خانواده
یکی از عوامل موثر و اساسی در رفتار افراد می باشد. کودک از بدو تولد خصوصیاتی را از والدین خود به ارث می برد و زمینه های رشد وی را فراهم می کند. نفوذ والدین در کودکان تنها جنبه ارثی و وراثتی ندارد بلکه در آشنایی کودک با زندگی اجتماعی و فرهنگ پذیری وی خانواده و والدین نقش اساسی دارند. ساختار و شکل خانواده ، نحوه ارتباط اعضاء هر خانواده با یکدیگر و جامعه ای که خانواده در آن زندگی می کند در بیشتر موارد همسانی ندارد لذا رفتار و تاثیر خانواده ها در افراد متفاوت است(مجتهدزاده و نیسی، 1388: 8). رفتار متضاد پدر و مادر، جدایی والدین از هم، غیبت طولانی مدت یکی از والدین، وجود جو نامساعد در خانواده پرخاشگر بودن پدر یا مادر یا هردو، تبعیض و بی عدالتی در مورد کودکان و نوجوانان، تحقیر کودکان و نوجوانان و احساس ناامنی، دخالت بیش از حد در کار آنها و رفتار تهدید آمیز از علل روانی اجتماعی مهم در پرخاشگری نوجوانان محسوب می شود (گلچین، 37:1383 ).
جنسیت
تفاوت در پرخاشگری میان دو جنس از دو - سه سالگی مشهود است. در مهدکودک پرخاشگری کلامی و بدنی در پسرها بیشتر از دختران است و معمولا پسرها بیشتر در صدد تلافی برمی آیند و این تفاوت در پرخاشگری پسران و دخترها در همه فرهنگ ها و طبقات اجتماعی دیده می شود(یعقوبی و همکاران، 1389: 99). گلچین (1381) در تحقیقی نشان داد که دختران به طور ذاتی نسبت به پسران از پرخاشگری کمتری برخوردارند و در حالی که پسران بیشتر از پرخاشگری فیزیکی استفاده می کنند، دختران پرخاشگری کلامی از خود نمایش می دهند و دلیل آن این است که دختران در مواجهه با مشکلات بیشتر به صورت درونی یعنی افسردگی و اظطراب پاسخ می دهند.
همچنین پسران در صورتی که مورد تهاجم و حمله قرار بگیرند سریع تر دست به تلافی می زنند و با شدت بیشتری پاسخ می دهند. علاوه بر آن دختران نسبت به پسران گرایش کمتری به تقلید رفتارهای پرخاشگرانه دارند مگر آنکه به دلیل چنین رفتارهایی از سوی دیگران تقویت شوند و البته در اجتماع ما کمتر به خاطر پرخاشگری دختران را تشویق و تقویت می کنند (سلحشور، 19:1378).
سن
معمولا هرچه کودکان بزرگ تر می شوند کم تر دست به رفتارهای پرخاشگرانه می زنند، زیرا می توانند با بیان کلامی به خواسته های خود دست یابند . البته چنانچه کودکان در سنین مدرسه رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان دهند غالبا این نوع رفتار ازنوع خصمانه آن خواهد بود. به عبارت دیگر برای رسیدن به خواسته ها و تمایلات خود با قصد و برنامه قبلی عمل می کنند و بیشتر به پرخاشگری های کلامی مثل انتقاد، تمسخر، یاوه گویی و فحاشی و یا مخالفت های کلامی می پردازند (همان منبع : 17).
رسانه ها
یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در بروز رفتارهای پرخاشگرانه محسوب می شود. از دیدگاه ارونسون (1387) رسانه ها و به خصوص تلویزیون نقش اساسی در اجتماعی کردن کودکان ایفاء می کنند. هرچه افراد در کودکی خشونت بیشتری را در تلویزیون تماشا کنند بعدها در دوره نوجوانی و بزرگسالی خشونت و پرخاشگری بیشتری از خود نشان خواهند داد. کودکان حتی اگر مستعد پرخاشگری هم نباشند اگر برای مدت طولانی در معرض نمایش پیوسته فیلم های خشن قرار بگیرند پرخاشگرتر می شوند.
خشونت در برنامه های تلویزیونی مانند یک الگوی رفتاری عمل می کند که به تماشاگران می آموزد چگونه پرخاشگری خود را به سمت دیگران بروز دهند. همچنین برنامه های خشن میتوانند باعث ظهور افکار و احساسات پرخاشگرانه شوند. خشونت های مکرر تلویزیونی ممکن است حساسیت بیننده را نسبت به خشونت از بین ببرند و رفتارهای پرخاشگرانه را طبیعی و قابل قبول جلوه دهند (صفارینیا، 126:1389).
به طور کلی قرار گرفتن در معرض خشونت تلویزیونی به صورت طولانی مدت به نتایج زیر میانجامد:
الف) سبک های رفتار پرخاشگرانه را افزایش می دهد
ب) محدودیت های اعمال چنین رفتاری را کاهش می دهد
ج) عواطف و احساسات بینندگان چنین برنامه هایی را در قبال خشونت خنثی می کند
د) تصویری از واقعیت اجتماعی در ذهن بینندگان این برنامه ها شکل می گیرد که مبنای بسیاری از کنش های آنان قرار می گیرد (قاسمی و همکاران، 99:1389).
بازی های ویدیویی و رایانه ای
پرخاشگری و خشونت از جمله موضوعات اساسی مطرح شده در بازی های ویدیویی و رایانه ای به شمار می آید. بررسی مفاهیم پرخاشگرانه در این گونه بازی ها حاوی نوعی از عادی سازی پدیده خشونت و پرخاشگری در جریان بازی هاست. جنگ ستارگان، انهدام سیاره ها، سفینه های فضایی و ربوت ها و مانند آن از موضوعات عادی و پیش پا افتاده این بازی های رایانه ای محسوب می شود و از همه بدتر اینکه در برخی از این بازی ها کاربران کودک و نوجوان نقش جنایتکاران خیالی را ایفاء می کنند و با حمله به عابران و رهگذران با کشتن آنها امتیاز کسب می کنند و یا مثلا با ماشین ربایی از مردم در خیابان و دزدیدن مواد مخدر از قاچاق فروشان امتیاز کسب می کند و یا برای قتل عام عابران جایزه می گیرد و صدای شکستن استخوان های آنها به جلوه های واقع گرای بازی اضافه می کند (منطقی، 1387: 16-61).
