تیغ تیز ممیزی بعد از قربانیکردن «آرش کمانگیر» در کتابهای درسی، حالا گریبان داستان حلاج تذکرهالاولیا، اشعار «مهتاب« و «داروگ» نیما، داستان سیاحتنامه ابراهیمبیگ، رباعیات خیام و ... را گرفته است. در روزهای گذشته فهرست بلند بالایی از متون ادبی حذف شده از کتاب های درسی منتشر شد. غزل آشنای «در این سرای بی کسی، کسی به در نمی زند...» اثر سایه، غزل «اشکم ولی به پای عزیزان چکیده ام ... » از رهی معیری، شعر «به کجا چنین شتابان» شفیعیکدکنی، شعر «باغ بیبرگی» اخوانثالث، یک داستان از غلامحسین ساعدی، یک داستان از بزرگ علوی، داستان «موسی و شبان»، رباعیات خیام، داستان «هدیه سال نو» اثر ا. هنری و داستان «سیاحتنامه ابراهیمبیگ» به صورت کامل حذف شدهاند. علاوه بر این سه جمله از داستان قاضی بست، نام صادق هدایت از داستان کباب غاز جمالزاده، بخشهایی از خاطرات اسلامیندوشن، نام محمود دولتآبادی، نام مشفق کاظمی و عباس خلیلی و شعر مادر ایرجمیرزا نیز از دیگر حذفیات هستند و بهجای این حذفیات از آثار رضا امیرخانی، علی سهامی، امیریاسفندقه، معصومه آباد، کیوان شاهبداغی، فاضل نظری، عیسی سلمانیلطفآبادی، کامور بخشایش، مجید واعظی، نظام وفا و ضیاءالدین شفیعی اضافه شدهاند. با این حذفیات نام مفاخر ادبی، به گوش نسل آینده آشنا نخواهد بود. اینها همه نتیجه سیاستهای برنامه درسی ملی است؛ برنامهای که نقشه کلان برنامه درسی و چارچوب نظام برنامهریزی درسی کشور برای تحققبخشی به اهداف آموزش و پرورش را تعیین و تبیین میکند و «مواظب وحدت بخشیدن به تمام اجزای برنامهها و نوسازی و بازسازی برنامههای درسی و تربیتی مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت در نظام جمهوری اسلامی و قانونمند شدن امور برنامهریزی درسی است». اما در میان آثار حذف شده هستند نویسندگانی که همچنان جایگاهشان را در کتابهای درسی دارند؛ مثل جلال آل احمد، نویسنده، یا حمید سبزواری با «اندوه لبنان...» و نصرالله مردانی و محمود شاهرخی که نویسندهاند. در میان بزرگان ادبیات، نام سهراب سپهری همچنان در دایره سبز است؛ یعنی بیخطر.
حذف تصویر خلیجفارس از کتاب فارسی اول دبستان
ماجرای ممیزی سرنوشتی نیست که امسال برای کتابهای درسی رقم خورده باشد و تنها به حذف برخی داستانها یا اشعار ختم شود. هربار تغییر محتوا یا اشتباه در کتابهای درسی حاشیههایی به همراه دارد؛ یکبار میگویند اشتباه شده، یکبار تکذیبش میکنند و یکبار هم با سکوت از آن میگذرند. نمونهها بسیارند؛ یکسال تصویر خلیج فارس از کتاب سال اول دبستان حذف شد و گفتند «منظوری نداشتهاند». یکسال هم شعری را به سهراب سپهری نسبت دادند، در حالیکه شاعر آن «کیوان شاهبداغی» بود.
علی پورسلیمان، مدیر صدای معلم است. او میگوید تغییراتی که در محتوای کتابهای درسی انجام شده، یکی از دلایل اصلی اشتباهاتی است که صورت میگیرد. او در توضیح بیشتر به «شهروند» میگوید: «تصمیماتی که برای حذف آثار ادبی در کتابهای درسی گرفته میشود، محدود به اتفاقات اخیر نیست، چرا که در دوران وزارت محمود فرشیدی و علی ذوعلم در سمت مدیرکلی دفتر تألیف و برنامهریزی کتب درسی هم از این اتفاقات میافتاد.
یکی از اقداماتی که ذوعلم انجام داد، حذف تصویر خلیج فارس از پشت جلد کتاب فارسی سال اول دبستان و حذف نام پادشاهان از کتب درسی بود؛ تصمیمی که بعدها از طرف ذوعلم تکذیب شد.» پورسلیمان با اشاره به این مسأله که بهنظر میرسد ذوعلم سند مصوب برنامه درسی ملی را قبول ندارد، ادامه میدهد: «ما در ١١ حوزه افرادی را در رأس کار میبینیم که تجربه و تخصص مسئولیت برعهدهگرفته را ندارند، بهطوری که کارشناسان این حوزهها ابراز بلاتکلیفی میکنند. ذوعلم به عنوان رئیس سازمان برنامهریزی و پژوهش آموزش و پرورش ایده تحقق مدارس تراز تمدن نوین اسلامی را دارد و گویا به شکل جهادی در پی اجرایی شدن این ایده است و بهنظر میرسد کارهایی که انجام میشود در راستای همین ایده باشد.»
مرجعیت کتابهای درسی کمرنگ شده است
کتابهای درسی سالهاست مرجع یادگیری دانشآموزان است؛ مرجعی که قرار است به تمام چراها و پرسشهای دانشآموزان جواب قاطع و قانعکنندهای بدهد، در حالی که حالا منابع دچار تغییرات قابل توجهی شده است. مدیر صدای معلم هم معتقد است این مرجعیت کمرنگ شده و با معیارهای علمی و استاندارد فاصله پیدا کرده است: «آموزش و پرورش ما با تمام چالشهایی که با آنها روبهروست، وزارتخانهای ایدئولوژیک است و بهنظر میرسد هنوز با معیارهای علمی و استاندارد فاصله دارد. همه این مسائل دستبهدست هم داده است تا امروز با چنین شرایطی مواجه باشیم.
متاسفانه تصمیمات نشان میدهد مرجعیت برنامه درسی در نظام آموزشی فراموش شده و تصمیمگیران فراموش کردهاند که حالا عصر رسانه است. آیا با حذف رباعیات خیام نام خیام حذف میشود؟ خیر، چون رسانهها و شبکههای ارتباطی این اشخاص را به افکار عمومی یادآوری میکنند.»
پورسلیمان میگوید سازمان برنامهریزی و پژوهش آموزش و پرورش اتاق فکر نظام آموزشی است: «سازمان برنامهریزی و پژوهش آموزش و پرورش باید اتاق فکر نظام آموزشی باشد، این درحالی است که این سازمان شناختی از برنامه درسی پنهان ندارد چون هر نظام آموزشی در کنار برنامه درسی رسمی، برنامه درسی پنهانی دارد و در چنین شرایطی تنها برنامههای درسی از مرجعیتی که داشتند فاصله میگیرند و این مرجعیت به دوش نهادهای دیگر میافتد. بهنظر میرسد این سیاست موفق نخواهد شد.»
اندوه شفیعی کدکنی، اخوان ثالث، بزرگ علوی
حذف نام ادبا و متون ادبی از کتابهای درسی، رویه تلخی است که از یک دهه گذشته هر بار موجی از انتقاد را به همراه داشته است. شنیدهها و گفتهها از آغاز این روند از سال ٨٨ حکایت میکند، اما انتقادات باعث توقف این رویکرد از سوی آموزش و پرورش نشده است.
علی بهشتینیا، معلم و نویسنده، یکی از منتقدان تغییرات و حذفیات محتوایی کتب ادبیات فارسی است که از حسرت حذف نام مفاخر به «شهروند» میگوید: «اگر روزگاری دبیران ادبیات حسرت اشعار شاملو و فروغ را در کتابهای درسی میخوردند، اکنون باید اندوه حذف شفیعی کدکنی، اخوان ثالث، بزرگ علوی و سایر مفاخر کشور را هم به جان بخرند. مگر میشود ادبیاتی را خواند که در آن داستان گاو غلامحسین ساعدی، حلاج عطار و موسی و شبان مولانا نباشد؟ افراد کوچکی که درسهای بزرگ را از کتاب ادبیات فارسی حذف کردند پا را فراتر گذاشته و اینبار به خود اجازه دادهاند نامهایی چون محمود دولتآبادی و صادق هدایت و ... را حذف کنند. به قول بارگاس یوسا «آدمی که نمیخواند، یا کم میخواند یا فقط پرتوپلا میخواند، بیگمان اختلالی در بیان دارد، این آدم بسیار حرف میزند، اما اندک میگوید، چون واژگان برای بیان آنچه در دل دارد بسنده نیست.»
او این رویه را مسیری منتهی به فقر فرهنگی و فکری جامعه میداند: «ادبیات از آغاز تا به امروز فصل مشترک تمامی انسانها بوده و اثرات سودمندش در سطح زبان و ادبیات مکتوب تحقق مییابد. ادبیات خوب، محدودیت فکر و فقر تفکر را از بین میبرد و سخن گفتن درست و پرمغز را به ما میآموزد. در این میان آموزش و خوانش ادبیات از سالهای نخستین مدرسه تا بلوغ فکری دانشآموزان برعهده آموزش و پرورش است. اگر بخواهیم فرآیند تغییر ادبیات را در کتبدرسی بررسی کنیم، بدونشک باید برای ادبیات فاخر و آنچه بر ادبیات گذشته به سوگ بنشینیم. مجلات زرد، کتابهای خالی از محتوا، موسیقی و فیلمهای گیشهای و عامهپسند و فضای آشفته مجازی، همه و همه خبر از فاصله کیهانی جامعه ادبیات فاخر میدهد که تبعات این دوری و فاصله فقر فرهنگی و فکری جامعه است.» از نگاه او ادبیات جانمایه تمام دروس و کتاب مشترک بین همه رشتههاست و نمیتوان آن را حذف کرد و دو اتفاق است که ادبیات را در کتابهای درسی به بیراهه برده است: یکی کنکور که نگاه تستزنی را به ادبیات غالب کرده است و دیگری حجم بالای متون کتاب. بهشتینیا این روند را کامیابی ممیزان میداند و میگوید: «حال که دانشآموزان گرفتار دیو کنکور و کلاسهای تستزنی هستند و محتوای پرمغز و بیمغز در کتابهای درسی اهمیت چندانی ندارد و در این بین شانتاژ ادبیات فاخر و آثار ارزشمند به نام حذف و به کام ممیزان است، در کنار ممیزی کتاب و فیلمها، سالهاست تغییر کتابهای درسی در دستور کار قرار گرفته؛ از تغییر واژگان علمی کتابهای زیستشناسی تا تغییر محتوای کتاب فارسی متوسطه اول و دوم.» در حاشیههای مربوط به حذفیات مطالب کتب ادبیات فارسی، علی ذوعلم، رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزشوپرورش در واکنش به این موضوع گفته بود تغییرات اعمالشده ربطی به مدیریت او ندارد: «این تغییرات مال الان نیست، اینکه با طراحی کتابهای جدید بخش ادبیات معاصر کلا جابهجا شده، مربوط به دوره ما نیست و مال حداقل سهسال قبل است. امسال کتابهای ادبیات تغییری نکرده است و ما چیزی را حذف نکردهایم.»
معاون طراحی و تولید بستههای یادگیری سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزش: حذف نکردیم، گزینش کردیم
حسن ملکی، معاون طراحی و تولید بستههای یادگیری سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزش در گفتوگو با «شهروند» از چرایی ماجرای حذفیات مطالب در کتابهای ادبیات فارسی میگوید و در توضیح دلایل این تصمیمگیری تأکید میکند که کتابهای درسی جای معرفی اندیشه افراد و سهمخواهی فرد نیست.
اخباری مبنی بر حذف بعضی اشعار و شعرای بزرگ ادبیات فارسی از کتب درسی شنیده میشود. نحوه تدوین متون درسی به چه شکل است؟ " متاسفانه تصمیمات نشان میدهد مرجعیت برنامه درسی در نظام آموزشی فراموش شده و تصمیمگیران فراموش کردهاند که حالا عصر رسانه است. آیا با حذف رباعیات خیام نام خیام حذف میشود؟ خیر، چون رسانهها و شبکههای ارتباطی این اشخاص را به افکار عمومی یادآوری میکنند.» "
در بعضی خبرگزاریها و فضای مجازی اخباری درخصوص کتابهای ادبیات دوره دوم متوسطه و حذف بعضی اشعار، مطرح شده و لازم است برای شفاف شدن موضوع نکاتی را متذکر شوم. نکته اول اینکه کتابهای درسی بهعنوان یکی از اجزای مهم بسته آموزشی در فرآیند حسابشده و متناسب با منطق اسناد بالادستی خود از جمله سند برنامههای درسی ملی، اسناد تحولی آموزشوپرورش، راهنمای برنامه درسی حوزههای تربیت و یادگیری با تأیید استادان و صاحبنظرانی که در شورای برنامهریزی درسی حضور دارند و با اعتباربخشی تعداد زیادی از استادان و دبیران سراسر کشور تهیه و تدوین میشود.
محتوای کتاب فارسی دوره دوم متوسطه هم در همین راستا تهیه میشود، البته باید در نظر گرفت ازسال ١٣٩٥ همسو با برنامه درسی ملی، کتابهای درسی جدیدالتالیف شدند، هرچند در سهسال گذشته متنی حذف نشده است. در تولید کتابهای جدید و نونگاشتی که در دوره متوسطه اتفاق افتاده، مهمترین اصل رعایت خواستهها و انتظارات سند برنامه درسی ملی است و همین امر هم باعث میشود کتابهای جدیدالتالیف ساختار و محتوای متفاوتی با کتابهای سالهای گذشته داشته باشند. آنچه مبنی بر حذف اشعار از کتابهای مذکور مطرح است، صحت ندارد. ازسال ٩٥ که این کتابها تألیف شده چیزی از این کتابها حذف نشده است.
در واقع شما معتقدید حذفیات مربوط به خارج شدن کتابهای سالهای گذشته از چرخه نظام آموزشی است؟
کتابهای قدیمی از چرخه نظام آموزشی خارج شدهاند، بنابراین آنچه در موردحذفیات مطرح میشود، مربوط به کتابهای قبل ازسال ١٣٩٥ است. شورای برنامهریزی درسی و گروه تألیف سعی کرده است در تهیه و تدوین کتابهای درسی جدید تا حد امکان از متون و محتوای کتابهای درسی ادبیات ٤٠سال گذشته در صورت تناسب با اهداف و سرفصلهای کتابهای جدید استفاده کند. با نگاهی به تاریخ کتابهای درسی به درستی میتوان متوجه شد در گذر زمان محتوای کتابهای درسی با توجه به ضرورتهای آموزشی، اجتماعی و فرهنگی بازنگری شده و تغییر پیدا کردهاند. درواقع این تغییرات سلیقهای نیستند.
حذف بخشی از ادبیات کشور که سالها در کتابهای درسی تدریس میشدند آیا لطمهای بر پیکره ادبیاتمان نمیزند؟
همه این اتفاقات در راستای اهداف و خواستههای سند ملی ما است. ساختار کتابها دیگر مثل گذشته نیست. ما در کتابهای ادبیات جدید، فصلهایی مانند انقلاب اسلامی، حماسی، غنایی، ادبیات جهان و .... را داریم، این موارد سرفصلهای ما را تشکیل میدهند. در این نگاه هم تمام تلاش بر این بوده است که لطمهای به اصل ادبیات کشور زده نشود. این نکته را متذکر شوم که از اقیانوس بیکران نثر و نظم ادبیات فارسی تنها میتوانیم به اندازه ظرفیت کتابهای درسی بهره بگیریم. اگر چیزی اضافه کنیم این هجمه بر ما وارد است که حجم کتابهای درسی زیاد است. ما سعی داریم رسالت کتابهای درسی برمبنای اسناد بالا دستی در نظام جمهوری اسلامی به منصهظهور برسد و لطمهای به ادبیات کشور وارد نشود.
انتخاب اشعار و شعرایی که در کتابهای درسی از آنها نام برده میشود بر چه مبنایی است و چه اصولی مشخص میکند که بعضی از این بزرگان سهمی از کتابهای درسی نداشته باشند؟
در انتخاب، اصل بر انطباق متون نثر و نظم با موضوع و اهداف برنامه درسی زبان و ادبیات فارسی، رعایت سیر زمانی از گذشته تا به امروز و پرهیز از متون دارای اندیشههای جهتدار بوده است، بنابراین باید متذکر شد کتابهای درسی جای معرفی اندیشه افراد و سهمخواهی فرد نیست. متن دروس با تشخیص شورای برنامهریزی درسی، نتایج ارزشیابی پایانی و دریافت مکاتبات دبیران با گروه مولفان تعیین میشوند و پس از طی این فرآیند مطالب کتابها حذف، اصلاح یا حتی اضافه میشوند.
