صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

محمدرضا شعبانعلی

شومی منابع

"شومی منابع" یک بحث متافیزیکی نیست/ دولت های وابسته به منابع زیرزمینی به مردم پاسخ گو نیستند/ مالیات دهنده فرد بی دست و پایی است که توان فرار از مالیات نداشته / وقتی درآمد از زیر زمین است کیفیت محصول و پسند مشتری اهمیتی ندارد/ مدیر، بستگان و دوستان خود را استخدام می کند تازیرآب او را نزنند/ در اقتصاد وابسته به منابع زیرزمینی درآمد بخش خصوصی هم تابع ارتباط با مدیران دولتی است 

مقدمه :

درباره نقش منابع زیرزمینی در توسعه نظرات متفاوتی وجود دارد. عده ای مانند نویسنده این یادداشت معتقدند که منابع زیرزمینی مانند نفت و گاز عامل عقب ماندگی ملت ها است. عده ای معتقدند که عامل عقب ماندگی ملت ها عوامل دیگری است و ربطی به منابع ندارد و اگر ایران نفت نداشت سوئیس نمی شد بلکه احتمالا در ردیف افغانستان و بنگلادش قرار می گرفت. برخی معتقدند که درآمدهای نفتی را باید در بخش های تولیدی و زیربنایی سرمایه گذاری کرد و آن را وارد بودجه نکرد. عده ای هم می گویند باید نفت و گاز را فروخت و پول آن را صرف خرید کالاهای مصرفی و رفاه و خوش گذرانی یکی دونسل کرد. در هر صورت خواندن یادداشت کوتاه آقای « محمدرضا شعبانعلی » تفکر برانگیز است. معلمان باید دیدگاه های اقتصادی خود را توسعه دهند. 

شومی منابع و تاثیر منابع زیرزمینی در توسعه کشور  « نعمت‌ های خدادادی به سرزمین ما » اصطلاحی است که از دوران کودکی در کتاب های درسی و برنامه‌های رادیو و تلویزیون شنیده ایم.

ما همیشه خوشحال بوده ایم که کشور ما روی حوضچه‌های بزرگ نفتی و مخازن بزرگ گازی قرار گرفته است.

 همیشه به دلیل داشتن معادن متعدد احساس غرور کرده‌ایم. اما آیا واقعاً داشتن منابع متعدد زیرزمینی خوب است؟

سال هاست در دنیا پدیده ای به نام شومی منابع یا Resource Curse مورد توجه قرار گرفته است.

دقت کنید که « شومی منابع » یک بحث متافیزیکی نیست که بگوییم همین که زیر زمین در کشور شما سرشار از منابع بود شما روی زمین بدبخت خواهید زیست. این یک بحث مشخص استراتژیک و اقتصادی است.

زمانی که منابع طبیعی شما استخراج می‌شوند و به درآمد ملی تبدیل می‌شوند، بدبختی ها شروع می‌شوند. خصوصاً اگر این منابع تجدیدناپذیر باشند.

برخی از نتایج وجود «منابع زیرزمینی قابل فروش و صادرات» به این شرح است:

تزریق پول حاصل از منابع زیرزمینی، «رشد کاذب اقتصادی» و «سرمایه‌ی در گردش» ایجاد می‌کند. این رشد اقتصادی به معنای رشد واقعی «تولید» و «خدمات» نیست. بلکه به معنای باز شدن بیشتر «سوراخ‌هایی به زیر زمین» است.

در کشورهایی که «منابع زیرزمینی» وجود دارند و صادر می‌شوند، اکثر «شاخص های اقتصادی» معنای واقعی خود را ندارند.

استقلال دولت از منابع مالیاتی یا وابستگی کمتر به درآمد مالیاتی و تکیه بر درآمد نفتی، باعث می‌شود «دولت ها» عملاً خود را به مردم پاسخ گو ندانند.

واژه‌ی «مالیات دهندگان» که در بسیاری از کشورها معادل «ملت» به کار برده می‌شوند، صرفاً به معنای «افراد بی دست و پایی خواهد بود که توانایی فرار از پرداخت مالیات نداشته اند!».

«مدیریت کلان» در چنین کشورهایی دیگر یک «شغل غیر جذاب پر مسئولیت» با «درآمدی بسیار کمتر از میزان مسئولیت» نخواهد بود. بلکه به معنای «داشتن کلید صندوقچه‌ای» است که متعلق به نسل های بعد است و هر چه از آن بردارید، مشکلی پیش نخواهد آمد چون «نسل آینده» هنوز «نیامده» است.

«ساختن امپراطوری» به یک عادت تبدیل می‌شود. اگر آغاز هر پروژه‌ی جدید، منوط به اتمام پروژه‌های قبلی و کسب درآمد از آنها باشد، نحوه‌ی مدیریت پروژه‌ها فرق خواهد کرد.

اما اگر بودجه‌ی پروژه‌های جدید از زیر زمین تامین شود، شما به عنوان مدیر ترجیح می‌دهید به جای «تکمیل پروژه‌های مدیر قبلی» که در نهایت بخشی از اعتبار آن برای فرد دیگری خواهد بود، آن پروژه‌ها را نیمه کاره رها کنید و پروژه‌های جدیدی را با بودجه‌های جدید شروع کنید تا «نام خودتان» ماندگار شود!

وقتی که درآمد سازمان شما از زیر زمین است، لازم نیست بهترین کیفیت کار را ارائه دهید یا بهترین محصول را یا بهترین خدمات را. مشتری و ارباب رجوع هم قطعاً اهمیت خاصی ندارد. چون حتی اگر مشتری و ارباب رجوع نباشد، باز هم سازمان شما درآمد و بودجه خواهد داشت!

پس با خیال راحت به جای انتخاب نیروی انسانی توان مند، ترجیح می‌دهید بستگان و دوستان خود را در سازمان خود مشغول کنید. به این شکل هم بستگان شما را به عنوان «انسانی خیرخواه» که «خودش را گم نکرده» و «هنوز به خویشاوندان فکر می‌کند» می‌شناسند و هم محیط کار مطمئن تری خواهید داشت.

به هر حال اگر روزی عاملی شما را به ترک شغل و سمت وادار کند، این عامل مدیریت ضعیف و عدم ایجاد درآمد نیست. بلکه «تخریب‌ها»ی اطرافیان است و با بودن خویشاوندان این احتمال کاهش می‌یابد.

اشتباه نکنید. مشکلات صرفاً به بخش دولتی محدود نیست. بسیاری از شرکت های خصوصی هم عملاً تامین کنندگان همان سازمان ها هستند و درآمدشان بیشتر از کیفیت کار و محصول و خدمات، به «کیفیت ارتباط با مدیران سایر سازمان ها» است.

پس مدیر بخش خصوصی نیز دغدغه‌ی چندانی در خصوص نیروی انسانی کارآمد نخواهد داشت.

چنین می‌شود که برخی از کشورهای صاحب منابع زیرزمینی، ترجیح می‌دهند برای همیشه آن منابع را فراموش کرده و برای آیندگان ذخیره کنند و خود از اول یک اقتصاد جدید بسازند.

مطالعات امروز در اقتصاد جهان نشان می‌دهد «منابع خدادادی» واژه‌ی علمی و درستی نیست. مگر اینکه فرض کنیم خداوند ملتی را به نفرین خود گرفتار کرده است…

پنج شنبه, 09 ارديبهشت 1395 08:35 خوانده شده: 1125 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + 0 0 --
بازنشسته مهر93تبریز 1395/02/09 - 10:00
همه فرمایشات شما عالی بودوبه اضافه اینکه ...
پاسخ + 0 0 --
بازنشسته مهر93تبریز 1395/02/09 - 22:05
شما که لیاقت چاپ کامل نظرات نداری بساطت راجمع کن.
پاسخ + +1 0 --
ناشناس 1395/02/09 - 21:00
شکی نیست که سو مدیریت اقبصاد مارا ضعیف کرده است و اختلاس ها ی هنگفت هم ناشی از ان است

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور