گروه تشکل ها/
همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ " همایش چالش ها و بررسی راهکارها و فرصتهای برون رفت از وضعیت کنونی بنگاههای اقتصادی فرهنگیان " روز دوشنبه 20 آبان 1398 در " خانه تشکل ها " برگزار گردید .
در ابتدای این نشست « ژما جواهری پور »کارشناس اقتصاد و عضو کارگروه اقتصادی در اداره کل آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران دیدگاه های خود را در این زمینه بیان کرد .
« صدای معلم » بخش پایانی سخنان ایشان را منتشر می کند .
جواهری پور :
ممنون از شما که در این شرایط این موضوع را مطرح کردید. منظور من از بنگاه داری، بنگاه وزارت آموزش و پرورش نیست. منظور من موضوع بنگاه هایی است که در حاشیه وزارت آموزش و پرورش شکل می گیرد. بنگاه های اقتصادی که از موضوع آموزش و پرورش شکل می گیرد و به واسطه حضور افراد در آموزش و پرورش و مشتری هایی در آموزش و پرورش شکل می گیرد. مشخصا منظور من بنگاه های اقتصادی مانند تعاونی مصرف و آموزشگاه ها و سایر موضوعات است. اصلا به خودم اجازه نمی دهم که به موضوع بحث آموزش و پرورش به جهت اقتصادی شدنش بپردازم چون نه در ایران و نه در هیچ جای دنیا پذیرفته شده است و آموزش به شکل آموزش رسمی و به شکل خالص آموزش بر اساس تمام اصول سیاسی که جاهای مختلف دنیا وجود دارد وظیفه دولت و حاکمیت قرار داده شده و به هیچ عنوان به بخش خصوصی واگذار نمی شود.
صدای معلم :
بحثی که الآن در جامعه شکل گرفته بحث مدل خصوصی سازی در دنیا در تفکر لیبرالیسم یا نئولیبرالیسم و تعمیم آن به ایران است که می گویند نوع و مدل خصوصی سازی از نوع ایرانی فقط در خود ایران است ؛ در هیچ جای دنیا شما این مدل خصوصی سازی را نمی بینید یعنی همان نئوری لیبرال های افراطی هم اصلا نمی پذیرند. الآن این مفهوم بنگاه داری به عنوان یک مفهوم باید در آموزش و پرورش مورد آسیب شناسی جدی قرار گیرد . بحث برون سپاری و خصوصی سازی از نوع ایرانی به تدریج در تار و پود آموزش و پرورش رسوخ پیدا می کند در حالی که در همه جای دنیا آموزش، بهداشت و خدمات عمومی هیچ موقع در چتر خصوصی سازی یا برون سپاری قرار نمی گیرند ولی در کشور ما دارد انجام می شود.
جواهری پور :
در لیبرال ترین کشورها هم آموزش و پرورش خصوصی نمی شود. به جهت این که یک وظیفه کاملا ملی و حاکمیتی است بنابراین هیچ وقت بحث بهداشت و آموزش و پرورش خصوصی نمی شود . به هیچ عنوان ما به دنبال این مسئله نیستیم چون شفاف خدمتتان عرض بکنم بنده از مخالفین بحث خصوصی سازی آموزش و پرورش هستم. چون نظرمان را باید شفاف ارائه بدهیم و من اگر روی بحث بنگاه های اقتصادی موضوعش را باز کردم به دلیل این که این موضوع در آموزش و پرورش وجود دارد. چیزهایی مانند صندوق ذخیره فرهنگیان یا سایر منابعی که در آن سرمایه گذاری می کنیم بدون این که بخواهیم آن را تحلیل کنیم وجود دارد و بنابراین آموزش آموزش و پرورش ، سازمان ها ، دستگاه ها و شرکت های زیرمجموعه ای دارند که بنگاه داری انجام می دهند. بحث بنگاه داری اصلا منظور ما بحث آموزش رسمی نیست و قطعا فکر نمی کنم کسی بخواهد حتی جسته و گریخته این موضوع را مطرح بکند و بخواهد رسما به این موضوع ورود پیدا بکند چون در هیچ جای دنیا چنین اتفاقی رخ نداده است که شما بخواهید آموزش و پرورش کشور را به بخش خصوصی واگذار بکنید. این که ما مدارس غیر دولتی داریم و جاهای دیگر مدارس خصوصی دارند همه جای دنیا مدارس خصوصی وجود دارد اما این که شما صد درصد وظیفه حاکمیتی خودتان را به بخش خصوصی واگذار کنید در بخش آموزش نه، هیچ جایی همچین اتفاقی نیفتاده در ایران هم اتفاقی نخواهد افتاد.
ممنون که موضوع را مطرح کردید. آموزش رسمی موضوع کاملا جداگانه ای است. موضوعی که دارم الآن راجع به آن صحبت می کنم در مورد طرح برنامه است. خوب شد که آقای پورسلیمان راجع به آموزش رسمی صحبت کردند موضوع صنعت آموزش است. از یک مسئله بسیار عمیق و حجیم یک ذره کوچکش را در اینجا عنوان می کنم به خاطر این که بعد باید برویم به سراغ اتفاق هایی که دارد در دنیا می افتد بنشینیم و فکر کنیم.
در بخش های پیشرفته دنیا منظورم کشورها نیست این قدر تداخل بین کارها و فعالیت ها اتفاق افتاده که واقعا دنیا می تواند بخش هایی داشته باشد. خیلی جاها دارند به آینده همه مسائل از جمله آموزش فکر می کنند. فرض بفرمایید در آمریکا یک مرکزی است به نام مکنزی که دارد آینده پژوهی می کند ، یک مرکزی است که دارد روند پژوهی می کند ، دارد مسائل جهانی را بررسی می کند ، دارد سناریو نویسی می کند و خیلی از جاهای دیگر دنیا هم هست. ما سعی کردیم شمایلی از این را در کشور مان ایجاد کنیم به نام پژوهشکده های مختلفی که من حقیقتا نمی دانم بعضی از اینها کارکردشان چه است و برون داد این پژوهشکده ها چه چیزی هست من نمی دانم. اگر مسئله ای را طرح کنیم و قرار باشد روی آن فن آوری انجام بدهیم و پاسخی به ما بدهد و توانمندی قضیه را به ما بدهد نمی دانم و اتفاقا آموزش و پرورش بعضی از اینها را دارد.
اما در مورد آینده پژوهی و روندپژوهی و مطالعات روندی که دارد در دنیا اتفاق می افتد می خواهم خدمتتان عرض کنم، چرا، به جهت این که بنگاه های اقتصادی که امروز ما آنها را از آموزش و پرورش برداشتیم و داریم یک مدل ناقصی از آن را اجرا می کنیم مانند تعاونی ها ، محصول انقلاب های صنعتی است که در دنیا اتفاق افتاده چیزی مانند سازمان مدیریت علمی مانند تعاونی اینها همه محصول انقلاب صنعتی است. خروجی آنهاست. بنابراین اگر ما از گذشته چیزی ندانیم قطعا در مورد آینده هم چیزی نخواهیم دانست. اینها از انقلاب صنعتی آمده و چون اینها از انقلاب صنعتی آمده خیلی خلاصه خدمتتان عرض کنم الآن دارد در دنیا چه اتفاقی می افتد. این الآنی که خدمتتان عرض می کنم مسئله آموزش و پرورش همه جای دنیا است. در سه سال پیش که رفته بودیم پاریس ما را به یکسری از مدارس بردند که اتفاقا آنجا هم یک سند تحول بنیادین دارد اجرا می شود. یعنی یک انقلابی در آموزش شان دارد اتفاق می افتد و اتفاقا آنجا هم معلمان مخالف اجرایی شدن آن بودند و داشتند در مقابل آموزش و پرورش مقاومت می کردند. ما را به مدارسی که داشت این اتفاقات در آنجا می افتاد بردند و دیدیم بقیه مردم دنیا چگونه فکر می کنند به آینده آموزشی. خیلی جالب بود. آنجا در دفتر مدرسه دبیر تاریخ و دبیر کشاورزی با هم نشسته بودند و داشتند تولید محتوا می کردند و برای من خیلی عجیب بود و داشتند محتوای آموزشی تاریخ تحول کشاورزی فرانسه را استخراج می کردند. بنابراین نگرش به نوع تخصصی که افراد دارد تولیدات محتوایی که دارد اتفاق می افتد و نیاز آموزشی که دانش آموز آینده دارد برای همه دنیا یک مسئله است. این موضوع جدای از آن بحث بنگاه است. می خواهم خالص در مورد آموزش صحبت بکنم. می خواهم بگویم چرا ما در بعضی از مسائل جا می مانیم.
مطالعات روندی که در ایران است نمی دانم و خروجی که دارد چه چیزی برای آموزش و پرورش است و من خیلی محدود اینها را دیدم که بخواهم کار کنم. اما دارد در دنیا چه اتفاقی می افتد. دارد انقلاب صنعتی چهارم می آید. انقلاب صنعتی چهارم با تمام آن شکل و شمایل و المان هایی که برای آن تصور شده است. بعضی از آن می ترسند بعضی نگران آن هستند پرینتر سه بعدی می خواهد چه تولید بکند ؟ انسان را می خواهند خلق کنند ؟ وقتی ما می گوییم پول مجازی یعنی چه. این را عرض می کنم خدمتتان که ما سر کلاس داریم آدم هایی تربیت می کنیم که قرار است و می خواهد در آینده زندگی بکند و قرار است دانشی که ما به آنها منتقل می کنیم به آنها کمک می کنیم که زندگی بهتری در آینده داشته باشند. کارکرد آموزش و پرورش را فراموش نکنید. ما هستیم برای این که قرار است توانمندی ها را به نسل آینده بدهیم بنابراین اگر ندانیم که در دنیا دارد چه اتفاقی می افتد چه دوست داشته باشیم آنها را بدانیم چه دوست نداشته باشیم اینها را بدانیم این اتفاقات می افتد بنابراین می آید و موجش می گیرد مگر کسی انتخاب کرد موبایل را نه ولی الآن در جیب همه ما هست. مگر کسی تلفن هوشمند را انتخاب کرده نه ولی الآن هست. این اتفاقاتی که خدمتتان عرض می کنم موجش خواهد آمد و اتفاقا آموزش و پرورش را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد.
یک مثال ساده خدمتتان عرض می کنم. من تدریس فیزیک می کردم. اگر سر کلاس من کسی می خواست فیزیک هالی دی بخرد آن موقع من در شمال تدریس می کردم باید می آمد تهران و از انقلاب این کتاب را تهیه می کرد در آن زمان و در گوشی اش در دورترین روستا پیدی اف کتاب فیزیک هالی دی وجود داشت تا بتواند آن را دانلود کند و میلیون ها مقاله در مورد فیزیک بخواند؟ در همین بیست و پنج سالی که من معلم بودم این اتفاق افتاد. آیا من الآن از گوگل بیشتر می دانم نه. حتی دکترا هم از گوگل بیشتر نمی دانند. الآن که سر کلاس درس می دهم مثلا در مورد یک موضوعی یا آزمایشی دانش آموز به گوشی می زند و آزمایشش را در یوتیوب نگاه می کند. اگر من نتیجه آزمایش را نگیرم او می تواند نتیجه را به راحتی در یوتیوب ببیند که چه می شود . بنابراین آیا ما معلمان آینده چیزهایی بیشتر از این در فضای مجازی می توانیم ارائه بدهیم نه. پس دوباره بیاییم و به آموزش و پرورش نگاه بکنیم.
یک سوال اساسی که قرار است ما سر کلاس چه چیزی آموزش بدهیم. معلم نقشش به عنوان همان آموزش و پرورش سنتی چه چیزی است؟ یک مورد از نتایج انقلاب صنعتی چهارم را عرض می کنم.
در انقلاب صنعتی چهارم بنگاه و مرکزی که به کسی مدرک می دهد باید آن را گارانتی کند. یعنی اگر شما مدرک دیپلم علوم تجربی با سطح دانشی که شاخصه برایش تعریف کردیم به کسی دادیم این آدم تا روزی که زنده هست شما باید بتوانید دانشش را گارانتی کنید. می توانید تصور کنید که چقدر متفاوت می شود. و این فرد مشتری دائم مرکز شما خواهد بود. یعنی شما نیاز دارید دائم این آدم را نگه دارید تا روزی که زنده است. این بدان معنا است که آورده های دانشمان باید تغییر کند. دوست نداریم این کار را انجام بدهیم. این فردی که از شما الآن دیپلم می گیرد یا لیسانس می گیرد اگر شما این خدمت را به او ارائه نکنید می رود از جایی این خدمت را دریافت می کند که این کار را برای او انجام بدهد. چون شاخصه ها تعریف و ارزش گزاری کارهایی که ما داریم انجام می دهیم آن گونه تعریف می شود. من دوست ندارم تلفن هوشمند داشته باشم فقط مسئله اینجاست که شما با دنیا در ارتباط نیستید. اگر ما با این شکل و شمایل به آموزش و پرورش نگاه کنیم نوع خدماتی که به آموزش و پرورش می خواهیم بدهیم تغییر خواهد کرد. بنابراین تمام آن فکرهای کلیشه ای ما از آموزش و پرورش تغییر می کند. آن موقع من معلم نمی توانم بگویم بازار کار به من ارتباطی ندارد. من چهار سال پیش رفته بودم وزارت آموزش و پرورش جلسه با مشاور معاون آموزش و پرورش داشتم. گفتم مسئله بحث کار برای دانش آموزان مهم است و این دانشی که ما الآن داریم می دهیم نمی توانیم وارد بازار کار کنیم. گفت به من چه ! من وظیفه ام کار پیدا کردن برای دانش آموز نیست. ولی دیگر آموزش و پرورش نمی تواند به این قضیه این طور نگاه بکند. شما به عنوان بزرگترین سیستم خدمات ده آموزشی در کشور نیاز دارید کل بازار کار را بشناسید و نوع خدمات تان را طوری طراحی کنید که بتواند مفید و فایده برای این گونه جاها باشد. بنابراین سیستم آموزش رسمی کجا با بنگاه های اقتصادی ارتباط پیدا می کند اینجا، این بخشش که ما داریم آموزش رسمی می دهیم. فقط می خواستم موضوع برای شما طرح کرده باشم به جهت این که این اتفاقات خواهد افتاد.
برگردیم به وزارت آموزش و پرورش کنونی و مسائلی که الآن به آن مبتلا هستیم. خانم ها آقایان اگر ما به این مسائل فکر نکنیم به زودی زود مشتریانمان در وزارت آموزش و پرورش را از دست می دهیم و در کنار ما بنگاه هایی شکل می گیرد که علی رغم این که آقای پورسلیمان دوست ندارند آموزش به بخش خصوصی واگذار بشود می روند و این خدمات را از بخش خصوصی می گیرند. خصوصی سازی با مدرسه غیر انتفاعی اتفاق نمی افتد. با این تفکر عقب افتاده اتفاق می افتد که نخواهد خودش را به مرزهای امروزی برساند. با کلیشه اتفاق می افتد. موقعی که ما فکر می کنیم همه مطالب را این دانش آموز ناچار است از کتاب درسی دریافت بکند و ناچار است به حرف من گوش بدهد. در آنجا هست که بخش خصوصی وارد می شود. الآن یک شرکت زیرپله است که دارد محصولات آموزشی می دهد فردا یک بنگاه غول است که دارد خدمات می دهد همان طور که در زمینه کنکور دیدیم که این اتفاق افتاد. عرض بنده این است اگر آموزش و پرورش برای بحث آموزش رسمی اش همین الآن به این مسائل فکر نکند به زودی مشتریان خودش را که دانش آموزان هستند را از دست خواهند داد و آنجا بخش خصوصی موفق می شود که ما را به زمین بزند. بله !دانش آموز ناچار است به خاطر این که از شما دیپلم بگیرد بیاید سر کلاس شما بنشیند. ولی آموزش جای دیگری اتفاق می افتد. اینجا است که بخش خصوصی و آموزش رسمی بنگاه اقتصادی معنا پیدا می کند. چالش کجاست چالش اینجاست که ما نمی دانیم چه اتفاقی دارد برای آموزش اتفاق می افتد و دنیا برای آموزش می خواهد چه کار کند ما می خواهیم چه کار کنیم ؟
برسیم به بنگاه های اقتصادی داخلی آموزش و پرورش.
ما یکسری بنگاه های اقتصادی سنتی در آموزش و پرورش داریم که زیرمجموعه است و یکسری بنگاه های اقتصادی شکل خواهد گرفت که مال آموزش رسمی مان است. چرا به این دلایلی که خدمتتان عرض می کنم. همین الآن ده شرکت آمده اند که می گوید من آموزش کسب و کار می توانم بدهم به دانش آموزان. الآن می آید و به من التماس می کند که من می توانم بیایم آموزش کسب و کار بدهم یا نه. دو روز دیگر لازم نیست به من التماس بکند . وقتی من نیاز دانش آموز را رفع نکنم آنها شکل می گیرد و صد ها شکل و مدل دیگر که این آدم را می تواند توانمند کند و می تواند وارد بازار کار بشود. من در مورد خواندن و نوشتن صحبت نمی کنم. من در مورد تربیت یک انسان که می خواهد وارد بازار کار بشود صحبت می کنم. پانزده میلیون نفری که در آموزش و پرورش داریم و قرار است وارد زندگی بشوند صحبت می کنم. من در مورد موضوع اساسی صحبت می کنم.
پایان گزارش/
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
نظرات بینندگان