واقعیت فراغت حتی به اجبار اجتماعی، در زندگی نوجوانان و جوانان ، یکی از عوامل هویت بخش و تاثیر گذار می باشد ؛ به همین ضرورت در کنار تاسیس مدارس امروزی ، مراکز فوق برنامه از دیر باز به عنوان مکمل برنامه های رسمی آموزش و پرورش با عناوینی مثل کانون پرورش فکری ، سازمان پیش آهنگی ، شیر و خورشید ، کاخ جوانان و بعدتر کانون های فرهنگی و تربیتی ، انجمن های جوانان و نوجوانان ، هلال احمر ، تشکیلات پویندگان ، سازمان دانش آموزی و پیشتازان و فرزانگان تاسیس و نوآموزان را در قالب فعالیت های گروهی و تشکیلاتی با هدف مهارت آموزی با کمک مربیان متخصص و مجرب برای پذیرش مسئولیت های آتی آماده می نمایند .
اگر چه ماهیت و بستر فعالیت ها از ترسیم اهداف و برنامه های نظام گذشته برای اجرای پس از انقلاب در بعضی کاراکترها وصله ناجور می نمایاند،اما اصل موضوع تشکیلات محوری و مهارت آموزی و کارکرد های فعالیت های گروهی ، تاٍثیر گذار و مهم و غیر قابل انکار بود ، اما برنامه ریزان توسعه انسانی تا مدت ها بنا به عللی از جمله جنگ هشت ساله آن را مسکوت داشته اند تا در نهایت دولت سازندگی و بعدها با اهمیت بیشتر در دولت اصلاحات با تعریف و متد روز آمد شده ، فعالیت های مستمر تشکیلاتی و گروهی را در مراکز سازمان دانش آموزی و کانون های فرهنگی و تربیتی طراحی و به اجراء گذاشته اند.
هر روز که از فعالیت های این مراکز می گذشت پویایی و رسیدن به استاندارد های ملی و جهانی آن بیش از پیش هویدا می شد؛ بخشنامه، دستورالعمل ها و جایگاه قانونی مربیان ، مسئولان و تخصیص بودجه درجه اول و ارتباط و کمک سازمان ها و ادارات و وزارت خانه های مرتبط این موضوع ، به طور سیستماتیک به پشتیبانی آموزش و پرورش همت می گماردند ، البته در این مقال نمی توان به همه کارکردها و نقاط ضعف و قوت آن مراکز پرداخت اما آنچه مهم می نمایاند سرنوشت امروزی مراکزی است که متاسفانه در دولت گذشته با ندانم کاری و عدم برنامه ریزی صحیح و اخلال و دست کاری در برنامه تدوین شده چشم انداز توسعه ، آنها را به مراکزی منفعل و بی رمق و بعضا به جایگاه درآمدی و صرف اقتصادی و کارکنانش بدون جایگاه در سیستم آموزش و پرورش نزول دادند .
یکی از مراکز مهم و تاثیر گذار و تکمیل کننده برنامه رسمی آموزش و پرورش ، کانون های فرهنگی و تربیتی می باشد . تاریخچه تاسیس کانون ها از سال 70 و با تاسیس ده کانون به صورت پاییلوت در سراسر کشور در سه محور جوانه ها ، انجمن ها و فعالیت های عمومی و مناسبتی کار خود را آغاز نمود و تا پایان دولت اصلاحات قریب به هزار و چهارصد مرکز ارتقاء و توسعه پیدا نمود.
هدف اصلی آن ، فعالیت در زمان فراغت در کانون زیر نظر امور تربیتی به صورت تشکیلاتی و گروهی و دارای سرویس های کتابخانه ، سمعی بصری پویا و روزآمد شده ، برگزاری اردوهای منظم و تشکیلاتی و برنامه ای و اجرای برنامه های فرهنگی و هنری در مناسبت های ملی و مذهبی که توسط دانش آموزان عضو و به صورت کارگاهی به اجرا در می آمد به فعالیت متنوع و قابل توجه ادامه می داد ، دانش آموزان دبیرستانی در اوقات فراغت به کانون می آمدند و در قالب یک گروه های دوازده نفره در انجمن های فرهنگی و هنری و ورزشی مختلف فعالیت می کردند .
