صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

محسن بیدی - هنرآموز ، سرپرست بخش - استان خراسان رضوی

بررسی وضعیت تحقیق و پژوهش در آموزش و پرورش ( بخش آخر )

متاسفانه در آرشیو های اکثر مشتریان و دانش آموزان من بیش از چند صد گیگا بایت فیلم و سریال های ایرانی ( به صورت کپی ) هست که در ابتدای تمامی آنها تهیه کننده اثر، بیننده را دعوت به خرید نسخه اصلی کرده است و عدم رضایت خود را از کپی های غیر مجاز داد زده ... اما به قول معروف گوش اگر گوش من و ناله اگر ناله توست ، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است!

اوضاع موسیقی اما از همه جالب تر است. اگر گروهی از افراد جامعه که با موسیقی مخالف هستند ، آن را حرام دانسته و طبیعتا گوش نمی کنند را به حساب نیاوریم ... دیگرانی که از مشتریان پر و پا قرص موسیقی هستند و ضبط خودروشان یا player  هایشان همیشه در حال پخش موسیقی است با شنیدن واژه "خرید موسیقی" مطمئنا تعجب خواهند کرد!!

به عبارت دیگر اکثریت طرفداران موسیقی یا یک خواننده خاص با خودشان فکر می کنند که با انتخاب و گوش دادن به آهنگ فلان خواننده و البته طرفداری از او ، بر سر ایشان منت گذاشته و در حق اش لطف می کنند!!

وجود انواع و اقسام کپی های غیر مجاز از فیلم ها و آلبوم های موسیقی بازار شاهد این مدعاست به گونه ای که اگر ادعا کنید که فلان آلبوم موسیقی از فلان خواننده را خریده اید خیلی از آشنایانتان شما را به دلیل دور ریختن پول تان سرزنش کنند!!

خود من هیچ علاقه ای به موسیقی پاپ نداشته و ندارم اما ذکر یک مطلب را خالی از لطف نمی دانم:

 مراسم ترحیم یکی از خوانندگان پاپ به نام مرتضی پاشایی برگزار شد و استقبالی که از این مراسم در شهرهای ایران انجام گرفت، کم سابقه و تا حدودی بی سابقه بود  و کار تا آنجا بالا گرفت که نیروی انتظامی دخالت کرد و جامعه آن چنان ملتهب شد که جلسات نقد و بررسی و برنامه های تخصصی برای نقد این رفتار جامعه ترتیب داده شد. بدون شک حرکت خودجوش مردم در بزرگداشت یک هنرمند آن هم در این وسعت و اندازه، عملی قابل تقدیر و در کنار آن قابل بررسی است اما سوال اینجاست که چند درصد از این جماعت متاثر و سینه چاک، که چنان زار می زدند که انگار یکی از نزدیکان شان به آن دنیا رجعت کرده ، در زمان حیات این خواننده برای گوش دادن به آلبوم هایش پول پرداخت کرده بودند؟

مشکل این مردم و البته این جماعت این است که دزدی را فقط از دیوار مردم بالا رفتن دانسته و مورد دزدی را هم فقط مال و منال می دانند و بس.

research

در شرع مقدس اسلام برای دزدی های معمول و رایج قوانین و مجازات سختی پیش بینی شده است و همه می دانیم که مجازات شخصی که اصرار بر دزدی ( بعد از دستگیری های پیاپی) داشته باشد قطع ید و در مراحل بالاتر مرگ است. اما برای چنین دزدی هایی هیچ قانون تعریف شده ای نیست و مخصوصا برای استفاده غیر مجاز از برنامه ها و نرم افزار های ساخته شده در آن سوی مرزها که اکثر آنها در ایران نماینده فروش دارند هیچ قانون مدون و جامعی وجود ندارد و شرکت های بخت برگشته خارجی  مصداق این جمله شده اند  که " کافرند و استفاده از این نرم افزار ها حلال!!)

آیا برای  ملتی که داعیه فرهنگ و تمدن چندین هزار ساله داشته و قبل از نام کشورشان از واژه زیبای "اسلامی" استفاده می کنند. داشتن چنین فرهنگی برازنده است؟

6. سطحی کار کردن (سمبل کردن) به جای کمال گرایی

"اگر می بایست چندان تامل کنم که خامی های کارم همه پخته و کاستی های آن همه برطرف شود، نگارش این کتاب هرگز به پایان نمی رسید" این جمله را "دای دون"  فرزانه ی چینی - که هفتصد سال پیش تاریخ خط چینی را تدوین کرده است- در مقدمه کتابش آورده و خیلی از نویسنده های بزرگ نیز در ابتدای کتاب یا نوشته شان برای اینکه نشان دهند که با وجود تمامی تلاش ها و کوشش هایشان هنوز هم از نتیجه کار راضی نیستند به این جمله استناد می کنند. نویسنده های کتاب تاریخ تمدن و کتاب کوچه، احمد شاملو و بسیاری بزرگان دیگر از این جمله در مقدمه کتابشان استفاده کرده اند تا نارضایتی ( به زیان دیگر تواضع) خود را از حاصل کارشان اعلام کنند اما این روحیه کمال گرایی و این حس تلاش گری و در عین حال ناکافی دانستن تلاش ها در انجام یک تحقیق یا پژوهش در جامعه امروز ما چقدر نمود دارد؟

مرحوم محمد زهرایی (مدیر انتشارات کارنامه) که در میان نویسندگان و ناشران به وسواس خاص و دقت نظر برای انتشار کتاب مشهور بود را شاید بتوان تنها ناشری دانست که کتاب‌های انتشاراتی خود را تماما می‌خواند و در ویرایش و پاکیزه سازی آنها نقشی جدی و تعیین کننده داشت. رایزنی و گفت‌وگو با نویسندگان و مترجمان آثاری که خود انتشار می‌داد جزو ضروریات کاری او بود. فراهم کردن اسناد و کتاب‌های موردنیاز مولف و همکاری و همراهی مستمر با او نیز در زمره خصوصیات این ناشر باسابقه به شمار می‌رفت.

پروسه آماده شدن کتاب در کارگاه نشر کارنامه معمولا ضریبی از سال بود! که در بعضی از موارد مثلا" کتاب مستطاب آشپزی" اثر نجف دریابندری به 12 سال کشیده شد و در نوع خودش رکورد بی نظیری بود. اما در بازار نشر امروز ما مگر چند نفر امثال محمد زهرایی پیدا می شود؟

امروزه بازار نشر کتاب پر از ملغمه هایی کپی شده از صفحات اینترنت است که نویسنده ( ببخشید کپی کننده) آن حتی زحمت یک ویرایش ساده متن را هم به خودش نداده است و قس علیهذا!

سمبل کردن و یا به عبارت دیگر ماست مالی کردن کار چیزی است که امروزه نه در بازار نشر که در تمام امور روزمره از صنعت گرفته تا کشاورزی به چشم می آید و دود آن هم به چشم همه افراد جامعه – حتی صاحب آن کار – می رود

صنعتگری که قطعه ای را تست نکرده ، آماده نشده و با مواد نامرغوب  تحویل بازار می دهد شاید به علت اینکه وقت ندارد ، کشاورزی که به محصولش در زمان توزیع به بازار، و نه دو ماه قبل از برداشت ،  سم می زند– شاید به علت اینکه وقت ندارد. دکتری که در نیم ساعت به جای دو مریض ، بیست مریض را ویزیت می کند، شاید به علت اینکه وقت ندارد و معلمی که به برگه ها و تحقیق های نخوانده دانش آموزان و دانشجویانش  ، نمره بدون ضابطه – یا رابطه- می دهد باز هم به علت اینکه وقت ندارد ، همه مثل هم اند و پای درد دلشان که بنشینی همه از یک چیز می گویند اینکه : چه کسی وقت دارد و دلت خوش است و از این حرف ها...

آن وقت چه توقعی می رود از دانش آموز و دانشجویی که برای تحقیق دست به دامان اینترنت و کافی نت می شود و پول خرج می کند و تحقیق می خرد! چون می بیند که همان را هم نخوانده نمره می دهند! و البته که وقت اضافی ندارد و باید فکر نان باشد که خربزه...

وقتی کار به جایی می رسد که یک نشریه وزین این مملکت ( و نه یک نشریه زرد) که اتفاقا پر تیراژترین نشریه جوانان هم هست (همشهری جوان) در آخرین شماره اش در چهار صفحه ناقابل فوت و فن مقاله دزدی و سمبل کردن تحقیق و دور زدن استاد را به خواندگانش آموزش تصویری می دهد و تیتر مطلبش هم می شود: مقاله نویسی در سه ثانیه!!  تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

سمبل کاری و سطحی کاری آفت بزرگی است که می تواند علت اصلی توسعه نیافتن یک جامعه باشد و در دنیای امروز که اکثریت کشورها به شکلی خیره کننده در حال پیشرفت هستند به بزرگترین معضل فرهنگی جامعه ما تبدیل شده است و جامعه به این خاطر مانند قطاری که ترمز اضطراری اش را کشیده باشند در وسط بیابان عقب افتادگی و بی هویتی ایستاده است.

اینها همه آن دلایلی است که اکنون که مشغول نوشتن این نوشتار هستم به خاطرم رسید و

و اما نیمه پر لیوان:

در زمینه گسترش فرهنگ پژوهشی ، نهاد آموزش و پرورش راه كارهای متعددی را تا كنون در قالب تاسیس مراكز پژوهشی ، طرح ها و برنامه هایی در سطح دانش آموزان و معلمان به اجرا در آورده است كه برخی از آن ها عبارتند از :

الف ) تاسیس پژوهشکده های آموزش و پرورش

در این مورد وقت برای تحقیق پیدا نکردم و نمی دانم که اوضاع آن چگونه است. اما اگر بخواهم با تکیه بر جستجوهای اینترنتی و اوضاع وب سایت و به روز بودن در موردشان قضاوت کنم باید بگویم که فقط در پایتخت حرکت هایی شده و اوضاع آن در شهرهای کوچک و یا حتیی بزرگ به هیچ عنوان جالب نیست.

ب) طرح معلم پژوهنده

مبنا و فلسفه معلم پژوهنده (كوتاه نمودن فاصله نظر و عمل ـ مشاركت معلمان در پژوهش). طرفداران بحث معلم پژوهنده بر اين باورند كه پژوهش‌هاي مرسوم و دانشگاهي در اغلب موارد چندان سودمند نبوده و نتايج آنها در عمل مشكلات ياددهي و يادگيري را به نحو مطلوب حل ننموده است و زبان پژوهش‌هاي مرسوم به گونه‌اي نيست كه معلمان با مطالعه گزارش‌هاي تحقيق در صورت دسترسي داشتن بتوانند در بهسازي روش‌هاي آموزش از آنها استفاده كنند.
به منظور دسترسي به اهداف مذكور برنامه معلم پژوهنده از سال 75 با برنامه‌ريزي، سياست گذاري نظارت و هماهنگي پژوهشكده تعليم وتربيت و با مشاركت فعال شوراي تحقيقات استان ها در سراسر كشور به اجرا درآمده است.

البته آن طور که از شواهد پیداست این موضوع هم یک کار روتین و شسته رفته تبدیل شده که هر سال در یک بازه زمانی خاص برگزار شده نفرات برتر را انتخاب کرده و به کار خود پایان می دهد و حاصل کار؟ ما که چیزی ندیده ایم!

ج ) پژوهش سراهای دانش آموزی

حرکت جالبی است . پژوهش سرا ها برای دانش آموزان مکان های دل فریبی هستند که معمولا بودن در آنها یا ارتباط با آنها باعث افتخار یک دانش آموز است.

اگر یک پژوهش سرا با برخوردار بودن از امکانات به روز و کافی بتواند نیاز های پژوهشی دانش آموزان را جواب داده و عطش آنها را برای فراگیری مسائل روز  فرو بنشاند که یک امر مبارک است ، در غیر این صورت اگر قرار باشد به یک پاتوق دانش آموزی  و محلی برای  آشنایی و رفاقت تبدیل شده و در بهترین حالت با مواد و امکانات از رده خارج کشفیات گالیله و نیوتون را به دانش آموزان نشان دهد و آزمایشگاه های مدارس را عینا تکرار کند همان بهتر که درش را تخته کنند و فضایش را هم به درد دیگری اختصاص بدهند!

د ) واحد درسی مطالعات پژوهشی

این درس هم به سرنوشت دروس اختیاری دیگر دچار گردیده است. در هر صورت چیزی نگوییم بهتر است.

ه ) مسابقات انشاء و مقاله نویسی

فکر می کنم در این مورد باید یک بار برگردیم و از ابتدای مقاله تا همین سطر را دوباره مرور کرده و در این مورد خاص نتیجه گیری کنیم.

و ) پژوهش های دانش آموزی

ظاهرا اوضاع بهتری دارد. همیشه عاشق دانش آموزانی هستم که با علاقه و اشتیاق از پژوهش صحبت کرده و آماده انجام آن هستند. اینها افرادی هستند که چون هنوز درگیر بوروکراسی های بیهوده اداری و دیگر موانع غلط یا درست نشده اند بسیار پر انرژی و البته کارآمد هستند. به نظر من باید مثل یک مدرسه فوتبال در یک کشور اروپایی که بازیکنانش را در سنین کودکی انتخاب کرده و پرورش می دهند، روی دوره دبستان تمرکز کرده و ابتدا به دانش آموز عزت نفس و راست گویی آموخته و سپس درهای پژوهش را به رویش باز کنیم.

خلاصه و نتیجه گیری:

نیمه خالی لیوان را و البته نیمه پر اش را ( که چندان هم پر نیست) دیدیم. قبول دارم که اینها همه نظر شخصی است و ممکن است نظرات مخالفی هم داشته باشد. قبول دارم که تند رفتم و شاید اوضاع به این صورت فجیع که گفته شد نباشد (امیدوارم) و قبول دارم که در کنار همه این نابسامانی ها حرکت هایی بسیار قوی – هر چند اندک- می شود و امید جامعه هم به همین حرکت هاست ؛ اما تا فلک را سقف نشکافیم و طرحی نو در نیاندازیم بعید می دانم که به سرمنزل مقصود برسیم.

تحقیق و پژوهش در جامعه یک اساس و یک پیش نیاز ضروری برای توسعه است. تیتر های بالا که به نوعی علت های توسعه نیافتگی بود شاید هنوز هم تکمیل نیست. به این دلیل که این مقاله در کمترین زمان و به صورت مستقیم توسط نگارنده تایپ شده و بیشتر بر مبنای اطلاعات عمومی است و نه یک تحقیق جامع و مدون و بر مبنای مشاهدات یک نفر است و نه برآیند دیدگاه یک جامعه ... شاید هنوز هم باشند دلیل ها و علت هایی که باعث و بانی اوضاع فعلی هستند و یحتمل از دید نگارنده پنهان مانده است.  اما دلایل شمرده شده بالا نیز کم اهمیت نیستند و امیدوارم روزی برسد که تمام جامعه به این بینش برسند که در بازی های  روزگار وقتی برنده اند که همه جامعه برنده باشند.

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر

که ای نور دیدگان به جز از کشته ندروی

بخش اول

بخش دوم

ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

 

 

یکشنبه, 26 بهمن 1393 20:44 خوانده شده: 3193 دفعه چاپ

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور