حدود یک سال قبل یک فراخوانی دهه هشتادی ها دادند. در تهران و در مشهد. گزارش هایی که دوستان ما در رسانه تهیه کردند و در فضای مجازی منتشر شد وقتی به این نسل نگاه می کردید ادبیات شان و حرف هایشان، روش سلوکشان همه اینها نشان می داد که اینها چیزهای دیگری می خواهند و یک چیزهای دیگری می گویند و دنبال یک حرف های دیگری هستند.
این تغییر سبک زندگی کار ما را به عنوان معلم، به عنوان نظام تعلیم و تربیت و به عنوان مدرسه و اولیا خیلی سخت تر می کند. حالا شاید آن کارهایی که ما در آن سال ها انجام دادیم شاید به یک بازنگری و حتی با یک نگاه داریم چون ما آن کارها را در زمان گسست نسلی داشتیم انجام می دادیم. لذا با این وجه ذاتی گفت و گو اگر می خواهیم همزیستی را در جامعه ایجاد بکنیم و جامعه مطلوبی داشته باشیم اگر می خواهیم به قول سند تحول جامعه سالمی داشته باشیم باید آدم های سالمی داشته باشیم. آدم ها بتوانند یک همزیستی را با هم داشته باشند. برای این موضوع در سال 1386 و 87 همین دغدغه و طرح مسئله رویکرد تمدن ها و فرهنگ ها سط ریاست جمهوری وقت آقای دکتر سید محمد خاتمی و این که این موضوع در سازمان ملل به عنوان رویکرد سازمان ملل انتخاب شد و در جوامع مختلف به آن توجه شد ؛خود ما هم در ایران 30 شهریور را به عنوان روز گفت و گو انتخاب کردیم و باعث شد ما در درون جامعه در این حوزه اقدامی را انجام بدهیم.
ما مطالعه ای را انجام دادیم هم در مطالعات دینی خودمان ، منابع حقوقی و قانونی خودمان و هم در مطالعات تطبیقی به این نتیجه رسیدیم که ما نیاز به این داریم که یک مدرسه گفت و گو داشته باشیم .
بیاییم یک برنامه درسی گفت و گو داشته باشیم و این برنامه درسی را در مدارس اجرا بکنیم. اگر شما کلید واژه هایی مثل مدارس دوستی ( FRIENDSHIP SCHOOLS ) مدارس گفت و گو ( DIALOGUE SCHOOLS ) یا مدارس دوستی و گفت و گو را جست و جو بکنید در دنیا این مدارس بسیار پررنگ حضور دارند و ظهور دارند به خصوص در جوامعی که دچار یک تنازع و منازعه هستند. جوامعی که بعد از درگیری های داخلی و جوامعی که همین مسائل شکاف نسلی و بحث های مشابهی را دارند ضرورت ایجاد یک برنامه درسی برای گفت و گو در این جاها بیشتر می شود.
ما در مطالعه ای که انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که گفت و گو و آن کُر اصلی چند عامل است که تحقق و اتصال آنها از طریق گفت و گو اتفاق می افتد. مردم سالاری دینی. مردم سالاری دینی به معنی به رسمیت شناختن مردم و حقوق مردم برای چارچوب دین اسلام. آن چیزی که رویکرد جامعه ما است برای تحقق مردم سالاری و در جمهوری اسلامی که جمهوریتش مردم سالاری است ، اسلامیتش هم وجه دینی این موضوع است که ترکیب جمهوری اسلامی هم و ترکیب مردم سالاری دینی را در برنامه درسی مفصل بحث کرده ایم. برنامه درسی تهیه کرده ایم که آقای معینی زحمت کشیده اند و آورده اند دو بخش دارد. بخش اول خود برنامه درسی است . بخش دوم منابعی است که در اختیار معلم است که با آن چه ما در بخش اول گفتیم آشنا بشود و بتواند از آن استفاده بکند و فهرستی از کتاب های مختلفی که در هر کدام از زمینه ها وجود دارد.
گفت و گو حلقه اتصال مردم سالاری دینی، حقوق شهروندی، صلح و غلبه بر منازعات و دوستی است. این حلقه این عوامل را به هم متصل کرده که از طریق اتصال آن ما بتوانیم با روش گفت و گو تحقق این اهداف را داشته باشیم چون اگر در آن آیه ای که خواندم این که خداوند مردم را شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار داده و برای این که همدیگر را بشناسید و هدف این است که همدیگر را بشناسید که بتوانید با همدیگر تعامل کنید تعارف اتفاق بیافتد و دو طرفه باشد و هر دو طرف همدیگر را بدانند این بحث ها مانند مردم سالاری دینی و شهروندی که الآن یکی از برنامه های دولت یازدهم و دوازدهم است و خوشبختانه منشور حقوق شهروندی الآن به تصویب رسیده و توسط دولت ابلاغ شده برای اجرا . صلح و غلبه بر منازعات که بتوانیم منازعات را چه در داخل و چه در خارج حل بکنیم مانند همین حرکت های اجتماعی که شاهد بودیم در همین هفته در پنج استان کشور که مردم آمده اند و حرف هایی می زنند . خوب این حرف ها راهش گفت و گو است . اگر از راه گفت و گو نرود راهش می شود خشونت. اگر از طریق گفت و گو حل نشود راهش می شود تنازع، می شود برخورد طبقات اجتماعی ،گروه های اجتماعی لذا خیلی از کشورها برای این که اتفاقی نیفتد آمده اند مکان هایی را در نظر گرفته اند که بیایند که حرف هایشان را در آنجا بزنند. اعتراضاتشان را به همدیگر بگویند.
