حکیم زاده:
آن چیزی که من می خواهم بگویم این است که من در مورد آلودگی هوا از جهت تخصصی اطلاعاتی ندارم که آیا آلودگی هوا و بودن کودکان در شرایط مدرسه چه خطری دارد یا ندارد اما چیزی را که کاملا مشاهده می کنم این است که با تعطیل کردن مدارس بچه ها داخل خانه نمی مانند و خصوصا خانواده هایی که مادران باید سر کار بروند مجبورند که بچه ها را با خودشان به محل کار ببرند چون کار آنها که تعطیل نمی شود و بسیاری از بچه ها به تصور این که خانواده ها می توانند از صبح تا شب بمانند و بچه ها در منزل باشند ؛ به نظر من غیر واقع بینانه است.
اگر هدف از تعطیلی مدارس این است که نیامدن بچه ها به مدرسه و در خانه ماندن آن ها موجب سلامتی آنان می شود به نظر من در هشتاد درصد مواقع و بر اساس مشاهداتی که داریم و گزارش هایی که دریافت می کنیم می بینم نه این کار امکان پذیر است و نه انجام می شود.
بچه ها عملا فقط به مدرسه نمی روند و در خانه هم نمی مانند .
این یک نکته مهم است.
صدای معلم:
پس چرا تعطیل می کنند؟
حکیم زاده:
من نمی توانم به جای کسانی که تصمیم گیری می کنند جواب بدهم.
در رابطه با کرونا و بر اساس گزارش های سازمان بهداشت جهانی که یک مرجع بین المللی معتبر است و سایر سازمان هایی که دست اندر کار بودند و این را تایید می کردند ؛ مرتب اعلام می کردند که بازگشایی مدارس برای بچه ها خطری ندارد و ما نباید تسلیم این جریان و جو غالبی شویم که باعث تعطیلی مدارس می شوداما در مورد آلودگی هوا من واقعا از نظر تخصصی نمی دانم که آیا این آلودگی و رفتن آنان به مدرسه به ضرر دانش آموزان هست یا نه و بهتر است که سازمان های ذیربط در این مورد حتما توضیح بدهند اما چیزی که می دانم این است که با تعطیلی مدارس آن بحثی که دنبال می شود برای این که بچه ها در منزل بمانند آن تحقق پیدا نمی کند و خانواده هایی که در آن مادران شاغل هستند دچار مشکلات عدیده ای می شوند چون مجبورند بچه ها را با خودشان به سر کار ببرند.
این که ما مدت های طولانی بچه ها را در خانه نگه داریم نه به نفع بچه ها است و نه امکان پذیر است. به هر حال بچه ها در دوره ابتدایی و در دوره کودکی هستند و نیاز به تحرک دارند و خانواده ها مجبور هستند آنها را با خود ببرند این گونه نیست که در منزل بمانند.
من فکر می کنم که این که ما آموزش حضوری را در دوره ابتدایی تعطیل کنیم و آن را به آموزش مجازی شیفت کنیم حتما باید به این موضوع بیشتر دقت شود با توجه به این که بچه ها در دوره ابتدایی بسیار بیشتر از سایر دوره ها در معرض آسیب های ناشی از تعطیلی آموزش حضوری هستند .
این فن آوری ها هر چقدر که سن یادگیرنده گان کمتر باشد کارآیی کمتری دارند .
مسائل دیگری هم هستند .
به خصوص من تاکید می کنم که به کودکانی که در یک شرایط حساس تازه وارد مدرسه شدند و می خواهند « خواندن و نوشتن » را یاد بگیرند ؛ مهارت های سواد پایه که بنیان های یادگیری برای تمام سال های عمر است باید در اینجا به آن توجه شود و این تعطیلی های مداوم آموزش حضوری و شیفت کردن به آموزش مجازی می تواند همان آسیب هایی را به دنبال داشته باشد که تعطیلی آموزش در کرونا را به دنبال داشت.
البته من امیدوار هستم که به همه ابعاد این مسئله توجه شود و تصمیمی اتخاذ شود که واقع بینانه باشد.
برخی مواقع بعضی فشارها وجود دارند برای این که بچه ها بروند و در بستر آموزش مجازی قرار بگیرند و آموزش حضوری تعطیل شود .
این که برای کاهش آلودگی هوا ؛ آموزش حضوری را تعطیل کنند این نمی تواند راهکار مناسبی باشد .
صدای معلم:
آموزش مجازی به خصوص در دوره ابتدایی چقدر می تواند کارآیی و اثربخشی داشته باشد ؟
شما زمانی که به عنوان معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش بودید و گزارش ها و اخبار را رصد می کردید ؛ آموزش مجازی چقدر اثربخشی و کارایی داشت ؟
آیا تغییر و یا تحول خاصی از زمان شما تا الآن در جهت کیفیت بخشی در آموزش مجازی به وجود آمده است ؟
حکیم زاده:
در رابطه با دوران کرونا و تعطیلی مدارس در سراسر دنیا پژوهش های زیادی انجام شده است. این پژوهش ها نشان دهنده این است که آموزش مجازی نمی تواند بستر مناسبی برای یادگیری باشد .
اساسا خاستگاه آموزش مجازی و آموزش الکترونیکی هم برای آموزش بزرگسالان بوده و برای آنان طراحی شده بود و به اضطرار در دوران کرونا برای آموزش کودکان استفاده شد.
این نظر شخصی من نیست !
پژوهش های متعددی نشان می دهد که بستر آموزش مجازی نمی تواند بستر کارآمدی برای یادگیری عمیق و پایدار خصوصا در مورد مهارت های سواد پایه به خصوص در مورد مهارت نوشتن باشد .
ما طبق بررسی هایی که می کردیم این را مشاهده کردیم اما بیشترین آسیب را در این بین بچه هایی دیدند که متعلق به خانواده هایی بودند که نمی توانستند محیط یادگیری مناسب را در منزل برایشان فراهم کنند و جزء خانواده های کم تر برخوردار بودند.
در هر حال خانواده های برخوردار وقتی آموزش حضوری تعطیل شده بود هم در منزل خودشان می توانستند پشتیبانی کنند همچنین سعی می کردند که برای یادگیری دانش آموزان فضای مطلوبی را ایجاد کنند و از معلمان خصوصی استفاده می کردند اما ضرر اصلی را آن بچه هایی کردند که از خانواده های کم درآمد بودند ؛ خانواده ها سواد موثری نداشتند که بتوانند به کودکان پایه های اول و دوم خواندن و نوشتن و مهارت داشتن سواد پایه را آموزش دهند و طبیعتا وقتی مدارس تعطیل بود اینها امکان دیگری برایشان فراهم نبود جز در فضای مجازی و بیشتر از کودکان دیگر آسیب دیدند.
در حال حاضر هم همین نگرانی وجود دارد.
وقتی آموزش حضوری تعطیل می شود بازندگان اصلی کودکان خانواده های کم تربرخوردار هستند که امکان حمایت از آنها وجود ندارد.
صدای معلم:
منظور شما این است که تعطیلی مدارس به این بهانه و چیزهای دیگر خسارت و آسیب های آن متوجه مدارس دولتی عادی است؟
حکیم زاده:
در واقع شکاف یادگیری را در بین کودکان از خانواده های برخوردار و کم تربرخوردار بیشتر می کند .
گزارش های جهانی هم تایید کرده اند که بیشترین آسیب را این درصد از کودکان می بینند.
پایان گزارش/
مصاحبه گر : علی پورسلیمان
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
فساد در دوران جمهوری اسلامی ابعادی بیسابقه پیدا کرده و اخلاق اجتماعی بهطور وسیع ضربه خورده و موجب شده بیعدالتی و فقر افزایش یابد.[۸] این فساد به همراه اجحافات و زورگویی اداری و نبود راستگویی موجب تباهی منافع عمومی شدهاست.[۸] مسخ معیارهای حرفهای و پایمال نمودن منافع مردم و نفی لیاقتها و مسلط بودن منافع ایدئولوژیک و دفاع از منافع و امتیازات گروههای اجتماعی و اداری خاص از ویژگیهای این فساد است.
در ایران هویت و موفقیت بخش عمدهای از مردم عادی، وامدارِ انواع فسادهای ساختاری است
منبع : ویکی پدیا
تازه فهمیدی؟
درود
اگر گزارش را با دقت مطالعه کنید ؛ عملکرد یک معاونت در دو دوره مختلف و میزان مسئولیت پذیری آنان بررسی شده است .
این که مسئول فعلی در سمت معاون آموزش ابتدایی یک وزارتخانه به جای دغدغه و هشدار و آگاه سازی در این مورد به فکر گشت و گذار در آرامستان هاست !
پایدار باشید.
وزیر آموزشوپرورش همچنین با بیان اینکه «سند تحول بنیادین آموزشوپرورش از دانشآموزان چهل ویژگی، از جمله موحد بودن، اهل نماز بودن میخواهد»، گفت: «نماز مهمترین رکن در آموزشوپرورش است.»
تصویری از حضور طلاب و روحانیان در مدارس- عصرایران
در حالیکه مدارس ایران با کمبود شدید معلم مواجهاند و دستکم سه میلیون دانشآموز در مدارس فرسوده و پرخطر تحصیل میکنند،.... وزیر آموزشوپرورش از استخدام ۱۹ هزار روحانی و طلبه دیگر با عنوان «معلم پرورشی» خبر داد و به صورت تلویحی، از طرح این وزارتخانه برای استقرار یک روحانی در هر مدرسه پرده برداشت.
صحرایی همچنین با اشاره به اجرای «طرح محراب» در مدارس، اعلام کرد که ۶۴ هزار نماز جماعت در مدارس برگزار میشود.
او در ادامه از «طرح ساخت ۹ هزار مسجد در مدارس» به مثابه «یکی از مهمترین اقدامات وزارت آموزشوپرورش» یاد کرد و گفت: «هماکنون هفت هزار و ۲۸۰ نمازخانه در سطح مدارس و مراکز آموزشی در حال ساخت است.»
او همچنین به طرح دیگری با عنوان «طرح مدرسه، مسجد، خانواده» اشاره کرد و افزود که این طرح در سه هزار ۶۰۰ مدرسه اجرا میشود.
حمید نیکزاد، دبیر ستاد همکاریهای حوزه علمیه و آموزش وپرورش، روز ۲۰ آذر ماه ۱۴۰۲از طرح وزارت آموزشوپرورش برای استخدام طلاب زن به عنوان «آموزگار ابتدایی» خبر داد و اعلام کرد که همزمان، شماری از طلاب نیز تحت عنوان «طلبههای سرباز» به مدارس اعزام میشوند.
از اظهارات جدید وزیر آموزش و پرورش اما چنین بر میآید که دولت در صدد است شمار روحانیان مستقر در مدارس را به دستکم ۱۰۷ هزار نفر برساند که به تعداد ۱۰۷ هزار مدرسه موجود در ایران است و به معنای استقرار دستکم یک طلبه و روحانی در هر مدرسه است.
این مسئله روانشناختی و اجتماعی که این حکومت ایجاد کرد واقعا تاسف بار و ترسناک است
شاید در گذشته این مغزشویی قدری با خود جامعه بسته همخوانی داشت
الان تبدیل به یک معضل بزرگ شده و جوانان و دانش آموزان را دچار مشکل روانشناختی کرده است
دچار یک سری دوگانگی روانی و اجتماعی
کودک در مدرسه یک جور و در خانه و اجتماع یک جور به خصوص در بین دختران این وضع شایع تر است
حال اگر این موضوع شدت بگیرد که دیگر هیچ.
به طورعینی پرسیده و دیده ام اکثریت مردم دیگر نماز نمی خوانند دخترها و خانم ها دیگر مثل قبل مقید به حجاب نیستند آن وقت وارد مدرسه که می شوند دورویی و دروع را می بینند و باید شخصیت دیگری شوند
به عبارتی این وضع از نظر روانی دوگانگی شخصیت را می سازد و کودک نمی داند در چه دنیایی زندگی می کند
و از نظر اخلاقی و اجتماعی ریاکاری و دروغ را یاد می گیرد
درود
از نظر ما ؛ یک پزشک فاقد تخصص و یا سواد در حوزه آموزش یا مباحث مربوط به علم « پداکوژی » است .
قرار نیست هر کسی دکتر شد در همه چیز اظهار نظر کند بدون آن که مسئولیتی داشته باشد .
جالب است ما به فرض و در این جامعه ورود روحانی ها را به آموزش و پرورش « دخالت » می نامیم در حالی که ممکن است آنان برخی دروس مانند عربی ، دینی و... را خیلی بهتر از معلمان بدانند و یا تدریس کنند اما دخالت پزشکان و اظهار نظر آنان چون باب میل و طبع ماست آن را عین صواب می دانیم و حمایت هم می کنیم !
متوجه شدید !
پایدار باشید .
پرداختن به این موضوعات بسته بودن مدارس و کفیت و ... به نظر من دیگر به سر آمده
و سوال و نقد بر این موضوعات مثل کوبیدن آب در هاون است
جمهوری اسلامی به عنوان نظام حکومتی حاکم (حال به حق با نق بر مسند) به طو کلی باید پاسخگوی حدود نیم قرن عملکرد خود در همه زمینه ها باشد.
یعنی باید مسئولان یا حاکمان در اصل پاسخگو باشند دیگر باید رودربایستی را کنار گذاشت یک ملت 80 میلیونی این مطالبه را باید داشته باشند. هر چند این مطالبه باید زودتر از این ها به خواست ملی تبدیل می شد اما الان با توجه شرایط ویژه و بی بند و باری های موجود صد چندان شده است
آیا این حکومت لایق است یا خیر؟
آگر هست که هیچ اگر نیست چه کسی باید پاسخ دهد ؟ و چه کار باید کرد؟
آیا 80 میلیون آدم باید فدای حاکمان نالایق شوند و عمر و زندگی آنها بازیچه شود؟
آقا / خانم مردانی
زمانی که در دوران « جنگ سرد » نخستین فضا پیما توسط شوروی ها به فضا فرستاده شد ( اسپاتنیک ) ؛ آمریکایی ها خیلی شگفت زده شدند .
اما آنان برای پیدا کردن راه حل و این که چرا عقب افتادند ؛ به سراغ سیاست و اقتصاد و یا چند برابر کردن بودجه نظامی و دفاعی و... نرفتند .
آنان پس از پژوهش های بسیار به سراغ « نظام آموزشی » و « برنامه درسی » را تغییر دادند و به فاصله کوتاهی ؛ آمریکایی ها هم سفینه دیسکاوری را به فضا پرتاب کردند .
مساله به همین سادگی است .
فرضیات و تئوری های شما به نظرم بر اساس یک طرح واره مشخص فکری و اصول مند نیست و بیشتر تکرار حرف های کوچه و بازار و طیف هایی است که باور دارند دوباره باید همه چیز را به هر ریخت و از نو بنا کرد .
و این خاصیت کشورهای عقب افتاده است که مردمانش حوصله فکر کردن و مطالبه گری مستمر و هدف مند و حتی مطالعه درست تاریخ سرزمین شان را ندارند اما فقط به منابع طبیعی و زیرزمینی اش می بالند می خواهند یک شبه صاحب همه چیز شوند....
پایدار باشید .
به نظرم شما به دلیل عدم توان فراتر رفتن به اصل مطلب این مطلب را گفتید به خاطر هر دلیلی که وجود دارد.
اما اینکه آموزش به عنوان قسمتی از یک سیستم اجتماع اهمیت زیادی در توسعه یافتگی دارد حرفی نیست
اما اگر ما اجتماع را یک سیستم بگیریم این خرده سیستم به تنهایی کاری از پیش نمی برد حتی در یک اجتماع یا حکومت نرمال.
به عبارتی کشورهایی هم هستند که آموزش توسعه یافته دارند اما خود کشور خیلی توسعه یافته نیست.
حال اگر این آموزش در یک ساختار فسادانگیز و فاسد وجود داشته باشد چه توقعی می شود داشت.
در یک چنین فضایی تمام خرده سیستم ها از جمله آموزش کارکرد و ماهیت واقعی خود را از دست می دهند.
حکومت یا نطام حاکم که از اسمش مشخص است نظم دهنده یک اجتماع است و باید خرده سیستم ها را با هم تنظیم و کارآمد کند
یا کشوری توسعه یافته بدون آموزش پیشرفته
یا کشوری بدون فساد بخواهیم بدون آزادی بیان
و از همه مهمتر کشوری با نظام یا حکومتی نالایق و ددر کنارش آموزش پیشرفته و توسعه یافتگی
پس پیش فرض از سیستم بودن یک اجتماع حاصل می شود.
و این سیستم دارای یک کلان سیستم هست و آن دولت یا حکومت و نظام است.