اینکه متنی به دلیل اندیشه نویسنده یا شاعر حذف شود، دلیل موجهی است؟
دوباره تأکید میکنم حذف نشدهاند، بلکه محتوای کتابهای جدید با در نظر گرفتن بازخورد نظرهای دبیران متخصص تعیین شدهاند. درواقع متونی که محتوای کتابها را تشکیل میدهند گزینش شدهاند. هر تحولی در حوزه آموزشی بهویژه زبان و ادبیات فارسی، مستلزم آشنایی با فلسفه آن و تعدیل عادتهای قبلی در تدریس است، یعنی ما دو گزینه داریم آشنایی با فلسفه و تعدیل عادات قبلی تدریس. از همه صاحبنظران، متخصصان و دستاندرکاران عرصه تعلیم و تربیت تقاضا داریم آموزههای جدید حوزههای تربیت و یادگیری را با مراجعه به پیشگفتار کتابها و راهنمای معلم آنها مطالعه کنند تا بیشتر و بهتر در جریان چرایی تغییرات کتابهای درسی قرار بگیرند.
نظرات بینندگان
تغييرات در اين سازمان بايد ميتني بر كار كاربست هاي پژوهشي باشد.
بدون داشتن پيوست پژوهشي هر تغييري چه در ساختار و چه در برنامه ريزي سليقه اي و موقتي است.
كدام سازمان ؟!
كدام پژوهش ؟!
كدام برنامه ريزي ؟!
كدام آموزش ؟!
« ساختمان » پژوهش و برنامه ريزي آموزشي
عنوان مناسب تري است.
سازمان پژوهش يك لوكيشن تبليغاتي و سينمايي است.
و الا اين تغييرات راديكالي بر اساس كدام پيوست پژوهشي در حال انجام است ؟!!!!!!!!
جذب نيروهاي مورد نياز سازمان پژوهش بايد بر اساس معيارهاي دقيق علمي و مصوب سازمان باشد.
هيات امناي محترم سازمان بر نحوه جذب نيروهاي متخصص سازمان نظارت دقيق داشته باشد.
كساني كه حتي يك روز در مدرسه فعاليت آموزشي و پرورشي نداشته و مدرك تحصيلي مرتبط ندارند با چه ملاكي جذب مي شوند؟!!
ايشان چگونه مي توانند آينده اين كشور را بسازند؟!!
چگونه مي توانند سند تحول بنيادين و سايد اسناد را اجرا كنند؟!!
لذا خواهشمندم در اين زمينه مصلحت سازمان و آينده نظام تعليم و تربيت و دانش آموزان در نظر گرفته شود.
كوتاهي در اين زمينه نابخشودني است.
۱- ناتواني در جلوگیری از فروپاشی سازمان پژوهش
۲- عدم نظارت بر تصمیمات مدیران سازمان پژوهش
۳- حیف و میل ... بدون انجام کوچک ترین کاری
۴- روی زمین ماندن اسناد تحولی
۵- تغییرات رادیکالی در سازمان پژوهش به جای اجرای سند تحول بنيادين
۶- تغییرات بنیادین در زيرنظام هاي سند تحول بنیادین
۷- کنار گذاشتن سند برنامه درسی ملی و اجرای نگاشت چهارم که غیر مصوب است.
۸- از بین رفتن تخصص در کلیه بخش های سازمانی و جایگزیني افراد جوان، ناکارآمد و غیر متخصص
۹- دستبرد گسترده به کتاب های درسی بدون خبر و رصایت شوراهای برنامه ریزی و مولفات با هدف تغییرات ایدیولوژیک
بهتر است هیات امناي سازمان، شجاعت استعفا را داشته باشد و گر نه در آینده نزدیک منتظر انحلال باشد.
لطفا صادقانه بفرماييد كدام پيوست پژوهشي چنين تغييرات راديكالي در سازمان پژوهش را توجيه مي كند؟!!
آيا براي تحول بنيادين، چنين تغييراتي لازم بود؟
آيا با نابودي مرجعيت علمي و تخصصي سازمان، امكان اجراي سند تحول دشوارتر نشد؟
گويا شما همين را مي خواهيد ...
براي انقلابي كه شما به دنبال آن هستيد چاره اي جز اجراي « دکترین شوک نائومی کلاین » نيست.
گویا اصرار بر تکرار اشتباهات ۴۰ ساله پاياني ندارد.
1- حفظ مرجعيت علمي سازمان پژوهش است و نه از بين بردن آن
2- استفاده از تمامي ظرفيت هاي متخصصان و صاحب نظران آن و نه كنار گذاشتن ايشان
3- استفاده از افراد كارشناس و صاحب نظر و نه جايگزيني جوانان بدون تجربه علمي و مدرسه اي به جاي نخبگان و صاحب نظران
4- اتخاذ تصميمات بر اساس پيوست پژوهشي و نه سليقه اي و دايم التغيير
مگر فکری هم در ساختمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی باقی مانده ؟!!!
کدام پژوهش؟
کدام برنامه ریزی؟
کدام آموزش؟
انچه البته به جایی نرسد فریاد است.
خداوند یاور مظلومان و راستگویان و دشمن ظالمان و دروغگویان است.
مبدا یعنی مبانی و مقصد یعنی اهداف نمی تواند جدا از خم نوشته شود. این ها یک حیثیت دارند.
سازمان پزوهش و برنامه ریزی آموزشی یک کارخانه نیست که یک مهندس با ۲۰۰ کارگر باشند.
اینجا همه مهندس هستند که یکی از آن ها می تواند مدیر بشود و کارها را با مشورت دیگران حل نماید.
مانند همه بخش های استراتژیک نظام که همین گونه اند.
دعوتنامه
از وزیر محترم دعوت می شود به مناسبت هفته پژوهش نشستی صمیمانه با سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی داشته باشند.
هر ساله به بهانه روز دانشجو در دانشگاه ها جلسات بحث و گفت و گو بین مدیران و دانشجویان برگزار می شود و دانشجویان سخنان خود را صریح مطرح می کنند و این اقدام خوبی است.
از وزیر محترم آموزش و پرورش دعوت می شود چنین جلسه ای را با پژوهشگران، مولفان متخصصان و کارشناسان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی برگزار کنند.
پای صحبت ایشان نشسته و نظرات دلسوزانه ایشان را بشنوند.
اگر در پی اجرای سند تحول بنیادین هستید، بدانید که بهترین و صادق ترین مشاوران شما همین افراد هستند.
اگر به پیشینه تولید اسناد تحولی بنگرید خواهید دید که موثرترین سهم همکاری در تولید سند تحول و سند برنامه درسی ملی با ایشان بوده است.
و نیز یک مرحله به نام همسو سازی با برنامه درسی ملی طی هفت سال کلیه کتاب های درسی را تغییر داده اند.
لطفا دعوتمان را پذیرا باشید.
حجه الاسلام و المسلمین ذوعلم
حضرتعالی با شعار " مدرسه زندگی " مدعی اجرای سند تحول بنیادین شدید، شما اما عملکرد یکساله شما نشان از تاسیس " مدارس اسکولاستیک " در کشور دارد.
شواهد مختلفی بر این مطلب وجود دارد :
- برکنار صاحبنظران و متخصصان و کارشناسان سازمان پژوهش
- جایگزینی و انتصاب طلاب جوان و بی تجربه در پست های کلیدی
- دستکاری کتاب های درسی با نظارت و سفارش حوزه علمیه قم بدون اجازه از صاحبان اثر و مولفان
- پایبند نبودن به مصوبات و اسناد تحولی در تغییرات رادیکالی
- اظهار نطرات شخصی در حوزه ای درسی بدون پیوست پژوهشی و علمی و ...
همه و همه نشان از انقلاب ایدئولوژیک مد نظر شما در استراتژیک ترین سازمان کشور دارد.
با ادامه این رویه، آینده کشور را تیره و نگران کننده می بینم.
امید که به حقیقت نپیوندد.
ان شاءالله
بر شوره زار دل ها باران نخواهد آمد
شاید به شعر تلخم خرده بگیری اما
جای که سفره خالیست، ایمان نخواهد آمد
رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن :
آن مرد تا نیاید، باران نخواهد آمد