" وقتی دانش آموزان خودشان را قبول نداشته باشند و یا دست کم بگیرند چگونه انتظار دارند که دیگران آنان را بپذیرند و یا جایگاهی قائل شوند "
حدود دو دهه از شکل گیری « شورای دانش آموزی » و تعریف آن به عنوان یکی از ارکان مدرسه می گذرد .
اوایل آبان ماه در هرسال زمان برگزاری انتخابات شورای دانش آموزی است .
یکی از ارکان مدرسه که متاسفانه با گذشت مدت زمانی قابل توجه از شکل گیری آن هنوز جایگاه واقعی خود را در میان دانش آموزان و ارکان دیگر مدرسه پیدا نکرده است ” شورای دانش آموزی ” است .
ایده تشکیل این شورا در زمان آقای خاتمی مطرح و توسط وزیر وقت آقای مظفر جهت اجرا به مدارس ابلاغ گردید .
با این که فلسفه تشکیل این شورا منبعث از روح کلی اجتماع (در آموزه های دولت آقای خاتمی متجلی گردید و عبارت بودند از : ” تمرکز زدایی، جلب مشارکت ، واگذاری اختیارات ، انعطاف پذیری در برنامه ها “) بوده است اما روند اجرا و گذشت زمان نشان داده است که شورای دانش آموزی هنوز نتوانسته است در جهت جامه عمل پوشیدن به ایده ” مدرسه محوری ” حرکت کند .
اگرچه تاکنون پژوهش و یا کار میدانی صحت این ادعا و یا تئوری را اثبات نکرده است اما مشاهده وضعیت و جایگاه این شورا در اکثر مدارس می تواند برخی از حقایق را روشن نماید .
اهداف تشکیل این شورا چنین بیان شده است :
” به منظور مشارکت دانش آموزان در امور مربوط به مسائل آموزشی- پرورشی- انضباطی و ایجاد ارتباط صحیح و مستقیم بین دانش آموزان و اولیای مدرسه شورای دانش آموزی تشکیل گردیده است.
اهداف تفضیلی این شورا به شرح زیر است:
* تحکیم و تعمیق ارزش ها و باورهای دینی
* ارج نهادن به شخصیت و کرامت دانش آموزان و تقویت خود باوری و اعتماد به نفس در آنان
* استفاده از نقطه نظرات دانش آموزان در امور مختلف مدرسه
* تسهیل در حسن اجرای برنامه های آموزشی و پرورشی و امور اجرایی مدارس از طریق واگذاری مسئولیت به آنان
* زمینه سازی برای آموزش و ارتقاء سطح فرهنگی - اجتماعی و سیاسی دانش آموزان برای حضور بهتر و موثرتر آنان در همه عرصه های اجتماعی
* توسعه قدرت تصمیم گیری و بهبود نظام آن از طریق مشارکت دانش آموزان
* ایجاد بستر مناسب جهت تعامل فکر و اندیشه و نظرات دانش آموزان با مسئولین در فرایند آموزش و پرورش
در اکثریت مدارس ما نوعی " نظم پادگانی " وجود دارد با این حال و علی رغم سخت گیری های زیاد هیچ گاه و یا خیلی کم " نظم " و " قانون مندی " و " مسئولیت پذیری " در رفتار جامعه ایرانی نهادینه نشده است البته فقدان و یا ضعف اثربخشی و کارایی تنها مختص به شورای دانش آموزی نیست و سایر ارکان مدرسه مانند شورای معلمان و... هم وضعیت بهتری ندارند .
تاکنون از بسیاری از دانش آموزان در کلاس هایم در مورد " مجلس دانش آموزی " پرسش کرده ام اما می توان گفت اکثریت قریب به اتفاق دانش آموزان اساسا از وجود چنین نهادی در آموزش و پرورش بی خبرند !
آن ها اصولا نمی دانند که مجلس دانش آموزی برخاسته از همین شوراهای دانش آموزی است که در مدارس برگزار می شود و البته بسیاری از مدیران و کادر مدارس هم در این زمینه اطلاع رسانی نمی کنند شاید خودشان هم اطلاعاتی در این زمینه نداشته باشند !
دیروز در « هنرستان کار و دانش شهید باهنر منطقه 9 تهران " انتخابات شورای دانش آموزی برگزار گردید .
