شاخص های جهانی هم امروز در کشورهای توسعه یافته ضریب وابستگی بین نظام آموزشی و توسعه اقتصادی را ٨٧% ، بین نظام آموزشی و توسعه فرهنگی را بیش از ٦٠ درصد و میان نظام آموزشی و توسعه سیاسی بیش از ٥٠% محاسبه کرده اند/ از نظر تاریخی ریشه کامیابی ها و ناکامی ها در مدرسه است. هر گاه به نقد کاربرد اندیشه و عقل در جامعه می رسیم، سرچشمه های آن را در شیوه های آموختن غلط و تکالیف نابه جا در مدرسه می بینیم و هر گاه پی آمد های غفلت از عشق و محبت را در اجتماع می بینیم باز منشاء بی انگیزگی ها و بی تفاوتی ها را در بی روح بودن نظام آموزشی می یابیم/ یکی از اقتصاد دانان برجسته کشور ما سخنی شنیدنی دارد، او می گوید بعد از بیست سال توسعه درس دادن به این نتیجه رسیدم که باید توسعه را از سرمایه گذاری در آموزش و پرورش آن هم آموزش و پرورش ابتدایی در کشور آغاز کنیم/ باید نهاد مدرسه را هسته اصلی سیاست گذاری و برنامه ریزی قرار دهیم. مدرسه در عصر شتاب یافتگی تاریخ در عصر آموزش های مجازی و هوشمند،نمی تواند ثابت بماند/ در شرایطی که به سر می بریم باید به معلم نگاهی نو داشته باشیم / در تحولات سیاسی و فرهنگی نقش اول را معلمان به دوش دارند، اما نه احساس امنیت دارند نه منزلت اداری و نه وضع معیشتی آنان تناسبی با این جایگاه آنان دارد/ من در این مدت کوتاه کوشیدم که تحول در گفتمان آموزش و پرورش را سرلوحه کار قرار دهم. به سوی تمرکززدایی در وزارت حرکت کنم و مدرسه را رکن اصلی آموزش و پرورش قرار دهم. پرورش خلاقیت ها را بر آموزش های مخزنی تقدم بخشم، معلمان را به فرآیند های تصمیم گیری وارد کنم، سازمان نظام معلمی را برای مشارکت جدی آنان در تعیین وضعیتشان ایجاد کنم. نظام رتبه بندی و حقوق معلمان را بر اساس صلاحیت حرفه ای از نظام حقوقی کارکنان مجزا کنم. به وضع صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه خارج از هر ملاحظه ای سامان دهم. معوقات حقوقی معلمان عزیز را به حداقل برسانم، باب گفت و گو و حضور در مدرسه ها را عملاً باز کنم
بسم الله الرحمن الرحیم
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا يَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلي أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوي وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ هفته دولت است که به نام دو معلم وارسته شهیدان باهنر و رجایی مزین است.این هفته بر دوستان عزیز دولتمرد جناب آقای دکتر جهانگیری و وزیر آموزش و پرورش جناب آقای بطحایی و همه همکاران گرانقدر دیگر در این مجلس و در همه بخش ها و دستگاه های دولت مبارک باد.
آن دو بزرگ شهید هم اگرچه در قامت رئیس جمهور و نخست وزیر در آتش کینه و خشونت سوختند و رفتند اما بیش و پیش از هر چیز به مسئولیت در این بخش شهره بودند. افتخار من هم همین بود که نخستین تجربه هایم در مدیریت را از دفتر شهید رجایی آغاز کردم و قدم به قدم در دولت های جناب آقای میرحسین موسوی، جناب آیتالله هاشمی رفسنجنانی، جناب حجتالاسلام والمسلین خاتمی و جناب آقای دکتر روحانی در دولت تدبیر و امید از همکارانی عزیز و مخلص و صمیمی بیشتر آموختم و خود را بیشتر وامدار ملت عزیز و شریف ایران دانستم.
باید یاد هم کنم از عالم برجسته و روشن بینی که هم بر من حق بزرگی دارد و هم بر جامعه علمی و فرهنگی کشور، مرحوم آیت ا... العظمی موسوی اردبیلی که در تعلیم و تربیت کاری نو و ماندگار را بنا نهاد و پیش برد و برای امثال من هم این زمینه و امکان را فراهم کرد که نگاه و تجربه ای متفاوت در آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان و جوانان پیدا کنیم.
مجلس برای خوشامد گویی به وزیر محترم آموزش و پرورش است که چون از همین خانواده بوده اند، نیازی به معارفه ندارند و برای خداحافظی از جمعی دوست داشتنی که چند ماهی میهمانشان بودم، اگر چه در چهار دهه گذشته همواره معلم بودم و مدیر مدرسه و خوش ترین اوقات را توامان با معلم و استاد و دانش آموز و دانشجو گذراندم.
اجازه می خواهم بر اساس آنچه از پیش یافته بودم و آنچه این چند ماه تجربه بر آن افزود نکاتی را به اختصار یادآور شوم.
از منظر معرفتی و بر پایه باورهای دینی ما تعلیم و تربیت هدف نخست پیامبران و مهمترین عامل تکریم انسان است. به موجب کلام خداوند دانستن موجب کرامت انسان است (سوره علق) و فلسفه آموزش و پرورش را می توان از فلسفه مبعث استخراج کرد.
از نظر توسعه ای موثر ترین عامل ارتقای منابع معنوی و مادی کشور، پویایی و روز آمدی نظام آموزش و پرورش است. توسعه سرمایه طبیعی، توسعه سرمایه انسانی، توسعه سرمایه اجتماعی، توسعه سرمایه فرهنگی و حتی توسعه سرمایه نمادین محصول توسعه نظام آموزشی و پرورشی است. شاخص های جهانی هم امروز در کشورهای توسعه یافته ضریب وابستگی بین نظام آموزشی و توسعه اقتصادی را ٨٧% ، بین نظام آموزشی و توسعه فرهنگی را بیش از ٦٠ درصد و میان نظام آموزشی و توسعه سیاسی بیش از ٥٠% محاسبه کرده اند.
از نظر تاریخی ریشه کامیابی ها و ناکامی ها در مدرسه است. هر گاه به نقد کاربرد اندیشه و عقل در جامعه می رسیم، سرچشمه های آن را در شیوه های آموختن غلط و تکالیف نابه جا در مدرسه می بینیم و هر گاه پی آمد های غفلت از عشق و محبت را در اجتماع می بینیم باز منشاء بی انگیزگی ها و بی تفاوتی ها را در بی روح بودن نظام آموزشی می یابیم.
آینده بهتر ما از بهسازی و اصلاح نظام آموزش و پرورش ما می گذرد. بدون تحول و اصلاح نظام آموزش و پرورش نه توانمند سازی جامعه محقق می شود و نه حکمروایی خوب.
یکی از اقتصاد دانان برجسته کشور ما سخنی شنیدنی دارد، او می گوید بعد از بیست سال توسعه درس دادن به این نتیجه رسیدم که باید توسعه را از سرمایه گذاری در آموزش و پرورش آن هم آموزش و پرورش ابتدایی در کشور آغاز کنیم، چون مساله توسعه ما مساله تربیت انسان توانمند است که هسته اصلی این توانایی هم در آموختن مهارت های گفت و گویی است.
باید مدرسه امروز ما بتواند به کودک و نوجوان قدرت تفکر بیاموزد و نه افزایش محفوظات، باید بتوانیم مدرسه را به سوی کانون خلاقیت، محل تربیت شهروندی و اجتماع پذیری، محل آموزش گفت و گو و تفکر انتقادی به پیش ببریم .
باید نهاد مدرسه را هسته اصلی سیاست گذاری و برنامه ریزی قرار دهیم. مدرسه در عصر شتاب یافتگی تاریخ در عصر آموزش های مجازی و هوشمند،نمی تواند ثابت بماند.
در شرایطی که به سر می بریم باید به معلم نگاهی نو داشته باشیم.
تحقیقات ملی نشان می دهند معلم نخستین گروه مرجع در افکار عمومی است. در تحولات سیاسی و فرهنگی نقش اول را معلمان به دوش دارند، اما نه احساس امنیت دارند نه منزلت اداری و نه وضع معیشتی آنان تناسبی با این جایگاه آنان دارد.
هنوز متاسفانه رویکردهای امنیتی، نگرش های تنگ و کهنه فرهنگی و سیاسی، محدودیت های اداری و اعتبارات مالی .... معلمان عزیز را در دور و نزدیک کشور در تنگنا قرار می دهد.
سخن کوتاه اینکه آموزش و پرورش ما نیازمند همه گونه نوسازی است، نوسازی در تفکر، نوسازی در سیاست گذاری، نوسازی در برنامه ریزی، نوسازی در مدیریت، نوسازی در کادرها، نوسازی در اقتصاد، نوسازی در بودجه بندی و نظام اعتبارات، نوسازی در آموزش، نوسازی در پرورش و نوسازی در مدرسه.
شرط تحقق این مهم در درجه اول تحول در نگرش هاست، از حکومت و دولت تا خود دستگاه آموزش و پرورش و از نخبگان و نهادهای مدنی تا خانواده ها و آحاد جامعه، گمشده آموزش و پرورش ابتدا منزلت و جایگاه آن است و بعد عزم ملی برای سرمایه گذاری بنیادی و نوسازی ساختاری آن.
من در این مدت کوتاه کوشیدم که تحول در گفتمان آموزش و پرورش را سرلوحه کار قرار دهم. به سوی تمرکززدایی در وزارت حرکت کنم و مدرسه را رکن اصلی آموزش و پرورش قرار دهم. پرورش خلاقیت ها را بر آموزش های مخزنی تقدم بخشم، معلمان را به فرآیند های تصمیم گیری وارد کنم، سازمان نظام معلمی را برای مشارکت جدی آنان در تعیین وضعیتشان ایجاد کنم. نظام رتبه بندی و حقوق معلمان را بر اساس صلاحیت حرفه ای از نظام حقوقی کارکنان مجزا کنم. به وضع صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه خارج از هر ملاحظه ای سامان دهم. معوقات حقوقی معلمان عزیز را به حداقل برسانم، باب گفت و گو و حضور در مدرسه ها را عملاً باز کنم.
در این مدت از عنایت مقام معظم رهبری و حمایت رئیس محترم جمهور و لطف ویژه معاونت محترم اول و همکاری دولت محترم برخوردار بودم و محبت های بی دریغ اصحاب نظر و همکاران عزیز در گوشه و کنار کشور بر دغدغه هایم می افزود.
اما به صراحت می گویم وقتی دیدم نوسازی گفتمان آموزش و پرورش و تحول ساختاری آن که متاسفانه به سر حد کهنگی و فرسودگی رسیده است، نیازمند مناسبات و لوازمی است که من فاقد آنها هستم، ترجیح دادم که به همان خانه قدیم معلمیم در مجموعه مفید بازگردم.
در این مدت با لطف و عنایت همکارانی عزیز و دلسوز در میان خانواده بزرگ و فکور آموزش و پرورش درس های فراوان آموختم و با مسائل اساسی دستگاه به صورت ملموس مواجه شدم.
امیدوارم برادر عزیزم جناب آقای بطحایی و همکاران ارجمندشان در اهتمام به این مسائل و کاهش تنگناها توفیق یابند.
نمایندگان محترم مجلس با رای اعتماد بالایی که به ایشان دادند، عملاً باب همکاری را برای نوسازی آموزش و پرورش باز کنند و تشکل های صنفی و سیاسی به تغییر بینش ها و رویکردها را در وزارت بر هر خواسته آنی اولویت بخشند.
دولت و نظام با اتکای به عزمی ملی و استفاده از ظرفیت های بی پایان جامعه، افقی نو برای ساختن ایرانی دانا و توانا باز کنند.
فرصت را مغتنم می شمارم و در پایان خدمتم در مسئولیت وزارت از جناب آقای دکتر جهانگیری معاونت محترم اول رئیس جمهورى می خواهم که به یاد دانشمند جوان و برجسته ایرانی مرحوم پروفسور مریم میرزاخانی امکان تاسیس بنیادی ملی برای کشف و رشد استعدادهای درخشان ریاضی کشور فراهم کنند در این راه توان همه دستگاههای ذیربط دولتی و غیر دولتی و نهادهای علمی و مدنی را سامان دهند.
از لطف همه همکاران عزیز در این مدت صمیمانه تشکر می کنم و از سختی هایی که به خاطر من بر آنان تحمیل شد پوزش می طلبم، از این پس هم:
هر که ما را یاد کرد، ایزد مرو را یار باد
هر که ما را خوار کرد، از عمر برخوردار باد
هر کسی خاری فکند در راه ما از دشمنی
هر گلی کز باغ وصلش بشکفد بی خار باد
کانال تلگرامی فخرالدین دانش آشتیانی
نظرات بینندگان
ای کاش آقای دانش آشتیانی چند ماه قبل این سخنان را بر زبان می آورد
دیشب از جناب آقای بطحایی سوال شد چرا دانش آموزان تمایل زیادی به رشته تجربی دارند ایشان متاسفانه در جواب جرات نداشت که اعلام کند تفاوت های فاحش باعث این تمایل شده است اما اگر از وزیر بهداشت این سوال پرسیده میشد قطعا هیچ ترسی نداشت چون کاربرد لفظ بی شعو در کارنامه ایشان کاملا مشهود بوده است متاسفانه سالها تبعیض جرات و جسارت را در فرهنگیان خاموش کرده است
ببینیم بطحایی میتونه بهتر کار کنه!
چون از بدنه آموزش و پرورش نبود اطرافیانش از ایشان سو استفاده کردند
و در این چند ماه فقط پارتی بازی و باند بازی بود