هر سیستمی - اگر دخالت نابه جا و دستکاری طمع ورزانه اغیار نباشد - از درون، خود را میسازد و برای پویایی و بالندگی خویش میکوشد؛ عیب یابی می کند، کاستی های خود را شناسایی و برطرف می نماید، بحش های نارسا را ترمیم و نواقص را تکمیل و خودسازی میکند.
لیکن دست اندازی از برون، آن هم با قصد و غرض سودجویانه، نه تنها نفعی به حال آن نخواهد داشت بلکه مشکلاتش را مضاعف نیز خواهد کرد.
آموزش و پروش نیز از این قاعده مستثنی نیست.
این نهاد بنیادی، نیروی کارآمد زیادی دارد. اگر دخالتهای نابه جای سیاسیون و افراد صاحب نفوذ محلی نباشد، قطعاً می تواند به بهترین وجه از عهده وظایف خطیر خود برآید و همگام با تحولات جهانی، کارکرد خود را بهبود بخشد.
دستگاه آموزش و پرورش علاوه بر اینکه دست اندرکار امر خطیر تعلیم و تربیت و آموزش کودکان و نوجوانان برای ارتقاء به سطوح بالاتر تربیتی ست، قادر است با اتکا به نیروهای کارآمد خود، نیروی کار سایر نهادها و سازمانها را نیز تأمین کند؛ چه بسیار استانداران و فرمانداران و شهرداران و نمایندگان مجلس و مدیران موسسات علمی و فرهنگی و مدیران عرصه های مختلف تولید و ... که از میان پرسنل خانواده بزرگ فرهنگیان انتخاب میشوند و موفقیت های چشمگیری را نیز نصیب سیستم تحت مسئولیت خود می نمایند.
با این وصف، خود این دستگاه به ویژه در شهرستان ها، از آسیبهای متعدد مداخله جویان در امان نیست و اغلب، محل مداخله و معامله مسئولین محلی ست! و متأسفانه بدترین نوع این مداخلات از جانب مردمی ترین مسئولان - که با رای و نظر مردم به جایگاه تاثیرگذار شان رسیده اند - صورت میگیرد و بدترین تنش ها را به بدنه آموزش و پرورش وارد می نماید.
کار شورای عالی آموزش و پرورش و در راس آن وزیر و تیم همراهش مبنی بر حذف آزمون ورودی دوره متوسطه اول سمپاد کوتاه کردن دست مافیای آزمونهای تستی در دوره ابتدایی و ممنوعیت استفاده از کتب کمکآموزشی و ورود مؤسساتی که به این بهانه وارد مدارس ابتدایی میشدند، قابل تقدیر و ستودنی است.
چه خوب است که اقدام شجاعانه بعدی شورای آموزش و پرورش، کوتاه کردن دست سیاست بازان و مداخله گران محلی از سر آموزش و پرورش مناطق و نواحی باشد ؛ چرا که تداوم این رویه علاوه بر آثار مخربی چون تضعیف سیستم مدیریت در آموزش و پرورش و ایجاد و تشدید آسیب های ناشی از این تضعیف، حیثیت مدیران ستادی و وزارتی را نیز مخدوش ميكند. طوری که خواه ناخواه، به راستی یا به دروغ و گاهی هم کاملاً به ناحق، هر نوع تغییر نادرست و مخرب در مدیریت نواحی و مناطق به بد سلیقگی فرادستان و حتی زد و بندهای صاحبان قدرت و ثروت محلی با آنان نسبت داده می شود و گاهی هم نشانه هایی ,- واقعی یا ساختگی - از تمکین و تسلیم فرادستان در برابر خواسته های مداخله جویانه مسئولان محلی به بیرون درز مي كند. به عنوان نمونه، طی چند روز گذشته که برای چندمین بار، حذف یکی از مدیران لایق و توانمند و متعهد و متخصص و محقق و آینده نگر و اخلاقی و صبور و متقی و پاکدست و فروتن و کاردان و مردم دار و بلند نظر از مدیریت یکی از شهرستانهای تهران کلید خورده، جناب مدیر کل در جواب این سوال که دلیل این تغییر چیست؟ اذعان کرده که ؛ "وزیر گفته گزینه مورد نظر نماینده را جایگزین کنید و این بحث را تمام کنید!".اما قاطبه فرهنگیان منطقه بر این باورند که وزیر هیچ وقت برای برآورد کردن خواسته یک نفر، خود را تا این حد، فرو نمی کاهد.
این روایت - درست یا نادرست - از چند جهت قابل بررسی است:
۱. این روایت، صحت ندارد و جناب مدیر کل برای اقناع افراد یا فرد سوال کننده این حرف را زده است.
۲. این حرف درست است و اینکه مدیریت آموزش و پرورش یک منطقه به چه کسی سپرده شود، از نظر وزیر مهم نیست و برای ایشان به دست آوردن دل یک نفر ارجح بر مصالح هزاران دانش آموز است. (بر این باوریم که چنین نیست.)
۳. نماینده محترم مجلس آنقدر در دفتر وزیر بست نشسته و وقت ملاقات خواسته که وی را وادار به پذیرش خواسته خود نموده است.
۴. در اذهان متبادر میشود که خدای نکرده بده بستانی در این میان صورت گرفته است.
در پایان یادآور می شود که آنچه سبب تقریر این نوشتار شد، نه تازگی این سخنان بلکه کهنه دردی است که دهه هاست از شدت آن بدنه آموزش و پرورش به خود می پیچد؛ درد مداخله افراد صاحب نفوذ در مدیریت آموزش و پرورش مناطق و نواحی!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
این وضعیت مختص مدیران ایرانی درتمام ادارات است
باید در سیاستهای کلان نظام مورد توجه وثبات قرار گیرد