در آغاز دهه 1970 بسياري از مناطق آمريكا منابع كمياب مدارس محلي را به ايجاد مدارس جذاب خاص اختصاص دادند.اين مدارس از نوعي آزمون ورودي، براي پذيرش استفاده ميكردند.اين مدارس مغناطيسي منتخب با اين مفروضه كه در آنجا دانشآموزان از استعداد ذاتي برخوردار بوده و تواناييهاي آنان گنجايش اين برنامهها را توجيه ميكند.اين برنامهها به عنوان شايستهسالاريهاي ساده درنظر گرفته ميشدند كه فراتر از نژاد، جنسيت، قوميت يا طبقه اقتصادي- اجتماعي قرار گرفته و براي تشويق استعداد ذاتي افراد خاص بنا شده بودند.اين مفروضه به معني ناديده گرفتن يافتههاي اغلب تحقيقات انجام شده است كه نشان ميدهند كه استعداد ذاتي نيست، بلكه تركيبي از فرصت، تشويق و برانگيختن و عمل آگاهانه است. (2011,Vopat)،براساس مطالعه خود استدلال ميكند كه مدارس مغناطيسي انتخابي و رقابتي اساساً براي دانشآموزان غيرمنصفانه بوده و نوعي استفاده غيرعادلانه از منابع عمومي محسوب ميشود.
Mazie در راستاي نظريه «عدالتطلبي دموكراتيك» الزابت آندرسون بيان ميكند مدارس ويژه دانشآموزان مستعد زماني ميتوانند با تعهد به برابري سازگار شوند كه سياستهاي پذيرش اين مدارس فراتر از اصول شايستهسالاري باشد و وجود تنوع در دانشآموزان را تضمين كند. ادغام نژادي و طبقاتي نهادهاي اجتماعي، از جمله مدارس و شايد مدارس نخبگان، بايد بيش از همه براي كساني كه مراقب دموكراسي هستند، اولويت داشته باشد .
(مازي، 2009، به نقل نويدي، 1394).
به نظر ميرسد وجود تنوع در دانشآموزان به رشد بهتر آنان منجر شده و طبقهبندي دانشآموزان بر اساس استعداد و توانايي ميتواند مخاطراتي براي هر دو گروه برتر و كهتر به همراه داشته باشد. دانشآموزاني كه به هر دليلي برچسب كمتوان بر آنها زده ميشود، ممكن است در معرض خطر «Pygmalion effect» قرار گرفته و آسيب ببينند و دانشآموزان برخوردار از استعداد برتر ممكن است از «Big-Fish-Little-Pond Effect» محروم بشوند . آنچه بهترین، عاقل ترین والدین برای فرزند خودشان می خواهند باید اجتماع برای همه کودکانش بخواهد.
(مارش و پاركر، 1984).
یعنی داخل همین مدارس تیزهوشان همه نوع دانش آموز وجود داشته باشد و همه نوع استعداد وجود داشته باشد، دانش آموز کم هوش ، تیزهوش. گفته مستعد نگفته تیزهوش. نگفته دانش آموز ممتاز. این دانش آموز است که در بافت دانش آموزی قرار می گیرد . این دانش آموز باید با انواع دانش آموزان که نمونه معرف جمعیت جامعه باشد ارتباط داشته باشد.
وجود مدارس تیزهوشان آثار مخرب برای افرادی دارد که آنجا تحصیل می کنند و یک آثار مخرب برای کسانی دارد که بیرون از آنجا هستند و با آنها مقایسه می شوند و اثرات مخربی هم برای کل نظام آموزشی دارد. وقتی می گویم مخرب ؛ این به آن معنا نیست که ما نمی توانیم از وجود مدارس تیزهوشان هیچ مزیتی بیرون بکشیم. مزیت هایی هم ممکن است وجود داشته باشد. اما این مزیت ها نصیب مردم نمی شود. نصیب آن خانواده هایی می شود که بچه هایشان آنجا هستند. برای آنها هم یک مخاطراتی دارد. یکی از مخاطراتش این است اگر کسی به عنوان پدر یا مادر بیاید پیش من که تحصیل کرده روان شناسی است بگوید من می خواهم بچه ام را به مدرسه تیزهوشان ببرم چه کار کنم ؟ ببرم یا نه.
