داشتن ارتباط با دیگران از جمله نیازهای مهم انسان در عرصه حیات اوست. در این میان ارتباط بین دو جنس و حدود و قواعد آن از مقولات پر حرف و حدیثی است که هر جامعه ای بسته به مقتضیات و چهارچوب های فرهنگی خود برای آن شرایطی معین نموده است. ارتباط بین دختر و پسر قبل از بروز علائم بلوغ برای خانواده ها نگران کننده نیست. اما زمانی که این نشانه ها در آنها مشاهده شد، آنگاه روابط آنها به ویژه در جامعۀ ما با محدودیت هایی که حدود آن بر مبنای دین و عرف اجتماعی تعریف شده است، معین می شود. این فرآیند با سنین نوجوانی و جوانی، دوران ترک تازی غرایز و تمنیات جنسی، ملازم است. بلوغ جنسی در نتیجۀ رشد و رسش جسمی ظهور می یابد اما تحریکات محیطی، در تسریع بروز این پدیده بی تأثیر نیست.
بلوغ زودرس برای دختران اضطراب زاست زیرا از یک سو باید محدودیت هایی را که والدین و سایر نهادهای اجتماعی برایشان تدارک دیده اند، قبول نمایند و هم با مزاحمت های پسرهای هم سن وسال یا مسن تر از خود مقابله نمایند.اما برای پسران، در نوع خود عامل تشخص طلبی و افتخار است زیرا نه تنها محدودتر نمی شوند بلکه استقلال بیشتری نیز از طرف خانواده به آنها داده می شود و حرمت شان بیشتر حفظ می شود.اما دختر پا به سن بلوغ گذاشته نباید در کوچه بازی کند، از پشت پنجره نیز نباید مدام بیرون را دید بزند، با صدای بلند هم نباید بخندد و مدام مراقب حرکات و رفتار های خود باشد تا توجه پسرها را به خود جلب نکند. این حرف ها را پدرها و مادرها و اولیای مدرسه دم به دم در گوش دختران نوجوان زمزمه می کنند.
از سوی دیگر گروه دوستان، او را به پیروی از سبک و سیاق خود که همانا خودنمایی و دل ربایی است، تشویق می کنند. رابطه ای که بین دو جنس ایجاد می شود گاه مرز روابط جنسی را نیز در می نوردد و نتیجه آن،گرفتار شدن دخترها در گرداب آسیب های مختلف است و ظاهراًپسرها آسیب کمتری می بینند. اما آنها نیز موقع ازدواج نمی توانند به کسی اعتماد کنند و حتی پس از ازدواج گاه به همسرشان بدگمان می شوند. زیرا ویژگی های خود را به همسرانشان فرافکنی می کنند و از سویی تجارب منفی بسیاری دارند. همچنین گسترش بیماری های مقاربتی از جمله ایدز هر دو جنس را تهدید می کند.
فردی که قبل از ازدواج روابطی به هم زده، در زندگی مشترک خود پس از ازدواج مشکلات بسیاری را پیش رو دارد که یکی از آنها حفظ روابط خود با دوستان غیر همجنس قبلی است که نوعی خیانت به همسرش به حساب می آید و گاه این نوع ازدواج ها را به ورطه اختلاف و طلاق می افکند. اما تعارض خانواده - گروه دوستان می تواند با توجه به منبع تأمین کننده نیاز های عاطفی- روانی نوجوانان، گرایش های فکری و روانی بعدی آنها را رقم زند. اینکه پس از تشکیل زندگی به حرف های آنان توجه می شود؟ مورد پذیرش و احترام هستند؟ نظرات آنها مهم شمرده می شود یانه؟قابل توجه است. پاسخ به چنین سوالاتی اگر منفی باشد، امکان دارد آنها در دامن افرادی بیاندازد که تأمین کننده خواسته ها و نیازهای برآورده نشده آنان در بستر خانواده نوپا باشد. گاه چنین افرادی از بین افراد همجنس و گاه از بین افراد غیر همجنس هستند. اما دوستی با جنس مخالف که گاه به دلیل احساس تنهایی و ناایمنی پدیدار می شود چه آسیب هایی را به دنبال دارد؟ هر رفتاری یک وجه پنهان و یک وجه آشکار دارد، وجه پنهان این گرایش ها در دخترهای نوجوان، ریشه در تمایلات جنسی و وجه آشکار آن در خودنمایی و عشوه گری نمایان می شود. اما پسری که یک دختر می خواهد، تمامی نیاز های سرکوب شده خود را در دامان او جست و جو کند و عشق خود را در پای او ریزد به دنبال چیست؟
پسرها نیز که از یک سو با تنش ناشی از تمایلات جنسی و محرک های محیطی با این نیاز دست دست و پنجه نرم می کنند و در پی تأمین این نیاز و به دنبال ایجاد ارتباط با افراد غیر همجنس هستند. این تمایلات دو جانبه در برخی از موارد به روابط جنسی نیز منتهی می شود. اما برخی پسرها وقتی می بینند در پی تداوم این رابطه، بین آنها و دخترهای مورد علاقه شان وابستگی ایجاد می شود، این رابطه را به هم می زنند و با دختر دیگری طرح دوستی می ریزند. دخترها با احساس گناه و غم ناشی از بی اعتنایی پسر به احساسات آنها در دام رابطه ای دیگر می افتند و این فرآیند را بارها تجربه میکنند.
ما در مقوله روابط دختر و پسر با چالش های جدی مواجهیم، برخی عقیده دارند که این نوع رابطه به هیچ وجه مجاز نیست و دختر و پسر را مانند آتش و پنبه می پندارند که مجاورت آنها پر مخاطره است. برخی نیز با اثرگیری از فرهنگ غرب چنین رابطه ای را حتی در شکل جنسی آن عادی و حتی لازم می پندارند و لازمۀ رشد شناخت دو جنس از همدیگر و توسعه مهارت های ارتباطی آنها می پندارند.
اما در این میانه اشخاصی هم برای چنین روابطی مرزهایی ترسیم می کنند که روابط در حریم آن قابل پذیرش است و در خارج از آن مجاز نمی باشد. به هر حال هر پسر و دختری باید ازدواج نماید و ازدواج بدون آشنایی قبلی، نمی تواند ثمر بخش باشد و هر آشنایی مستلزم ایجاد رابطه است اما این روابط باید در محدوده زمانی مشخصی شکل گیرد و دیگر اینکه هدف آن آشنایی برای ازدواج باشد. دیگر اینکه والدین دختر و پسر از آن اطلاع داشته باشند.
اما دختر و پسر از سن به بلوغ رسیدن تا سن ازدواج چگونه باید با خواسته های جنسی خود کنار بیایند؟
نخست اینکه باید میزان تحریکات محیطی را به حداقل رساند ؛ دیدن فیلم های مبتذل چه از طریق ماهواره و چه با ابزارهای دیگر، میزان انگیزه جنسی را بیشتر تشدید می کند و این انگیزه به شکلی از طریق رابطه جویی نمایان می گردد.
از سوی دیگر می توان با مدیریت اوقات فراغت همچون پرداختن به درس و مشق، فعالیت های ورزشی و هنری حواس خود را بر زمینه های دیگری غیر از تحریکات جنسی متمرکز ساخت.
به هرحال ازدواج مسیر مطلوب تأمین نیازهای جنسی است هر چند در برخی موارد به دلیل عدم اشتغال جوانان گرایش آنان به این امر کمتر است اما می توان با تشویق جوانان به نامزدی های طولانی مدت تا دست یابی به شغل و امکانات اولیۀ زندگی هم نیازهای جنسی و عاطفی آنان را تأمین نمود و هم انگیزه ای به وجود آورد که همین جوانان به فکر آینده خود باشند و در کوچه و خیابان عاطل و باطل در پی هدف های مبهم نگردند که به گفتۀ مولانا:
عشق هایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
به مقوله منحصر به فردی اشاره کردید که اولین در سایت سخن معلم بررسی شده است.
چه بخواهیم و چه نخواهیم متاسفانه نوجوانان و دانش آموزان امروزی با جنس مخالف رابطه دارند و نسبت به دو سه دهه پیش به نظر من حداقل 50 درصد و حداکثر 70 درصد با حنس مخالف رابطه دارند و این مورد بر روابط دانش آموزان با پدر ومادر و همچنین برخورد آنها با مدیر و معلم تاثیر منفی فراوانی دارد.
نسل فعلی نسلی نسبتا مرفه و با امکانات هستند و فضای مجازی این امکان را از طریق شبکه های اجتماعی و بازی های آنلاین برای آنها فراهم کرده است.
از طرفی افزایش ظرفیت دانشگاهای پولی و بیکاری در جامعه انگیزه درس خواندن را از جوانان ما گرفته و متاسفانه هر سال آموزش و پرورش هم همراه با موج حرکت کرده و ارزشیابی آسان را برای دانش آموزان فراهم می کند؟!
به هر حال مسئولان کشوری باید برای اوقات فراغت دانش آموزان و کنترل فضای مجازی تدبیر عاجلی بیاندیشند.