یکی از واقعیت های تلخ به وجود آمده در بعد از انقلاب ، رواج تضاد آموزشی با به وجود آوردن قشربندی متمایز بود که در بطن مدارس غیر انتفاعی مشهور به عین انتفاعی ایجاد شد که مسئولین برای حذف این برچسب و فراموشی ارتباط مستقیم چنین مدارسی با سرمایه های ملت ، نام آن را با ذکاوت ناشیانه به مدارس غیردولتی جایگزین کردند و رسالت آن را وزیر فعلی، مشارکت مردم در تعلیم و تربیت عنوان می کند؟!کدام تعلیم ؟ کدام تربیت؟ کدام مشارکت؟
چنین مدارسی برای جذب دانش آموزان معدل 19 به بالا ، با ترفندهای غیرآموزشی و بیشتر تبلیغاتی سعی در ربودن گوی سبقت از دیگران برمی آیند، و برخی از آنان با جذب دو معلم خوش نام مجرب ، حتی همانند برخی پزشکان شهرت رُبای سه ماه دیگر بیایید ، از فصل بهار ثبت نام می کنند. خاطرم هست مدیر دبیرستانی که در آن تدریس می کردم پسر خود را از 3 سالگی در یکی از چنین مدارس اسم به در کرده ، ثبت نام کرده بود.
تبلیغات این حربۀ اساسی بازار رقابت کالا و خدمات برای تحمیل نظر به مصرف کنندگان ظاهربین ،آلت دست نظام آموزشی نیز گردیده و آموزش ریای تبلیغات را به جان خریده است.
مکان اکثر چنین مدارسی استاندارد فضای آموزشی از لحاظ اندازه و فاصله تا سقف برای جاگیری 20 – 30 دانش آموز را ندارد. گاه کلاس ها فقط 10 – 12 دانش آموز دارد. معلمان و دبیران مدرس در آن از بازنشسته ها و نیروهای حق التدریس آزادند.
هر چند سن بازنشستگی در کشور ما از الگوهای بین المللی تبعیت نمی کند و به جای فعالیت اقتصادی در گروه سنی 64 - 15 سال ، در دامنه سنی 50- 20 سال است اما به هر حال اگر صلاح بود آموزش و پرورش بیش از30 سال از نیروی کار آنان استفاده می کرد. لذا حضور بازنشسته ها در این مدارس با تقدیم روحیه طراوت و شادمانی به دانش آموزان خصوصا در دوره ابتدایی تناقض آشکار دارد و نیروهای حق التدریس آزاد نیز بیشتر با میانجی گری دوستان و آشنایان و خویشاوندان به مدیر آموزشگاه معرفی می شوند و مسیر منطقی و درستی برای تدریس در مدارسی که دانش آموزان آن را گلچین کرده اند،ندارد.
دانش آموزانی که جذب مدارس غیردولتی می شوند اکثر سابقه برخورداری از آموزش های مهدکودک و پیش دبستانی با اولیای باسواد و تحصیل کرده را دارند و آموزش آنان زیاد دشوار نیست . کسانی که شکم خالی سر بر بالین ننهاده و آهنگ ناهنجار گرسنگی، پیش پرده خواب ناآرام شان نبوده است. کسانی که شکر خدا اکثرا تمامی نعمات برای شان ردیف است و به دلیل دادن شهریه ، پرمدعا و گستاخ در مدرسه حکومت می کنند و مدیران و معاونان برای از دست ندادن پول پدران، حتی در صورت ارتکاب خطا ، به جای مجازات ، معلم را مورد بازخواست قرار می دهند.
در واقع حاکمان اصلی چنین مدارسی دانش آموزان و سرمایه خانوادگی آنان است. پرمدعا و غیرمنطقی تربیت کردن و حلّال مشکلات بودن پول در زندگی برای جامعه پذیری چنین دانش آموزانی از برنامه پنهان و اهداف ضمنی چنین مدارسی است. افزایش خودخواهی و غرور و تکبر برای متمایز سازی چنین دانش آموزانی ، به نفع چرخه فعالیت اقتصادی در سال های آتی نیست.
بارها در بازدیدهای سرگروهی با چشمان خود شاهد open بودن جلسات امتحانی بوده ام یا شاهد رفتارهای لوس و غیرقابل تحمل دانش آموزان با اولیای مدرسه و معلمان که بیشتر به کودکستان شبیه بود تا دبیرستان.
مردم در گرداب سرمایه گذاری برای آموزش فرزندان خود افتاده بودند و سیاست آموزش و پرورش هم از پیدایی چنین مدارسی ، در تعقیب همین نکته مهم بود. یعنی گذاشتن بار مالی آموزش بر روی دوش مردم ، دریافت کمک های مردمی پاسخ نمی داد چون هم میزان آن کم بود و هم مردم در قِبال آن مقاومت می کردند و هم مدارس دولتی فضای آموزشی لازم را برای افزایش افسارگسیخته جمعیت دانش آموزی دهه 60 را نداشت ؛ لذا برای وزارت هم فال بود و هم تماشا. با یک تیر چندین نشان را هدف زده بود.
برخود وزارت و شورای عالی آموزش و.... نیز همانند دروغ ملانصرالدین که راست بودن دروغش بر خودش نیز مُشتبه شده بود ، این باور ایجاد شد که مدارس غیر دولتی از بهترین مدارس هستند، وزرایی که آبرومندانه به آن مشارکت مردم می گویند،آنان معنای واقعی مشارکت مردم در امر تعلیم و تربیت را خوب یاد نگرفته اند.چنین مشارکتی برای معلم نیست چه رسد به اولیا.
آنان از مدارسی فرار می کنند که معلمانش برای فرار از بیکاری و کسب درآمد معلم شده اند، افرادی که خود از معلمی بیزارند هنر آن است که دانش آموز معدل 15- 10 را ثبت نام کرده و او را با معدل 19 - 18 فارغ التحصیل نمایید. اگر کارکرد چنین مدارسی حقیقتا این بود ،باورمان می شد که فوق العاده هستند، اما متأسفانه چنین نیست. همه ما معلمان لذت تدریس به یک دانش آموز زرنگ را خوب می دانیم.
آزادی مدیران برای جذب هر کسی به عنوان معلم از ایرادات اساسی مدارس غیردولتی است.
ایراد دیگر ناشی از وجود مدارس خاص و غیر دولتی افزایش کارکنان اداری یا نیروهای ستادی بود که موجب عدم توانایی در برقراری ارتباط چهره به چهره مسئولان با معلمان شد که مسیر حل مشکلات را پیچیده تر ساخت. ( اگر تا دهه 70 -60 ، کل کارکنان یک اداره 30 -20 نفر بود ، بعدها تبدیل به بیش از 60 -80 نفر گردید).
از عمده ترین ایراد چنین مدارس ، تبدیل گشتن آنها به عنوان کانال تقویت استرس ناشی از فشار آزمون های غیراستاندارد خارج از حد توانایی دانش آموزان بود. چنین فرآیند بیمارگونه مهار نشدنی باعث افزایش افسردگی در بین هر دو گروه دانش آموزان گردید . آنانی که قبول شدند با ادامه رقابت کُشنده نامفهوم و آنانی که قبول نشده بودند با حسرت و باور ناتوانی خود.
اثرات منفی کارکرد مدارس غیردولتی با برگزاری آزمونها برای مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی شدت گرفت و رقابت غیر منطقی برای قبولی بیشتر در بین مدیران آنها صورت گرفت یک جنگ سرد تمام عیار .
همچنان که آموزش و پرورش طی 40 سال رسالت اصلی تعلیم و تربیت خود را در مسیر پاسخگویی به خواسته های وزارت آموزش عالی ، گم کرد . مدارس غیردولتی نیز تبدیل به پل رابطی گردید برای فرآوری محصولی به نام دانش آموز ممتاز یا خاص یا برتر برای آماده سازی در نبرد بین دانش آموزانی که حسرت تحصیل در مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی را خواب کابوس گونه ای برای خود ساخته بودند. این جوّ تبلیغات توسط ترفندهای قبلی و جدید مدیران برای ربودن گوی سبقت و ثبت نام جواب داد و مردم در یک جنگ نرم، در پیچ و تاب تبلیغات افسار گریخته گرفتار شدند. چشم همچشمی و مسابقه ثبت نام در این مدارس با کم تعداد بودن کلاس ها و ظاهرا توجه بیشتر کارکنان مدارس به فرزندان آنان و یا برخورداری از امکانات آموزشی بیشتر، موجب گردید تا آنان اندرخم واقعیات را نبینند و شدیدا طرفدار چنین مدارسی گردند. چون نتیجه نهایی آن امکان قبول شدن در مدارس خاص بود.
هر چند حذف آزمون برای شرکت در مدارس خاص در دوره ابتدایی تصمیمی خردمندانه است اما چند نکته قابل ذکر است:
1 - در بخشنامه اشاره به مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی شده است اما در ادامه مدارس خاص آورده است که احتمال می دهم شامل مدارس شاهد هم باشد اما در تعقیب جنجال واژه "گلزار شهدا" در ممنوعیت بازدید کودکان از ..... وزارت از آوردن نام آن اجتناب ورزیده است. که فعلا همه در تکاپوی مدارس سمپاد و نمونه دولتی اند. لطفا تعریف درستی از دایره این حذفیات صورت بگیرد.
بطحایی : برگزاري هر نوع آزمون از جمله تيزهوشان ، نمونه دولتي و ساير مدارس خاص، ممنوع است ؛ ورود كليه مؤسسات علمي به بهانه برگزاري آزمون و همچنين تجويز و ارائه كتاب هاي كمك درسي در مقطع ابتدايي ممنوع است.
2 - اشاره به مافیای آزمونها و آموزشگاه ها و کتب کمک درسی یا تستی چاپ شده خارج از کنترل ، فقط به تقویت آنها و چراغ سبزی برای ادامه فعالیت شان می باشد. قانون باید جامع و مانع باشد . قاطعیت در تصمیم و اجرای آن لازمه جلوگیری از ادامه فعالیت غیراستاندارد تجاری گونه چنین مراکزی است.
شما برای دو دقیقه تأخیر معلم ، ده ها بخشنامه و آئین نامه می نگارید اما در کنترل و بازداشت فعالیت افراد خاطی ، حرکتی نرم و ملایم از خود نشان می دهید. قوانین در لفافه گنجانده نمی شود، قوانین باید شفافیت و عمومیت داشته باشد.
مافیای آزمون ها و کتب تستی را خود وزارت آموزش و پرورش طی دهه ها در آستین خود با منفعت طلبی و حق خواهی از سهم ، به وجود آورده است و اگر در تصمیم پاکسازی مین های کاشته شده در دوره ابتدایی برای نجات امنیت ذهنی و روحی و روانی آینده سازان کشور، عزم جزم دارد ، خودش باید سر این مار افعی سمی را با تبر اراده قطع نماید و گر نه ادامه همزیستی مسالمت آمیز وزارت آموزش و پرورش با آنان خیانتی آشکار به نظام آموزشی و دنیای پاک و بِکر کودکان و نوجوانان کشور است.
3 - تصور کنیم که دوره ابتدایی پاکسازی شد ، اگر قرار است در ادامه تحصیل رسمی 12 ساله ، بعد دوره ابتدایی این آزمون ها برگزار و این مدارس فعالیت داشته باشد ، آیا ما به رسالت سالم سازی آموزشی در این دوره خواهیم رسید؟
باز دغدغه و خواب و خیال والدین از دوران کودکی فرزندانشان ، بسترسازی شرایط قبولی در آزمون آتی خواهد بود و باز تسلسل اضطراب و آشفتگی و نگرانی و حجم سنگین آموزش در مراکز آموزشگاهی و یا به قول خودتان فعالیت مافیای کتب تستی و.... ادامه خواهد داشت.