اخیرا وزارت کشور بعد از قصه های دی ماه سال گذشته آمده چند جایی را تعریف کرده که در این مکان ها مردم می توانند جمع بشوند و با هم در مورد مسائل شان گفت و گو بکنند. یا در مورد صلح و غلبه بر منازعات همین نکته مطرح است. آیه ای در قرآن است که این نکته را تاکید می کند آیه : ان طائفتان المومنون القتتلو فاصلحو ا بین اخویکم اگر دو گروه از مومنین با هم منازعه داشته اند و به تنازع رسیده اند بین شان صلح برقرار کنید. حالا می خواهیم بین این دو گروه صلح برقرار کنیم باید چه کار بکنیم. ابزارمان برای برقراری صلح چیست؟ گفت و گو است. باید سرانشان را بیاوریم تصمیم گیرندگان اصلی شان را بیاوریم ، ما به عنوان عامل سوم وارد بشویم و بین اینها گفت و گو برقرار بکنیم و به تفاهم برسند. ما در این مطالعه به این نتیجه رسیدیم که گفت و گو خودش در واقع هدف نیست گفت و گو آن حلقه اتصال است که آن چهار هدف را باید فراهم بکند و دستیابی به آن چهار عامل اصلی از طریق گفت و گو اتفاق می افتد. در همان سال ما با جمعی از دوستان مطالعه ای را شروع کردیم از منظر برنامه ریزی درسی گفتیم اگر بخواهیم یک برنامه درسی برای گفت و گو پیدا بکنیم این برنامه درسی باید چه ویژگی هایی داشته باشدو مشخصات آن چیست و چگونه باید عمل بشود؟
در این برنامه هدف کلی ما گسترش فرهنگ گفت و گوهای موثر است زیرا ما بخشی در اینجا داریم که آیا هر گفت و گویی مورد نظر ماست؟ یا به تعبیر قرآن وجادلهم باالتی هی احسن مورد نظر ماست. آن گفت و گوی احسن چیست؟ ما اسم آن را گفت و گوی موثر گذاشته ایم. گسترش فرهنگ گفت و گوهای موثر با هدف تقویت دوستی، بردباری، سعه صدر، صلح و آشتی و مردم سالاری دینی. یک هدف کلی را به چند مقصد آموزشی یا علم تبدیل کردیم که هشت عدد است .کسب توانمندی در ایجاد رابطه و گفت و گوی موثر با دیگران . گسترش فرهنگ مردم سالاری دینی. درست است که جمهوریت را انتخاب کرده ایم درست است که مردم سالاری را انتخاب کرده ایم اما مردم سالاری دینی از یک جامعه استبدادی به سمت یک جامعه مردم سالار حرکت کردن بدون برنامه تحقق پیدا نمی کند بدون داشتن برنامه و صرف زمان هم تحقق پیدا نمی کند. ارزش قائل شدن به تفکر جمعی و شورایی و مشارکت اجتماعی و سیاسی. عمل کردن با توجه به ارزش های معنوی. تقویت فرهنگ آشتی و دوستی. افزایش روحیه مدارا و صحه صدر. آگاهی از حقوق شهروندی . توانایی تحلیل و غلبه بر منازعات از طریق روش گفت و گو و حل مسئله. این هشت هدفی است که ذیل آن هدف کلی آن را دیدیم.
یک تجربه ای که خدمت شما می گویم.
یک سفری با سازمان دانش آموزی رفته بودیم برای استفاده از تجربه کشورهای دیگر در حوزه جوانان. در آن موقع که این سفر را رفتیم اتحادیه اروپا با بحران جوانان روبه رو شده بودند و یک جمعیتی را تصویر کرده بودند که رشد جمعیت هرمش دارد تغییر پیدا می کند و یک نسل جدیدی می خواهند وارد بشوند که باید برای اینها تدبیری بکنند. اگر به عنوان یوٍٍث پلیسی ( YOUTH POLICY ) جست و جو بکنید این سیاست های جوانان در اتحادیه اروپا در آن زمان ... ما بازدید هایی را داشتیم از جمله بازدیدی داشتیم از یک مرکز مشاوره. آنجایی که ما رفتیم دو منطقه در لندن بود که یک تنازع را خود بافت جغرافیایی دامن می زد. فقط بافت جغرافیایی. یک خیابان بود. یک طرف خیابان اشراف ، خانه های شیک و خیلی بزرگ و یک طرف خیابان فقرا و محرومین. خانه های طرف دیگر سیم خاردار داشت که از دیوار بالا نروند . مرکز مشاوره ای که ما رفتیم تمام شیشه های آنجا را فنس زده بودند که نه کسی داخلش برود نه کسی چیزی بیاندازد. به ما گفتند اگر شما ساعت شش به این محله بیایید تکلیفتان با خودتان است. ما رفتیم داخل مرکز مشاوره. رفتیم داخل اتاقی و حدود بیست نفر دانش آموز دوره اول متوسطه و دوره دوم متوسطه نشسته اند و یک مربی جوان. ما هم به عنوان ناظر نشستیم. دیدیم دقیقا این مربی جوان دارد با حلقه گفت و گو در پی حل این منازعه است. در پی حل این تنازعی است که این بافت جغرافیایی ایجاد کرده است. حتی گاهی اوقات یک خیابان عامل ایجاد یک تنازع درون جامعه است عامل اختلاف در درون جامعه است و راه حل آن گفت و گو کردن است. ان شاء الله فرهنگ گفت و گو کردن را بیاموزیم و بیاموزانیم.
صدای معلم :
من تشکر می کنم از آقای زرافشان به خاطر صحبت هایی که فرمودند. بعضی از مطالبشان برای من جدید بود.
چرا پس از گذشت چهار دهه بین سطوح مختلف آموزش و پرورش و بین صف و ستاد نتوانستیم به یک مدل گفتمان خوب برسیم و این شکاف هر روز دارد وسیع تر و عمیق تر می شود. دستگاهی که نتواند در درون خودش به یک توافق درونی برسد چطور می تواند این الگو و گفتمان را به بیرون صادر بکند؟ همین طور راجع به سطوح دیگر؟
زرافشان :
فلسفه تشکیل این جلسه به خاطر پرسش شماست. در بحث توضیح مردم سالاری عرض کردم . اولا گفت و گو کردن یک امر مستمر و دائمی است به جهت این که شرایطی که گفت و گو را ایجاد می کند متفاوت می شود. نکته ای که در سبک زندگی دهه هشتادی ها ذکر کردم با گسست نسلی دهه هفتادی ها این بیانگر این است که برای دهه هشتادی ها باید یک روش جدید گفت و گو را ایجاد بکنیم و برای آنها یک روش را. لذا گفت و گو را به عنوان نقطه پایان مسیر نمی شود دید بلکه گفت و گو نقطه آغاز همه فعالیت هاست و به همین جهت اگر حتی مثلا نسل اول های انقلاب آداب گفت و گوی خاص خودشان را داشتند نسل سوم انقلاب التزاما به آن آداب مودب نیستند بلکه اقتضائاتشان فرق کرده است. ما در این مسیر با هم گفت و گو کردیم اما احتمالا گفت و گوهایمان موثر نبوده و فرهنگ گفت و گو شکل پیدا نکرده که الآن این مطالعات نشان می دهد که ما دچار آسیب های جدی در درون جامعه هستیم. گفت و گو کردن برای همین است که ما ببینیم که چه کار باید بکنیم . چگونه کار را باید انجام بدهیم. این که ما در دهه اول انقلاب چند تا پارک تعیین کنیم و بگوییم مردم هر حرفی دارند آنجا بیایند و حرفشان را بزنند می خواهیم اصل بیست و هفت قانون اساسی را اجرا بکنیم هر کسی حرفی دارد به آنجا برود. آن موقع بستر و شرایطش فراهم نبوده است اما الآن این بستر فراهم شده و همان طور که شما اشاره کردید ما در طول این سال ها گفت و گو کردیم اما شاید گفت و گو هایمان خیلی موثر نبوده است.
صدای معلم :
چرا موثر نبوده است ؟
زرافشان :
چون اگر موثر بود این شرایطی که در آن آسیب شناسی ها گفتم حاصل نمی شد و خشونت افزایش پیدا نمی کرد. چون خشونت معنایش این است که گفت و گو اتفاق نمی افتد. طلاق افزایش پیدا نمی کرد چون گفت و گو اتفاق نمی افتاد. این علائم به ما نشان می دهد که اگر گفت و گو هم کرده ایم گفت و گوی موثری نکردیم.
پیاده سازی و ویرایش " زهرا قاسم پور دیزجی
ادامه دارد
نظرات بینندگان
یکی از دلایل رد نظر شما درموردآقای پورسلیمان این است که نظرات شما در این سایت منتشر می شود
امثال آقای پورسلیمان خیلی کم هستند که اینگونه شجاعانه مشکلات آ.پ را مطرح می نمایند متاسفانه در جامعه ی آ.پ وایران قدر افراد عدالت خوا ه وآگاه را به خوبی دانسته نمی شود اگر از زحمات آقای پورسلیمان تشکر نمی کنید حداقل کار این است که قدر نشناسی نکنید باید عرض کنم اگر ده درصد فرهنگیان مانندآقای پورسلیمان بودند آ.پ متحول شده بود
آقای شهاب
ده درصد !
شما بگویید :
10 نفر !
جناب زر افشان
من 40ساله هستم و 20 سال است در صف هستم. شما هم 40 سال است در ستاد آموزش و پرورش هستید.
من با شما چه گفتگویی می توانم با شما داشته باشم.
مگر شما اجازه داده اید برادر کسی حرف بزند؟