صدور حکم اعدام برای سه تن از جوانان شرکت کننده در حوادث آبان 98 در اعتراض به افزایش ناگهانی قیمت بنزین و فشارهای اقتصادی ناشی از تورم و گرانی ، موجی خودجوش از همبستگی مدنی در اعتراض به این حکم را برانگیخت .
میلیون ها ایرانی با گرایش های مختلف سیاسی یا فاقد گرایش سیاسی، شامل هنرمندان ، روشنفکران ، استادان دانشگاه و فرهنگیان و دیگر اقشار مردم، با شعار کوتاه و موثر "اعدام نکنید "، اعتراض خود را به این حکم اعلام کردند.
جامعه در گیر تحریم و ناکارآمدی مدیران و کرونا و بیکاری و تورم و گرانی، تحمل اعدام و حتی زندانی کردن معترضان به اوضاع اقتصادی را ندارد. این کار مانند نمک پاشیدن به زخم مردم گرفتار نیازهای اولیه معیشتی است.
اکنون هیئت منصفه ای به بزرگی ایران، این جوانان را مستحق اعدام نمی داند.
زمزمه های اعدام معترضان آبان 98 که از اصفهان و جاهای دیگر شنیده می شود، باید متوقف شود.
ما جمعی از روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای حوزه آموزش و پرورش، هم صدا با میلیون ها ایرانی دیگر، از مسئولان قضایی می خواهیم فورا اجرای حکم را متوقف و امکان اعاده دادرسی برای این سه متهم و دیگر متهمان اعتراضات آبان 98 در دادگاه های علنی و مطابق معیارهای حقوقی و آیین دادرسی با حضور وکلای واقعی متهمان را فراهم نمایند.
صدور این احکام در شرایطی صورت می گیرد که عاملان کشتار صدها معترض آبان 98 (به گفته مقامات رسمی 230 کشته ) هنوز تسلیم عدالت نشده اند و بی تدبیری مسئولان در گران کردن ناگهانی قیمت بنزین خارج از سازوکارهای قانونی به عنوان عامل محرک در برانگیختن مردم نادیده گرفته شده است.
تجربه جوامع گوناگون از جمله رژیم سابق ایران، نشان داده که بگیر و ببند و اعدام راه حل مسایل اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی نیست. وظیفه حاکمیت ایجاد رفاه و پاسداری از امنیت و آرامش و آزادی مردم است. به جای اعدام و زندان معترضان به ریشه اعتراضات باید پرداخت.
این گونه اعتراضات در سیاست گذاری و برنامه ریزی های نادرست و بی توجهی به اصول " حکمرانی خوب " ریشه دارد که نمود آن را در کاهش روزانه ارزش پول ملی و افزایش بیکاری و فقر می بینیم. حکم اعدام امیرحسین مرادی ، محمدرجبی و سعید تمجیدی را فورا متوقف کنید.
اسامی امضا کنندگان به شرح زیر است:
* یوسف اصغری
* جواد بابازاده رها
* مژگان باقری
* علی اکبر باغانی
* ولی الله بای
* رویا برزگر
* مهدی بهلولی
* حسن بهنام
* علی پورسلیمان
* محمد چوپان
محمد خاکساری
* محمد داوری
* ابوالفضل رحیمی شاد
* محمد تقی سبزواری
* محمد شیورانی
* اکبر ظریفی
* شیرزاد عبداللهی
* ندا عزیزیه
* مهدی فتحی
* رضا قاسم پور
* مهدی قمیشی
* عباس کاظمی
* حسین کربلایی
* روح الله کلانتري
* خلیل موحد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سپاس از جناب آقای پورسلیمان و سایر عزیزان
زنده یاد خسرو گلسرخی:
« گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام
و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخمدار است
با ریشه چه می کنید؟
گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع می زنید
با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید؟
گیرم که می زنید، گیرم که می برید، گیرم که می کشید؛
با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید؟
... »
نکته ی مورد نظر اینه اینجا هم امار بانوان کمتر از آقایان هست !!
خانم رحمانی
نکته جالب و مهمی بود .
به نظر می رسد آموزش و پرورش فقط اکثریت نسبی زنان بر مردان را در " آمار " به ارث برده است !
امید که وضعیت متحول شود و این دستگاه از لاک " محافظه کاری تاریخی خارج شود .
پایدار باشید .
1- همبستگی و از خود گذشتگی ملی بین مردم
2- همراهی اهل فرهنگ و اندیشه با دستگاه اداره کشور
3- بالندگی و پیدایش اهل خرد
4- گردش نخبگان در اداره کشور بدون چالش گسترده داخلی
5- مهم بودن رخدادهای درونی کشور برای مردم
6- رشد سرودهای حماسی و ملی
7- امید به آینده نزد توده مردم
8- مردم اداره کنندگان کشور را پیشرو و پاک می بینند
9- بها دادن به هم دیگر برای اداره کشور بر اساس توانایی ها
10- در اندیشه جوانان ، قهرمانان زنده و در زمان حال هستند
11- دلگرمی همگانی نسبت به گذشتن از چالش های پیش روی کشور
12- پرهیز جوانان از گوشه نشینی و انزوا
13- همراهی مردم با نخبگان دستگاه فرمانروایی
1- رشد هزل و جک بين مردم
2- رشد بي تفاوتي بين هنرمندان و اهل فرهنگ نسبت به دستگاه اداره کشور
3- منزوي شدن خود خواسته اهل خرد
4- سردي همگاني نسبت به رخدادهاي سياسي کشور
5- مهم شدن تحولات برون مرزي براي مردم
6- پناه بردن به غزليات و شعر هاي بي بنياد و سکر آور
7- عدم اميد به آينده نزد توده
8- لکه دار شدن بزرگان و سروران توده ملت ( آنهايي که زماني توانايي بسيج همگاني را داشته اند )
9- رشد طايفه گري در درون سيستمهاي اداري و خصوصي کشور
10- پناه بردن جوانان به ابرمردان تاريخ براي پوشش ضعفهاي زمان خودشان
11- نگاه شک آلود و تيره مردم به رخدادهاي کشور
12- رشد گسترده صوفي منشي
13- سير قهقرايي و دشمني بين نخبگان مورد تاييد ساختار سياسي و توده مردم
فرق است بین اعتراض واغتشاش کسی که اعتراض دارد اعتراض خودش رااز راه مدنی به گوش مسولین می رسونه معترض هیچوقت مغازه ومحل کسب درامد مردم رو اتش نمی زنه بانک پمپ بنزین رو اتش نمی کشه جوون مردم رو نمی کشه و.......... این افرادی که ازاین اغتشاشگران حمایت می کنند ونمی خوان به مجازات برسن یک لحظه خودشون رو جای ان مغازه داری که تمام داراییش رابه اتش کشیدن یا ان پدری که خا نه اش رابه اتش کشیدن علا وه برخانه جهیزیه ی دختر دم بختش هم در اتش همین اشوبگران سوخت و........ ایا بازهم حمایت می کنید فقط خدا را مد نظر داشته باشید وقضاوت کنیدو بعد هشتک بزنید یاعلی
فرق است بین اعتراض واغتشاش کسی که اعتراض دارد اعتراض خودش رااز راه مدنی به گوش مسولین می رسونه معترض هیچوقت مغازه ومحل کسب درامد مردم رو اتش نمی زنه بانک پمپ بنزین رو اتش نمی کشه جوون مردم رو نمی کشه و.......... این افرادی که ازاین اغتشاشگران حمایت می کنند ونمی خوان به مجازات برسن یک لحظه خودشون رو جای ان مغازه داری که تمام داراییش رابه اتش کشیدن یا ان پدری که خا نه اش رابه اتش کشیدن علا وه برخانه جهیزیه ی دختر دم بختش هم در اتش همین اشوبگران سوخت و........ ایا بازهم حمایت می کنید فقط خدا را مد نظر داشته باشید وقضاوت کنیدو بعد هشتک بزنید یاعلی
برگرفته از متن:
« تجربه جوامع گوناگون از جمله رژیم سابق ایران، نشان داده که بگیر و ببند و اعدام راه حل مسایل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیست. وظیفه حاکمیت ایجاد رفاه و پاسداری از امنیت و آرامش و آزادی مردم است. به جای اعدام و زندان معترضان به ریشه اعتراضات باید پرداخت. »
ساحل گرامی!
اگر منظور شما اینجانب هستم؛
من نیز مثل شما می دانم که فرق است بین اعتراض و اغتشاش، فرق است بین نظر دادن در مورد مطلبی و هشتک زدن، فرق است بین عجولانه قضاوت کردن و سنجیده قضاوت کردن، فرق است بین آگاهی و ناآگاهی، فرق است بین حمایت و حماقت.
من به قول شما هشتک نزدم، صرفاً شعری از زنده یاد خسرو گلسرخی در خصوص جمله ی اقتباس شده از متن آوردم، همین.
لازم به ذکر است خسرو گلسرخی در سالی که من متولّد شده ام، به دست رژیم سابق اعدام شده است.
لطفاً یک طرفه به قاضی نرفته و عجولانه قلم نرانید.
موفّق باشید.
می شود.
وقتی سقف کوتاه باشد آدم های بزرگ سرشان آنقدر به سقف می خورد که حذف می شوند. آدم های کوتوله اما راحت جولان می دهند. مردم عوام هم آنقدر سرشان را خم می کنند که کوتوله می شوند. و سقف ها پایین و پایین تر می آیند و مردم بیشتر و بیشتر قوز
می کنند تا این که کمرشان خم می شود و دیگر نمی توانند قد راست کنند.
فئودور داستایوفسکی(بیچارگان)
سقراط:
« در سرزمینی که سایه ی انسان های کوچک بزرگ می شود بدانید که خورشید در آن سرزمین در حال غروب کردن است. »
زیگموند فروید :
بیشتر مردم علاقه چندانی به آزادی ندارند، چون آزادی مستلزم و در بر گیرنده ی مسئولیت است و بیشتر مردم از مسئولیت واهمه دارند.
هنگامی که دیگر خاطره ای از قهرمانان و شهیدان نماند، و هنگامی که حیات و جان های کردان و زنان یکسره از سرزمین رانده شوند، آنگاه آزادی یا اندیشه ی آزادی از آنجا رانده خواهد شد، و پیمان شکنان اقتدار مطلق خواهند یافت.