صدای معلم :
آقای ملکی
درود بر شما و دوستان رسانه که این فرصت را برای گفت و گو ایجاد کردید .
من پیش از آن که بخواهم پرسش های خود را طرح کنم لازم است اشاره ای داشته باشم به " انتصاب اعضای شورای سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی " توسط رئیس جمهور.
البته ایشان این احکام را مستند به اجرای ماده (۳) اصلاحی قانون تشکیل سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، مصوب ۱۳۵۸.۱۲.۲۵ شورای انقلاب کرده است .
شرایط لازم برای این افراد دو صفت هستند :
" بصیر و مطلع در آموزش و پرورش "
« صدای معلم » در 6 دی 1398 در گزارشی با طرح پرسش با عنوان : " وجه قانونی انتصاب " غلامعلی حداد عادل " در شورای عالی آموزش و پرورش چیست ؟" از رئیس جمهور پرسید : ( این جا )
" خانم طبیه ماهروزاده و آقایان غلامعلی حدادعادل و غلامحسین رحیمی نیز با عنایت به معرفی شورای روسای فرهنگستانهای کشور به عنوان عضو شورای عالی آموزش و پرورش منصوب شدند. "
بند 12 از ماده 9 قانون تشکیل شورای عالی آموزش و پرورش تصریح می کند :
" سه نفر مطلع و صاحب نظر در هر یک از رشته های علوم پایه ، فنی و مهندسی و علوم انسانی ، به انتخاب شورای روسای فرهنگستان های کشور ( حداقل یک نفر از آنان از بین زنان انتخاب شود ) . "
در واقع بر اساس این قانون ، « طبیه ماهروزاده » که دارای دکتری فلسفه تعلیم و تربیت است به عنوان نماینده از علوم انسانی و غلامحسین رحیمی استاد دانشگاه تربیت مدرس نماینده از حوزه فنی و مهندسی انتخاب شده اند .
پرسش « صدای معلم » آن است که ارتباط مدرک تحصیلی آقای حداد عادل با " علوم پایه " چیست ؟ ضمن آن که آخرین مدرک تحصیلی ایشان در رشته فلسفه می باشد .
نوع فعالیت ها و سوابق اجرایی ایشان پس از انقلاب اسلامی نیز مبین این گزاره است که همگی آن ها در حوزه علوم انسانی بوده اند ."
آیا در میان این همه صاحب نظر و متخصص که واجد صفاتی مانند خلاق ، جسور و پژوهشگر باشند ؛ رئیس جمهور و وزیر آموزش و پرورش آقای حداد عادل را به عنوان " بصیر و مطلع " تشخیص داده است ؟
واقعا این گونه انتصابات بر مبنای الفبای پژوهش و مستندان علمی صورت گرفته است ؟
این در حالی است که آقای حداد عادل هم به عنوان عضو شورای عالی و هم عضو شورای سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به ندرت در مورد آموزش و پرورش و مسائل آن اظهار نظری می کنند !
1-به نظر می رسد سازماندهی شما با سازماندهی آقای ذوعلم و سازماندهی قبل از ذوعلم متفاوت باشد .
اگر متفاوت است تفاوت چیست؟
2- از پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش برای تقویت وجه پژوهشی سازمان چگونه استفاده خواهید کرد؟
3- آيا به نشستهاي نقادانهاي كه در زمان آقاي ذوعلم با شركت برخي منتقدان تشكيل شد، ادامه خواهید داد ؟
به عنوان مثال آیا از منتقدانی مانند دکتر فراستخواه برای نقد آموزش و پرورش ایدئولوژیک دعوت خواهید کرد و یا کماکان روزمرگی و محافظه کاری بر " قلب آموزش و پرورش " حکم فرما خواهد بود ؟
4- برنامه ی شما برای تعریف و استقلال فکری و تشکیلاتی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و جلوگیری از دخالت نهادهای غیرتخصصی و موازی چیست ؟
5- اخیرا در چارت جدیدی که برای ادارات کل منتشر شده است ؛ معاونت پژوهش در معاونت برنامه ریزی و توسعه منابع ادغام شده است .
پرسش اساسی و بنیادین آن است که مبنا و استدلال حذف معاونت پژوهشی به عنوان یک زیرمجموعه مستقل و ادغام آن در واحدی که شباهتی در کارکرد و ماموریت ها با آن ندارد چه می تواند باشد ؟
نظر شما چیست ؟
رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی :
تفاوت رویکرد مدیریتی بنده با مدیران قبلی مخصوصا جناب آقای ذوعلم که قبل از بنده مسئولیت سازمان را عهده دار بودند این است که بنده در صراط تحول در آموزش و پرورش و این که اسناد تحولی باید عملیاتی بشوند با مدیر قبلی تفاوتی ندارم.
من هم اعتقاد دارم اسناد بالادستی ما باید عملیاتی شوند. این وجه مشترک بین رویکرد بنده و رویکرد دیگر مدیران قبلی مخصوصا مدیر بلافصل جناب آقای ذوعلم است.
اما تفاوت رویکردی دارم یعنی اگر بیان بنده را شما بیان قابل قبولی بدانید در صراط تحول با ایشان مشکلی ندارم ، در سُبُل مدیریت با ایشان به طور طبیعی تفاوت دارم.
آن شیوه و روش هایی که ما می توانیم اسناد تحولی را عملیاتی کنیم و در ساختار تشکیلاتی که باید در یازده حوزه تربیت و یادگیری در آن قرار بگیرند تفاوت هایی دارم. شاید این تفاوت ها برای این باشد که هم رشته تحصیلی ما یکی نیست که طبیعتا بر رویکرد ما اثر گذاشته است.
بنده رشته برنامه ریزی درسی را تحصیل کرده ام. برنامه ریزی درسی کار اصلی این سازمان است یعنی یک انطباق کاملی بین رشته تحصیلی من و کاری که دارم انجام می دهم وجود دارد.
بدیهی است که بر اساس این انطباق بنده رویکرد متفاوتی را اتخاذ می کنم کما این که تشکیلاتی که عرض کردم به مرحله تقریبا نیمه رسیده تا به تصویب نهایی برسد و در خود این ساختار تفاوت هایی داریم . در این که حوزه های تربیت و یادگیری در کجا قرار می گیرند ، چگونه مدیریت بشوند در آن جا تفاوت هایی داریم.
در این که جایگاه پژوهش در نظام برنامه ریزی درسی و تشکیلات چگونه باشند تفاوت هایی وجود دارد و در مجموع در برخی روش ها و سبک مدیریتی تفاوت هایی داریم و این روش ها هم ساده نیستند. روش های فردی نیستند. خیلی مسائل مهمی هستند .
ساختار تشکیلاتی که طراحی و ارائه داده ایم ؛ این ساختار غیر از آن ساختاری است که قبلا مورد توجه و تاکید قرار می گرفت.
البته بنده این تفاوت را در تعویض مدیریت ها یک امری طبیعی تلقی می کنم چون آدم ها متفاوت اند ، رشته هایشان متفاوت است ، سابقه مدیریتی شان یکی نیست ، رویکردهایشان طبیعی است و باید یکی نباشد .
اگر یکی بود جای تعجب داشت.
پژوهشگاه در وضع کنونی آموزش و پرورش - به عنوان معاون وزیر محترم آموزش و پرورش عرض می کنم - وضع مبهمی دارد و امیدوارم ابهام زدایی بشود.
ابهام زدایی ساختاری- تشکیلاتی.
در وضع کنونی ، پژوهشگاه آموزش و پرورش وابسته به سازمان پژوهش است و این وابستگی به نظر من از آن ابتدا وابستگی ساختاری نبود. وابستگی ارگانیکی نبود بیشتر پژوهشگاه الصاق شده بود و شده است به سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ؛ به همین دلیل هم نه سازمان پژوهش توانست استفاده مطلوب از ظرفیت علمی پژوهشگاه ببرد چون در پژوهشگاه انصافا آدم های فکور و عالمی در رشته های مختلف وجود دارد و این موانع ساختاری اجازه نداد ؛ البته نظر بنده این است . این امکان فراهم نشد که سازمان پژوهش بتواند از این ظرفیت علمی استفاده کند و متقابلا پژوهشگاه هم نتوانست آن تعامل موثر را با سازمان پژوهش برقرار بکند.
آنچه که الآن در آن قرار داریم یک نظر این است که پژوهشگاه باید مستقل شود مانند قبل که پژوهشگاه مستقل بود در شش یا هفت سال پیش، به همان حال برگردد.
یک نظر این است .
این که آیا در این کار وزارت آموزش و پرورش موفق بشود سازمان امور اداری و استخدامی را بتواند راضی کند که آنها این را تصویب بکنند که فعلا برای بنده مشخص نیست ولی ما ساختار تشکیلاتی فعلی خودمان را منهای پژوهشگاه چیدیم.
منهای پژوهشگاه طراحی کردیم چون در محضر خود مقام عالی وزارت، بنده شنیدم دو سه بار در همین هفته های اخیر که بنا دارند پژوهشگاه را مستقل کنند.
خوب در این حالت معنایی ندارد که در این ساختار نوینی که برای سازمان پژوهش داریم طراحی می کنیم حالا پژوهشگاه را در اینجا ادغام بکنیم به علاوه این که ادغام در سازمان پژوهش برای خودش منع خاص خودش را دارد، ممکن نبود.
من اعتقاد دارم یا باید استقلال باشد یا ادغام. یا باید ادغام درستی شود یعنی رابطه پژوهشگاه با سازمان پژوهش رابطه ارگانیکی باشد ، رابطه ساختاری باشد نه الصاق که الآن الصاق استو برای من این مطلوب نیست و یا باید مستقل باشد.
وضع کنونی وضع مطلوبی نیست.
در چارت سازمانی استان ها و چارت تشکیلاتی یک اتفاق ناگواری افتاد.
بنده معترض این قضیه هستم که در استان ها معاون پژوهشی مدیر کل آموزش و پرورش استان ها تضعیف شود ، حذف شود که الآن این اتفاق افتاده است.
البته استدلال دوستان ما در آموزش و پرورش به استناد یک بخشنامه است که دولت محترم بخشنامه کرده است تعداد معاونین باید کاهش پیدا کند که باید به آن بخشنامه عمل بشود ولی سوال بنده این است که چرا سراغ حساس ترین معاونت ها آمدید ؟
من اعتراضم این است !
چرا به سراغ حساس ترین معاونتی آمدید که کارهای کیفی آموزش و پرورش در استان ها باید توسط این معاونت باید محقق شود به علاوه این که در همه جای آموزش و پرورش سخن از تحول می زنیم.
تحول بدون پژوهش بی معناست.
تحول با ضعیف کردن تحقیق کاملا بی معناست.
بنده به دلیل به این قضیه اعتراض دارم و عرض هم کرده ام و الآن هم اعتراض خودم را تکرار می کنم و امیدوارم تجدید نظر شود که اگر نشود یک خسران بزرگی متوجه آموزش و پرورش در حال و آینده خواهد شد.
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
نظرات بینندگان
تقویت وجه پژوهش سازمان و نیز احراز استقلال فکری و رها شدن از دخالت نهادهای خارج از آموزش و پرورش بسیار ضروری است و اگر این ضرورت مورد توجه واقع شود، سازمان می تواند به هویت خود افتخار کند و گرنه، به عنوان نهادی منفعل باقی خواهد ماند.
۲. رئیس جدید سازمان که از ورودی های زمان رئیس قبلی سخن می گوید، مگر غیر از این است که خودشان، معاون جدید سازمان ( که انتصابش فقط دارای هزینه مادی و معنوی برای سازمان است، از ورودی های آن دوره و جزء مصوبات هیات اجرایی همان زمان است!!
۳. قول دادند که از ظرفیت کارکنان سازمان استفاده کنند، اولین رییس اداره منصوب معاونت پشتیبانی علیرغم وجود نیروهای توانمند و سالم در آن حوزه از بیرون آوردند...
۴. همه خوب حرف می زنند اما عمل مهم است...
۱. تعویض مدیران درست، اما آیا با پیامک اطلاع دادن و کودتاهی عزل کردن هم درست است؟!! ایشان که ادعای اخلاق، مدیریت اخلاقی و حفظ شان انسان ها را دارد!!!
۲. رئیس سازمان به کنار، چرا ۳ انتصاب مدیریتی با سن بالا و سابقه های بالای ۳۰ سال را داشته اند... سازمان پیر را پیر تر کردن چه مزیتی واقعا دارد؟
۳. انتصاب یک معاون با بازتاب بسیار منفی ، تحمیل هزینه ی گزاف به بیت المال و از همه بدتر آنکه نه مدرک مرتبط دارد و نه سوابق مرتبط..
۴. انتصاب یک رئیس اداره، خارج از نیروهای موجود سازمان که از قًا از ایشان توانمند تر و نیز اشخاصی سالم و متعهد.
۵. فضای گفتمانی ، آزادی در افکار و گفتار ، فضای بیان انتقاد و شنیدن انتقادات و... که از خوبی های قبل بود را حداقل حفظ می کردید...
۶. بدتر از گذشته در طراحی و پیشنهاد ساختار، حرف های کارشناسی شنیده نشد و فقط بسنده شد به تجربیات و خواست فردی...
انتصاب دختر رییس جدید سازمان بعنوان سردبیر مجله مشاوره را چه بگوییم؟؟؟
اگر راست می گویند احکام حقوقی خود را علنی کنند... چقدر می گیرند که چکار کنند؟!!! به نام آموزش و پرورش و به کام آقایون...
از صدای معلم عاجزانه تقاضای طرح سوال و اخذ پاسخ شفاف داریم...