گروه گزارش/
پرتال وزارت آموزش و پرورش به تازگی گزارشی را با عنوان : « چالشهای گزینش در استخدام معلمان » در صفحه اصلی خود منتشر کرده و نوشته است : ( این جا )
« به گزارش مركز اطلاعرسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، به گفته مسئولان گزینش آموزش و پرورش اطلاق کد ۱۹ به پذیرفته شدگان حد نصاب علمی آزمون استخدامی آموزش و پرورش از ابتدا کاری اشتباه بوده است. کسانی که به دلیل برخی از مشکلات واجد شرایط در ضوابط عمومی و اصلح گزینش نبودهاند و باید طی فرایندهایی اعتراض خود را ثبت کنند. بدون تردید افرادی که وارد حرفه معلمی می شوند باید نسبت به آن علاقه داشته و آگاهانه وارد آن شوند اما پرسش آن است که نظام جمهوری اسلامی چه برنامه ای جز همین گزینش های سخت گیرانه و سلیقه ای برای شکل گیری مفهوم و الزامات « معلم حرفه ای » داشته است ؟
آنچه تاکنون در آزمونهای استخدامی اخیر آموزش و پرورش گذشته است، خبر از نیاز این وزارتخانه برای نیروی انسانی دارد؛ اما این موضوع به منزله آن نیست که هر فردی که توانست در مرحله کتبی و مصاحبه تخصصی حد نصاب علمی را کسب کند، میتواند به عنوان معلم و راهبر برای آینده سازان کشور فعالیت کند .
به طور قطع، ضرورت این است که افراد در عین اعتقاد به قوانین جمهوری اسلامی ایران و دین، باید شاخصههای دیگری را هم که در قانون گزینش استخدامی ذکر شده، داشته باشند. اما نکته مهم در این فرایند، جذب به شغل انتخابی داوطلبان هم بستگی دارد. موضوعی که داوطلبان در فرایند اعتراض به گزینش هم با آن مواجه شدند.
امسال بر اساس بیانات رهبر معظم انقلاب، وزارت آموزش و پرورش اقدام تحت عنوان مشاغل کیفیت بخشی به جذب نیرو در شغلهای مربی امور تربیتی و سبک زندگی، مربی امور تربیتی و مشاوره و مشاور کرد. مشاغل حساسی که به طور مستقیم با اعتقادات و اخلاق در ارتباط است و یک اشتباه کوچک میتواند به انحطاط جمعی منجر شود.
بر همین اساس، سخت گیریهای بیشتری در پذیرش این داوطلبان در گزینش انجام شد. البته موضوع مذکور به این معنی نیست که قرار است مطابق با سلیقه شخصی گزینش گر یا برداشت شخصی گزینش گر از ملاکهای ارزیابی، یک داوطلب به راحتی از فرایند جذب کنار گذاشته شود.
نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس حق و عدالت بنا شده و این حق را به داوطلبان میدهد تا با اعلام اعتراض خود و دفاعیات مستند، برای احقاق حقوق خود تلاش کنند. در بررسی اولیه پرونده داوطلبان آزمون استخدامی مشاغل کیفیت بخشی و بند ۲ آموزگاری و دبیری که از ۲۱ مهر امسال آغاز و تا ۲۱ آذر ادامه داشت، بررسی مجدد از پروندههای داوطلبان انجام شد و بر اساس گفتههای مسئولان تلاش شد تا مطابق قانون گزینش و به دور از سلایق شخصی، این فرایند انجام شود .
این پرتال در ادامه آورده است :
« مدیرکل هیأت مرکزی گزینش وزارت آموزش و پرورش تصریح کرد: «تمام تلاش من و همکارانم از گذشته تاکنون بر رعایت حق و حقوق داوطلبان بوده است و در این میان اگر خدای ناکرده اعمال سلیقه شخصی صورت گرفته است نباید آن را به پای نظام جمهوری اسلامی ایران گذاشت.»
روستایی ادامه داد: «ما در مرحله بررسی پروندههای داوطلبانی که گزینش با استخدام آن ها موافقت نکرده، به دنبال کاهش خطاهای انسانی و بررسی دقیق بر اساس قانون بوده و از آن جا که حاکمیت از تمامی اقشار مختلف جامعه حمایت میکند، سعی میکنیم تا تمامی جوانب را در نظر بگیریم » .
