مبانی شکلگیری جامعهی مدنی در تبریز[1]
مقدمه
اگر جامعهی مدنی را به تعبیر جامعهشناختی، همان جامعهی شهری بدانیم، تبریز مهمترین مرکز جامعهی مدنی جنوب ارس و شهر اولینهای ایران از لحاظ جذب و نهادینه کردن مؤلفههای مدنیت مدرن در عصر جدید است. اگر چه معنای لغوی جامعهی مدنی همان جامعهی شهریاست اما در ادبیات سیاسی- اجتماعی ایران مفهوم جامعهی مدنی، مفهومی عامتر از جامعهی شهریاست. جامعهی مدنی مورد بحث، جامعهایاست فراتر از جامعهی شهری صِرف اما هستهی اصلی و استخوانبندی این جامعهی مدنی در واقع شهر ایدهآل به مفهوم «وبری» است. زیرا مفاهیم مرتبط با جامعهی مدنی همچون آزادی فردی، آزادی سبک زندگی، آزادی عقیده و رأی و بیان، توزیع قدرت، سیستم اداری متکی به نخبگان بومی و شایستهسالار، برخورداری شهروندان از حقوق کامل فردی و اجتماعی، سیستم حقوقی مستقل و عرفی، تفکیک قوا، جریان آزاد تولید و مبادلهی کالا و تجارت و امثال آنها همگی برخاسته از ذهن و روح جوامع شهری بوده و در یک جامعهی شهری قابل تحققاند. تاریخ عصر جدید اروپا کاملاً مؤید این مدعاست. تمامی دستاوردهای تمدن مدرن حاصل کوششها و جوششهای شهری به ویژه طبقهی متوسط شهرنشین یعنی همان طبقهی بورژواست. حتی در بحبوحهی حاکمیت مطلق مثلث پاپ- پادشاه- فئودال در قرون وسطای اروپا، این مثلی معروف در فرهنگ اروپا بود که هوای شهر آزادتر است. اگر چه در شهرهای قرون میانهی ما (اگر واقعاً بتوان شهری پیدا کرد)، حاکمیتهای عشیرهای ایلات کوچرو و یا حاکمان ایلیِ مستقر در روستا بر شهرها نیز تسلط کامل داشتهاند و به همین دلیل برخی صاحبنظران معتقدند که در دوره قرون وسطای شرق میانه اصلاً جامعهای شهری وجود نداشته است.
واقعیت این است که سرشت شهرهای اروپایی با سرشت شهرهای ما متفاوت بوده و به ویژه به سبب وجود اقلیم متفاوت در شرق میانه با اروپا، این سرشت متفاوت تا به حدی بوده و هست که امروزه اکثر روستاهای اقلیم اروپا بیشتر ویژگیهای شهری دارند تا ویژگیهای روستایی و بالعکس شهرهای ما بیشتر ویژگیهای روستایی دارند تا ویژگیهای شهری. همچنین پس از انهدام کامل، خشونتبار و سراسری شهرهای منطقه در اواخر عصر آهن، شهرنشینیای که به شکل قلعه- شهرهای اشرافی در حال اعتلا بود، بهکلی به قهقرا رفته و دورهای از رکود و خلأ کامل تمدنی آغاز شده که موضوع مناقشهانگیزیاست؛ زیرا با طرح و بسط آن به عنوان یک مسئلهی مهم تاریخی در جامعهی ما، پردههای نمایشی که به عنوان تاریخ پرشکوه ایران برافراشته شده، رنگ میبازد، تمامی نظم ذهنی موجود از تاریخ به هم میخورد و تعصب ملی در جبهههای ملی فوران میکند!
البته این بدان معنی نیست که این فاصلهی بزرگ بین شهرهای واقعی جهان از جمله شهرهای اروپا با شهرهای ما طی ناشدنیاست. به هیچ وجه این چنین نیست زیرا در صد سال اخیر نمونههای نسبتاً موفقی از تجربهی تشکیل جوامع شهری با ویژگیهای نسبی شهری و به تبع آن شکلگیری جامعهی مدنی در شرق میانه قابل ارائه و بررسیاست؛ زیرا انسان عصر جدید توان خود برای عبور از محدودیتهای عینی (به عنوان مثال محدودیتهای تاریخ، اقلیم و جغرافیای طبیعی)و ذهنی (به عنوان مثال سنتهای روستایی، ایلی و کوچروی کهن) را به تاریخ ثابت کرده است.
برخی از ویژگیها و مؤلفههای شهریای که در این بحث مد نظرند عبارتند از؛ آزادی فردی، آزادی سبک زندگی، آزادی عقیده و رأی و بیان، توزیع قدرت، اقتصاد تجاری و صنعتی به جای اقتصاد زراعی و دامداری، وجود بازار دائمی تجارت و جریان آزاد تولید و مبادلهی کالا، وجود طبقات چندگانهی اجتماعی، وجود نهادهای اجتماعی اعم از نهادهای سیاسی، اقتصادی، صنفی، مسلکی و امثال آنها به مثابه نمودهای تجمیع مشابهتها و اجماع تفاوتها برای جهتدهی قوای اجتماعی برای ادارهی امور و تعیین سرنوشت جمعی، وجود مراکز اداری و مدیریتی با نخبگانی برخاسته از متن نهادهای موجود در خود شهر بر اثر شایستگیهای واقعی، وجود همبستگی نسبی بین شهروندان، باور به قدرت عقل و دانش دنیوی به جای باور به قدرتهای اساطیری و ماورائی، مقاومت در برابر هر گونه تمرکز قدرت در دست یک شخص یا گروه خاص و وجود سیستم حقوقی- قضایی عرفی و مستقل. همچنین وجود نمود عینی این ویژگیها که در زمینههای مهمی مانند طراحی شهری و پیکربندی شهر، معماری، سیستم حمل و نقل و امثال آنها نمایان میشود.
اگر چه شهری که دارای تمامی ویژگیهای فوق باشد، به تعبیر ماکس وبر، یک نمونهی آرمانی (İdeal type) بوده و ممکن است در واقعیت وجود نداشته باشد اما هر جامعهی شهریای که بیشترین شباهت را به آن نمونهی آرمانی داشته باشد، به جامعهی مدنی آیدهآل نزدیکتر خواهد بود. این ویژگیها مجموعهای از ویژگیهای مدنی میباشند که در مفاهمهای دو جانبه با تاریخ شهرهای جدید اروپا بهویژه توسط ماکس وبر مطرح شدهاند. هر چند برخی از صاحبنظران به دنبال نمونههایی از شهر مشابه به نمونهی آرمانی مورد بحث در تاریخ قدیم اروپا بوده و چند شهر یونان و رم باستان را نمونههایی نزدیک به نمونهی آرمانی مورد بحث تلقی کردهاند اما واقعیت این است که این تلقی ناشی از نوعی تاریخیگری و شیفتگی به یونان و رم باستان است. حتی برخی از صاحبنظران شرقی بهخصوص ایرانی راه افراط پیموده و نمونههایی نزدیک به شهر نمونهی آرمانی در تاریخ باستان ایران عرضه میکنند که متکی به روایات ذهنیاست نه فاکتورهای واقعی و عینی. جست و جوی بدون پیشداوری تنها به جهت یافتن نمونههای تاریخی مختلف از شهرها و جوامع انسانی با ساختارهای اجتماعی مختلف، تلاشی علمیاست اما مراجعه و جست و جوی تاریخی با نیت و هدف اثبات عقاید و باورهای پیشین، نه تنها دستاوردی علمی در بر نخواهد داشت بلکه خواسته یا ناخواسته به تحریف تاریخ نیز دست خواهیم یازید. بر این اساس چون ظهور جامعهی مدنی بر اساس مؤلفههای مدنیت شهری، پدیدهای جدید و حداکثر متعلق به دورهی بعد از رنسانس در اروپا و یکصد سال اخیر در شرق میانه است، به تاریخ بردن آن بهویژه در جغرافیای شرق میانه دستاوردی واقعگرایانه در بر نداشته و به اسطورهسازی و ایدهآلیسم تاریخی خواهد انجامید.
در جهان اسلام، شرق نزدیک و شرق میانه چهار شهر قازان (مرکز جمهوری خودمختار تاتارستان در کشور فدراتیو روسیه)، استانبول، باکو و تبریز پیشگام تبدیل شدن به شهری با ویژگیهای فوق و پیشتاز نهادینه کردن ویژگیهای جامعهی مدنی در خود بودهاند که از این میان بررسی مختصری دربارهی یکی از این ویژگیهای مورد بحث ارائه میشود. این بحث، بخش سوم از فصل سوم کتاب «ساختار اجتماعی شهر تبریز از دورهی سلجوقی تا عصر مشروطه بر اساس نظریهی شهر ماکس وبر»[2] میباشد.
شکلگیری نظامات اداری- سیاسی جدید بعد از انقلاب مشروطه
پس از امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدینشاه (14 مرداد 1285 هـ.ش)، تغییرات اساسی در ساختار اداری- سیاسی و مدیریتی ممالک محروسه ایجاد شد. انقلاب مشروطیت در واقع حرکتی نوین و بنیانی در جهت پایان دادن به استبداد حاکم و به تعبیر وبر «پاتریمونیالیسم شرقی» بود. اولین و مهمترین تغییرات ایجاد شده در راستای تأسیس نهادهای اداری- سیاسی جدید، تأسیس مجلس شورای ملی، تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی و عرفی شدن دستگاه قضایی بود. بدینترتیب مقدمات تفکیک قوای سهگانهی مقننه، مجریه و قضائیه به مثابه اولین شرط دموکراسی و سهیم شدن مردم در قدرت و کسب حقوق شهروندی از جمله حق تعیین سرنوشت، فراهم آمد. قوانینی که بعد از انقلاب مشروطه دربارهی تقسیمات جدید کشوری و سیستم اداری در مجلس شورای ملی تصویب شدند، عبارت بودند از قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی در 122 ماده در ربیع الثانی1325 هـ.ق. قانون بلدیه در 108 ماده در بیستم ربیع الثانی 1325هـ.ق و قانون تشکیل ایالات و ولایات و دستورالعمل حکام در 433 ماده و در دو ضمیمه با 26 ماده. بدین ترتیب اولین گامها در جهت مشارکت شهروندان در امور مملکتی برداشته شد. هر چند این حق به طبقات محدودی از جامعه داده شده بود اما به هر حال طبقاتی که طبق قوانین جدید صاحب حق دخالت و مشارکت در امور سیاسی مملکت شدند، به عنوان نمایندهی تمامی طبقات و اقشار جامعه در نظر گرفته شده بودند. گروهی از مشروطهخواهان برای اصرار بر تدوین هر چه زودتر قانون اساسی در کنسولگری انگلیس تحصن نمودند و کنسولگریهای انگلیس و روس نیز جریان انقلاب را میپاییدند و به شدت در جریان امور دخیل بودند و این چهار کانون مهم سیاسی (مسجد صمصامخان، انجمن ایالتی، کنسولگریهای روس و انگلیس) در نزدیکی یکدیگر در محلهی ارمنستان، در یک امتداد از شمالیترین قسمت این محله در نزدیکی بازار تا نزدیک دروازهی میارمیار قرار داشتند .
تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال 1286 هـ.ش، نخستین اقدام جهت مشارکت مردمی بود. طبق این قانون، ممالک محروسه به ایالات، ولایات، بلوکات و نواحی تقسیم گردید. ایالت قسمتی از کشور بود که دارای حکومت مرکزی و ولایات حاکمنشین جزء بود. مطابق قانون مذکور، ممالک محروسهی قاجار به چهار ایالت آذربایجان، خراسان، فارس، کرمان و بلوچستان تقسیم شد. ولایت قسمتی از کشور بود که دارای یک شهر حاکمنشین و توابع باشد اعم از این که حکومت آن مستقیماً تابع حکومت مرکزی و یا تابع حکومت ایالتی باشد. ولایاتی که جزء کوچکتر ایالات مذکور نبودند، مستقیماً با مرکز ارتباط داشتند. هر ولایت دارای چندین بلوک و هر بلوک متشکل از چند ناحیه میشد. وظایف این انجمنها نظارت بر اجرای قوانین و رسیدگی به امور خاصهی ایالت و ولایت و مصلحتاندیشی در اموری مانند امنیت و آبادی محل بود (فیضی، 1374: ص145)[3].
بعد از قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی، مهمترین قانون و ساختار جدید در ادارهی امور شهرها، تصویب قانون بلدیه و تأسیس آن در شهرها به منزلهی شهرداری با مشارکت شهروندان بود. قانون بلدیه، 5 فصل و 108 ماده داشت و حکم به تأسیس بلدیه در شهرها میکرد. در این قانون، مدیریت شهرها به هیئت بلدی واگذار شده بود. این هیئت از دو جزء «انجمن بلدیه» و «ادارهی بلدیه» و شعب آنها تشکیل میشد. رئیس انجمن از سوی اعضای انجمن و به اکثریت آراء انتخاب میشد. انجمن به کلیهی امور که مربوط به اصلاحات، توسعه، پاکیزگی، بهداشت و زیبایی شهر بود، رسیدگی میکرد و تصمیمات لازم را اتخاذ مینمود. ادارهی بلدیه تحت نظارت انجمن، موظف به انجام وظایف مذکور بود. مصوبات و مقررات انجمن باید برای حاکم محل فرستاده میشد. کلانتر ریاست انجمن بلدیه را بر عهده داشت. ادارهی بلدیه عهدهدار اجرای قوانین و مقررات ادارهی مؤسسات شهر بود. اگر چه تشکیل شوراهای مردمی با عنوان «انجمنهای ایالتی و ولایتی» در بندهای 29 و 90 و 93 متمم قانون اساسی مشروطه، پیشبینی شده بود اما پیش از تصویب این قانون، عملاً شوراهای مردمی در تبریز تشکیل شده بود. انجمن ایالتی آذربایجان 12 عضو داشت که چهرههای سرشناسی مانند شیخ محمد خیابانی، سید حسن شریفزاده، شیخ اسماعیل هشترودی، میرزا اسماعیل نوبری، شیخ سلیم خطیب، میرزا حسین واعظ و میرزا اسماعیل امیرخیزی در میان آنان دیده میشدند.
روزنامهی «انجمن» نیز ارگان رسمی انجمن ایالتی آذربایجان بود که اولین شمارهی آن در اول رمضان 1324 هـ.ق منتشر شد (12 روز پس از افتتاح انجمن ایالتی). اقدامات انجمن در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و اداری و... بسیار در خور توجه بود. انجمن در طی عمر کوتاه خود (شعبان1324 تا محرم1330 هـ.ق) موفق شد به اوضاع اقتصادی و انتظامی آذربایجان سروسامانی بدهد. تثبیت نرخ نان و گوشت، مبارزه با محتکرین و مصادرهی غلات آنها و توزیع آن در بین مردم، اصلاح اوزان و مقیاسها و لغو رسوم اجحافآمیز از آن جمله بود. انجمن، تأسیسات و تشکیلات اجتماعی نوینی چون نظمیه، بلدیه و عدلیه را پایهگذاری کرد و از طریق دادگاه استیناف به تظلمات رسیدگی کرده و جلوی اجحافات و کجرفتاریها را گرفت (رفیعی، 1362: صص21و165). پس از شکست مقاومت مخالفین مشروطه در محلات سرخاب و دوهچی و سقوط انجمن اسلامیه، انجمن ایالتی برای ساماندهی امور، اجلالالملک را در مقام نایبالایاله تثبیت نموده و سالار مؤید را به ریاست نظمیه، رفیعالدوله را به سرپرستی مالیه، سیدحسینخان عدالت را به ریاست معارف و میرزا ابوالقاسم ضیاءالعلما را به مسئولیت عدلیه منصوب نمود. کمیسیون جنگ نیز زیر نظر جنابان سردار و سالار ملی اداره میشد. قاسمخان والی نیز علاوه بر شهرداری، مسئولیت سرپرستی تلگرافخانه را عهدهدار شد (سردارینیا، 1381: صص635-634). مهمترین اقدامات انجمن ایالتی به عنوان سازمانی برآمده از مشارکت شهروندان، ساماندهی امور شهر به وسیلهی سه ادارهی بلدیه، نظمیه و عدلیه و رهبری مقاومت مردم در برابر قوای ضدانقلاب اعم از نیروهای ایلات و خوانین منطقه و قوای اعزامی از تهران بود.
دربارهی اصلاح امور بلدی، قبل از انقلاب مشروطه نیز ساکنین برخی محلات تبریز به صورت خودجوش اقداماتی انجام داده بودند. به عنوان مثال اهالی محلهی نوبر، کوچهی خود را سنگفرش نموده و افرادی را برای نظافت محله استخدام کرده بودند؛ اما با تصویب قانون بلدیه توسط انجمن ایالتی، این اصلاحات برای تمامی محلات شهر در نظر گرفته شد.
در قانون بلدیه، هدف تأسیس این نهاد جدید و وظایف آن چنین تعریف شده بود :
1- مقصود اصلی از تأسیس بلدیه حفظ منافع شهرها و ایفای حوائج اهالی شهرنشین است. 2- امور راجع به بلدیه از قرار تفصیل ذیل است: اولاً؛ اداره کردن آنچه اهالی برای اصلاح امور بلد به موجب قانون میدهند. ثانیاً؛ اداره کردن اموال منقوله و غیرمنقوله و سرمایههایی که متعلق به شهر است. ثالثاً؛ مراقبت در عدم قحطی آذوقهی شهر به وسایل ممکنه. رابعاً؛ ساختن و یا نگاه داشتن کوچهها و میدانها و خیابانها از پیاده و کالسکهرو و باغهای عمومی و مجاری میاه و زیرآبها و پلها و معابر و غیره و همچنان روشن کردن شهر و تقسیم آبهای شهری و مراقبت در تنقیهی قنوات و پاکیزه کردن حمامها. خامساً؛ مراقبت در رفع تکدّی و تأسیس دارالمساکین و دارالعجزه و مریضخانهها و امثال آن. سادساً؛ معاونت در اقدامات حفظالصحه و حفظالدواب و حشم و تأسیس دواخانهها و امثال آن. سابعاً؛ مواظبت در اینکه معابر شهری موافق نقشهی معینی باشد و اقدامات مقتضیه بر ضد حریق و سایر بلیات سماوی و ارضی به عمل آید. ثامناً؛ بیمهی ابنیهی متعلق به شهر از حریق. تاسعاً؛ معاونت در تکثیر معارف و مساعدت در اداره نمودن کتابخانهها و قرائتخانهها و موزهها و حفظ و مرمت مساجد و مدارس و ابنیهی عتیقه. عاشراً؛ مساعدت با دولت و تجارت شهر و دایر نمودن محل تشخیص اسعار و معاملات عمومی. 3- دایرهی اقدامات بلدیه مختص به حدود شهر و اراضی متعلقه به شهر است. 4- انجمن و ادارهی بلدیه میتوانند به اسم شهر، بیع و شری و هرگونه معاملات نمایند و به جاهای لازم شکایت کنند و در محاکمهی عدلیه اقامهی دعوی نمایند و مدعی و مدعیعلیه واقع شوند. 5- اراضی کوچهها و میدانها و پیادهروها و معابر و رودخانهها و سواحل رودخانهها و زیرآبها و غیره هر چند متعلق به شهر است، محل استفادهی عمومی است. 6- وجوهی که اهل شهر برای مصارف بلدیه میدهند، باید به حکم قانون باشد. 7- حاکم شهر باید مراقبت نماید که اقدامات بلدیه مخالف با نظامنامه نباشد. 8- ادارهی بلدیه حق دارد که مهر معینی به اسم شهر داشته باشد. 9- هیئت بلدیه مرکب است از انجمن بلدیه و شعب جزء آن. 10- انجمن بلدیه مرکب است از اعضایی که از محلات شهر به ترتیب ذیل انتخاب میشوند. 11- عدهی اعضای انجمن بلدیه در شهرهای کوچک شانزده و در شهرهای متوسط بیست و در شهرهای بزرگ سی نفر خواهد بود که با رعایت وسعت و جمعیت به محلات شهر تقسیم میشوند.
شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان: 12- انتخابکنندگان و انتخابشوندگان انجمن بلدیه باید دارای شرایط ذیل باشند: اولاً؛ تابعیت ایرانیه. ثانیاً؛ اکمال بیست و یک اقلاً (انجمن، سال اول، ش137، 12 شعبان 1325و ش138، 14 شعبان 1325 و ش140، 17 شعبان 1325 و ش141، 19 شعبان 1325).
اقدامات دیگری که جهت اقدام از سوی بلدیه مورد تصویب حکومت و انجمن ایالتی و بلدی قرار گرفت عبارت بودند از؛ ممنوعیت کشتار دام در درون شهر، نظارت بر نظافت و بهداشت قصابیها، جمعآوری نمدمالها از کوچهها و خیابانها و استقرار آنها در یک مکان ویژه، کنترل خیابانها و بازارها و شوارع و جلوگیری از سد معبر از سوی مغازهداران، نظارت بر قیمتها، نظارت بر بهداشت آبانبارها و نانواییها، نظارت بر بهداشت حمامها، جلوگیری از واسطهگریهای بیمورد که موجب افزایش قیمتها میشد، لایروبی رودخانهی میدانچایی و کنترل خریدوفروش سلاح و تفنگ در شهر (انجمن، سال اول، ش146، 27 شعبان 1325).
روزنامهی «انجمن»، وضعیت امور بلدی شهر، تحت ریاست قاسمخان را چنین توصیف میکند؛ «به حمدالله داخلهی شهر دارالسلطنه تا یک درجه امن و اعضای انجمن بلدیه با ریاست قاسمخان امیر تومان شروع به انجام امور موظفه نموده و عجالتاً محض رفاه حال ضعفا نرخ مناسبی به ارزاق از قبیل شیر و ماست و پنیر و گوشت داد و متدرجاً در صدد فراهم آوردن موجبات آسایش عامه و تنظیفات شهر هستند. عمل خبازخانهها نیز از حسن مراقبت و اهتمام جناب نقیبالسادات مرتب و نان در کمال وفور است» (انجمن، سال دوم، ش27، 29 ربیعالثانی 1326). همچنین انجمن بلدیه نشریهای هفتگی به نام «بلدیه» به مدیریت میرزا احمد منتشر مینمود.
نظمیهی جدید نیز به ریاست اجلالالملک تشکیل شد و باقرخان و ستارخان نیز ابتدا به استخدام رسمی نظمیه درآمدند. پس از انتصاب اجلالالملک به مقام نایبالایاله، سالار مؤید به ریاست نظمیه منصوب شد. سالار مؤید طی نامهای به انجمن ایالتی دربارهی امور مدیریتی نظمیه نوشت :
1- مقرر فرمایند هیئت تحریریه، قانون مجازات ادارهی نظمیه را به زودی هر چه تمامتر نوشته و مدون نموده بعد از تصویب در انجمن ایالتی به ادارهی نظمیه تسلیم دارند که در این خصوص نهایت معطلی را داریم. 2- محمدخان چرندابی را جناب سردار به سمت سرکمیسری ادارهی نظمیه معین فرمودهاند، در این باب نیز لازم است اعضای محترم انجمن ایالتی تصویب فرمایند. مستدعی است نتیجهی آراء خود را اعلام دارند تا تکلیف نظمیه معین شود (انجمن، سال دوم، ش33، 14 ذیحجه 1326). در این خصوص مذاکرات فرموده و بالاخره در جواب ریاست نظمیه، قریب به مضمون ذیل مقرر شد که بنویسند در باب قانون مجازات، ادارهی نظمیهی سابق در زمان ریاست جناب اجلالالملک، نظامنامهی مخصوصی جناب مخبرالسلطنه نوشته و به ایشان سپرده بودند، آن را بخواهند و بعد از آنکه به تصویب انجمن ایالتی رسید، معمول دارند. در باب سرکمیسر هم تصویب آن به انجمن ایالتی نمیرسد، خود نظمیه باید از اشخاص درستکار هر کسی را صلاح میداند معین نماید (همان: همانجا).
طبق تصویب انجمن مقرر شد برای هر یک از محلات از قراری که در ذیل میآید، نایب و فراش تعیین شود. حفظ نظم و امنیت محلات بر عهدهی آنها گذاشته شود و حقوق ماهانه به آنها پرداخت شود. تعداد عدهی نایبان و فراشان محلات از قرار ذیل بود:
1- ادارهی بلدیه. 1 نفر نایب و 14 نفر فراش.
2- محلهی سرخاب. 1 نفر نایب. 14 نفر فراش.
3- محلهی میارمیار. 1 نفر نایب. 10 نفر فراش.
4- محلهی ویجویه. 1 نفر نایب. 10 نفر فراش.
5- محلهی باغمیشه و ششگیلان. 1 نفر نایب. 14 نفر فراش.
6- محلهی نوبر. 1 نفر نایب. 12 نفر فراش.
7- محلهی کوچهباغات. 1 نفر نایب. 14 نفر فراش.
8- محلهی چهار منار. 1 نفر نایب. 5 نفر فراش.
9- محلهی خیابان. 1 نفر نایب. 15 نفر فراش.
10- محلهی دوهچی. 1 نفر نایب. 15 نفر فراش.
11- محلهی امیرهقیز. 1 نفر نایب. 10 نفر فراش.
12- محلهی راستاکوچه. 1 نفر نایب. 10 نفر فراش.
شرایط نایبان و فراشان طبق قوانین مصوب از این قرار بود :
1- اجزاء بلدیه عموماً در جرگهی نظام داخل گردیده و سالی دو دست لباس از دیوان به آنها داده شد، یک دست تابستانی، یک دست زمستانی با نشان و علامت مخصوص که فراش هر محله شناخته شود. 2- فراش؛ مسئول نایب، نایب؛ مسئول کدخدا، کدخدا؛ مسئول شخص بیگلربیگی بود. یعنی هر کدام از اینها به خلاف قانون تمدن رفتار کنند مسئول رئیس بالاتر خود خواهند بود. 3- تفنگ و فشنگ به میزان معین به فراشان محلات از ذخیرهی دولتی داده میشد که شب و روز مشغول نظم و محافظت شهر باشند. 4- هر مقصری را که از ایالت کبری میخواستند، اعم از نظامی و کسبه و غیره میبایست فراش با کمال احترام آن شخص را که خواسته بودند، در نقطهی احضار حاضر نماید. 5- هرگاه بیادبی و خلافی از فراش نسبت به کسی میشد و یا جریمه و رشوه میگرفت، علاوه بر مجازات قانونی، میبایست از خدمت خلع و عزل شود (همان، سال اول، ش146، 27 شعبان 1325).
این تشکیلات اداری- سیاسی ایجاد شده توسط انجمن ایالتی، موفق شد به خوبی شهر را اداره نماید. بهویژه در مدت محاصرهی شهر و جنگ با مستبدین محلی، امور شهر چنان ساماندهی شد که با صرف حداقل هزینه، بیشترین بهرهوری حاصل شود. مهمترین مسئله در ایام جنگ داخلی، حفظ امنیت در سطح شهر و تأمین ارزاق شهر بهویژه نان بود که با موفقیت زیادی انجام شد. پس از پایان نبرد با قوای مستبدین نیز این ادارات صحیحتر و کاملتر از قبل ترمیم و تکمیل شد. از آن جمله شهرداری، شهربانی، دادگستری و ژاندارمری به صورتی کاملتر تشکیل گردید. در این تشکیلات جدید، برخلاف سابق، افراد از میان مجاهدین، فدائیان و رهبران آزادیخواه استخدام شدند. بدین ترتیب سالار مؤید به ریاست شهربانی، صاحبجم به معاونت شهربانی، اسدآقا و میرعلیاکبر نیز از میان مجاهدین به ریاست نظمیه منصوب شدند (طاهرزادهی بهزاد، 1369: ص244).
یکی از مهمترین اقدامات سیاسی- نظامی روسها پس از تصرف تبریز، از بین بردن همین نخبگان و سیاستمداران و مجاهدین و مدیران تبریزی بود که توانسته بودند در مدت کوتاهی امور شهر خود را سروسامان داده و یکی از مهمترین مؤلفههای مدنیت جدید و شهرنشینی بهویژه در نظریهی شهر وبر را عینیت بخشند. براون از میان عدهی کثیری از این نخبگان که روسها یا مستبدین محلی از جمله صمدخان شجاعالدوله، اعدام کردند، سی نفر را نام برده که بیشترین نقش را در ادارهی امور شهر و ساماندهی مقاومت جانانهی تبریز داشتند. بزرگمردان، فدائیان و جانباختگانی همچون علی مسیو، ثقهالاسلام تبریزی، حاج علی دوافروش، ضیاءالعلما، شیخ سلیم، حاجی خان ویجویهای، یوسف حکمآبادی، میرکریم ناطق، پطروس آندریاسیان و دهها تن دیگر (ر.ک براون، 1351).
علاوه بر «انجمن ایالتی آذربایجان»، به عنوان نهاد رسمی برآمده از قوانین جدید، محلات و انجمنهای محلهای نیز نقش و سهم زیادی در ادارهی امور شهر، از جمله ساماندهی مقاومت یازده ماههی تبریز در برابر مستبدین داشتند. قبل از تشکیل «انجمن ایالتی»، گردهماییهای مردم در مسجد صمصامخان صورت میگرفت.
( از پیشروان مشروطه در تبریز که اکثراً جزو انجمن بودهاند - منبع : ویکی پدیا )
همچنین گروهی از مشروطهخواهان برای اصرار بر تدوین هر چه زودتر قانون اساسی در کنسولگری انگلیس تحصن نمودند و کنسولگریهای انگلیس و روس نیز جریان انقلاب را میپاییدند و به شدت در جریان امور دخیل بودند و این چهار کانون مهم سیاسی (مسجد صمصامخان، انجمن ایالتی، کنسولگریهای روس و انگلیس) در نزدیکی یکدیگر در محلهی ارمنستان، در یک امتداد از شمالیترین قسمت این محله در نزدیکی بازار تا نزدیک دروازهی میارمیار قرار داشتند (صفابخش و دیگران، 1376: ص81).
انجمن ایالتی به عنوان مرکز اداری شهر و فرماندهی انقلاب، در انتهای شمالی محور مذکور، سر بازار صفی و خانهی حاج محمدحسین خان سرتیپ مستقر شده بود. در انجمن ایالتی منتخبینی از هر محله به عنوان رهبر آزادیخواهان حضور داشته و به طور غیر رسمی تشکیل جلسه داده و به مذاکره و بحث میپرداختند و «چون این روش، اغلب مذاکرات را به بنبست میرساند، برای رفع اشکال، نخست برای هر محله در انجمن ملی، اطاقی به نام همان محله تعیین شد که نمایندگان مربوط، مذاکرات خود را انجام داده، نتیجهی آن را کتباً به انجمن ملی تسلیم نمایند. پس از مدتی صلاح در این دیدند که انجمنهای فرعی مختلفی در خود محلات تشکیل دهند از آن جمله در محلهی مقصودیه؛ انجمن مساوات، در محلهی چرنداب؛ انجمن اتحاد، در محلهی امیرخیز؛ انجمن حقیقت، در محلهی لیلآباد؛ به همین نام. انجمنهای مذکور جلسات مرتبی داشته و به شکایات مردم رسیدگی نموده و اقدام لازم را به عمل میآوردند. از طرف دیگر پیشنهادات اصلاحی محلهی مربوط را به انجمن ایالتی ارسال میداشتند. به هر صورت افتتاح انجمنهای محلات، کمکهای فراوانی به انجمن ملی و تحکیم اصول مشروطیت و آزادی مینمود (طاهرزادهی بهزاد، 1363: صص150-149). در محلات دیگر شهر نیز انجمنهایی تشکیل شده بود از جمله؛ انجمن مساوات در حوالی گؤی مسجد، انجمن اتفاق در ششگیلان (ثقهالاسلام، 1378: ص278)، انجمن قدرت در خیابان و انجمن امید در کوچهی حرمخانه (عزیزی، 1385: ص134). انتخاب نمایندگان برای ورود مجلس ملی نیز به صورت محلهای بود یعنی از هر محله یک یا چند نماینده انتخاب شدند و این نمایندگان علاوه بر شهرت و معروفیت در شهر، سرشناسان و افراد مورد اعتماد و معتبر محلهی خود بودند به عنوان مثال میرهاشم دوهچی نمایندهی محلات سرخاب و دوهچی بود (طاهرزادهی بهزاد، همان: ص36) که پس از به توپ بسته شدن مجلس توسط محمدعلی شاه، به تبریز بازگشت و تغییر موضع داده و به جبههی مستبدین پیوست و با تأسیس انجمن اسلامیه در محلهی دوهچی عملاً رهبری سیاسی مستبدین و ضدانقلاب را به دست گرفت. با توجه به رقابت و چشم و همچشمیها و بهویژه دشمنیهایی که بین لوتیان محلات وجود داشت، از سوی انجمن ایالتی تصمیم گرفته شد که جهت تقویت اتحاد بین محلات و از بین بردن کینههای سابق، چند روز به دید و بازدید از محلات اختصاص داده شود و طی آن بزرگان و ریشسفیدان و مجاهدین شهر با شکوه خاصی از هجده محلهی شهر بازدید به عمل آوردند. طی این بازدیدها محلات آذین بسته شده و از مهمانان پذیرایی شایان میشد و سخنوران و روحانیون مشروطهخواه در ستایش از حکومت مشروطه و قانون برای مردم سخنرانی میکردند و مجاهدین با طبل و شیپور سان نظامی میدادند و مردم با تشویق مجاهدین، شعارهایی مانند «یاشاسین مشروطه» سر میدادند و (ر.ک کسروی، 1353، ج1: صص397-393). این دید و بازدیدها و آشتی محلات حدود ده روز طول کشید و از خوشترین روزهای تبریز در جریان انقلاب بود (همان: ص397).
هر محله نیز تعداد مشخصی مجاهد مسلح با فرماندهانی منتخب و معین داشت که اسامی آنها در دفترهای مخصوص ثبت شده و ابتدا مزدی دریافت نمیکردند؛ اما بعداً برای ایشان از محل درآمد کمیسیون اعانه و سپس کمیسیون مالیه، مواجبی پرداخت میشد. برای سازماندهی امر دخلوخرج مجاهدین و جلوگیری از حیفومیل هزینهها «از هر محله یک نفر و از تجّار دوازده نفر کمیسیونی تشکیل دادند که تنخواه ملت به آن کمیسیون جمع شود و در دفتر دخلوخرج ثبت شود. تحویلدار علیحده [تعیین کردند] و قرار گذاشتند سرکردههای مجاهدین، از کمیسیون مخارج یومیهی مجاهدین تابع خود را دریافت نمایند و به آنها بدهند و اسم ایشان در دفتر کمیسیون ثبت شده بود و چند نفر تابع [ که دارند] نوشته بودند. به این قرار بسیار منظم شد» (ویجویه، 1348: ص49). قورخانهی مجاهدین نیز در محلات امیرهقیز (امیرخیز) و خیابان و ساختمان ارگ دولتی و انجمن ایالتی قرار داشت (همان: ص48). سواران دولتی و ایلیاتی به فرماندهی عینالدوله و خوانین محلی نیز از جوانب مختلف تبریز را در محاصره گرفته بودند. سواران اردبیل، سراب، طالش و شاهسئون به فرماندهی عینالدوله که در شاطرانلو مستقر شده بود از جانب جنوبشرقی شهر، سواران خسروشهر و سردَری و اسکو به فرماندهی سالار ارفع از جانب جنوبغربی شهر، سواران قرهداغ به سرکردگی سیفالله و امانالله خان از جانب قره داغ، معاندین قرهملیک از جانب غرب شهر، قوای اعزامی اقبالالسلطنهی ماکویی با سواران جمعآمده از ماکو، خوی، سلماس و آواجیق از جانب شمال شهر و رحیمخان چلبیانلو، شجاع نظام مرندی و ضرغامنظام هم به عنوان سرسختترین مخالفان مشروطهخواهان در محلات سرخاب و دوهچی مستقر شده و از جانب شرقی شهر، تبریز را مورد محاصره و تهدید قرار داده بودند (همان: ص130). ویجویه آرایش نظامی مشروطهخواهان و مستبدین در محلات تبریز بر علیه یکدیگر در اوج جنگ را چنین تصویر میکند؛ «خط دعوا که از سر خیابان و قوروچای گرفته است الی سر پل آجی از جانب باغمیشه، سرحد ششگیلان از دروازهی باغمیشه به طرف کوچهی مرحوم حاجی میرزا جواد مجتهد، از آنجا گذشته، از میدان صاحبالامر، دروازهی شتربان را از میدان کاهفروشان قطع مینماید، از سرحد محلهی امیرخیز و شتربان میگذرد الی سر پل که یک فرسخ و نیم راه است. از دو جانب در جمیع دربندها سنگر بسته شده لامحاله دویست سنگر خواهد شد. از آن طرف تفنگچیان شتربان و سرخاب و سوارهی قرهداغی و مرندی، شب و روز قراول میکشند؛ از این جانب مجاهدین در شاهراههای شهر مجاهد گذاشته شده. به غیر از این، سنگرها مستحفظاند. در جانب مغرب شهر قرهملیکیها که معاندند، در آخر محلهی قرهآغاج و آخر محلهی حکمآباد در پیش روی قرهملیکیها سنگر بسته شده و از مجاهدین قراول میکشند به نوبهی مخصوص» (همان: ص50). در شدیدترین حملات مستبدین به تبریز که موجب عقبنشینی اکثر محلات شده بود، محلهی امیرهقیز آخرین سنگر آزادیخواهی به فرماندهی ستارخان بود که توانست مقاومت نموده و شهر را نیز به پایداری تشویق کند. محلهی خیابان به سرکردگی باقرخان نیز در جایگاه دوم قرار داشت و مجاهدین این محله توانستند به یاری مجاهدان امیرهقیز، شکست شهر را تبدیل به پیروزی کرده و شهرت تبریز را همراه نامهای نامآور خویش، جهانی و جاویدان کنند.
[1]. این مقاله در شماره اول نشریهی «تجربه و شهر» (در تبریز) منتشر شده است.
[2]. مشخصات کتابشناسی: حسینی، سیدمرتضی، ساختار اجتماعی شهر تبریز از دورهی سلجوقی تا عصر مشروطه بر اساس نظریهی شهر ماکس وبر، نشر اختر، تبریز، 1399.
[3]. جهت مشاهدهی آدرس کامل منابع مورد استناد در این مقاله، به بخش منابع و مآخذ کتاب «ساختار اجتماعی شهر تبریز از دورهی سلجوقی تا عصر مشروطه بر اساس نظریهی «شهر ماکس وبر» مراجعه نمائید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
.....
عالی بود