ناسازگاری تکثرگرایی با وحی
اعتقاد به وحي و نبوت، از نوعي بينش درباره جهان و انسان ناشي مي شود، يعني اصل هدايت عامّه در سراسر هستي. اصل هدايت عامّه لازمه جهان بيني توحيدي اسلامي است؛ از اين رو اصل نبوّت لازمه اين جهان بيني است. خداوند متعال به حكم اينكه واجب الوجود بالذّات است و واجب الوجود بالذّات، واجب من جميعالجهات است، فيّاض علي الاطلاق است و به هر نوعي از انواع موجودات در حدّي كه براي آن موجود ممكن و شايسته است تفضّل و عنايت دارد و موجودات را در مسير كمالشان هدايت مي كند. اين هدايت، شامل همه موجودات است: از كوچكترين ذرّه گرفته تا بزرگترين ستاره و از پست ترين موجود بيجان گرفته تا عالي ترين و راقيترين جاندارها كه ما مي شناسيم يعني انسان. از اين روست كه قرآن واژه"وحي" را همچنان كه در مورد هدايت انسان به كار برده در مورد هدايت جمادات و نباتات و حيوانات [نيز] به كار برده است. از نكات مثبت ديگر در تعليم و تربيت پستمدرن كه بسياري از مربيان آن مطرح كردهاند، ميتوان به تأكيد بر بردباري و تحمل يكديگر، تفكر انتقادي، خلاقيت و خودآفريني، تعهد اخلاقي، اهميت احساسات و همچنين تأكيد بر شهود اشاره كرد
[امّا] عاليترين درجه وحي همان است كه به سلسله پيامبران [مربوط] مي شود. اين وحي بر اساس نيازي است كه نوع بشر به هدايتي الهي دارد، كه از طرفي بشر را به سوي مقصودي كه ماوراي افق محسوسات و مادّيات است و خواه ناخواه گذرگاه بشر خواهد بود راهنمايي نمايد، واز طرف ديگر نياز بشر را در زندگي اجتماعي كه همواره نيازمند به قانوني است كه تضمين الهي داشته باشد برآورد (مطهري، مجموعه آثار، ج2، 1375،ص 155-156).
بنابراین، در اسلام و بلکه در تمام ادیان الهی و آسمانی مساله وحی، پذیرفته شده است. در این صورت، اگر آن گونه که پلورالیستها میگویند، هيچ هنجار جهان شمولي وجود ندارد، وارزشها را مي توان در مجموعه اي كم و بيش بي پايان از، جابه جايي و تغيير احتمالي تركيب كرد، همچنين آنها مي،توانند ارزشهاي قديمي و جديد را با هم تركيب كنند. اين گونه ويژگي تركيبي ميتواند نوعي نقص و كاستي محسوب شود و منجر به اختلاف، بي ثباتي، آشفتگي، ناهمخواني و سنجش ناپذيري شود. در اين صورت ديگر جايي براي پذيرش وجود وحي و فرشتهاي به نام جبرئيل و در نتيجه مجموعه اي به نام (كلام خدا) باقي نمي ماند و پاي بندي به هيچ يك از آنها ضرورت و بلكه لزومي ندارد، يا به ديگر سخن، پلوراليزم ديني با مفهوم وحي ناسازگار است، اگر کسی نگرش پلورالیستی و تکثّرگرا را در عرصه دین درست بداند، ناگزیر باید وحی را (اگر آن را قبول داشته باشد) در محدوده تجربه دینی و دست بالا، گونه ای مکاشفه تفسیر کند و آن را به گونه همسان در یک یک انسانها، ساری و جاری بداند و به طور طبیعی، چنین تجربه هایی بیانگر حق محض هم نمی تواند باشد.
سؤال چهارم. چالشهاي تكثرگرائي پست مدرن بر تربيت ديني كدامند؟
پست مدرنیسم به عنوان يكي از آموزههاي معاصر و متأخّر، با تأكيد بر خصايص و اصولي چند، پيامدهايي را در بسياري از حوزههاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و تربيتي به جاي ميگذارد كه از آن جمله ميتوان به تأثير آن روي حوزه هويت اشاره كرد. در اين ميان مسأله شکل گیری هويت ديني بيشترين سهم را در تأثيرپذيري از اين آموزه به خود اختصاص ميدهد. از جمله سؤالات اساسي كه اين سؤال پژوهشی در پي پاسخ بدان است ، پرسش از چالشهايي است كه پست مدرنیسم به صورت اعم و پلورالیسم یا تکثّرگرایی به طور اخص، براي شكل گيري هويت ديني در افراد به وجود مي آورد. چالشهايي كه مي توان بدان اشاره كرد شامل نفي هويت ديني مبتني بر آموزهها و بنيادهای ديني، نفي هويتهاي فراگفتماني و فرازباني، تضعيف مؤلّفه هاي عقلاني و شناختي هويت ديني، انكار جنبه هاي ثابت هويتي، نفي هويت الگو محورديني و نفي امكان شكل دهي هويت ديني متن محور (با محوريت متون ديني) میباشد. در ادامه، ابعاد سؤال فوق نیز روشن گشته است.
در پستمدرنيسم به همه فرهنگها و طبقات توجّه ميشود، و هر كس براي خودش ارزش دارد؛ انديشه و فرهنگ غالبي نيست و به حاشيهها توجه فراوان ميشود؛ افراد برابر و يكسان هستند؛ بر اعتقاد به آزادي افراد و احترام به فرديت انسان و آزاد كردن وي از هرگونه تقليد، تأكيد ميشود. همچنين كوشش رهاييبخشي از ستم و بيعدالتي اقتصادي، مخالفت با موضوعات درسي مجزا، تغييرپذيري برنامههاي درسي، و رعايت تفاوتها، از ديگر مزاياي اين ديدگاه است یکی از ره آوردهای تکثّرگرایی یا پلورالیسم، پدیدهی جهانی شدن است. در عصر جهانيشدن به جاي مكان، كه پديدهاي فيزيكي است، فضا اهميت مييابد. فضا عرصه ارتباط انسانهاست و با گستردگي امكانات ارتباطي، فضا هم بسط مييابد. جهانيشدن فرصت جديدي را فراهم ميسازد تا انسانها با بريدن از هويتهاي مكاني، در هويت فضايي جديد ادغام شوند (گلمحمدی، 1381،ص 116).
1 . تهديدات هويتي: از جمله تهديداتي كه فرآيند جهاني شدن بههمراه دارد، متوجّه هويتهاي فردي و اجتماعي است كه خود نيز زير مجموعه هويت ملّي ميباشند. از جمله منتقدان به جهاني شدن در ارتباط با بحث هويتيابي، ميشل فوكو است، كه جهاني شدن را نوعي تمسك به «حال» و انقطاع از «گذشته» ميداند كه نوعي بيگانگي از گذشته را در فرد ايجاد ميكند و به كاهش مشروعيت «حال» دامن خواهد زد؛ زيرا بشر وارد دوره جديدي ميشود كه استمرار گذشته نبوده و از آن منقطع شده است. در عرصه جديد، كه هيچگونه پشتوانه تاريخي و گذشته اي ندارد، ناامني اولين و مهمترين احساسي است كه به انسان معاصر دست داده و آن را دچار بيگانگي ميسازد. حاصل اين فراگرد دروني و از خود بيگانگي، نوعي بي هويتي و بحران هويت است(همان).
از ديگر منتقدين فرآيند جهاني شدن در باب فرهنگ و هويت، لاتوش است. وي نيز معتقد است: جهاني شدن نوعي غربيسازي جهان سوم است كه ارمغان آن، فرهنگزدايي ميباشد. جهاني شدن به نوعي موجبات تخريب ساختارهاي اجتماعي در جوامع سنّتي ميشود؛ چيزي كه به مردمان جهان سوّم براي جايگزيني هويّت فرهنگي گمشدهشان پيشنهاد شده، بر يك هويت ملّي پوچ و يك تعلّق فريبنده به يك دهكده جهاني مبتني است(لاتوش، 1381،ص 48).
2. تهديدات تربيتي با تأكيد بر نقش تربيت ديني: پلورالیسم و به دنبال آن جهاني شدن همواره داراي دو تأثير متناقض در مورد فرهنگ ميباشد. از يكسو، به همگونسازي فرهنگي و همسو كردن فرهنگهاي مختلف منتهي ميشود. از سوي ديگر، به تكثّر و ناهمگونسازي و تمايز فرهنگها منجر ميشود. اين ويژگي دوگانه جهاني شدن در مورد هويت هم صادق است. جهاني شدن از يكسو، با از ميان برداشتن مرزها و مرزبنديهاي مروج امت واحد، به خصوص در فرهنگ اسلامي و نزديك شدن آنها ميشود. از سوي ديگر، با ايجاد تنوع در صور ابزار هويت فرهنگي به تكثّر فرهنگي دست ميزند(عاملی، 1380،ص 308)
جهاني شدن بيشترین تغييرات را در هويت يابي ديني افراد، به ويژه مسلمانان داشته است. بهگونهاي كه اكثر صاحبنظران، به خصوص، ترنر آن را نوعي فرايند غيرديني شدن تلقي ميكنند. عاملي، نوعشناسي هشت گانه خود را با الهام از نوعشناسي كاستلز به شرح زير ارائه ميكند:
ـ هويت مليگرايانه؛ اهميت دادن به هنجارهاي و ارزشهاي ملي؛
ـ هويت سنتي هنجارهاي و ارزشهاي مذهبي؛
ـ هويت اسلامگرا؛ هنجارهاي و ارزشهاي اسلامي؛
ـ هويت مدرن، اختلاطي از سنت و مدرنيسم؛
ـ هويت غيرديني، بهدنبال جدايي دين از سياست و اقتصاد؛
ـ هويت غربزده، تطبيق با هنجارهاي غربي؛
ـ هويت تركيبي، فاقد هويت متمايز و اساساً شكل گرفته از تعلّقات سنتي و محيط جديدي است كه در آن زيست ميكنند؛
ـ هويت مردّد؛ عمدتاً شامل جواناني است كه گرايش هويتي خاصي در جهت سنتي يا مدرن ندارند.
با توجه به ويژگيهاي عمده جهاني شدن از قبيل فشرده شدن زمان و مكان، ارتباطات سريع، سرعت بروز تغييرات، وجود توأمان فرايندهاي عامگرايي و خاصگرايي، بسط تنوع فرهنگي و ديني، تغيير ابعاد شناختي و بيپناهي و بيريشهگي و...، ميتوان تصور نمود كه در اين فضا و شرايط، رابطه ميان فهم، عمل و اعتقاد ديني و نيز روابط اجتماعي به دليل تنوع دريافتهاي ديني و برداشتهاي متكثّر از دين، تضعيف شده و گرايش به هويتهاي غيرديني تأييد و تقويت ميشود. بنابراين، با توجه به آنچه كه، ترنر بيان ميدارد. در مقايسه متغيرهاي مربوط به اعتقادات و اصول ديني با مصرف رسانهاي، ميتوان مشاهده نمود كه بسياري از جنبههاي زندگي اجتماعي، كه تحتالشعاع جهاني شدن قرار گرفته است، بر معنادار نبودن رابطه ميان تأثيرات جهاني شدن و اعتقادات و مباني ديني دلالت دارد. بنابراين، جهاني شدن زاییده شده در اندیشه تکثّرگرایی به خصوص با تضعيف رابطه ميان فهم، عمل و اعتقادات ديني، به عنوان مقدمات پيدايش هويت ديني، ابتدا منجر به ظهور هويت مردد (نه سنتي نه مدرن)، سپس هويت تركيبي با تعلقات ريشه دار سنتي و محيط جديد زندگي و نهايتاً، هويت غيرديني، كه مؤيّد جدايي دين از سياست ميشود. با پيدايش هويت غيرديني نقش تعليمات ديني در تربيت افراد در جامعه به عنوان يك معيار ارزشي فراگير كمرنگ شده، به حداقل خود رسيده و يا بيتاثير ميشود. در اين قسمت، براي تكميل بيان تأثيرات تربيتي جهاني شدن، كه بيشتر خاصيت ضدديني دارد، به بعضي از مهمترين دلالتهاي تربيتي پست مدرنيسم، اشاره ميشود:
ب. دلالتهاي تربيتي پست مدرنيسم:
1. معتقد به مرگ خدايان و نابودي دين و ارزشها؛
2. خالي بودن از مباني متافيزيك و مباني ارزش شناختي؛
3. نفي الگو در تربيت اخلاقي؛
4. عدم وجود ملاك داوري در باب خوب و بد بودن امور؛
5. تربيت ديني در عرض دانشها و معارف بشري قرار دارد(سجادی، 1380، ش 29)
نتیجه آنکه جهاني شدن با انتخاب رويه ي تكثّرگرايي در حوزه فرهنگ، دين و سنت، به تضعيف موقعيت تثبيت شده اين مقولات كمك نموده است. در اين راستا، تربيت ديني نيز امري تضعيف شده به نظر ميرسد. امّا بايد گفت؛ دين و تربيت ديني در عرصه جهانيشدن، به فرصتهايي هم نايل شدند و جهاني شدن عرصه تأثيرگذاري دين و تربيتديني شده است. اما برخي از عمدهترين چالشهاي تربيت ديني كه ناشي از جهانيشدن است عبارتند از:
1. هجوم ضدارزشهاي فرهنگ غرب و بيهويت كردن جوامع پذيرا؛
2. ترويج پلوراليسم فرهنگي و ديني؛
3. ترويج افكار لبراليست سو لذت طلبي و كامجويي؛
4. علمگرايي و پرستش علم؛
5. نسبيتگرايي و شك و ترديد در اصول؛
6. دينگريزي و انزجار از دين؛
7. سكولاريزاسيون و بيربط دانستن دين و دنيا؛
8. كمرنگ كردن تعليمات وحياني؛
سؤال پنجم: چه انتقاداتي برتكثرگرائي پستمدرنيسم در حوزه تربيت ديني وارد است؟
در حوزه تربیت دینی همچنانکه می توان برای پست مدرنیسم محاسنی در نظر گرفته شده است، اما معایب و محدودیت های زیادی نیز وارد است که به آنها در زیر اشاره شده است:
1. محاسن تربيت پستمدرن: پستمدرنيسم از آنجا كه كوشش جهت بازشناسي معضلات مدرنيته و حركتي نقادانه و درنتيجه مطلوب بهويژه در زمينه اهميت كثرتگرايي و اهميت دادن به ديدگاهها و ارزشهاي فرهنگي ديگران است، ستودني است. بهعبارتي، در پستمدرنيسم به همه فرهنگها و طبقات توجّه ميشود، و هر كس براي خودش ارزش دارد؛ انديشه و فرهنگ غالبي نيست و به حاشيهها توجه فراوان ميشود؛ افراد برابر و يكسان هستند؛ بر اعتقاد به آزادي افراد و احترام به فرديت انسان و آزاد كردن وي از هرگونه تقليد، تأكيد ميشود. همچنين كوشش رهاييبخشي از ستم و بيعدالتي اقتصادي، مخالفت با موضوعات درسي مجزا، تغييرپذيري برنامههاي درسي، و رعايت تفاوتها، از ديگر مزاياي اين ديدگاه است(بهشتی، 1385،ص 94).
گفتمان پستمدرنيسم امتيازات بسياري دارد. بهعنوان مثال مربياني كه خواستار تقويت قوه انتقادي دانشآموزان در مورد ديدگاههاي مسلط و فراگير هستند، يا ميخواهند ظرفيت شكيبايي و يا حتي توانايي استقبال آنها از ديدگاههاي ناسازگار با نظرات شخص خودشان را تقويت كنند، ميتوانند از اين نظريه چون ابزار مخصوص مفيد بهره ببرند. پستمدرنيسم تقسيم زندگي به حوزههاي گوناگون را نميپذيرد؛ لذا تصويري كه پستمدرن از مدرسه ارائه ميدهد، يك اجتماع در نظر ميگيرد. در چنين مدرسهاي فقط بر جنبههاي عقلاني تأكيد نميشود، بلكه جنبههاي زيباشناختي، عاطفي و فعاليتهاي دستهجمعي مبتني بر همكاري اجتماعي نيز مورد توجه است.
در مدارس پستمدرن معلم، آفريننده دانش و تسهيلكننده جريان يادگيري كلاس يا گروههاست. بهاينترتيب جريانهاي يادگيري جايگزين محتواي مواد درسي و برنامه درسي مدرن ميشود. در آموزش و پرورش پستمدرن كه يك متن به صورتهاي مختلف خوانده و يا تفسير ميشود، خوانندگان با نگرش انتقادي به متن، نكات تازهاي درمييابند كه به خود آنها تعلق دارد. چنين پيامدي موجب پيدا شدن جنبههاي مختلف معنا و نتيجهگيريهاي تازه است. مربيان پستمدرن بر اين نظرند كه در دوران مدرن، اطلاعات از همهجا از جمله مدرسه در كنترل دولت است؛ اما در وضعيت پستمدرن، دولتها كمتر شانس پالايش اطلاعات دارند؛ چراكه شبكه گسترده جهاني توسعه و تعميم يافته است.
مربيان پستمدرن از دو فضيلت مهم صداقت و درستكاري ياد ميكنند. آزادي انتخاب رابطه انساني، در انديشه پستمدرن ارزشي است. در پستمدرن به تفاوتهاي فردي توجه ميشود. از نظر ليوتار، مدرسه آرماني مدرسهاي است كه در افراد آنها تفاوتهايي كه فرديت آنها را ميسازد شكوفا كند؛ يعني حضور در جمع ديگران به فرد بودن آنها لطمهاي نزند. پس اجتماعهاي كوچكتر، يا روايتهاي تفاوت را جايگزين جامعه و فراروايتهاي آن ميسازد(آهنچیان، 1382،ص 53).
بهطوركلي با وجود محدوديتها و ضعفهايي كه در ديدگاههاي تعليم و تربيت پستمدرن وجود دارد، به نظر ميرسد برخي از مسائل مطرحشده توسط پستمدرنيستها چشماندازهاي مثبتي نيز براي تعليم و تربيت به ارمغان آورده است. درواقع پستمدرنيسم، از آنجا كه كوششي جهت بازشناسي معضلات و بنبستهاي تعليم و تربيت مدرن است، حركتي مورد توجه بهشمار ميآيد. تأكيد مربيان پستمدرن بر اهميت كثرتگرايي، اهميت دادن به ديدگاههاي ديگران، تقويت روحيه انتقادي در دانشآموزان، تشويق نوعي آموزش و پرورش گفتوگومحور و مبتني بر گفتمان، ستودني است.
از نكات مثبت ديگر در تعليم و تربيت پستمدرن كه بسياري از مربيان آن مطرح كردهاند، ميتوان به تأكيد بر بردباري و تحمل يكديگر، تفكر انتقادي، خلاقيت و خودآفريني، تعهد اخلاقي، اهميت احساسات و همچنين تأكيد بر شهود اشاره كرد.
ادامه دارد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
لازمه به عرض برسانم خانم حسنی از انویسندگان و پژوهندگان برتر هستند چندی پیش هم در غرفه ای که نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در اختیارشون قرار داده بود تالیفاتشان ارایه داده شد که از این غرفه و تالیفات ایشان شخصیتهای برجسته ای از جمله آیت الله رازینی ریس سابق دیوان عدالت اداری، مشاور عالی وزیر فرهنگ و ارشا اسلامی،مشاور وزیر صنعت و معدن، مسولین برنامه و بودجه و....بازدید نمودند و از ایشان در سرای اهل قلم نیز تجلیل شد.
با تشکر از مدیر محترم صدای معلم
هر کسی از ظن خود شد یار من
عزیزم چرا فک شما به سمت غرفه کتاب رفت.
این غرفه غرفه کتاب نبود
این غرفه به خاطر تلاش های فرهنگی یکی از کتابخانه ها که در کشور رتبه برتر رو کسب کرده بود از جانب نمایشگاه بین المللی کتاب غرفه ای به جهت ارائه فعالیت ها ی فرهنگی انجام شده در طول سال در اختیار کتابخانه قرار داده شده بود و خانم حسنی هم بعنوان عضو این کتابخانه تالیفات خود را ارائه داده بودند که در همین نمایشگاه و در سرای اهل قلم از کتابشون رونمایی هم شد.
و اما این کتاب در جشنواره کتاب سال فرهنگی در نمایشگاه کتاب تهران نیز ارائه شده بود.
در مورد شخصیت علمی ایشان هم لازمه عرض کنم ایشان کتاب و مقالات متعددی در همایش های ملی و بین المللی ارائه کرده اند و در کارگاه های معتبر در دانشگاه های برتر کشور نظیر دانشگاه شهید بهشتی تهران،خوارزمی، لرستان و ... شرکت کرده و رتبه های برتر استانی و منطقه ای در اقدام پژوهی در آ.پ نیز کسب کرده اند و یکی از معلمان بسیار موفق هستند.
موفق باشید.
ایشان اتفاقا با بهترین رتبه و در یکی از بهترین دانشگاه ها تحصیل کرده اند.
بنده چندین مدرک نداشته و مدرک کارشناسی ارشد فلسفه ت.ت را ارائه داده ام و به لحاظ موقعیت شغلی دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیا نیز می باشم.
با تشکر
مقاله مفیدی بود با تشکر از اشتراک گداری اینگونه مقالات
مقالتون رو مطالعه کردم فکر کنم از پایان نامه ارش تون استخراج شده بسیار خوب بود ضضمن اینکه بابت رونمایی از کتابتون در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در سرای اهل قلم هم خدمتتون تبریک عرض می کنم
از آقای پور سلیمان استاد گرانقدر هم تشکر می کنم.
موضوع پست مدرنیسم از زمینه های مورد علاقه بنده نیز می باشد با تشکر از استاد گرانقدر سرکار خانم حسنی
البته جهانی شدن (یا تغییر در وضعیت جهان) مسیر خودش را طی می کند آنچه مهم است، چگونگی تغییر است که به آن می توان نمرۀ مثبت و حقوقی و پایدار یا منفی و باطل و ناپایدار داد! امواج و نوسانات گاه مقوّم همند مثل وقوع انقلاب اسلامی و گاه در تضاد با هم!
و شهود مسلماً آن چیزی است که عقل می بیند و نه چشم ظاهری کف روی آب را.
درود بر شما
ممنون از شما از نظرات ارزشمندتون استفاده می کنم .
با تشکر از صدای معلم و مدیر محترم سایت.