در کارگاه ها مثلا انجمن تئاتر، نمایش عروسکی و صحنه ای را زیر نظر مربیان حاذق تولید و برای دیگر دانش آموزان مدارس ابتدایی و راهنمایی (متوسطه 1 اکنون ) به اجراء در می آوردند ، در این کارگاه عروسک ها را به کمک مربی می ساختند و نمایش را ابداع می کردند و پس از تمرین و ممارست و تولید ، در مدارس اجراء و در نهایت گروه های برتر در تابستان در همایش و مسابقات کشوری شرکت می کردند .
در برنامه جوانه ها ، بچه های ابتدایی با برنامه های متنوع از جمله بازی های پرورشی و ساخت کاغذ و تا و نمایش فیلم ، کار با گل ، جنگ شادمانه و مسابقات متنوع فرهنگی وهنری و... یک روز شاد را در کانون سپری می کردند ، در کانون نرخ خدمات برای بچه های ابتدایی کلا به جهت بستر سازی و آشنایی با کانون مطلقا رایگان و برای مقاطع بالاتر حق عضویت ناچیز آن هم به جهت کارکرد تربیتی و احساس تعلق دریافت می شد.
البته در کانون بیش از صد نوع فعالیت متنوع و سازنده از مجمع بحث و انتقاد ، المپیاد ورزشی ، المپیاد علمی و آموزشی ، شناسایی و تربیت قاریان جوان ، تحقیق و پژوهش در قالب نهج البلاغه شناسی گرفته تا انجمن خوش نویسی ، نقاشی ، طراحی و فعالیت های دیگربرقرار بود.
مربیان از بین بهترین و ورزیده ترین معلمان که دارای انگیزه کار فرهنگی و هنری بودند انتخاب و درصدی هم به آنان کارانه اضافه تعلق می گرفت ، جایگاه مدیر و معاون کانون از نظر حقوق و مزایا نه تنها از مدیر مدرسه بلکه هم طراز نزدیک به رئیس اداره بود ، تجهیزات و امکانات سهم و درصد قابل توجه ای از بودجه آموزش و پرورش را به خود اختصاص می داد و از همه مهمتر عضویت مسئولان و کارکنانش در جلسات تصمیم گیری مراکز تاثیرگذار فرهنگی و اجتماعی و امنیتی بلا اجتناب بود.
شاید کسانی که در اتاق فکر امور تربیتی و بالاتر بودند به یک معنا به این مهم رسیده اند که تهاجم فرهنگی ، شبیخون و ناتوی فرهنگی جدی است و راه برون رفت از این هجمه و ایفای نقش تکنیکی و تاکتیکی و زیرساخت تربیت نیروی انسانی، مراکزی است که مجری و مکمل و ادامه دهنده برنامه های عالی نظام تعلیم و تربیت ، امثال کانون های فرهنگی و تربیتی باشد.
برنامه ریزان و کارشناسان درست به نقطه هدف زده اند چون کانون ها مکانی امن و شاداب و جذابی است که نوجوانان و جوانان را با پر کردن اوقات فراغت و هدایت به فعالیت های تشکیلاتی و تعلق گروه و شرکت در انجمن های سالم و همایش های مدرسه ای و منطقه ای و قطبی و در نهایت کشوری در زمینه های علمی ، فرهنگی ، هنری و ورزشی بر اساس علایق و سلائق فراگیران رشد داده و در امتداد آموزش های مدرسه ای و با تربیت غیر مستقیم و بامهارت آموزی ، بسترمسئولیت پذیری را برای آینده کشور تضمین می نمود ؛ اما متاسفانه به یک باره در زمان آقای حاجی بابایی وزیر وقت آموزش و پرورش ، کانون های فرهنگی و تربیتی از اوج و اقتدار به حضیض در آمد ؛ حاجی بابایی باب " فراغت فروختن و فراغت خریدن " را در آموزش و پرورش ابداع نمود و این منورالفکری ایشان و کارشناسانش و ایده کسب درآمد و خودگردانی بلای جان این مراکز و در نهایت عدم شناسایی سیستم بگفا به جهت تامین نیروی انسانی و حق سرانه و شایسته سالاری از آن رخت بربست و شوربختانه سال ها آن را به حال خود وا نهادند و این معضل و حدیث بغرنجی که همچنان ادامه دارد.
اکنون کانون های فرهنگی و تربیتی که کارکرد تربیتی و مهره سازی و نقش آن در ساختن نونهالان برای آینده برکسی پوشیده نیست به مراکز درآمدی آموزش و پرورش نزول یافته و به طوری که اگر ماموران آموزش و پرورش از وزارت خانه و ادارات استان ها به آن مراکز مراجعه می کنند در این سال ها سابقه ندارد که از برنامه ها و کارکردهای محتوی آن سئوالی بپرسند ، بلکه فقط و فقط استنتاخ مالی و درآمدی بوده است و در نامه های نتیجه بازرسی به مقام های بالاتر اسمی از کانون های فرهنگی و تربیتی اشاره نشده بلکه چنین انشاء می شود که " با توجه به بازدید از مراکز درآمدی " این موارد ( تراز و یا رشد و افت درآمد ) مشاهده شده است ، مدیر کانون اکنون یک پنجم حق مدیریت مدیر مدرسه را علیرغم اهمیت و تنوع کاری ندارد و مربیان آن در سیستم بگفا تعریف خاصی ندارند و بدتر اینکه در جذب نیرو، پس از سازماندهی ، نیروی از همه جا رانده شده به کانون تحمیل می شود که این اساسا با اساسنامه شورای عالی آموزش و پروش که برای کانون تدوین شده مغایر است ، به همین علل کانون از پویایی یک مرکز مکمل خارج و در رقابت با مراکز بی هویت خصوصی بعضا دچار انحراف می شود ، مرکزی که فرآیند تربیتی و تشکیلاتی و فعالیت های گروهی به جهت تنگناهای مالی در آن رقم نمی خورد ، حال نزارش هر روز بدتر شده و عجیب تر اینکه معاون پرورشی وزیر که متولی این مراکز می باشد علنا در بیاناتش می فرماید ما مسئول تربیت بچه ها نیستیم و والدین باید هزینه کنند !
پیش بینی می شود این عدول و غفلت از برنامه چشم انداز ، با توجه به نیاز بیش از پیش در سامان بخشی اوقات فراغت که اکنون به واسطه دگرگونی های ارتباطات و لزوم پربار نمودن هدف داربرنامه های غیر رسمی و فوق برنامه ، در آینده تربیت توسعه انسانی ، خلا هایی را به وجود می آورد که جبران آن به آسانی میسور نیست .
جا دارد به جهت نقش مکمل برنامه های راهبردی آموزش و پرورش در تربیت فرزندان این مرزو بوم مجدانه به این گونه مراکز توجه جدی شده و با ساختار و تعاریف بهتر و توجه به نیازها و خواسته های روز دانش آموزان و ناگریزی ادامه زحمات معلم و ظهور و و کشف دانسته های کتاب در برنامه های رسمی و بروز یافته ها در کارگاه ها به مثابه آزمایشگاه عملیاتی برای متربیان بستری امن و استاندارد بازیابی واحیاء شود .
تجربه نشان داده است والدین به مراکز وابسته به آموزش و پرورش با اطمینان بیشتر برای ثبت نام فوق برنامه فرزندانشان علاقه نشان می دهند ؛نباید این پتانسیل و گرایش را با ندانم کاری و ایده های درآمد زایی مخدوش و بی اعتبار نمائیم .
کانون های فرهنگی و تربیتی می توانند همانند سابقه درخشان دهه هفتاد در قالب فعالیت های گروهی و تشکیلاتی ؛ مثل انجمن های قرآن پژوهان ، نهج البلاغه ، سخنوران ، نمایش ، کوه پیمایی ، یاوران محیط زیست ، ادیبان ، پژوهشگران ، هنرهای آوایی ، کتابداران ، فن آوری ، مخترعان و... در ایام فراغت و در راستای فرآیند فلسفه اهداف عالی آموزش و پرورش ، جوانان را از بی هویتی و باری به هر جهت نجات دهند .
به امید داشتن نوجوانان و جوانان شاداب و سرزنده و مهارت آموز و مسئولیت پذیر و احیای کانون های فرهنگی و تربیتی در سراسر کشور
ان شالله .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
از قلم توانای شما سپاسگزارم.
محمدرضا (فرهنگی)
کسانی که فکر می کنند هزینه کردن برای برگزاری اردو ،پول تلف کردنه!
باید بگیم هیچ اطلاعی از اردو ندارند.اصلا با اهداف اردو بیگانه اند
کسانی که می گویند همراهان اردو فقط به فکر پاداش و ماموریت و خوشگزرونی هستند به نظر من بی سوادند!
محمدی همدان