ملت خیلی وقت است که از خواب گران بیدار گشته است. اگر تحلیل آمال اولیا در گرداب مدارس خاص را بهانه کار خود می دانید باید گفت که آنها فقط دنبال بهترین امکانات برای فرزندان خود هستند و نیت دیگری ندارند:
آنان از کلاس ها و مدارسی فرار می کنند که بوی نم و رطوبت می دهد و از بیمار شدن فرزندان خود واهمه دارند.
آنان از مدارسی فرار می کنند که کثیف بودن سرویس بهداشتی در آن ، 6 تا 8 ساعت سلامتی کلیه و مثانه فرزندشان را به خطر می اندازد.
آنان از مدارسی فرار می کنند که معلمانش برای فرار از بیکاری و کسب درآمد معلم شده اند، افرادی که خود از معلمی بیزارند.
آنان حاضرند از جیب خود سرمایه گذاری کنند و اصل قانون اساسی مبنی بر رایگان بودن تحصیل را نادیده بگیرند ، چون از آینده مجهول و غیرقابل اعتماد آموزش رسمی نگرانند و حداقل در مدارس خاص احتمال قبولی در دانشگاه افزایش می یابد.
یکسان سازی آموزشی و بازگرداندن رسالت هر دو وظیفه معلم به او یعنی هم آموزش و هم پرورش با حذف دبیران پرورشی، عمده ترین تنگنای آموزش رسمی کشورمان است. با تحقق این دو و اصلاح ساختار محتوایی آموزش امکان تبلور رشد و توسعه آموزشی هم فراهم خواهد شد آنان از امنیت تربیتی حاکم در مدارس دولتی نگرانند چون گستاخی و بدخلقی و کج اندیشی در سایه فضای مجازی و شرایط اقتصادی نابرابر و کوتاهی دیوار تعلیم و تربیت ، فرزندان آنان را با خطرات جدی مواجه می سازد.
آنان از بخاری نفتی کلاس یا رادیاتی که خرابی اش هرگز ترمیم نمی شود و سیلابی در کلاس با رنگ آهن زدگی از کنار آن تا زیر میز معلم یا دانش آموزان جاری است ، فرار می کنند.
آنان از سرّی بودن اتاق رایانه و آزمایشگاه و کتابخانه مدارس دولتی فرار می کنند که شاید در سایه پرداخت شهریه ، مدیر مجبور به ارائه سرویس کارآمدی از این مراکز به فرزندش باشد.
آنان از 35 -40 دانش آموز کلاس مدارس دولتی فرار می کنند تا نوبت آزمون و پرسش به فرزندشان نیز برسد.
و.....
جالب آن که آنان فراموش می کنند که هر جا روی آسمان همین رنگ است . در واقع نوعی خود گول زدن آشکار است اما حداقل در فراز و نشیب داستان آن فیس و افاده خفته است و همین آنان را راضی می کند!
اگر مردم در گرداب آموزش ناخواسته و ناصواب افتاده اند نتیجه کوتاهی و قصور تمامی وزرا و نمایندگان تمامی دوره های مختلف مجلس ازگذشته تا به امروز است که فقط بلدند بگویند: بودجه نیست.
آقای الهیار ترکمن شما به بهره وری در آموزش و پرورش اشاره کردید، 45 درصد بهره وری آموزش و پرورش را مدیون از خودگذشتگی و ایستادگی معلمان خصوصا در مدارس دولتی بدانید که بزرگوارانه و متعهدانه وظیفه خود را بی مواجب انجام می دهند. شما حق و حقوق 8 – 10 ساله معلمان را ثبت و ضبط می نمایید و حال دنبال بهره وری هستید ؟ پس چرا به 55 درصد نابود کننده بهره وری که ناشی از ضعف مدیریت ها ، زدو بند مدیر کل ها و انقباض اندیشه وزراست اعتراف نمی کنید؟!
شما فریاد استان های ناراضی از مدیر کل ها را شنیدید؟ استبداد و خودرأیی حاکم در برخی از استانها و مناطق آموزشی که بر تنفر و نارضایتی همگان می افزاید را چطور؟ تصمیم یا حرکت معقول و سریع وزارت برای این دردنامه چه بود؟ از کدام بهره وری سخن می گویید؟ شما هر چه دارید از سخت کوشی معلمان در سفره گرسنگی و بی نصیبی از رفاه اجتماعی دارید. نکند برای این تصمیم نیز بودجه ندارید یا مافیای قدرت خفته چنین اجازه ای نمی دهد؟ این هم نوع دیگری از مافیا. یقین داشته باشید هیچ مافیایی به وجود نمی آید مگر در سایه کوتاهی مسئولین و هیچ مافیایی نابود نمی شود مگر در سایه همت والای مسئولین.
تضاد طبقاتی تبدیل به تضاد آموزشی در جامعه ما گردیده است و شکاف آموزشی از بی عدالتی حاکم در دوره ساسانی که آموزش فقط برای اعیان و اشراف بود یا نظام کاستی هندوها که نجس ها را لایق برخورداری هیچ چیز نمی دانند،باعث عقب نگه داشته شدن عده ای گردیده است. آنانی که سهم اقتصادی کمتری دارند می بایست سهم آموزشی کمتری نیز داشته باشند و این یعنی عدالت!!!
عده ای نگران آموزش افراد با استعداد هستند ، اجازه دهید تا این افراد موجبات تلاش و رقابت را برای دانش آموزان ضعیف کلاس فراهم سازند. کم مایگی اخلاقی که عده ای بدان در مدارس دولتی اشاره می کنند در سایه حذف همان دانش آموزان زرنگ و مؤدب کلاس ها ، به وجود آمده است. یک کلاس درسی نرمال باید همه چیز را در بر داشته باشد: فقیر و غنی ، زرنگ و ضعیف ، مؤدب و کم تربیت و...... تا به اعتدال رسد و گرنه با دستچین کردن دانش آموزان کلاس یا نوع مدارس ، ما تفاوت آسمان و زمین را خلق می کنیم. خوب و بد همیشه باید اعتماد اثر گذاری بر یکدیگر را داشته باشد ما با ترس های خود نمی توانیم دنیای اهریمن و اهورامزدا را با جداسازی تخریب کنیم . ما باید با تقویت اهورایی ، به رشد و ترویج زیبایی ها و نیکی ها و توانایی ها امکان تسلط بر اهریمن را فراهم سازیم.
ما هنوز نسل نخبگان قبل از انقلاب را که در مدارس معمولی تحصیل کرده اند، امروز در بین خود داریم. اکثر آنان چهره های ماندگار علوم مخلف کشور و حتی جهان هستند. آنان به مثابه قطرات آب آمده از دل کوهند که مسیر موفقیت را با تلاش بی امان خود بدست آورده اند نه بهانه ها و ناله ها.
یکسان سازی آموزشی و بازگرداندن رسالت هر دو وظیفه معلم به او یعنی هم آموزش و هم پرورش با حذف دبیران پرورشی، عمده ترین تنگنای آموزش رسمی کشورمان است. با تحقق این دو و اصلاح ساختار محتوایی آموزش امکان تبلور رشد و توسعه آموزشی هم فراهم خواهد شد.
امروز شما باید به فکر اصلاح محیط های آموزشی باشید ، امروز شما باید توانایی حذف مدارس غیر دولتی یا عین انتفاعی را داشته باشید که هر کس سرمایه ای دارد به فکر تأسیس مدرسه ای جدید نباشد. شما تنها ملاک ایجاد این مدارس را سرمایه گذاشته اید اما محیط آموزشی به فرآیندهای دیگری چون شفاف سازی ، اعتمادورزی ، پویایی و جوشش اذهان و امیدها ، باروری و تولد پنداشت های انسانی و.....نیازمند است. امروز حذف مدارس غیردولتی برای آموزش و پرورش را حقیقتی ناشدنی کرده اید. اکثر چنین مدارسی، خانه هایی است که به مدرسه تبدیل شده و حتی آشپزخانه آن ساختمانها نیز کلاس گردیده است . هم به لحاظ احداث ساختمان جدید برای جایگزینی مدارس غیردولتی و هم برای نیروی انسانی لازم ، احتمال حذف آنها را عملا ناشدنی است.
در واقع یک تابو شکنی عظیمی در آموزش و پرورش ایجاد شده است. تابو شکنی یعنی شکستن سختی یک مشغله ی ذهنی، فرو ریختن هیبت دروغین، از بین بردن هیمنه و هیبت دروغ ، گذر از مانعی موهوم ، باز کردن قفل بستۀ خیالی و ساده کردن مسأله ای سخت که ذهن فردی را به خود مشغول کرده است.**
شما امر تعلیم و تربیت را در چنین وادی بی نتیجه، سرگردان و بی هویت ساخته اید.
آری !
آموزش و پرورش فقط به فکر آن است تا سر و ته قضیه آموزش رسمی را با هر ترفندی ، جمع و جور نماید . حال قربانی معلم باشد یا دانش آموز یا احساس و ادراک و باور و اندیشه و....... آنان ، زیاد فرق نمی کند. ما فقط کافی است بگوییم که آموزش رسمی داریم تا جوامع بین المللی حقیقت وجودی ما را باور کنند ، محتوی و کیفیت تحقق چنین هدفی اصلا مهم نیست. آموزش و پرورش امروز ما نه کمیت منطقی دارد و نه کیفیت عقلانی.
آقای ترکمن یعنی با ارتقاء معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی به معاونت توسعه مدیریت ، مشکل بودجه و بهره وری در آموزش و پرورش حل و فصل خواهد شد؟ یعنی باور درستی کارکرد حضرتعالی و وزارتخانه فقط منوط به جابه جایی اسمی است!
برای دانستن تفاوت این دو به اطلاعات مربوطه در سایتی مراجعه کردم و پیدا کردن تفاوت کارکردی مابین آن دو بسیار دشوار بود به جز نام دقیق سِمت جدید حضرتعالی که عبارت است از معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی . که با حذف قسمت دوم عنوان جدید خود بر صحت واقعیت کارکردی وزارتخانه صحه گذاشته اید چون وزارت برای سرمایه انسانی اعم از معلم یا دانش آموز چه بهایی قائل است؟ ارزش گذاری وزارت برای سرمایه های مالی است .
وزارت با تصمیم ناقص یا متزلزل خود هرگز قادر به اصلاح ساختار آموزشی کشور نخواهد بود. هنوز داستان بازدید کودکان از ... طبق بخشنامه را فراموش نکردیم که واقعیت در آن چگونه مخدوش گردید و رنگ باخت. شفاف سازی یا استحکام رأی در نظرات و تصمیمات وزارتخانه وجود ندارد. شما باید به حساب دو دو تای گذشتگان بیندیشید که اغلب پاسخ صحیح آنان 4 بود اما پاسخ شما اما و اگرهای بسیاری چون زورگویی و اجحاف حق است. همانند :
بیایید در صندوق ذخیره فرهنگیان ثبت نام کنید چون برخی از مفتخوران جامعه به قطره قطره جمع شود وانگهی دریای سرمایه اعتقاد دارند و در کمین اعتماد معلمان خیانت اختلاس گران و تغذیه انگل گونه آنان نهفته است.
بیایید مدارس غیر دولتی تأسیس نمایید و از امکانات حمایتی ما بهره مند شوید یعنی هم شما بخورید و هم ما بخوریم و هم به قول خودتان مافیای کتب تستی غیراستاندارد و آموزشگاههای قارچ گونه روئیده شده سراسر کشور تغذیه نمایند و منبع خوراک ما غوطه ورشدن مردم در گرداب ناآگاهی سرنوشت محتوم بوده است.
