1-مدرک گرایی جامعه
به نظر من اگر از پدر یا مادر یک دانش آموز بپرسید که دوست دارند - یا به زبان ساده تر مجبور می کنند - که فرزندشان در آینده چه شغلی داشته باشد بیش از 80 در صد آنها واژه دکتر یا مهندس را به زبان می آورند.
بی مهری به علوم پایه در این مملکت سالیان بسیاری است که جریان دارد و نگاه جامعه به کسی که صرفا فیزیک، ریاضی و یا یکی از علوم پایه را - حتی تا مدارج عالی - خوانده است ، نگاهی شایسته و برازنده چنین فردی نیست...
معضل دیگر در مورد رشته های علوم پایه این است که با اینکه تلاش دانشجویان این رشته ها بیش از هم صنف های خود می باشد به همان میزان نیز آینده فارغ التحصیلانش در کشورمان نامشخص است. ناامیدی، عدم اشتغال، ملموس نبودن نتایج تحقیقات علمی و… را می توان از مولفه های این آینده مبهم برشمرد.
در تاریخ علم مسلمانان، علوم پایه شامل رشته های شیمی، فیزیک، ریاضی و آمار، زیست شناسی و علوم زمین از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.پایه نظری، بنیان و ارکان تمامی شاخه های دانش بشری و رشته های دانشگاهی، همین رشته های علوم پایه هستند.
بسیاری از دانشگاه های کشورهای توسعه یافته سالانه در این حوزه سرمایه گذاریهای زیادی را به عمل می آورند وبا بهره جویی از علوم پایه، زمینه های توسعه را در قلمرو صنعتی، علمی و فنی به وجود آورده اند و اکنون بسیاری از این کشورها سرآمد کشورهایی محسوب میشوند که در تولیدعلم شاخص هستند.
نکته قابل توجه اینجاست که دنیای توسعه یافته و دانشگاه های معتبر جهان بهترین ها را در دانشگاه های خود در این رشته ها به کار می گیرند اما در کشور ما به علت نداشتن بازار کار خوب، انزوای این رشته ها ودلایلی از این دست، شرکت کنندگان برتر در کنکور سراسری و به اصطلاح نخبه های جامعه ، عمدتا رشته هایی غیر از علوم پایه را انتخاب میکنند چراکه فارغ التحصیلان این رشته ها نمی توانند به کسب کار و جایگاه هم شان این رشته ها در کشور بیندیشند.
در بررسی ریشههای کم توجهی به علوم پایه در کشور، به موارد زیادی می توان اشاره کرد که عمدتا به نگاه سنتی حاکم بر عرصه علم و دانش کشور بر می گردد؛ همان دیدگاهی که رشته های فنی و مهندسی و پزشکی را نسبت به علوم پایه ارجحیت بخشیده است و علت اصلی آن نیز نظام آموزش عالی نوین کشور است که تحقیق و پژوهش در آن هیچ جایگاهی نداشته و بر اساس نیاز بازارو نه جامعه تصمیم گرفته و اجرا می کند. خانواده ها نیز به همین صورت از سیستم حاکم بر جامعه و آموزش عالی تبعیت کرده و محدودیت هایی برای فرزندان شان ایجاد می کنند.
هفته نامه همشهری جوان در یکی از شماره هایش به بررسی این وضعیت بغرنج در میان مردم پرداخته و با یکی از رتبه های برتر کنکور سال 92 که قصد تحصیل در رشته ریاضی محض را داشت مصاحبه انجام داده بود. اصلی ترین مشکل برای تحصیل این فرد نخبه در رشته ریاضی مخالفت صرف والدین این دانش آموز بود که طبق معمول و به شدت با ثبت نام فرزندشان در رشته های علوم پایه (مثلا ریاضی محض) مخالفت داشتند و ادامه تحصیل ایشان در یکی از رشته های مهندسی را بیشتر می پسندیدند!!
وقتی فارغ از علاقه فرد و دایره توانمندی هایش که مهمترین چیزهاست ، صرفا اسم مدرک و یا شغل فرد مهم می شود – که نباید بشود- چه انتظاری از وضعیت تحصیل و تحقیق و پژوهش می توان داشت ؛ چرا که تمام اینها وسیله اند و اصل و هدف همان مدرک است و هدف وسیله را توجیه می کند و آخر کار چیزی همانی می شود که الان شاهدش هستیم.
وقتی علوم پایه که اساس و شالوده اش مشاهده ، تحقیق و پژوهش است به حاشیه رانده و ناچیز انگاشته شود باید هم اوضاع پژوهش در جامعه به این شکل باشد.
وقتی نخبه های ما به جای تحصیل در رشته های علوم پایه و تولید علم باز کردن عرصه پژوهش برای کشور به رشته های فنی یا پزشکی بروند و برج بسازند یا حداکثر لاپاروسکپی کنند، پژوهش مانند یک بچه سرراهی می شود که هر کس به آن می رسد لگدی به پهلوی نحیفش خواهد زد.
2. روتین شدن تالیف ، تحقیق و پژوهش
یک تحقیق درباره فلان موضوع می خواهم (یا برای خودم و یا بچه ام!).جمله ای که اکثر همکاران من که در زمینه کامپیوتر فعالیت دارند به وفور از زبان سایر همکاران شان شنیده اند.
مگر می شود از انجام چنین کار ساده ای سر باز زد. در این شرایط اگر بخواهی نصیحت کنی که فرزند شما بهتر است خودش تحقیق کند و با چهارچوب آن تحقیق آشنا شود، مطمئنا به کم کاری یا حال و حوصله نداشتن متهم می شوی.به همین دلیل است که همکاران من علی رغم میل باطنی با یک جست و جوی ساده و copy paste ساده تر و شاید کمی هم ویرایش ، یک فایل چاپ شده را به همکار می دهند و به اصطلاح شر را می خوابانند!!
پسر یا دختری که در مدرسه از طرف معلم مامور به انجام تحقیق می شود و با چنین ترفندی به راحتی به خواسته اش می رسد و هیچ زحمتی برای انجام آن متحمل نمی شود از همان ابتدای کودکی یا نوجوانی به راهی می رود که انتهایش ترکستان است.
معلمی که تا نیمه شب درگیر مشکلات کاری و زندگی اش بوده و اصلا وقت بازرسی یا حتی سوال در مورد آن تحقیق را از دانش آموز نداشته و صرفا با دیدن تحقیق و حداکثر توزین آن !! ، نمره مناسبی برای دانش آموزش در نظر می گیرد نیز ، خواسته یا ناخواسته به این معضل دامن می زند.
و این گونه است که دیدن تحقیق های دانش آموزی با فونت های درشت که فقط کاغذ بی زبان را اسراف می کند و نویسنده ای که (یحتمل همان صاحب کافی نت بوده) فقط زحمت تایپ صفحه اولش را کشیده و بقیه اش را عینا کپی کرده و معلمی که آنها را نخوانده ،عینا تحویل ماشین بازیافت شهرداری می دهد، این روزها بد نمایشی است برای اجرا و بد سوهانی است برای روح ...
کافی است نگاهی به تحقیق ها و پژوهش های صورت گرفته در آموزش و پرورش (مثلا همین ناحیه خودمان) انداخته و گوشه ای از متن آنها را در اینترنت search کنیم تا به عمق فاجعه پی ببریم
3. عدم وجود سیستم جامع بازرسی و عادی شدن کپی های غیر مجاز
هر چند وجود یک سیستم بازرسی جامع و قوی برای جلوگیری از بروز چنین ناهنجاری های اجتماعی که اساس و بنیان پیشرفت هر جامعه ای را نشانه می رود کاملا لازم است.اما در جامعه ای که چنین دزدی ها و راحت طلبی هایی به شدت عادی و پیش پا افتاده است آیا چنین سیستم بازرسی – هر چند قوی- قادر به انجام کار خاصی هست؟
ابتدا وجدان فرد باید او را از این کار منع کند. به عبارت دیگر فضای جامعه این قبیل کارها را چنان محکوم کرده و تقبیح نماید که فرد در هنگام انجام آن احساسی همانند یک شخص متقلب داشته باشد.
(البته نکته جالب اینجاست که اکثر دانش آموزان ما تقلب در امتحان را به منزله زرنگی دانسته و عملا از انجام دادن آن هیچ ابایی ندارند!!)
در یک جامعه سالم و پویا، فردی که به بلوغ کامل فکری رسیده باشد هیچ گاه برای رسیدن به هدفش به تقلب دست نخواهد زد و این کار را به نوعی در شان خود نخواهد دانست. تقلب را می توان به نوعی عمل افراد ناتوان به حساب آورد و یک فرد سالم با یک تفکر سالم به یقین از انجام این کار ابا دارد. اما در جامعه امروز ما تقلب و دیگر کلمات هم خانواده اش به عملی بسیار عادی و پیش پا افتاده تبدیل شده است.
از امتحان ها و آزمون های دانشگاه ها که بگذریم حتی آزمون های ادواری و دوره های ضمن خدمت همکاران هم از این قائده مستثنا نبوده و معلمی که باید خودش الگو و چراغ راهی برای نسل نوجوان و جوان باشد نمره های آزمونش را بعضا با تقلب می گیرد.
در حالی که تقریبا تمام مراجع ما تقلب در امتحانات دانش آموزان و دانشجویان یا آزمون های ادواری کارکنان دولت و ... را جایز ندانسته و شغل احراز شده یا اضافه حقوق دریافتی به واسطه آن آزمون را خالی از اشکال نمی دانند، مع ذالک اکثریت قریب به اتفاق جامعه امروز ما اگر شرایط لازم برایشان فراهم باشد از انجام این کار پرهیز نکرده و در پاره ای موارد اگر بتوانند حتی فضای لازم را نیز برای خودشان مهیا می کنند!! دامنه این کار تا آنجا رشد کرده که در طنزهای روزانه و گاهی در نشریات هم به آن پرداخته شده و اگر کسی هم پیدا شود و در نقد این رفتار و عمل زشت سخن براند او را به تحجر محکوم کرده و به سخره اش می گیرند.
4. بوروکراسی های بیهوده اداری
بوروکراسی و به تبع آن فساد چیزی است که در تمامی دولت ها و حکومت ای امروز دنیا – کم یا زیاد- وجود دارد و به نظر من انکار آن در جامعه امروز ما ، مانند این است که وجود آفتاب را در یک روز روشن منکر شویم!! متاسفانه سیستم اداری ما نیز از این قائده مستثنا نبوده و آلوده به چنین معضلی می باشد.
وقتی رسیدن به یک رتبه اداری که در حالت عادی حتما باید به آن برسی و ظاهرا همه باید برسند! لازمه اش انجام یک تحقیق یا پژوهش می شود حاصل کار چیزی نیست جز لوث و بی اعتبار کردن پژوهش. چرا که به نظر من پژوهش هیچ گاه با اجبار پیش برده نمی شود و اصلا پژوهش یک عمل اختیاری است که ارتباط مستقیمی با میزان استعداد و علاقه فرد دارد و بهترین حالت این است که برای دست یابی یک کارمند به ارتقاء شغلی چند آیتم مختلف را به شخص متقاضی پیشنهاد بدهیم تا بر اساس علاقه و نه اجبار از بین آنها ( یکی هم پژوهش باشد) مورد دلخواهش را انتخاب کرده ارائه دهد ؛ نه اینکه بگوییم اگر رتبه می خواهی باید پژوهش کنی! مگرنه اینکه همه باید ارتقاء شغلی داشته باشند؟ و همه به این سکو دست پیدا خواهند کرد؟آیا همه پژوهشگرند؟ آیا همه توانایی و حوصله پژوهش را دارند؟
5 . عدم تبعیت از قانون کپی رایت
من ترجیح می دهم که تیتر این بحث را به جمله " دزدی آشکار فرهنگی" تغییر دهم.
متاسفانه دزدی های آشکار فرهنگی و بی اعتنایی به حقوق تولید کننده و مولف به قدری در این جامعه فراگیر ، عادی و معمولی است که شاید کمتر کسی باشد که به این معضل دچار نشده باشد.
دایره این قضیه به قدری پیچیده ، تو در تو و البته بزرگ و وسیع است که به نوعی تقریبا همه جامعه را درگیر کرده است.
دانش آموزی که تحقیقش را با یک جست و جوی ساده از اینترنت و سایت های داخلی کپی می کند، دانشجویی که برای ارائه پایان نامه به دانشگاه به جای تحقیق و تالیف یک اثر ، خریدن آن را انتخاب می کند!! شهروندی که به جای دیدن نسخه اصلی یک فیلم کپی های غیر مجاز آن را – بعضا با قیمت فیلم اصلی !! – می بیند. حتی شخصی که بدون رضایت یک خواننده و یا آهنگ ساز اثر ایشان را از اینترنت دانلود کرده و گوش می دهد. همه و همه به نوعی درگیر این دزدی فرهنگی هستند و قبول کنیم که اگر بند آخر (موسیقی ) را محسوب کنیم ( که غیر از این هم نیست) بیش از 90 درصد جامعه ما به این معضل دچارند!!
به چند مثال ساده در این موضوع دقت کنید:
شاید برای شما هم پیش آمده که به دنبال حل یک مشکل و یا سوال جست و جوگری را باز کرده و به اصطلاح در اینترنت search کنید. اگر کمی در تیتر های وب سایت ها و جواب های به دست آمده دقت کنید به تارنماهای متعددی خواهید رفت که همه یک مطلب مشابه را در پاسخ به سوال شما درج کرده اند. انگار یک نفر یک مطلب خاص را در چندین وب سایت و آدرس اینترنتی آپلود یا بارگزاری کرده است !!
این رایج ترین نوع کپی های غیر مجاز است ؛ به عبارت دیگر چندین نفر فرصت طلب حاصل تحقیق و زحمت یک نفر را به اسم خودشان در یک وب سایت درج کرده و پز اش را می دهند و البته اگر بتوانند ملت را از نظرات کارشناسانه شان هم بی نصیب نخواهند گذاشت!!
ظاهرا از محسنات تکنولوژی آسانتر کردن کارهای روزمره است و این سهولت و آسانی تا آنجا پیش رفته است که شما برای سرقت یک مطلب از یک وب سایت و یا یک پایگاه جامع خبری و تحلیلی، نه نیاز به وسیله نقلیه دارید ، نه تاریکی شب و نه هیچگونه سلاح سرد. کافی است یک کار را در زمینه کامپیوتر خوب بلد باشد : copy و paste !!
بحث تبعیت از قانون کپی رایت دامنه بسیار گسترده ای دارد و در این هیاهو و بیداد هم حقوق مولفین و پدید آورندگان داخلی و هم خارجی به یغما رفته است.
از دانش آموزان رشته حسابداری در هنرستان که با نرم افزار های حسابداری ایرانی قفل شکسته کار می کنند تا دانشگاهیان و اساتیدی که آنها نیز به نوعی درگیر همین موضوع هستند ، به عبارت دیگر تمامی جامعه علمی امروز ما به تنها چیزی که اعتنایی ندارند : رعایت حقوق تولید کننده است.
تمامی دروس کامپیوتر ، الکترونیک و نقشه کشی ما با نرم افزار های کرک شده و به اصطلاح دیگر به سرقت رفته تدریس می شود.
حتی طراح، گرافیست و برنامه نویس ما که با آب و تاب از برنامه جادویی اش تبلیغ می کند و مشتریان را به خرید نسخه اریجینال و پرداخت هزینه دعوت می کند و البته باعث و بانی کپی های غیر مجاز برنامه اش را به قانون حواله می دهد و از ناله و نفرین بی نصیب نمی گذارد، خودش با نرم افزار قفل شکسته و باصطلاح کرک شده این جادو را انجام می دهد!!
در بعضی موارد کار تا آنجا پیش رفته و بغرنج شده که این قفل شکستن ها و هک کردن ها به منبع درآمد عده ای مبدل شده است.
به عنوان مثال آنتی ویروس nod 32 (یکی از محصولات شرکت آمریکایی ESET ) در ایران چندین نماینده فروش دارد که با قیمتی بسیار نازل، فروش محصولات این شرکت را به عهده دارند. چیزی که به طور معمول و هر روزه اتفاق می افتد و کاملا هم طبیعی شده وجود انواع و اقسام سایت های ارائه دهنده آپدیت آفلاین و crack های نرم افزار است و اکثریت قریب به اتفاق ایرانی ها هیچ گونه پولی بابت استفاده از این آنتی ویروس و آپدیت های غیر مجاز آن به شرکت واسطه پرداخت نمی کنن ، تا اینجای کار هم هیچ مسئله خاصی نیست و با اوضاع این روزهای جامعه قابل تحمل است.
اما قسمت جالب این ماجرا جایی است که چند شرکت ایرانی که به طور حتم چندین مغز متفکر این مملکت آن را می گردانند اقدام به راه اندازی یک سرور کرده و آپدیت های غیر مجاز را به صورت روزانه می فروشند !
کار به جایی رسیده که این بسته های به اصطلاح قلابی آنتی ویروس در تمامی فروشگاه های سطح شهر( دقیقا برابر با قیمت آنتی ویروس اصلی) دیده شده و حتی در نمایشگاه های بین المللی کامپیوتر هم به فروش رفته است!
در بحث رسانه های صوتی و تصویری هم وضعیت چندان جالبی نداریم و بعید می دانم که یک نفر از خواننده های این سطور بتواند ادعا کند که تا کنون هیچکدام از فیلم های ایرانی را از روی کامپیوتر و به صورت کپی مشاهده نکرده است!
ادامه دارد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
درپناه ورضای خداوند منان موفق وسلامت باشید .
آمین
علت وجود این مطلب با تمام غلط های نگارشی و املایی و البته بی سر و ته بودنش همان بحث قدیمی ارتقاء شغلی و حاشیه های آن است که به نوعی توفیقی اجباری محسوب می شد وگرنه این مطلب در حد و اندازه ای نیست که لیاقت چشمان شما و سایر همکاران عزیز را داشته باشد.
در مورد ولی نعمتمان هم به روی چشم ... باعث افتخار است که از طرف شما به پابوس ایشان برویم
دبیر
درود بر شما
پایین مقاله توضیح داده شده است .
موفق باشید .
از نظرات و عقاید و نتایج تحقیق شما بسیار استفاده کردیم...
به نظر این حقیر ، چاره کار نگرش عمقی به مسائل و پرهیز از سطحی نگریست . . یعنی فقط مطالبی که منتج به نتیجه باشند اجازه طرح ، و اجرا داشته باشند..چیزی که واقعیت را می سازد..یعنی حذف بسیاری از مطالب پوچ و بی معنی از کتب درسی مدارس ، دانشگاه ، روزنامه و مجلات..
لطف دارید
دقیقا همینطور است ... کاش می شد عزیزان مسئول و برنامه ریز در این وانفسای توجه به کمیت ، کمی هم به کیفیت پژوهش می اندیشیدند