چهارشنبه یکم خرداد ماه تشکل های فرهنگیان نشستی را با اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در مورد سازمان نظام معلمی برگزار کردند .
سایت سازمان معلمان ایران که گزارش خود را در روزنامه اعتماد منتشر کرده است ، بدون اشاره به جزئیات این نشست و این که کدام تشکل ها و نیز کدام یک از اعضای کمیسیون آموزش در این نشست شرکت کرده اند و نیز بدون اشاره به محتوای گفت و گوهای صورت گرفته چنین می نویسد :
" گاهي پررنگتر، گاهي كمرنگتر اما در هشت سال گذشته تشكيل «نظام معلمي» همواره يكي از خواستههاي معلمان و فعالان صنفي اين حرفه بوده است. حالا پس از سالها انتظار اين طرح از در مجلس گذشته و از هر زمان ديگري به تحقق نزديكتر است.
روز گذشته اولين جلسه مشترك ميان نمايندگان تشكلهاي فرهنگيان، مجلس و شوراي عالي آموزش و پرورش و به ميزباني داود محمدي تشكيل شد.
داود محمدي از سوي كميسيون آموزش مجلس مامور به تشكيل كارگروه و بررسي و طرح نظام معلمي شده تا در صورت تصويب در كميسيون در صحن علني مطرح و به راي گذاشته شود.
يكي از حاضران در جلسه به «اعتماد» ميگويد كه باتوجه به پيشينه زياد منجر به تدوين اين طرح، انتظار ميرود كه نهايتا تا آخر تابستان تكليف طرح نظام معلمي در مجلس روشن شود.
محمد داوري، نماينده سازمان معلمان در جلسه روز گذشته ميگويد: «طرح نظام معلمي تقريبا شبيه نظام پرستاري و نظام مهندسي، بهدنبال اين است كه با مديريت خود معلمها، مسائل تعليم و تربيت را به صورت كلي و مسائل خود معلمان را به صورت صنفي پيگيري كرده و مشاركت معلمها را در زمينههاي مختلف نهادينه كند و به آنها جايگاه حقوقي دهد.»
داوري چهار هدف اصلي ذكر شده در اين طرح را برميشمارد: «مشاركت معلمان، تعيين ويژگيهاي حرفهاي شغل معلمي، گسترش روابط داخلي و بينالمللي نظام صنفي معلمان و حمايتهاي حقوقي، مدني و قضايي از معلمان.
در پيشنويس اوليه كه در كارگروه شوراي عالي آموزش و پرورش تهيه شده اين چهار هدف اصلي آمده و به تصويب شوراي عالي آموزش و پرورش رسيده است.»
در تعريف نظام معلمي آمده است كه اين سازمان يك سازمان غيردولتي و غيرانتفاعي است كه براي تحقق اين اهداف تشكيل ميشود ... "
علی رغم آن که میدر صدای معلم خود از اعضای فعال کار گروه بررسی طرح سازمان نظام معلمی در شورای عالی آموزش و پرورش بوده و تاکنون هیچ رسانه ای به اندازه صدای معلم خبر ، گزارش و تحلیل در مورد سازمان نظام معلمی منتشر نکرده است اما هیچ گونه دعوتی برای حضور در این نشست از سوی کمیسیون آموزش مجلس به عمل نیامد .
بدون تردید نگارنده در این زمینه دیدگاه ها و نظراتی دارد و شاید بتوان این گونه برخوردها را " سیاسی " فرض کرد .
تشکیل سازمان نظام معلمی همان گونه که قبلا نیز بیان شده است از مفاد " میثاق نامه معلمی مورد تایید نمایندگان منتخب تشکل های فرهنگیان " بوده است . تنها انتظار واقع بینانه و حداقلی از تشکل ها ضمن درک دغدغه ها و حساسیت ها این است که به جای " دخالت " بدون پاسخ گوئی و بدون برنامه فقط نقش " ناظر " را در این فرآیند ایفا کنند
این که در سال پایانی مجلس دهم طرح تشکیل سازمان نظام معلمی در دستور کار این کمیسیون قرار می گیرد دومین دلیل برای برخورد سیاسی با مساله سازمان نظام معلمی است .
در انتخابات کم رونق برای انتخاب 3 نفر برای هیات امنا و بازرس صندوق ذخیره فرهنگیان تشکل های فرهنگیان به ویژه مجمع فرهنگیان ایران اسلامی حضوری پر رنگ داشتند .
هنوز این 3 نفر منتخب تشکل سیاسی کارنامه مشخصی از حضور بیش از یک سال خود به معلمان ارائه نکرده است .
شاید طنز تلخ این ماجرا آن پاسخ این 3 نفر منتخب تشکل به انتقادات بهرام پارسایی در مورد تشریفاتی خواندن انتخاب فرهنگیان در هیات امنای صندوق ذخیره باشد که در پرتال وزارت آموزش و پرورش منتشر گردید . ( این جا )
این 3 نفر در پاسخ می گویند :
" با توجه به تشریفاتی خواندن انتخاب فرهنگیان در هیات امنای صندوق ذخیره، ضمن رد اظهارات مذکور اعلام مینماییم انتخاب منتخبان فرهنگی طی یک روند و فرآیند کاملا شفاف صورت گرفته است.
اعضای منتخب برابر اساسنامه صندوق ذخیره فرهنگیان از اختیارات کامل همانند سایر اعضای محترم برخوردار هستند و همچون دیگر اعضا در برنامهریزیها و تصمیمگیریهای موسسه و نظارت بر صندوق برابر مقررات مربوطه، حضوری موثر و فعال دارند، لذا انتظار میرود جنابعالی بهعنوان فردی فرهیخته و منتقد در اعلامنظرهایتان منزلت و شأن منتخبان فرهنگیان را در نظر گرفته و در صورت نیاز به توضیح بیشتر نشست مشترکی با آنها برگزار نمایید.
در پایان ضمن تقدیر از دغدغه جنابعالی در خصوص وضعیت اقتصادی فرهنگیان از حضرتعالی و سایر نمایندگان محترم انتظار داریم طرحها و راه کارهای عملی به دور از هیاهوهای سیاسی (با توجه به وظیفه ذاتیتان) جهت ارتقاء سطح معیشت ورفاه فرهنگیان ارائه نمایید."
شاید بهتر باشد این 3 نفر به پایگاه رای و میزان معلمانی که در این انتخابات شرکت کرده اند توجه داشته باشند و قبل از هر گونه موضع گیری در پی آن باشند که چرا میزان مشارکت معلمان در این انتخابات این قدر پایین بوده و در پی حل بحران بی اعتمادی باشند .
دوم آن که مصادیق حضور فعال و موثر را برای جامعه فرهنگیان تعریف و تببین کنند تا در این زمینه شفاف سازی لازم صورت بگیرد قبل از آن که بخواهند دیگران را به آن توصیه کنند .
و مهم تر از آن که این 3 نفر قبل از آن از یک نماینده مجلس انتظار ارائه طرح و راه کار داشته باشند توضیح دهند که خودشان با چه برنامه ای در این صندوق حضور یافته و قرار است چه تحولی را در این موسسه ورشکسته ایجاد کنند ؟
به نظر می رسد وضعیت در مورد 3 نفری که به شورای عالی آموزش و پرورش راه یافته اند بهتر از صندوق ذخیره نباشد مضافا بر آن که میزان مشارکت معلمان در انتخابات شورای عالی آموزش و پرورش تقریبا نصف صندوق ذخیره بوده است .
به نظر نمی رسد آن 3 نفر در میان 22 نفر بتوانند کار خاصی انجام دهند ضمن آن که تاکنون برنامه مدونی نه از سوی تشکل حمایت کننده یعنی مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و نه از سوی خود این 3 نفر به جامعه معلمان ارائه نشده است .
متاسفانه مجمع فرهنگیان ایران اسلامی که صفت " اصلاح طلبی " را با خود به یدک می کشد هنوز با ادبیات پاسخ گوئی و شفاف سازی بیگانه است و می باید در مورد عملکرد افراد مورد حمایتش به دیگران پاسخ گو باشد .
تشکل های فعلی در آموزش و پرورش در حال حاضر با دو صفت " صنفی " و " سیاسی " منفک می شوند .
تشکل های سیاسی که به بخشی از عملکرد آن در این مقال اشاره شد به سبب " نگاه سیاسی " که دارند قادر به درک و یا فهم مسائل و موضوعات در چارچوب " حرفه ای " که اصلی ترین ماده تشکیل دهنده سازمان نظام معلمی است نیستند .
نگاه آن ها به موضوعات از نوع " کنتراست " است و قادر به تشخیص طیف های مختلف مسائل آموزشی نیستند .
هدف آن ها فقط کسب قدرت و اشغال مناصب است بدون آن که خود را به افکار عمومی بدهکار دانسته و در برابر عملکرد خویش پاسخ گو باشند .
تشکل های متصف به صفت " صنفی " علی رغم شعارها و تبلیغات فراوان هنوز دیدگاه روشن و مشخصی در مورد مفهوم " صنف " ندارند .
علی رغم گذشت سال ها از تاسیس این تشکل ها مرز میان صنف و سیاست در میان این تشکل ها به وضوح مرزبندی نشده است و فعالیت صنفی بعضا تحت الشعاع دیدگاه های سیاسی افراد قرار می گیرد که البته می توان مهم ترین دلیل را توسعه نیافتگی جامعه فرض کرد .
نگاه این تشکل های مدعی احیای صنف در فرآیند آموزش بر اساس برخی دیدگاه های مکاتب سیاسی مانند چپ و... تعبیر و تحلیل می شود ضمن آن به نظر می رسد اعضای موثر این تشکل ها اتاق فکر مشخصی نداشته و تئوری خاصی برای پیشبرد مطالبات فرهنگیان در چارچوب منافع ملی ندارند و این در برخی اوقات ضمن تحمیل هزینه های ناخواسته ممکن است جامعه را در برابر معلمان نیز قرار دهد
بر عکس تشکل های نوع اول که با نگاه کاملا منفعت گرایانه به دنبال کسب منافع گروهی خود بدون قبول کم ترین هزینه هستند اما گویا در تشکل های صنفی هر گونه فعالیت صنفی بدون تردید مرادف با دادن هزینه های حداکثری با کم ترین عایدی است .
گویا از نگاه شاخص های این تشکل ها شرط هر گونه وفاداری به صنف رفتن به زندان و تحمل هزینه های سنگین تعبیر و تفسیر می شود وبدون تلفات ، فعالیت صنفی معنا و محتوایی ندارد .
تشکل های صنفی تاکنون موضع صریح و شفاف خود را در مورد سازمان نظام معلمی مشخص نکرده اند اما قرائن نشان می دهند که اعضای این تشکل ها این سازمان را به منزله یک رقیب قدرت مند می نگرند که با تشکیل آن احتمالا بساط صنفی ها برچیده خواهد شد .
شاید در یک نگاه بدبینانه و البته واقعی بتوان نگرانی دستگاه های امنیتی را در این مورد درک کرد .
نگرانی از آن که مبادا در آینده سازمان نظام معلمی به علت مطالبات متراکم و انباشته شده تبدیل به پایگاه اپوزیسیون با جایگاهی کاملا قانونی گردد و دیگر نتوان وضعیت را کنترل کرد .
فقدان تجارب کار گروهی و مشارکتی در میان معلمان که موازی آن در تشکل ها به فور قابل مشاهده است می تواند سازمان نظام معلمی را در رویکرد و عملکرد عقیم و ناموفق بگرداند .
این ها آسیب هایی است که البته قابل حل هستند .
اما واقعیت گریز ناپذیر تشکیل سازمان نظام معلمی برای تربیت " معلم حرفه ای " است .
این سازمان مدافع حقوق صنفی و مدنی معلمان می باید با " معیارهای علمی و مدیریت تحول گرا " اداره شود و دخالت سیاست و یارگیری در آن به حداقل برسد .
تشکل ها چه صنفی و چه سیاسی از نظر نگارنده با صفت " ایدئولوژیک " طبقه بندی می شوند .
تنها انتظار واقع بینانه و حداقلی از تشکل ها ضمن درک دغدغه ها و حساسیت ها این است که به جای " دخالت " بدون پاسخ گوئی و بدون برنامه فقط نقش " ناظر " را در این فرآیند ایفا کنند .
این انتظار زیادی نیست !
و اما در کنار این ها بزرگ ترین و شاید مهم ترین آسیبی که سازمان نظام معلمی را تهدید می کند " بی تفاوتی " معلمان در مورد جایگاه و منزلت حرفه معلمی است .
بدون تردید بسیاری از معلمان طرح سازمان نظام معلمی را مطالعه نکرده و از سوی دیگر ممکن است " ایفای نقش " ناقص ، بد و کاسب کارانه سایر تشکل ها این ذهنیت را برای آنان تداعی کرده است که سازمان نظام معلمی نیز چیزی در مایه این تشکل ها است که می خواهد در جهت اهداف خویش آنان را مورد استفاده ابزاری قرار دهد .
این دغدغه ها و پیش داوری ها طبیعی است و می شود در بخشی به معلمان حق داد اما باید به این نکته توجه داشت که مطالبه گری معلمان از مسیر کار گروهی ، سازمان یافته و مجهز به اتاق فکر می گذرد .
برای تشکیل درست ، منطقی و بدون دخالت عوامل غیرپاسخ گو باید فعالانه در عرصه بود و از آن مراقبت کرد .
چاره دیگری نداریم .
نظرات بینندگان
تا بتونیم جامعه سالمی بسازیم
صمن تقدیروتشکرازاقای پورسلیمان وپیگیرهای جنابعالی خواهشا تارسیدن به هدف که ایجادنظام معلمی است برای فرهنگیان تلاش کنید بازهم ازشما تشگروقدردانی میکنم ان شاالله خدابه شماوهمه دلسوزان به جامعه فرهنگی سلامتی وطول عمرعنایت کند
منزلت و جایگاه معلمی باید در بین مردم حفظ شود وبه معلم به عنوان یک عنصر اساسی در یک نظام اجتماعی وسیاسی دیده شود. منزلت معلم در طول دوره تحصیل نسل جوان جامعه ودانشگاهی ثبات و نقش می گیرد .انگیزه ه ایی که اساتید به جایگاه یک معلم می دهد و نقش مثبتی که به دانشجو معلمان می دهد می تواند موثرترین انگیزه وبرتری بر سایر مشاغل باشد.
در ضمن نگاه ودیدگاه مسولین و کارشناسان به امر آموزش وجذب نیروهای متعهدو تحصیل کرده واقعی در نظام تعلیم وتربیت یکی از اساسی ترین مولفه ها وکارکردهای است که می توانند در جهت ارزش گذاری به منزلت معلمان داشته باشند.