نقش و سهمی که دانشگاه فرهنگیان بر اساس سند راهبردی که مورد تاکید هم قرار داده است نقش دیگری را هم برای دانشگاه فرهنگیان قائل شده و آن سنجش صلاحیت ها و شایستگی های معلمین بعد از فارغ التحصیلی و اشتغال در حوزه آموزش و پرورش است/ باید صادقانه اعتراف کنم که هنوز ما در این زمینه موفقیت چندانی را به دست نیاورده ایم/ باید اعتراف کنیم کماکان در دانشگاه فرهنگیان با نقایص جدی در زیرساخت های فیزیکی و تجهیزاتی و حتی ساختاری مواجه هستیم/ اولین اتفاقی که متاسفانه باید با تاسف از آن ذکر بکنم تغییر ماموریت دانشگاه تربیت معلم و جدا شدن کارکرد تربیت معلم از دانشگاه معلم است. دانشگاهی که نزدیک یکصد سال در حوزه تربیت معلم نشو و نما پیدا کرده بود جان گرفته و قوام پیدا کرده بود متاسفانه این دانشگاه ماموریتش تغییر کرد و اسم تربیت معلم هم از دانشگاه برداشته شد. البته ما هم در آن مقصر بودیم/ پا گرفتن یک مرکز علمی مثل دانشگاه و پیدا کردن جایگاه این دانشگاه در بین مراکز علمی کشور مستلزم زمان کافی است. ما یک نظمی را ایجاد کردیم و قبل از این که این نظم و دیسیپلین قوام پیدا بکند نظم و انضباط قبلی را از بین بردیم/ ما در شرایطی که در آموزش و پرورش به صورت سنتی از زمانی که من و شما یادمان می آید همواره درگیر مسائل فیزیکی و فضا و امکانات مالی بودیم. در چنین شرایطی با آغاز برنامه پنجم در سال نود به یکباره تعداد 167 آموزشکده فنی و حرفه ای ما در اختیار وزارت علوم قرار گرفت و از مجموعه آموزش و پرورش خارج شد. این آموزشکده ها با همه امکانات فضا و تجهیزات و حتی ردیف های استخدام به وزارت علوم منتقل شد....
یاد و نام خاطره همه شهدای اسلام و دفاع مقدس را گرامی می دارم به روح پرفتوح حضرت امام بنیانگذار جمهوری اسلامی درود می فرستم و آرزوی صحت و سلامتی و تندرستی برای مقام معظم رهبری و همه کسانی که برای تعالی این نظام و کشور و مردم آشنا و یا شناخته شده و گمنام خدمت می کنند آرزوی صحت و سلامتی و تندرستی دارم.
برای من باعث افتخار است که در محضر بزرگان و فرهیختگانی چون شما توفیق پیدا کرده و حضور پیدا کنم و در مراسم چنین خجسته ای که برای تکریم از دوست و استاد عزیزی چون مهرمحمدی و برادر بزرگوار و عزیزی چون خنیفر برای معارفه ایشان حضور پیدا می کنم.
در چنین جمع فرهیخته ای که همه از عالمان امور تربیتی هستند صحبت کردن از ضرورت و اهمیت تربیت معلم درس پس دادن از زیره به کرمان بردن است. تاکیدات مکرر و موکد مقام معظم رهبری که به صورت مستمر و تواتر در اهمیت تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان فرمایشاتی را می فرمودند همچنین در اسناد بالادستی چون برنامه ششم سند تحول بنیادین که تناوب در حوزه منابع انسانی تربیت معلم صحبت کرده و راه کارهایی را ارائه داده است و همچنین سند راهبردی دانشگاه که به خوبی مسیر را روشن کرده همه و همه نشان دهنده ضرورت جامعه به تربیت معلم به عنوان اصلی ترین عامل توسعه و تحول در نظام آموزشی است.
تربیت معلم از دیر باز به عنوان رکن اصلی در نظام آموزش و پرورش مورد توجه قرار داشته است و البته چالش هایی که ما در حوزه تربیت معلم داشتیم به همت و مدد پیشینیانمان برخی از موانع برطرف شده و مشکلات برطرف شده و البته چالش هایی که کماکان پیش روی ما و تربیت معلم ما قرار دارد.
اما نقش و سهمی که دانشگاه فرهنگیان بر اساس سند راهبردی که مورد تاکید هم قرار داده است نقش دیگری را هم برای دانشگاه فرهنگیان قائل شده و آن سنجش صلاحیت ها و شایستگی های معلمین بعد از فارغ التحصیلی و اشتغال در حوزه آموزش و پرورش است. که این هم از آن حلقه های مفقوده در نظام آموزشی ماست و علی رغم همه جدیت هایی که در طول سال های گذشته برای وصل کردن این حلقه مفقوده صورت گرفته باید صادقانه اعتراف کنم که هنوز ما در این زمینه موفقیت چندانی را به دست نیاورده ایم و از این رو نقش دانشگاه فرهنگیان دو چندان و اهمیتش دو چندان و مضاعف خواهد بود.
سنجش صلاحیت های حرفه ای برای معلمین و نظام آموزش و پرورش یک ضرورتی است که اگر نتوانیم به مدد و همت دانشگاه فرهنگیان آن را راه اندازی و مستقر کنیم حتما و حتما تحولی که مد نظر سند تحول است به موفقیت نخواهد رسید. از این رو دانشگاه فرهنگیان قدری فراتر از تربیت معلم که یک تعریف سنتی در اذهان عموم داریم اهمیت دارد و باید مورد توجه قرار بگیرد.
چالش های فراوانی به مدد پیشینیان با همت گذشتگان ما که قبل از ما در چنین جایگاه هایی و در چنین مسندهایی توفیق خدمت را داشتند برای مدتی این چالش ها موانع و مشکلات برطرف شده است.
در دهه های شصت و هفتاد یکی از مهمترین چالش هایی که تربیت معلم با آن مواجه بوده وضعیت علمی پذیرفته شدگان بود. کسانی که وارد تربیت معلم می شدند معمولا بالاترین رتبه های آزمون سراسری را داشتند و وارد تربیت معلم می شدند. یکی از چالش هایی است که ما به دلایل مختلف امروز قدری از آن کاسته شده است.
امروز در دانشگاه فرهنگیان و دوره های تربیت معلم با پذیرفته شدگانی مواجه می شویم که رتبه های نسبتا بهتری را در آزمون سراسری دارند. این موفقیت مدیون تلاش شما و دوستان قبل از شما روی این صندلی ها و مناصب خدمت می کردند و مدیونشان هستیم. با این وجود کماکان در حوزه پذیرش دانشجو با چالش هایی مواجه هستیم که باید در برنامه های دانشگاه ترغیب بشود. از جمله دانشجویی که در نظام استخدامی ما و نظام پذیرش ما وارد تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان می شود از همان روز آغاز یک فرد استخدام شده در دولت تلقی می شود صرف نظر از این که می تواند شایستگی های لازم را در طی تحصیل در دانشگاه فرهنگیان کسب بکند.
آیا انگیزه ها و علایق لازم برای اشتغال در این حرفه مقدس را خواهد داشت یا خیر. بعد از این که وارد تربیت معلم و دانشگاه شد دیگر استخدام رسمی است و تا سی سال در آموزش و پرورش به عنوان معلم به کار مشغول خواهد شد. این یکی از مشکلاتی است که در نظام اداری باید برطرف شود. شاید یکی از راه کارهایش جدی گرفتن دوره آزمایشی است که برای همه کارکنان دولت از جمله معلمین برقرار می شود. در دوره آزمایشی شایستگی های فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان مجددا مورد ارزیابی قرار بگیرد و سنجیده بشود و سپس اجازه استخدام دائم و مستمر به او داده شود و مکانیزم هایی نظیر این از مواردی است که باید مورد توجه قرار بگیرد.
در کنار موانعی که یک مورد آن را عرض کردم امروز با مشکل کمتری در تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان مواجه هستیم. باید اعتراف کنیم کماکان در دانشگاه فرهنگیان با نقایص جدی در زیرساخت های فیزیکی و تجهیزاتی و حتی ساختاری مواجه هستیم. این نواقص به شدت در کیفیت کار تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان تاثیر گذاشته است. من به رسم جناب آقای دکتر تاجیک اسماعیلی و استمرار این رسم توسط جناب آقای دکتر خنیفر می خواهم یک مقدار راحت تر سه اتفاقی که باعث تخریب این زیرساخت ها شد مرور کنم.
این سه اتفاق به عقیده بنده خطاهایی انشاءالله سهوی بوده که این خطاها، خطاهای استراتژیک توسعه تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان متاسفانه ایفا کرده است.
دانشگاه فرهنگیان امروز آن گونه که جناب آقای مهرمحمدی خیلی مختصر و گذرا به آن اشاره داشتند امروز حداقل های لازم را برای آن چه که ما توقع داریم از تربیت معلم و آن چه که توقع داریم برای رسیدن به جایگاه یک دانشجو معلم برای ورود به عرصه هنر معلمی متاسفانه در اختیار ندارد. برای حرکت به آن چه که مقام معظم رهبری با ادبیات مختلف در مناسبت های مختلف که برخی از آنها را در کلیپی هایی که پخش شد و شاهد بودیم که به آن برسیم متاسفانه آن سه اتفاق ، اتفاقات بسیار تاثیر گذاری بوده که نقش تخریب کننده داشته است. من عذر می خواهم از چنین واژه ای که به کار می برم واژه بهتری برای این موضوع پیدا نمی کنم.
اولین اتفاقی که متاسفانه باید با تاسف از آن ذکر بکنم تغییر ماموریت دانشگاه تربیت معلم و جدا شدن کارکرد تربیت معلم از دانشگاه معلم است. دانشگاهی که نزدیک یکصد سال در حوزه تربیت معلم نشو و نما پیدا کرده بود جان گرفته و قوام پیدا کرده بود متاسفانه این دانشگاه ماموریتش تغییر کرد و اسم تربیت معلم هم از دانشگاه برداشته شد. البته ما هم در آن مقصر بودیم . چه بسا از پشت این تریبون کنار بیایم و مجال گفت و گوی دو طرفه با بعضی از شما پیدا بشود حتما شما بحث های مفصلی را در این موضوع با بنده خواهید داشت. اما به جهت کمبود وقت باید این موضوع را به عنوان اولین اتفاق در عرصه معلم که در کشور اتفاق افتاده نام ببرم. دانشگاه خوارزمی و چهار دانشگاه دیگر به عنوان دانشگاه مادر در کشور فعالیت می کنند که عرصه و جایگاه تربیت معلم در کشور بوده و با جا به جا شدن دانشگاه تربیت معلم و تبدیل به دانشگاه خوارزمی اولین ضربه به پیکره تربیت معلم کشور وارد شده است.
اتفاق دومی که افتاده با تاسیس دانشگاه فرهنگیان صورت گرفت. دانشگاه فرهنگیان به عنوان یک قدم مبارک در عرصه تربیت معلم کشور شروع به کار کرد. حتما در بین شما کسانی هستند که نسبت به قضاوت بنده نقد دارند. دانشگاه فرهنگیان وقتی شروع به کار کرد مراکز تربیت معلم با همه نواقص و کاستی هایی که داشت اما به عنوان یک مرجع علمی با قوام و ساختار یافته جمع شد. غافل از این که پا گرفتن یک مرکز علمی مثل دانشگاه و پیدا کردن جایگاه این دانشگاه در بین مراکز علمی کشور مستلزم زمان کافی است. ما یک نظمی را ایجاد کردیم و قبل از این که این نظم و دیسیپلین قوام پیدا بکند نظم و انضباط قبلی را از بین بردیم. این به اعتقاد بنده دومین اتفاق خطر آفرینی بود که برای نظام تربیت معلم ما ایجاد شد و تربیت معلم ما را با یک شوک عجیبی مواجه کرد. شاید اگر ما اجازه می دادیم کار این دو مجموعه به صورت موازی ادامه پیدا می کرد تا زمانی که دانشگاه قوام یک دانشگاه آن چه که در مسیر موفقیت جناب آقای دکتر مهرمحمدی بود پیدا می کرد و برخی از مختصات آن را ایشان فرمودند و به آن جایگاه می رسید و به تدریج مراکز تربیت معلم کنار می رفت. به اعتقاد بنده این دومین آسیبی بود که در تصمیم گیری اوایل برنامه پنجم اتفاق افتاد این حادثه را رقم زد.
اما سومین موضوع که می خواهم عرض کنم و کمی گزنده است و انشاء الله دوستان من که آن زمان مسئولیت داشتند از بیان تند بنده نرنجند. قصد من هیچ گاه زیر سوال بردن کسی نیست. به عنوان سه خطای استراتژیک در حوزه ای که تاثیر گذار در آینده به تربیت معلم بوده است این موضوع سوم را ذکر می کنم.
ما در شرایطی که در آموزش و پرورش به صورت سنتی از زمانی که من و شما یادمان می آید همواره درگیر مسائل فیزیکی و فضا و امکانات مالی بودیم. در چنین شرایطی با آغاز برنامه پنجم در سال نود به یکباره تعداد 167 آموزشکده فنی و حرفه ای ما در اختیار وزارت علوم قرار گرفت و از مجموعه آموزش و پرورش خارج شد. این آموزشکده ها با همه امکانات فضا و تجهیزات و حتی ردیف های استخدام به وزارت علوم منتقل شد. در این انتقال البته نیروی شاغل در آموزش و پرورش در آموزشکده ها هم بی تاثیر نبودند. یعنی بنده به عنوان فردی که در یکی از آموزشکده ها کار می کردم و کارمند استاد آنجا بودم در تشویق سیاست گزاران و تصمیم گیران در این انتقال موثر بودم. برای این که در ذهنم این بود که اگر از آموزش و پرورش جدا بشوم و به آموزش عالی بپیوندم وضعیتم بهتر خواهد شد شرایطم مناسب تر خواهد شد امکان ادامه تحصیل و عضو هیات علمی را پیدا خواهم کرد و منافع خودم را بر مصالح این تصمیم رجحان دهم و کمک کردم به این تصمیم اما به هر حال همکاران جناب آقای میرزاده سخنگوی محترم آموزش و تحقیقات امروز اینجا تشریف دارند همکاران وقت ایشان در کمیسیون آموزش و تحقیقات این تصمیم را گرفتند و در برنامه پنجم 167 آموزشکده فنی و حرفه ای ما به آموزش عالی منتقل شد.
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
ادامه دارد
نظرات بینندگان
هر چند که به در گفتید برای شنیدن دیوار ولیکن امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: هر کس که طمع کند هلاک می شود.
البته بیشتر اشکال ساختاری است مثل قوانین ناقص و ناقض در جذب نیرو.
قابل اعتماد نیست