می گویم که مراقب یک خطر باشید و آن این است که فرزند شما در داخل دانش آموزانی که همه آنها رتبه برتر هستند ، درس خوان هستند یا به قول عوام تیزهوش هستند ممکن است آنجا تحقیر بشود.خود پنداری تحصیلی اش آسیب ببیند. این را باید مواظب باشد.
در واقع دانش آموز را جایی می برید که همه رقبا آمادگی بیشتری دارند. از اصطلاحی استفاده می کنند به نام «Big-Fish-Little-Pond Effect» می گوید که بهتر است دانش آموز ماهی بزرگی باشد در برکه کوچک نه ماهی کوچکی باشد در برکه بزرگ.
پژوهش گوتز، پركل، زيدنر و شليير (2008) كه بر روي 769 دانشآموز مستعد پايههاي 4 تا 9 انجام شد و نشان داد كه بعد از حذف سهم موفقيت فردي، با افزايش سطح توانايي گروه همسالان مرجع، تجارب اضطراب آزمون افزايش مييابد.
منتقدان بر هزينههاي روانشناختي اين طبقهبندي، نظير اثرات مضر آن بر خودپنداره تحصيلي، تأكيد ميكنند. بعضی اوقات خیلی از افراد در جمهوری اسلامی یاد گرفته اند که مسئولین را فریب می دهند ، گزارشات مختلفی می دهند ؛ می گویند اگر اینها نباشند ایران گرفتار می شود. اسرائیل دارد چرا ما نداشته باشیم ؟
پريكل، گوتز و فرنزل(2010) در پژوهشي كه بر روي 186 دانشآموز پايه نهم اتريشي انجام دادند، دريافتند كه خودپنداره تحصيلي رياضي دانشآموزاني كه در كلاسهاي ويژه استعدادهاي برتر شركت ميكنند، كاهش مييابد.آنها گزارش دادندكه مدركي براي تأييد فرضيه وجود خستگي بيشتر دانشآموز مستعد در كلاسهاي عادي پيدا نشد.
این خود پنداری است یعنی پنداری که از خودش پیدا می کند. کسانی در مدرسه تیزهوشان هستند نسبت به بچه های دیگر خیلی برتر هستند اما نسبت به همتایان خودشان که در همان کلاس هستند احساس حقارت می کنند و نمونه هایی در این مورد هستند مثلا خانواده هایی که برای این که فرزندشان آسیب نبیند از آن مدرسه بیرون بردند.
این ها برخی اوقات احساس می کنند که تافته جدا بافته ای هستند .
پسر من علامه حلی یک تحصیل کرده است . بعضی از این آثار مخرب را در پسرم می بینم. سعی می کنیم که آن ها را تعدیل کنیم اما بچه های دیگر که در مدارس عادی درس می خوانند چه اتفاقی می افتد ؟
می دانید که مقایسه های اجتماعی خیلی جاری و هم خیلی فعال است. یعنی افراد خودشان را با دیگران مقایسه می کنند اصلا نمی توانند بی خیال باشند. آن اتفاقی که برای بچه های مدارس دولتی می افتد اینها گرفتار «اثر پيگماليون و يا اثر رزنتال» می شوند .
این را آفریده در کلاس درس می گویند . یعنی انتظار از این بچه ها پایین می آید .
هدف هایشان را تنزل می دهند. می گویند که از من که دیگر مهندس خوب در نمی آید ، از من که دیگر دکتر خوب در نمی آید و خانواده هم چنین القائاتی را می پذیرد ، جامعه هم می پذیرد. اتفاقی که می افتد این است که ممکن است آفریده بشوند نه به خاطر این که ظرفیت نداشتند بلکه به خاطر این که ما یک برچسبی زدیم که اینها درجه دوم هستند و کاری کردند که درجه دوم باشند.
الآن جمهوری اسلامی همین کار را انجام می دهد.
مدارس دولتی را از استعداد ، از معلم خوب ، از تجهیزات خوب ما تهی کردهر کسی که فهم تعلیم و تربیت دارد باید این را جدی بگیرد.یم و رقیق کردیم و رسیدیم به جایی که اینها همان چیزی باشند که ما انتظار داریم. نمی توانند خیلی پیشرفت کنند.
مدارس دولتی در حال حاضر در ذهن ما که معلم هستیم و در فضای آموزش و پرورش هستیم و به این مسائل حساسیت داریم ؛ شما چه تصوری از مدارس دولتی دارید ؟
آیا ما با خیال راحت بچه هایمان را در مدارس دولتی ثبت نام می کنیم ؟
توجه داشته باشید به مصاحبه ای که خانم دکتر ماهروزاده داشتند . گفتند ما دیدیم که مدرسه خوب وجود ندارد ، برای ثبت نام فرزندمان مجبور شدیم مدرسه فرهنگ را بسازیم. چقدر این موضوع دقیق است یا خیر کاری ندارم ولی بحث این است که به طور کلی ما الآن اطمینانی به مدارس دولتی نداریم.
الآن از پدر و مادر خوب ، از دانش آموز خوب ، از دانش آموز بی حاشیه تهی شده است. همه یا حاشیه دارند یا مشکل دارند یا معلم ضعیف دارند و من می توانم بگویم که این نقض بارز بی طرفی حاکمیت است. اما مشکل این است که حاکمیت خودش هم نمی فهمد که این مدارس برای چه هدفی است ؟
شما فکر می کنید جمهوری اسلامی از این مدارس چه هدفی را دنبال می کند ؟ می دانید چه هدفی را دنبال می کند ؟ چون مراجع تصمیم گیری زیاد هستند بنابراین کسانی که دستشان به جایی می رسد می دانند که عمدتا اینها وابسته به طبقات بالا باشند ، نفوذ داشته باشند و می توانند مراجع تصمیم گیری را دور بزنند.
یکی از دلایلی که اخیرا ما می شنویم تنها دلیلی که برای ادامه مدرسه تیزهوشان ارائه می کنند استناد می کنند که خوشبختانه مقام معظم رهبری نظرشان مساعد است. آنجا یک خط قرمز هم درست می کنند که کسی وارد نشود کسی حرف نزند شمشیر خیلی برنده است. این دلیل نیست !
باید جمهوری اسلامی برای خودش تعریف کند که چه هدفی برای منافع ملی دارد ؟
چه منافعی برای ایران دارند ؟
بعد از این که این افراد در کنکور شرکت کرده و وارد دانشگاه می شوند رها می شوند. پسر من نمونه آن است.
هیچ کس نمی پرسد که این ها کجا می روند ، اصلا ارتباطی با منافع ملی دارد یا ندارد ؟
این یکی از مشکلات ما است که با آن روبه رو هستیم.
در مباحث مربوط به برابری و عدالت آموزشی، بسیاری از متفکران، نظير مورتايمر ادلر پيشنهاد ميكنند كه همة دانشآموزان بايد حداقل تا پاية 12 داراي برنامةدرسي يكساني باشند (پاكسرشت، 1385).
جان ديويي معتقد است: «آنچه بهترين و عاقلترين والدين براي فرزند خودشان ميخواهند بايد اجتماع براي همة كودكانش بخواهد.» هر ايدة ديگري براي مدارس ما كوتهبينانه وغير جذاب است و هر اقدامي در جهت خلاف آن دموكراسيها را از بين ميبرد (نودینگ، 2005).
امروزه ملاک شناسايي کودکان با تواناییهاي بالا تغيير کرده است (فراسير، 1997؛ ريچرت، 1997) و رويکردهاي جامعتري جايگزين رويکردهاي تک بعدي گذشته شده است. برخي از صاحب نظران پيشنهاد کردهاند به جاي شناسايي افراد تيزهوش بهتر است استعداد تمامي دانشآموزان شناسايي و برنامههاي مناسب براي آنها طراحي شود (فلدهوسن، 1992).يزدانشناس(1392)درپژوهشي تحت عنوان«آسيب شناسي جداسازي دانشآموزان تيزهوش و سرآمد ...» نتيجه گرفت كه رویکرد جداسازی در ایران عملکرد قابل قبولی را نداشته است.
مؤسسان و مالكان امروزين بزرگترين شركتهاي تكنولوژي محور نظير آمازون و گوگل، علیرغم تفاوتها، یک ویژگی مشترک دارند، هر سه فارغالتحصیل یک مدرسه هستند: مدارس مونتهسوری! این مدارس را «ماریا مونتهسوری»، در ابتدای قرن ۲۰م براي پرورش کودکان معلول راهاندازي كرد و همان جا بود که فهمید «جداسازی آموزشی به هر بهانهای که باشد (چه معلولیت و چه تیزهوشی)، کودک را از دنیای واقعی دور میکند و یک اشتباه فاحش است. به زعم مونتهسوری محیط آموزش باید از تنوع بالا برخوردار باشد: از تنوع میان هوشها یا عقاید تا سن. هرچه تنوع بالاتر باشد، به دنیای واقعی شبیهتر است و آموزش زمانی کارآمد است که به دنیای واقعی آینده نزدیکتر باشد.کنکور و سمپاد تلخ است چون نماد چسبیدن ابلهانهی ما به چیزی است که بلدیم! ما دچار «وابستگی مسیر» شدهایم؛ یعنی حاضر نیستیم مسیر گذشته را تغییر دهیم. سمپاد وکنکور اما یکی از بزرگترین کسبوکارهای ایران است. تا مادامی که رانت باشد فیلترینگ هست و تا مادامی که چنین کسبوکارهای بزرگی باشد، سمپاد وکنکور هست!
سخن آخر
پيام اصلي من اين است كه وجود مدارس تيزهوشان در نظام آموزش و پرورش، مصداق بارز نقض بيطرفي حكومت است كه نوعي تجاوز به حقوق ديگران و پايمال كردن حقالناس است. اين سياست ميتواند به ايجاد چرخه شوم فلاكت منجر شود.
وجود مدارس تيزهوشان حتي ممكن است به رشد و شكوفايي مشمولان لطمه بزند و اگر هم در اين مورد ترديدي وجود داشته باشد، در آثار مخرب آن بر دانشآموزان مدارس عادي و كل نظام آموزشي ترديدي باقي نمانده است. در سايه وجود مدارس تيزهوشان، كلاسهاي آمادگي براي ورود به اين مدارس و نيز منابع كمك درسي رونق معجزهآسايي پيدا كردهاند و تب كنكور تا سالهاي اول دوره ابتدايي سرايت كرده است. در سايه مدارس تيزهوشان، مدارس دولتي از منابع نرم افزاري(دانشآموز ممتاز و كوشا، معلم حرفهاي و متعهد و اولياي نسبتاً فرهيخته) تا حدي تهي شدهاند.
جان دیوئی معتقد است که هر کسی که فهم تعلیم و تربیت دارد باید این را جدی بگیرد.
آنچه بهترین، عاقل ترین والدین برای فرزند خودشان می خواهند باید اجتماع برای همه کودکانش بخواهد.
ما نمی توانیم بگوییم که مدارس دولتی را تبدیل کنیم به جایی که درجه دو ها به آنجا می روند محرومان می روند و در انقلاب و حکومتی که می گوید من حامی محرومان و مستضعفان هستم. اشاره می کنم به فرمایشات بنیانگذار جمهوری اسلامی .
این در حال حاضر انحراف از اهداف انقلاب هم محسوب می شود و خیلی اهمیت دارد که الآن هم کسانی که تصمیم می گیرند ، مراجع مختلفی که تصمیم می گیرند باید هوشیار باشند.
بعضی اوقات خیلی از افراد در جمهوری اسلامی یاد گرفته اند که مسئولین را فریب می دهند ، گزارشات مختلفی می دهند ؛ می گویند اگر اینها نباشند ایران گرفتار می شود. اسرائیل دارد چرا ما نداشته باشیم ؟
بعد می روند افراد را تحریک می کنند و موضع می گیرند باید باشد. اما اگر ادامه داشته باشد باید بفهمیم که اینها برای جمهوری اسلامی چه فایده ای دارد . برای کسانی که بچه هایشان وارد این مدارس می شوند برای آنها یک نفعی دارد.
اما وجود مدارس تیزهوشان نظام آموزش عمومی و مدارس دولتی را تخریب کرده است.
همان چیزی که گفته ام. اینجا هوو باعث شده که هووی دیگر دچار سوء تغذیه بشود.
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
نمی توانیم از وجود مدارس تیزهوشان هیچ مزیتی بیرون بکشیم. مزیت هایی هم ممکن است وجود داشته باشد. اما این مزیت ها نصیب مردم نمیشود!!!!؟؟؟؟
اگر هم این ادعایتان درست باشد ایراد از مسیولان است که نمیتوانند و حتی نمیخواهند از پتانسیل تیز هوشان در جهت رشد و شکوفایی جامعه استفاده کنند.
اولا من نگفتم كند ذهن و تيزهوش. من به خودم اجازه نميدهم دانش آموز مدرسه دولتي را كند ذهن تلقي كنم. تيزهوش و كند ذهن تعاريف دقيقي دارند. نه دانشآموز مدرسه دولتي كند ذهن است و نه ميتوان دانشآموز مدرسه سمپاد را تيزهوش تلقي كرد. قرار دادن دانشآموز درسخوان در كنار دانشآموز عادي و ضعيف مزيتهايي دارد و اگر وزارت آموزش و پرورش به آرمان تعليم و تربيت وفادار باشد حق ندارد دانشآموزان جدا كند.
فهم درستي از تعليم و تربيت ندارد.
دانش اموزان بسیار تیز هوش و دانش اموزان کند ذهن باید در یک مدرسه باشند! در همین مدرسه ما وقتی با همکاران با دکتر بحث میکنیم متقاعد میشویم افکار و باورها و نگرش و روشهای تدریس ما مربوط به ۵۰ سال قبل هست اما همین موارد از اقای دکتر حسینی مربوط به ۵۰ سال اینده است!. یکی از همکاران میگفت من وارد کلاس میشوم با این پیش فرض وارد میشوم که دانش اموزانم همه دزدها و جنایت کاران فردا هستند و بنابراین تمرد کنند میزنم بیخ گوششان. دکتر اما میگفت من با این پیش فرض وارد کلاسهایم میشوم که مخاطبانم رهبران و سناتورها و مدیران فردا هستند. ایشان به همکارمان گفتند دانش اموزی که به جرم انتقاد و اعتراض کردن به بیخ گوشش میزنی....
پژوهشگاه آموزش و پرورش چندان متفاوت از مدرسه شما نیست. من حاضرم جایم با شما عوض کنم. اما حیف که شما معلم مشهدی نیستید بلکه از همکاران ما هستید که خواستید تکه بیاندازید. ممنون
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً
ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسی که همه شما را از یک انسان آفرید؛ و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانی (در روی زمین) منتشر ساخت.
به وضوح در آیه مطرح می شود که شآن انسانها در گوهر وجودی بدون توجه به جنسیتشان یکی است. حال چگونه است که ما انسانها را طبقه بندی می کنیم؟ این نکته بدیهی را تمام کشورهای توسعه یافته غیر مسلمان هم رعایت می کنند.
بنده چندتایی مدرسه تیزهوشان رفتم و میرم. واقعا فکر میکنن تیزهوش مطلقن. اگر تعداد تیزهوشان در هر جامعه 5 تا در 100 تا باشه تعداد مدیر تیزهوشان فقط یکی در چند میلیونه. خلقت خدا...