در برخی از نسخه های این گونه بازی ها مثل بازی محکوم به فنا در آغاز برنامه این گونه خاطرنشان می سازد که فقط خاطرتان باشد درب اتاق تان را در جریان بازی قفل نکنید تا در صورت لزوم راه فراری داشته باشید و در شرح بازی قاتل بیان می شود که اول چند قرص آرام بخش دم دستتان بگذارید و بعد بازی را شروع کنید(همان:163). با توجه به اینکه انجام این بازیها فعالیتی تعاملی است و در نتیجه فرد را بیشتر درگیر می کند، تاثیر آنها حتی از تلویزیون هم بیشتر است (گانتر، 1388: 25). از دیدگاه منطقی (1387) مهمترین تبعات بازی های رایانه ای عبارتند از: وجود تخیلات پرخاشگرانه، عادی شدن پرخاشگری، الگوبرداری از قهرمانان پرخاشگر، پرخاشگری به عنوان راه حل مسائل و مشکلات افراد، افزایش پرخاشگری عملی در کودکان و نوجوانان و افزایش قتل و بزهکاری در نوجوانان، حساسیت زدایی نسبت به خشونت و پرخاشگری و در نتیجه یافتن شخصیتی خشن و ستیزه جو ...
سلیقه کودکان به عنوان عامل موثر پرخاشگری
گاهی کودکان با انتخاب های خود موجب تقویت رفتارهای پرخاشگرانه می شوند ؛ مثلا انجام ورزش های رزمی، دیدن فیلم های پرتحرک و خشونت آمیز و انجام بازی های رقابتی و ... که باعث بروز رفتارهای پرخاشگرانه در آنها می شود. در حالی که شرکت در گروه های موسیقی، نقاشی ، انجام فعالیت های فرهنگی و بازی های جمعی و مانند آن می تواند روحیه آرامش را در کودکان تقویت کند. یکی دیگر از عوامل رشد و تقویت پرخاشگری انتخاب دوست است برخی از همسالان می توانند الگوی رفتاری نامناسبی برای دیگر همسالان باشند (سلحشور، 1378: 26-25).
نقش و جايگاه مدارس در كاهش خشونت (مدرسه محوري) چگونه قابل تبیین است؟
برای پاسخ به این سوال موارد ذیل مورد بررسی قرار گرفته است
- پرورش اخلافی دانشآموزان
- تقویت ارزشهای اخلاقی در دانشآموزان
- آموزش مستقیم
- آموزش مفاهیم
- به کارگیری زبان مثبت
- تقویت بصری
- محتوا و فرآیند
- جو مدرسه
- مواد و امکانات آموزش ساده برای معلمان
- انعطاف پذیری برنامه
- مشارکت دانشآموزان
- مشارکت اولیا
- ارزشیابی
در پاسخ به سوال اول پژوهش كه مدرسه به عنوان مركز استقرار تعليم و تربيت در جامعه طبق مطالعات صورت گرفته بر روي نظريات روانشناسان تعليم و تربيت چنين نتايج حاصل شده است كه جایگاه مدرسه در تعلیم ارزش ها، ممکن است در قالب برنامه هاى درسى باشد. برنامه هاى درسى دو نوع است: آشکار و پنهان. برنامه رسمى آموزشى، که مقام هاى مسئول در قالب مواد درسى، هدف ها و محتواهاى معینى تصویب و اجرا می کنند، از نوع برنامه درسى آشکار است. برنامه درسى پنهان به معیارها، ارزشها و اعتقادات ناگفته می پردازد که روابط اجتماعى مدرسه بر آنها استوار است و به محتواى کتاب ها و درس هایى که به طور رسمى تدریس مى شود هیچ ارتباطى ندارد و به طور ضمنى آموخته مى شود. بر این اساس آموزش ارزش ها در مدرسه (در قالب تعليم و تربيت )، یا به صورت ناخواسته است که این نوع آموزش نتیجه آگاهانه یا ناآگاهانه نوع سازماندهى ادارى و روابط اجتماعى درون مؤسسه آموزشى است، یا آموزش ارزش ها به صورتى مستقیم و هدف مند صورت می گیرد. به این منظور، میان معلمان و دانش آموزان کلاسهایى با عنوان «تحلیل جریان هاى روزانه فردي دانش آموزان» گنجانده مى شود. تعلیم ارزش ها علاوه بر شیوه هاى مستقیم، به شیوه هاى غیرمستقیم نیز صورت می گیرد که از آن جمله، الگوبر دارى است که همان تقلید آگاهانه یا ناخودآگاهانه از بزرگسالان، مدرسه، جامعه و خانواده است. بسیارى از دانش آموزان رفتارهاي سالم و غيرپرخاشگرانه را از فرهنگ حاکم بر مدرسه مى آموزند (شریعتمداری، 1372: 418 ).
یکى دیگر از شیوه هاى غیرمستقیم تعلیم رفتارهاي ارزشي «خودگردانى امور مدرسه» است که معلمان هر از گاهى از دانش آموزان بخواهند به ارزیابى خود بپردازند. همچنین تعلیم رفتارهاي ارزشي از طریق فعالیت عملى، یعنى برنامه مشترک نهادهاى آموزشى با نهادهاى اجتماعى، نیز مى تواند مؤثر واقع شود. مقاطع تحصیلى گوناگون در ایجاد و تقویت رفتارهاي خاص در ذهن دانش آموزان نیز نقش دارد.
غنى کردن روابط انسانى در مدرسه از مدیر شروع مى شود. به دلیل آنکه ویژگى هاى فردى در برقرارى روابط انسانى اهمیت زیادى دارد، مدیر باید بداند که از خود و دیگران چه مى خواهد. کیمبل وایلز مى گوید: «مدیر و رهبر آموزشى باید به ارزش شخصیت دیگران اعتقاد داشته باشد و به خواسته ها و احساسات معقول آنها احترام بگذارد و بداند زندگى و کار با هم آمیخته اند و رضایت خاطر در کار مى تواند تا حد زیادى رضایت زندگى را حاصل کند.» (شریعتمداری ،1372 : 420 ).
برنامه ریزى، طراحى و هدایت کارا و مؤثر نظام یادگیرى از اهمّ وظایف یک مدیر آموزشى است. از نظر كسینجر، مدیریت موفق مستلزم احساس مسئولیت در قبال برون دادهاى نظام آموزشى است. برون دادها به صورت عبارت هاى عملیاتى سنجش پذیر مجسم مى شود و نحوه حصول این برون دادها نیز پیش بینى مى شود، به گونه اى که امکان بازنگرى لازم و طراحى مجدد نیز لحاظ گردد. مدیریت آموزش و پرورش در آغاز، روال نظام مند را براى برآورد نیازهاى آموزش و پرورش مورد استفاده قرار مى دهد. تحلیل مأموریت، هدف هاى کلى و غایى و شرایط عملیاتى سنجش پذیر در ارتباط با تحصیل، برون دادهاى نظام آموزشى را بیان مى دارد.
نقش خانواده در خشونت زدائی دانش آموزان (خانواده محوری) چگونه است؟
برای پاسخ به این سوال موارد ذیل مورد بررسی قرار گرفته است :
* نقش پدر در تربیت فرزند
* نقش مادر در تربیت فرزند
* تأثیر تفاهم والدین در تربیت کودک
* تفاهم در نحوه ی تربیت کودک
* تأثیر نزاع والدین بر کودکان
* نقش خانواده در پیشگیری
در پاسخ به اين سوال پژوهش طبق نتايج حاصل از مطالعات بر روي نظريات صاحب نظران روانشناسي و علوم تربيتي و رفتاري مشخص شده است كه جايگاه خانواده در (والدين و بالاخص تعاملات و تفاهمات آنها در شيوه فرزند پروري بسيار با اهميت مي باشد.
در محيط خانواده مولفه ها و فاکتورهاي گوناگوني موجب مي شوند که کودک و نوجوان به سمت و سوي بزهکاري و انحراف تمايل پيدا کند. عواملي چون بزهکاري والدين و اعضاي خانواده، اختلاف و درگيري در سطح خانواده، نظارت ضعيف والدين و ناتواني ايشان در تربيت صحيح فرزندان، طلاق و غيره موثر در بزهکاري اطفال است که از آنها تحت عنوان عوامل خطر مرتبط با خانواده نام مي برند. البته لازم به ذکر است که تاثير اين عوامل در بزهکاري کودک و نوجوان متفاوت است و از خانواده اي به خانواده ي ديگر فرق مي کند، لکن خطرناک ترين و موثرترين اين عوامل را ميتوان بزهکاري اعضاي خانواده، جدايي والدين از يکديگر و تربيت مبتني بر تنبيه و خشونت دانست. علي ايحال به منظور مقابله با اين عوامل برنامههايي با عنوان برنامههاي خانواده مدار طراحي و اجرا شده است. مهمترين اين برنامه ها؛ برنامه هاي مبتني بر آموزش والدين، برنامه هاي مراقبت روزانه، خانواده درماني و برنامه هايي با رويکرد جامع مي باشد. ارزيابي اين برنامه ها که در کشورهاي مختلف و متنوعي به اجرا درآمده همگي حاکي از تاثيرات مثبت اين برنامه ها در پيشگيري و کاهش بزهکاري کودکان و نوجوانان است(طوسي ، 1375: 37).
لذا در خصوص نقش خانواده در خشونت زدائی دانش آموزان (خانوده محوری) عوامل تعیین کننده ای شامل سه عامل نقش پدر، نقش مادر و تفاهم در رفتار والدین و همچنین نقش تفاهم و نزاع والدین در امر تربیت و خشونت زدائی وجود دارد.
نقش جامعه در خشونت زدائی دانشآموزان (جامعه محوری) چگونه است؟
برای پاسخ به این سوال موارد ذیل مورد بررسی قرار گرفته است:
- عوامل جرمزای اجتماعی
- محرومیت اقتصادی و فقر
- تبعیض و نابرابری در اعمال قانون
با توجه به مطالعات انجام شده در خصوص محوريت جامعه مبني بر خشونت زدائي و تاثير گذاري بر رفتارهاي فردي و اجتماعي افراد مشاهده ميشود كه جامعه به عنوان جايگاهي كه فرد در ساعاتي از زمان با تعاملات با ساير همسالان و اقشار مردم رفتارهايي را الگو برداري مي كند كه در بروز رفتارهاي مطلوب و يا نا مطلوب نقش به سزا و تعيين كننده اي دارد. با اين وجود عوامل تعيين كننده (شامل دو عامل محرومیت اقتصادی و فقر2- تبعیض و نابرابری در اعمال قانون) وجود دارد.
نتیجه گیری
با توجه به بررسی های انجام شده پژوهشگر به نتایجی دست یافته است که در ذیل بیان می گردد.
نقش تعليم و تربيت در خشونت زدائي و پيشگيري از اعمال خلاف اخلاق در تربيت فردي و اجتماعي تا چه حد است؟
بسیاری از این خشونتهای جسمی، روانی-کلامی و جنسی در دانشآموزان بر آمده از تغییرات دوران بلوغ، عوامل خانوادگی و عوامل آموزشی است. در نوع اول گروه همسالان بیشترین نقش را ایفا میکنند، در حالی که در قسم دوم نابه سامانیهای خانوادگی از قبیل اختلاف و جدایی والدین، بیاعتنایی، فقر، بیکاری و نداشتن شغل ثابت سرپرست خانواده، اعتیاد یکی از اعضای خانواده، بیماری جسمانی یا روانی یکی از اعضای حانواده و... نقش دارد و در قسم سوم ضعف کنترل نظام آموزشی است. در هر سه حالت دانش آموز جهت اثبات وجودی خود دست به اقدامات خشونتزا در محیط مدرسه و پیرامون آن می زند که با توجه به رده سنی، نوع و نحوه ارتباط به خصوص با همسالان و اولیای مدرسه و ظرفیت بالای یادگیری دانش آموز قابل پیشگیری است. با توجه به مطالبی که در پژوهش ذکر گردید ؛ پژوهش اینجانب با پژوهش فولادی که معتقد است در پیداش بزهکاری و رفتارهای نابه هنجار و آسیب زا عوامل متعددی به عنوان عوامل پیدایش و زمینه ساز موثر هستند که فرد مرتکب شونده تنها بخشی از قضیه می باشد همسویی دارد.همچنین با پژوهش گلچین و مجتهدزاده در مورد اهمیت خانواده و نقش جنسیت در خشونت از دیدگاه یعقوبی و سلحشور همچنین نقش رسانه ها در ایجاد خشونت یا پیشگیری آن از دیدگاه صفاری نیا ونقش بازی های ویدیویی از دیدگاه منطقی همسویی دارد.
نقش تربيتي خانواده در جلوگيري از بروز آسيبهاي اجتماعي (خشونت– زورگوئی- بزهکاری) كودكان و نوجوانان تا چه حد است؟
اقداماتی که در حال حاضر در جهت تقویت بنیان خانواده و جلوگیری از افزایش آسیبهای اجتماعی انجام شده خوب است اما به هیچ وجه کافی نیست و باید برای گسترش آنها، مسئولان چارهای بیندیشند در غیر این صورت در آیندهای نه چندان دور شاهد نابه سامانی و تضعیف پایههای خانواده خواهیم بود. در شرایط فعلی و با توجه به مشکلات جامعه افراد خانواده کمتر فرصت دارند درکنار هم باشند و باهم گفت و گو و یا درد و دل کنند و این امر خود به خود تهدیدی برای سلامت نهاد خانواده خواهد بود به همین علت باید خانوادهها به این امر، توجه کافی داشته باشند و روابط میان خود و فرزندانشان را بر پایه صداقت، عشق و عاطفه بنا کنند.
با توجه به اینکه شخصیت فرد در خانواده شکل میگیرد بنابراین عملکرد و رفتار کودکان در جامعه نشان دهنده تربیت صحیح و یا غلط والدین آنان است ؛ به همین دلیل باید پدران و مادران امنیت روحی و روانی کودک را در خانواده تامین کنند و به آنها نحوه صحیح و سالم زندگی کردن و همچنین نحوه برخورد درست با مشکلات را بیاموزند. در چنین شرایطی سلامت فرد و خانواده تا حدود زیادی تامین میشود و آسیب های اجتماعی کمتر به درون خانواده سالم رسوخ پیدا میکنند.
در خانواده هایی که از ثبات برخوردار نبوده اند به دلیل نابه سامانی ، آسیب های مختلفی مانند کودک آزاری، انواع خشونتهای خانگی، طلاق، اعتیاد، فرار فرزندان از خانواده، اتفاق افتاده که باید با آموزش مهارت های زندگی نحوه صحیح ارتباط و همچنین برخورد با مشکلات به افراد خانوادهها آموزش داده و پیشگیری نمود . با توجه به پژوهش انجام شده در پاسخ گویی به این سوال ، پژوهش پژوهشگر با پژوهش طوسی، نجفی و علیزاده که با برنامه هایی جهت آموزش با رویکرد خانواده مدارو جامع در جهت پیشگیری از بروز خشونت و بزهکاری کودکان همسویی دارد. از جهتی نیز با شعبانی و فرجی که هر کدام معتقد به نقش پدر و مادر و نقش خاص پدر در خانواده و رفتار او با مادر خانواده در جهت پیشگیری از خشونت و پرخاشگری و بزهکاری می باشد همسویی دارد.
نقش تربيتي مدرسه در جلوگيري از بروز آسيبهاي اجتماعي (خشونت–زورگوئی- بزهکاری) كودكان و نوجوانان تا چه حد است؟
مدرسه محلی است که دانشآموزان بیشترین ساعتهای روز را در آن میگذرانند و تعاملهای درون مدرسه میتواند عمیقترین اثرات را بر زندگی آنان بگذارد.
ازسویی مدرسه برای برخی دانشآموزان که از نظر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در شرایط دشواری قرار دارند گاهی تنها پناهگاه و قابلاعتمادترین مکان است برای این کودکان، معلمان و کارکنان مدرسه تنها کسانی هستند که میتوانند مسائل خصوصی خود را با آنان در میان بگذارند و تقاضای کمک کنند.
از مهمترین برنامههای مقابله با شکلهای مختلف خشونت و ایجاد فضایی سالم در مدرسه، آموزش معلمها و دیگر کارکنان مدرسه است. معلمها باید از ریشهها و علل رفتارهای ناسازگار دانشآموزان و چگونگی برخورد سازنده با آنها و شیوههای نوین تربیت اخلاقی و اجتماعی دانشآموزان آگاه باشند. معلمها همچنین لازم است از باورها، ارزشها و پیشداوریهای خود که ممکن است در رابطه آنها با دانشآموزان تأثیر بگذارد، آگاه باشند و الگوی مناسبی برای همانندسازی و انتقال ارزشهای مثبت باشند.
طبیعتاً چگونگی تهیه و تدوین این نوع برنامهها در حیطه مسئولیت مراکز آمادهسازی معلمان و برنامههای آموزش ضمن خدمت مدیران مدارس است. از مدیران انتظار میرود با تقویت مهارتهای ارتباطی معلمان و تشویق آنها به استفاده از انضباط مثبت و روشهای نوین نظارت بر رفتار دانشآموزان، ظرفیت حل اختلاف را در معلمها بالا ببرند. بااینکه مسئولیت عمده فعالیتهای پیشگیری از خشونت در مدرسه به عهده مسئولان مدارس است، اما دانشآموزان هم میتوانند درصورتیکه در تلاشهای پیشگیری و مقابله با این مسئله مشارکت داده شوند، از عوامل مهم بازدارنده خشونت باشند. مشارکت دانشآموزان در این برنامهها در مرحله اول به معنای اندیشیدن در مورد قبح خشونت، حرفزدن درباره آن، آگاهی از قوانین و مقررات و آشنایی با حقوق و مسئولیتهای خود است.
با توجه به پژوهش انجام شده در پاسخ گویی به این سوال ، پژوهش پژوهشگر با پژوهش شریعتمداری – در تاج– بازرگان– افجه ای– طوسی– قورچیان که معتقد به آموزش از راه مستقیم و غیر مستقیم و نهادینه کردن ارزش ها در دانش آموزان به شیوه های مختلف بوده است. همچنین با نظر پارسونز که آماده ساختن دانش آموزان را برای عهده گرفتن نقشهای بزرگسالی از طریق اجتماعی کردن با ارزشهای جامعه می داند، همسویی دارد.
نقش تربيتي جامعه در جلوگيري از بروز آسيب هاي اجتماعي (خشونت –زورگوئی- بزهکاری) كودكان و نوجوانان تا چه حد است؟
اولیا بهعنوان نخستین معلم کودک میتوانند منبع مهمی برای مشاهده و یادگیری رفتارهای منفی و پرخاشگرانه باشند. رفتارهای خشن اولیا و استفاده از تنبیه بدنی در خانواده الگویی در اختیار فرزندان قرار میدهد که چگونه میتوان دیگران را بهویژه وقتی ضعیفترند آزار و اذیت کرد. تنبیه بدنی، دشمنی و خشونت نوجوانان را برمیانگیزد و این احتمال را افزایش میدهد که آنها نیز بهنوبه خود در برخورد با دیگران به خشونتهای فیزیکی روی بیاورند. در این صورت همچنان که شاهدیم خشونت از طریق نسلها بهصورت مدارهای معیوب همچنان ادامه مییابد.
یادگیری خشونت همچنین از طریق الگوگیری از تصاویر و کلمات رسانهها بهخصوص تلویزیون، سینما، بازیهای خشن ویدئوئی و دیگر رسانههای الکترونیکی و همچنین مشاهده مجازاتهای خشونتآمیز دیگران در جامعه حاصل میشود. کودکان از این طریق روشهای زیادی را برای آزاررساندن به دیگران یاد میگیرند و رفتار مشاهده شده را در مواقعی که عصبانی، خشمگین یا ناکام در رسیدن به اهداف خود یا در تعارض با دیگران هستند، به کار میبرند. در همین حال بسیاری از محققان تعلیم و تربیت ضمن تأکید بر اهمیت آگاهسازی عموم، در زمینه علل افزایش رفتارهای خشونتآمیز نوجوانان و افزایش جرم، نظامهای آموزشی را بهعنوان یکی از نهادهای مؤثر و مسئول به چارهجویی با این معضل اجتماعی به یاری طلبیده است.
با توجه به پژوهش انجام شده در پاسخ گویی به این سوال ، پژوهش پژوهشگر با پژوهش شعبانی که معتقد به این مورد است که فقر را، موت اکبر و دیوار کفر معرفی نموده وبه این طریق فقر می تواند موجب نابه سامانی ها و افزایش خشونت و بزهکاری گردد و همچنین دیویی که معتقد است جامعه دموکراتیک از اختلافات طبقاتی و قومی و نژادی جلوگیری می کند،همسویی دارد.
از طرفی با دریبن و پارسونز که معتقد به اهمیت کلاس درس و نقش آن در اجتماعی شدن فرد می باشند و همچنین، نقش حضور فعالانه در جامعه و تسلط بر محیط، می تواند در کاهش و حتی جلوگیری از بروز خشم و پرخاشگری نقش بسزایی داشته باشد همسویی دارد.
جمع بندی راهكارهاي مناسب براي مقابله با آسيب پذيري اجتماعي كودكان و نوجوانان
از آنجا که پیشگیری بهتر از درمان است و خانواده نقش مؤثری در مقابله با این پدیده ی ضد اجتماعی دارد ؛ لذا رفتار والدین در یادگیری نقش کودک خشن یا بزهکار و... مؤثر می باشد. پس ابتدا پدر و مادر و اعضای خانواده می توانند نقش موثرتری داشته باشند . آموزش های والدین وآگاهی های لازم بسیار سودمند است. کم کم که کودک بزرگ تر می شود وارد اجتماع بزرگ تر از خانواده می گردد که مدرسه نام دارد در اینجا نقش همسالان و معلم و... پررنگ تر می شود ، کودک در مدرسه آموزش مستقیم و غیر مستقیم دریافت می کند . اگررفتار او نابه هنجار باشد مورد بازخواست قرار می گیرد و بالعکس اگر رفتاری به هنجار داشته باشد به شکل های گوناگون مورد تشویق قرار می گیرد . تشویق و انگ نزدن و رابطه ی خوب معلم با دانش آموز میتواند کارساز باشد.نقش مدرسه در کنترل رفتار کودک یا نوجوان حایز اهمیت است. از این محیط اجتماعی (مدرسه)، به عنوان نوجوان و جوان وارد جامعه می شود پس جامعه نیز در تقویت یا خاموشی رفتار نوجوان و جوان مؤثر است .
اینجاست که دیگر رفتارهایی که به عنوان پیشگیری هستند نقش کم رنگ تری پیدا می کنند و در صورتی که خانواده نقش خود را به خوبی ایفا نکند ما شاهد کودکانی خشن و بزهکار و... خواهیم بود که اطمینان داریم خودشان نمی خواستند این گونه باشند. با توجه به مطالب ذکر شده نظر پژوهشگر با نظرات دورتاج، محسنی تبریزی، عاشوری، نصیرزاده، سلطانی و صعادی که هر کدام نقش خانواده و اجتماع (همسالان، مدرسه و جامعه) را مؤثر می دانند هم سو می باشد.
نخستین قدم در مهار خشونت در جامعه ارائه برنامهها و فعالیتهای مستمر برای آگاهسازی عموم بهخصوص اولیای دانشآموزان است. در این برنامهها لازم است افراد جامعه در زمینه مسائل مربوط به خشونت نوجوانان و علل بروز آن راهنمایی شوند و همچنین بتوانند به ارزیابی رفتارهای خود با نوجوانان که در مرحله بلوغ و تحولات سریع، اما ناهماهنگ جنبههای مختلف رشد خود قرار دارند و بیش از همه دورههای زندگی خود، حساس و نیازمند توجه هستند بپردازند.
با اینکه نمیتوان مسئولیت کنترل و حذف خشونت را تنها بر دوش کارکنان مدرسه گذاشت، اما بسیاری از پژوهشگران به قابلیت وسیع تغییر و تحول در مدرسه معتقدند. مدرسه محلی است که دانشآموزان بیشترین ساعتهای روز را درآن گذرانده و تعاملهای درون مدرسه توانسته عمیقترین اثرات را بر زندگی آنان بگذارد.
از سویی مدرسه برای برخی دانشآموزان که از نظر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در شرایط دشواری قرار دارند گاهی تنها پناهگاه و قابلاعتمادترین مکان است برای این کودکان، معلمان و کارکنان مدرسه تنها کسانی هستند که میتوانند مسائل خصوصی خود را با آنان در میان گذاشته و تقاضای کمک کنند.
از مهمترین برنامههای مقابله با شکلهای مختلف خشونت و ایجاد فضایی سالم در مدرسه، آموزش معلمها و دیگر کارکنان مدرسه بوده است. معلمها باید از ریشهها و علل رفتارهای ناسازگار دانشآموزان و چگونگی برخورد سازنده با آنها و شیوههای نوین تربیت اخلاقی و اجتماعی دانشآموزان آگاه باشند. در اين بين طراحی یک نظام جامع پیشگیری از خشونت در مدارس ميتواند ضمن اجتناب از برچسبزنی به دانش آموزان و از بین بردن حرمت و عزت نفس و جایگاه آنان در میان سایر دانشآموزان و حفظ و رعایت حقوق بنیادین و حریم خصوصی دانشآموزان ابزارهای مناسب برای کنترل و هدایت رفتارهای دانش آموزان را فراهم سازد.
در نهايت خانوادهها نبايد از تاثير شگرف محيط خانواده بر روي فرزندان خود غافل باشند. بدون ترديد در سنين جواني الگو پذيري، عشق ورزي، مدليابي در نوجوانان فوقالعاده و اشباع ناپذير است. و با توجه بهمواجهههاي زندگي يکي دنبال فوتباليستها و قهرمانان اين عرصه ميروند، يکي سراغ رجال مذهبي را ميگيرند، يکي رجال سياسي دوران معاصر را الگوي خود قرار ميدهند، يکي بهسخنرانان و گويندگان مشهور دل ميسپارند، تعداد ديگر از بازيگران نقشهاي سينمايي لذت ميبرند و بخش قابل توجهي هم رفتارها و عملکردهاي والدين خود را سرمشق قرار خواهند داد. در اين صورت است که نقش خانوادهها بهطور برجسته خود را نشان ميدهد.
منابع:
صعادی، زهرا. مهرابی زاده هنرمند، مهناز. نجاریان، بهمن. احدی، حسن. عسگری، پرویز. (1389). بررسی تاثیر آموزش هوش هیجانی بر کاهش پرخاشگری و افزایش سازگاری فردی – اجتماعی در دانش آموزان دختر سال دوم متوسطه شهرستان اهواز. فصلنامه یافته های نو درروانشناسی
افجه اي ، علي اکبر (1369). اهميت گروه در تأمين نيازهاي فردي ، فصلنامه مديريت، شمارهي 17.
ارونسون، الیوت. (1387). روان شناسی اجتماعی. ترجمه حسین شکرشکن. تهران: انتشارات رشد
الواني، مهدي، خويشتن شناسي مديران، (1373)، تهران، انتشارات نشرني .
بارکلی،راسل،کودکان نافرمان،(1392)، ترجمه حمید علیزاده و وجیه سالات سجادی،تهران، انتشارات رشد.
بازرگان ، زهرا .1376 .يازده قدم در رشد اخلاقي کودکان .پيوند . شماره 211 .
باهنر، ناصر،آموزش مفاهيم ديني همگام با روانشناسي رشد(1378)، تهران، سازمان چاپ ونشر بين الملل.
بی نام، با برگزیدگان بیندیشیم- ویژه نامه بزرگداشت هفته آموزشی دانشگاه فرهنگیان، اردیبهشت (94)، ناشر : معاونت آموزش و تحصیلات تکمیلی دانشگاه فرهنگیان
پارسا، محمد ..روانشناسي رشد، (1375)، چاپ دهم ، تهران : انتشارات بعثت .
پاک سرشت، (1386). نظریه های تربیتی و چالش های نظریه پردازی در آمورش و پرورش ایران.
پورافکاری، نصرت اله، طبقه بندی اختلالات روانی، (1379)، چاپ سوم- کاپلان، هارلورد- سادوک، بنجامین ،(1996)، انتشارات آزاده
جريس، بروس. الگوهاي تدريس،(1373)، ترجمه محمدرضا بهرنگي ، تهران انتشارات بعثت.
جویس دیوینی، بچههای خوب رفتارهای بد، (1391)، ترجمه مریم داداش زاده و مینو واثقی، ، تهران، انتشارات رشد.
حاجتی، فرشته السادات. اکبرزاده، نسرین. خسروی، زهره. (1387). تاثیر آموزش برنامه ترکیبی درمان شناختی رفتاری با رویکرد مثبت گرایی بر پیشگیری از خشونت نوجوانان شهر تهران. فصلنامه مطالعات روان شناختی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه الزهراء. دوره 4 شماره 3.
حسینی انجدانی، مریم. (1387). بررسی تاثیر تماشای کارتون های خشونت آمیز بر میزان پرخاشگری نوجوانان فصلنامه پژوهش و سنجش. شماره 15.
حسینی بیرجندی، سیدمهدی، نظریه ها و فنون خانواده درمانی،(1390)،تهران،انتشارات رشد.
جوادی، فاطمه ، سهرابی، فرامرز، فلسفی نژاد، محمد رضا، برجعلی، احمد(1387)، بررسی تأثیر سبک مداخله بر پرخاشگری پسران 11-4 ساله فصلنامه پژوهش وسنجش شماره 15
دادستان، پریرخ، روانشناسی مرضی تحولی،(1384) ، چاپ سوم، انتشارات سازمان مطالعه و تدوین (سمت).
دلاور،علی، روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی. (1386)، تهران . نشر ویرایش.
سعیدی، علی، کودکان پرخاشگر، زورگویی در مدارس، مجله پیوند، شماره 369، تابستان(1389).
سلحشور، ماندانا. (1378). پرخاشگری در کودکان و روش های رویارویی با آن. تهران: انتشارات واژه آرا.
سلطانی، حمیدرضا. اللهیاری، عباسعلی. رسول زاده طباطبایی، سید کاظم. سلطانی، نادیا. (1389). تاثیر تم های موسیقیایی بر کاهش پرخاشگری دانشجویان. فصلنامه افق دانش. دوره 16 شماره 4.
شارع پور، محمود، (1390)، جامعه شناسی آموزش و پرورش،چاپ نهم، انتشارات سمت
شیلینگ، لوییس،(1379)، نظریه های مشاوره، ترجمه آرین، خدیجه، تهران، انتشارات اطلاعات
شریعتمدارى، على، اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، (1384)، تهران،انتشارات امیرکبیر،.
شعبانی، حسن، مهارتهای آموزشی و پرورشی،(1381)،، چاپ هفتم،تهران،انتشارات سازمان مطالعه وتدوین (سمت).
شکوهي ، غلامحسين، تعليم و تربيت و مراحل آن، (1375)، تهران انتشارات بعثت.
صانعى، پرویز، جامعه شناس ارزشها،(1391)، تهران،نشرگنج دانش.
صفاری نیا، مجید. (1388). روان شناسی اجتماعی در تعلیم و تربیت. تهران: انتشارات دانشگاه
پیام نور.
طوسی، محمدعلی، (1375)، مفهوم تازه ای از آموزش و پرورش در روزگار کنونی – فصلنامه مدیریت در آموزش و پرورش، شماره 14.
عاشوری، احمد. ترکمن ملایری، مهدی. فدایی، زهرا. (1387). اثربخشی گروه درمانی متمرکز بر ابراز وجود در کاهش پرخاشگری و بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی. مجله روانپزشکی و روان بالینی ایران. شماره 14.
عظیمزاده اردبیلی، فایضه. (1382). علل و مستندات حرمت ازدواج با غیر مسلمان. مجله فقه و حقوق خانواده. شماره 59.
علیمحمدی، زهرا. (1390). ملمان زن الگوی متفاوت و جدیدی برای دختران و نقش تربیتی آنها و شکل گیری ماهیت دختران و جلوگیری از خشونت در آنان. دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن.
عمید، حسن، فرهنگ لغت فارسی، (1389)، تهران، انتشارات امیرکبیر.
فرجاد، محمدحسین، آسیب شناسی و کجرویهای اجتماعی، (1383)،تهران،انتشارات سمت.
فرهمندیان، محمد. اسماعیلی، مجید. حاج آقالو، عباس (1383). راهنمای تشکیل شورای دانش آموزی مجامع شورا وشیوه ثبت فعالیت ها، گروه برنامه ریزی شورای دانش آموزی دوره ی ابتدایی، چاپ اول، تهران: انتشارات آزمون نوین.
فنی، زهرا، بررسی عللخشونت نسبت به زنان، دیدگاهها و تئوریها،(1374)،پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا
فلسفي، محمد تقي، کودک از نظر وراثت و تربيت ، (1375)، تهران، هيئت نشر معارف اسلامي.
قائمی، علی، تربیت و بازسازی کودکان، (1385)، چاپ 12، تهران، انتشارات امیری.
قاسمی، وحید. ذوالاکتاف، وحید. نورعلی وند، علی. (1389). جامعه شناسی ورزش. تهران: انتشارات جامعه شناسان
قریشی، باقر شریف. (1376). نظام تربیتی اسلامی. فجر. وزارت فرهنگ اسلامی. اداره تبلیغات.
قورچیان، نادرقلی،(1374)، رشد و تحولات برنامه درسی، تهران، مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی درآموزش عالی
کاپلان.هارولد، سادوک. بنيامين، خلاصه روانپزشکی، ترجمۀ نصرت اله پورافکاری،(1381)، چاپ12، تهران، انتشارات آزاده،جلد1-2-3-4.
کارييو، روبر(1381)«مداخله روانشناختي-اجتماعي زودرس در پيشگيري از رفتارهاي مجرمانه»ترجمه علي حسين نجفي ابرندآبادي، مجله تحقيقات حقوقي، شمار35و36.
کاردان، علی محمد(1382)، حجه الاسلام والمسلمین علیرضا اعرافی، محمد جعفر پاک سرشت، علی اکبر حسینی وحجه الاسلام حسین ایرانی چاپ پنجم، انتشارات مهر قم.
کریمی، عبدالعظیم. (1388). مراحل شکل گیری اخلاق در کودکان با تأکید بر رویکردهای تحولی. نشر عابد.
کديور، پروين. روانشناسي اخلاق، (1378)، تهران، انتشارات آگاه .
کلوروسو، باربارا، قلدر توسری خور و تماشاچی، ترجمه مرجان فرجی، (1392)، انتشارات جوانه رشد .
کراهه، باربارا، پرخاشگری از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، ترجمه محمد حسین نظرینژاد، (1390)، تهران، انتشارات رشد.
کرلینگر،فرد.ان، مبانی علوم در پژوهشهای رفتاری، ترجمه حسن پاشا شریفی و جعفر نجفی رند، جلد دوم، انتشارات آوای نور.
کرومبولتز،جان دی، تغییر دادن رفتار کودکان و نوجوانان، ترجمه یوسف کریمی، (1389)، چاپ هشتم، تهران ، انتشارات فاطمی .
کیمبل وایلز، مدیریت و رهبری آموزشی، (1383)،تهران، مترجم طوسی، محمد علی، انتشارات کوهسار
گانتر، بری. (1388). اثر بازیهای ویدیویی و رایانه ای بر کودکان. ترجمه سید حسن پورعابدی نایینی. تهران: نشر جوانه رشد
گلچین، مهری. (1381). تمایل به پرخاشگری در نوجوانان و نقش خانواده پزشکی و خدمات بهداشتی- درمانی قزوین. شماره 21
گنجي ، حمزه ،روانشناسي رشد،( 1376)، تهران، انتشارات بعثت .
گودوین،دانلدفوبی، ترجمه نصرت اله پورافکاری،(1376)، چاپ سوم،تهران، انتشارات رشد.
لطف آبادی، حسین، آزمونهای روانی، شناختی برای مشاورۀ کودک،(1377)،چاپ نسخه انتشارات آستان قدس رضوی .
محسنی تبریزی، علیرضا.(1383). وندالیسم، انتشارات تهران.
محسنی تبریزی، علیرضا. رحمتی، محمد مهدی. (1381). سیری در مفاهیم و نظریه های خشونت، پرخاش و پرخاشگری و ارائه مدل علی توصیفی خشونت در ورزش. نامه علوم اجتماعی شماره 19.
محمد نسل، غلامرضا. (1389). فرآیند پیشگیری از جرم. فصلنامه حقوق دانشکده حقوق و علوم سیاسی.
مجتهدزاده، فاطمه السادات. نیسی، عبدالکاظم. (1388). مقایسه اضطراب، افسردگی ، پرخاشگری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای ناپدری و نامادری و پدر و مادر واقعی شهرستان اهواز. فصلنامه یافته های نو در روان شناسی.
معتمدین، مختار. عبادی، غلامحسین. (1386). نقش باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر شیراز. فصلنامه دانش و پژوهش در علوم تربیتی. شماره 1.
منطقی، مرتضی. (1387).بازیهای ویدیویی و رایانه ای. تهران: نشر عابد.
موسوی چلک،حسن، مددکاری اجتماعی،(1386)، تهران، انتشارات سازمان مطالعه تدوین (سمت).
میلانیفر، بهروز، روانشناسی کودکان و نوجوانان استثنایی، (1381)، چاپ هفتم، تهران، انتشارات قومس.
میلر، جى. پى. نظریه هاى برنامه درسى، ترجمه محمود میرمحمدى،(1389)، چاپ هفتم، تهران، سمت،.
میالاره، گاستون،(1375)، معنی وحدود علوم تربیتی، جلد دوم، ترجمه کاردان، علی محمد، انتشارات دانشگاه تهران
واحدی، شهرام. فتحی آذر، اسکندر. حسینی نسب، سید داوود. مقدم، محمد. (1387). بررسی پایایی و روایی مقیاس پرخاشگری پیش دبستانی و ارزیابی میزان پرخاشگری در کودکان پیش دبستانی ارومیه. فصلنامه اصول بهداشت روانی. شماره
هومن،حیدر علی، روشهای تحقیق در علوم رفتاری،(1383)، چاپ13،تهران، انتشارات.
ياسايي، مهشيد رشد و شخصيت کودک ،(1376)، تهران، نشر مرکز.- یعقوبی، کژال. سهرابی، فرامرز.
Anonymous. (1998), Us department of education. Violence and discipline problems in u.s.poblic schools: 1996- 97. Department of Education
Beaty, l. A. Alexeyev, E. B. (2008), The problem of school bullies, what the research tells us. Adolescence, pp. 1- 11.
Bourdieu, P. (1984) distinction: Asocial critique of the judgment of taste; Cambridge: Harvard university press.
Combrink-Graham, L. (1989), Children in family context: perspectives on Treatment. New York: Guilford press.
Coleman , j (1988) ; "social capital in the creation of human capital", in L.J.saha(Ed.),international Encylopedia of the sociology of education ;OXFORD: pergamon
Dewey, J. (1916), democracy and education: newyork, macmillanco.
Dreeben, r. (1968), on what is learned in school: Massachusetts, Addison- Wesley.
Parsons, T. (1952), "The school as a social system: som of its functions in american society". The social system, New York: free Press. Harvard education review, 29(4) pp. 297- 318.
Seals, D. young, J. (2003), bullying and victimization: prevalence and relationship to gender, grade level. Ethnicity, self – esteem, and depressiofdoles 38, pp. 735- 747.
Rigby, k. slee, P.T. (1993), dimensions of in terpersonal relation among australion children and implications for psychological well- being journal of social psychology, 133(1), 33- 34
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=63464. 2016 aut4
Waters, M. & r. crook, (1990), sociologyone, melbournce: longman cheshire
Welsh ,B. (2007), Science and Politics of Early Crime. Prevention: The American Experience and Directions for Canada, Department of Criminal Justice and Criminology University of Massachusetts Lowell, Volume 1: March/mars.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
فعلا که والدین اندازه سر سوزنی به بچه های خود ادب و تربیت نشان نمی دهند
و تمام بار پرورش و تعلیم و تربیت بچه های عزیز خود را بر سر معلمین مظلاوم و بی گناه انداخته اند
هر بچه ای بدون اینکه سختی بکشد با پول بابایی خود صاحب زن و بچه میشه
اکثر والدین فقط در فکر هوسرانی و ولگردی خود هستند
به خاطر همین است که تحمل شغل معلمی و کار کردن در ان بسیار سخت و طاقت فرسا شده