به مدیر مدرسه پیشنهاد دادم تا به جای این که " کلاس به کلاس " صندوق انتخابات چرخانده شود که البته روال معمول بسیاری از مدارس است پس از زنگ تفریح دانش آموزان را در حیاط جمع کنند و دانش آموزان در مقابل همه دانش آموزان به معرفی خود و برنامه های خویش بپردازند .
متاسفانه در مورد " نظم " و " برقراری آن " در فرهنگ سازمانی مدارس مات نوعی " بدفهمی " و " بد سلیقگی " وجود دارد .
اکثریت مدیران و معاونین مدارس با این پیش فرض ذهنی که آزاد گذاشتن دانش آموزان موجب اختلال در نظم و انضباط در مدرسه می شود و به اصطلاح " روی دانش آموزان را باز می کند " از هر گونه ریسک و یا تغییر روش و یا بازخوانی در روش های سنتی خویش به شدت پرهیز می کنند .
در واقع می توان گفت در اکثریت مدارس ما نوعی " نظم پادگانی " وجود دارد با این حال و علی رغم سخت گیری های زیاد هیچ گاه و یا خیلی کم " نظم " و " قانون مندی " و " مسئولیت پذیری " در رفتار جامعه ایرانی نهادینه نشده است !
« جلال مولودی » مدیر هنرستان با این پیشنهاد موافقت کرد .
« انعطاف » یکی از مهم ترین آیتم ها برای " تغییر " است .
می توان گفت که اصولا جامعه ما انعطاف پذیری و نیز مهارت گوش کردن و گفت و گو در آن بسیار ضعیف است .
اکثر معلمان و مدیران ما می خواهند با افکار سنتی و روش های برآمده از آن که متعلق به چند دهه ی پیش است مدارس امروزی را اداره کنند و شاید کلید مهم " خشونت ورزی " افسار گسیخته در مدارس ما ریشه در این مساله داشته باشد .
دانش آموزان به صف شدند و کسانی که کاندید بودند در برابر آنان ایستادند .
قبل از رای گیری از من دعوت شد که در مورد این انتخابات برای دانش آموزان صحبت کنم و من هم با اشتیاق پذیرفتم .
در ابتدا برای دانش آموزان در مورد تاریخچه تشکیل شورای دانش آموزی و ساختار مجلس دانش آموزی توضیح دادم .
از اختیارات شورای دانش آموزی و ارتباط آن با سایر ارکان مدرسه گفتم .
اشاره کردم که من تمام تبلیغات و وعده های آن ها را که بر تابلو و دیوارها چسبانده اند مطالعه کرده ام .
اما چرا دانش آموزان به خود زحمت نداده اند تا جست و جویی در مورد حوزه اختیارات و نیز تکالیف این شورا داشته باشند و سطح خواسته ها و مطالبات آنان بسیار پایین بوده است .
تاکید کردم اگر دانش آموزان می خواهند در مدرسه و سایر ارکان و نزد مسئولان دیده شوند باید نوع و سطح مطالبات را عوض کنند .
وقتی دانش آموزان خودشان را قبول نداشته باشند و یا دست کم بگیرند چگونه انتظار دارند که من " معلم " آن ها را جدی گرفته و شخصیت و هویتی مستقل برای آنان قائل باشم ؟
تصریح کردم که دانش آموزان نباید برای " رای آوردن " به هر ابزاری متوسل شوند که این ریشه " اعتماد " را بین آنان و دیگران خواهد سوزاند .
در بخشی از وظایف این شورا به کارهایی مانند انتشار " نشریه " اشاره کردم و به تجارب دانش آموزی خود اشاره کردم .
گفتم سابقا دانش آموزان روزنامه دیواری کار می کردند ، نشریه داخلی مدرسه بود و در آن صحبت های دانش آموزان و معلمان و سایر کادر منعکس می شد ..
اما الان دیگر از این کارها خبری نیست !
همه چیز مدرسه شده است تست و کنکور و روزمرگی .
شورای دانش آموزی و نظایر آن می تواند محلی برای گفت و گو ، تفکر انتقادی ، تحمل یکدیگر و تمرین نهادسازی مدنی و دموکراسی باشد و این الگو قابل تعمیم به جامعه و الگوی بزرگسالان باشد .
چرا باید مجلس دانش آموزی را کسی نشناسد ؟
وقتی خود دانش آموزان شورای خودشان را قبول نداشته باشند و آن را مسخره کنند و از عناوینی مانند " کشک و ... " استفاده کنند چرا باید انتظار داشته باشند تا در مدرسه و جامعه " دیده " شوند ؟
حس می کردم که دانش آموزان با دقت گوش می دهند و حرف های مرا تجزیه و تحلیل می کنند و از آن شیطنت های مرسوم در سر صف خبری نبود !
مدیر مدرسه نیز توضیحاتی در مورد این شورا داد و البته تاکید کرد که ما در مدرسه " نشریه " ایجاد کردیم اما خود دانش آموزان آن را به تعطیلی کشاندند !
پس از آن دانش آموزان کاندید شورا به معرفی خود پرداختند .
در چهره آنان نوعی اعتماد به نفس و جدیت را می شد مشاهده کرد .
سپردن تریبون به دست دانش آموزان می تواند بسیاری از مشکلات مدرسه را با کم ترین هزینه و عوارض حل کند و نوعی اعتماد متقابل بین معلمان و دانش آموزان ایجاد کند .
خوشحال بودم که توانسته بودم از کلیشه های مرسوم فاصله بگیرم و دانش آموزان را کمی به " تفکر " ترغیب کنم .
نظرات بینندگان
در سیستمی که رای و نظر معلمان در آن جایگاهی ندارد انتخابات شورای دانش اموزی در مدراس بیشتر به یک طنز می ماند
آقای فراهانی
از محبت شما ممنونم .
به نظرم جایگاه هر فردی توسط خودش ساخته می شود .
اگر بر فرض نظر معلمان در این سیبستم جایگاهی ندارد باید به دنبال علت بود .
باید علل را بررسی کرد .
آسان ترین پاسخ ربط دادن آن به مسائل معیشتی است .
اما به نظرم این گونه ای فرافکنی برای توجیه است .
به نظرم ، بیماری روزمرگی همه جا را گرفته است و همه به نوعی به آن تن داده اند .
اگر شورای معلمان در مدرسه جایگاه ندارد مقصر اول خود معلمان هستند .
اگر شورای دانش آموزی جایگاه ندارد مقصر اول خود دانش آموزان و سپس اولیا و بعد معلمان هستند .
باید به دنبال ارائه راهکار بود .
پایدار باشید .
البته راست گفتن الکیه،سالهای قبل چیکار کردن
دانش آموز عزیز
کار آن معاون بر اساس گفته های شما کاملا نادرست بوده است .
اما شما نباید سکوت کنید .
باید مطرح کنید .
بنویسید .
اگر خواستید گزارشی از برگزاری مراسم در مدرسه تان را برای صدای معلم ارسال کنید .
پایدار باشید .
دوست عزیز
این مسائل طبیعی است .
عادت به مقاومت در برابر تغییر در جامعه ای مثل ایران عادی است اما نباید دلسرد شد .
اگر او دلیل می آورد شما هم استدلال کنید و گفت و گو کنید .
مشکل عمده ما سکوت و بی تفاوتی است که بعدا به صورت " انفجار " رونمایی می شود !
باید نوشت و نوشت و نوشت و پی گیر بود .
باید جامعه را آگاه و حساس کرد و البته ابتدا باید ارزش های تغییر را در عامل تغییر درونی و نهادینه کرد .
پایدار باشید .
دوست عزیز
من از شما سوال می کنم :
" این پی و بنیان " کجاست ؟
آدرسی دارد و یا نه ؟
مشکل ما این است که همواره می خواهیم همه چیز ار " بالا " درست شود .
تغییری که از بالا درست شود اگر پشتوانه و استمرار نداشته باشد و جامعه به آگاهی و پختگی لازم نرسیده باشد و نتواند از یافته ها و دستاوردهایش دفاع نکند به همان راحتی که می آید به همان سادگی هم می رود !
اگر معلمان سعی کنند که الگوی درستی باشند و احیانا برای دانش آموزان فیلم بازی نکنند فکر می کنم گشایشی در جامعه ایجاد خواهد شد .
دانش آموز پرسشگر توسط معلم پرسشگر تربیت می شود و طبعا هر مدیری هم در این فضا نمی تواند پادشاهی کند !
پایدار باشید .
خیلی ممنون