مدیرکل هیأت مرکزی گزینش وزارت آموزش و پرورش گفت: «این سخن ارزشمند از شهید رجایی را نباید فراموش کرد که معلمی شغل نیست، معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کردهای، رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد. هیأت مرکزی گزینش وزارت آموزش و پرورش در آموزش و پرورش به دنبال شناسایی و جذب چنین افرادی است.»
« صدای معلم » از معدود رسانه هایی است که با رویکرد استقلال حرفه ای تاکنون گزارش ها ، اخبار و یادداشت های متعددی را منتشر کرده که آخرین آن گزارشی تفصیلی با قلم « علیرضا طالب زاده » با عنوان : « نیم نگاهی به گزینش به سبک ایرانی - اسلامی در وزارت آموزش و پرورش (مدارس خارج از کشور و دانشگاه فرهنگیان) در این رسانه منتشر گردیده است . ( این جا )
و اما دریغ از یک پاسخ .
به نظر می رسد « پاسخ گویی » به عنوان تنها فصل مشترک میان صف و ستاد جایگاهی در ادبیات این وزارتخانه به ویژه نهادهایی مانند گزینش ندارد گویی مسئولان آن علی رغم تعارفات کلیشه ای ، خود را کاملا عاری از خطا و اشتباه می دانند .
پرسش « صدای معلم » آن است که آیا نهادهایی مانند گزینش تاکنون و در این چند دهه نشست خبری با رسانه ها داشته اند ؟
و آیا مقامات مافوق آنان چنین مطالبه ای از آنان برای بستر گزینی جهت تنویر و گفت و شنود داشته اند ؟
وقتی « مصلحت » ارجح بر هر چیزی باشد امکان وقوع انحراف و بدتر از همه « تکرار خطای سیستماتیک » به یک نرم در سیستم مبدل می شود .
نوشته شده :
« مشاغل حساسی که به طور مستقیم با اعتقادات و اخلاق در ارتباط است و یک اشتباه کوچک میتواند به انحطاط جمعی منجر شود » .
واقعا عملکرد و دست آورد گزینش در این چهار دهه برای نظام آموزشی چه بوده است ؟
بخوانید :
« پرسش های صریح صدای معلم از دبیرهیئت مرکزی گزینش وزارت آموزش و پرورش و سایر مقامات و مسئولان ؛
"گزینش عالمانه و هوشمندانه "یعنی چه ؟ دستاورد گزینش در بیش از 40 سال گذشته برای آموزش و پرورش چه بوده است؟ ( این جا )
پرسش هایی که همواره « صدای معلم » مطرح کرده است : آیا خروجی هسته های گزینش انتخاب معلمان با صداقت ، شرافت مند و پرسشگر بوده و یا آدم هایی وابسته و عافیت طلب ساخته شده اند ؛ انسانهایی که غالباً سکوت اختیار کردهاند و در بیشتر اوقات به صورت ستایشگران و تمدید کنندگان وضع موجود در آمده اند ؟
« « دستاورد گزینش در بیش از 40 سال گذشته چه بوده است؟
آیا سیستم جذب کارمند از طریق گزینش سیاسی و اعتقادی داوطلبان موفق بوده است؟
آیا تربیت معلم حرفه ای اساسا با کارکرد نهاد گزینش و رویکردهای آن قابل جمع است ؟
معیارهایی که گزینش گران برای خود تعریف کرده اند چه نسبتی با « تفکر انتقادی » و « پرسش گری » دارند ؟
آیا نشست های که در ادارات آموزش و پرورش در حوزه گزینش و با صفت " تخصصی " برگزار می شوند واقعا تخصصی بوده و با معیارهای مدیریت علمی و رفتار سازمانی تجانس و سنخیت دارند ؟
با توجه به نقش بی بدیل نهاد گزینش و هسته های آن در تولید و فربه شدن آموزش و پرورش ایدئولوژیک ؛ آیا برنامه ای برای تحول واقعی و غیرشعاری در این وضعیت و پیروی از تجارب کشورهای توسعه یافته در امر جذب و تربیت معلم پیش بینی شده است ؟
پرسش « صدای معلم » از مقامات و تصمیم گیرندگان آن است که نحوه گزینش و جذب معلم در ایران واقعا چه شباهت و یا تجانسی با نظام های پیشرفته آموزشی و حتا کشورهای در حال توسعه دنیا دارد ؟
آیا وقت تغییر معیارهای گزینش معلم نرسیده است؟
آیا در این زمینه فردی و یا نهادی مسئولیتی را می پذیرد ؟
آیا گزینش عالمانه به این معناست که گزینش های ایدئولوژیک کنار گذاشته می شوند و یا همچنان در اولویت قرار دارند ؟
آیا این گونه گزینش ها در چهار دهه ی گذشته کمکی به ورود « معلم با کیفیت » به نظام آموزشی کرده و این گونه ساز وکارها به کیفیت بخشی آموزش منجر شده است ؟
آیا خروجی هسته های گزینش انتخاب معلمان با صداقت ، شرافت مند و پرسشگر بوده و یا آدم هایی وابسته و عافیت طلب ساخته شده اند ؛ انسانهایی که غالباً سکوت اختیار کردهاند و در بیشتر اوقات به صورت ستایشگران و تمدید کنندگان وضع موجود در آمده اند ؟
بسیاری از نیروهایی که از کانال « گزینش ها » جذب آموزش و پرورش شده اند در ابتدا ظاهرا برای نظام جمهوری اسلامی مطلوب بوده اند اما با گذشت زمان این نیروهای مطلوب که از فیلترهای گزینش عبور کرده اند خود را با وضعیت « موجود » تطبیق داده و بغضا به نیروهای غیر مطلوب تبدیل شده اند .
پرسش آن است :
آیا اعتقادات و اخلاق در این خرده سیستم و جامعه نهادینه شده است ؟
آیا معیارهای اعمال شده موجب شکل گیری « معلم حرفه ای » در نظام آموزشی شده و یا آن که فقط بر « نارضایتی فراگیر معلمان » افزوده است ؟
اگر در گزینش به گفته آن مقام « اعمال سلیقه شخصی » صورت گرفته چه برخورد و تمهید قانونی برای عدم تکرار آن در آینده صورت گرفته است ؟
آیا نظام جمهوری اسلامی در این چند دهه آن را ندیده است ؟
مسئولان گزینش و سایر مقامات باید بدانند و بفهمند که معلمی هم مانند سایر مشاغل تخصصی یک « حرفه » است .
بدون تردید افرادی که وارد حرفه معلمی می شوند باید نسبت به آن علاقه داشته و آگاهانه وارد آن شوند اما پرسش آن است که نظام جمهوری اسلامی چه برنامه ای جز همین گزینش های سخت گیرانه و سلیقه ای برای شکل گیری مفهوم و الزامات « معلم حرفه ای » داشته است ؟
چرا مانع از شکل گیری « سازمان نظام معلمی » در این مدت شده اند و به نظرات کارشناسان مستقل و منتقد بی توجهی شده است .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اداره یک جامعه ربطی به مذهب و اعتقادات افراد نمی تواند داشته باشد
مذهب یک نوع سبک زندگی از هزاران نوع است در گذشته این موضوعات آنقدر مهم نبود چون کسانی مانند زندیق و خیام و ... کم بود اما الان به دلیل انفجار اطلاعات با یک چشم همه را نگاه کرد و یک مذهب و روش زندگی را به همه تحمیل کرد این کار با قتل عام یکی است
پس این نکته نشان میدهد هدف گزینش کیفیت آموزش حتی در زمینه پرورشی و مذهبی نیست بلکه جذب افراد خودی است فقط همین.
در ایران گزینش وجود ندارد بلکه تفتیش عقاید و فیلتر از زاویه خودی بودن است که در هیچ کجای دنیا وجود نداره
فردی که سابقه خلاف ندارد و مدرک تحصیلی لازم را دارد و سنش بخورد یعنی واجد شرایط.
نه اینکه آیا کلیسا می رود؟ انجیل را بتواند بخواند؟ به ولایت پوتین یا ترامپ معتقد باشد. آیا آستین بلند می پوشد یا خیر؟ ریشش را میزند یا خیر؟ چادری هست یا خیر؟
برای یک خارجی بگی میگه شما در رمان ۱۹۸۴ زندگی می کنید و دیوانه خانه است.
۹۹ درصد مردم دنیا نمی دانند تو ایران چه خبره.
هنوز شما شعارهای 40 سال پیش را تکرار می کنید؟
دیگه چیزی خطیر نیست. همه چی بی معنا شد درین سرزمین