ریاست محترم سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور
مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری
مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام
مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی
نمایندگان محترم مجلس نهم و منتخبان محترم مجلس دهم
فرهنگیان عزیز و ملت شریف ایران
شرایط آموزش وپرورش از مرحله آسیب گذشته و به مرحله هشدار، اخطار و بحران رسیده است.
با تبریک به مناسبت ایام بزرگ داشت مقام معلم ، خدمت همه ی معلمان عزیز و آرزوی توفیق روز افزون برای ملت شریف ایران
در این نوشتار قصدم آسیب شناسی وضعیت آموزش وپرورش در طی چهل سال گذشته است ،هر چند می دانم شاید روشی که به کار می برم کامل و جامع و علمی نباشد اما باید همه تلاش خود را بنماییم شاید بتوانیم به کمک هم (حاکمیت،دولت و جامعه ) اول مشکلات و معضلات آموزش و پرورش را شناخته و بعد بتوانیم دستگاه تعلیم و تربیت را اصلاح کنیم .
قبل از شروع مطالب ناگزیرم چند نکته را متذکر شوم :
نکته ی اول - برخلاف بعضی از دوستان که همیشه آموزش و پرورش ما را با آموزش و پرورش کشورهای ثروتمند مانند: (کشورهای حوزه ی اسکاندیناوی ،آمریکای شمالی و اروپای غربی ) مقایسه می کنند که با کشور ما از لحاظ منابع مالی و اقتصادی هیچ تناسبی ندارند ؛ بنده دو برنامه ی توسعه ای در حوزه ی آموزش وپرورش را در مملکت خودمان مقایسه می کنم .
نکته ی دوم – این نوشتار فقط به بررسی معضل برنامه نویسی و مقایسه ی اعتبارات برنامه های میان مدت (موسوم به برنامه های توسعه ای پنج ساله) می پردازد و بررسی معضلات دیگر آموزش وپرورش موضوع این نوشته و گزارش نیست .
نکته ی سوم – در بررسی این برنامه ها که در طول 40 سال گذشته در وزارت آموزش وپرورش مورد تدوین قرار گرفته و به مرحله ی اجرا درآمده است دو برنامه را انتخاب کرده و آنها را با هم مقایسه نموده ام ؛ این دو برنامه :
1- برنامه پنج ساله ی پنجم رژیم پهلوی (آخرین برنامه رژیم پهلوی )
2- برنامه پنج ساله ی پنجم جمهوری اسلامی ایران
نکته ی چهارم – همه ی اطلاعات ذکر شده در مورد دو برنامه را از وب سایت (تارنمای ) رسمی سازمان مدیریت برنامه ریزی به آدرس(www.mpirg.ir) و از لینک ستاد تدوین برنامه ی ششم توسعه (www.plan6.ir) بخش مقررات وقوانین استخراج نموده ام که عزیزان می توانند با مراجعه به آدرس های ذکر شده صحت و سقم مطالبم را استعلام نمایند .
نکته ی پنجم – هرچند ممکن است که روش کار بنده یعنی انتخاب و مقایسه دو برنامه از ده برنامه تدوین شده در این مملکت روش درستی نباشد اما چاره ای دیگر برای تفهیم مقاصدم نداشتم لذا با انتخاب اولین و آخرین برنامه میان مدت در 40 سال گذشته و مقایسه ی آنها به نکات بسیار جالبی رسیدم که اگر حوصله کرده و مطالبم را به دقت بخوانید برای خواننده ی عزیز خالی از لطف نیست .
نکته ی ششم - برای مقایسه ی اعتبارات تخصیص یافته به دو برنامه ی توسعه ای ناچارشدم با استفاده از برابری نرخ ریال (پول رایج مملکت ) با دلار آمریکا و تبدیل اعتبارات ریالی تخصیص یافته در دو برنامه ی ذکر شده به دلار آمریکا میزان منابع اختصاص یافته را با هم مقایسه کنم اما در این مقایسه تورم حاصل از هدف مندی یارانه ها دخالت داده نشده است .
نکته ی هفتم – لازم است که متذکر شوم که از میزان تحقق عملکرد دو برنامه اطلاعی ندارم و فقط برنامه ها را که در سایت سازمان مدیریت وبرنامه ریزی وجود دارند با هم مقایسه نموده ام . ضمنا جمعیت ایران در سال های برنامه ی پنجم رژیم پهلوی حدود سی وپنج میلیون نفر و جمعیت دانش آموزی آن حدود شش میلیون دانش آموز، جمعیت ایران در برنامه ی پنجم توسعه ای بعد از انقلاب بالای هفتاد میلیون و جمعیت دانش آموزی آن بالای دوازده میلیون دانش آموز می باشد .
حال به اصل موضوع می پردازم :
همگی ما اذعان داریم و می دانیم که رژیم پهلوی یک حکومت مستبد بر پایه ی ارتش سالاری ( میلیتاریسم ) بود که با انقلاب اسلامی که بر پایه ی: اسلام و آگاهی مردم و رهبری خردمندانه ی مرجعی عالی قدر درسال 1357 طومار وجودش از جغرافیای سیاسی معاصر جهان برچیده شد. حکومت جمهوری اسلامی توانست اقدامات بسیار ارزشمندی درحوزه ی آموزش وپرورش مانند: (بالا بردن آمار باسوادی ، گسترش مدارس در دورترین نقاط مملکت به خصوص تاسیس و اداره مدارس در مناطق محروم ، رفع تبعض و ایجاد عدالت آموزشی و...) انجام دهد با این حال رژیم مستبد پهلوی در سال های پایانی حکومتش و در زمانی که به علت درآمدهای بالای نفتی و مرعوب کردن مخالفان سیاسی یعنی در سال های بین (1352-1356) در اوج اقتدار بود برنامه ی توسعه ای (برنامه ی پنجم) را تنظیم می کند که با نگاه به آن و بررسی خصوصیات برنامه ای به موضوعاتی عجیب می رسیم که در این نوشته بعضی از خصوصیات مورد اشاره را ذکر می کنم .
این نوشته در چند محور (بخش ) به بررسی موضوع می پردازد :
بخش اول –مقایسه ی اعتبارات اختصاص یافته به دو برنامه :
همگی اذعان دارند که اگر برنامه ریزی یک رویه ی مناسب داشته باشد، اعتبارات اختصاص یافته به برنامه ها از لحاظ کمی و کیفی در ابتدا و انتهای چهل سال برنامه ریزی باید رویه ی صعودی داشته باشد ؛ حال سوال اصلی اینجاست که : آیا در طول چهل سال برنامه ریزی در آموزش وپرورش ایران این اتفاق افتاده است ؟ متاسفانه جواب سوال منفی می باشد یعنی اعتبارات اختصاص یافته نه تنها روند صعودی نداشته است بلکه این روند به شکل بسیار شدیدی نزولی بوده است ؛ حال به اثبات موضوع می پردازم :
حالت اول : بررسی دو برنامه با فرض تورم صفر درصد داخلی و مقایسه اعتبارات دو برنامه بر اساس برابری نرخ پول ملی با دلار آمریکا می باشد . برخلاف برنامه پنجم توسعه ای بعد از انقلاب که توسط دولت دهم تنظیم شده است و هیچ اثری از اعتبار اختصاص یافته توسط دولت در آن ذکر نشده است اما در برنامه ی پنجم توسعه ی قبل از انقلاب (آخرین برنامه ی توسعه ای رژیم پهلوی ) حداقل دو مرتبه میزان اختصاص اعتبار به کل برنامه مورد اشاره قرار گرفته است که به آن می پردازیم :
1- در ابتدای برنامه ی پنجم قبل از انقلاب (در بخش آموزش و پرورش ) ذکر شده است که تا پایان برنامه با احتساب هزینه های مردم در آموزش و پرورش 5/1 (پنج ویک دهم درصد) از مجموع تولید ناخالص ملی GDP به مصرف آموزش وپرورش برسد .
2-در پایان برنامه پنجم قبل از انقلاب مجموع اعتبارات اختصاص یافته به بخش آموزش وپرورش مبلغ 5512میلیارد ریال تقریبا معادل 551میلیارد تومان می باشد .
