صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

حواشی گفت و گوی معلمان با استاد مصطفی ملکیان

استاد مصطفی ملکیان به بی اطلاعی از خواسته های جامعه فرهنگی متهم شد !

گروه اخبار /

چندی پیش استاد مصطفی ملکیان با تعدادی از معلمان به گفت و گو نشست و در پایان این گفت و گو معلمان حاضر پرسش هایی از ایشان به عمل آوردند .

خانم فرزانه دشتی از اعضای شورای نویسندگان سخن معلم گزارشی از این نشست را تهیه و برای سخن معلم و نیز جماران نیوز ارسال نمود .

این گزارش به صورت کامل و در بیست و ششم اسفند سال 93 در سخن معلم منتشر شد ( این جا )

سایت خبری – تحلیلی جماران بدون آن که اشاره ای به گزارشگر این جلسه داشته باشد این گزارش را دو روز بعد منتشر نمود . ( این جا )

آقای جعفر ابراهیمی که مقالاتی در رسانه ها منتشر می کند در نقد این گفت و گو در سایت حقوق معلم و کارگر چنین نوشت :

« مصطفی ملکیان اگر استاد و فیلسوف اخلاق باشد استاد و فیلسوف اخلاق بورژوایی است ، او درکی لیبرالی از اخلاق دارد و همان را تئوریزه می کند. افکار فلسفی و ایده های اخلاقی او برای معلمی که در دل تضادهای بنیادین جامعه و دولت سرمایه سالار حقوق خود را مطالبه می کند جذابیتی ندارد.

ملکیان در مصاحبه با جماران[1] در پاسخ به این سوال که نظرتان درباره خواسته های معیشتی معلمان چیست؟می گوید :« باید به دو نکته اشاره کنم. یکی به هرم نیازهای مزلو که در آن به پنج دسته نیاز انسان اشاره شده است که در راس آن نیازهای فیزیولوژیک و بیولوژیک است و بنده هم آن را می پذیرم. اگر ضروریات زندگی که عبارتند از خوراک و پوشاک و نوشاک و ارضای غرایز جنسی و تا حدی تفریح برآورده نشود انسان به رفع نیازهای بعدی نمی رسد. اصلا نیازهای بعدی در انسان متولد نمی شود. اینکه گفته شده است شکم گرسنه ایمان ندارد به همین امر اشاره دارد، یعنی به نیازهای طبقه بالاتر نمی رسد. اعتراض معلمان به وضعیت معیشتی شان تا یک حدی قابل قبول است. »

وی ادامه می دهد« اما به نظرم اگر اول مطالبات دیگری مطرح می شد بهتر بود. زیرا فکر می کنم برخی معلمان در حد نیازهای ضروری مشکلی ندارند و درصدی از آنان تا این حد هم وضع معیشت شان بد نیست. پس بهتر است مطالباتی طرح گردد که دانش آموزان با شنیدن آن به معلمان شان افتخار کنند. اگر تقویت بنیه علمی، فکری معلمان و تعمیق فهم و گسترش اخلاقی آنان در سطح ملی مطرح شود بسیار عالی است.»

lablingdid متاسفانه استاد اخلاق اطلاع دقیقی نسبت به مطالبات و خواسته های معلمان ندارد و از روی ناآگاهی و یا شاید عمد به دنبال تقلیل خواسته های معلمان به مساله معیشت است. فقط نگاهی به شعارهای معلمان، که در کمیته شعار به تصویب رسید، نشان می دهد که جهت گیری معلمان در 10 اسفند که نمود بیرونی و ملموس خواسته های آنان است فراتر از معیشت خود حقوق دانش آموزان را نیز مطالبه می کردند. شعارهایی از قبیل:

آموزش رایگان حق کودکان ماست

بودجه آموزشی اصلاح باید گردد

بودجه آموزشی هزینه نیست، سرمایه گذاری برای نسل آینده است

آموزش و پرورش اساس پیشرفت ماست. ندیدن معلم سقوط فرهنگ ماست

شمع شدى شعله شدى سوختى، از بر خود هيچ نياندوختى

فعالین صنفی معلم را آزاد کنید

مدارس استاندارد حق طبیعی فرزندان این مرز بوم است. مدارس را دریابید

ما تعلیم و تربیت مدرن و بروز و مبتنی بر نیازهای جامعه و غیر متمرکز می خواهیم.»

آقای ابراهیمی در ادامه ، گزارشگر این جلسه را نیز به بی اطلاعی از خواسته های فرهنگیان متهم نموده و چنین می نویسد :

« از سویی دیگر ، گویی مصاحبه کننده محترم نیز از موضوع و خواسته مطالبات معلمان مطلع نیست و اگر هم از این خواسته معلمان مطلع است به عمد مساله معیشت را عمده می کند تا سایر خواسته ها را مسکوت بگذارد تا استاد اخلاق! با همین جملات مغشوش مصاحبه را به پایان برساند.

نقد رویکرد اخلاقی ملکیان و بنیان های فلسفی او در توان و وظیفه من نیست، بی شک منتقدین اخلاق لیبرالی پاسخ درخوری برای وی دارند. اما به عنوان یک معلم از هر فیلسوفی بیشتر نسبت به موقعیت تحت ستم خود آگاهی دارم و نگاه مکانیکی و ایستا و مقطعی به مساله معیشت معلمان را ناشی از درک نادرست برخی روشنفکران از شرایط مادی و عینی معلمان و سایر زحمتکشان تلقی می کنم. این وارونه سازی و تفسیر فلسفیِ حقیقت در راستای کمک به صاحبان قدرت و ثروت صورت می گیرد و انسان را به یاد مارکس می اندازد زمانی گفته بود”  فلاسفه تاکنون تاریخ را تفسیر کرده اند حال آنکه بحث بر سر تغییر آن است “.

در پایان به عنوان یک معلم که دغدغه ای فراتر از مسئله معیشت دارم و دل بسته تحول بنیادین در ساختار نظام آموزشی به سود یک نظام آموزش کیفی، برابر، دموکراتیک، مشارکتی و غیرمتمرکز هستم. تاکید می کنم که معلمان و همکارانی که حتی فقط برای یک زندگی شرافت مندانه و انسانی بر مبنای تحول در وضعیت معیشتی تلاش می کنند را نمی توان مورد تخطئه قرار داد. کسی برای معلمی که از فقر و تبعیض در رنج است نمی تواند نسخه ای بپیچد و اولویتی برای وی تعیین نماید، و به او بگوید تو رنجت را فراموش کن. فرقی نمی کند مصطفی ملکیان باشد یا هر فیلسوف مدعی دیگر. وقتی غم نان و مسئله معیشت که پایه و دغدغه مشترک تمام زحمتکشان است حل نشده است به نظر می آید، صحبت از خوشی و زیست اخلاقی بیشتر ایده ای سانتی مانتال و روشنفکرانه است.

آقای ملکیان! مسائل  و خواسته‌های معلمان در حوزه آموزش قابل‌تقلیل به مسئله معیشت نیست، اگرچه مسئله معیشت یکی از مطالبات اصلی و نقطه اشتراک تمام معلمان است. شما درک درستی از مطالبات ندارید، احتمالاً معلمان آگاه دیگری در پیرامون شما هستند این بار پیش از مصاحبه حتماً اطلاعات خود را تکمیل نمایید. »

آن چه که مهم است این است که در نگاه این معلم و نیز همفکران وی ، فرد و یا افرادی که نظر و یا دیدگاه مخالف داشته باشند سریعا برچسب خورده و بدون نقد مبانی فکری و یا تکیه بر استدلال و یا اندیشه برتر به صفاتی چون " جاده صاف کن های سرمایه داری و یا بورژوازی ، مواجب بگیران دولت ، مبلغان نئولیبرالیزم و حتی اتصال به باندهای قدرت ، ثروت و... متهم می شوند .

همچنین تحلیل غالب افرادی چون ایشان بر مدار تضاد طبقاتی ، آگاهی طبقاتی نسبت به وضعیت خود ،ساختار جامعه طبقاتی ، اتحاد معلم و کارگر و ... می چرخد که به نظر می رسد تاریخ مصرف این گونه تحلیل ها گذشته است  !

کاری که برخی از گروه های سیاسی و یا چریکی در اوائل دهه 60  و حتی قبل از آن در مورد منتقدان و یا مخالفان خود انجام می دادند !

در تجمعات اخیر معلمان ، بیانیه ها و بعضا قطعنامه هایی صادر شد که محورها و مطالبات بسیار متنوع و وسیعی را مطرح کرده بودند که بعضی از موارد حتی در تضاد با یکدیگر بودند !

مثلا در یک مورد خواهان نظام آموزشی غیر متمرکز شده بوده بودند و در همان قطعنامه با آموزش غیردولتی و یا خصوصی سازی از اساس مخالفت شده بود !

اگر چه این جا قصدی برای نقد محتوایی مطالبات مطرح شده در اعتراضات معلمان نیست اما محض اطلاع این دوست محترم و نیز همفکران ایشان باید عرض کرد که وظیفه این افراد و یا گروه های معترض در مورد مطالبات معلمان " خطابه خوانی " در مورد مطالبات معلمان نیست ؛ اگر چه قبلا وزیر آموزش و پرورش از شناسایی بیش از 750 مورد مطالبات آموزش و پرورش سخن رانده بود !

بهتر است این گونه افراد با مطالعه ، احصاء و کارشناسی مطالبات با در نظر گرفتن نوع مناسبات ، راه کارهای عملیاتی و عینی و قابل حصول با توجه به وضعیت و شرایط موجود ارائه دهند .

در پایان جهت یادآوری ذکر نکته ای لازم و کافی است .

آقای جعفر ابراهیمی قبلا یادداشتی در سایت کانون مدافعان حقوق کارگر باعنوان « حق الزحمه اضافه کاری معلمان، دستمزدی که به تاراج می‌رود » مرقوم نمودند و مدیر سایت سخن معلم جوابیه ای برای این سایت ارسال نمود ؛ اما آن ها هرگز این جوابیه را منتشر نکردند  و البته جناب ایشان نیز معترض این کار غیرحرفه ای سایت مزبور نگردید!

متن کامل یادداشت آقای جعفر ابراهیمی و نیز جوابیه مدیر سایت سخن معلم  به صورت کامل در زیر می آید :

"حق الزحمه اضافه کاری معلمان، دستمزدی که به تاراج می‌رود "

جعفر ابراهیمی – درحالی که چهار ماه از سال تحصیلی می گذرد هنوز دولت از پرداخت بدهی‌های خود به معلمان امتناع می‌کند. چندی پیش وزیر آموزش و پرورش در یک برنامه تلویزیونی در تشریح عملکرد خود بر احصای بیش از 700 چالش در آموزش پرورش تاکید نمود چالش‌هایی که از نظر وی به 4 سیاست جدی در آموزش و پرورش منتهی شده است. مساله معلمان به صورت عام و مشکلات معیشتی و دستمزد آنان محور برنامه‌های وزیر نبود. خبرگزاری‌های منتسب به دولت موسوم به تدبیر و امید  نوشتند: « وزير آموزش و پرورش در خصوص پرسش يكي از فرهنگيان درباره وضعيت معيشتي معلمان گفت: از همان روز اول فعاليت در آموزش و پرورش براي خود مشاوري در بخش رفاه فرهنگيان منصوب كردم كه به برنامه‌هاي خوبي رسيديم. وي اظهار اميدواري كرد كه تا سه يا چهار ماه آينده اين اقدامات شروع شود و فرهنگيان نتايج آن را در آينده‌اي نزديك مشاهده كنند. گویی این جملات تمام تدبیر دولت اعتدال برای مساله‌ی حقوق و دستمزد معلمان بوده است چراکه دولت به خاطر عدم پرداخت 5 ماه اضافه کارِ ماه‌های اردیبهشت، مهر، آبان، آذر و دی همچنان به معلمان بدهکار است، همچنین دستمزد معلمان بابت حق‌الزحمه برگزاری امتحانات نهایی خرداد و شهریور و تصحیح اوراق امتحانات نهایی پرداخت نشده است. اما عدم پرداخت اضافه کار تنها مشکل معلمان نیست، نابرابری دستمزد بین معلمان و نیروهای ستادی، عدم برخورداری از بیمه تکمیلی کارآمد و … از جمله مشکلات معیشتی و رفاهی معلمان است که تاثیرات نامطلوب خود را در عرصه آموزش نشان می‌دهد.

این در حالی است که در برخی ادارات آموزش و پرورش شهرستان‌های استان تهران مانند شهرستان شهریار، که بیشتر معلمان بخشی از هزینه‌های زندگی خود را از طریق اضافه کاری تامین می‌نمایند، اداره رفاه اقدام به واگذاری وام از طریق بانکهای مختلف با سود بالای 25 درصد نموده است. تعدادی از معلمان که به خاطر مشکلات زندگی مجبورند از این وام‌های پر سود استفاده نمایند معادل مقدار وام دریافتی را از آموزش و پرورش بابت اضافه کار و حق الزحمه های مختلف طلبکار هستند، یعنی دولت دستمزد معلمان را به صورت وام به آنان می‌پردازد و 25 درصد سود نیز از آنان دریافت می‌کند، این بدان معناست که دستمزدی که حاصل کار معلمان است پیش از پرداخت از طریق بانک ها به تاراج می‌رود. گویی نولیبرال هایی که از اتاق بازرگانی به دولت خانه کشانی کرده‌اند، آموزش و پرورش را اولین و بهترین مکان برای پیشبرد سیاست رونق کسب و کار در عرصه اقتصاد یافته اند کسب و کاری که از نظر آنان رمز موفقیتش در سوداگری و دلالی نهفته است.  با توجه به مطالب گفته شده سوالی که در ذهن هر انسان و معلم منتقد و خواهان تغییر شکل می‌گیرد این است که، چرا معلمان نمی‌توانند مطالبات خود را اولویت‌بندی نموده و برای تحقق آن نقشه راهی ترسیم نمایند؟ چرا؟

دولت‌ها از هر کدام از جناح‌های قدرت که بر سر کار می‌آیند این گونه قادرند زندگی و حیات مادی معلمان را نادیده بگیرند؟

در حال حاضر من خود  به عنوان یک معلم به صورت کلی پاسخ را در عدم وجود تشکل‌ها و سازمان‌هایی که بتوانند حقوق معلمان را نمایندگی نمایند یافته ام. در برابر این پاسخ ممکن است عده‌ای که بر وجود این تشکل‌ها تاکید نمایند، به خصوص که دولت اجازه فعالیت کانالیزه شده را به تعدادی تشکل شناسنامه‌دار داده است، و این تشکل‌ها مشغول پیشبرد اهداف دولت در حوزه آموزشی هستند. به زعم نگارنده این تشکل ها اگر چه به لحاظ اسمی بخشی از معلمان را نمایندگی می کنند ولی در محتوا به خاطر وابستگی به بخش های مختلف بلوک‌های قدرت محفل های کوچکی هستند که در میان معلمان پایگاه ندارند. تشریح این مساله که هر جریان صنفی که در موقعیت فراخوان قرار دارد لزوما نمی‌تواند پایگاه نیز داشته باشد را به زمانی دیگر واگذار می‌کنم و ادامه جواب خود را پی می گیرم.

معلمان در ایران تشکل مستقل سراسری ندارند. تشکل‌های موجود به واسطه این که هدف تاثیرگذاری خود را عرصه قدرت قرار داده‌اند ناگزیرند در تعیین تاکتیک‌ها و استراتژی های خود منویات آن بخش از قدرت را که با آن هم‌سویی دارند تامین نمایند. لذا قادر نیستند به صورت کامل منافع معلمان را نمایندگی نمایند. در اینجا وضعیت انجمن‌ها و سازمان‌ها و ائتلاف‌هایی که پسوند معلم یا فرهنگی را یدک می‌کشند اما اهداف و برنامه‌های صاحبان قدرت را در بین معلمان دنبال می‌کنند کاملا مشخص است. آنها تشکل صنفی نیستند و عقبه جریانات سیاسی در بین معلمان هستند پس نمی‌توانند معلمان را نمایندگی کنند. به نظر من این جریان‌های انحرافی بوده و تنها از جایگاه معلمان بهره برداری سیاسی می‌کنند.

 اما  تشکل هایی که تحت عنوان کانون صنفی در ایران فعالیت می‌کنند فرصت تبدیل شدن به یک جریان سراسری را دارند به شرطی که حد و حدود خود را با بلوک‌های قدرت تعیین نمایند. در پیگیری های نگارنده، متاسفانه این کانون ها در 5 ماه اخیر چنان درگیر دفاع از دولت شده اند که موضع‌گیری و نقشی در خور و موثر در پیگیری مساله حقوق و دستمزد معلمان را نداشته اند.

برخی از مصاحبه‌ها و موضع-گیری های این تشکل ها بیش از آنکه صنفی باشد رنگ و بوی جهت‌گیری سیاسی افراد درون کانون ها را نشان می‌دهد. به نظر من یک تشکل صنفی وقتی بیش از منافع خود از منافع دولت حمایت می‌کند ره به جایی نخواهد برد. کانون‌های صنفی در ایران به کانون تهران محدود نمی‌شوند و انتظار می‌رود که این کانون ها به جای اینکه وارد بازی «دولت می‌خواهد ولی نمی‌شود» شوند، منافع معلمان را مد نظر قرار دهند. مواضع کانون‌ها تا به امروز ناامید کننده بوده است.

در اعتراض به وضعیت صنفی کنونی ما شاهد نامه پراکنی‌های مختلف از سوی معلمان به صورت انفرادی و جمعی هستیم. این معلمان حتی از تشکل‌ها هم یک گام جلوترند اما تغییر شرایط نیازمندی سازماندهی جدی معلمان در سراسر ایران است. در یک چنین فضای بی‌عملی صنفی از سوی تمام مدافعان واقعی حقوق معلمان  است که دولت ها بدون احساس مسئولیت، از پاسخ‌گویی شانه خالی می‌کنند و عدم پرداخت دستمزد معلمان را به ناکارآمدی دولت قبلی ارجاع می دهند.»


جوابیه مدیر سایت سخن معلم :

دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است

ngo کمی هم در جنبه های ایجابی تشکل های معلمان سخن بگوییم !

از زمان روی کارآمدن دولت تدبیر و امید و حتی از زمان سرپرستی آقای فانی بر وزارت آموزش و پرورش ، سازمان معلمان ایران نشست های متعددی را با مسئولان محترم وزارتی برگزار کرده است .
استراتژی اعلام شده این تشکل از ابتدا ، حرکت و برنامه ریزی بر مبنای فرآیند مطالبه محوری در چارچوب قانون و استفاده از ظرفیت های قانونی بوده است .
رویکرد سازمان معلمان ایران نیز از آغاز در برابر دولت آقای روحانی ، " حامی – منتقد " بوده است .
در جلساتی که با مسئولان برگزار شده است ، سخن اول ما ، توجه به معیشت و وضعیت اقتصادی معلمان بوده است . این موضع در جلسه این سازمان با مدیر کل آموزش و پرورش تهران ، به وضوح مشخص است .
  ( اینجا را بخوانید ) 
پیش تر ، در جلسه ای که تشکل های معلمان با مدیر عامل صندوق ذخیر ه فرهنگیان داشتند ، روی مسائل معیشتی و اقتصادی معلمان بحث شد و البته آقای غندالی ، دیدگاه های خوبی در مورد جایگاه معلمان داشتند .
  ( اینجا را بخوانید )
باور ما این است که مثلث " معیشت ، منزلت ، معرفت " باید با یکدیگر و هم زمان در مدار سیاست گزاری ها و برنامه ریزی های مسئولان قرار گیرد .
متاسفانه به علت اتخاذ سیاست های نادرست و غیر اصولی در دولت های نهم و دهم ، تقریبا اکثریت قریب به اتفاق معلمان کشور زیر خط فقر قرار گرفتند و ترمیم این وضعیت در دولت جدید که رویکرد متفاوت و انسانی نسبت به مطالبات اقشار دارد نیاز مند زمان ، متانت و صبوری است .
اخیرا ، همکار ارزنده آقای جعفر ابراهیمی در یادداشتی چنین گفته است :
« در حال حاضر من خود به عنوان یک معلم ، به صورت کلی پاسخ را در عدم وجود تشکل‌ها و سازمان‌هایی که بتوانند حقوق معلمان را نمایندگی نمایند یافته ام. در برابر این پاسخ ممکن است عده‌ای که بر وجود این تشکل‌ها تاکید نمایند، به خصوص که دولت اجازهفعالیت کانالیزه شدهرا به تعدادی تشکل شناسنامه‌دار داده است، و این تشکل‌ها مشغول پیشبرد اهداف دولت در حوزه آموزشی هستند. به زعم نگارنده ،  این تشکل ها اگر چه به لحاظ اسمی بخشی از معلمان را نمایندگی می کنند ولی در محتوا به خاطر وابستگی به بخش های مختلف بلوک‌های قدرت ،  محفل های کوچکی هستند که در میان معلمان پایگاه ندارند. تشریح این مساله که هر جریان صنفی که در موقعیت فراخوان قرار دارد لزوما نمی‌تواند پایگاه نیز داشته باشد را به زمانی دیگر واگذار می‌کنم و ادامه جواب خود را پی می گیرم.
معلمان در ایران ،  تشکل مستقل سراسری ندارند. تشکل‌های موجود به واسطه این که هدف تاثیرگذاری خود را عرصه قدرت قرار داده‌اند ناگزیرند در تعیین تاکتیک‌ها و استراتژی های خود منویات آن بخش از قدرت را که با آن هم‌سویی دارند تامین نمایند. لذا قادر نیستند به صورت کامل منافع معلمان را نمایندگی نمایند. در اینجا وضعیت انجمن‌ها و سازمان‌ها و ائتلاف‌هایی که پسوند معلم یا فرهنگی را یدک می‌کشند اما اهداف و برنامه‌های صاحبان قدرت را در بین معلمان دنبال می‌کنند کاملا مشخص است. آنها تشکل صنفی نیستند و عقبه جریانات سیاسی در بین معلمان هستند پس نمی‌توانند معلمان را نمایندگی کنند. به نظر من این جریان‌های انحرافی بوده و تنها از جایگاه معلمان بهره برداری سیاسی می‌کنند . »...
 ( متن کامل را این جا بخوانید )

 در فیریک ، قانونی وجود دارد به نام " پاسکال " . این قانون می گوید : " فشار وارد بر سطح مایع محصور شده بدون کاهش به تمامی قسمت مایع منتقل می شود . "
برخی از همکاران ،  زمانی که در نقد تشکل ها سخن می گویند فراموش می کنند که فعالان تشکل ها همین معلمانی هستند که مثل دیگران در آموزش و پرورش فعالیت می کنند . اگر فشاری از بیرون وارد می شود ، همه اجزای سیستم را تحت تاثیر قرار می دهد .
پس از تجمعات اسفند سال 85 که منجر به امنیتی شدن فضای مدارس و آموزش و پرورش شد ، فعالان تشکل ها تحت فشارهای مختلفی قرار گرفته و احکام گوناگون اداری و قضایی ، آن ها را از هر سو تحت فشار قرار داد .
از آن جایی که مجموعه دولت نهم و دهم اصولا اعتقادی به مقولاتی مانند تحزب ، تشکل گرایی ، جامعه مدنی ، تعامل و نظایر این نداشتند ، تشکل های معلمان تقریبا روبه تعطیلی نهادند .
این دوره در خلا حضور تشکل های منتقد و مستقل ، سکوت را بر فعالیت های صنفی – مدنی معلمان تحمیل نمود
متاسفانه ، برخی از همکاران فراموش می کنند که لازمه داشتن یک تشکل سراسری قدرت مند ، حضور تفکر " تشکل خواهی و تشکل یابی" در بدنه آموزش و پرورش و معلمان است .
مقدمه شکل گیری یک سندیکا در آموزش و پرورش ، برخوردار بودن از یک نظام جامع آموزش حرفه ای و مستقل است .
اگر تاکنون چنین اتحادیه ای شکل نگرفته است باید به دنبال ریشه ها و عوامل موجده و توجه به اصل تناسب ظرف و مظروف بود .
بسیاری از فعالان تشکل های معلمان ، حداکثر توان و حتی زندگی خود را صرف این راه نموده اند و هزینه های مختلفی را به تناسب فعالیت خویش متحمل شده اند .
اما پرسش اساسی که باید از این همکار گرامی مطرح کرد این است که منظور ایشان از" فعالیت کانالیزه شده " چیست ؟
آقای ابراهیمی و همکاران موافق ایشان ، دقیقا چه ظرفیت های قانونی و استفاده نشده ای را به تشکل ها پیشنهاد می کنند ؟
راهکارهای ایشان برای تببین و توجیه جامعه فرهنگیان برای روی آوردن احتمالی به " فعالیت های غیر کانالیزه شده " چیست ؟
آیا منظور آنها درنهایت ، تکرار همان وقایع تلخ منتج به " امنیتی شدن فضا " در آموزش و پرورش است ؟

آیا معلمان حاضر و یا قادر به پیگیری این الگوها خواهند بود ؟

نگارنده ، نزدیک به دو دهه است که فعالیت تشکیلاتی و صنفی انجام می دهد . روان شناسی جامعه معلمان نشان می دهد که این قشر ، کم هزینه ترین ، قانونی ترین و نیز مسالمت آمیز ترین روش را برای پیگیری مطالبات خود انتخاب می کند .

معیار برای تعیین جایگاه میان معلمان

badbini دوست عزیز ، جناب ابراهیمی در این یادداشت که البته مسبوق به سابقه نیزبوده است ، در مقام " داور " برخی تشکل های معلمان را فاقد پایگاه و برخی دیگر را دارای پتانسیل ویژه برای رهبری مطالبات معلمان دانسته است .
پرسش این است که معیار برای تعیین شاخص مورد نظر چیست ؟

چه پارامترهایی مشخص می کنند که یک تشکل فاقد جایگاه و دیگری دارای پایگاه و یا دارای پتانسیل برای احراز این رتبه است ؟
آیا پژوهش و یا شواهد و یا قرائنی ، دال بر تایید فرضیه آقای ابراهیمی وجود دارد ؟

ایشان دقیقا منظور خود را در این مورد مشخص نکرده است و نیز مقدمات خود برای ارائه گزاره مورد نظر خود را تعیین نکرده است ، اما اگر منظور سازمان معلمان ایران است ، نگاهی به فعالیت های این تشکل در دو دهه و به ویژه یکی دوسال اخیر در زمینه اعلام مواضع در مورد موضوعات و مسائل روز و صنفی معلمان و نیز محتوای سایت سخن معلم و میزان یادداشت ها و اخباری که همکاران از نقاط مختلف کشور ارسال می کنند و... نمی تواند فرضیه مورد نظر جناب ابراهیمی را تایید کند .
با توجه به تحصیلات ایشان که در زمینه " پژوهش اجتماعی " است ، به نظر می رسد که ایشان در قضاوت ها و خط کشی های خود باید مستند و علمی سخن بگوید .

معلمان مثل کارگران نیستند !

برخی از دوستان سعی می کنند که مطالبات کارگران و معلمان را در یک تراز قرار داده و از طریق " شبیه سازی " و نیز طراحی تئوری حرکت از طریق تضاد و شکاف طبقاتی و فرضا ، تکیه بر دیدگاه های چپ ، پدیده ها و رویدادهای اجتماعی را تحلیل و پیگیری کنند .
حتی این دوستان ، تریبون خود را در سایت های کارگری یافته و رصد می کنند !

واقعا ، وجه تشابه غالب دو طبقه کارگر و معلم چیست ؟

چه تجانسی میان مطالبات و خواسته های آن دو وجود دارد ؟

این در حالی است که معلمان در جامعه جزء گروه های مرجع به شمار می آیند . ضمن احترام به طبقه کارگران که به حق از زحمت کش ترین اقشار جامعه هستند اما همسان کردن آن دو در یک طبقه واحد ، به نوعی خدشه دار کردن این مرجعیت اجتماعی است .
نقد تشکل های معلمان با توجه به شرایط و مقتضیات اجتماعی و نیز محدودیت ها امری است که باید ادامه داشته باشد و بدون تردید ، ضریب استحکام و پویایی درونی تشکل ها را در یک فرمول تصاعدی افزایش می دهد .

به نظر می رسد نقد منتقدان تشکل های معلمان بدون توجه به روند تاریخی تکامل و نیز ظرفیت های آنان ، بیش از آن که کمک به تاسیس و توسعه تفکر " تشکل گرایی " در بدنه معلمان باشد ، فربه تر کردن پیکره جریان " تشکل گریزی و یا تشکل ستیزی " است و برون داد این وضعیت ، چیزی جز " در جا زدن " و تکرار تاریخ نخواهد بود .

منطق و دوراندیشی به ما می گوید که " دیر رسیدن ، بهتر از هرگز نرسیدن است "  "

شاید بهتر هم باشد با کمی انصاف ، در جنبه های ایجابی تشکل ها سخن بگوییم ...

badbinispecial در پایان ، به برخی قواعد توفیق آمیز مشارکت در تشکل های صنفی به نقل از آقای ناصر پرچمی اشاره می شود :
"
 * مشارکت در تشکل صنفی حدود مطالبات را مهار و هرگز از تقاضاهای حداقلی به تقاضا و توقعات حداکثری پرش نمی کند .

* تشکل صنفی برمحور مختصات دستاوردهای ممکن سندیکالیستی می گردد و می داند که خروج از آن سر به شورش و آنارشی می زند .

* تشکل صنفی می داند : چه دارد، چه ندارد . نتیجه این دانایی ، تقاضای منطقی ، دفاع معقول حقوقی و رسیدن به حداقل های ممکن و برداشتن قدم های آگاهانه برای حداقل های دیگر است .

* تشکل صنفی مجال میدان داری را از شبه حرکت های مبتنی بر احساسات و هیجان زدگی می گیرد و مهارت خود را در اقدامات مبتنی بر منطق و مذاکره ی خردمندانه و تولید فرصت به نمایش می گذارد .

* تشکل صنفی از پیگیری مکتوب مطالبات خود خسته نمی شود و در هر تکرار قدرت اقناعی خود را افزایش می دهد.
* از آن جا که " آستانه ی تحمل ما در جمع " عموماً پایین و " میزان تحریک پذیری ما در جمع " بسیار بالا است و بیشتر اوقات مطالبات صنفی فدای " عصبیت " ، " زودرنجی " و " بازی همه یا هیچ " می شود ، شایسته آن است که از هر حرکت که " طرف مقابل " را به " عصبانیت " ، " لجاجت " و " بازی حق با من است " وا می دارد ، پرهیز شود .
* تشکل صنفی در استیفای مطالبات خود ، مذاکره با طرف مقابل را به میدان زد و خورد و قهرمان بازی مبدل نمی کند .

* تشکل صنفی در هر حرکت حق طلبانه به تمامی رفتارهای شهروندانه پای بند و از توسل به توهین و تهدید و تخریب و ارعاب پرهیز جدی دارد .

* تشکل صنفی فرهنگیان باید و می تواند همه یا بخشی از مطالبات خود را در فرصت های مناسب به گونه ای به نمایش بگذارد که توان عملکرد اخلاقی تشکل طرف مقابل را وادار به جبران مافات نماید و اقدامات ممکن اما انجام ناشده را به انجام برساند .

* نکته ی حائز اهمیت این است که اگر تشکل صنفی براساس ظرفیت های قدرت سیاسی گام بردارد و نقشه مطالبات ممکن خود را به شیوه ی محاسبه گرانه ی عقلانی طراحی کرده باشد ، می تواند طرف مقابل ( قدرت سیاسی ) را ناگزیر به انجام وظایف و وعده هایش بکند . در چنین حالتی علاوه بر دست یابی به بخشی از مطالبات خود ، قدرت سیاسی را نیز به گونه ای آموزش داده که می توان با نشستن در دو سوی یک میز ، گره های به ظاهر ناگشودنی را گشود !

اگر موارد ذکر شده که اشاراتی ناقص به فرآیند حق خواهی شهروندی در قالب تشکل صنفی است و به صورت های معقول طرح هم امکان مفصل بندی دارند ، به کار گرفته شوند ، دیگر ترس و هراس از این که تشکل صنفی سر از بازار سیاست به در می آورد ، چندان محمل منطقی نخواهد یافت .

 تشکل جز با بردباری و متانت - که خالی از مرارت هم نخواهد بود – و جز با پیگیری مطالبات خود در قالب متنوع راه ها و راه حل های ممکن ، موفق نخواهد بود .

اساساً کشف و رسیدن به حقیقت ، نیاز به شکیبایی دارد .

علی  پورسلیمان

 

سه شنبه, 04 فروردين 1394 17:58 خوانده شده: 4215 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +7 -1 --
همکار شهریار 1394/01/05 - 08:20
با سلام
به مدیر محترم سایت سخن معلم
جناب آقای علی پورسلیمان
فکر می کنم سال 87 بود که شما را به شهریار تبعید کردند .
شما را به دبیرستان راهیان قدس در روستای بردآباد تبعید کردند .
از قضا آقای ابراهیمی هم که معلم شهریار است قرار بود آن جا بیاید که نشد . نمی دانم خودش نخواست و یا اداره ممانعت کرد .
بگذریم .
یادن هست شما در محل غذاخوری دبیرستان مفتح شهریار ( 12 ساعت در آن جا تدریس داشتید ) نشسته بودید و سراغ آقای ابراهیمی را گرفتید .
بنده در آن زمان همکار آقای ابراهیمی بودم .
به شما گفتم که به او می گویم که شما در این جا هستید .
با این که من چند بار سلام و پیام شما را به ایشان ابلاغ کردم آقای ابراهیمی واکنش خاصی نشان نداد .
شما حتی شماره تلفن خود را به من دادید که به او بدهم . اما ایشان با شما هیچ تماسی نگرفتند !
حدس من این بود که ایشان می ترسید !
پاسخ + +6 -1 --
همکار شهریار 1394/01/05 - 08:20
حتی یادم هست که من شماره آقای ابراهیمی را به به شما دادم و شما گفتید که پاسخ نمی دهد ، بعدا هم شماره خود را عوض کرده بود !
تعجب من این است که چگونه می شود فردی که این قدر از ارتباط گیری در ان زمان واهمه داشت ، الان کاسه داغ تر از آتش شده است و دیگران را جاده صاف کن و... خطاب می کند !
شاید هم به خاطر فضای بازی است که دولت تدبیر و امید ایجاد کرده است .
موفق باشید .
پاسخ + 0 -3 --
ایازی 1394/01/05 - 09:21
درزندگی زخم هایی است که مثل خوره روح را می تراشد
همکاران امروز روز همدلی و همزبانی است تشکل ها به جای نقد هم باید راهی برای انسجام هم بیابند به امید روزی که در کل کشور یک تشکل هماهنگ فرهنگیان ایجاد کنیم
پاسخ + +7 -1 --
تروتسکی 1394/01/05 - 10:18
درود
این گونه افراد اگر قدرتی بیابند همچون استالین به هیچ احدی رحم نخواهند کرد و همه را از دم تیغ می گذرانند !
ایدئولوژی همچون سم است که همه چیز را ویران می کند .
لنین به عنوان بنیانگزار کمونیسم ، اول شعارهای خیلی زیبا می داد و کارگران را شوراند اما به محض رسیدن به قدرت همه را تصفیه کرد !
امام خمینی حرف خوبی در مورد کمونیسم زد که باید آن را در موزه ها جست و جو کرد و افرادی چون آقای ابراهیمی می خواهند آن را نبش قبر کنند !
باید قدر همین چیزی را که داریم بدانیم .
ارادتمند
پاسخ + +5 -1 --
رضا ایرانمنش 1394/01/05 - 12:15
متاسفم براشون
پاسخ + +1 0 --
مراد بییگ 1394/01/29 - 11:29
همکاران محترم ماباید قیام کنیم اگر توجهی به فیش حقوقی تان بفرمایید می بینید که کدام افزایش همه اش کشک بنده مدرک ارشد دارم 300 تومان افزایش زدند مقرری ماه اول همه اش رفته با این حساب 270 تومن ماهانه افزایش شده که 30تومن ان را صندوق ،65تومن ان مالیات ،بیمه تکمیلی که قرار بود دولت نصف بدهد که نمی دهد وبیمه درمانی و..... با این حساب افزایش بنده حدود 120 تومن میشود در نیاز اقای فانی ومجلس ودولت متوانم بعنوان صدقه بقیه را به انها بدهم واقعا شرم تان نمی اید(دولت ،مجلس)
پاسخ + 0 0 --
علی علوی 1394/02/11 - 13:42
جهت احقاق حقوق معلمان باید کاری کرد که تاکنون نشده، راه رفته را نباید دوباره رفت.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور