گروه اخبار /
همهچیز از یک مسابقه تلویزیونی آغاز شد و ندانستن پیش پا افتادهترین سوالات از سوی شرکتکنندگان جوان آن. اتفاقی که تلنگر تلخی بود بر ضعف دانستنیهای جوانان. ندانستنهای مداومی که حتی مجری مسابقه را به تنگ آورده بود.
- مجری: بحرالمیت یا دریای مرده به چه دلیل به این نام مشهور شده؟
شرکتکننده: دریای سیاه؟ به خاطر مثلث برمودا؟
- مجری: کدام مجلس به انقراض سلسله قاجاریه رای داد؟
- شرکت کننده: مجلس خبرگان
و...
این روزها آمارها حکایت از آن دارد که تعداد راهیافتگان به دانشگاه و مدرکبگیران تحصیلات آکادمیک افزایش یافته است، اما سوالی که در اینجا به ذهن میآید، این است که با این حجم از دانشگاه و فارغالتحصیلان، افراد جوابی برای سادهترین سوالات ندارند؟ چه شده که بسیاری از مردم نیازی به دانستن احساس نمیکنند؟ چرا علاقهای به خواندن ندارند؟ چرا تلاش و رغبتی برای دانستن نیست؟
فقر اطلاعات عمومی و ندانستن گویا در جامعه ما به سمت همهگیر شدن میرود، اما هنوز چارهای برایش اندیشیده نشده است. «مجموعه عوامل مختلفی در چرایی این ماجرا دخیل هستند و نمیتوان تکبعدی به این ماجرا نگریست.»
محمد محمدیاصل، جامعهشناس با اشاره به این نکته در گفتوگو با فرهیختگان میگوید: «وجود اقتصاد رانتی اولین دلیل است. ما برای زندگی کردن احتیاجی به علم و دانش نداریم، چراکه زندگی ما بر پایه فروش ماده خامی به اسم نفت تامین میشود در حالی که اگر زندگی ما بر پایه کار، تولید و فرآوری محصولات بنا شده بود خود را ملزم به دانستن و کسب علم و مهارت میکردیم.» بر این اساس اقتصاد و روشهای کسب ثروت در جامعه، ارتباط مستقیمی با میزان رغبت مردم به کسب دانش دارد. از سوی دیگر محمدی عدم تناسب بین جمعیت کارگزاران آموزشی کشور و جمعیت پذیرنده آموزش را دلیل دیگر این ماجرا میداند. او میگوید: «نسبت معلم و استاد به دانشآموز و دانشجو پایین است. این به این معناست که ما سرمایهگذاریهای لازم را در حوزه آموزش انجام ندادهایم. حال این سرمایهگذاری هم نیروی انسانی متخصص را شامل میشود و هم امکانات و وسایل آموزشی.
14 میلیون دانشآموز در جامعه وجود دارند و در مقابل تنها یکمیلیون کادر آموزشی وجود دارد که حتی این تعداد نیز فقط مختص آموزگاران نیست.» او شرایط حاکم بر جامعه را نیز در این ماجرا دخیل میداند.
شهروندان فرصتی برای حضور در جامعه ندارند، بنابراین نیازی به سرمایهگذاری برای یادگیری تاریخ و فرهنگ خود ندارند، اینکه چه کسی بودند و در گذر ایام چه اتفاقی بر سر کشور آنها آمده است. فرهنگ وارداتی موضوع دیگری است که او به آن اشاره میکند و میگوید: «شهروندان بهویژه جوانان امروز از وسایل ارتباطی جدید استفاده میکنند، بدون آنکه فرهنگ استفاده از آن را یاد بگیرند. از سوی دیگر پیامها در فضای مجازی رد و بدل میشوند بدون آنکه تمرینی در نوشتن اتفاق بیفتد. وسایل ارتباطی جدید باعث شده هر کسی دیواری را به دور خود بکشد و اینطور به دیگران القا کند که احتیاجی به مشارکت و اندوخته دانشی شما ندارم.»
محمدی به تعداد پایین تیراژ کتاب در کشور نیز اشاره میکند. به گفته او این میزان پایین به هر علتی که هست نشان میدهد مردم تمایلی به دانستن ندارند و اعتماد آنها به کتاب از بین رفته است. او به سرانه پایین مطالعه در کشور اشاره میکند که نزدیک به 10 دقیقه در روز است، در حالی که این شاخص در کشورهای دیگر به چهار ساعت در روز میرسد. به اعتقاد او فضایی که بر اجتهاد مبتنی نباشد، این ذهنیت را در افراد ایجاد میکند که ما نیازی به دانستن نداریم و پیرو بودن و مصلحت اندیش بودن وظیفه اصلی ماست.
اما فرج کمیجانی، کارشناس مسائل آموزشی نگاه دیگری به ماجرا دارد. او میگوید: «رسالت آموزش و پرورش این است که حداقل اطلاعات را به جامعه هدف خود آموزش دهد. اما سیستم آموزشی ما در بیکیفیتترین وضعیت قرار دارد؛ منشا آن هم ضعف محتوا، امکانات و نیروی انسانی متخصص است.» به گفته او معلمان در جامعه امروز ما از انواع مشکلات معیشتی و منزلتی رنج میبرند و این امر توان و رغبت آموزش را از آنها میگیرد. از سوی دیگر توده مردم به دلیل انواع سرخوردگیها، رغبتی برای کسب دانش ندارند.»
«بیتوجهی به تفاوت نگرشها در درازمدت باعث میشود افراد به اطلاعات سطحی گرایش پیدا کنند.» این نظر حوریه دهقانشاد، استاد علوم ارتباطات است. به اعتقاد او، «جوانانها گرایش ویژهای به سمت شبکههای اجتماعی پیدا کردهاند و کتاب و رسانههای مکتوب در حال فراموشی است. علاوهبر این فاجعه دیگری نیز رخ داده است. بسیاری از مردم به واسطه این شبکهها فقط به اطلاعات بصری ازجمله فیلم و عکس روی آوردهاند. این مساله این هشدار را به ما میدهد که خواندن و تمرین نوشتن روزبهروز در حال فراموش شدن است.
همه این عوامل دست به دست هم دادهاند که اطلاعات عمومی مردم در کشور ما دچار چنین وضعی باشد؛ ضعف سیستم آموزشی و سرانه پایین مطالعه، شرایط اقتصادی و... .
شاید قدم نخست، تغییری عمده در نظام آموزشیای باشد که تمایل به آموزش و مطالعه را از دوران مدرسه در مردم میکشد.
روزنامه فرهیختگان
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.