صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه رسانه/

در تصویر: پزشکان زنان و زایمان به همراه پلیس، بدون اطلاع قبلی وارد مدرسه‌ای در شهر داش‌اغوز ترکمنستان می‌شوند تا بر روی دانش‌آموزان دختر آزمایش باکرگی انجام دهند

گزارش صدای معلم در مورد آزمایش اجباری بکارت در ترکمنستان تحت عنوان ارزیابی اخلاقی نوجوانان

برخی شاهدان عینی در ترکمنستان از کارزار دولت این کشور برای آزمایش اجباری بکارت دختران دبیرستانی در چند استان ترکمنستان، تحت عنوان «ارزیابی اخلاقی نوجوانان» خبر می‌دهند.

چند تن از والدین به رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی گفتند که مقامات برای این آزمایش‌های بحث‌برانگیز انجام‌شده در دبیرستان‌ها، رضایت نوجوانان یا والدین آنها را نگرفته‌اند.

یک کارمند نظام آموزشی و آگاه به کارزار یادشده دولت نیز گفته است دانش‌آموزانی که باکره نبودن آنها مشخص شود، به پلیس یا سرویس‌های امنیتی معرفی می‌شوند.

او افزود که «در شهرهای بَلخان‌آباد و ترکمن‌باشی، همه دختران دانش‌آموز پایه‌های نهم تا یازدهم مجبور به انجام معاینات زنان هستند و فهرست دخترانی که مشخص شود رابطه جنسی داشته‌اند، به پلیس محلی یا وزارت اطلاعات کشور ارسال می‌شود».

این گزارش می‌افزاید پلیس ترکمنستان بعضاً عکس‌های تلفن‌های همراه دختران را نیز بازرسی می‌کند تا اطلاعاتی از شریک جنسی احتمالی آنها کسب کند.

یکی از کارمندان آموزشی استان ساحلی بلخان‌آباد می‌گوید: «افسران اجرای قانون می‌گویند این کار برای شناسایی و محاکمه افرادی که با خردسالان روابط جنسی داشته‌اند انجام می‌شود و در این رابطه تحقیقات گسترده‌ای در سطح استان انجام می‌شود».

شاهدان یادشده نخواسته‌اند به خاطر نگرانی‌های امنیتی نامی از آنها برده شود و مقامات محلی این استان نیز پاسخی به پرسش‌های رادیو اروپای آزادی در رابطه با این موضوع نداده‌اند.

دولت ترکمنستان هیچ توضیح رسمی دربارهٔ کارزار تست باکرگی در دبیرستان‌ها منتشر نکرده، اما مردم محلی از گزارش‌هایی دربارهٔ افزایش بارداری نوجوانان در بلخان‌آباد طی ماه‌های گذشته خبر می‌دهند.

رادیو اروپای آزاد می‌نویسد این گزارش‌ها به نهادهای آموزشی رسیده و از مقامات خواسته‌اند تا آزمایش بکارت را در شهرهای بزرگ هم انجام دهند.

برای اولین بار نیست که آزمایش اجباری بکارت در دبیرستان‌های دخترانه ترکمنستان انجام می‌شود. سال ۲۰۱۸ نیروهای امنیتی با یورش به چند دبیرستان دخترانه، موبایل‌های دانش‌آموزان را بازرسی کرده و متخصصان زن از آنها تست بکارت گرفتند. در پی این اقدام، والدین دخترانی که مشخص شد روابط جنسی داشته‌اند، به مدرسه احضار و «شرمنده» شدند.

به گفته یک منبع در اداره پلیس شهر داش‌اُغوز، آزمایش‌های سال ۲۰۱۸ ظاهراً بخشی از تلاش‌های مقامات محلی برای مقابله با فحشا در میان نوجوانان بوده است. رادیو آزادی نمی‌تواند به‌طور مستقل این ادعاها را تأیید کند.

گزارش صدای معلم در مورد آزمایش اجباری بکارت در ترکمنستان تحت عنوان ارزیابی اخلاقی نوجوانان

مدیریت مدارس در استان مرو، در جنوب شرق این کشور نیز در سال ۲۰۱۹، به همه دانش‌آموزان دختر پایه‌های هشتم تا یازدهم دستور دادند «صرف نظر از رضایت یا عدم رضایت والدینشان» تحت معاینه باکرگی قرار گیرند.

بسیاری از فعالان حقوق زنان در سراسر جهان آزمایش بکارت را به عنوان یک عمل تحقیرآمیز و بی‌اساس محکوم می‌کنند و خواستار توقف آن هستند.

همچنین بسیاری از متخصصان پزشکی استدلال می‌کنند که چنین آزمایش‌هایی نمی‌توانند باکره بودن فرد را تعیین کنند، زیرا پرده بکارت به غیر از رابطه جنسی، می‌تواند به طرق دیگر نیز آسیب ببیند و برخی دختران حتی بدون پرده بکارت به دنیا می‌آیند.

رادیو فردا

پایان پیام/


گزارش صدای معلم در مورد آزمایش اجباری بکارت در ترکمنستان تحت عنوان ارزیابی اخلاقی نوجوانان

منتشرشده در آموزش تطبیقی

« آنتوان سیمونویچ ماکارنکو (1939-1888) معلم و مربی معروف روسی، اندیشمند بزرگی است که دکترین و روش و فعالیت هایش تاثیری شگرف در نظام آموزش- پرورش شوروی سابق و چه بسا بلوک شرق بر جای نهاد. هر چند وی را متعلق به مسکو و متاثر از دیدگاه فلسفی مارکس و لنین می دانند، اما از چند جهت مطالعه و بررسی آثار و آراء وی قابل توجه و در خور تدقیق است.

اول این که در سلسله دانشمندان علوم تربیتی و پژوهشی و آثارشان، ناگزیر از کنکاش و مطالعه و شناخت می باشیم تا از این رهگذر تجارب لازم و مفید را فرا چنگ آوریم و پازل مطالعاتی و تحقیقاتی ما ناقص نباشد.

دوم آن که این متفکر و روان شناس بزرگ با توجه به ویژگی هایی که داشت متعلق به کل جهان و تاریخ و وجدان بشری است و مطالعات و آثار و پروسه ی فکری وی مفید فایده می باشد.

سوم آن که ماکارنکو فردی متصلب و انضباط گرای حزبی و کمونیست و مطیع و برده ی حکومت وقت نبود و به رغم دکترین و تعالیم کمونیستی و حزبی و دیپلماسی آهنین مسکونشینان حزبی، پارامترهای معنوی، اخلاقی و خانوادگی را هم چاشنی منشور و مانیفست فکری خود قرار می داد و او را فردی چند وجهی با یک تعهد عالی دانسته اند.

به نظر ماکارنکو ، خانواده نقش بارزی را در پروسه ی تربیت بازی می کند. آزادی تفکر نیز در آراء وی دیده می شود و همین موضوع وی را از دانشمندان دربست در اختیار حکومت شوروی سابق متمایز می نماید. وی به آموزش اخلاقی اعتقاد خاصی داشت. این که او دیدگاه فلسفی- تربیتی خود را با فلسفه ی تربیت پراگماتیسم مخصوصا نظریه های جان دیوئی عجین نمود قابل توجه می باشد.

ماکارنکو در تاریخ و زبان نیز مهارت داشت. به آموزش- پرورش کودکان بی خانمان علاقه مند بود و برای گردآوری و تربیت این گونه کودکان که غالبا بزهکار بودند، نهادی پدید آورد که نه تنها نمونه ای برای کار کردن با کودکان بزهکار بلکه الگویی برای آموزش- پرورش به طور اعم شد.(فلسفه ی جدی تربیت)

بخشی از فعالیت درسی و تربیتی این دانشمند به صورت تئاتر و نمایش بود و در فعالیت های هنری، اجتماعی و عام المنفعه نیز شرکت می جست.

در عین حال او همدلی فراوانی نسبت به شاگردانش از خود نشان می داد. با لذاتی در بازی های آنان شرکت می جست، کوچکترین تفاوت ها در رفتار فردی آنان را در می یافت و حساسیت و علاقه بسیار به آینده ی آنها با آنان رفتار می کرد. ضمن آن که برای شاگردان خود به عنوان آدمیانی بزرگ با روح مستقل احترام قائل بود، از آنان نیز چون از خود توقعات زیادی داشت و توقعاتش نیز کمتر بی پاسخ می ماند....او مانند بسیاری از آموزگاران خوب در استفاده از صدای خویش و در نمایش پاره ای از برخوردهای خود با شاگردانش کمی تئاتری رفتار می کرد.

ماکارنکو نیز مانند همه پیشگامان آموزش- پرورش پیشرفته بر این باور بود که آموزش- پرورش و معلمان باید هدف های خود را از بررسی و کشف نیازهای جامعه شان بگیرند زیرا منشاء اساسی این هدف ها جز نیازهای اجتماعی نیست.

او معتقد بود که مدرسه باید شهروندانی بار آورد و تحویل جامعه دهد که بتوانند با شرایط زندگی هماهنگ و برای بهتر ساختن آنها کوشا باشند. سازمان دهنده ی فعال، مودب، سخت کوش و پولادین، خویشتن دار و موثر بر دیگران باشند. از زندگی پر مهری برخوردار باشند و سعادتمند باشند. البته نه در آینده، بلکه هم امروز نیز باید چنین باشند.

به نظر ماکارنکو، آموزش باید به همه ی ابعاد شخصیت فرد بپردازد و آموزش های فکری، حرفه ای، سیاسی و اخلاقی با هم انجام گیرند. همچنین شخص فرهیخته باید منضبط، متعادل، هدف مند و آینده نگر باشد.

او در کتاب داستان پداگوژی خود می نویسد که  انسان نو، زندگی نو لازم دارد و زندگی نو به تربیت نو نیاز دارد و تربیت نو بدون استفاده از روش های نوین آموزش- پرورش غیر ممکن است. این چهار ویژگی احترام به شخصیت انسان، ذهنیت اجتماعی، اعتقاد خوش بینانه به استعداد انسان و گرایش به مهندسی انسان ؛ مشخصات بینش تربیتی بود که ماکارنکو پیگیرانه در سرتاسر کار خود به نمایش گذاشت.» ( این جا )

آن چه در زیر می آید نگاه این « آموزگار فقید » نسبت به موضوع « تربیت جنسی » برگرفته از کتاب « انسان مربی و نویسنده » است .

منتشرشده در معرفی کتاب
پنج شنبه, 04 خرداد 1402 18:44

"تربیت جنسی " از نگاه " ماکارنکو "

« آنتوان سیمونویچ ماکارنکو (1939-1888) معلم و مربی معروف روسی، اندیشمند بزرگی است که دکترین و روش و فعالیت هایش تاثیری شگرف در نظام آموزش- پرورش شوروی سابق و چه بسا بلوک شرق بر جای نهاد. هر چند وی را متعلق به مسکو و متاثر از دیدگاه فلسفی مارکس و لنین می دانند، اما از چند جهت مطالعه و بررسی آثار و آراء وی قابل توجه و در خور تدقیق است.

اول این که در سلسله دانشمندان علوم تربیتی و پژوهشی و آثارشان، ناگزیر از کنکاش و مطالعه و شناخت می باشیم تا از این رهگذر تجارب لازم و مفید را فرا چنگ آوریم و پازل مطالعاتی و تحقیقاتی ما ناقص نباشد.

دوم آن که این متفکر و روان شناس بزرگ با توجه به ویژگی هایی که داشت متعلق به کل جهان و تاریخ و وجدان بشری است و مطالعات و آثار و پروسه ی فکری وی مفید فایده می باشد.

سوم آن که ماکارنکو فردی متصلب و انضباط گرای حزبی و کمونیست و مطیع و برده ی حکومت وقت نبود و به رغم دکترین و تعالیم کمونیستی و حزبی و دیپلماسی آهنین مسکونشینان حزبی، پارامترهای معنوی، اخلاقی و خانوادگی را هم چاشنی منشور و مانیفست فکری خود قرار می داد و او را فردی چند وجهی با یک تعهد عالی دانسته اند.

به نظر ماکارنکو ، خانواده نقش بارزی را در پروسه ی تربیت بازی می کند. آزادی تفکر نیز در آراء وی دیده می شود و همین موضوع وی را از دانشمندان دربست در اختیار حکومت شوروی سابق متمایز می نماید. وی به آموزش اخلاقی اعتقاد خاصی داشت. این که او دیدگاه فلسفی- تربیتی خود را با فلسفه ی تربیت پراگماتیسم مخصوصا نظریه های جان دیوئی عجین نمود قابل توجه می باشد.

ماکارنکو در تاریخ و زبان نیز مهارت داشت. به آموزش- پرورش کودکان بی خانمان علاقه مند بود و برای گردآوری و تربیت این گونه کودکان که غالبا بزهکار بودند، نهادی پدید آورد که نه تنها نمونه ای برای کار کردن با کودکان بزهکار بلکه الگویی برای آموزش- پرورش به طور اعم شد.(فلسفه ی جدی تربیت)

بخشی از فعالیت درسی و تربیتی این دانشمند به صورت تئاتر و نمایش بود و در فعالیت های هنری، اجتماعی و عام المنفعه نیز شرکت می جست.

در عین حال او همدلی فراوانی نسبت به شاگردانش از خود نشان می داد. با لذاتی در بازی های آنان شرکت می جست، کوچکترین تفاوت ها در رفتار فردی آنان را در می یافت و حساسیت و علاقه بسیار به آینده ی آنها با آنان رفتار می کرد. ضمن آن که برای شاگردان خود به عنوان آدمیانی بزرگ با روح مستقل احترام قائل بود، از آنان نیز چون از خود توقعات زیادی داشت و توقعاتش نیز کمتر بی پاسخ می ماند....او مانند بسیاری از آموزگاران خوب در استفاده از صدای خویش و در نمایش پاره ای از برخوردهای خود با شاگردانش کمی تئاتری رفتار می کرد.

ماکارنکو نیز مانند همه پیشگامان آموزش- پرورش پیشرفته بر این باور بود که آموزش- پرورش و معلمان باید هدف های خود را از بررسی و کشف نیازهای جامعه شان بگیرند زیرا منشاء اساسی این هدف ها جز نیازهای اجتماعی نیست.

او معتقد بود که مدرسه باید شهروندانی بار آورد و تحویل جامعه دهد که بتوانند با شرایط زندگی هماهنگ و برای بهتر ساختن آنها کوشا باشند. سازمان دهنده ی فعال، مودب، سخت کوش و پولادین، خویشتن دار و موثر بر دیگران باشند. از زندگی پر مهری برخوردار باشند و سعادتمند باشند. البته نه در آینده، بلکه هم امروز نیز باید چنین باشند.

به نظر ماکارنکو، آموزش باید به همه ی ابعاد شخصیت فرد بپردازد و آموزش های فکری، حرفه ای، سیاسی و اخلاقی با هم انجام گیرند. همچنین شخص فرهیخته باید منضبط، متعادل، هدف مند و آینده نگر باشد.

او در کتاب داستان پداگوژی خود می نویسد که  انسان نو، زندگی نو لازم دارد و زندگی نو به تربیت نو نیاز دارد و تربیت نو بدون استفاده از روش های نوین آموزش- پرورش غیر ممکن است. این چهار ویژگی احترام به شخصیت انسان، ذهنیت اجتماعی، اعتقاد خوش بینانه به استعداد انسان و گرایش به مهندسی انسان ؛ مشخصات بینش تربیتی بود که ماکارنکو پیگیرانه در سرتاسر کار خود به نمایش گذاشت.» ( این جا )

آن چه در زیر می آید نگاه این « آموزگار فقید » نسبت به موضوع « تربیت جنسی » برگرفته از کتاب « انسان مربی و نو.یسنده » است .

منتشرشده در معرفی کتاب

ریشه های تعارض میان تربیت جنسی و تربیت ایدئولوژیک چه هستند  مدت زمان مدیدی است که متخصصان امور دینی عادت کرده اند در مورد هر آنچه که مربوط به دین است با تکلف و پیچیدگی بی حد و حصری صحبت کنند و مخاطبانشان را با القای این حس که اندیشمندی در امور دینی نیاز به سالها ریاضت و بحث و فحص و مکاشفه دارد، از دایره پرسشگری و خردورزی بیرون برانند. این موضوع در خصوص مسائل مربوط به "تربیت دینی" نیز مصداق دارد. از آرمان گرایی افراطی در تنظیم اهداف تربیت دینی گرفته تا تنظیم سامانه تربیتی بر مبنای فلسفه صدرایی همه در چنین سنت ناپسندی ریشه دارند. متون تعلیم و تربیت اسلامی از متقدمین گرفته تا متاخرین آنان، در تعیین اهداف تربیت دینی راه به گزافه رفته و اهدافی همچون "به کمال رسیدن" (بدون ارائه تعریف درستی از کمال)، "نیل به قرب الهی"، "متصف به صفات الهی شدن"، "رسیدن به حیات طیبه" و . . . را بدون اینکه مصداق عینی چنین مفاهیم انتزاعی را مشخص کنند در دستور کار تربیت دینی قرار داده اند و برای باز کردن گره های ناگشودنی در تربیت دینی به جای قبول شکست این سیستم و چاره اندیشی برای ریشه یابی این معضل، به مبهم گویی و غامض نویسی رو آورده اند و به این شکل تربیت دینی را بیش از پیش در  بن بست گرفتار کرده اند و در توجیه دلایل شکست ، به پیاده نشدن تربیت دینی واقعی در طول 14 قرن و وجود سیستمهای تربیتی رقیب که قوی تر عمل می کنند اشاره کرده اند که همه مصادیق عذر بدتر از گناه است. برای ریشه یابی دلایل شکست این مدل تربیتی بهتر است کارمان را با یک پرسش بنیادین آغاز کنیم که آیا اصولا تربیت دینی، فعلی قابل تحقق است یا خیر؟

واقعیت امر این است که تربیت دینی هنگامی که در بافت و موقعیت جوامع اسلامی قرار می¬گیرد، دچار یک تناقض مفهومی شده و در پی آن تربیت از معنای اصیل خود تهی می¬شود.

تربیت را در هر مکتب تربیتی و با هر معنایی که در نظر بگیریم، پرورش قوه عقل به عنوان تنها ابزاری که شاخصهای تمیز حق از باطل و خوب از بد را ارزانی می¬دارد، از اجزای تفکیک نشدنی مفهوم تربیت است. یکی از راه های پرورش عقلانیت، دادن امکان و حق انتخاب به انسانهاست. تنها در موقعیت انتخاب "این" یا "آن"، انسانها به تمرین عقلانیت می¬پردازند. سوال مهم و بسیار چالشی در اینجا این است که وقتی در جامعه¬ای، دین و مذهب هر دو از طریق شناسنامه و بدون داشتن حق انتخاب و به عنوان تنها گزینه ممکن به فرزند منتقل می¬شود و فرد اگر پس از رسیدن به بلوغ فکری تصمیم به تعویض دین خود یا خروج از دین داشته باشد محکوم به مرگ می¬شود پرورش عقلانیت در کجای امر تربیت دینی تحقق می¬یابد؟ تربیت دینی در این حالت بدون توان پرورش قوه تعقل، در بهترین حالت فقط می¬تواند دانش دینی را منتقل کند و افراد را با مناسک و آیینهای دینی آشنا کند که در نهایت به همان سیستم تربیتی با مدل بانکداری تبدیل می¬شود که وظیفه اش انباشتن حافظه انسانها از اطلاعات تهی از معناست و اینجاست که تربیت دینی راهش از تربیت معنوی نیز جدا می¬شود. یعنی دینی که در اصل برای ایجاد معنویت و ادای رسالت معناسازی در زندگی انسانها مبعوث شده است در نهایت در سیستم تربیت دینی به پدیده ای بر ضد خود تبدیل میشود.

از سوی دیگر تربیت دینی در جوامعی که پیش فرض آنها دیندار بودن انسانها از بدو تولد است به دلیل ناکارآمدی در پرورش عقلانیت، از مدار تربیت اخلاقی نیز دور می شوند. در گفتمان سنتی از تربیت اخلاقی، اخلاق یعنی مزین بودن فرد به فضائل اخلاقی. در این گفتمان، روشهای تربیت اخلاقی، پند و موعظه و اسوه سازی است که مطابق بسیاری از پژوهشهای متخصصان تعلیم و تربیت دینی از جمله ناکارآمدترین روشها در تربیت اخلاقی انسانهاست. در دنیای کنونی با وجود پیچیدگی هایی که در سبک زندگی ایجاد شده و مناسبات حاکم میان انسانها دستخوش تحولات عمیق شده است، تقلیل مفهوم اخلاق به تعین یافتن فضائل در افکار و رفتار انسانها، بسیار ساده انگارانه و گمراه کننده خواهد بود. در عصر حاضر، اخلاق ناظر بر عقلانیت و قدرت حل مساله در دوراهی های بغرنج زندگیست، انتخاب میان بد و بدتر، خوب و بهتر، بی مسئولیتی و مسئولیت پذیریست. اخلاق یعنی مسئولانه انتخاب کردن و متعهدانه پاسخگو بودن. در سیستم تربیت دینی که افراد حتی امکان تعقل و تامل در مورد اصول دین خود را ندارند و آنها را همچون پیش فرضهای قطعی و محتوم و غیر قابل تشکیک زندگی خود باید بپذیرند، عقلانیتی که پیش نیاز زیست اخلاقیست چگونه پرورش می یابد؟

بهترین راه ارزشیابی در مورد اثر بخشی یک مدل تربیتی، بررسی خروجی های آن مدل است. آنچه که از خروجی های نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی در طول بیش از چهار دهه دیده شده است، همه شواهدی دال بر خروج جوانان از دایره اخلاق و معنویت است. شاید زمان تجدید نظر در رویکردهای تربیتی فرا رسیده باشد. اگرچه نسلهای بسیاری قربانی ندانم کاریهای مدعیان بی دانش و بصیرت شده اند ولی توقف امروز این سیستم ناکارآمد و آسیب رسان بی شک بهتر از فردا خواهد بود.

ریشه های تعارض میان تربیت جنسی و تربیت ایدئولوژیک چه هستند

تربیت جنسی در محاق تربیت ایدئولوژیک

سالهای بسیاریست که تغییر شیوه زندگی انسانها و زیستن در عصر ارتباطات و اطلاعات، ضرورت تربیت جنسی در دوران کودکی و نوجوانی را بر جوامع انسانی آشکار کرده است. صرف نظر از مطلوبیت یا عدم مطلوبیت ذاتی تربیت جنسی که کانون تمرکز این نوشتار نیست و صرفا با در نظر داشتن این مساله که امر تربیت همواره باید تابعی از اقتضائات و مسائل جاری جوامع باشد تا انسانها را برای زندگی در یک جغرافیا و زمان خاص بپروراند و همچنین وجود اندیشه های جهان وطنی و ضرورت تربیت شهروندان جهانی، همواره این سوال مطرح است که چرا تولید گفتمان تربیت جنسی و ورود آن در عرصه تعلیم و تربیت رسمی، تبدیل به یکی از بزرگترین تابوهای حاکمیت شده است؟

گفتمانی که توسط حاکمیت در پاسخ به این پرسش تولید شده است و به شدت میان عامه مردم گسترش پیدا کرده است، گفتمانی است که من نام آن را "شرم مومنانه" گذاشته ام. این گفتمان در صدد القای این ذهنیت میان اقشار کوته فکر جامعه است که انسانها نسبت به مسائل جنسی، به جز محدوده روابط زناشویی خود، باید شرم و حیا داشته باشند تا جامعه از شر بی حیایی  و فسادهای جنسی ناشی از آن در امان بماند و از آنجاییکه تربیت جنسی متضمن شرم زدایی از روابط میان والدین و فرزندان و معلم و دانش آموزان است، اگر به تربیت جنسی تن دهیم با یک جامعه شرم زدایی شده مواجه خواهیم شد و به این ترتیب  حاکمیت با این گفتمان، رگ خواب ملتی را در دست میگیرد تا در یک بازی سیاسی با محکوم کردن سند 2030 با برچسب ابزار شرم زدایی، برای همیشه موضوع تربیت جنسی را با تایید عوام در محدوده غیر مجاز گفتمان دینی قرار دهد. آنچه که حاکمیت از تربیت جنسی به ما گفته، نازل ترین سطح آن است که اصولا در خود قاموس تربیت جنسی کمترین اهمیت را دارد.

سوال مهم در این قسمت این است که آیا به راستی در متن گفتمان دینی در رابطه با طرح مسائل جنسی، بازدارنده هایی از جنس شرم و حیا وجود دارد یا این موضوع صرفا برساخته حاکمیت است و در پشت پرده ایدئولوژی دینی اتفاقات دیگری در حال رخ دادن است؟

دست­یابی به پاسخ این پرسش کار دشواری نیست و با یک نگاه ساده ولی دور از سوگیری، می توان راهی به سوی حقیقت گشود. واقعیت قضیه این است که طرح عریان و بی شرمانه مسائل مرتبط با امور جنسی در متون اسلامی اظهر من الشمس است و کسانی که در تولید گفتمان "شرم مومنانه" دستی دارند در اصل از عوام زدگی شدید و عمیقی که در کلیه لایه ها و طبقات جامعه دینی رایج و حاکم است سو استفاده می کنند. نگاهی به رساله های عملیه مراجع تقلید که دخترانمان از 9 سالگی و پسرانمان از 13 سالگی آنها را در دست می­ گیرند، غیر واقعی بودن ادعای برساخته حاکمیت را تایید می کند. در جای جای این رساله ها از احکام مربوط به نماز و روزه و حج تا نکاح و غسل و احکام مربوط به بانوان، اثری از گفتمان "شرم مومنانه" نیست و یک دختر 9 ساله یا پسر 13 ساله اگر تا آن سن کمبودی در زمینه کسب اطلاعات جنسی داشته باشد، همه را می ­تواند بی کم و کاست و بی پرده و با جزئیات کامل  و تصویرسازیهای دقیق از این رساله ها به دست بیاورد. در متون مرتبط با سیره بزرگان دینی نیز به همین شکل اثری از گفتمان شرم نیست. تعدد زوجه های بزرگان دین اعم از پیامبر اسلام و امامان و شرح تفصیلی ویژگیهای این زوجه ها و روایتهایی که گاهی حتی از هم خوابگیهای این بزرگان با همسران و کنیزانشان در کتابهای سیره و روایت آمده و برخی از آنان توسط روحانیون در رسانه ملی بازگو شده، همه دلایل متقنی بر این ادعاست که در گفتمان دینی، چیزی به نام شرم نسبت به امور جنسی وجود ندارد. متون فقهی و قانونی نیز که با صراحت و با استناد به نص صریح قرآن، به شدت در صدد ترویج چند همسری برای مردان هستند نیز شاهدی دیگر بر این مدعاست. تعارف که نداریم. تعدد زوجات یعنی تنوع طلبی در ارتباط جنسی. در گفتمان رسمی و حقوقی هیچ آیین و مذهب و مسلکی تا این حد بی پرده مهر تایید بر لجام گسیختگی غریزه جنسی نزده ­اند.

پس اگر گفتمان شرم منطبق بر گفتمان دینی نیست، آبشخور تابو سازی از تربیت جنسی در کجاست؟

ریشه های تعارض میان تربیت جنسی و تربیت ایدئولوژیک چه هستند

پاسخ این سوال را باید در تعارض میان تربیت جنسی و تربیت ایدئولوژیک جست و جو کرد و برای شفاف شدن این تعارض باید با اهداف و ماهیت هر دو نوع تربیت آشنا باشیم.   تربیت دینی در جوامعی که پیش فرض آنها دیندار بودن انسانها از بدو تولد است به دلیل ناکارآمدی در پرورش عقلانیت، از مدار تربیت اخلاقی نیز دور می شوند.

تربیت ایدئولوژیک از نوع دینی آن، اولویت اهداف خود را بر تکوین ذهنیت افراد و تنظیم و ساماندهی جهان بینی و باورهای آنان قرار می دهد. در این نوع تربیت با گونه ای دوآلیسم مواجهیم. یعنی تقابل ذهن و بدن. جدایی ذهن و روح از بدن. در این دوگانه پنداری، آنچه برتر است ذهن و روح است و آنچه فرودست و بی ارزش است بدن است. در تکوین ذهنیت آنچه ضروری است سلب عاملیت از انسان و تبدیل کردن او به ابژه است یعنی سلب همه امکانهای تعقل و انتخاب و رهنمون شدن به مرز تابعیت محض و بدون اختیار از آموزه های تربیتی. این یعنی سلب امکان خود آگاهی از انسان. از سوی دیگر، بدن که از ذهن و روح جدا مانده و به نظر می رسد که به شدت مهجور است، توسط ایدئولوژی محاصره می شود. این بدن از سویی به دلیل شعار بی ارزش بودن سرکوب می شود و از سوی دیگر چون باید تبدیل به نماد باورهای فرد شود، همچون ذهنیت فرد تبدیل به ابژه می شود. یعنی بدن از دایره آگاهی های فرد خارج می شود و تحت کنترل ایدئولوژی قرار می­ گیرد. تشویق افراد به ریاضت و تبدیل کردن فقر به یک ارزش ایدئولوژیک، کم بها بودن جان انسانها، تعیین نوع پوشش و رنگهای مورد تایید، حمله به آراستگی و تایید تلویحی شلختگی در ظاهر و پوشش و بسیاری موارد دیگر از نشانه های حصر بدن توسط ایدئولوژی است که علیرغم سرکوب، به طور همزمان به شکل تمام و کمال سعی در تسخیر آن دارد.

آنچه که حاکمیت از تربیت جنسی به ما گفته، نازل ترین سطح آن است که اصولا در خود قاموس تربیت جنسی کمترین اهمیت را دارد. اینکه در تربیت جنسی به کودکان و نوجوانان آموزش روابط جنسی می دهند، یک آموزه برساخته حاکمیت برای تخریب مفهوم تربیت جنسی است.

در تربیت جنسی آنچه که با آن مواجهیم خروج از ابژگی و رسیدن به مرزهای خود آگاهی کامل اعم از خود اگاهی ذهنی و بدنی در حوزه کارکردهای جنسی است. تربیت جنسی شاخه ­ای از مفهوم "خرد بدن" (Body Wisdom ) است. خرد بدن یعنی شناخت تمام و کمال بدن، آگاهی از نیازهای بدن، آگاهی از تاثیرات مواد غذایی و محیط زیست بر بدن، یادگیری احترام به بدن، مراقبت از بدن و . . .

ریشه های تعارض میان تربیت جنسی و تربیت ایدئولوژیک چه هستند

پیامد تربیت جنسی، خرد جنسی است. لازمه خرد ورزی در هر حوزه ای عاملیت فرد و خروجش از انقیاد و حصر و حصار گفتمان های تحمیلی و غالب است. فردی که خرد جنسی دارد زیر بار گفتمان چند همسری و کودک همسری نمی ­رود و به زن به چشم دستگاه تولید مثل نگاه نمی کند و اینها دقیقا همان چیزهایی هستند که با آموزه های ایدئولوژیک در تعارض قرار می­ گیرند. در نگاه دوگانه پندار ایدئولوژیک که بدن بی ارزش است و ارتباطش با عواطف قطع است معلوم نیست روابط جنسی چگونه معنا پیدا می ­کند؟ ارتباط دو بدن پست عاری از احساس صرفا برای اطفای شهوت؟ دقیقا در همین بستر است که مرد مجاز می­ شود چهار زن عقدی و بی شمار زنان صیغه ای اختیار کند چرا که در این گفتمان احساسات متعالی انسانی در بدنهای بی ارزش سکونت ندارند. بدن کار خود را می­ کند و راه خود را می­ رود و احساس هم اگر باشد سرکوب و مدفون می­ شود.

تربیت جنسی به انسانها می ­آموزد که آنها یک کل واحد هستند و هنگام ارتباط با جنس مخالف باید با بدن و ذهن و احساس خود وارد رابطه شوند و بدنشان همانقدر عشق بورزد که قلبشان می ­ورزد. در چنین قاموسی هیچ مردی نمی ­توانند در یک زمان بی شمار شرکای جنسی داشته باشد.

سخن آخر اینکه گفتمان حاکمیت از روابط جنسی یک گفتمان تک جنسیتی و به شدت مرد سالار است ولی تربیت جنسی برای مرد و زن در بهره مندی از لذت جنسی و مراقبت از بدن و کنترل بر روی بدن حقوق برابر قائل است و جنس مذکر را مالک بدن جنس مونث نمی داند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

ریشه های تعارض میان تربیت جنسی و تربیت ایدئولوژیک چه هستند

منتشرشده در آموزش نوین

گروه رسانه/

گزارش نهاد ناظر بر مدارس انگلستان در مورد  تعرض و خشونت جنسی در میان دانش آموزان مدارس

( گزارش منتشره می‌گوید از هر ده دختر ۹ دختر هدف آزار زبانی جنسیتی قرار می‌گیرد )

 

نهاد ناظر بر مدارس انگلستان در گزارشی هشدار داده که تعرض جنسی در میان دانش آموزان مدارس در حال عادی شدن است.

افستد، در گزارش مفصلی گفته است دانش آموزان اهمیت گزارش کردن موارد تعرض و آزار جنسی را نمی‌دانند و بسیاری از معلمان هم مقیاس این مشکلات را دست کم می‌گیرند.

در این گزارش آمده برخی دختران ممکن است در یک شبانه روز ۱۱ پیام از پسرانی بگیرند که خواهان عکس‌های لخت و برهنه از آنها هستند.

این دختران گفته‌اند که اگر این پسران را در شبکه‌های اجتماعی مسدود کنند، "این افراد اکانت‌های جدیدی می‌سازند" تا به کار خود ادامه دهند.

این گزارش می‌گوید از هر ده دختر ۹ دختر هدف آزار زبانی جنسیتی قرار می‌گیرد و ویدیوها و عکس‌های در حالت برهنه برای آنها ارسال می‌شود.

گزارش نهاد ناظر بر مدارس انگلستان در مورد  تعرض و خشونت جنسی در میان دانش آموزان مدارس

در این گزارش آمده دختران به آنها گفته‌اند پسران در درخواست‌شان برای عکس‌های برهنه مصر هستند و جواب نه را نمی‌پذیرند.

در یک مدرسه، دخترانی که بازرسان افستد با آنها صحبت کردند گزارش دادند که در یک شبانه روز حداکثر ۱۰ یا ۱۱ پسر با برخی از دختران تماس می‌گیرند و از آنها تصاویر برهنه یا نیمه برهنه می‌خواهند.

گروه‌های فعال حقوق زنان خواهان آن هستند تا کارکنان مدارس برای تغییر این فرهنگ در مدارس، آموزش‌های خاص ببینند.

حدود ۶۴ درصد دخترانی که با آنها حرف زده شده، گفتند "زیاد" یا "گاهی" لمس ناخواسته را تجربه کرده‌اند. از هر ۱۰ نفر ۸ نفر هم تحت فشار قرار گرفته‌اند تا تصاویر جنسی خود را به اشتراک بگذارند.

این دانش آموزان گفتند خشونت جنسی معمولا در فضاهای بدون نظارت، مانند مهمانی‌ها یا پارک‌ها، و در خارج از فضای مدرسه رخ می‌دهند.

 

گزارش نهاد ناظر بر مدارس انگلستان در مورد  تعرض و خشونت جنسی در میان دانش آموزان مدارس

( "بسیاری از کودکان و جوانان، به ویژه دختران، احساس می کنند باید پذیرای آزار و اذیت جنسی باشند" )

 

دانش آموزان چند مدرسه گفتند رفتارهای آزاردهنده جنسی در مهمانی‌ها بدون حضور بزرگسالان اتفاق می‌افتد و مشروبات الکلی و مواد مخدر اغلب در این امر دخیل هستند.

بیشتر دانش آموزان احساس می‌کردند آموزشی که در مدرسه دیده‌اند به آنها اطلاعات و مشاوره لازم برای برخورد با مسایلی از این دست را نمی‌دهد.

دختران به خصوص از این مساله شکایت داشتند که آموزش واضحی درباره رفتارهای قابل قبول و غیرقابل قبول وجود ندارد.

بسیاری از معلمان هم گفتند که در زمینه موضوعاتی مانند رضایت، روابط سالم و به اشتراک گذاشتن تصاویر جنسی دانش کافی ندارند.

بازرسان افستد از مدیران مدارس و کالج‌ها خواسته‌اند به نوعی "فرهنگ سازی کنند" که انواع آزار و اذیت جنسی، شناخته شده و مورد توجه قرار گیرد.

آنها گفتند گنجاندن موضوعات دشواری مانند رضایت، و به اشتراک گذاشتن تصاویر برهنه باید برای جوان‌ترها مد نظر قرار گیرد.

گزارش نهاد ناظر بر مدارس انگلستان در مورد  تعرض و خشونت جنسی در میان دانش آموزان مدارس

آماندا اسپیلمن، بازرس ارشد افستد گفت او از یافته‌های تحقیق انجام شده در این باره "شوکه شده" است.

او به بی‌بی‌سی گفت: "این نگران کننده است که بسیاری از کودکان و جوانان، به ویژه دختران، احساس می کنند باید پذیرای آزار و اذیت جنسی باشند."

"اعم از این که چنین اتفاقی در مدرسه یا بیرون آن اتفاق بیفتد، آنها احساس می‌کنند ارزش گزارش کردن را ندارد."

"این یک مسئله فرهنگی است - این در مورد عادی شدن نگرش‌ها و رفتارهاست -  و مدارس و کالج‌ها به تنهایی نمی‌توانند آن را حل کنند."

ائتلاف "به خشونت علیه زنان پایان دهید" از دولت خواسته تا این گزارش را جدی بگیرد و هیاتی را برای رسیدگی به آن مامور کند.

بی بی سی


گزارش نهاد ناظر بر مدارس انگلستان در مورد  تعرض و خشونت جنسی در میان دانش آموزان مدارس

منتشرشده در آموزش تطبیقی
جمعه, 11 خرداد 1397 15:07

تربیت جنسی و فرزندان ما

گروه رسانه- نرگس کارگری/

تربیت جنسی و فرزندان ما و معرفی کتاب در مورد آموزش های جنسی

تربیت جنسی و فرزندان ما
نوشته دکتر حامد اختیاری
و فاطمه دهقانی آرانی


این کتاب به این پرسش پاسخ می دهد که چگونه با فرزندانمان در مورد مسائل جنسی صحبت کنیم؟ درباره تربیت جنسی فرزندان چه می دانید؟
می دانستید رشد و سلامت جنسی فرزندتان نیز مستلزم تربیت صحیح است؟
می دانید چگونه تحول جنسی فرزندتان را در راه درست هدایت کنید؟
چقدر از اهمیت تربیت جنسی فرزندان مطلع هستید؟
چگونه می توانید از عهده بُعد جنسی تربیت فرزندتان به خوبی برآیید؟
راه درست تربیت جنسی فرزندان کدام است؟
این کتاب در یافتن پاسخ مناسب این پرسش ها، به شما کمک می کند!
رشد و سلامت جنسی فرزندان ما مستلزم تربیت صحیح است. هم چنین هدایت درست تحولات جنسی فرزندان ما به میزان اطلاعات ما از راه های درست تربیت جنسی بستگی دارد.

 

خلاصه :

تربیت متعادل ،همگون و هماهنگ ابعاد مختلف شخصیت را تشکیل می دهد. ابعاد جسمی ، شناختی ، عاطفی ، هیجانی و اجتماعی شخصیت با یکدیگر رابطه ای تعاملی دارند ، بر هم تاثیر می گذارند و از یکدیگر نیز تاثیر می پذیرند. به همین دلیل ، تربیت جنسی را نمی توان از ابعاد دیگر شخصیت مجزا دانست. طبیعی است اگر تحول شناختی و عاطفی یک انسان عادی و به هنجار باشد ، سلامت جنسی نیز می تواند همگام با ابعاد دیگر تربیت فرد مطلوب باشد.

در مقابل، در یک نگاه تحولی اگر برای تربیت جنسی مطلوب اقدام کنیم ، شاهد رشد خوب عاطفی - هیجانی نیز خواهیم بود. به عبارت دیگر ، ابعاد عاطفی -هیجانی و بعد جنسی فرد بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند. رشد خوب یک جانبه ، رشد جنبه های دیگر را تسهیل می بخشد.به همین دلیل است که می توان تربیت جنسی را در راستای کمک به تربیت مناسب عاطفی -هیجانی فرزندان دانست.


خوشبختانه در کتابی که پیش روی شماست به خوبی این نکته بیان شده  که تربیت جنسی را نباید همواره با آموزش کلاسیک و مستقیم جنسی ، یکسان قلمداد کرد. تربیت جنسی ، مسیر پرورش کودک و نوجوان را در جهت شکل گیری شاکله ای منسجم رهنمون می کند و جدا از تربیت روانی و اجتماعی فرد نیست اما آموزش جنسی ناظر به آموزش مستقیم مهارت های جنسی است که مورد نظر این نوشتار نیست. اصولا نیاز چندانی نیز به آموزش مستقیم جنسی در سنین پایین وجود ندارد و گاهی آموزش های نامناسب می تواند مخاطره آمیز باشد.

به عبارت دیگر ، تربیت جنسی مستقیما به بهداشت روان و انسجام شخصیت فرد بستگی دارد و به تدریج در یک بستر طبیعی و البته آگاهانه انجام می شود .اما هدف آموزش مستقیم جنسی تنها فراگیری یک مهارت است که می تواند بی ارتباط با زمینه ی شخصیتی فرد باشد. آنچه که از تربیت جنسی حاصل می شود ، نگرش صحیح فرد نسبت به توانایی های جنسی ، کسب آرامش و به کارگیری روش های ارتباطی است که می تواند در سلامت بهداشت روان وی مفید باشد . اما آموزش جنسی لزوما ارتباطی به ارتقای سلامت روان ندارد.
در نوشته ی حاضر سعی شده است اهمیت تربیت جنسی (نه آموزش جنسی) را مدنظر قرار داده و نکاتی را برای بهسازی روند آن ارائه دهد.

جنسیت و امور جنسی یکی از مهم ترین مسائل مورد توجه روانشناسان ، مربیان ، جرم شناسان و صاحب نظران مسائل انسانی است . تاکنون پیرامون رشد ، تربیت ، تعدیل و حتی سرکوبی مسائل جنسی و مشکلات مربوط به آن ، نظریه ها و مباحث بسیاری مطرح شده است.خوب است بدانیم مسئله ی جنسیت هم چنان که می تواند یکی از عالی ترین عوامل رشد و اعتلای آدمی باشد ، قادر است پلیدترین و زشت ترین زمینه ی سقوط و انحراف افراد را نیز فراهم آورد. مهم ترین عامل دستیابی به حالت اول ( آموزش و تربیت ) افراد است و در این راستا چه چیز ضروری تر از تربیت فرزندانمان ؟! بنابراین نظریه پردازان معتقدند تربیت جنسی باید از همان آغاز در نظام آموزشی و مهم تر از همه در خانواده ها گنجانده شود. البته منظور از (تربیت جنسی) پرورش ، تعدیل و جهت دهی است نه پروردن و اوج دادن به رفتارهای جنسی.


در این کتاب سعی بر آن است تا :
1-تصویر درستی از جنسیت و مسایل مربوط به آن را برای شما که عهده دار مسئولیت تربیت کودکان و پرورش ابعاد شخصیتی آنان هستید ، ارائه دهیم.
2-با معرفی موانع موجود در راه رشد کودکان و ارائه ی راه حل ها و پیشنهادهای سودمند جهت آموزش صحیح مسائل جنسی به فرزندان ، شما والدین و مربیان دلسوز را در مسیر تربیت درست جنسی همراهی کنیم.
بی تردید والدین در امر تربیت فرزندان و هدایت آن ها در راه پیشرفت و تعالی ، به آگاهی های وسیع و پر دامنه ای نیازمندند. به ویژه پیرامون جنسیت که با توجه به فرهنگ و عرف جامعه ، بررسی پیرامون آن و راهنمایی دیگران در این زمینه ، چندان ساده و آسان نبوده و نیست. اما همان طور که گفتیم جنسیت از جمله مسائلی است که به دلیل دو پهلو بودن مفهوم آن و دارا بودن ابعاد مثبت و منفی در آن واحد ، نیازمند آموزش های خاصی است تا در جهت مثبت خود گسترش یابد و سلامت جسمی ، روانی و ارتباطی افراد را تضمین کند. ما این مهم را از فرزندان خود شروع کرده ایم و برآنیم تا با ارائه ی رهنمودهای کاربردی به والدین و مربیان ، ضامن سلامت جنسی فرزندان و روابط حال و آینده ی آنان باشیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در معرفی کتاب

تربیت جنسی کودکان و نوجوانان

برای اسلام، آموختن ادب از هر کاری مهم است .آنچنان که حدیثی از پیامبر اکرم (ص) به روشنی بیان می دارد که آموختن آداب از مرتبه بالایی برخوردار است . تردیدی نیست که این آداب شامل آداب جنسی نیز هست، چرا که اسلام در رابطه با مسائل بسیار جزئی نیز آدابی را آموخته است .هنگامی که اسلام برای مسافر، آدابی دارد و هنگامی که جهت عافیت و سلامت دعایی و ذکری نقل شده و برای هر دردی از جمله گوش درد و سر درد و ناراحتی وضع حمل کردن خانم ها، ترتیبی و آدابی را قائل است، و ظریف تر از این مسائل، زمانی که برای ایمنی از سوختن و حتی رام شدن اسب سرکش دستورالعملی وجود دارد، چطور ممکن است شکی وجود داشته باشد، که اسلام در رابطه با آداب جنسی روش و تربیت خاصی را دنبال نکند  . بعضی مسائل جنسی را بزرگترین دام در راه انسان نامیده اند و غریزه جنسی را نافرمانبرترین غرایز در برابر عقل شمرده اند .

آیا ممکن است اسلام توصیه و قوانین و دستوراتی در این رابطه نداشته باشد تا این مهم از طریقی به خوبی و درستی هدایت شود؟ آن هم درباره غریزه جنسی که بسیاری از مشکلات و مسایل تاریخی از بی تربیتی او حاصل شده است و  گرفتاری های امروزی به جهت نداشتن برنامه ای منظم برای این غریزه بوجود آمده است .آیا با همه این اوصاف می توان تصور کرد این مسئله مهم موجود در انسان ها از نظر اسلام دور مانده باشد و در این رابطه ضرورت تربیت حس نشود؟  از سوی دیگر حضرت علی علیه السلام فرموده اند که افراد بایستی دوش بدوش علم و معرفت وآگاهی  زمان خود پیش روند  . لذا تربیت جنسی نیز بایستی با پیشرفت علم غنی تر شود و ضمن نگهداری از معیارهای اصلی اسلام، پیشرفت های جدید در این علم نیز ملحوظ و در این رابطه بکار گرفته شود.

 

 تعریف تربیت جنسی :

تربیت جنسی را به صورت های گوناگون تعریف کرده اند. گروهی معتقدند تربیت جنسی، «انتقال اطلاعات و مسائل جنسی» است. از این جهت، معلمان و مربیان باید از یک رشته معلومات آگاهی داشته باشند و آنچه را در این باره می دانند، به فرد منتقل کنند. انسان برخوردار از تربیت جنسی نیز کسی است که مجموعه ای از آنچه را درباره مسائل جنسی به آن نیاز دارد، بداند.

برخی دیگر، تربیت جنسی را صرفاً به معنی آموزش جنسی نمی دانند، بلکه تربیت جنسی را «فراهم آوردن زمینه رشد غریزه جنسی به گونه ای می دانند که همراه با استفاده لازم از این غریزه، از انحراف ها و لغزش های جنسی نیز پیش گیری شود».

تعریف دوم کامل تر از تعریف اول باشد؛ زیرا اگر فرد را با مجموعه ای از اطلاعات در زمینه ای خاص رها کنیم، به رشد و کمال او کمکی نشده است. چه بسا همین اطلاعات جنسی، موجب رشد (بلوغ) زودرس غریزه جنسی و در نتیجه انحراف او شود.

 

چیستی تربیت جنسی:

تربیت، شاخه ای از علوم تجربی است که به مجموعه عادت های فکری که باید کسب شود و مجموعه خصایل اخلاقی که باید رشد کند، گفته می شود. همچنین می توان تربیت را فرآیندی از آموزش و پرورش دانست که در آن می کوشند مخاطب را برای شکوفاسازی استعدادها و قابلیت های درونی اش یاری دهند.

جنسیت یا تمایل جنسی در یک معنا، فعالیتی شهوانی است که موجب جذب یک جنس در مقابل جنس دیگر می شود و به لذت یا تولید مثل می انجامد و در معنای دیگر، مفهوم زیست شناسی جنسی را در بر می گیرد.

تربیت جنسی در یک معنای فراتر از احساس جنسی، به رشد شخصیت اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی افراد نیز نظر دارد.

تربیت جنسی کودکان و نوجوانان

اهمیت و ضرورت تربیت جنسی :

با توجه به اینکه انسان دارای ابعاد مختلف جسمی و روحی است، از نظر تأثیر و تأثر متقابل این ابعاد از یکدیگر، تربیت او نیز باید همه جانبه و در عین حال هماهنگ باشد، به ویژه آنکه رشد این ابعاد همراه با هم و به صورت هم زمان اتفاق نمی افتد. ازاین رو، تربیت در هر زمینه ای باید با رشد آن زمینه مناسب باشد..

از سوی دیگر، صاحب نظران و اندیشمندان تربیتی به این نتیجه رسیده اند که در دوران کودکی، پایه های اساسی ساختمان شخصیت انسان شکل می گیرد و دوره نوجوانی به بعد، زمان تثبیت شخصیت انسان است. باید متولیان امر تربیت، به ویژه والدین به این مهم توجه داشته باشند و برای تربیت فرزند خود، از کودکی سرمایه گذاری کنند. امام علی علیه السلام با توجه به همین مسئله، در وصیت خویش به فرزندش امام حسن علیه السلام می فرماید::

همانا قلب نوجوان مانند زمین خالی از کشت است که هر چه در آن بریزی، می پذیرد. ازاین رو، به تربیت و تأدیب تو اقدام کردم پیش از اینکه قلب تو سخت شود (و شخصیت تو شکل بگیرد) و فکر و اندیشه ات، (به چیزی غیر از آنچه به خیر و صلاح توست) مشغول گردد..

اگر تربیت بخواهد به صورت جامع و کامل پیاده شود، باید تربیت جنسی را به عنوان حلقه ای از حلقه های آن به شمار آورد و حتی با توجه به اینکه مسائل جنسی به صورت چشم گیری دیگر ابعاد را تحت تأثیر خود قرار می دهد، توجه به امر تربیت در این زمینه، ضروری تر به نظر می رسد.

با توجه به نقش دوران کودکی، پرداختن به این مهم در این دوران، ضروری است، به گونه ای که برخی صاحب نظران معتقدند حیات جنسی انسان از بدو تولد آغاز می شود. در دوران بلوغ که اوج شکوفایی و رشد غریزه جنسی است، تربیت جنسی بیشتر ضروری به نظر می رسد. بر خلاف تصور مردم، صاحب نظران تربیت، معتقدند مسئله بلوغ را نباید مسکوت گذاشت یا از کنار آن گذشت و نوجوان را در این زمینه به حال خود رها کرد، بلکه باید او را در جریان دگرگونی های جنسی، جسمی و روحی این دوره قرار داد. اگر مربیان و والدین از این مسئله غفلت کنند، آسیب هایی نوجوان را تهدید می کند که از آن جمله می توان موارد زیر را نام برد:

1. استفاده از کانال های اطلاعاتی آلوده در این مورد که در نتیجه ارضا نشدن حس کنجکاوی جنسی صورت می گیرد.

2. احساس گناه و خجلت از مشاهده عوارض طبیعی بلوغ که به انزوا، درون گرایی و خود ارضایی می انجامد.

3. آگاهی نداشتن از تکلیف شرعی و وظایفی که نوجوان از نظر شرعی در برابر عوارض جسمی و جنسی این دوره دارد و در نتیجه، بنیان اخلاقی و اعتقادی وی در اوان تکلیف سست می شود.

پس ضرورت دارد کسانی که به بلوغ می رسند، به وسیله افراد صلاحیت داری که مناسبات دوستانه ای هم با آنها دارند، از این مقوله ها آگاه شوند و احساس و بینش سالم و صحیحی درباره سیر طبیعی رشد خود پیدا کنند.

 

اهداف تربیت جنسی :

1- رشد و تکامل فردی:

اینکه رشد و کمال انسان در چیست، به نوع برداشت انسان از خود و جهانی که در آن زندگی می کند برمی گردد. در واقع، باید دید کدام جهان بینی بر انسان حاکم است و او هدف زندگی خود را چه می داند؟

امام علی علیه السلام فرموده است: «خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده، در کجاست و به کجا رهسپار است.» برای یک انسان معتقد به خدا و قیامت، رسیدن به مدارج عالی معنوی و قرب الهی، کمال نهایی است، ولی اینکه آدمی چه زمانی و چگونه به کمال خود می رسد، پرسشی است که هر مکتبی به آن پاسخ داده است.

از دین اسلام و سیره نبوی و علوی استفاده می شود که رسیدن به کمال حقیقی، جز برای افرادی که همه افکار، امیال و آرزوها و گفتار و کردار خود را جهت رضایت خدا قرار می دهند، ممکن نیست؛ همان انسان هایی که با اعتقاد به شعار توحیدی: «همه از خداییم و به سوی او باز خواهیم گشت»، به رفتارهای خود جهت الهی می دهند و رضایت خدا را بر همه چیز مقدم می دارند. البته نباید فراموش کرد که صفت قرب و کمال دارای مراتب بسیار زیادی است و هرکس به همان اندازه که در مسیر آن حرکت کند، به کمال نهایی نزدیک می شود.

از یک سو، با توجه به استعداد هایی که انسان برای رسیدن به مقام عالی انسانی و قرب الهی دارد و بدون راهنما و مربی رسیدن به آن ممکن نیست، باید از تربیت مربیان آگاه و دل سوز برخوردار شود و از سوی دیگر، با توجه به مراحلی که برای رشد و تربیت مطرح است، بعضی از انواع تربیت ها از جمله تربیت جنسی و جسمی باید از دوره کودکی به بعد مورد توجه باشد. در غیر این صورت، رها کردن کودک تا دوران نوجوانی و محروم بودن از تربیت صحیح، او را از رسیدن به سعادت که هدف آفرینش انسان است، محروم می کند. امام علی علیه السلام ادب نداشتن و محرومیت از تربیت را عامل همه بدی ها می داند و می فرماید: «نداشتن ادب و تربیت سبب همه شرها است .قلب انسان که مرکز همه نگرش ها و گرایش هاست، اگر از معارف مسائل صحیح پر نشود، خواه ناخواه جایگاه چیزهایی خواهد شد که به زیان اوست و کار تربیتی چندان اثر نخواهد داشت.

 

2. ایجاد نسل سالم :

با توجه به اینکه مهم ترین تحولات شخصیتی در دوره کودکی و اوایل نوجوانی رخ می دهد، هرچه از عمر انسان می گذرد و او به سنین بالاتر می رسد، نقش والدین در برقراری ارتباط با فرزندان ضعیف می شود و والدین کمتر بر فرزندان تأثیر می گذارند. از آن به بعد، انسان بر اساس افکار، امیال و آنچه خود خوب می پندارد، رفتار می کند. اگر والدین توانسته باشند اهداف، افکار، ایده ها و خط مشی کودک و نوجوان را در مورد مسائل جنسی به طور مطلوب، بازسازی و نوسازی کنند و به آن جهت دهند، فرزندشان نیز به موازات خواسته های آنها عمل می کند. چنین فرزندی با چنین کار هایی که از او سرمی زند، دوست داشتنی خواهد بود؛ زیرا از استعدادها و امکانات خود برای رسیدن به اهداف عالی انسان بهره برده است و در واقع، برای رسیدن به کمال انسانی و قرب الهی گام برداشته است. (البته برای پدران و مادرانی که بخواهند فرزندشان در مسیر قرب الهی حرکت کند). در غیر این صورت، انسان مورد نفرت خواهد بود و روز به روز روابط او با والدین تیره تر خواهد شد، تا آنجا که از زندگی در خانه خسته شود و از خانه فرار کند. فرار از خانواده ها امروزه گریبان گیر بسیاری از خانواده هاست و شمار دیگری از خانواده ها را نیز تهدید می کند که مفاسد ریز و درشت فردی و اجتماعی از آن به وجود می آید. بهترین راه پیش گیری از این مسئله، تقویت روابط خانوادگی، ایمان و عمل صالح در میان خانواده ها و به ویژه در دوران کودکی است .

 

3. ایجاد جامعه سالم :

صلاح و فساد جامعه بر اساس صلاح و فساد افراد و روابط آنها با یکدیگر شکل می گیرد. اگر همه یا بیشتر جامعه، سالم باشند و روابط آنها با یکدیگر با ارزش ها و هنجارهای جامعه منطبق باشد، به آن جامعه سالم گفته می شود. اگر همه یا بیشتر مردم در یک جامعه به فساد مبتلا باشند و هنجارها و ارزش های مقبول یک جامعه انسانی بر روابط آنها حاکم نباشد، آن جامعه نیز فاسد و آلوده خواهد بود..

یکی از مسائلی که مردم مرتبط با هم با آن روبه رو هستند، «غریزه جنسی» است. از آنجا که غریزه به صورت یک نیاز در انسان وجود دارد، باید به گونه ای صحیح آن را ارضا کرد. اگر انسان در زمینه مسائل جنسی درست تربیت نشده باشد، برای ارضای این نیاز به راه هایی کشیده می شود که هم خود او را به فساد و تباهی می اندازد و هم جامعه را از بین می برد.

از جمله انحراف هایی که افراد محروم از تربیت جنسی به آن مبتلا می شوند، زنا و لواط است که نقش مهمی در فساد و تباهی و نابودی نسل انسانی و در حقیقت، نابودی جامعه دارند.

امام علی علیه السلام می فرماید :

خداوند، ترک زنا را واجب کرد تا نسبت های میان افراد حفظ شود و ترک لواط را واجب کرد تا نسل انسان تکثیر شود.

* مجتبی دهدار دانشجوی دکتری علوم تربیتی گرایش برنامه ریزی درسی و مدرس دانشگاه.

* صادق ستوان دانشجوی دکتری جامعه شناسی فرهنگی و مدرس دانشگاه.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در یادداشت
دوشنبه, 21 دی 1394 20:28

ما تربیت نشدیم ...

فلسفه آموزش و تربیت در ایران

 تربیت ما بیش از این نبوده است که به بزرگ‌ترها احترام بگذاریم، کلمات زشت نگوییم، پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم، حرف‌شنو باشیم، صبح‌ها به همه سلام كنیم، دست و روی خود را با صابون بشوییم، لباس تمیز بپوشیم، دست در بینی نبریم و...

اما ساده‌ترین و ضروری‌ترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند.

کجا به ما آموختند که چگونه نفس بكشیم، چگونه اضطراب را از خود دور کنیم، موفقیت چیست، ازدواج برای حل چه مشکلی است، در مواجهه با مخالف چگونه رفتار كنیم...؟

در كودكی به ما آموختند كه چموش نباشیم، اما پرسش گری و آزاداندیشی و شيوه‌های نقد را به ما نياموختند.

داگلاس سیسیل نورث، اقتصاددان آمریكایی و برندۀ جايزۀ نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳می‌گوید: «اگر می‌خواهید بدانید كشوری توسعه می‌یابد یا نه، سراغ صنایع و كارخانه‌های آن كشور نروید. اینها را به‌راحتی می‌توان خرید یا دزدید یا كپی كرد. می‌توان نفت فروخت و همۀ اینها را وارد كرد. برای اینكه بتوانید آیندۀ كشوری را پیش‌بینی كنید، بروید در دبستان‌ها؛ ببینید آنجا چگونه بچه‌ها را آموزش می‌دهند. مهم نیست چه چیزی آموزش می‌دهند؛ ببینید چگونه آموزش می‌دهند.

اگر كودكان شان را پرسش گر، خلاق، صبور، نظم‌پذیر، خطر‌پذیر، اهل گفت و گو و تعامل و برخوردار از روحیۀ مشاركت جمعی و همكاری گروهی تربیت می‌كنند، مطمئن باشید كه آن كشور در چند قدمی توسعۀ پایدار و گسترده است.»

از «نفس کشیدن» تا «سفر کردن» تا «مهرورزي» به آموزش نیاز دارد. بخشی از سلامت روحی و جسمی ما در گرو «تنفس صحیح» است.

آیا باید در جوانی یا میان‌سالی یا حتی پیری، گذرمان به یوگا بیفتد تا بفهمیم تنفس انواعی دارد و شكل صحیح آن چگونه است و چقدر مهم است؟!

به ما حتی نگاه کردن را نیاموختند. هیچ چیز به اندازۀ «نگاه» نیاز به آموزش و تربیت ندارد. کسی که بلد است چطور ببیند، در دنیایی دیگر زندگی می‌کند؛ دنیایی که بویی از آن به مشام بینندگان ناشی نرسیده است.هزار کیلومتر، از شهری به شهری دیگر می‌رویم و وقتی به خانه برمی‌گردیم، چند خط نمی‌توانیم دربارۀ آنچه دیده‌ایم بنویسیم. چرا؟ چون در واقع «ندیده‌ایم».

همه چیز از جلو چشم ما گذشته است؛ مانند نسیمی كه بر آهن وزیده است. اگر حرف مولوی درست باشد كه «فرع دید آمد عمل بی‌هیچ شک/ پس نباشد مردم الا مردمک»، باید بپذیریم كه آدمیت ما به اندازۀ مهارت ما در «نگاه» است.

جان راسکین، آموزگار بزرگ نگاه، در قرن نوزدهم می‌گفت: «اگر دست من بود، درس طراحی را در همۀ مدارس جهان اجباری می‌کردم تا بچه‌ها قبل از اینکه به نگاه‌های سرسری عادت کنند، درست نگاه کردن به اشیا را بیاموزند.» می‌گفت: «کسی که به کلاس‌های طراحی می‌رود تا مجبور شود به طبیعت و پیرامون خود، بهتر و دقیق‌تر نگاه کند، هنرمندتر است از کسی که به طبیعت می‌رود تا در طراحی پیشرفت کند.» (آلن دو باتن، هنر سیر و سفر، ص269) 

اگر در خانه یا مدرسه، یاد گرفته بودیم که چطور نگاه کنیم، چطور بشنویم و چطور بیندیشیم، انسانی دیگر بودیم. انسانی که نمی‌‌تواند از چشم و گوش و زبان خود درست استفاده کند، پا از غار بدویت بیرون نگذاشته است؛ اگرچه نقاشی‌های غارنشینان نشان می‌دهد که آنان با «نگاه» بیگانه نبودند.

من پدرانی را می‌شناسم كه در آتش محبت فرزندان شان می‌سوزند و برای رفاه و آسایش آنان سر از پا نمی‌شناسند، اما تا دهۀ هفتاد يا هشتاد عمرشان ندانستند كه فرزندانشان بیش از خانه و ماشین، به آغوش گرم او نیاز دارند و او باید آنان را لمس می‌كرد و می‌بوسید و دست محبت بر سر و روی آنان می‌كشید.

بسیارند پدرانی كه نمی‌دانند اگر همۀ دنیا را برای دخترشان فراهم كنند، به اندازۀ یك‌بار در آغوش گرفتن او و بوسیدن روی او، به او آرامش و اعتماد به نفس نمی‌دهد.

در جامعه‌ای که از در و دیوار آن، سخن از حق و باطل می‌بارد، کسی به ما یاد نداد که چگونه از حق خود دفاع کنیم یا چگونه حق دیگران را مراعات کنیم و مسئلۀ «حق و باطل» را به حقوق افراد گره نزنیم.

عجایب را در آسمان‌ها می‌جوییم، ولی یک‌بار به شاخۀ درختی که جلو خانۀ ما مظلومانه قد کشیده است، خیره نشده‌ایم.

نگاه کردن، شنیدن، گفتن، نفس کشیدن، راه رفتن، خوابیدن، سفر کردن، بازی، تفریح، مهرورزی، عاشقی، زناشویی و اعتراض، بیشتر از املا و انشا نیاز به معلم و آموزش دارند.


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در دیدگاه
شنبه, 17 مرداد 1394 17:06

بحران جنسی در راه است

آموزش جنسی در ایران  گروه اخبار /

دکتر سیدعلی آذین، متخصص پزشکی اجتماعی می‌گوید: متاسفانه سیستم آموزش و پرورش بسته ما اجازه نمی‌دهد آموزش‌های متناسب با سن دانش‌آموزان به آنها ارائه شود.
افزایش سن ازدواج كه در چند سال اخیر مرتبا از آن سخن گفته می‌شود، تبعاتی هم با خودش به همراه دارد؛ یكی از مهمترین این تبعات كه البته كمتر از آن سخن به میان می‌آید، چگونگی برطرف كردن نیازهای جنسی جوانان یا به عبارتی « زیستِ جنسی » است. این موضوع، جزو مواردی است كه جوانان، خانواده‌ها، كارشناسان و مسئولان ترجیح می‌دهند به آهستگی از كنار آن رد شوند و انكار را از پیدا كردن راه حل ساده‌تر می‌بینند. اما این پاك كردن صورت مساله، تنها ابعاد بغرنج‌تری به قضیه می‌دهد.
حالا این موضوع یعنی تغییرات زیست جنسی در ایران طی سال‌های اخیر، موضوع یك فیلم مستند قرار گرفته است. یاسر عرب، مستندساز جوان فیلم « یك پیشنهاد ساده » با گفت‌وگوهایی كه با كودكان، نوجوانان، جوانان، والدين و كارشناسان و صاحب‌نظران پزشكی و اجتماعی انجام داده، سعی كرده سواد جنسی قشرهای مختلف را بسنجد و آنچه زیر پوست جامعه می‌گذرد را نشان دهد كه شاید كاری انجام شود و تا از این دیرتر نشده،‌ فكری به حال آشفتگی جنسی شود.
در این مستند كه متشكل از سه بخش است، به‌طور صریح به موضوعاتی پرداخته شده كه كمتر درباره آنها سخنی گفته و شنیده می‌شود؛ مواردی از قبیل جای خالی آموزش جنسی به كودكان در مدارس، لزوم آموزش بهداشت جنسی در سن بلوغ، فاصله بین سن بلوغ و سن ازدواج، چگونگی برطرف كردن نیازهای جنسی جوانان در این دوران، تبعات، مشكلات و راهكارهای احتمالی برای روبه‌رویی با این مسائل.در اولین اكران این مستند كه دیروز در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی برگزار شد، علاوه بر سازندگان این فیلم، پزشكان و متخصصان آسیب‌های اجتماعی نیز حضور داشتند و به بحث و بررسی درباره زیست جنسی در ایران پرداختند. دكتر سیدعلی آذین متخصص پزشكی اجتماعی و سایكوسكسولوژیست، دكتر عفت‌السادات مرقاتی خویی سكسولوژیست و دكتر فرشید مرادیان روانشناس و سكس‌تراپیست.
 
غفلت از آموزش‌های جنسی
دكتر آذین، با بیان این كه ساخت چنین مستندهایی نیاز امروز جامعه ماست، گفت: آموزش‌های جنسی مناسب هر سن باید انجام بگیرد در حالی كه ما از این آموزش‌ها غفلت می‌كنیم و متاسفانه سیستم آموزش و پرورش بسته ما اجازه نمی‌دهد كودكان، نوجوانان و جوانان متناسب با سنشان با این مسائل مواجه شوند.
این متخصص همچنین گفت: لازم است موضوع سلامت جنسی در قالب مراقبت‌های اولیه بهداشتی قرار بگیرد. در شرایط فعلی تعداد بسیار كمی كلینیك سلامت جنسی در كشورمان وجود دارد كه جوابگوی جمعیت كشورمان نیست و نیاز به مراكز تخصصی داریم كه مردم بتوانند با هزینه‌های كم به آنها مراجعه كرده و پاسخ مناسب سوالات و مشكلات شان را دریافت كنند.این سكسولوژیست در پاسخ به این سوال كه آیا به بحران جنسی در ایران رسیده‌ایم یا نه، گفت: آنچه می‌بینیم این است كه روزبه‌روز در رفتارها و محیط اجتماعی و نوع آسیب‌هایی كه رخ می‌دهد با تغییر مواجهیم. در شرایطی كه این قدر تحولات سریع صورت می‌گیرد و ما برنامه‌ریزی نداریم، با خوشبینانه‌ترین حالت هم كه به شرایط موجود نگاه كنیم می‌بینیم به سمت بحران پیش می‌رویم.او در پایان تاكید كرد: این كه بخواهیم كلمه بحران را برای شرایط موجود استفاده كنیم چندان علمی نیست چون متاسفانه آمارهای دقیقی نیز در دست نداریم، اما آنچه مسلم است این است كه از نظر برنامه‌ریزی،‌ تصمیم‌گیری، مداخله به موقع و ارزیابی تصمیم‌ها دچار بحرانیم كه این موارد ما را به سمت بحران جنسی پیش می‌برد.
 
فرهنگ تربیت جنسی نداریم
دكتر خویی نیز با اظهار خرسندی از اكران فیلمی با این موضوع در كشورمان، به لزوم تربیت جنسی از دوران كودكی اشاره كرد و گفت: بسیاری از مشكلات و آسیب‌هایی كه جوانان ما با آنها روبه‌رو می‌شوند به دلیل نداشتن تربیت صحیح جنسی است. اگر بپذیریم مغز، ارگانی است كه به فرد دستور می‌دهد چه كار بكند و چه كار نكند و به افراد این قدرت را بدهیم كه نسبت به خودشان شناخت پیدا كنند، می‌توانند هیجان‌ها، عواطف و احساسات شان را كنترل كنند و به دلیل هیجانی شدن در یك شرایط خاص، كنترل رفتار خودشان را از دست نداده و رفتار پرخطر جنسی انجام ندهند.این متخصص با تاكید بر این كه فرهنگ تربیت جنسی نداریم گفت: در این مستند هم مدام از جوانان می‌شنیدیم كه نمی‌دانیم باید با این نیاز چه كنیم. این در حالی است كه اگر این افراد به شناخت درستی از خودشان دست پیدا كنند، نه لزومی به ازدواج زودهنگام است و نه لزومی به وارد شدن در عرصه‌های خطرناك رفتاری، بلكه می‌توانند محرك‌ها را بشناسند، از آنها دوری كنند و سلامت جنسی داشته باشند.
 
کودکان حتی حریم خصوصی را هم نمی شناسند
اما در ادامه این نشست دكتر مرادیان با بیان این كه شناخت نمی‌تواند تمام مسائل را حل كند، گفت: انسان فقط از شناخت تشكیل نشده و نباید هیجان‌ها و احساسات را فراموش كرد. هنگامی كه با اغلب افراد درباره روابط جنسی حرف می‌زنیم فارغ از این كه شناخت،‌ اطلاعات و تجربه داشته باشند یا نه، نوعی احساس اضطراب در آنها به وجود می‌آید بنابراین نمی‌توان گفت اگر شناخت وجود داشته باشد همه مشكلات حل می‌شود.
او با اشاره به مباحث مطرح شده در این مستند درباره آموزش ندادن نقاط حساس بدن به كودكان گفت: نه تنها نقاط حساس بدن به كودكان آموزش داده نمی‌شود بلكه آنها حتی با مباحثی مانند حریم خصوصی و مراقبت از خود نیز آشنا نمی‌شوند.این روانشناس تاكید كرد: لازم است از دوران كودكی جرات‌ورزی و مهارت‌های تصمیم‌گیری و نه گفتن را به كودكان یاد بدهیم و فرزند ما بداند انسان سالم كسی است كه در مواقع لزوم می‌تواند به جای احساس اضطراب، احساس خشم داشته باشد و بتواند از خودش دفاع كند.
 
خبرآنلاین
منتشرشده در آموزش نوین

 alhosseinispecial درست است در «ایده تربیت رسمی» (خواه دینی یا غیردینی) افراد برای چیزی تربیت می‌شوند. به‌عنوان مثال، دانش‌آموزان و دانشجو معلمان برای «جامعه دموکراتیک» یا «طراز جمهوری اسلامی» تربیت می‌شوند. اما، نه «ایده انسان» و نه «ایده تربیت» تا این حد مصالحه‌گر نیستند که زیر بار هر «برای»ای به‌صورت نامشروط بروند ؛ زیرا در هر دوی آنها انسان «هدف» است، نه «وسیله». از این رو، کسانی که به «ایده انسان» و به «ایده تربیت» نظر دارند، بیش از سؤال دربارة «انسان برای» به سؤال درباره «برای انسان» گرایش دارند، و بالتبع به بحث «تربیت برای انسان» بیش از «تربیتِ انسان برای» الویت و بها می‌دهند.

تز «تربیت زن برای خانواده» نیز در معرض این‌گونه سؤالات قرار دارد. مثل این سؤال که این تز چگونه تربیتی را برای زن تجویز می‌کند؟ آیا این تربیت برازنده مقام انسانی زن هست؟ آیا در کنار تأکید بر نقش همسر آرامش‌بخش و مادر مراقب، امکان توسعه بدون محدودیت قوای ایمانی، اخلاقی، شناختی یا بیشتر را برای او فراهم می‌کند؟ آیا آن‌گونه که ادعا می‌کند، به معیار ارزش برابری زن و مرد متعهد است؟ یا نه، با وارد شدن ایده «تربیت جنسیتی» به مدار تربیت رسمی، «ایده تربیت» و معیارهایش از مدار خارج شده‌اند؟
اگر واقعیت داشته باشد و ایده تربیت و معیارهایش از مدار تربیت رسمی خارج شده باشند، اما تله‌هایش همچنان گسترده است (به‌دلیل حضور دائمی در مدار ذهن تربیت‌گران راستین)، و سیاست ا و برنامه‌هایی را که به معیارهای اخلاقی آن ملتزم نباشند به دام می‌اندازد.

بنابر این، ایده «تربیت جنسیتی» اگر می‌خواهد به عرصه تربیت رسمی کشور وارد شود، و به یک سیاست و برنامه بی‌اثر تبدیل نشود، باید خودش را با پشتوانه اخلاقی محکم‌تری برای متقاضیان و عاملان تربیت توجیه کند. نباید به دلیل پایب ندی به «خانواده‌محوری» از حق توسعه قوای نفس انسانی تخطی کند، و نابرابری به ارمغان بیاورد، وگرنه به شهادت همان شواهد دینی که احضار کرده است، قابل مخالفت می‌شود، و البته به حکم معیارهای تربیت قابل مقاومت می‌شود، و در نهایت به سیاست و برنامه‌ای خنثی بدل می‌شود، درست مثل سایر سیاست ها و برنامه‌های بی‌اثری که نتوانستند عاملان و متقاضیان تربیت را به لحاظ اخلاقی یا منطقی توجیه کنند و ناکام ماندند.
گرچه نهاد خانواده رکن مهم جامعه دینی ماست، اما قرار نیست این نهاد مهم تنها با ایثار و وظیفه‌شناسی زنان و عقب‌نشینی آنها تا آن سرپا بماند ، بلکه لازم است خود زنان نیز به عنوان هدف مهم باشند. از آن روی که انسان‌اند، و همانند انسان مذکر باید با موهبت و سرمایه انسانی خود، یعنی اختیار، آگاهانه انتخاب کنند، عمل کنند و سرنوشت‌شان را رقم بزنند. اگر زن باید از موهبت اختیار خود کمال استفاده را بکند، پس همانند انسان مذکر نیاز دارد بر ضعف‌های وجودی خویش غلبه کند، و قوای ذهنی و عقلیش را گسترش دهد تا در موقعیت‌های خطیر و دشوار درست انتخاب کند، درست تصمیم بگیرد و درست عمل کند ،وگرنه، با عقل سلیم و نه‌فقط تحقیق و آمار هم می‌توان فهمید نتیجه منطقی و اخلاقی تبعیض چیست. البته به شرطی که اصلاح‌گران دینی ما موفق شوند، لحظه‌ای از افلاک نظر برگیرند و به خاک اسلام نظر بیفکنند. آن گاه شاید متوجه وضعیت فلاکت‌بار مردمان آن بشوند. آنگاه شاید بفهمند اکثر این مردمان فلاکت‌زده در دامان مادران مسلمان فلک‌زده‌شان پرورش یافته‌اند که خود در دامن حکومت‌ها و دولت‌های دینی‌شان بدین سرنوشت و استضعاف افتاده‌اند  و اینها حکایت از آن دارد که نهاد کوچک و محدود خانواده نتوانسته است امکان رشد و توسعة گسترده را برای زنان مسلمان فراهم کند. اگر غیر از این بود، زنان برخی کشورهای مسلمان به دلیل اشتغال تمام وقت در نهاد مقدس خانواده باید قدسی‌تر و توسعه‌یافته‌تر از همتایان خود در سایر جاها بودند، و دست‌پروده‌هایشان نیز باید مرغوب‌تر از سایرین بودند؛ نه اینکه با وجود این الویت و این امکانات رشد و توسعه بی‌نظیر و تمام وقت در نهاد مقدس خانواده، در نهایت پسران و دختران محروم‌تر از خودشان به جامعه تحویل بدهند. پس بعید است و به‌دشواری می‌توان قبول کرد، و قبولاند در زمانه ما توسعه قوای نفوس انسانی زنان با محصور ماندن در حصار نهاد خانواده میسر باشد، همان‌گونه که برای مردان میسر نیست.
تحولات عینی نشان می‌دهند، رشد و توسعه قوای نفس انسانی با تحصیل ایمان، دانش و فضیلت میسر شده است که به نظر نمی‌رسد، حدی برای آن نه به لحاظ جنسیت، نه به لحاظ زمانی و مکانی و نه به لحاظ میزان و مقدار از سوی پروردگار تعیین شده باشد. همین تحولات عینی نشان می‌دهند، توسعه قوای نفس انسانی، فارغ از زن یا مرد بودن، میسر نشده است مگر با حضور آگاهانه و فعال در جای جای جهان هستی، خواه با حضور آگاهانه و فعال در محضر خداوند، تؤام با بیم و امید، و مستغرق در تجربة ایمان بر سجاده یا در جاده، یا با حضور آگاهانه و فعال در صحن خانه، تؤام با لذت و مشقت، و مستغرق در روابط عاطفی خانوادگی، یا با حضور آگاهانه و فعال در صحن طبیعت، تؤام با حیرت و کنجکاوی، و مستغرق در یک تجربه بی‌نظیر علمی از پشت چشمی یک تلسکوپ خیره شده بر اعماق آسمان یا از پشت چشمی یک میکروسکوپ خیره شده بر اعماق ذرات عالم، یا با حضور آگاهانه و فعال در صحن جامعه، تؤام با اندوه و شادی، و مستغرق در روابط پیچیده اجتماعی، و با حضور آگاهانه و فعال در صحن کارگاه کار و هنر و معاش، تؤام با تلاش و پشتکار، و مستغرق در تجربه ساختن و لذت آفرینش.
توسعه قوای نفس انسانی، فارغ از مرد یا زن بودن، میسر نشده است مگر از طریق استقرار آگاهانه و فعال در موقعیت‌های حل مسئله، تحلیل، تأمل، بصیرت، خلاقیت، یا قرار گرفتن بر سر دوراهی‌های حساس ایمان و در تقاطعات پر تصادف اخلاق، یا با گیر افتادن در موقعیت‌های پیچیده انتخاب و تصمیم و عمل.
و سرانجام، توسعه قوای نفس انسانی میسر نشده است مگر از طریق تجربه فهم دیگری، درست شبیه تجربه ما در این لحظه، وقتی آگاهانه و فعالانه با فهم دیگری ارتباط برقرار می‌کنیم، و تجربه این روابط سودمند با حضور در صحن یک انجمن علمی یا یک پایگاه تخصصی به منظور گسترش این نوع ارتباطات اجتماعی برای توسعة قوای عقلی افراد آن اجتماع رها از زن یا مرد بودن، ممکن شده است.
بنابر این، وقتی اقیانوس امکانات هستی برای توسعه قوای نفوس انسانی فارغ از زن یا مرد بودن تا این حد گسترده است، و ما نیز از موهبتی آسمانی به نام «اختیار» برخورداریم، پس چرا باید تنگ‌نظرانه دنیای بدین گستردگی را تا این اندازه محدود و محدودتر کنیم، تا حدی که دنیای زن بشود «نهاد مقدس خانواده» که باید از باند کم پهنای آن به ملکوت پرواز کند.

فکر می‌کنم، از نهادهای تحقیقاتی علاقه‌مند به مسائل زنان مثل مرکز تحقیقات زن و خانواده انتظار می‌رود، با وسعت نظر بیشتری به نفس انسانی زن و راه‌های توسعه آن بنگرند، و راه هایی را جستجو کنند که موانع رشد و توسعه آن را برطرف کنند، نه اینکه نتایج تحقیقات‌شان سیاست‌گذاری‌های محدودکننده برای زنان را تشویق و تحریض کنند. نه بدین دلیل جنسیتی که نهاد تحقیقاتی ناظر به زن و مسائل زنان هستند، بلکه بدین دلیل حقیقی که نام «تحقیقات» بر خود دارند. «نهاد تحقیقات» هم مثل «نهاد خانواده» مهم است، زیرا فرزند حقیقت به بار می‌آورد، و حقیقت نیز همانند انسان مقدس است. پس، از نهاد تحقیقات انتظار داریم، بدان امید می‌بندیم، و از این امید دست نمی‌کشیم، زیرا بر این باوریم، «تحقیق» مرزهای تاریکی را در می‌نوردد، و ماهیتاً توسعه‌طلب و رهایی‌بخش است. پس، دلالت‌هایش ضرورتاً توسعه و رهایی به همراه می‌آورند، نه محدودیت و اسارت.

*در طبقه‌بندی فیلسوفان اسلامی مثل ابن‌سینا نیز تربیت فرزندان تدبیر یا سیاست منزل، و نه سیاست جامعه یا حکومت به شمار آمده است.
* یعنی، ممکن است شامل حال مردان نیز باشد.
* صبری که وقتی به کفه خلقت زن افزوده می‌شود، اثبات می‌کند کم‌فروشی همانند بی‌عدالتی به ذات و صفات خدا راه ندارد.
* سابقة تماس مدرنیته با دنیای اسلام حداکثر به یکی دو قرن پیش می‌رسد. در حالی که افول تمدن اسلامی قرن‌هاست که آغاز شده است. پس، با فرافکنی نمی‌توان فلاکت و عقب‌ماندگی در دنیای اسلام را صرفاً به استعمار و استثمار خارجی نسبت داد. اما، می‌توان حدس خام زد که بخشی از این افول به دلیل عقب‌ماندگی و محدودیت‌های زنان به وقوع پیوسته است. زیرا برای تربیت فرزند نیز مثل سایر کارهای بشری باید عاقل بود، و آگاهانه عمل کرد.

* عضو انجمن فلسفه تعلیم و تربیت ایران

بخش اول

بخش دوم

بخش سوم


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

منتشرشده در دیدگاه

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور