« در بیوگرافی محمود خیامی در سایت اتاق بازرگانی تهران آمده است که وی سال ۱۳۰۸ در یک خانواده روحانی در مشهد به دنیا آمد و برادری به نام احمد داشت که نام آنها در تاریخ فعالیتهای اقتصادیشان به هم گره خورد. پدر خیامیها یعنی حاج علیاکبر در تجارت حملونقل فعالیت میکرد.
او پس از جنگ جهانی دوم یک تعمیرگاه در مشهد ساخت که پسرانش آن را اداره میکردند. علاقه بنیانگذاران ایران ناسیونال از همین تعمیرگاه به خودرو و خودروسازی آغاز شد. بعضی نقل کردهاند که خیامیها در کودکی از فرط علاقه به ماشین ساعتهای زیادی از روز را به شستن ماشین و پاک کردن شیشه خودروها در خیابان میگذراندند و در همین مسیر با موتور خودرو بیشتر آشنا شدند.
در مطلبی از نزدیکان خیامیها نقل شده که علاقه احمد خیامی به خودرو آنقدر زیاد بود که سالهای بعد در کارخانهاش پانزده هزار کارگر و کارمند کار میکردند و تولید سالانه پیکان به یکصد و پنجاه هزار عدد رسید، هر وقت خودرو خودش یا نزدیکانش عیب و ایراد پیدا میکرد در مقابل چشم کارگران و رانندهها کتش را میکند، آستینهایش را بالا میزد و مشغول تعمیر خودرو میشد.
وی کار خود را در تهران با اجاره مغازه کوچکی برای فروش قطعات یدکی در خیابان اکباتان آغاز کرد و سپس فعالیت خود را گسترش داد. در نهایت اینکه وی در دهه ۴۰ برای یافتن شغلی تازه راهی اروپا و آمریکا شده بود که در این بین قراردادی با هیلمن امضا کرد و در ادامه، ایران ناسیونال با همکاری این دو برادر و همراهی رضا نیازمند تأسیس شد.
سرانجام در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۴۶، آرزوی بزرگ خیامی و کارخانه ایران ناسیونال محقق شد؛ خیامی در مراسم افتتاح خط پیکان درباره خودروسازی در ایران تصریح کرده بود که «این نخستین گام اساسی در راه اتومبیلسازی کشور است، هدف، ساخت حداقل ۹۰ درصد یک خودرو است. برای رسیدن به این هدف قسمت عمده سرمایهگذاری لازم انجام شده است و ما برای انجام بقیه آن فقط مقداری وقت لازم داریم.»
وی همچنین تاکید کرد که «هدف ما این است که ضمن تامین رفاه و آسایش بیشتر برای همکاران کارگر، با ساخت تمام قسمتهای اتومبیل و ایجاد صنایع بزرگتر قسمتی از دین خود را به میهن عزیز ادا کرده و نشان دهیم که لیاقت پیشرفت داریم.»
وی شرکت ایران ناسیونال را به همراه برادر خود احمد در ۱۲ مهرماه ۱۳۴۱ با ۱۰ میلیون سرمایه، برای تولید اتوبوسهای بین شهری تاسیس کرد. پس از انقلاب ایران ناسیونال مصادره شد و به ایران خودرو تغییر نام پیدا کرد و محمود خیامی هم به لندن رفت. برادران خیامی قبل از انقلاب دهها شرکت مختلف در صنایع سنگین ایجاد و خدمات ارزندهای در توسعه صنعت کشور از خود به جای گذاشتند. بیمه آسیا، مبلیران، فروشگاه کوروش، کارخانه برجیستون، پیستونسازی ایران، ایدم تبریز و بانک صنعت و معدن از جمله نامهای آشنایی است که پایهگذار آنها بودهاند. ایران ناسیونال در سال ۱۳۴۵ قرارداد تولید پیکان را امضا کرد و تا سال ۱۳۵۳ شرکت به فروشی بالغ بر ۹۱ میلیارد تومان رسید.
محمود خیامی اعتقاداتی داشت که آنها را تحت تاثیر پول و قدرت قرار نمیداد. او با ثروتی که از فروش مرسدس در آمریکا به دست آورد، شروع به ساخت مدرسه در مناطق روستایی استان خود (خراسان) کرد و آنقدر به این کار ادامه داد تا به یکی از بزرگترین مدرسهسازان تاریخ کشور تبدیل شد.
به نوشته ایرنا، خیامی در سالهای گذشته نه تنها ۱۱۰ مدرسه به نام امام علی (ع) در روستاهای استان خراسان ساخته است، بلکه ۸ مجموعه بزرگ آموزشی نیز به نام ثامنالائمه در مشهد احداث کرده است. خیامی ساخت ۱۸ مجموعه کار و دانش را در استان خراسان به پایان رسانده که ۱۸ میلیارد تومان هزینه دربرداشته است.
خیامی بخشی از ثروت خود در انگلیس را نیز صرف برگزاری همایشهایی برای گفتوگو میان پیروان اسلام و مسیحیت کرده است. بخش دیگری از ثروت خیامی هم به خرید اشیای عتیقه ایرانی در حراجیهای بینالمللی اختصاص یافته است. » ( 1 )
« دکتر رضا نیازمند درصفحه ۱۴۸ کتاب تکنوکراسی و سیاست گذاری اقتصادی در ایران خاطره جالبی را از صنعت گران دوران شاه تعریف می کند که بی شباهت به بخشش بزرگانی مانند بیل گیتس و رئیس شبکه توئیتر و فیس بوک نیست :
" یک شب آقای خیامی مهمانی مفصلی داده بود و عده زیادی را دعوت به شام کرده بود من هم که تقریباً در این گونه مهمانی ها نمی رفتم در این مهمانی شرکت کردم ، نیمه مهمانی بود که خانم خیامی نزد من آمد خود را معرفی کرد و گفت من یک خواهشی از شما دارم ، گفتم بفرمائید ؛ گفت من مدتهاست که از شوهرم آقای خیامی خواهش می کنم که یک دست مبل برای خانه خودمان بخرد ولی نمی خرد و به جای آن عاشق خریدن ماشین آلات برای کارخانه است . من از شما خواهش می کنم به خیامی سفارش کنید یک دست مبل را بخرد و من این قدر از مهمان هایم خجالت نکشم. واقعا تعجب کردم خیامی با این همه درآمد و با این همه علاقه به همسرش خرید برای توسعه و بهبود کارخانه را به خرید یک دست مبل رجحان می دهد ؟! ( البته در این کار دخالت نکردم )
چندی گذشت دکتر مجتهدی رئیس دبیرستان البرز به من تلفن کرد که ساختمانی برای آزمایشگاه ساخته است و می خواهد به تمام شاگردان ساخت و تعمیر اتومبیل و صنایع الکتریکی مانند یخچال برقی و تلویزیون و غیره را یاد بدهد . مجتهدی از من میخواست که در این راه به او کمک کنم . من هم موضوع را تلفنی به خیامی و حاجی برخوردار گفتم .
چند ماه گذشت .
مجتهدی گفت یک روز سر راهت به خانه سری به این دبیرستان بزن و آزمایشگاه ما را تماشا کن رفتم و دیدم که واقعاً تجهیزاتی که خیامی و حاجی برخوردار به مدرسه البرز داده بودند ده برابر آنچه من در ذهن خود داشتم بود . معلم هم برای تدریس به مدرسه البرز داده بودند و هر ساله تعداد زیادی دانش آموزان مستعد و بی بضاعت را بورسیه تحصیلی می دادند .
کسی که حاضر نبود یک دست مبل برای خانه بخرد با چه هزینه گزافی آزمایشگاه آشنای اتومبیل برای دانشآموزان و دبیرستان البرز ساخته بود و برخوردار هم که دیگر نیازی به تعریف ندارد ...
واقعه دیگری که از نزدیک شاهد آن بودم این بود که روزی خیامی به وزارت اقتصاد آمد و به عالیخانی و من گفت که تصمیم دارد ۹۵ درصد دارایی خود را وقف تاسیس مدارس صنعتی در سرتاسر ایران و در هر شهری یک مدرسه صنعتی بسازد و تمام هزینه سرمایه ای و جاری این مدارس را خود تأمین کند .
من از او پرسیدم که عدد ۹۵% چه معنی دارد؟ گفت آن ۵ درصد ارثیه زن و فرزندان و وارث دیگر است. آنجا من فهمیدم صنعتگران نه تنها به توسعه صنعت خود علاقه مند هستند بلکه به هر چیزی که صنعت را توسعه دهد ، رفاه ایجاد کند هم علاقهمند هستند .
پدر صنعت خودروی ایران " خیامی و پدر صنعت الکترونیک و لوازم خانگی ایران که بزرگترین مجتمع صنعتی خاورمیانه را داشتند ( در آن موقع صنایع پارس ایران صادر کننده قطعات و لامپ تلویزیون به سامسونگ کره جنوبی و آلمان بود) بعد از انقلاب توسط دادگاههای انقلاب به عنوان سرمایهدار مورد اذیت و آزار قرار گرفتند و اموالشان از جمله کارخانهها و املاک شخصی مصادره شد . همه داراییها ، از جمله حسابهای بانکی آنها مسدود و غارت شد و به نوعی از کشور اخراج شدند.
خیامی تا زمان مرگ را در انگلستان سپری کرد ولی هیچ گاه ایران را فراموش نکرد و صدها مدرسه مجهز حتی بعد از انقلاب در خراسان و مناطق محروم ساخت و برخوردار نیز از غصه و ظلمی که ناروا به او شده بود بعد از سالها تلاش بی نتیجه و بی پاسخ به فراموشی مبتلا و بعد از مدتی از دنیا رفت . »
محمود خیامی مدیر بنیاد خیامی نیز هست که در ۲۰۰۰ میلادی به وسیله وی تأسیس شد. این بنیاد در کنار فعالیتهای خیریه در زمینههای بهداشت، کودکان و پناهندگان، فعالیتهایی را نیز در زمینه گفتوگوی بین ادیان در برنامه خود قرار داده است.
محمود خیامی دارای چند نشان و لقب از مراجع غربی است از جمله: CBE که از عالیترین نشانهای لیاقت در انگلیس است. وی در زمان اهدای این نشان گفته بود که دریافت این نشان کمی برایش ناراحتکننده هم هست چرا که او را به یاد جوانان ایرانی میاندازد که لیاقت انجام کارهای زیادی را در ایران دارند ولی به خارج مهاجرت کردهاند.
او همچنین نشان KSS یا سنکت سیلوستر (نشان رتبه پنجم کلیسای کاتولیک) و نیز Royal Order of Francis I را دریافت کرده است.
در سال ۲۰۱۱، مراسم اهدای نشان سلطنتی سی بی ای به آقای خیامی، با حضور شخصیتهایی همچون مایکل گاوو، وزیر آموزش و پرورش بریتانیا، برگزار شد.
یادش گرامی باد .
( 1 ) صدای معلم
( 2 ) صدای معلم
نظرات بینندگان
نمونه یک انسان کامل که منافع جمعی را به منافع فردی ترجیح می دهند.
ما چون از مرز خودخواهی و فردگرایی
یعنی ارجحیت منافع فردی نمی گذریم
پس نمی توانیم.
کاش ما نیز به اندازه او ایران را دوست
داشتیم و نظاره گر نابودی تدریجی وطن نبودیم !
بجای بوسیدن دست کسانی که ایجاد اشتغال و درآمد کرده اند و فقر را کم رنگ ساخته اند، تیشه به ریشه آنان
زده اند. دقت کنید بیشتر بزرگان در خارج فوت کرده اند.
خاک وطن لیاقت میزبانی آنان را نداشته است!
نمی کنند.