فساد گسترده و ساختاری ایران نیز یک سیستم نیست اما ارتباط مستقیم با نظام و حکومت دارد
پس در حال حاضر به دلیل چنین فساد گسترده و عدم شایسته سالاری که یک مقوله فراتر از آموزش و پرورش است نمی توان توقع اصلاح آموزش بدون اصلاح آن را متصور شد
فساد و رفتار یک کودک تحت تاثیر پدر است یا برعکس؟
آیا پدر باید اصلاح شود یا کودک؟
نمیدانم شایسته سالاری و نبود فساد را بتوان یک سیستم دانست اما یک متغیر یا اثر مهم از اجتماع و بر خود اجتماع است و در همه سیستم ها نیاز است تا خوب کار کنند که حکومت کنونی توان برقراری آن را ندارد چون ماهیت وجودی آن بر مبنای این رفتار است.
نکته بعد از فساد موجود و فلج کننده و عمال اصلی توسعه نیافتگی ایران، عامل مرام این حکومت است که جزء ماهیت آن است و در همه قسمت ها اثر گذاشته است و آن نگاه سخیف شیعی صفوی برای حکومت کردن است که هیچ سیستم موجود در اجتماع مهم نیست مگر در خدمت این نگاه باشد.
پس هر طور فکر کنیم دست آخر به منشا و مادر اصلی تمام مشکلات می رسیم و آن حکومت موجود است که با جوانب و ماهیت خود، ماهیت تمام خرده سیستم ها را تحت تاثیر قرار داده
و نیم قرن زمان کافی برای بررسی کارکرد یک مقوله اجتماعی است.
اگر این حکومت حتی یک ذره قصد اصلاح داشت حداقل همین فردا باید اعلام می کرد در جهت مبارزه با فساد تمام سهمیه های و امتیازهای استخدامی و تحصیلی و ... حذف می گردد اما چون وجود تمام حاکمان موجود در این ماهیت بر هویت امتیازی شکل گرفته اند تصور چنین تغییرات به احتمال زیاد غیر ممکن است.
به عبارتی شما بدون آزادی بیان، شایسته سالاری و مبارزه با فساد می توانید تصور یک آموزش توسعه یافته و کشور توسعه یافته کنید؟
شما که هنوز معلوم نیستید زن هستید و یا مرد !
پس لطفا در مورد میزان شجاعت و توانایی های دیگران اظهار نظر نکنید .
من برای شما مدل تغییر بیان کردم و شما آدرس نشانی نامعلوم می دهید ؟
می نویسید :
« کشورهایی هم هستند که آموزش توسعه یافته دارند اما خود کشور خیلی توسعه یافته نیست... »
کدام کشور منظور نظرتان هست ؟
مگر می شود در کشوری با آدم های ذاتا دیکتاتور ، قانون گریز و تقدیر گرا ، جامعه ای دموکراتیک بنا کرد ؟
مگر می توان در کشوری که « نهاد سازی » معنا ندارد و آدم ها قریب به اتفاق ، تنبل و منفعت طلب هستند و « منافع جمعی و ملی » برای کسی محلی از اعراب ندارد ؛ توسعه پایداری طراحی کرد ؟
و تازه اگر هم بنا شود ؛ آیا دوام و قوامی خواهد داشت ؟
تازه اگر بخواهیم مدل تغییر از بالای شما را قبول کنیم . با چه کسانی ؟
با کدام کنش گران و الیت های پای کار ؟
با کدام ملت آگاه و همراه ؟
با کدام سرمایه اجتماعی ؟
با کدام پلتفرم اجتماعی ؟
در جامعه ای که رو به انحطاط و زوال است ؟
فعلا که اکثریت به دنبال راهی برای « فرار » هستند و اسمش را هم گذاشته اند :
« مهاجرت » !
در خلا که نمی توان رویا پردازی کرد !
پایدار باشید .
منظور من این بود که به طور نمونه به دلیل ساختار حکومت شما هم اینجا نمی توانید به خوبی کار کنید و توان نقد و بررسی مسائل اصلی را ندارید و نمی توانید به ریشه مشکلات بپردازید
اما اگر واقعا فکر می کنید فرهنگ و تغییر آن می تواند جامعه ایران را به تنهایی توسعه دهد اشتباه می کنید
این همه از سیستم حرف زدم برای همین که بگویم جامعه مثل بدن انسان سیستمی است یک مشکل روی همه قسمت ها تاثیر دارد و حتی محیط هم روی بدن تاثیر دارد و حتی زمان و ...
اگر از این نگاه جلو برویم نمی توانیم بگوییم یک قسمت را درست کنیم بقیه قسمت ها درست می شود
شما بعد از 20 سال فعالیت و نقد در زمینه آموزش به کجا رسیدید؟
چرا تلاش های شما و بسیاری دیگر راه به جایی ندارد و نمی توانید آموزش را تغییر دهد ؟
مشکل هم تغییر حکومت نیست مشکل تغییر حکومت فساد و ضد آزادی بیان و شایسته سالاری است
کشورهایی مثل روسیه، ترکیه ، چین و امثال این ها آموزش پیشرفته دارند اما به دلیل فساد یا نبود آزادی بیان کشور توسعه یافته ندارد
اما به پرسش های من پاسخ ندادید:
( تازه اگر بخواهیم مدل تغییر از بالای شما را قبول کنیم . با چه کسانی ؟
با کدام کنش گران و الیت های پای کار ؟
با کدام ملت آگاه و همراه ؟
با کدام سرمایه اجتماعی ؟
با کدام پلتفرم اجتماعی ؟
در جامعه ای که رو به انحطاط و زوال است ؟ )
نوشته اید :
« شما بعد از 20 سال فعالیت و نقد در زمینه آموزش به کجا رسیدید؟ »
نخست آن که سنوات فعالیت من بیش از این است .
دوم آن که شما از کجا میزان موفقیت من را برآورد کرده و حکم صادر کرده اید ؟
سوم آن که حداقل پیش وجدان خودم خشنودم و فردا آیندگان مرا بی عرضه و نالایق نخواهند خواند ...
پایدار باشید .
حرف من تغییر حکومت یا نظام یا ساختار است
و حتی ربطی به این حکومت هم ندارد
بحث یک بحث فلسفی یا منطقی است
اینکه چگونه این کار انجام شود خود بحث دیگری است
شما فرهنگ و آموزش را حداقل در این شرایط بسته، قابل دستکاری می دانید تا بتوان تغییرات کلی اجتماعی صورت گیرد.
مخالف نیستم
اما می گویم با توجه به ساختار موجود و ماهیت نظام حاکم بر اجتماع ایران، نمی توان توقع پیشرفت چندانی داشت بسیار کم یا در حد صفر.
نمی خواهم بحث های بالا را تکرار کنم و جای بحث های دیگر هم نیست.
اما در مورد الیت ها و سرمایه های فرهنگی و علمی و سیاسی که من منظور شما ر دقیق متوجه نمی شوم که به این بخش از اجتماع از کدام منظر نگاه می کنیم
آیا منظورتان نخبه های سیاسی در چشم است؟
آیا منظورتان از سرمایه اجتماعی و فرهنگی درک آزادی بیان و عدالت و .. است؟
به طور مثال در همین صدای معلم چقدر ما افراد کاردرست داریم؟
یکی خود شما
حال دیگر بخش های اجتماع هم بماند که از وکلا و استادان و معلمان و خبرنگاران چه افراد چیزفهم و سرآمدی وجود دارند که اگر فضای حرکت باشد احتمال زیاد می توانند کارگشا باشند
به نظر من آنچه که ما نیاز داریم حتی الیت و کلید نیست بلکه ما به حرکت و خواست نیاز داریم حال می خواهد تغییر حکومت باشد یا خیر و ...
ما اول باید بدانیم چه هستیم کجا هستیم و به چه میخواهیم برسیم و چگونه باید برسیم
ما از ابتدای حرکت به سوی مدرن شدن درگیر این مباحث بودیم
این یعنی فرهنگ و سرمایه اجتماعی
الیت ها در این حرکت خود را نشان می دهند
جمهوری اسلامی این حرکت را به نظرم روشن تر کرده است و بلوغ فکری خوبی ایجاد کرده است
هر چند نیاز به تئوری سازی و آگاه سازی خودآگاهانه بیشتر است.
