مدیر صدای معلم :
اگر شما این بحث ها را در در عرصه عمل یعنی " مدرسه " انجام می دادید ؛ فکر می کنید واکنش معلمان چه بود ؟ معلمان چه می گفتند ؟
" صلوات ختم کنید ! "
باقری : کدام حر ف ها ؟
پورسلیمان :
همین که دارید در مورد آن حدود 2 ساعت بحث می کنید !
من فکر می کنم اکثر معلمان ما در این " فاز " نیستند !
باقری :
نیستند که نیستند ! سوال چیست ؟
مساله چیست ؟
فلسفه تعلیم و تربیت کاری به انجام دادن دارد یا نه ؟
اگر معلم کاری به این کارها ندارد ؛ مگر معلم شاخص ماست ؟
پورسلیمان :
در آموزش و پرورش ایستا و مکانیکی ؛ این چیزها واقعا جایگاهی دارد ؟
باقری :
این که معلم به ابعاد فسلفی توجه ندارد نمی تواند ما را ممنوع کند !
پورسلیمان :
آقای باقری !
شما از یک " ماشین تدریس " در آموزش و پرورش چه انتظاری دارید ؟
باقری :
هیچ ! اما می توانم بگویم فلسفه ضمنی اش چیست ؟
می توانم تحلیل کنم . می توانم نقد کنم .
پورسلیمان :
در نشست پیشین و با حضور خانم دکتر ایروانی در مورد فلسفه ضمنی صحبت شد .
مخاطب من بیشتر آقای دکتر باقری است .
در موضوع سند تحول بنیادین و در بحث فرآیند تدوین آن ناظر بر نوعی طراحی سازه ها و مفاهیم برای حرکت از وضعیت موجود به سوی نقطه مطلوب است .
در این سند ، نقطه مطلوب ، " حیات طیبه " تعریف شده است .
شما فرمودید وضعیت مطلوب نافی وضعیت موجود نیست .
آیا طراحان و واضعان این سند به نظر شما در ارزیابی درست و واقع بینانه نیازهای نظام آموزشی و جامعه برای طراحی نقطه مطلوب درست رانده اند ؟
در نشست پیشین از شما به عنوان یکی از شرکا ( PARTNERS ) در تدوین پیش نویس سند تحول بنیادین نام برده شد .
باقری :
من پارت نر نبودم !
پورسلیمان :
نقد شما نسبت به سند تحول بنیادین با توجه به مانور فراوان و حتی مزمن مسئولان اجرایی و مدیران وزارت آموزش و پرورش چیست ؟
در حال حاضر مسئولان و تصمیم گیران آموزش و پرورش طوری در مورد سند تحول و اجزا و زیر نظام های آن صحبت می کنند انگار فراتر از قانون اساسی جموری اسلامی ایران است !
آن قدر که در مورد آن تاکید می کنند !
متاسفانه این مدیران و مقامات ، فاقد دیدگاه انتقادی هم نسبت این سند هستند !
باقری :
در واقع مقدس شده است !
پورسلیمان :
حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش و پرورش تا جایی که اطلاع دارم فعلا قصد بازبینی و یا بازخوانی سند را هم ندارند .
آیا زیر نظام های سند را می توان به عنوان نوعی " فکت " در نظر گرفت ؟
شما با چه " عینکی " سند تحول بنیادین را دیدید و می بینید ؟
در صحبت های آخرتان در این مورد فرمودید که من روی بعد " اسلامی " آن کار کرده ام .
دو بعد دیگر یعتی " ایرانی " و " جهانی " را به آیندگان سپردم .
شما فکر می کنید از یک فیسلوف تعلیم و تربیت نباید جامع نگری و الزامات تفکر فلسفی را انتظار داشت ؟
باقری :
کدام جامع نگری را ؟
یعنی باید هر سه کار را انجام می دادیم ؟
جامع نگری به این معنا نیست که " پهلوان " باشید و همه کارها را انجام دهید !
پورسلیمان :
آیا این به آن معنا نیست که شما در این مرحله دارید از خودتان سلب و رفع مسئولیت می کنید ؟!
باقری :
جامع نگری بوده است که آن ابعاد 3 گانه را مطرح کرده است .
بنده که نمی توانم در عرض یک سال همه کارها را انجام دهم !
من الان برای یک عمر 100 ساله " پروژه " تعریف کردم . گفتم که خودکشی می کنم ! اما جامع نگری به آن معنا نیست .
جامع نگری می تواند ابعاد مختلف قضیه را بییند اما اگر بخواهد آن ها را به منصه ظهور برساند زمان می خواهد .
این را اشتباه نکنید !
اما در مورد سند اگر طولانی هم سوال کنید من کوتاه جواب می دهم !
پورسلیمان :
آقای دکتر !
دلیلش چیست ؟
باقری :
دلیلش این است که " ایجاز " خوب است .
سند تحول را من ننوشتم اما عضوی از نوشتن اش هم نبودم . ناظر سند بودم .
پورسلیمان :
اما تاکنون " ناقد " جدی نبوده اید ؟!
باقری :
ناقد بوده ام . شما خبر نداشته اید !
در جریان نگارش سند چندین بار نقدهای مکتوب را نوشتم و سند اصلاح شد . و اگر آن نقدها نبود افتضاح تر از این می بود که هست !
این نقدها اعمال شده است اما همه ی آن اعمال نشده است .
یک جاهایی اختلاف هم داشتیم و ما گفتیم و آن ها هم بعضی ها را انجام دادند .
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
ثانیا برای نظارت بر طرح چند دریافت کر ه اید ؟
ثالثا ظاهرا فقط سند را ویراستاری کرده اید نه تغییر و اصلاح ؟
رابعا مگر سند وحی منزل است ، چه سندی ؟ چه مدرکی؟ مابقی کشورها بدون سند چه غلطلی
می خورند ؟
براي بقيه مديران سازمان، سند تحول پشيزي ارزش ندارد.
سازمان پزوهش و برنامه ریزی آموزشی یک کارخانه نیست که یک مهندس با ۲۰۰ کارگر باشند.
اینجا همه مهندس هستند که یکی از آن ها می تواند مدیر بشود و کارها را با مشورت دیگران حل نماید.
مانند همه بخش های استراتژیک نظام که همین گونه اند.
جناب پور سلیمان، شما تنها و تنها قسمتی از یک بحث فلسفی بسیار مهم را تقطیع کرده و به شیوه ژورنالیستی آن را منتشر کرده اید، برای فهم مطالبی که جناب دکتر باقری فرمودند نیاز است کل متن جلسه آورده شود، نه اینکه صرفا قسمتی که جنبه هیجانی دارد و میتواند موجب سوتفاهم شود را بیاورید. این نوع رفتارها نه تنها مشکل و مسئله ای را حل نمیکند بلکه به فضای ملتهب آموزش و پرورش کشور لطمه وارد خواهد کرد.
مسئله جناب دکتر باقری شکاف میان نظر و عمل بود که ایشان قائل بودند یک فیلسوف میتواند با شرایطی در این حوزه نیز وارد شود، به شرط آنکه پدیده های تعلیم و تربیت را با عینک فلسفی تا جای ممکن واکاوی نماید، که البته در مقابل ایشان سرکار خانم دکتر ایروانی قرار داشتند که قائل بودند سهم فیلسوف تعلیم و تربیت باید بیشتر در صحنه عمل باشد.
پرسش های من مشخص و شفاف در مورد سند تحول بنیادین بود .
این که آقای باقری تا چه حد مسئولیت خویش را در این ارتباط می پذیرند ؟
پایدار باشید .
را جا گذاشته اید و دست ما معلمان را در حنا
فرو برده اید ؟ حداقل جوانمردی پهلوانان قدیم را
داشتید و بجای نظارت با کل موضوع مخالفت
می کردید. امروز شما هم متهم هستید و در حق
آموزش و پرورش و معلم و دانش آموز ظلم و حتی
خیانت کرده اید. تعهد تخصصی تان کجا بود جناب
پهلوان؟!!!!
لطفا با استاد جامعه شناسی دکتر عماد افروغ درباره سند تحول و نظام آموزشی مصاحبه نمائید.
در سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی پست های حرفه ای را به پست های سیاسی تبدیل کرده اند.
به نام گام دوم انقلاب و جوان گرایی، سیاست متخصص زدایی را اجرا می کنند.
سیاست زدگی، واژگون کنندهاست نه پیشبرنده
با این تفاوت که آقای دکتر خسرو باقری کنار گود است.
اما آقای ذوعلم در حال استفاده از چنین فرصت هایی برای انجام انقلاب ایدئولوژیک در سازمان است.
قانون بد، بهتر از بی قانونی است.
همین قانون بد ( به قول شما ) را هم کنار گذاشته اند
و به سلیقه خودشان عمل می کنند.
نمونه بارز :
آقای ذوعلم به جای اجرای سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی ملی مصوب به دنبال اجرای نگاشت چهارم غیر قابل استناد خودش است.
بر این اساس نیز کل سازمان پژوهش و برنامه ریزی را منهدم،
متخصصان را منکوب و بدون همراهی حتی یک نفر از سازمان،
آشکارا به دنبال تغییرات رادیکالی و در نهایت انقلاب ایدئولوژیک خودش است.
و متاسفانه کسی را هم یارای رویارویی و مقاومت جدی نیست.
چون ایشان از جایی حمایت می شوند که وزیر هم قدرت ورود به اصلاح آن را ندارد.
به همین دلیل :
قانون بد بهتر از بی قانونی است.
در حسرت حکومت و دولتی " قانون مدار " در ایران
زندگی را به پایان می بریم.
چرا که دولت مردان و مدیرانش، فرار از قانون را نیکو می دانند.
حتی قوانینی را که خودشان تصویب کرده اند.
تنها نه ز سستی هنری سر نزد از ما
در بی هنری نیز به جایی نرسیدیم
تنها نه ز سستی هنری سر نزد از ما
در بی هنری نیز به جایی نرسیدیم
افسوس
زیرا وضعیت آشفته و مریض آن، این سازمان را از مرجعیت پژوهشی و آموزشی قبلی خارج کرده است.
برای اجرای سند تحول بنیادین باید اول ساختمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی به سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی تبدیل شود.
چاره ای هم نیست، جز مبارزه
ان الله لا یغیر ما بقوم
حتی یغیروا ما بانفسهم
دیدگاههای دکتر باقری دقیقا همین هاست.
آقای دکتر علی ذوعلم معتقدند که سند برنامه درسی ملی افتضاح است.
فرق در اینجاست
که یکی در حوزه تفکر سند تحول بنیادین را نقد می کند.
و دیگری در حوزه عمل به جای عمل، آن را رد می کند.
بیچاره سند، چه روزگاری دارد
بیچاره ببین چه حال زاری دارد.
صد تکه شده چنانکه گویی داعش
در علت مرگ، انتحاری دارد
بنیاد سند چنان به هم پیچیده
با زلزله گوئیا قراری دارد
بیچاره نظام تربیت وامانده
نه قدرت فکر و اختیاری دارد
چه کسی درست می گوید؟!!!
شما یا دگیری؟!!!!!!
فصل الخطاب چیست؟
مجرم کیست؟
مردم یا مسئولان
راهکار :
عمل به قانون و اسناد
حجه الاسلام و المسلمین ذوعلم
حضرتعالی با شعار " مدرسه زندگی " مدعی اجرای سند تحول بنیادین شدید، شما اما عملکرد یکساله شما نشان از تاسیس " مدارس اسکولاستیک " در کشور دارد.
شواهد مختلفی بر این مطلب وجود دارد :
- برکنار صاحبنظران و متخصصان و کارشناسان سازمان پژوهش
- جایگزینی و انتصاب طلاب جوان و بی تجربه در پست های کلیدی
- دستکاری کتاب های درسی با نظارت و سفارش حوزه علمیه قم بدون اجازه از صاحبان اثر و مولفان
- پایبند نبودن به مصوبات و اسناد تحولی در تغییرات رادیکالی
- اظهار نطرات شخصی در حوزه ای درسی بدون پیوست پژوهشی و علمی و ...
همه و همه نشان از انقلاب ایدئولوژیک مد نظر شما در استراتژیک ترین سازمان کشور دارد.
با ادامه این رویه، آینده کشور را تیره و نگران کننده می بینم.
امید که به حقیقت نپیوندد.
ان شاءالله
سلام
بنده عینا و بدون کم و کاست عین جملات و کلمات ایشان را نقل و مکتوب کردم .
مشکل در جای دیگری است !
در جامعه ما به نظر می رسد " خودشیفتگی " و " دگر نادان پنداری " یک ایپدمی شده است !
نقدپذیری و تفکر انتقادی در جامعه ما فقط یک طنز است .
پایدار باشید .