صدای معلم:
شما اشاره کردید به دخالت ارکانی مانند دانش آموزان، اولیاء دانش آموزان در ارزیابی حرفه ای معلمان. شما فکر می کنید این مدل در کشورهایی مانند فنلاند پذیرفته شده است ؟ آیا در نظام های آموزشی هم دانش آموزان یا اولیاء آنها می توانند در کار معلم دخالت کنند یا در ارزیابی های حرفه ای یا که نه مرجع تربیت معلم یعنی کسی که معلم را تحویل سیستم آموزشی داده آن باید مسئول و پاسخگو باشد و صلاحیت های حرفه ای را آن مرجع تایید کند ؟
به نظر شما در مدل شما این چگونه دیده شده است یا اصلا به آن اعتقادی نداشتید؟
رضایی:
این محصول را چه کسی می خرد؟ چه کسی نتیجه عملکرد معلم را می بیند؟ جامعه است و اولیاء و دانش آموزان هستند. نمی شود که در ارزیابی آنها مشارکت نداشته باشند.
صدای معلم:
شما فکر می کنید آنها آنقدر دانش در زمینه صلاحیت های حرفه ای معلمان دارند یا آن قدر صلاحیت های حرفه ای معلمان وسیع است که بتوانند به عنوان یک مرجع مورد استناد قرار بگیرند؟
رضایی:
خیر. یکی از بحث هایی که در یکی از جلسات چهارچوب مفهومی مطرح کردم و از تمام نقاط فرایند در آن چهارچوب مفهومی آن مدل که محصول کشورهای OECD بود ؛ این چهارچوب مفهومی را ترسیم کرده بود که ما برای ارزشیابی عملکرد معلم باید چه مراحلی را طی کنیم و چه گام هایی باید برداریم. که یکی از باکس هایی که در این مدل بود بحث ابزارها بود. ما با چه ابزارهایی عملکرد معلم را ارزیابی بکنیم که 9 ابزار را ذکر کرده بود. از مشاهده، مصاحبه، چک لیست، نظر دانش آموزان، نظر اولیا، نظر کارکنان آموزشی مدرسه و... که از طریق اینها است که ما می توانیم عملکرد معلم را ارزیابی کنیم.
صدای معلم:
شما اشاره کردید بعد از آن فرایند ارزیابی طبق فرایندی که طی می شد معلمان درارتقای رتبه حرفه ای شاهد جهش قابل ملاحظه ای در حقوق و مزایا می شدند. در این کارگروه های شما آیا از کارگروه های اقتصادی یا کسانی که این منابع را در آموزش و پرورش پیش بینی کنند با توجه به وضعیت بودجه ای که آموزش و پرورش دارد و اعتباراتش ؛ آیا تمهیدات یا پیش بینی هایی در این زمینه صورت گرفته بود که اینها به عنوان یک آسیب ها یا یک بحران هایی شناسایی شوند در این مدل شایستگی هایی که شما ترسیم کرده بودید؟ این رتبه بندی برای و با هدف جدا کردن سره از ناسره و مشخص کردن آن خلاءهای دانش و توانمندی حرفه ای تشکیل شود و رویکرد مثبت باشد.
رضایی:
بودند کسانی که قبلا در این زمینه فعالیت داشتند و کسانی که الآن متصدی این بخش هستند. اتفاقا یکی از نکاتی که در آن کارگروه مطرح می شد همین بود و پاسخ هم همین است که قرار نبود رتبه بندی به همه تعلق بگیرد. این مبلغی که الان به همه سرشکن شد این قرار بود به خصوص در نوبت اول یک عده محدودی شامل این می شدند اگرچه همین مبلغ کفایت می کرد و به مبلغ زیادی احتیاج نبود که طبیعتا می توانست بعدها پیش بینی بشود. چون فاصله ها پنج سال پنج سال بود و این که چه تعداد مشمول کسب این امتیاز می شدند. یعنی این قدر فعالیت کرده بودند و این قدر سوابق و شواهدی ارائه می کردند که بتوانند مشمول دریافت این امتیاز شوند بنابراین به نظر می رسید که این موازنه برقرار باشد یعنی آن تعدادی که ارائه می کنند و پولی که در نظر گرفته شده است.
صدای معلم:
در این مدلی که شما ترسیم کرده بودید برای آیتم تحرک اجتماعی هم برایش جایگاهی در نظر گرفته بودید؟ مثلا معلم و در کنار فعالیت های حرفه ای که انجام می دهد فعالیت هایی در رابطه با جامعه هم انجام دهد؟
رضایی:
دقیقا. ولی الآن شما گاه گاهی معلمانی را می بینید که در رابطه با دانش آموزان سوالاتی را می کنند. مثلا در مخاطره ای خودشان را جلو می اندازند و بچه ها را محافظت می کنند. اتفاقا این نوع خدمات هم مشمول امتیاز شده است. این نوع مصادیق تحرک اجتماعی بود و جزء مواردی است که دیده شده است.
صدای معلم:
شما اشاره کردید به مدل و شایستگی هایی که روی آن کار کردید ولی آن مدلی که مدنظر شما بوده در مدلی که وزارت آموزش و پرورش برای اجرای به سطوح خودش به واحدهای اجرایی خودش ابلاغ کرد تفاوت های قابل ملاحظه ای داشته است. فارغ از این بحث یک مرجعی که باید این شایستگی ها را مورد احصا قرار بدهد همان بحث قدیمی سازمان نظام معلمی است.
آیا مشخصا در این کارگروه شما مرجعی مشخص و واحد و پاسخگو برای ارزیابی شایستگی های معلمان تعریف شده بود غیر از آن کارگروه هایی که شما تعریف کرده بودید که گفتید ترکیب جامعی بوده است و یا نه، یا مشخصا به این تشکیلات اشاره ای شده بود؟
رضایی:
بله. سازمان نظام معلمی در آنجا به عنوان یک نوع ارزیاب بود.
صدای معلم:
با چه میزان اختیاراتی؟
رضایی:
در بخش تعیین شاخص ها، برگزاری امتحانات و آزمون هایی که قرار بود برگزار شود در این زمینه کمک بود. چون به عنوان یک تشکل حرفه ای به آن نگاه شده بود. یعنی یک مرجع حرفه ای که می توانست در تعیین شاخص ها مداخله داشته باشد. در اجرای این کار نظارت داشته باشد. به عنوان یک بازوی کمکی در آن بخش حرفه ای اش منتها ساختار اجرای اش مدرسه بود بعد منطقه بعد استان و بعد کشور بود و رتبه هایی که در این فرایند مشخص می شد که رتبه های بالایی هستند که طبیعتا افزایش در خور توجهی به حقوقشان اضافه می شد در سطح کشور بررسی می شد و یک شورایی که سیاست گذاری هم می کرد. بر اساس این فرایندی که طی می شد ، کاستی هایی که در فرایند اجرا مشخص می شد در یک چشم انداز آتی یک شورایی بود که برای این بحث سیاست گذاری می کرد. چون فقط بحث رتبه بندی نبود بحث توسعه حرفه ای بود. آن شورا فقط شورای سیاست گذاری توسعه حرفه ای معلمان بود که در کنار آن بحث رتبه بندی هم تعیین تکلیف می کرد و سیاست گذاری می کرد. اما سازمان نظام معلمی به عنوان یک سازمان حرفه ای که به عنوان یک بازوی کمکی دیده شده بود. مثلا بر اساس آن ارزیابی که به عمل می آمد اگر کاستی هایی در زمینه های مختلف معلم دیده می شد واگذار شده بود به صورت آموزش ضمن خدمت به دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی که آن خلاءها و کاستی ها را به صورت آموزش ضمن خدمت پر کنند. این آموزش به عهده آنها گذاشته شده بود.
صدای معلم:
شما فکر می کنید مدلی که شما پیشنهاد داده بودید در صورت اجرا شدن میزان موفقیتش در سنجش اهدافی که شما ترسیم کرده بودید تا چه حد می توانست موفق باشد؟
رضایی:
اگر ما بخواهیم سره را از ناسره تشخیص بدهیم البته انتظار این می رود که همه معلمان سره باشند. ایده آل این است که همه معلمان سره باشند اما به هر حال وقتی دو نفر کنار یکدیگر قرار می گیرند اگر قرار باشد ما امتیازاتی بدهیم اینها باید با هم ارزیابی شوند و اگر ما بخواهیم سره را از ناسره تشخیص بدهیم باید یک سیستم ارزیابی باشد منتها این سیستم ارزیابی باید بتواند این انگیزه رشد را ایجاد کند مهم این است. اینجا قصد محاکمه کسی نبود ، قصد مواخذه کسی نبود ؛ قصد این بود که مشخص شود من به لحاظ دانش حرفه ای در کدام زمینه کاستی دارم . این هم برای من مشخص شود هم برای سیستم مشخص شود. من بروم دنبال دانش افزایی و سیستم هم به لحاظ ساز و کارش به گونه ای طراحی کند که من به این موضوع و مباحث ترغیب شوم. ما هر جلسه بلا استثنا نظر اکثریت این بود که این فرایند برای رشد و توسعه حرفه ای است. با این رویکرد آن طرح تهیه شده بود نه با رویکرد بهبود مالی وضعیت معلمان.
من به شخصه معتقد هستم که اگر ما بخواهیم جایگاه معلم را احیا کنیم و ارتقا ببخشیم تنها از طریق توانمند سازی معلم است که معلم به این شکل هم خودش می تواند احساس رضایت کند هم مشتری اش که دانش آموز و خانواده و جامعه هستند احساس رضایت کنند و احساس خوشنودی کنند از این بازده و عملکردی که معلم در کلاس دارد.
صدای معلم:
شما چه راهکار یا ساز و کاری را پیشنهاد می کنید برای این که بحث طراحی مدل ارزیابی شایستگی های حرفه ای معلمان یا در آموزش و پرورش و در بین معلمان به صورت مطالبه عمومی در بیاید در حالی که الآن چنین مطالبه ای حداقل مشاهده نمی شود.
شما چه راهکاری پیشنهاد می کنید ؟
چه سازکاری لازم است برای این که این از طرف معلمان مطرح شود؟
رضایی:
من فکر می کنم اگر از سازمان نظام معلمی حساسیت زدایی شود . فقط با چنین پیش فرض که ممکن است عملکرد سیاسی داشته باشد و نمی گذاریم پا بگیرد !
اگر این سازمان احیا شود به عنوان یک تسهیل کننده و به عنوان یک تقویت کننده همین مطالبه که معلم یک فرد حرفه ای است که باید حرفه ای باشد و باید در آن زمینه حرفه ای اش توانمند شود.
اگر حساسیتی روی این قضیه وجود دارد ؛ گروه های آموزشی، انجمن های علمی، تشکل های خودانگیخته معلمان ، معلمانی که دلسوز هستند ، معلمانی که طالب جایگاه حرفه ای برای معلم هستند ، معلمانی که خودشان را حرفه ای تلقی می کنند و می خواهند که حرفه ای به آنها نگاه شود من فکر می کنم اینها بتوانند مطالبه بکنند.
این رتبه بندی برای و با هدف جدا کردن سره از ناسره و مشخص کردن آن خلاءهای دانش و توانمندی حرفه ای تشکیل شود و رویکرد مثبت باشد. کسی نمی خواهد اینجا مواخذه بشود ، کسی نمی خواهد محاکمه بشود کسی نمی خواهد مجازات بشود اگر چه در سیستم هایی که عرض کردم و در آن مطالعه تحقیقی که من انجام داده بودم در کشورهای دیگر در نوبت اول به معلم تذکر داده می شود ، در نوبت دوم از او خواسته می شود در دوره آموزشی شرکت کند و در نوبت سوم معمولا از سیستم خارجش می کنند. فقط بحث رتبه بندی نبود بحث توسعه حرفه ای بود. آن شورا فقط شورای سیاست گذاری توسعه حرفه ای معلمان بود که در کنار آن بحث رتبه بندی هم تعیین تکلیف می کرد و سیاست گذاری می کرد. اما سازمان نظام معلمی به عنوان یک سازمان حرفه ای که به عنوان یک بازوی کمکی دیده شده بود .
صدای معلم:
پس از ابتدا رویکرد حذفی نیست؟
رضایی:
از ابتدا نیست. معمولا دو سه فاز این طول می کشید. که در مرحله اول به او اخطار بدهند ، مرحله دوم او را الزام بکنند که باید در گروه های ضمن خدمت شرکت کند ، در بازآموزی شرکت کند و در مرحله سوم در ارزیابی سوم بود که عذرش را می خواستند. اما رویکرد ما در این طرح این نبود. رویکرد ما مثبت بود با رویکرد توان افزایی و دانش افزایی.
ما در کشورها و نظام های دیگر داریم که معمولا به صورت ادواری دانش و مهارت های حرفه ای معلم سنجیده می شود و این به خاطر این است که معلم خودش متوجه شود که اولا باید به روز باشد و دائما باید با دانش و مهارت ها مطالعاتی داشته باشد و با دانش تخصصی حوزه اش بیشتر آشنا شود و اگر کاستی دارد درصدد رفع آن بربیاید. چون فقط از این طریق است که اعتبار معلم می تواند حفظ بشود و آن نگاه حرفه ای خانواده و جامعه را داشته باشد.
صدای معلم:
شما در سطح دومتان اشاره کردید به آموزش های ضمن خدمت. فکر می کنید در نظام آموزشی کنونی ما این آموزش های ضمن خدمتی که الآن هست تا چه حد علمی است و تا چه حد می تواند به معلمان کمک بکند؟
رضایی:
اصلا !
صدای معلم:
در مدل شما آیا به عنوان یک آسیب به آن نگاه شده بود یا نه؟
رضایی:
بله. یعنی آن سازمان نظام معلمی و دانشگاه فرهنگیان . رویکرد این نبود که ما کلاس بگذاریم معلم بیاید. معلم خودش باید می رفت. اصلا این گونه نبود که در آموزش و پرورش منتظر بنشیند که یک کلاس ضمن خدمت برود آن باید از هر طریقی چون دانش افزایی فقط بحث کلاس نیست الآن با توجه به فضای مجازی و امکانات فن آوری این قدر امکان برای معلم است که دانش افزایی کند . آنجا جریان برعکس بود. این نبود که معلم بنشیند تا برای او تدارک ببینند چون او می خواست که فقط رتبه اش را افزایش بدهد. چون با آن رویکرد توسعه حرفه ای آن طرح تهیه شده بود معلم خودش دنبال آن می رفت که از طریق انجمن های علمی ، از طریق حضور در کلاس های دانشگاه ، از طریق همان سازمان نظام معلمی که تدارک می دید این دوره ها را...
صدای معلم:
آزادی معلم محدود نشده بود ؟
رضایی:
اصلا. خودش باید داوطلبانه به دنبال آن می رفت. یکی از آنها برگزاری آزمون های ادواری بود در سازمان نظام معلمی. که معلم برود دانشش را از هر مرجعی می خواهد به دست بیاورد و بیاید در این آزمون شرکت بکند. نتیجه اش مشخص می کرد که دانش او افزایش پیدا کرده است. حالا نه از طریق کلاس های آموزش ضمن خدمت خودش رفته و خودش داوطلب بوده برود دانش و مهارتش را افزایش بدهد. مراجع مختلف پیدا می کرد و افزایش می داد و در این آزمون ها شرکت می کرد.
در این ملاک های سنجش شرکت می کرد که نشان بدهد که من توانمند شده ام. این یکی از نقش هایی بود که در سازمان نظام معلمی دیده شده است.
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
ادامه دارد
نظرات بینندگان
۲.برگزاری امتحان و آزمون ،مساله پوسیده و خارج از رده ای است! در حال حاضر امتحان برای بچه ها هم حذف شده!! دانش افزایی معلم باید از طریق دوره های ضمن خدمت و تبادل نظر با دیگر همکاران باشد و آ.پ این دوره ها را غنی تر کند.
۳.شاخص رتبه بندی اولا سنوات و دوما مدرک تحصیلی است و نمی توان صرفا تعداد اندکی را تحت پوشش رتبه بندی قرار داد بنابراین شرایط فعلی با اندک تغییراتی ایده آل است و مثلا باید حقوق معلمان باسابقه و رتبه بالا، افزایش بیشتری داشته باشد.
شما گویا غم دیگری ندارید.
خدارا شکر که به خیر گذشت و گرفتار امثال شما نشدیم.
درحیرتم که چرا کارمندان ادارات دیگر.......
وزیر کذاب جواب بده؟ روزنامه های سوریه رو دیدی؟ رسوایی شما رو تو دنیا جار زذن.
به استحضار می رساند در اجرای رتبه بندی متاسفانه مدیران دارالقرآن ها از رتبه بندی محروم هستند. می گویند اداری هستند. این در حالی است که فعالیت دارالقرآن ها کاملا آموزشی است و اگر اداری هستند چرا فوق العاده ویژه و اضافه کار نمی گیرند؟ به هر حال نمی شود از هر دو طرف نادیده گرفته شوند.
با تشکر از زحمات مسئول محترم صدای معلم . به امید پیگیری و حل مشکل
تازه تقلب هم میکنیم و یکی جای همه امتحان میده.
فوز دلتون...
تقلب توانگر کند مرد را.