همان کسی که شریعتی وام دار اوست
شریعتی و امثالهم مذهب، حکومت و عده ای مانند شما فرهنگ و ... را راه توسعه اجتماع ایران می دیدند
اما من با ساختار کار دارم که شامل همه این موارد می شود
اگر این ساختار تحلیل نشده و در پی تغییر آن نباشیم احتمالا در صورت تغییر حکومت هم چیزی مانند روسیه و ترکیه و مصر و هم جمهوری اسلامی دیگر می شویم
به نظر من مهمترین عنصری که ساختار ایران را به خصوص در دوره معاصر همیشه دچار میشکل می کرده است فساد سیستماتیک است که ناشی از عقب ماندگی اقتصادی، فرهنگی و طبقاتی ایران و این چنین کشورهایی است
همین الان اگر این موضوع قابل تحقق در ایران باشد خود یک تغییر بزرگ است
اولین قدم هم همین برداشتن سهمیه ها و رانت های ارتباطی و سیاسی است
ولی گفتم چنین خواستی با چنین حکومتی تقریبا و احتملا غیر ممکن ااست مگر با تغییر کلی آن. پس این تغییر به ضرورت است چون هیچ محلی برای اصلاح ندارد
ایران خود را باید با چه کشورهایی مقایسه کند؟
آیا ایران حداقل الان نباید یک کشور توسعه یافته در همه زمینه ها باشد؟
هدف حکومت جمهوری اسلامی چیست خدمت به مردم یا خدمت به یک عده خاص حاکم ؟
اگر توسعه یافتگی یکی از اهداف است آیا نباید بعد از حدود نیم قرن محقق شده باشد؟
ایران خود را با چه کشورهایی مقایسه می کند؟
با کشورهای آفریقایی با آمریکای جنوبی یا چی؟
چرا ایران در این نیم قرن هیچ وقت خود را با ژاپن و آلمان و آمریکا و ... مقایسه نمی کند؟
مگر آن کشورها چه چیزی دارند که ایران ندارند؟
آیا نیم قرن زمان کافی برای محک یک نوع نظام حکومتی و حاکمان آن نیست؟
انرژی، نیروی انسانی و زیرساخت های موجود در ایران که در جهت کم نظیر است چرا از ایران یک کشور توسعه یافته نساخته است؟
تمام مردم به خصوص حاکمان و حامیان آنان مثل نظامیان باید به این سوال ها فکر کرده و پاسخ دهند؟
چرا بعد از نیم قرن ایران، ژاپن یا حتی بالاتر نشده است؟
مشکل از کجاست؟!
چرا ما هنوز باید خودمان را با عرق و افغانستان و کشورهای عربی و ... مقایسه کنیم؟
و سوال مهمتر این است که چرا در این فساد مانده است و بیرون هم نمی تواند بیاید؟
ایران کشور یک نفره یا خانوادگی که نیست. ایران که کشور ندار و بی سواد که نیست. ایران کشور بدون پشتوانه فرهنگی و سیاسی و فکری که نیست چرا باید خود را با کشورهای آفریقایی مقایسه کند و مردمش در رنج باشند؟! و عده ای آنقدر دارند که نمی دانند چه کنند و یکی هم انقدر ندارد که نمی داند چطور زندگی کند
پاسخ به این سوال ها و حل آنها یعنی حل تمامی مشکلات ایران از جمله این آموزش و پرورش خارج از رده و فاسد
دانش آموزان این استان بالاترین معدل امتحانات نهایی را دارند ؛ کمترین معدل متعلق به کدام استان است؟
خودکش پسر دانش آموز 11 ساله در شرق تهران
رکنا : پسردانش آموز با انگیزه ای نامعلوم خودش را در نبود خانواده اش در اتاق خواب خانه شان با روسری مادرش حلق آویز کرد.
به گزارش رکنا، یسنا دختر 11 ساله ای که دست به خودکشی زده بود صبح روز 19 دی ماه در زادگاهش شهر یاسوج به خاک سپرده شد.
بنابر اطلاعات به دست رسیده پدر یسنا به خاطر برق گرفتگی قطع نخاع شده و مادرش هم طلاق گرفته است.
یسنا و خواهر کوچکش نزد پدربزرگ خود زندگی می کردند.
او قبل از مرگ وصیت نامه خود را خطاب به زن عمویش نوشته بود و گفته بود از زندگی سیرم.
قلب کوچک آنان تحمل سنگینی زندگی رایج را نیاورد.
نخستین چراغ هشدار را سال گذشته علیرضا منادی، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس روشن کرد. او میانگین معدل ۱۱.۵ دانشآموزان در کشور را هشداردهنده خواند و از مسوولان خواست برای تغییر این شرایط تصمیمات جدی بگیرند. با گذشت یکسال از این ماجرا، چندی پیش بار دیگر انتشار میانگین معدل دانشآموزان رشتههای ادبیات و علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی فیزیک از سال ۱۳۹۸ تا سال ۱۴۰۲ سروصدای زیادی برپا کرد.
مقایسه میانگین این معدلها، نشاندهنده افت تحصیلی دانشآموزان در مقطع دبیرستان بود. افزون بر آن، نتایج آزمون پرلز ۲۰۲۱ که به تازگی در پایگاه جهانی منتشر شده و در آن ۵۷ کشور حضور داشتند، نشان میدهد؛ ایران جزو یکی از کشورهای با نمره زیر متوسط محسوب میشود.
چین، مکزیک، ترکیه و روسیه ۶ برابر ایران
آمارهای منتشرشده نشان میدهد؛ میانگین کشوری نمرات دانشآموزان در امتحانات نهایی خرداد ۱۴۰۲ بدین شرح است: رشته تجربی (۱۱.۲۳)، رشته ریاضی (۱۰.۷۹)، رشته انسانی (۸.۷۵) و رشته معارف (۱۰.۵۶). معدلهایی که براساس آمارها نسبت به سالهای گذشته افت کردهاند.
در فرارو بخوانید.
دانش آموز ۸ ساله ورامینی با اخراج از مدرسه راهی ICU شد
معاون مدرسه، با پافشاری بر اخراج یک دانش آموز کلاس اولی از مدرسهای در ورامین، موجب شد این کودک دچار اضطراب و ضربه روحی شده و برای مدتی طولانی در بیمارستان بستری شود. مادر این دانش آموز میگوید: یک روز صبح بچه ام را به مدرسه شهید مطهری برده بودم؛ ولی همان روز مدیر مدرسه به من گفت که محمدطاها را به مدرسه نیاورید! من تعجب کردم و پرسیدم که آیا مدرسه تعطیل شده است؟ مدیر به من گفت که خیر؛ محمدطاها اخراج شده است؛ چون با بقیه بچهها دعوا میکند.
پارگی کبد دانش آموز 13 ساله به خاطر تنبیه در مدرسه
رییس آموزش پرورش کوهدشت علت را ارتکاب عمل ناشایست و غیر قابل ذکر از سوی دانش آموز و درگیری با کادر اجرایی شاغل در این آموزشگاه اعلام کرده است.
یک کلام بگوئید زور اجرایی ما به رفتار دانش آموزان کافی نیست!
رهاشدگی تا کجا که شاهد رفتار ناشایست تا حد پارگی کبد هستیم؟!
اقتصادنیوز: مدیرکل آموزش و پرورش لرستان درباره حادثه منجر به مصدومیت یک دانش آموز کوهدشتی گفت: اقدامات اداری لازم همچون جابجایی و لغو ابلاغ همکار فرهنگی از پست و آموزشگاه محل حادثه با سیر مراحل تخلفات اداری انجام شده است.
حق کپی داده نمی شود.
چشم هایتان قدری با زیبایی نواخته خواهد شد. خود ظاهر
دانش آموزان ایرانی حتی نسبت به پاکستان و اتیوپی، آسیب بزرگی بر روح و روان است. بماند مابقی تنگناها و کاستی ها و ضعف ها.
دفترش کار داشتم. باور کنید آنقدر دفتر کارکنان تمیز بود که حس خوبی به من داد. لذت بردم.
حال بیاییم به سراغ کل مدارس ایران، بالاخص دوره ابتدایی و پیش دبستانی و حتی مهد کودک و کودکستان های شهرها و روستاهای سراسر کشور.
دستگاهی برای اندازه گیری مکان و اشیاهای گوناگون و سرویس های بهداشتی وجود دارد. در ایران هم هست یا خیر، نمی دانم اما این مقامات مدعی، اگر شهامت
اندازه گیری میکروبی را نه فقط در مناطق کم برخوردار، که مدعی هستم حتی در مدارس فول فول، دارند بسم ا.....