جا دارد تبریک عرض کنم ایام خجسته دهه مبارک فجر را که پیش رو داریم و وارد چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب می شویم و امیدوارم این ایام خجسته مقارن بشود با دستاوردهای بزرگی برای کشورمان.
کشور ما علی رغم همه دشمنی هایی که بر علیه آن در طی این چند سال گذشته صورت گرفته مسیر بسیار بسیار روشن و پرفروغی را طی کرده و امیدوار هستم این مسیر و این رشد و تعالی برای کشورمان و نظام جمهوری اسلامی با شیب و شتاب بیشتری در آینده استمرار پیدا بکند.
همکاران عزیز وقتی شما برمی گردید و مسایل آموزش و پرورش را در چهل سال گذشته مرور می کنید . حالا خانم ها در این جلسه سن و سالشان به آن زمان نمی رسد ولی آقایانی که در جلسه حضور دارند حتما یادشان هست که ما از حیث کمّی دستاوردهای خوبی را در آموزش و پرورش داشتیم. اما در حوزه کیفی همچنان مسائلی را در آموزش و پرورش داریم مسائل همان مسائل سی چهل سال گذشته است. یعنی با تمام همه تلاش هایی که در طی این چند سال گذشته صورت گرفته ما هنوز مسائلی را داریم که این مسائل در بیست، سی و چهل سال گذشته در جلسات این چنینی و مشابه این جلسات مورد گفت و گو و تجزیه و تحلیل قرار می گرفت. من از آن موضوع خیلی ملموس برای همه ما که نیروی انسانی است مثالی عرض بکنم.
من یادم نمی آید در طی این سی و اندی سالی که در آموزش و پرورش هستم سالی باشد که معیشت معلم مسئله آموزش و پرورش نبوده باشد. یا شایستگی ها و توانمندی های یک معلم مسئله آموزش و پرورش نبوده باشد. نه در این سی چهل سال حتی قبل از انقلاب، من کتابی را داشتم مطالعه می کردم که سیر تطور مدارس و مدرسه داری را در طی یکصد سال گذشته در کشور خودمان به رشته تحریر در آورده بود حتی در گذشته هم این چنین بوده است.
ما حتی کتاب هایی را مربوط به شصت هفتاد سال پیش مربوط به حوزه آموزش وپرورش ورق می زنید می بینیم بسیاری از مسائل ما امروز مورد گفت و گوی ما در جلسات این چنینی قرار می گیرد همان مسائل شصت هفتاد سال پیش است . انشاء الله در جلسه دیگری خودمانی تر باشد و خبرنگاران که دارند ضبط می کنند مسائلم را راحت تر به شما بیان کنم و مسائل بیشتری در مورد امور بانوان با شما در میان بگذارم
ما کی یادمان می آید که تجهیزات و امکانات آموزش و پرورش در حد استاندارد و مطلوب بوده باشد ؟
کی یادمان می آید که بچه ها از نابرابری و دستیابی به فرصت های آموزشی رنج نکشند و بیرون از مدرسه نبوده باشند ؟ این در حالی است که در طی چهل سال گذشته تلاش های بسیار بسیار زیادی صورت گرفته است. جوان هایی که پیر شدند و پیرهایی که فوت شدند و از جمع ما خارج شدند. یعنی انرژی و منابع بسیار زیادی برای برطرف کردن این مسائل صرف شده اما همچنان ما این مسائل را روی میزمان داریم و مشکلات را برای کیفیت حوزه آموزش و پرورش با آن مواجه هستیم.
من با این مقدمه می خواهم نکته ای را عرض بکنم . ببینید دوستان عزیز شما صرف نظر از سنوات خدمتی که در آموزش و پرورش داشتید و دارید بیست سال بیست و پنج سال سی سال کمتر یا بیشتر از بنده به عنوان همکار کوچکترتان در خانواده بزرگ اموزش و پرورش این را بپذیرید اگر آموزش و پرورش راه خودش را برای حل مسائلش تغییر ندهد حتما و حتما بدانید چهل سال آینده کسانی که به عنوان مشاوران بانوان آن روز با وزیر آن روز در این سالن جلسه دارند حتما این مسائل را مجددا مطرح خواهند کرد که معلم معیشت اش مشکل دارد ، توانمندی اش مشکل دارد ، دستیابی به فرصت های آموزشی برای دختران ما مشکل دارد ، فضاها مشکل دارد ، وسائل گرمایشی مشکل دارد . من وقتی آمدم به حوزه ستادی شاید سه سال سابقه کار بیشتر نداشتم. با سه چهار سال سابقه در مدرسه به حوزه ستادی وارد شدم .
شک نکنید اگر آن مسیری که ما در چهل پنجاه سال گذشته طی کردیم بخواهیم از همان مسیر مسائل مان را حل کنیم مطمئن باشید که این مسائل حل نمی شود. مسیری که ما تا به حال حل کردیم و تلاش کردیم که حل بکنیم مسیر بالا به پایین بوده است. مسیر این بوده که وزیری موفق تر بوده که اعتبارات بیشتری را از دولت بگیرد. وزیری موفق تر بوده که توانسته باشد سرانه های بیشتری را به مدارس از طریق منابع عمومی دولت بفرستد و مصادیق دیگر.
تنها راه نجات آموزش و پرورش این است که یک مرتبه یک لحظه سر جایمان بایستیم ، مسیری که برای حل مسائل آینده مان می خواهیم بپیماییم یک بار دیگر نگاه کنیم. اگر مسیری باشد و روش هایی باشد و مدل هایی باشد که پیش از این امتحانش کرده ایم آزمودیم از این مسیر و از این مدل ها بخواهیم استفاده بکنیم شک نکنید که مسائل ما حل نخواهد شد.
با این مقدمه می خواهم عرض بکنم که اصلی ترین سیاست آموزش و پرورش برای حل عبور و حل این مسائل و مشکلات بحث مدرسه محوری است. همان طور که در سند تحول بنیادین به خوبی و به وضوح به آن اشاره شده است.
مدرسه محوری یعنی آن که ما اجازه بدهیم مدرسه به عنوان رکن اصلی تعلیم و تربیت در نظام آموزش و پرورش روی پای خودش بایستد الآن این گونه نیست. الآن ما تصمیم می گیریم مدرسه اجرا می کند. در بهترین حالت مدرسه تصمیم سازی می کند. یعنی طرف مشورت اداره قرار می گیرد. رئیس اداره آموزش و پرورش مدیرانش را جمع می کند در یک جلسه ای می گوید می خواهیم این کار را بکنیم ؛ نظر شما چیست؟
البته چون خبرنگاران اینجا هستند یک نکته ای را می خواستم بگویم که نمی گویم هر کسی یک نظری می دهد و بعد رئیس اداره آموزش و پرورش تصمیم می گیرد، این تصمیم را ابلاغ می کند مدرسه باید اجرا کند. برای شما این حرف تازگی ندارد ولی شاید خانم دکتر ابتکار این حرف برایشان تعجب آور باشد ولی خانم اولادقباد چون از جمع خودمان است حتما این حرف برایشان جدید نیست.
یک بررسی را دوستان من در چند وقت پیش به من گزارش دادند در طی سه ماه دویست و پنجاه و شش بخش نامه تجویزی به مدرسه ابلاغ شده یعنی در یک سال هزار بخش نامه به مدرسه داده شده که مدرسه، اگر با این مشکل مواجه شدید مسئله را این گونه حل کنید. ما باید این مسیر را برگردانیم. ما از سر گشاد این شیپور را داریم می دمیم برای همین صدایش در نمی آید.
به حضرت عباس به همین علت هیچ اتفاقی نمی افتد. ما داریم شیپور را برعکس فوت می کنیم. مدرسه باید تصمیم گیر باشد. من و شما باید تصمیم ساز باشیم. هر آنچه غیر از مدرسه است باید نقش حمایت کننده و پشتیبانی کننده داشته باشد.
بنده خودم را عرض می کنم شما را نمی گویم ، اسائه ادب نمی کنم . من باید نقش نوکری مدرسه را داشته باشم. دست به سینه باید بایستم ببینم مدرسه چه می خواهد چه کمکی از من برمی آید برایش انجام بدهم. در حالی که الآن برعکس این اتفاق است. من این مثال را بارها زده ام خدا انشاء الله برای کسی نخواهد برای شما هم نخواهد.
اگر بهشت زهرای تهران رفته باشید به سمت بهشت زهرا که می روید سمت راست گل فروشی ها را دیده اید. صدها نفر که در بین آنها بچه ههای زیادی هستند اینها گل می فروشند. طرف دیگر که از بهشت زهرا برمی گردید میوه و تره بار و سبزیجات می فروشند. بارها فکر کردم اگر جای اینها عوض می شد اصلا اتفاقی می افتاد. یعنی گل فروش ها آن طرف خیابان می رفتند زمانی که مردم برگشته اند و به سمت خانه شان می روند. یک شاخه گل هم کسی نمی خرید. و میوه فروش ها از طرف به این طرف می آمدند و شما تصور بکنید کسی می رود به مراسم ختم عزیزش در بهشت زهرا و تشییع جنازه است و هندوانه فروش داد می زند که هندوانه دارم چه کسی آن هندوانه و سبزی را می خرد و ما در اداره آموزش و پرورش این کار را کردیم. یعنی جایمان عوض شده است. از این ور رفتیم آن ور از آن ور آمدیم این ور. برای همین هر چه فوت می کنیم صدایش در نمی آید.
مدرسه محوری راه نجات آموزش و پرورش است. همه اختیارات به جز آن بخش حاکمیتش باید به مدرسه بسپاریم. در مدرسه باید تصمیم گیری بشود. این مهمترین سیاست آموزش و پرورش است باید دنبال بشود. برای این یکی از ده ها اتفاقی که باید بیافتد این است که ما باید ساختارهای بیرون مدرسه را چابکش کنیم. تا زمانی که ما برای هزار و پانصد دانش آموز اداره آموزش و پرورش داریم شما می دانید در استان هایتان است. کل منطقه هزار و پانصد دانش آموز دارد اما اداره آموزش و پرورش داریم با پانزده نفر کارمند. من کارمند اجازه نمی دهم که این مدرسه روی پای خودش بایستد برای این که من هم در این اداره هستم باید نشان بدهم که هستم. یکی از چند کاری که باید اتفاق بیافتد ما باید بخش بیرون از مدرسه را چابکش کنیم. چابک کردن همیشه به معنای کوچک سازی نیست. من این را می فهمم چون رشته من مدیریت است. در ذهنتان نیاید که چابک سازی یعنی کوچک سازی. اینها مترادف نیستند باید چابکش کنیم.
ساختارها در نام مدیریت یک ظرفی است برای محتوا. اما در گاهی اوقات خود این ساختار مانع رشد و تعالی محتوا می شود. یعنی نمی گذارد محتوا از اندازه خودش به یک ظرف بزرگتر تبدیل بشود. بنابراین ساختار باید چابک بشود. تا این چابک سازی صورت نگیرد اتفاقی نمی افتد.
مولوی در مثنوی کتاب دومش یک داستان بسیار زیبایی را نقل می کند که یک پهلوان خیلی سینه پهن خیلی ورزیده ای می رود حمام پیش دلاک و می گوید می خواهم در کتف من یک شیر بسیار عظیمی را خالکوبی کنی. دلاک می گوید شیر چگونه باشد؟ می گوید بازوان شیر بزرگ باشد ، یالش بزرگ باشد ، هر کسی که ای شیر را در هیکل من ببیند بفهمد که من چه پهلوان قدرقدرتی هستم. دلاک شروع می کند به سوزن زدن. اولین سوزنی که می زند بلافاصله داد این پهلوان بلند می شود خیلی درد داشت چه کار می کنی؟ دلاک گفت دارم دم شیر را سوزن می زنم. می گوید ولش کن این شیر دم نمی خواهد. از جای دیگر شروع کن. از یالش شروع می کند از سرش شروع می کند از شکمش شروع می کند از هر جا شروع می کند پهلوان می گوید اینجا را بی خیال شو و از جای دیگری شروع کن. دلاک آخر سوزنش را زمین می گذارد شیر بی یال و دم و اشکم که دید یعنی اگر حتما و حتما بخواهیم سمت مدرسه محوری برویم باید چابک سازی صورت بگیرد.
اداره کل آموزش و پرورشی که هفت یا هشت معاونت داشته باشد – و هر معاونت چندین گروه داشته باشد و هر گروه چندین واحد و کارشناس داشته باشد این مانع مدرسه محوری است. حالا ما باید چقدر در بحث مدرسه محوری صحبت بکنیم. اتفاقی نمی افتد کما این که در این سی و اندی سال پیش من این محاسنم را در این سیستم سفید کردم. من وقتی آمدم به حوزه ستادی شاید سه سال سابقه کار بیشتر نداشتم. با سه چهار سال سابقه در مدرسه به حوزه ستادی وارد شدم. در تمام این سال ها راجع به مدرسه محوری صحبت شده فقط حرف بطحایی نیست از خودش در نیاورده فقط در سند تحول نبوده است. لااقل از سال 65 که من به حوزه ستادی آمدم در ادوار مختلف و وزاری مختلف با اسامی مختلف راجع به مدرسه محوری صحبت شده است اما هیچ اتفاقی نیفتاده است. برای این که موانع را برطرف نکردیم. با وجود این موانع مدرسه محوری اتفاق نمی افتد. مدرسه محوری هم اگر اتفاق نیفتد به پیر به پیغمبر چهل سال آینده آدم هایی که دور این میز می نشینند وزیر وقتی که اینجا می آید خانم ابتکار که حتما آن موقع اینجا خواهد بود همین مسائل را شما مطرح می کنید. همین مسائل آموزش و پرورش حتما وجود خواهد داشت.
در مورد حوزه زنان سخنانی که خانم سیمیاری از استان قزوین فرمودند کاملا درست است و ما هم تا به الآن در مورد تشکیلات حوزه زنان کاری نکردیم.
دو مرتبه خانم دکتر ابتکار با من صحبت کردند در حمایت از این موضوع و به من دستور دادند از این موضوع مراقبت بکنم. ما در حوزه ستادی تشکیلات مربوط به حوزه زنان را هنوز دستی نزدیم کار نکردیم. در حوزه تشکیلات ستادی اصلا دفتر زنان وجود نداشت که ما الآن حذفش کرده باشیم یا اضافه کرده باشیم. تشکیلات در حوزه مشارکت ها بود که از حیث اداری خانم مینایی پور و همکارانش خیلی اذیت می شدند در حوزه های مالی و اداری که شاید شما از بعضی اذیت ها بوده باشید .
در بخش ستادی ما تمام تلاشمان را خواهیم کرد که نه تنها موقعیت تشکیلات با آن مقدمه ای که عرض کردم چابکسازی، در بخش حوزه ستادی نه تنها این موضوع کوچک نشود این موضوع ضعیف نشود و مورد کم مهری قرار نگیرد اما دقیقا به همان دلایلی که خانم سیمیاری فرمودند انشاءالله منجر به این موضوع بشود نخواهد افتاد در این حوزه و تشکیلات .
بنده هم چندین بار تاکید می کنم آنجایی که باید پایش و رصد بکند و مراقبت بکند وجود عدالت آموزشی و برابری دستیابی و فرصت های آموزشی را بین دانش آموزان دختر و پسر هم از حیث کمی و هم از حیث کیفی این بخش زنان است که باید دائما کارت قرمزش را بالا ببرد ، گزارش های مدیریتی بدهد ، مواظبت کند. کج دارد می رود و نابابری صورت می گیرد این باید در بخش زنان اتفاق بافتد.
البته چون خبرنگاران اینجا هستند یک نکته ای را می خواستم بگویم که نمی گویم. در فرصت دیگری عرض می کنم. اما مهمترین ماموریت و رسالت دوستانی که در حوزه زنان دارند کار می کنند همین بحث رصد و پایش و مراقبت از این موضوع است که آیا عدالت آموزشی روبه بهبود دارد می رود یا ما داریم پس می رویم. این مهم است. از حیث کمی رقم ها نشان می دهد که وضع ما دارد خوب می شود. امروز از حیث کمی نسبت دستیابی دخترخانم ها و آقاپسرها تقریبا برابر نسبت جنسیتی شده و برابر شده ولی از حیث کیفی یک اشاره ظریفی را آقایی مددی گفتند در مدارس دخترانه معماری مدارس طوری است که بچه ها امکان درس تربیت بدنی را ندارند با وجودی که شاید بانوان نشاط و سرزندگی و امید و شادی به مراتب بیش از آقایان اهمیت و ضرورت دارد. همان چیزی که در دوره ابتادایی داریم دنبالش می کنیم. در طی یک سال و اندی گذشته به دنبالش می رویم.
ما جلسه ای داشتیم در مورد درس هنر در دانشگاه فرهنگیان و من نکته ای را در آنجا گفتم دوستان حاضر بعد از جلسه به من نهیبی زدند اما چون باورم است دوباره می گویم ای کاش برنامه درسی ما به ویژه در دوره ابتدایی دوازده ساعت درس هنر داشتیم شش ساعت درس تربیت بدنی و بقیه اش فارسی و ریاضی و علوم کار کنید. یعنی این قدر امروز بچه های ما و نوجوانان و جوانان ما به این مقوله نیازمندند. نیاز نسل امروز در مدرسه که نسل فردا و اداره کننده جامعه فرداست اینقدر به این مقوله زیاد است که واقعا هنر زندگی کردن را باید در مدرسه تمرین کند .
ما هفته ای دو ساعت با آنها هنر کار می کنیم و آن دو ساعت هم هفده درصد معلمان ما متخصص اند. هفتاد و سه درصد بقیه غیر متخصص اند و عملا هنر اتفاق نمی افتد. تربیت بدنی هم همین داستان را دارد متاسفانه.
ما در حوزه ستادی این جور داریم جلو می رویم. در حوزه استان با همان مقدمه چابک سازی که عرض کردم انشاءالله به این نکاتی که خانم سیمیاری اشاره فرمودند و حرف همه شما بود که ایشان مطرح کردند عنایت خواهیم داشت که لطمه به این ماموریت نخورد. فقط شما عنایت داشته باشید شما به عنوان ناظر و رصدکننده هستید نه به عنوان اقدام کننده و انجام دهنده.
این را حواستان باشد اگر در جایی نابرابری در بین دختران و پسران است شما نباید پاسخگو باشید همه بدنه آموزش و پرورش باید جواب بدهد. مدیر کل باید جواب بدهد معاون آموزش ابتدایی و متوسطه . شما باید به عنوان کسی که ایستاده اید و نگاه می کنید که خطاها را به صورت مستمر گزارش کنید این نقشتان خدای ناکرده تبدیل نشود به این که من به عنوان یک معاون استان بگویم که خانم سیمیاری به عنوان مشاور امور زنان هست به من چه ربطی دارد. شما نقش ناظر و مراقبت کننده از این موضوع دارید و امیدوار هستیم که انشاء الله در جلسه دیگری خودمانی تر باشد و خبرنگاران که دارند ضبط می کنند مسائلم را راحت تر به شما بیان کنم و مسائل بیشتری در مورد امور بانوان با شما در میان بگذارم و انشاءالله بتوانیم در آستانه ورود به چهلمین سال پیروزی انقلاب که یکی از افتخارات ما در این چهل سال است دوستان عزیز افتخار ما این است نسبت همکاران ما در سال 57، 35 به 65 بود. سی و پنج درصد خانم ها و شصت و پنج درصد آقایون. امروز حدود 58 به 42 رسیدیم نزدیک شصت چهل شده ایم. با این همه اوصاف حتما باید تلاش بیشری را بکنیم تا بتوانیم از این ظرفیت عظیم در پست های مدیریتی استفاده کنیم و انشاءالله با حمایت هایی که نمایندگان محترم مجلس به ویژه فراکسیون امور بانوان و علی الخصوص سرکار خانم اولادقباد که اگر ایشان نبود راحت تر می توانستم بگویم به عنوان یک خانم متدین انقلابی دائما این موضوع را دارند رصد می کنند نه فقط از آموزش و پرورش ر بقیه دستگاه ها دنبال می کنند که بقیه موانع کار کاهش پیدا بکند و ما از حضور بانوان در سطوح مدیریتی بیشتر استفاده بکنیم. البته در آموزش و پرورش شصت درصد مدیرانمان خانم ها هستند.
پایان گزارش/
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
نظرات بینندگان
وزیری که از تنویر افکار واهمه دارد
به درد وزارت نمی خورد. رسانه ها
واسط بین مردم و مسولان است و
ترس از آن یعنی پنهان ساختن واقعیت ها
چرا مثلا در مورد رتبه بندی عادلانه و...خبری نیست کی دولت این لایحه یا لایحه سازمان نظام معلمی را به مجلس میدهد
نان باشید که خربزه آب است.
شمارش معکوس رهایی ما از شر شما
آغاز شده است هر چند مدت زیادی
باقی مانده. خدایی با جادو و جنبل
از استیضاح جستی. افسوس بر
وطن.
است که ما بی خبریم؟!
طرف گشادش می زند.یعنی وزیر
ناشی بودن خود را قبول دارد و معترف به ضعف خود است.
همچنان در این توهّم بدیع عارضه آفرین در آینده بمانید که: "مدرسه محوری راه نجات آموزش و پرورش است" و نه حق محوری و شایسته سالاری !!
هر که باشی همین که فرزند شهید باشی محدودیت سنی برای شرکت در آزمون استخدامی نداری ولی اگر لایق شاهد غایب حاضر ناظر باشی چه آسان به جرم عبور از 40 سالگی تو را چون تفی کنار میزنند !!
مرام ثبت نام و آزمون از طریق جهاد دانشگاهی در این ایام از مصادیق خدمت به جهاد اکبر است با اهداف شهداء یا از مصادیق جهاد اصغر است با اهداف انبیاء ؟
کاش جناب بطحائی این بیت شعر را هم خوانده باشند که شاعر می فرماید: سعدیا گرچه سخندان ومصالح گویی به عمل کار بر آید به سخندانی نیست
شما نوکر واقعی فرهنگیان هستی نه این که نقش بازی کنی!