صدای معلم :
تشکر می کنم از شما .
قبل از این که سوال خود را مطرح کنم مقدمه ای را عرض می کنم. وقتی ما بزم اندیشه را مطرح می کنیم یعنی اندیشه های مختلف. قرار نیست که ما یک اندیشه خاص را مطرح کنیم و یا ایدئولوژی خاصی را دائما بزرگ کنیم و در مورد آن تکرار مکررات کنیم ؛ اگر واقعا اسمش را می خواهیم بزم اندیشه بگذاریم !
اطلاعیه عمومی که منتشر کردند نگفتند که حق پرسش برای کارمندان و اعضای سازمان و پژوهش مجاز است ؛ یک اطلاعیه عمومی زدید و در فضای مجازی منتشر شد و همه هم فهمیدند. اگر می خواهید بنویسید پس اطلاعیه را اصلاح کنید و بگویید سوال کردن و حق اولویت با اینها است.
سوال اول من این است آیا در قضیه تجزیه و ترکیب ؛ این فرمول در مورد نظام آموزشی ایران هم صادق است ؟
آیا تجزیه نظام آموزشی به عناصر معلم ، دانش آموز و اولیاء همان چیزی است که پشت درهای بسته سیاست گذاری و برنامه ریزی صورت می گیرد ؟
یکی از دلایل پویایی و توسعه در اقتصاد کشورهای توسعه یافته پررنگ بودن نقش بخش خصوصی به همراه سایه پررنگ نظارت بخش دولتی است. درست برعکس کشور ما همه که چیز دولتی و حکومتی است. این فرمول در این چهار دهه ناکارآمد بوده است. به نظر می رسد این معادله چینی شما برای اقتصاد پویا تاثیری ندارد و بیشتر یک نظر شخصی است .
آقای پیغامی !
جهان و روابط بین الملل عرصه قدرت است. قدرت هم اقتضائات و شرایط خاص خودش را دارد.
پیغامی :
شما سوال بپرسید ! آیا این سوال است که می پرسید ؟
اگر می خواهی به من درس بدهی باید بیایی دانشگاه . اینجا محل دانشگاه نیست !
اگر خبرنگاری سوالت را بپرس !
صدای معلم :
من معلم هستم.
پیغامی :
اگر خبرنگاری سوالت را بپرس.
صدای معلم :
اجازه می دهید صحبت کنم ؟
پیغامی :
نه خیر ! اجازه نمی دهم ! اولا که شما سوالتان را گفتی. اگر سوال داری سوال بپرس.
صدای معلم :
من عرض می کنم. عرصه قدرت زبان نصیحت و توصیه و اندرز نیست.
پیغامی :
شما سوالت را بپرس !
صدای معلم :
در عرصه قدرت جهانی ... شما اجازه بدهید من سوالم را تمام کنم بعد شما صحبت کنید.
پیغامی :
اگر بحث شما توسعه است ، شما نمی توانید به من توسعه را یاد بدهید !
عرصه جهانی و قدرت جهانی را شما نمی توانید به من یاد بدهی !
صدای معلم :
شما از کجا مرا می شناسید ؟ از کجا می دانید تحصیلات و رشته مطالعاتی من چه بوده است ؟
پیغامی :
دقیقا ! شما تحصیلات تان را رو می کنید ، می آیید در دانشگاه و با هم مناظره می کنیم. این بحث که بنده یک نظریه شخصی داده ام ... شما اگر سوال دارید ، آن را بپرسید !
صدای معلم :
اجازه می دهید سوالم را مطرح کنم ؟
پیغامی :
می خواهید منبر بروید ! اگر شما سوال دارید بفرمایید.
صدای معلم :
می گویم این فرمول هایی که شما می فرمایید آیا در عرصه قدرت جهانی کارساز است و چه تاثیری برای کشور ما دارد؟
شما به اصل " چین ها " اشاره کردید. نوع برخورد شما با فرایند جهانی شدن گزینشی است. با توجه به نقش بی بدیل رسانه یا همان شبکه های اجتماعی فکر نمی کنید همین عامل برای شکستن حکمرانی جهانی کافی باشد ؟
در مورد عدالت جنسیتی و ادعای آن توسط دولت اشاره کردید شما فرمودید یک دسیسه است و با منطق کارشناسی نمی خواند .
به عنوان نمونه من انتظار دارم چند مورد از این موارد دستورالعمل را نقد کارشناسی بکنید .
شما فرمودید در سند تحول بنیادین نقش خیلی پررنگی داشتید . این سند تا الآن فقط سی درصدش اجرایی شده است و به نظر می رسد قابل اجرایی شدن ندارد .
چرا به جای دفاع از عملکرد خودتان در نقش پر رنگ اولیه اکنون نقش منتقد را بازی می کنید ؟! این که فرمودید نظر شخصی است ؛ این را باید به دانشگاه تشریف بیاورید اگر روزمه تان اقتضا کند آنجا با هم مناظره کنیم . کرسی نقد و نظر فراوان است و یا استادتان را بفرستید برای مناظره در دانشگاه.
بدانید که :
"آزموده را آزمون خطاست " !
متشکرم.
پیغامی :
خدمتتان عرض می کنم که بنده دعوت شده ام برای صحبت در سازمان پژوهش. همین جوری نشسته اند و دوستان به من گفتند که عده ای از بیرون هم هستند . خوب این خودش خطاست !
اگر به من می گفتند برنامه عمومی است من اصلا نمی آمدم !
من برای کارشناسان سازمان پژوهش آمده ام صحبت کنم. علتش این نیست که بنده و ما از امثال شما می ترسیم که صحبت کنیم !
نه خیر!
اقتضای جلسه علمی و کارشناسی می طلبد. بخشی از سوالاتی که شما از من کردید اصلا به این حوزه نمی آید. می دانید چرا؟ برای این که واضح است ...
صدای معلم :
آیا پرسش های من غیر علمی است؟
پیغامی :
بله !
شما می گویید نظام آموزشی ما بریده از دیگران باشد . همه دوستانی که اینجا نشسته اند می دانند برنامه رسمی درسی داریم . برنامه درسی غیر رسمی داریم . برنامه درسی نارسمی داریم. در برنامه درسی رسمی وزن نهادهای حاکمیتی سیاسی همیشه پررنگ است ، نهادهای دیگر معمولا بیشتر مصرف کننده هستند. هر چقدر به برنامه غیر رسمی و نارسمی منتقل شویم جریان حکومتی سیاسی آن کمرنگ می شود ،جریان غیر حکومتی اش پررنگ می شود. و الآن هم دقیقا ما برنامه رسمی و نارسمی و غیررسمی دارد اجرا می شود ؛ وجود دارد و در کشور دارد کار می کند و بحث در این زمینه ها اساسا بحث موضوع الآن ما نیست.
این که می فرمایید نظام چین ( CHAIN ) و این ها ... فقط برای شبکه اجتماعی و رسانه که شما فرمودید نیست .
بیت کوین یک چین است .
یک دنیای دیگری از تعاملات است. بحث فقط رسانه نیست. بحثی این که همه چیز در کشور ما حکومتی است اتفاقا برعکس به نظر من در کشور ما بعد دولتی و حکومتی خیلی کمرنگ است ؛ اتفاقا ما با این مشمولات عامه مشکل داریم در بدنه کارشناسی .
این که فرمودید نظر شخصی است ؛ این را باید به دانشگاه تشریف بیاورید اگر روزمه تان اقتضا کند آنجا با هم مناظره کنیم . کرسی نقد و نظر فراوان است و یا استادتان را بفرستید برای مناظره در دانشگاه. ولی واقعیت این نیست دوست عزیز !
یک کمی مطالعه بفرمایید !
بزرگانی که در دنیا دارند نظرات متعددی می نویسند اتفاقا اکثریت این وری هستند. کسانی که جایزه نوبل گرفتند . شما مثلا نقدهای آقای استیو ... که جایزه نوبل گرفته است. در صندوق بین المللی پول و بانک جهانی پول که سال ها خودش معاونش بوده است . بخوانید ببینید چه نقدهایی نوشته است . بانک جهانی چه مسیری را طی کرده در فقرزدایی در چهل سال که به چه اشتباهاتی منجر شده که مجبور شدند برنامه دو سه هزاره سوم در فقر زدایی بنویسند و برنامه سی جی را بنویسند. اینها حرف هایی صرفا من پیغامی نیست.
بنده هم یک جریان از جریان عمومی هستم. من هم یک روایت دارم از این روایت.
در محیط های کارشناسی همه می دانند وقتی کارشناسان را دعوت کردند روایت دیگری است ، منتها به همین دلیل می گویم که من اگر بخواهم مقابل خبرنگار بنشینم یک جور دیگر حرف می زنم.
به زبان خبرنگاری حرف می زنم ، به اندازه فهم و سوادش حرف می زنم ، به اندازه سواد و فهم مخاطبینش حرف می زنم. نه این که آنها خدای ناکرده بد هستند نه !
شما وقتی با کودک ، کودکستان و با دبستانی با دبیرستانی مواجه هستید باید با زبان او حرف بزنید !
بنده 2030 را به مردم به زبان دیگری می گویم. به بدنه کارشناسی طور دیگری می گویم. از این جهت است که می گویم کاش دوستان به من می گفتند که جلسه عمومی است ،من می گفتم نمی آیم !
جلسه اگر کارگاهی است ، جلسه اگر کارشناسی است برای مجموعه سازمان است. ما بعضی از حرف هایی که داریم اینجا می گوییم اتفاقا این را به صراحت می گویم ببینید نهاد تعلیم و تربیت کشور از معلمش بگیر تا کتاب درسی اش اسمش سرمایه اجتماعی است. هر گونه تاخیر در سرمایه اجتماعی در ذهن دیگران این خطا است و ضد مصالح کشور و ضد مصالح وطن و وطن دوستی است.
بنده به کتاب درسی و معلم در بدنه کارشناسی که پیش می رویم خیلی نقد و خیلی حرف داریم .
من هیچ وقت این حرف ها را در فضای عمومی نمی گویم. اگر خبرنگاری غیر از شما در اینجا حضور دارد این را بداند. مطالب و مسائلی که در یک حوزه کارشناسی نسبت به آسیب ها و اشکالات گفته می شود اگر بیرون منتقل بکند این به وظیفه خبرنگاری عمل نکرده است.
فکر می کنند خبرنگار خوب خبرنگاری است که عینا یک مطلب از اینجا بردارند به مردم نشان بدهند ، دانستن هم حق مردم است، خیر. این اشتباه است. دانستن حق مردم است منتها چیزهایی را به مردم بگویید که درست کند .
بنده بگویم دانستن حق مردم است ؛ پزشکم ، آقا شما سرطان داری سه روز دیگر هم خواهی مرد ، من نباید این گونه بگویم !
باید بگویم ان شاءالله حل است ، حالا داروها را بخور ...باید به او امید بدهم . امیدآفرینی است.
بله ؛ معلم ما اشکال دارد و... اینها را نباید در فضای عمومی گفت. و الا نهاد مدرسه .. و بچه من که سر کلاس می رود و این جمله را از من بشنود به معلمش چه نگاهی می کند ؟
می گوید معلم ما سی سال از دنیا عقب است ، کتاب های درسی ام هم به درد نمی خورد ، سوادهای مختلف هم که ما می خواهیم به او نمی دهیم .
این بچه دیگر سر کلاس نمی نشیند !
از این جهت من عرض کردم که این جلسه، جلسه کارشناسی است به نظر بنده و به این دلیل آمدم .
اگر می گفتید جلسه عمومی است می فرمودید تا من نمی آمدم. این گونه صحبت نمی کردم. از این جهت فکر می کنم اولویت سوال با دوستانی است که در بدنه کارشناسی مجموعه هستند ؛ در هر صورت مواردی که فرمودید خیلی با عرایض بنده مرتبط نبود.
عذرخواهی می کنم. مثلا اگر از نظر جنسیتی بخواهم نقد کنم آن هم جلسه دیگری می طلبد و باید دید مخاطبش چه کسی است و چه نقدی لازم است ؟
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
پایان گزارش/
نظرات بینندگان
من از ذهنیان چنین انسانهایی شدیدا واهمه دارم
مطمئن باشید ایران از وجود چنین جاهلانی ضربه
مهلک می خورد و شدیدا خواهد خورد.
همین تحفه اندیشه ها اجازه ی رشد علم را در
این مملکت نمی دهند. بیسوادانی که شدیدا
احساس باسوادی می کنند.
این افراد همانند امام محمد غزالی سوادشان
سوار خر است و با خود این و اون ور می کشانند.
جلسه عمومی ، خصوصی یعنی چه؟ سواد داری
مرد میدان باش. پروردگارا ما را از شر قوم جاهل
برهان. آمین
ار الهی ! ما را از توهّم بنیادین دور کن تا قابلیتّ سلام کردن به تحوّل بنیادین را داشته باشیم .