و امروز بیایید در شادی خِرد تصمیم وزارت شادمانی کنید که دوره ابتدایی را از انقباض آزمون و استرس خلاص نموده و در گرداب جدیدی به نام طرح شهاب که سر و ته نامعلومی دارد انداخته ایم. با نوشتن جملات زیبا یا متن تحسین برانگیز رسالت وظیفه ما انجام نمی شود یا پایان نمی پذیرد. مقیاس سنجش استعداد و توانایی کودک 6 – 11 ساله کدام شاخص هاست ؟ اطلاعات درج شده در یک صفحه A4 ، کدامین گرایش کودک را می سنجد؟ با یک صفحه مطلب چه چیز کودک را می سنجید؟
اگر به سخنان وزیر در نشست فصلی رؤسای شورای هماهنگی مؤسسان مدارس و مراکز غیردولتی روز شنبه 14 بهمن 96 به شماره خبری 24085، مراجعه نمایید با سیاست حمایتی وزیر از این مدارس مطلع می گردید.
تصور نکنید که دردها تمام شد حوصله مطالعه همکاران حجم بیشتر از این را نمی دهد لذا فعلا تا همین حد غصه خوری کافی است.
** پارسی ویکی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
پارگراف اول مدارس غیرانتفاعی
مشهور به عین انتفاعی است. تشکر
همکار کارشناس محترم،
چاپ کتب و مؤسسات آموزشی اگر قبول فرمایید
معلول هستند و علت مجوز برگزاری چنین آزمون
هاست و علت العلل قصور و کوتاهی وزرا از اول
پیدایی مدارس خاص است.
راه حل مورد نظر شما عزم ملی می طلبد و فقط
با خواست ما یا حتی وزیر شدنی نیست.
شاید در حد و اندازه کل سرمایه ای که تا به امروز
در تمامی بخش ها توسط اشخاص حقیقی و
حقوقی اختلاس شده است.
برای حذف مدارس خاص ، باید مدارس جدید احداث
شود. مجتمع های مسکونی جدید الاحداث چون
مساکن مهر حتما باید مجهز به ساخت مدارس
جدید گردند.
قیچی کردن ارتباط مستقیم آموزش و پرورش برای
ورود به دانشگاه ها از شرایط فعلی سازو کار دیگری
است. این رسالت باید توسط آموزش عالی انجام
گیرد نه آموزش و پرورش. دقت فرمایید حتی مراقبین
جلسات کنکور معلمان هستند. و..... تشکر
در خصوص وزرا و نمایندگان مجلس دوره های مختلف
در متن اشاره کرده ام که در پیدایی روند فعلی مقصرند.
مشکل اساسی آموزش و پرورش ما وابسته بودن آن
است.
وزارت آموزش و پرورش همانند خیلی از وزارتخانه ها باید
استقلال رأی و عمل داشته باشد. بجای عملکرد قوه
مجریه ، تابع عملکرد قوه مقننه است و این در راستای
تفکیک قوا نیست.
اگر می دانستم کارشناس ستادی یا آموزشی
هستید بهتر بود اما قبول دارید که به دلیل
ضعیف یا ناقص بودن کارکرد آموزش رسمی،
بخت و اقبال مراکز آموزشی غیررسمی بلند است.
اگر آموزش پویا و مفیدی داشته باشیم و همین
هزینه داوطلبانه اولیا را داشته باشیم اوضاع
خیلی بهتر خواهد بود.
در مورد اختلاس در صندوق ذخیره نمایندگان فقط تماشگر این اختلاس بزرگ بودند و هستند.
با سلام ،
واقعیت مطلب آب را چنان آلوده ساخته اند که
تشخیص سره از ناسره دشوار گردیده است.
اگر گفته امروز وزیر را دقت کنید تناقض زیاد
است . خمیر زیاد آب می برد . منتظر عقب نشینی ها بمانیم.