دارند مثلا وزارت نفت برای همسران مدیران خود به مناسبت
روز زن سکه کامل داده است ما فرهنگیان زن یک شاخه گل هم نگرفته ایم. حرف حساب این است
یا تکریم لازم است یا نیست . اگر بله پس همه ،
اگر خیر باز هم پس همه .
تفاوت معامله آن است که آنها درآمدزایی دارند اما
ما خیر. کلی کار تولیدی می شود در مدارس کرد که
در نوشته های قبلی ام نوشته ام اما خرد آن نیست. تشکر
یاد بگیریم که با یک همکار آن هم بازنشسته و خانم،
می توان محترمانه تر نیز تبادل افکار کرد .
گاه خود ما معلمان نیز متوجه نمی شویم که با
فرهنگ کشور ، چه بد معامله ای می کنیم . افراد
عادی یا کم سواد و بیسواد شاید از ما دقیق تر عمل
می کنند. ممنون
شما اگر تمامی نوشته های بنده را خوانده باشید
می دانید که یکی از معترضین اوضاع نظام آموزشی هستم و نقدها یا خطابه های زیادی نسبت به وزرا نگاشته ام. اما همیشه تلاش نموده ام که متن
نوشته دور از واقعیت نباشد. گفتید دو سال است
حق امتحانات پرداخت نشده ،عرض کردم که مدت زمان وزارت ایشان از مورخه ..... بوده است. به این دفاع یا حمایت نمی گویند. نقل واقعیت است ،
پاسخ اولیه بنده را دقت کنید نوشته ام که 10 سال است که حق و حقوق معلمان پرداخت نشده است.
ممنونم
جسارتا ما معلمان به هنگام استفاده از
واژه ها بایستی بیشتر از مابقی بیندیشیم.
یک فرد وقتی کارمند دولت است مجبور به
انجام وظایفی در ساعات معین است و گرنه
یا باید استعفا دهد یا اخراج شود.
در خصوص مظلومیت زنان مطلب نوشته ام
امید که تقدیم گردد، زنان چون از لحاظ اجتماعی
- اقتصادی و فرهنگی به مردان وابسته اند(ویژگی کشورهای جهان سومی ) لذا ناچار باید بترسند یا
دو دستی شغل خود را بگیرند. اگر متأهل هستید و همسرتان شاغل است راضی می شوید از کار دست بشوید ؟ یا دریافتی او کمک حال زندگی تان است؟ ترس زنان دو پهلوست هم مورد اول و هم
مورد دوم . پس لطفا عادلانه قضاوت نمائید.
در ضمن حقوق چرا باید نصف شود عقب گرد می کنیم؟ اما و اگر ما باید واقعی باشد و گرنه مرز
بین حقیقت و دروغ و شایعه مخلوط می گردد و
قضاوت دشوار می شود. تشکر.