حال به بررسی این موضوع می پردازیم :
عدد551میلیارد تومان اعتبار اختصاص یافته به آموزش و پرورش در سالهای برنامه پنجم قبل از انقلاب (1352-1356)با احتساب برابری هر دلار آمریکا با شش تومان ایران در آن سال ها ،تقریبا معادل 90 (نود) میلیارد دلار آمریکا در آن زمان می باشد و تعداد کل دانش آموزان ایران در همان برنامه حدود شش میلیون نفر بوده است ، حال اگر هیچ رسالت جدیدی برای آموزش وپرورش قائل نشویم و نرخ تورم داخلی را صفر محاسبه کنیم باید در طول برنامه ی پنجم بعد از انقلاب که تعداد دانش آموزان به بیش از دوازده میلیون نفر رسیده است این رقم باید به عدد 180( یکصد وهشتاد ) میلیارد دلار آمریکا می رسید ؛ حال سوال اینجاست آیا در طول برنامه ی پنجم بعد از انقلاب این عدد یعنی یکصد و هشتاد میلیار دلار در آموزش وپرورش مصرف شده است ؟
متاسفانه جواب سوال فوق منفی است .با توجه به اینکه در برنامه ی پنجم بعد ازانقلاب هیچ عددی ذکر نشده است ناچار شدیم بودجه های سنواتی اختصاص یافته در طول سال های برنامه (1390-1394)را با هم جمع کنیم که عدد 84400(هشتاد وچهار هزار وچهارصد) میلیارد تومان به دست می آید که اگر آن را به دلار آمریکا (هردلار 3000تومان ) تبدیل کنیم عددتقریبی 28 میلیارد دلار به دست می آید که تقریبا معادل یک ششم اعتبارات اختصاص یافته در برنامه ی پنجم قبل از انقلاب است و این یعنی کاهش ششصد درصدی اعتبارات در طول چهل سال برنامه ریزی برای وزارت آموزش و پرورش که باید به حال این آموزش وپرورش تاسف خورد .
حالت دوم: مقایسه ی دو برنامه با احتساب تورم چهل ساله ،و همچنین احتساب برابری ریال با دلار آمریکا :
روزنامه همشهری در خبری با مشخصات (چهارشنبه 2 مرداد 1392 - 12:46:24 | کد مطلب: 224481)جدول نرخ تورم 76ساله ایران را براساس آمار بانک مرکزی به صورت تفکیک شده استخراج کرده است که ما از سال 1353 تا سال 1392 تمام عددهای تورمی چهل ساله را استخراج کردیم و براین اساس مجموع تورم چهل ساله یعنی از سال 1353تا سال 1394 عدد 798 در صد معادل تقریبا 800(هشتصد درصد ) می باشد که اگر با عدد قبلی یعنی کاهش 600درصدی جمع کنیم مجموع کاهش اعتبارات در برنامه پنجم بعد از انقلاب 1400(هزار وچهارصد در صد ) میباشد و موضوع ذکر شده به این معنی است که : کل اعتبارات وزارت آموزش و پرورش در برنامه پنجم توسعه ای بعد از انقلاب (دولت دهم ) معادل هفت درصد اعتبارات اختصاص یافته به آموزش و پرورش در برنامه پنج ساله قبل از انقلاب می باشد .
بخش دوم –حال به مقایسه ی اعتبارات آموزش و پرورش در دو برنامه در بخش توسعه و عدالت آموزشی می پردازیم :
الف ) در برنامه پنجم قبل از انقلاب تکلیف شده است که 30در صد از کل اعتبارات آموزش و پرورش یعنی 1660میلیارد ریال معادل 166میلیارد تومان باید برای آموزش و پرورش در روستاها هزینه شود که این مبلغ در آن زمان (بانرخ هر دلار آمریکا شش تومان )تقریبا معاددل 28(بیست وهشت ) میلیارد دلار می باشد که معادل 84000(هشتادوچهار هزار ) میلیارد تومان کنونی می باشد و این اعتبار تقریبا معادل تمام اعتبارات هزینه شده در برنامه پنجم بعد از انقلاب در کل وزارت آموزش و پرورش می باشد در صورتی که در برنامه پنجم بعد از انقلاب برای عدالت آموزشی در مناطق محروم به صورت آشکار هیچ مبلغی در نظر گرفته نشده است و فقط از جملات کلی و مبهم که نتیجه ای بر آن مترتب نیست استفاده شده است .
ب ) یکی از نکات بسیار جالب و مترقی در برنامه پنجم قبل از انقلاب استفاده از برنامه غذایی رایگان برای تمامی دانش آموزان تا پایان دوره ی راهنمایی می باشد که با پرسش از اشخاصی که در آن سال ها (1352-1356) مشغول به تحصیل بوده اند صحت این اقدام رژیم گذشته تایید می شود و این اصل به صورت آشکار و مکرر در برنامه ذکر شده است.
برنامه ریزان و فرادستان این مملکت هم تعداد دانش آموزان بازمانده از تحصیل را بهتر از ما می دانند و هم علت و علل به وجود آمدن این معضل را درک می کنند ؛ حال باید پرسید که با گنجاندن یک وعده ی غذایی رایگان برای دانش آموزان (مخصوصا دانش آموزان حاشیه شهرها و مناطق فقیر نشین ) مقدار زیادی از این معضل (دانش آموزان بازمانده از تحصیل )حل نمی شود؟
آیا خود اولیا با اجرای این امر و اعتماد به ادامه ی طرح فرزندانشان را حتی فقط برای استفاده ازاین مزایا (تغذیه ی رایگان )به مدارس نمی فرستند ؟
البته با اجرای این طرح خود شما خواهید دید چه تحولی در آموزش وپرورش مخصوصا در مناطق خاص (منطق حاشیه ای ومناطق محروم )خواهد افتاد .
بخش سوم –رژیم پهلوی تقریبا تمام ارکان حکومتی را ملزم به همکاری با وزارت آموزش و پرورش می کند و مصداق این عبارت در خود برنامه و به صورت مکرر دربندهای برنامه ذکر شده است . یکی از مصادیق آن استفاده از 128هزار سپاهی دانش برای ریشه کنی بیسوادی در مناطق ایران می باشد ، با توجه به اینکه یکی از شرایط سپاهی دانش گذراندن مدارج تحصیلی متوسطه و دانشگاهی بوده است به کارگیری این تعداد سپاهی دانش که تقریبا معادل تمام نیروی باسواد آماده به خدمت ارتش سابق بوده است ؛ حال با توجه به جایگاه نیروی ذخیره و نیروی آماده به خدمت در ارتش شاهنشاهی این اقدام یکی از نکات قابل توجه برنامه ی پنجم قبل از انقلاب می باشد .
اما با کمال تاسف در برنامه ی پنجم بعد از انقلاب که توسط دولت دهم تهیه و تدوین شده است هیچ اثری از این خصوصیت بارز وجود ندارد و نکته ی شک برانگیز ماجرا زمانی است که در برنامه ی پنجم توسعه ی بعد از انقلاب در یکی از اصول آن چوب حراج به اموال و املاک وزارت آموزش و پرورش می زنند که برای روشن شدن منظورم ماده ی ذکر شده را در این نوشته به صورت زیر ذکر می کنم :
ماده 23 (برنامه پنجم توسعه ی بعداز انقلاب )- از ابتداي برنامه دانشكدهها و آموزشكدههاي فنيحرفهاي وزارت آموزش و پرورش با كليه امكانات، اموال منقول و غيرمنقول و نيروي انساني و دارائي ها و تعهدات و مسؤوليت ها از وزارت مذكور منتزع و به وزارت علوم، تحقيقات و فناوري ملحق ميگردد. وزارت علوم، تحقيقات و فناوري مكلف است در مقاطع كارداني پيوسته و كارشناسي ناپيوسته به پذيرش دانشجو در اين دانشكدهها و آموزشكدهها اقدام نمايد.
تبصره- مبناي انتزاع و انتقال، دانشكدهها و آموزشكدههاي فني حرفهاي است كه در سال تحصيلي 89-88 فعال بوده يا مجوز داشتهاند.
ذکر این موضوع که وزارت آموزش وپرورش بخواهد تربیت دانشجو را به وزارت علوم واگذار کند اقدام با ارزشی است ولی این نکته نباید مجوزی باشد که آموزش و پرورش بخواهد اختیار تمام اموال و امکانات را به وزارت خانه ی دیگر محول کند.
همگی اطلاع داریم که آموزشکده های فنی وحرفه ای امکانات مدرنی در اختیار داشتند که آموزش وپرورش می توانست از این امکانات در جهت گسترش هنرستان های فنی وحرفه ای مدرن ،آموزش ضمن خدمت فرهنگیان و حتی تربیت نیروی متخصص برای هنرستان های فنی وحرفه ای استفاده کند که عملا با تصویب این ماده(ماده ی 23) کلیه ی امکانات آموزشکده های فنی وحرفه ای از حیطه ی اختیارات آموزش وپرور ش خارج شده است .
لازم است دربرنامه ی ششم توسعه وزارت آموزش و پرورش نسبت به بازپس گیری این مراکز برای تربیت دانش آموزان مستعد اقدامات شایسته ای را به عمل آورد .
آیا لازم است با این بهانه که دانشجویان را منتقل می کنیم تمام امکاناتی که سال ها برای تهیه و نگهداری آنها زحت کشیده شده است به دستگاه دیگری محول شود؟
آیا اگر به فرض محال وزارت بهداشت تربیت دانشجوی پزشکی را به وزارت علوم محول کند تمام بیمارستان های آموزشی را به تملک وزارت علوم درمی آورد ؟
آیا این عمل دولت دهم در بخش آموزش وپرورش مصداق ضرب المثل معروف (بردن آش با جاش ) نیست .
ضمنا برنامه پنجم قبل از انقلاب اقدامات ارزشمند دیگری مانند : توزیع پانزده میلیون جلد کتاب و نشریه برای تاسیس کتابخانه در مدارس مناطق محروم ،ایجاد سالن های ورزشی (500سالن ) ورزشی برای دانش آموزان مناطق محروم ،ایجاد کتابخانه های سیار ،ملزم کردن مخابرات و تلویزیون در ایجاد شبکه های آموزشی برا ی مناطق دور افتاده و...اقدامات دیگر بوده که مجال این نوشتار نیست .
هرچند دولت مردان دولت دهم بخواهند از برنامه ی پنجم توسعه ی بعد از انقلاب دربخش آموزش وپرورش دفاع کنند اما به نظر نگارنده این برنامه (در بخش آموزش وپرورش )نه تنها برنامه نیست بلکه بیشتر شبیه متن انشایی است که یک دانش آموز پایه ی ششم ابتدایی آن را نوشته است .
به طور مثال آیا مشروط کردن یک برنامه توسعه ای به یک سندبالادستی (سند تحول بنیادین ) که هنوز تایید و تصویب نشده است و تازه سه سال بعد از زمان تدوین برنامه پنجم توسعه ،بندهای اولیه آن اجرایی می شود کار عاقلانه ای بوده است ؟ و سوال های دیگر ....
حال باید پرسید که چاره ی رفع مشکلات آموزش و پرورش چیست؟ آیا دولت به تنهایی می تواند مشکلات را حل کند؟ آیا راه حل مشکلات آموزش و پرورش در وزارت خانه ی آموزش و پرورش است ؟
بدون پرده و صریح عرض می کنم که حتی اگر آقای دکتر روحانی رییس جمهور محبوب و مردمی باحفظ سمت مسند وزارت آموزش وپرورش را به عهده بگیرد قادر به حل این مشکل نخواهد بود ؛ حال دلایلم را ذکر می کنم :
دلیل اول –دولت تنها اختیار 20(بیست درصد ) از تولید ناخالص ملی GDP معادل 300هزار میلیارد تومان را به عنوان بودجه ی عمومی دولت در اختیار دارد که رقم زیادی برای انجام تمام امورات جاری و عمرانی مملکت نیست و عملا دولت در 80 درصد بقیه هیچ اعمال قدرتی ندارد .
دلیل دوم – همگی می دانیم که نتایج سرمایه گذاری در آموزش وپرورش در بلند مدت قابل مشاهده است ، برای روشن شدن موضوع عرض می نمایم که اگر امروز در آموزش وپرورش سرماه گذاری شود حداقل 16 سال (تا پایان تحصیلات عادی دانشگاهی ) طول می کشد که نتیجه ی آن مشخص شود و حداقل 16 سال دیگر زمان می خواهد که این نتایج تثبیت شود و مجموع این زمان حداقل 32سال است و این بازه ی زمانی به اندازه ی طول8(هشت ) دولت ومجلس چهار ساله است ،با توجه به اینکه همه ی دولت ها دردوره ی اولشان برای انتخاب مجدد اقداماتی انجام می دهند که نتایج آن نیاز به زمان طولانی نداشته باشد مانند: (استفاده از یارانه ها ،ایجاد بسترهای حمل و نقل ،ایجاد مسکن و...) بنابراین باتوجه به دیر بازده بودن آموزش و پرورش عملا در دولت اول (در همه ی دولت ها ) در آموزش وپرورش سرمایه گذاری زیادی نمی کنند و در دولت دوم تا می خواهند شروع کنند عمر دولت به پایان می رسد و این مساله دور باطلی است که در این مملکت اتفاق می افتد .
حال باید پرسید چاره ی کار چیست؟
آیا مشکلات قابل حل می باشند ؟ کلید حل مشکلات کجاست ؟
بی پرده بگویم به این دلیل که دولت ها موقت و حکومت ثابت است کلید حل مشکلات را نباید در دولت ها جست و جو کرد .حل مشکلاتی از این دست نیاز به رسیدن تفاهم در سه راس (حکومت ،دولت و جامعه )است و هیچ دولتی به تنهایی قادر به رفع مشکلات نیست .استفاده از عباراتی مانند ایجاد درآمد درآموزش و پرورش ،استفاده ی اقتصادی از امکانات آموزش وپرورش و عباراتی از این قبیل پاک کردن صورت مساله است و با این اقدامات هیچ یک از مشکلات آموزش وپرورش حل نمی شود .حل این مشکلات زمان بر است و صبر وتحمل فراوان می خواهد . به نظر نگارنده این اتفاقات باید در این مملکت بیفتد تا بتوان تعدادی از مشکلات را حل کرد:
اول –ساماندهی نیروهای آموزش و پرورش و مدیریت مناسب منابع :
الف ) با توجه به گسترش شبکه و ابزار الکترونیکی به نظر می رسد وزارت آموزش وپرورش بتواند با استفاده از این ابزار نیروهای بخش اداری و پشتیبانی را کاهش داده و بتواند با استفاده از این امر و آزاد سازی برخی ازنیروهای اداری و پشتیبانی وسوق دادن نیروهای مذکور به سمت آموزش توازن مناسبی را برقرار کند که هم بتواند از میزان تراکم دانش آموزی بکاهد و هم نیروهای مورد نیاز خود را بدون استخدام های بی ضابطه تامین کند .
ب ) با اینکه آرزوی قلبی بنده این است که هیچ بیکاری در این مملکت نماند ، اما آموزش وپرورش یک بنگاه کاریابی نیست که بتوان با تحمیل نیرو به آن (توسط مجلس و دولت ) مشکل بیکاری مملکت را حل نمود ،صادقانه بگویم با توجه به بودجه ی آموزش و پرورش تحمیل نیرو به آموزش و پرورش به معنی هزینه از جیب معلمان و فرهنگیان عزیز می باشد .
پ ) با گسترش بسترهای مناسب ( اینترنت،شبکه های دیجیتال ،خدمات ماهواره ای ) دولت باید بتواند از این امکانات مانند کشورهای دیگر مشکل آموزش را در مناطق دورافتاده حل نماید . با گسترش این تکنولوژی ها می توان بدون تاسیس مدارس هزینه بر برای آموزش مناطق محروم که تعداد دانش آموز در کلاس ها و مدارس به تعداد انگشتان دست هم نمی رسد آموزش مناسبی به مناطق محروم ارائه کرد .
هرچند باید اذعان کرد که تاسیس مدارس حتی برای یک دانش آموز نشان از توجه ویژه ی جمهوری اسلامی برای گسترش عدالت آموزشی می باشد اما با شرایط کنونی این مساله عدالت نیست که در یک نقطه ی مملکت تعداد دانش آموزان در کلاس به تعداد انگشتان یک دست نرسد و در نقاط شهری تراکم دانش آموز در کلاس درس بالای سی نفر باشد.
دوم - برخی از وزرای پیشین و فعلی آموزش وپرورش از عبارتی استفاده می کنند که در هیچ جای دنیا مورد استفاده قرار نمی گیرد و آن عبارت معروف :سهم آموزش وپرورش از بودجه جاری دولت است حال این سهم هر اندازه ای که می خواهد باشد .در تمام دنیا سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی GDP محاسبه می شود که این سهم در کشورها متفاوت و به طور کلی (5-7)پنج تا هفت درصد تولید ناخالص ملی به آموزش وپرورش اختصاص دارد .اما در ایران از شاخص بودجه ی جاری دولت استفاده می شود و این رویه باید اصلاح شود .
سوم - هنگام تدوین قانون مالیات بر ارزش افزوده بندی در آن گنجانده شد که می توانست بسیاری از مشکلات آموزش و پرورش را حل کند اما وزیر پیشین نتوانست از این فرصت در برنامه ی پنجم توسعه استفاده کند واگر به درستی استفاده می شد اعتبارات زیادی در اختیار آموزش وپرورش قرار می گرفت برای روشن شدن موضوع به آن اشاره می کنم :
فصل هفتم ـ عوارض کالاها و خدمات ماده38ـ
الف ـ کلیه کالاها و خدمات مشمول نرخ ماده(16) این قانون، یک و نیم درصد (1/5%) است
تبصره3ـ به منظور تأسیس و توسعه واحدهای آموزشی مورد نیاز در مناطق کمتر توسه یافته، معادل نیم درصد (5/0%) از عوارض وصولی بند (الف) این ماده در حساب مخصوص در خزانه به نام وزارت آموزش و پرورش واریز میگردد و معادل آن از محل اعتباری که در قوانین بودجه سنواتی منظور میگردد در اختیار وزارت یادشده قرار خواهدگرفت تا توسط وزارت مزبور در امرتوسعه و احداث مراکز آموزشی مورد نیاز در مناطق مزبور هزینه گردد. آئیننامه اجرائی این تبصره به پیشنهاد مشترک وزارتخانههای آموزش و پرورش، کشور و امور اقتصادی و دارایی به تصویب هیأت وزیران میرسد.
اما به نظر می رسد وزارت آموزش و پرورش نتوانسته است از این ماده ی قانونی استفاده کند با توجه به اینکه هنگام تدوین مالیات بر ارزش افزوده نرخ این مالیات طبق ماده ی 16 آن از یک و نیم درصد شروع شده و قانون یک سوم آن را در اختیار آموزش وپرورش قرار داده است اکنون که مالیات ارزش افزوده به نرخ 9درصد محاسبه می شود باید 3درصد آن در اختیار آموزش و پرورش قرار می گرفت واین سه درصد اکنون سالانه معادل پانزده هزار میلیارد تومان است که می توانست مقدار زیادی از مشکلات آموزش و پرورش را حل کند .
نکته جالب توجه ماجرا دراین است که در تدوین اولیه ی قانون مالیات بر ارزش افزوده سهمی برای وزارت بهداشت در نظر گرفته نشده است اما با هوشمندی وزارت بهداشت هنگام تدوین برنامه ی پنجم توسعه سهم یک درصد از مالیات برارزش افزوده در اختیار وزارت بهداشت قرار می گیرد ولی سهم آموزش و پرورش در اثر ناکارآمدی وزیر وقت حذف می شود .اکنون لازم است که در تدوین برنامه ی ششم توسعه سهم وزارت آموزش وپرورش از مالیات بر ارزش افزوده تعیین گردد.
سوم - -ریاست سازمان اوقاف وامور خیریه در 7دیماه سال 1390 گزارشی به مجلس شورای اسلامی می دهد که در آن گزارش آمده است :
الف ـ موقوفات :
آمار موقوفات : 616 / 127 موقوفه آمار رقبات : 223 / 155 /1 رقبه
انواع موقوفات : منفعتی 800 / 68 ( 55% ) انتفاعی : 815 / 58 (45 % )
تولیت موقوفات : موقوفات دارای تولیت خاص 616 / 14 موقوفه
موقوفات دارای تولیت عام 000/ 113 موقوفه
نیات موقوفات : 759 نوع نیت با فراوانی 000 / 700 / 1
ب ـ بقاع متبرکه :
1ـ 8051 بقعه 615 / 10 امامزاده و 33 پیامبر
همان گونه که مشاهده می شود این سازمان اماکن متبرکه و امکانات فراوانی در اختیار دارد ،حال بعضی از مواد قانونی مربوط به تشکیل سازمان اوقاف را که مربوط به هزینه کرد درآمد موقوفات است دراینجا ذکر می نمایم :
الف) ماده ی 1 بند6 : کمک مالی در زمینه تبلیغ و نشر معارف اسلامی.
ب) ماده ی 5تبصره ی 2 بند ج: نشر معارف اسلامی و تبلیغات مذهبی و تعظیم شعائر دینی در آن محل.
پ )ماده ی 5 تبصره 2بند د: کمک به مدارس علوم دینی در آن محل.
ت ) ماده 16 - در مورد اراضی که برای احداث مراکز آموزشی یا درمانی وقف میشود در صورتی که متولی بدون عذر موجه در مدت مناسب باتشخیص سازمان اقدام مؤثری برای احداث آن مراکز نکند و الزام متولی هم به انجام آن ممکن نباشد سازمان میتواند حسب مورد آن اراضی را دراختیار وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداری، سازمان بهزیستی،هلال احمر محل یا سازمان دیگری که وظایف آن متناسب با اهداف واقف باشدقرار دهد تا اقدام لازم به عمل آورند.
همان گونه که مستحضرید قانون گذار محل هزینه ی برخی از درآمدهای اماکن و موقوفات را ذکر کرده است حال با توجه به این نکات آیا طبق قوانین آموزش وپرورش اصلی ترین وظیفه ی آموزش وپرورش همان گونه که در اهداف کلی وزارت آموزش وپرورش ( اهداف ذکر شده درحیطه ی اعتقادی و سایر حیطه ها ) و اهداف ذکر شده در سند تحول بنیادین نشر معارف اسلامی نیست؟
اگر اصلی ترین وظیفه ی وزارت آموزش وپرورش نشر معارف اسلامی می باشد حال باید پرسید که آیا سازمان اوقاف نمی تواند برخی از هزینه های آموزش وپرورش را پوشش دهد ؟ با توجه به اینکه بیش از 18000 بقعه ی متبرکه و امامزاده در ایران وجود دارد هر کدام از این بقاع متبرکه می توانند به عنوان یک یاری کننده مناسب به خصوص در مناطق محروم برخی از مشکلات آموزش و پرورش را پوشش دهند .
چهارم - سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکی از مردمی ترین نهادهای این مملکت است که به عنوان بازوی توانمند: انقلاب و اسلام همچنین به عنوان حافظ منافع ملی سهم بسیار بزرگی در آبادانی و استقلال این مملکت دارد .
دراساسنامه ی تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آمده است :
فصل دوم ـ مأموريت
ماده 10ـ مشاركت در عمليات امدادي به هنگام بروز بلايا و حوادث و انجام خدمات امدادي، آموزشي، توليدي و جهادسازندگي به درخواست دولت و با رعايت كامل موازين عدل اسلامي در زمان صلح در حدي كه به تشخيص شوراي عالي سپاه، آمادگي رزمي لازم را براي انجام مأموريتهاي خود از دست ندهد.
همان گونه که مستحضرید یک سوم از اماکن آموزشی ایران فاقد امنیت کافی هستند واین موضوع به این معنی است که حدود چهار میلیون دانش آموز و معلم در مکان های بدون استحکام کافی فعالیت می کنند که در صورت بروز حادثه فاجعه ی انسانی رخ می دهد.
همان گونه که از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انتظار می رود باید در بحث مدرسه سازی ورود جدی داشته باشد و قرارگاه خاتم الانبیا با داشتن امکانات لجستیکی و عمرانی خوبی که در اختیار دارد می تواند این دغدغه بسیار بزرگ ملت را حل کند ؛ هرچند می دانیم سپاه پاسداران در امر مدرسه سازی به خصوص در مناطق محروم اقدامات خوبی را انجام داده است اما انتظار یک ملت از این پشتیبان و حامی بسیار بیشتر از اقدامات انجام گرفته است .
پنجم – دوستان عزیز هرگونه که می خواهند در مورد ما فکر کنند اما ناچارم مطلبی را ذکر کنم .
شهرهای بزرگ ایران بر اساس طبقات اقتصادی ساخته شده اند و در این شهرها محله های متمول از محله های فقیر نشین و طبقه متوسط کاملا جدا می باشند ؛ آیا لزومی دارد که آموزش وپرورش در محله های مرفه مدارس دولتی رایگان ایجاد کند ؟
آموزش و پرورش می تواند مدارس دولتی واقع در محله های مرفه را به صورت هیئت امنایی اداره کند و هزینه ی تمام شده ی آموزش وپرورش را از اولیا دریافت کند تابتواند مقداری از مشکلات را در مناطق کم برخوردارتر حل کند .
به نظر بنده این امر با اصل 30قانون اساسی هیچ منافاتی ندارد .
ششم - آیا اگر یک کالای لوکس وگران قیمت که به مصرف عده ای خاص می رسد وارد مملکت شود ایرادی دارد که برای آموزش وپرورش مقداری عوارض گمرکی اخذ شود ؟
مثلا اگر سالانه 30هزار خودرو لوکس با قیمت بالای چند صد میلیونی وارد کشور یشود از هرکدام از آنها دو میلیون عوارض بیشتر برای آموزش و پرورش اخذ شود ، این امر نمی تواند مشکل هزینه های جاری 30هزار مدرسه در مناطق محروم را حل کند ؟
هفتم -شهرداری ها مخصوصا در شهرهای بزرگ منابع عظیم مالی در اختیار دارند ، آیا بعد از این همه سال توانایی پرداخت سهم آموزش و پرورش را ندارند ؟
به نظر بنده باید درصد عوارضی که شهرداری از شهروندان بابت سهم آموزش وپرورش اخذ می کند به صورت جداگانه در حساب خزانه واریز شود تا شهرداری ها نتوانند به این درآمدها دست اندازی نمایند .
درپایان به قول آن شاعر فرزانه می نویسیم :
هرکه مارا یاد کرد ایزد مر او را یاد باد
هر که مارا خوار کرد از عمر برخوردار باد
هر که اندر راه ما خاری فکند از دشمنی
هر گلی از باغ وصلش بشکفد بی خار باد
در دو عالم نیست مارا باکسی گرد و غبار
هر که ما را رنجه دارد، راحتش بسیار باد
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
با تشکر فراوان از زحمات نویسنده ی بزرگوار، اگر بودجه سالانه آموزش و پرورش، مثلاً 5 سال قبل از انقلاب مقایسه می شد تحلیل عینی تری ارائه می گردید فقط این که تا سهم آموزش و پرورش به 5 درصد تولید ناخالص داخلی نرسد باید گفت خانه از پای بست ویران است