صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

شیرزاد عبداللهی / همکار گروه صدای معلم

آیا معلمان مرجع اجتماعی دانش آموزان و اولیا هستند؟

گروه های اجتماعی قدرتمندی مانند هنرمندان ، ورزشکاران، کارآفرینان و دانشجویان و اساتید دانشگاه احتمالا در جایگاه بالاتری نسبت به معلمان قرار می گیرند/ معلمان در دهک های اقتصادی متوسط جامعه جای دارند/ توصیف معلمان به عنوان قشری گرسنه و فرودست چه به دلایل سیاسی و چه از روی خشم و نا امیدی ، با واقعیت های اقتصادی جامعه منطبق نیست/ برای طرح مطالبات ، ارائه تصویری فلاکت بار از زندگی معلمان ضروری نیست/ وقتی فردی در اداره زندگی خود درمانده باشد و یا چنین تصوری در باره خود داشته باشد نمی تواند نقش الگو برای دیگران را بازی کند/ معلمان به جای نگاه حسرت آلود به گذشته باید خود را با ارزش های زمانه تطبیق دهند/ معلمان باید خود را با زمانه تطبیق دهند و رفتاری متناسب با پروتکل های تربیتی مدرن با دانش آموزان داشته باشد و دیدگاه سنتی  نسبت به انضباط و ادب و نظم تغییر دهند/ در کنار نظام آموزشی رسمی ، یک بخش آموزشی غیر رسمی و خصوصی شکل گرفته است که جنبه مارکتینگ آن بسیار برجسته است

مرجعیت اجتماعی معلمان در مقابسه با سایر گروه های اجتماعی و نگاه به جایگاه واقعی معلمان و حرفه معلمی

اظهار نظر درباره میزان تاثیرگذاری معلمان بر دانش آموزان و سایر شهروندان و به عبارتی تعیین جایگاه معلمان به عنوان یک گروه مرجع نیاز به تحقیق و نظرسنجی های علمی دارد. بدون استناد به یافته های تحقیقاتی دارای سند ، اظهار نظر در این خصوص نمی تواند جامع باشد.  در بین کارکنان آموزش و پرورش و به ویژه معلمان دو نظر کاملا متضاد درباره جایگاه معلمان رواج دارد .

عده ای معتقدند که معلمان در جایگاه  بالاترین "گروه مرجع"  جامعه ایران قرار دارند و میزان اعتماد افراد جامعه به آنها بیش از هر قشری است. اما عده ای برعکس می گویند که منزلت و اعتبار معلمان ایرانی سیرنزولی داشته و اکنون معلمان در پایین ترین موفعیت منزلتی و اعتبار اجتماعی در جامعه ایران قرار دارند.

هیچ مدرک و سندی در دست نیست که نشان دهد که معلمان در جامعه به عنوان یک "گروه مرجع" برای اقشار دیگر شناخته می شوند و یا شغل معلمی برای جوانان جذابیتی بیش از مشاغل دیگر دارد. اما در بین بخش هایی از فرهنگیان چنین اعتقادی وجود دارد. گاهی هم در مورد تنزل "منزلت" معلمان در جامعه بیش از حد اغراق می شود اما مشاهدات نشان می دهد که برداشت های متعصبانه مثبت و منفی از اعتبار و جایگاه اجتماعی معلمان مبتنی بر واقعیت نیست.

عده ای از معلمان ، مشکلات معیشتی و تفاوت میزان حقوق و دریافتی معلمان و دیگر بخش های کارکنان دولت را در کاهش منزلت معلمان موثر می دانند. اما از همه بدتر عده ای از معلمان تصور می کنند منزلت و اعتبار باید از طریق دولت و مقامات به آنها اعطا شود ، در حالی که منزلت و اعتبار پدیده ای اجتماعی است و ربط مستقیمی به دولت و وزارت آموزش و پرورش ندارد.

این روشن است که معلمان به صورت بالقوه می توانند نقش یک گروه مرجع را ایفا کنند ، اما تبدیل موقعیت بالقوه به موقعیت بالفعل نیازمند شرایطی است که به نظر می رسد در حال حاضر موجود نیست.

 

معلمان و مرجعیت  اجتماعی

جامعه ایران یک جامعه پویا و در حال توسعه است ، گروه های اجتماعی قدرت مندی مانند هنرمندان ، ورزشکاران، کارآفرینان و دانشجویان و اساتید دانشگاه احتمالا در جایگاه بالاتری نسبت به معلمان قرار می گیرند. تا حدود 50 سال پیش،  در جامعه بسته ای که 80 درصد آن را روستاییان تشکیل می دادند ، دانش آموزان با احترام آمیخته به ترس به معلم می نگریستند.

تصور این بود که معلم موجودی دانا و بسیار قدرتمند است. این تصور بیشتر ناشی از ذهنیت ساده و محدود کودکان و فقدان رقبایی مانند هنرمندان و ورزشکاران در میدان رقابت به دلیل محدودیت وسایل ارتباط جمعی بود.

تصور معلمان هم در باره جایگاه خودشان در هرم اجتماعی بسیار مثبت و اعتماد به نفس آنها بالاتر بود. اغلب دانش آموزان در پاسخ به این سوال کلیشه ای زنگ انشا که چه شغلی را انتخاب می کنید ، با آب و تاب  می نوشتند که دوست دارند در آینده معلم شوند. معلم ،برای دانش آموز یک الگوی شایسته و عینی بود.

شواهد نشان می دهد که تا 40-50 سال پیش ، معلمان گروه مرجع اجتماعی بوده اند و اقشاری از جامعه به ویژه دانش آموزان آنها را به عنوان الگوی خود در زندگی می پذیرفتند اما با توسعه جامعه و گسترش سواد و رشد وسایل ارتباط جمعی این جایگاه از دست رفت یا حداقل به شکل معناداری تضعیف شد.

چارلز سینگر گروه مرجع را چنین تعریف می کند : "گروه مرجع را می توان به عنوان گروه یا فردی تلقی نمود که شخص به هنگام ارزیابی، جهت‏ گیری و رفتار، تصوری را که از انتظارات و معیارهای وی یا آنها دارد به عنوان راهنما و الگو در نظر می‏ گیرد. همه انساندها نیاز دارند که رفتار خود و دیگران را زیر نظر داشته باشند. این نظارت نیاز به معیارهایی دارد که از گروه مرجع اخذ می شود. " با این تعریف باید ببینیم که آیا گروه معلمان در شرایط امروز جامعه می توانند به عنوان گروه مرجع برای دانش آموزان و دیگران مطرح باشند؟

در اینجا چاره ای نیست جز اینکه به تجارب ، مشاهدات و اطلاعات شخصی رجوع کنیم که البته قابلیت تعمیم ندارد. درباره جایگاه اجتماعی معلمان لازم است که منزلت اجتماعي معلمان از ديدگاه معلمان ، دانش آموزان و اولیا بررسی شود.

 

جایگاه معلمان از نگاه معلمان 

اگر اظهارات خود معلمان را مبنای ارزیابی آنها از جایگاه خود به حساب بیاوریم ، بسیاری از معلمان از وضعیت موجود گله مندند . گلایه ها جنبه اقتصادی ، اداری و منزلتی دارند. تصور بخشی از جامعه معلمان این است که حقوق دریافتی، نیازهای اولیه آنها را برآورده نمی کند. اغلب معلمان برای اثبات تبعیض در پرداخت ها به فیش حقوقی و رقم دریافتی دیگر کارکنان دولت به صورت موردی و پراکنده استناد می کنند و معتقدند که قانون نظام هماهنگ پرداخت ، به شکل عادلانه اجرا نمی شود.

نکته دیگری که این گروه از معلمان به آن اشاره می کنند ، تفاوت حقوق و مزایای کارکنان ستادی و اداری  از یک طرف و کارکنان مدرسه به ویژه معلمان است. در این خصوص باز هم تحقیقی که میزان تفاوت میانگین حقوق معلمان و میانگین حقوق و مزایای سایر کارکنان دولت را با روش تطبیقی و برپایه اطلاعات و ارقام مستند نشان دهد ، صورت نگرفته است.

شاید ورود پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش به این حوزه و انجام تحقیقات علمی ، هم دست مسئولان مالی وزارتخانه را برای چانه زنی در سازمان مدیریت باز کند و هم به شایعات و اغراق گویی ها در این حوزه پایان دهد.

گروه های کوچکی از معلمان که پر سر و صداتر هستند،  از بحث تبعیض گذشته اند و ادعا می کنند معلمان "گرسنه" اند. صرف نظر از تاثیرات این گونه تبلیغات بر اُفت منزلت معلمان ، یک بررسی ساده نشان می دهد که معلمان در دهک های اقتصادی متوسط جامعه جای دارند.

منظور از دهک اقتصادی چیست؟

اقتصاددان ها خانوارها  را بر حسب میزان درآمد در ده گروه طبقه بندی می کنند که به هر کدام از این گروه ها دهک گفته می شود. دهک یکم شامل کم درآمدترین اقشار جامعه است و دهک دهم پر درآمدترین گروه اجتماعی را دربر می گیرد. در این تقسیم بندی معلمان جایگاه متوسطی را اشغال می کنند دارند. البته معلمان به درستی ، خود را با دهک های بالاتر از خود مانند مهندسان و پزشکان و یا گروه های هم عرض مانند کارکنان دستگاه های برخوردار دولتی می سنجند و به تفاوت و تبعیض معترضند، اما توصیف معلمان به عنوان قشری گرسنه و فرودست چه به دلایل سیاسی و چه از روی خشم و ناامیدی ، با واقعیت های اقتصادی جامعه منطبق نیست.

البته معلمان حق دارند برای برخورداری از رفاه بیشتر و ارتقای سطح زندگی شان تلاش کنند. اما برای طرح مطالبات ، ارائه تصویری فلاکت بار از زندگی معلمان ضروری نیست .

بعضی شواهد و قراین نشان می دهد که موقعیت اجتماعی و اقتصادی معلمان نسبت به 40-50 سال پیش تنزل پیدا کرده است. به عنوان مثال نسل قبلی معلمان اغلب در محلات متوسط و متوسط به بالای شهرها سکونت داشتند،  اما  در شهرهای بزرگ امروزی سکونت معلمان در مناطق فقیر نشین و حاشیه ای شهرها ، عادی شده است. هر چند موقعیت مالی تنها پارامتر برای تعیین مرجعیت اجتماعی اقشار و افراد نیست اما یکی از مهم ترین عوامل محسوب می شود. به عبارت دیگر وقتی فردی در اداره زندگی خود درمانده باشد و یا چنین تصوری درباره خود داشته باشد نمی تواند نقش الگو برای دیگران را بازی کند.

 

تصویر معلمان از دید دانش آموزان 

برخی از معلمان با حسرت به گذشته می نگرند و بچه های دو سه نسل پیش را به رخ دانش آموزان امروز  می کشند. بچه هایی که با دیدن معلم در خیابان و کوچه پابه فرار می گذاشتند . دانش آموزانی که در کلاس از ترس معلم زبانشان بند می آمد. داستان ترکه آلبالو و چوب و فلک ... این گروه از معلمان فراموش کرده اند که این دوران برای همیشه سپری شده است و عقربه زمان به گذشته بر نمی گردد.

معلمان به جای نگاه حسرت آلود به گذشته باید خود را با ارزش های زمانه تطبیق دهند ، کاری که بسیار دشوار به نظر می رسد.  نظام های آموزشی در همه جای دنیا کم و بیش محافظه کارند .

رمز محافظه کاری به طور ساده در اینجاست که مردان و زنانی می کنند. این فاصله های زمانی رد پای خود را بر تفکر و سلایق باقی می گذارد. معلمان همه جای دنیا حامل باورهایی هستند که همین الان هم کهنه شده اند و به احتمال زیاد به درد فردا نمی خورند. این تعارض در جوامع در حال رشد که تغییرات اجتماعی سریع تر و شدیدتر است بیشتر نمود می یابد.

واقعیت این است که در بسیاری از زمینه ها معلم نه تنها دیگر الگویی برای دانش آموز خودش نیست بلکه از نظر اطلاعات و دانش و برخی مهارت های اجتماعی از دانش آموز خودش عقب افتاده است. روزگاری گردش اطلاعات بسیار محدود بود. دانش آموزان اغلب سوال های خود را با معلمان در میان می گذاشتند . پاسخ معلم هرچه بود ، معمولا بدون چون و چرا پذیرفته می شد . اگر هم دانش آموزی در درستی پاسخ معلم تردید می کرد راهی برای راستی آمایی وجود نداشت. اولیا اغلب بیسواد بودند. مطبوعات و رسانه های دیگر ضریب نفوذ محدودی داشتند و از همه مهم تر پدیده ای به نام اینترنت وجود نداشت.

معلم مرجعی بود برای کسب اطلاعات و نقش دایره المعارف را داشت و حرفهایش پر از شگفتی بود. ذهن دانش آموزان تقریبا خالی بود و سخنان معلم را با ولع می شنیدند و در ذهن خود جای می دادند. نظام سلسله مراتبی و تسلیم در برابر بزرگتر ( فقط به این دلیل که بزرگتر است )، در میان کودکان اصلی پذیرفته شده بود. اما زمانه عوض شده است. دانش آموزان امروز دیگر قواعد رفتار و اخلاق سنتی را بدون چون و چرا نمی پذیرند.

نگاه قدسی و اسطوره ای به معلم و حتی پدر و مادر ندارند. به منابع اطلاعاتی مانند رسانه ها و اینترنت دسترسی دارند. معلم دیگر منبعی دسته اول برای پاسخ گویی به پرسش های آنها نیست. از نصیحت و اندرز گریزانند . ضرب المثل ها برایشان برهان قاطع منطق نیست. اگر در نگاه بزرگ ترها لباس های از مد افتاده و رنگ های تیره کت و شلوار و مانتو نشانه ساده زیستی و وقار است در چشم و ذهن کودکان معنای متفاوتی دارد. معلمان قدیمی دانش آموزان را با خیال راحت و بدون ترس از واکنش ، تنبیه بدنی می کردند. اما امروز معلمان در تنبیه بدنی باید احتیاط کنند زیرا واکنش دانش آموزان قابل پیش بینی نیست.

دو سال پیش در بروجرد لرستان،  دانش آموزی 15 ساله ،معلم  درس فیزیک را در پای تخته سیاه  با چاقو به قتل رساند. در کنار اخبار تنبیه بدنی توسط معلمان گاهی خبرهایی که درگیری دانش آموزان با معلمان در داخل و بیرون مدرسه منتشر می شود. هر چند هنوز عمده دانش آموزان به ندرت در برابر معلم واکنش فیزیکی نشان نمی دهند اما این اخبار نگران کننده است. گله و شکایت از بی تربیتی و پررویی دانش آموزان مشکلی را حل نمی کند . معلمان باید خود را با زمانه تطبیق دهند و رفتاری متناسب با پروتکل های تربیتی مدرن با دانش آموزان داشته باشد و دیدگاه سنتی  نسبت به انضباط و ادب و نظم تغییر دهند.

واقعیت این است که بسیاری از رفتارهای دانش آموزان مانند خندیدن ، حاضر جوابی ، جنبیدن ، حرف زدن ، پرت شدن حواس ، انجام ندادن تکلیف و... نباید معلم را خشمگین کند.

به نظر می رسد که معلمان به عنوان یک گروه اجتماعی برای دانش آموزان دیگر نقش یک گروه مرجع را ندارند هر چند اینجا و آنجا معلمانی پیدا می شوند که الگوی دانش آموزان قرار می گیرند اما تعداد آنها روز به روز در حال کاهش است.

 

معلمان از منظر اولیا 

  در گذشته اولیا برای معلم احترام ویژه ای قایل بودند. بیشتر پدر و مادرها سواد نداشتند و از نظر اقتصادی هم فقیر و گرفتار بودند . کتک زدن بچه ها در منزل امری عادی بود و انتظار داشتند که معلم ، برای تادیب فرزندشان از خشونت و تنبیه بدنی استفاده کند. خیلی از اولیا وقتی معلمان را می دیدند و مثلا معلم گلایه می کرد که بچه درسش خوب نیست می گفتند : "جناب معلم ! گوشتش مال تو ، استخوانش مال ما" این نگاه در مدرسه و جامعه به معلم اقتدار کاذب می داد.  اما در طول زمان و به تدریج  وضعیت متفاوت شده است . میزان باسوادان جامعه به حدود 90 درصد رسیده است. آموزش عالی در 50 سال اخیر بسیار توسعه پیدا کرده است. 50 سال پیش، 80 درصد جامعه ایران ساکن روستا بودند،  الان حدود 70 درصد جامعه ایران شهرنشین شده اند. طبقه متوسط اقتصادی و فرهنگی بزرگی با نیازهای مدرن در شهرها شکل گرفته است. دسترسی شهروندان به وسایل ارتباط جمعی افزایش یافته است.  انتظارات از آموزش و پرورش و معلم هم متحول شده است. اغلب پدران و مادران طبقه متوسط برای فرزندان خود شخصیت مستقل قائلند و به تربیت آنها و نیازهای مادی و معنوی کودکان توجه بیشتری می کنند. تنبیه بدنی در بسیاری از خانواده ها منسوخ شده است و تعداد اولیایی که تنبیه بدنی در مدرسه را ضروری و ابزاری مفید برای تربیت کودکان می دانند کاهش یافته است. در چنین فضایی معلمان هم باید خود را با تحولات اجتماعی هماهنگ کرده و تصورات سنتی در مورد نقش معلم و روش تدریس را کنار بگذارند.

این اتفاق بیش از هر چیز نیازمند تحول در برنامه های تربیت معلم و برگزاری دوره های ضمن خدمت مفید و کاربردی برای معلمان شاغل و داوطلبان شغل معلمی است. به عبارت دیگر ، وظیفه آموزش حرفه ای معلمان به عهده وزارت آموزش و پرورش است. بسیاری از اولیا نظام آموزشی را ناکارآمد می دانند.

مدرسه به نیازهای خانواده ها پاسخ نمی دهد و به همین دلیل در کنار نظام آموزشی رسمی ، یک بخش آموزشی غیر رسمی و خصوصی شکل گرفته است که جنبه مارکتینگ آن بسیار برجسته است.

برخی از اشکالات هم مانند نظام یادگیری مخزنی حافظه محور و غیر کاربردی بودن آموزش های مدرسه و عدم توجه کافی به آموزش مهارت های زندگی و مشکلات کتاب های درسی و  اخذ وجه توسط برخی مدیران و... که عمدتا  ناشی از اجرای سیاست ها و برنامه ریزی های خارج از مدرسه است، هم به پای معلمان نوشته می شود.

مجموعه این عوامل نگاه اغلب اولیا به معلم را تغییر داده است و اولیا بر اساس انتظارات خود معلمان را مورد پرسش و گاهی انتقاد قرار می دهند. شاید لازم باشد که آموزش و پرورش در مشورت با معلمان و با استفاده از اصول تعلیم و تربیت و علوم روان شناسی پروتکل رفتاری معلمان برای مقاطع سنی متفاوت را تدوین نماید تا معلمان دقیقا بدانند که مثلا نحوه برخورد آنها با یک دانش آموز سوم ابتدایی بازیگوش یا یک دانش آموز دوم دبیرستان پرخاشگر چگونه باشد.

در حال حاضر اکثر معلمان بر اساس سلیقه شخصی خود با مشکلات درسی و تربیتی دانش آموزان برخورد می کنند که گاهی با افراط و تفریط  همراه است.

در سال های اخیر گزارش های تاسف باری از برخورد برخی اولیا به معلمان در محیط مدرسه گزارش و حتی در مواردی کار به درگیری فیزیکی کشیده شده است. پیگیری قانونی و حفاظت از حریم مدرسه و معلمان ضروری است اما این اتفاقات ممکن است بیانگر تغییر نگرش جامعه به جایگاه معلمان باشد. که راه حل آن اتخاذ روش های نوین و تغییر در رفتار معلمان با دانش آموزان بر حسب شرایط زمانه است.

 

نتیجه گیری 

اگر جایگاه معلم در جامعه و میزان تاثیرگذاری معلم بر دانش آموزان و سایر شهروندان را از زاویه نگاه معلمان ، دانش آموزان و اولیا بررسی کنیم، بر اساس پاره ای شواهد و قراین می توان گفت که جایگاه معلمان در جامعه هم از دید خود معلم ها و هم از دید دانش آموزان و نیز اولیا تنزل یافته است. گروه های مرجع دیگری در جامعه توانسته اند جایگاه بلامنازع معلم در جامعه سنتی را اشغال کنند و معلمان را به رده های پایین تر برانند. 

این امر ناشی از تحولات اجتماعی چند دهه اخیر و تغییرات سریعی است که در حوزه شهرنشینی ، توسعه آموزش عالی و سواد و تحولات اقتصادی منجر به شکل گیری طبقه متوسط و تغییر نگاه فرهنگی جامعه به موقعیت کودک و تربیت او رخ داده است.

در واقع امروز دیگر به سختی می توان تصور کرد که دانش آموزان ، معلم خود را الگوی زندگی و آینده خود بدانند. لازمه بازگشت معلمان به جایگاهی معتبر در بین گروه های اجتماعی، انجام تغییراتی در آموزش و پرورش در جهت کار آمدی سیستم ، آموزش حرفه ای معلمان و تدوین پروتکل رفتاری الزام آور ، ایجاد نظام ارزشیابی دقیق بر اساس پاداش و تنبیه برای معلمان ، رفع تبعیض های قانونی و غیرقانونی در پرداخت حقوق و مزایای معلمان و مثبت شدن نگاه معلمان به معلمی به عنوان یک حرفه ارزشمند و پر افتخار است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

چهارشنبه, 22 ارديبهشت 1395 07:40 خوانده شده: 4456 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +1 -11 --
سلیمی 1395/02/22 - 08:45
خیلی عالی بود. خیلی ها شاید خوششان نیاید اما من این نگاه به تمام معنی رئالیستی آقای عبدالهی را خیلی دوست دارم.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/22 - 13:15
ممنون جناب سلیمی
پاسخ + 0 0 --
گلشن 1395/02/22 - 15:51
مژده مژده: سلیمی به شهسوار و عبداللهی اضافه شد.
پاسخ + 0 0 --
سلیمی 1395/02/22 - 17:55
جناب آقای گلشن تضارب آرا در یک فضای منطقی همیشه می تواند مفید فایده باشد.
پاسخ + 0 0 --
بیرانسان 1395/02/22 - 22:14
گلشن خخخخخخخخخخ واقعا فکر کنم یه گروه ضد معلم به رهبری شیرزاد می خواد پایه گذاری بشه دوستان فقط یه خواهش اصلا در مورد نوشته های این گروهک نظری ندید و صاحبان قلم در نقد این افراد حرفا و مقاله هایشان را جداگانه ارائه دهند چون نظرات منفی معلمان هم برایشان یه امتیاز مثبت هستش
پاسخ + 0 0 --
معلم 1395/02/23 - 02:08
منبع اطلاعاتی شیرزاد چیست که دانشجویان را دارای منزلت بالاتر از معلمان میدانید
ابتدا هر پاراگراف شما کلمه بنظر می رسد را نوشتید و در پایین نتیجه قطعی صادر کردید

در ضمن کدام گروه اجتماعی کم درآمد اما پر منزلت را داریم
برای من کم اطلاع سه مورد رو ذکر کنید؟
پاسخ + +9 0 --
ناشناس 1395/02/22 - 09:47
فرهنگیان انتظار در یافت شخصیت یا منزلت از دولت را نداشته و ندارند...فرهنگیان می گویند دولت حق و حقوق قانونی و شرعی و عرفی مارا مطابق قانون و تبصره های و هماهنگ با سایر نهاد ها و کارمندان در موقع مقرر و بدون شرط و شروط و کم فروشی و بهانه تراشی و وعده های دروغین و.....پرداخت کنند و بروند سر جایشان بنشینند و فرهنگیان کار خود را انجام می دهند ...بزرگ نمایی چند حادثه که معلمی در ان دخیل بوده انهم در سطح 13 میلیون دانش اموز و یک میلیون پرسنل انهم از سوی یک همکار فرهنگی پسندیده نیست ..حوادث وجود دارند و در هر قشری ادم خوب و بد هست منتها در فرهنگیان تعداد بد ها از همه اقشار دیگر کمتر است و خوب نیست جهت توجیه کوتا هی ها و قصور دولت ها در امر خطیر تعلیم و تربیت به استناد چند حادثه فرهنگیان مظلوم را زیر سوال ببریم
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/22 - 13:21
این مقاله در باره رابطه معلم و دولت یا مسایل معیشتی نیست. در باره مرجعیت معلم است. جایگاه معلم در جامعه و میزان تاثیرگذاری معلم بر دانش آموزان و سایر شهروندان از زاویه نگاه معلمان ، دانش آموزان و اولیا بررسی شده، بر اساس پاره ای شواهد و قراین می توان گفت که جایگاه معلمان در جامعه هم از دید خود معلم ها و هم از دید دانش آموزان و نیز اولیا تنزل یافته است. گروه های مرجع دیگری در جامعه توانسته اند جایگاه بلامنازع معلم در جامعه سنتی را اشغال کنند و معلمان را به رده های پایین تر برانند. ین امر ناشی از تحولات اجتماعی چند دهه اخیر و تغییرات سریعی است که در حوزه شهرنشینی ، توسعه آموزش عالی و سواد و تحولات اقتصادی منجر به شکل گیری طبقه متوسط و تغییر نگاه فرهنگی جامعه به موقعیت کودک و تربیت او رخ داده است....اگر قرار باشد فقط بگوییم "حقوق معلمان کم است و فانی بد است و همه چیز تقصیر دولت است . " جمعا می شود سه جمله شعاری و دیگر نیازی به مقاله و سایت و نوشتن نداریم.
پاسخ + 0 0 --
نیکزاد 1395/02/23 - 02:14
آ.پ گدا خانه شده بعد شما انتظار دارید معلم جایگاه مرجعیتی داشنه باشد یک رابطه علت و معلولی ساده در این بین هست شما چطور از درک آن عاجز هستید معیشت فرهنگیان بر کیفیت کار آنها تاثیر مسقیم دارد ضعف معیشتی معلم باعث تلاش معلمان در زمینه های دیگر که گاه در شان معلم نیست می شود مثلا معلم راننده آژانس یا معلم کارگر ساده
خود به خود اولیاء و دانش آموزان با دیدن معلم خود بعنوان شوفر دید ارزشی کمتری برای معلم قائل هستند
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/23 - 11:29
نیکزاد عزیز معلوم است که مقاله را با دقت نخوانده ای و گرنه این جمله را می دیدی : " هر چند موقعیت مالی تنها پارامتر برای تعیین مرجعیت اجتماعی اقشار و افراد نیست اما یکی از مهم ترین عوامل محسوب می شود. به عبارت دیگر وقتی فردی در اداره زندگی خود درمانده باشد و یا چنین تصوری درباره خود داشته باشد نمی تواند نقش الگو برای دیگران را بازی کند."
پاسخ + +8 0 --
ناشناس 1395/02/22 - 10:02
الکی ...خوشبین نباش ....شکم گرسنه معلم این مطالب ... بیش نیست ..تادروغگو یی از مسولین دور نشه ..توسعه ای در اموزش وپرورش نیست مطمن باش ..
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/22 - 13:26
اگر فرض کنیم همه معلمان مثل شما بگویند ما گرسنه ایم ، ما بد بختیم و.... دیگر چه منزلتی برای معلم می ماند و آن وقت آیا می شود بازهم ادعا کرد که معلمان اصلی ترین گروه مرجع جامعه هستند؟آیا دانش آموزان ، دانشجویان و اولیا ، معلم گرسنه و عصبانی که نمی تواند چهار تا جمله درست پشت سر هم بنویسد را به عنوان مرجع و الگو می پذیرند ؟
پاسخ + 0 0 --
گلشن 1395/02/22 - 15:54
عبداللهی! ما اصلا گروه مرجع نیستیم و دلمان هم نمیخواهد باشیم. مگر گروه مرجع بودن آش دهان سوزی است؟!!
پاسخ + 0 0 --
بیرانسان 1395/02/22 - 22:19
آره به خدا منم نمی خوام مرجع باشم حقوق و مزایای معلمان رو درست کنند شما که واقعا خودتون رو آشنا به مسائل می دانید باید توجه کنید که اول نیازهای اولیه (اقتصادی)بعدش مرجعیت و این حرفا فقط و فقط عدالت اقتصادی تا نباشه این عدالت دیگه نمی تونین معلمان رو خام کنید
پاسخ + +14 -1 --
بهلول 1395/02/22 - 11:19
شيرزاد : "مثبت شدن نگاه معلمان به معلمی به عنوان یک حرفه ارزشمند و پر افتخار "
بنده هيچگاه نگاهم مثبت نخواهد شد چرا كه جواني ام بر سر معلمي تباه شد . تباه به معناي تمام كلمه ! هر موقع جواني بنده كه بخاطر معلمي از بين رفت و تن رنجور بنده به حالت قبل بازگشت بنده هم نگاهم مثبت خواهد شد . مسئولين از همه دولت ها (فعلي و قبلي ها ) به جامعه معلمين خيانت كردند .
و اين ضربه هايي كه ما خورديم حتي با حقوق هاي كلان و برنامه هاي آقاي شيرزاد قابل جبران نيست . جبران نمي گردد . نگرد نيست .
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/22 - 13:30
برادر بهلول وقتی قضاوت شما به عنوان معلم در مورد حرفه خودت این است که روزگار و جوانیت در این شغل تباه شده چگونه انتظار داری دانش آموزان و شهروندان جامعه، شما را مرجع خود بدانند؟ بخش عمده ای از افت شخصیت و جایگاه معلم ناشی از نگاه معلمانی مانند شما به این حرفه است. وقتی فردی در اداره زندگی خود درمانده باشد و یا چنین تصوری درباره خود داشته باشد نمی تواند نقش الگو برای دیگران را بازی کند.
پاسخ + +1 -1 --
معلم 1395/02/22 - 12:06
ببخشید:
با ادب واحترام :
ولی این تیتر وعنوان چرا غلط نگارشی داره؟
مخاطب خودش باید فعل رو حدس بزنه؟؟؟
علت اون وی گول بعد از ترکیب "از نسل دیروز"چیه؟؟!
عبارت از شروع تا پایان واژه تربیت ایراد ساختاری وهمچنین کژتابی داره
پاسخ + 0 0 --
صدای معلم 1395/02/22 - 13:10
سلام
دوست عزیز
این اشتباه از جانب ما بوده است .
اصلاح شد .
از توضیحات شما سپاسگزاریم .
پایدار باشید .
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/22 - 13:32
ممنون از دقت و تذکر شما. ظاهرا اشتباه فنی بود و تصحیح شد. اگر باز هم غلط نگارشی می بینید بنویسید تا اصلاح شود.
پاسخ + +4 0 --
یک بازنشسته 1395/02/22 - 12:56
آقای شیرزادمثل می غری حتما خونتان ازجاهای دیگردریا
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/22 - 13:36
درود بر شما یک بازنشسته . از همین مقدار حضور شما متشکرم. فکر می کنم فرصت نکرده ای جمله خود را یکبار بخوانی ، چون نامفهوم است.
پاسخ + +7 0 --
یک بازنشسته 1395/02/22 - 13:02
اقای شیرزادحتما خودتان ازجای دگری مثلا تدریس دردانشگاه یاکارخانه یاامثالهم درآمدداری که اینطورعاشقانه می غری گفتن خیلی راحت است اما لمس کردن زندگی خیلی سخت است ماچندین سال خودمان رابه گفته شمادرجایگاه خیلی بالایی قراردادیم اما دیدیم نشددکتری که ازدست مامعلمان به نان ونمک رسیده درمدارس دردانشگاه ودراین خاک دکترشده اگرزیرمیزیش راندهی درمانت نمیکند.کوجایگاه ؟کومقام ومنزلت ؟همه چیزباپول است پول نداشته باشی مقام ومنزلت نخواهی داشت معلم گرسنه بقول خودت نمی تواندفراگیرانش رابه علم سیرکندخلاصه.....
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/22 - 13:45
دوست عزیز کامنت شما نوعی خودزنی است. اولا همه اعتبار و شخصیت انسان به پول نیست. معرفت ، انسانیت ، شرف، وجدان راحت و سلامتی و... هم سرمایه های بزرگی هستند . معلم گرسنه نیست چرا حرف دهان من می گذاری ؟ من کجا گفتم معلم گرسنه است؟ با مقیاس جامعه ایران معلم جزء دهک های میانی جامعه است. جامعه ما در مجموع فقیر است و نیمی از جامعه وضعشان از معلمان بدتر است. این خودزنی ها اگر به قصد برانگیختن ترحم است که نوعی گدایی است. اگر تاکتیکی برای مبارزه است باعث ضعیف شدن معلم می شود. حدس من این است که از سر عصبانیت و نا امیدی است. آدم عصبانی و نا امید کارهایش پر از اشتباه است و به خودش ضرر می زند. آرامش خودت را حفظ کن نفس عمیق بکش . لبخند بزن و به داشته هایت فکر کن. البته اگر اهل فعالیت اجتماعی هستی با شیوه های مناسب دبرای زندگی بهتر مبارزه کن.
پاسخ + 0 0 --
alish52 1395/02/22 - 23:49
جناب عبداللهی اگر همه اعتبار و شخصیت انسان مخصوصا در ایران پول نیست پس چیست؟یا لااقلچقدرش پوله؟
همکلاسی قدیم من که بارها بااو املا و ریاضی و ... به دستور معلم کارکردم تا مثلا یاد بگیرد الان چون پول دارد وقتی جایی وارد می‌شود همه زیر پایش می‌ایستند ولی بنده حتی در پیش دانش آموزان سال گذشته خودم هم ............
جنابعالی خیییییییییییییییییییییییلی دل خوشی داری!!!
واقعا خوش به حالت
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/23 - 11:09
آلیش عزیز فرمایش شما را درک می کنم اما موافق آن نیستم. اگر اعتماد به نفس داشته باشیم در مقابل آدم های پولدار و بیسواد احساس کمبود و حقارت نمی کنیم. البته دغدغه معاش مهم است و معلمان هم باید برای ارتقای زندگی مادی خود تلاش کنند. می توان برای بهبود وضع مادی خود فعالیت صنفی کرد اما با عزت نفس . حتی اگر خیلی از شغل معلمی ناراضی هستیم ودر خودمان توان و جربزه می بینیم باید دنبال شغل پردرآمد برویم. اما ناله و آه التماس و نق زدن و گیردادن به دیگران فایده ای ندارد و روحیه ما را هم خراب می کند.
پاسخ + +6 0 --
م 1395/02/22 - 14:30
اقای شیرزاد
مردم کل ملت عصبانی وناراحت هستن از این همه ظلم وحق کشی هر کس نظر خود را می نویسد وکسی که مشکل دارد وحقش ضایع شده وهیچ مرجعی جوابگو نیست ,ما معلمان دراین 4 دهه چه سختی ها که نکشیدیم در ایران زندگی غیر عادی وهمه چیز گره خورده شده
راهکار اگاهی ,.... است نظر بنده این است
ولی اگر گله وسکایت همکار عزیزم را می بینم وظیفه من درک کردن وهدایتش است در حال حاضر با این همه زور وظلم کاری نمی توان کرد تا در فرصتی مناسب ,
واین هنر نیست که جواب هر کسی رابدهی
کمی همدذی وراهنمایی وبیداری که معلم ما حس همدردی را دریافت کند
نه مقابله ومبارزه انهم یک معلم با معلم دیگر
کدام انسانیت است ,
به امید بیداری واگاهی کل مردم کشور عزیز ایران
درود بر کوروش کبیر مرد راستی ودرستی "
یاحق !
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/22 - 22:25
دوست عزیز پاسخ های من مقابله ای نیست. ضمنا همه ملت عصبانی و ناراحت نیستند . عصبانیت چیز خوبی نیست. در حالت عصبانیت گفتار و رفتار انسان نامعقول می شود. هر کاری در موقع عصبانیت انجام بدهی بعدا پشیمان می شوی . بنده به احترام دوستانی که نظر می دهند ولو اینکه توهین کنند و متلک بگویند با ادب و آرامش و احترام جواب می دهم . جواب دادن احترام به مخاطب است. من در مقام هدایت کسی نیستم. فقط نظر شخصی خودم را بیان می کنم. بنده مشکلات را قبول دارم . اما اگر کسی دنبال مبارزه با حکومت است ، به نظرم آدرس را اشتباهی آمده است. تا جایی که من می دانم سایت صدای معلم در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی فعالیت می کند و هدفش طرح مسایل آموزشی و پرورشی و افزایش آگاهی معلمان در چارچوب جایگاه شغلی آنها است. اینجا جایی برای مبارزه با حکومت و شعار سیاسی دادن نیست.
پاسخ + +4 -3 --
محمود 1395/02/22 - 15:22
سلام اقای شیرزاد به نظرشما پایین افتادن ارزش واعتبار معلمی چنددرصد ان دست خود معلمان هست مثلا درجواب بگوییم پنجاه درصد پنجاه درصد بقیه به نظرجنابعالی ازنظام معلم گیری وعدم توجه دولت به کل مجموعه اپ نشات نگرفته است ایا یک نفرنخبه بامدرک فوق وبالاترکه میتواند نقش الگویی معلمی راترمیم کند با این حقوق ومزایا وووحاضراست معلم شود وقتی شما پایین ترین سطح افراد جامعه را ازنظرسواد وتوانمندی به بدنه اموزش وارد میکنی ومسیررا به بیراهه میروی چه انتظاری از نقش الگویی معلم دارید معلمی که ذاتا بامطالعه وخواندن وپژوهش بیگانه هست یعنی توان انجام ان راندارند شما به استخدامهای بعد ازانقلاب بخصوص دردوران سیاه حاج بابایی نگاه بیندازید بعد انتظارات جامعه را ازنقش الگویی معلمان امروز تحلیل وبررسی نمایید قطعا به نتایج بهتری خواهید رسید که خانه ازپای بست ویران است
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/22 - 22:37
محمود عزیز قرار نیست در یک مقاله به همه سوالات جواب داده شود. در این مقاله دنبال پاسخ این پرسش بوده ام که آیا معلمان گروه مرجع اجتماعی برای اولیا ، دانش آموزان و خودشان هستند؟ به نظرم پاسخ منفی است. در مورد پرسش شماکه آیا یک نفر با مدرک فوق و بالاتر حاضر است معلم شود ؟ پاسخ من بلی است. در آزمون استخدامی تابستان 94 برای استخدام 3700 نفر معلم ، 180 هزار نفر لیسانس و فوق و حتی دکتر ثبت نام کردند. مشکل از مدرک نیست. دلایل سقوط مرجعیت معلمان را در مقاله گفته ام . بخشی از آن در اختیار ما نیست اما ما می توانیم حداقل خودمان آبروی حرفه مان را حفظ کنیم. کتک زدن بچه ها ، متلک گفتن در کلاس ، کم کاری ، درگیری با والدین ، بزن و در رو درس دادن ، عدم توجه به لباس و ظاهر خودمان ، و مخصوصا بلند کردن پلاکارد ما گرسنه ایم در خیابان و معلم را موجودی ذلیل و گرسنه نشان دادن به منزلت ما در چشم دیگران ضربه می زند. این کارها را نکنیم.
پاسخ + +3 0 --
دبیر 1395/02/22 - 16:47
سلام. جناب عبداللهی شما هم خوب از اب گل الود ماهی میگیرید!!!!! لابد میخواهید با اتکا و اسناد به اقرا معلمان، رای به ناتوانی و ضعف انها بدهید!!؟؟؟مساله تبعیض در پرداخت و میزان حقوق معلمان و پایین اوردن موقعیت عظیم اجتماعی و معنوی انها کاریی از پیش برنامه ریزی شده و سرمایه گذاری بلند مدت است، بی شک مقالات و مطالب هدفمند اینچنینی هم بی تاثیر نیست... !!! خنثی کردن چنین فکر و برنامه شومی نیاز به بینش سیاسی معلمان دارد.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/22 - 22:48
دبیر عزیز من فقط استدلال کرده ام که معلمان دیگر درچشم خودشان و در چشم اولیا و دانش آموزان الگو و مرجع نیستند. الان اگر کامنت های صنفی دوستان در فضای مجازی را بررسی کنیم الگو و مرجع خیلی از معلمان حاضر در تلگرام ، کارمندان بانک هستند. من در این مقاله رای صادر نکرده ام. اما شما در همین کامنت چند خطی حکم سنگینی صادر کرده ای که گویا کسانی (احتمالا حکومت ) با برنامه ریزی و سرمایه گذاری بلندمدت موقعیت عظیم اجتماعی معلم را پایین آورده اند. فرض کنیم استدلال شما درست باشد خودمان نباید با بلندکردن پلاکارد در خیابان و آه و ناله در مغازه و جاهای دیگر معلم شکنی کنیم؟ نباید باکم کاری و بزن و در رو درس دادن و توهین به اقشار دیگر که چرا حقوقشان زیاد است معلم را به عنوان انسان کم جنبه و عصبانی و طلبکار معرفی کنیم؟ فرض کنیم یک جامعه شناس بر مبنای کامنتهای همکاران در این سایت و در گروه های تلگرامی صنفی بخواهد یک تحقیق انجام دهد . به نظر شما به چه تصویر و تصوری از معلم می رسد؟
پاسخ + 0 -4 --
سلیمی 1395/02/22 - 17:25
واقعا نظرها مانند خود نوشته، خواندنی هستند و خیلی مطالب می توان از آنها آموخت. شاید بتوان برداشتی اینگونه از نوشته آقای عبداللهی داشت:
1. درست است که شغل معلمی با بسیاری از شغلها متفاوت است اما نباید به آن چنان تقدسی بخشید که قابل نقد نباشد.
2. هنوز هم بسیاری از معلمان شریف، مورد احترام و مرجع بسیاری از گروههای دیگر هستند اما معلم خود نباید همه جا داد بزند من معلمم و پاکم و درستکارم و باسواد و ...... . اگر اینچنین است عمل و کسوت معلمی باید این پیام را به دیگران بدهد.
3. آنقدر داد زده ایم که ما فقیریم و بدبختیم که دیگر گوشهای جامعه نسبت به این سخنان عادت کرده اند و گویی انتظاری جز این از ما ندارند! معلم حق التدریسی که 4 ماه نیست وارد سیستم شده است داد می زند من گرسنه ام! خوب برو شغل دیگری پیدا کن.
4. ما معلمان باید بپذیریم که دیگر دوران آن روزگاری که معلم دیکتاتور خوبی بود که همه از او حساب می بردند تمام شده است. اگر نپذیریم خودمان آسیب خواهیم دید. در قبال اعمال دانش آموزان یا انها را خواهیم زد یا سکته خواهیم کرد، در هر دو حال ما بازنده ایم.
پاسخ + 0 -4 --
سلیمی 1395/02/22 - 17:29
ادامه
5. من بعد از 29 سال تدریس هنوز عاشق معلمی هستم و بهترین و شیرین ترین لحظات عمرم را بودن با بچه ها در کلاس می دانم هرچند همه آنها زرنگ و مودب و ایده آل نیستند. اگر سر و صدای بچه ها مرا اذیت بکند باید دنبال شغل دیگری بروم که هم برای خودم خوب است و هم برای دیگران. معتقدم برای تحقق شرایط معیشتی بهتر باید تلاش کرد، اما چقدر نق زدن، چقدر فریاد کشیدن که من گرسنه ام؟
6. دوستی تعریف می کرد که یکی از همکاران هنگام معامله ملکی در بنگاه املاک، مرتب تکرار می کرد که من معلمم! آنچنان که دیگر از دستش خسته شده بودیم. گویی او فکر می کرد همه دزدند و او درستکار.
آقایان و خانمها شغل معلمی در یک نگاه ایده آلیستی مقدس است اما این دلیل بر این نیست که ما مقدس هستیم!
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/23 - 11:11
جناب سلیمی اینکه در مورد فرمایشات متین شما اظهار نظر نمی کنم حمل بر بی اعتنایی نفرمایید . از فرمایش شما استفاده کردم.
پاسخ + +5 0 --
بیاتی فرد 1395/02/22 - 19:48
اکثر مقاله های آقای شیرزاد با رویکرد سیاسی است.!از صدای معلم انتظار می رود در انتشار مقالات تجدید نظر نماید!
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/22 - 22:58
بیاتی فرد عزیز ، حداقل این مقاله سیاسی نیست. اتفاقا تاکید من این است که مسایل را با دیدگاه آموزشی و پرورشی ببینیم و مشکلات معلم را در کادر آموزش و پرورش بررسی کنیم. این دیدگاه که معلم کارگر و مزدبگیر و فرودست است و مدیران ارباب و کارفرما و فرادست و استثمارگر یک دیدگاه سیاسی - ایدئولوژیک است که من آن را نقد می کنم. شما از نوشته های من خوشت نمی آید. این حق شماست که نوشته ای را بپسندی و نپسندی . شما می توانی از روی نوشته من عبور کنی. تا اینجا مشکلی نیست. اما وقتی شما خواهان سانسور نظر مخالف می شوی، معنایش این است که فقط افرادی که مثل شما فکر می کنند حق آزادی بیان دارند. استبداد همین جوری شکل می گیرد. بگذار صد گل بشکفد. شما هم شروع به نوشتن کن به جای یک کامنت دو خطی یک مقاله 50 سطری بنویس . نظرت را بیان کن و مثلا همین مقاله را نقد کن و غلط های آن را نشان بده . فکر کنم این جوری بهتره .
پاسخ + 0 0 --
بیاتی فرد 1395/02/24 - 10:40
با انتشار این مقالات (شکفته شدن گل!) چند مسئله از مسائل معلمان حل شده جناب نویسنده!!!
پاسخ + +3 0 --
علی 1395/02/22 - 21:07
اولیا و دانش آموزان ایرانی یعنی خیلی مدرن شده اند که بی ادب شده اند؟ پس اولیا و دانش آموزان زاپن و سوئد و آمریکا ....چرا اینگونه نیستند؟
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/22 - 23:03
دوست عزیز اتفاقا در کشورهایی که نام بردی محور آموزش و پرورش دانش آموز است. خشونت دانش آموزان علیه معلمان امری رایج است . فرض بر این است که کودکان نیاز به تعلیم و تربیت دارند و رفتارهای نامناسب از آنها طبیعی است. اما در این جوامع خشونت معلم علیه دانش آموز امری نادر است چون فرض بر این است که معلم نقش مربی دارد و باید رفتار او حرفه ای و متناسب با اصول تعلیم و تربیت باشد. اولیا هم به دقت رفتار معلمان را زیر نظر دارند. به طور کلی مدارس دراین کشورها مانند هر بنگاه دیگری ، مشتری محور است و وظیفه معلم ارائه خدمات تربیتی و آموزشی و جلب رضایت والدین است.
پاسخ + 0 0 --
علی 1395/02/23 - 16:49
بله اولیا رفتار دانش آموز را هم زیر نظر دارد .
پاسخ + +1 0 --
alish52 1395/02/22 - 23:50
حتما تقصیر دولت قبلیه جناب عبداللهی!!!
شک نکن
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/23 - 11:12
چی تقصیر دولت قبلیه ؟ لطفا مقاله را بخوان و در موضوع اظهار نظر بفرمایید.
پاسخ + +1 0 --
رضا 1395/02/22 - 23:51
نمیدونم چطور از دست امثال عبدالهی ها و شهسوار زاده ها خلاص میشیم
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/23 - 11:15
رضا جان چرا ؟ مگر جای شما را تنگ کرده ایم؟ خوبی فضای مجازی این است که فراخ و بی مرز است. برادر عزیز شما هم نظرت را در مورد مسایل مختلف بنویس اما خوب نیست که دلت بخواهد دیگران را ساکت و سانسور کنی . دیکتاتوری از همین افکار کوچک شروع می شود.
پاسخ + +4 0 --
سامان 1395/02/23 - 00:05
از روزی که صدای معلم مقاله های شیرزادرا روی سایت می زاره محبوبیت وبازدیدش بین معلمان کم شده.این اقا داره مقاله ها را باجهت گیری های برنامه ریزی شده تنظیم می کنه.این مقاله هایی که شما می نویسی هیچ دردی از جامعه معلمان نه کم میکنه ونه حل .اقا بفرما این منزلت اجتماعی مال شما .سیاست اینه که حقوق معلم کم باشه معلم باحقوق کم استخدام کنن.از هر طرف که برن از یکطرف پشت بام می افتند.راهکار عملی توسعه در هر جامعه ای درک شرایط معلمان وبها دادن به انها وحل مشکلات انان ومعیشتی مناسب برای انهاستبه چالش کشیدن موضاعات وتحقیر انها در قالب واژه ها وکلمات فانتزی راه به جایی نمی برد جناب شیرزاد.مقاله ای بنویس که مشکل فرق وتبعیض حقوقی را حل کنه مشکل منزلت اجتماعی خودش به مرور زمان حل میشه.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/23 - 11:25
سامان عزیز شما با این همه فهم و کمال، چرا خودت درباره فرق و تبعیض حقوقی نمی نویسی ؟ تا حد زیادی با فرمایش شما موافقم ،در تئوری های جدید توسعه نقش نیروی انسانی تربیت شده و آموزش دیده بسیار مهم است. اما به نظر من منزلت اجتماعی معلم هم موضوع مهمی است که باید به آن پرداخت. یک مشکل برخی همکاران این است که سلیقه خودشان را ملاک و معیار فرض می کنند. چه عیب دارد که من و سامان با دو دیدگاه متفاوت در کنار هم مطلب بنویسیم و مثلا من در مورد منزلت معلم بنویسم و سامان در باره معیشت معلم ؟ چرا باید من بگویم سامان ننویسد یا سامان بگوید شیرزاد ننویسد؟ بگذار صد گل بشکفد .
پاسخ + +1 0 --
قاسم رهی 1395/02/23 - 12:58
پیشنهاد: آقای عبدالفانی محترم ! لطفا از آمریکا تشریف بیا و وزارت آ.پ را برعهده بگیر و شهسوارزاده و سلیمی را هم به معاونت خود برگزین.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/24 - 00:39
جناب قاسم زهی عزیز ممنون از پیشنهاد شما . اما خدمت شما عرض کنم که تمایلی به گرفتن پست اجرایی ندارم. شوخی شما یک واقعیتی را بیان می کند. برخی از افراد که دنبال پست گرفتن بودند و هستند ابتدا از در انتقاد وارد می شوند و برای خود چهره سازی می کنند و در فرصت مناسب قلم خود را به قدرتمندان می فروشند. برای گرفتن پست کم و بیش باید پوپولیست بود وارد شبکه روابط قدرت در سطح حکومتی و یا در جامعه مدنی شد.
پاسخ + +1 0 --
یک معلم 1395/02/23 - 13:13
خیلی از این حرف ها درست ولی به اعتقاد من با استفاده از ابزار قانون و تدوین قوانین و سیستم درست هم میشه بخش بزرگی از این اعتبار رو برگردوند. قوانین و پروتکل هایی که احترام به معلم رو در مدرسه بیش از پیش اجباری کنه.
خود قوانین ما هم اون مرجعیت رو از معلم گرفته و میشه صدا و سیمای ما هم به جای برخوردهای تخریبی در جهت فرهنگ سازی گام برداره.
تو بحث تنبیه هم الان تو این قوانین فعلی معلم نقش یه تو سری خور رو از دانش آموزا داره و فقط باید زجر بکشه و صداش در نیاد. اگه یه دانش آموز به معلمش اردنگی بزنه طبق قوانین فعلی اگه بار اولش باشه معلم باید به یه تذکر خصوصی بسنده کنه!!! قوانین ما در این حد مسخره ست.
ولی در کل اگه غیر از ما معلما جامعه هم به این درک برسه که معلم دیگه مرجع نیست از یه جهت خیلیم بد نیست، چون دیگه ایرادهای تربیتی و شخصیتی دانش آموزا رو به اشتباه به پای معلم ها نمی نویسن!
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/24 - 00:50
دوست عزیز مدرسه نهادی است که برای تربیت کودکان درست شده . پیش فرض تاسیس مدرسه این است که اولا کودکان نیاز به تربیت دارند و ثانیا معلم نقش مربی و تربیت کننده را دارد. حالا شما می فرمایید چه قوانینی بگذرانند ؟ اردنگی را شما اغراق می کنی ! 90 درصد تخلف دانش آموز در کلاس درس ، خندیدن ، حرف زدن ، حاضرجوابی ، انجام ندادن تکلیف ، درس نخواندن و چیزهای مشابه اینها است... دلیل کتک زدن هم از کوره در رفتن معلم و ناتوانی او در مدیریت خشم است. شما می فرمایید برای معلم توی کلاس گارد بگذارند؟ کتک زدن دانش آموز را آزاد کنند ؟ دانش آموز بی انضباط را از مدرسه اخراج کنند؟ زندانی کنند؟ پیشنهادما باید در چارچوب تعلیم و تربیت باشد. در کشورهای پیشرفته اذیت و آزار معلمان توسط دانش آموزان امری عادی است. اما کتک زدن دانش آموز بسیار غیر عادی و باعث اخراج و زندانی شدن معلم می شود. راه درست این است که معلم حرفه ای باشد و نحوه مدیریت بحران را بیاموزد و خشم خود را بتواند مهار کند. راه دیگری ر چارچوب تعلیم و تربیت برای معضل بی انضباطی بچه ها شناخته نشده است.
پاسخ + 0 0 --
یک معلم 1395/02/24 - 23:27
آقای عبداللهی شما چرا بحث رو عوض می کنید؟ حرف شما درست ولی این چه ربطی به مسخره بودن قوانین ما داره؟ مسخره مسخره ست. قوانینی که توش اردنگی زدن به معلم رو با مثلا تاخیر یکی بگیره چیزی فراتر از مسخره ست. من نمیگم کتک زدن دانش آموز رو آزاد کنن ولی باید به فکر اصلاح این قوانین مسخره باشن. نکته ی کلیدی اینه که وقتی قوانین قابلیت اجرایی یا کارایی نداشته باشن بی قانونی فراگیر میشه.
اینی هم که تمام بی انضباطی های دانش آموزا رو به عدم مدیریت معلما ربط بدین ناعدلانه ست. به پیامبر هم خیانت میشد انتظار دارین معلم ها بتونن از دانش آموزا افرادی بی گناه بسازن؟
هر آدمی اشتباه می کنه، چرا فکر می کنید حتما ضعف معلم باعث اشتباه و بی احترامی دانش آموز میشه؟ این یکی از اون موارد قضاوت های یک طرفه ی شماست.
پاسخ + 0 0 --
یک معلم 1395/02/23 - 13:21
بخشی از این افت جایگاه هم به غیر عمدی یا عمدی (از نظر بنده به صورت عمدی) توسط دولت ها انجام گرفته. به طور مثال در بخش حقوق و مزایا انواع و اقسام خبرهای دروغ در باب افزایش حقوق معلم ها مطرح شده یا یه خبر ساده رو در بوق و کرنا می کنند چرا؟ تا با پمپاژ چنین خبرهایی معلم ها را زیاده خواه جلوه دهند و جامعه را رودرروی آنان تا حمایت جامعه را از معلمان کاهش دهند.
هیچ وقت فراموش نمی کنم که یکی از اقوام نزدیکم تحت تاثیر همین سیاست ... و همین القائات به من گفت که شما معلم ها که هرچقدر بگیرید سیرمانی ندارید!!! در حالی که حقوق من در قضیه ی رتبه بندی تنها حدود 70 هزار تومان زیاد شده بود و هنوز هم به 1400000 تومان نرسیده!!!
دیگر چه انتظاری از بقیه ی جامعه دارید؟ به نظر شما با چنین سیاست هایی دیگر اعتبار و منزلی می ماند؟
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/24 - 01:01
دوست عزیز تحلیل شما مبتنی بر تئوری توطئه است. چرا دولتها می خواهند جایگاه معلم را پایین بیاورند؟ چه نفعی برای دولتها دارد؟ دولتهاچه دشمنی با معلمان دارند؟ در مورد اخبار افزایش حقوق و مزایا ، وقتی مهم ترین دغدغه معلمان افزایش حقوق و مزایا است ، اهمیت خبری این گونه خبرها زیاد می شود و رسانه برای جذب مخاطب این اخبار را برجسته می کند. ایجاد حس سرخوردگی و یاس و بدبختی و گرسنگی که از طرف برخی تشکل ها به جامعه معلمی تزریق می شود بخشی از معلمان را تبدیل به افرادی حساس ، درشتگو و حسود و بسیار طلبکار کرده است که به همه قشرها از روزنامه نگار تا کارمند بانک توهین می کنند و همه را ضد معلم و مفتخور و توطئه گر نشان می دهند. احترام معلم دست خودش است. هنوز معلمانی هستند که در میان فامیل و محله و شهر بسیار محترم و مورد وثوق هستند. اما تعداد این معلمان کم و کمتر می شود. شما سری به گروه های صنفی تلگرام معلمان بزنید. اغلب فوران احساسات و پرخاش و گیردادن به دیگران و طلبکاری از همه ... این روحیه معلمان را در جامعه بی اعتبار می کند. به قول شاعر از ماست که برماست.
پاسخ + 0 0 --
یک معلم 1395/02/24 - 23:33
جواب چرا رو در متن گفتم دقت نفرمودید. هر حرکت صنفی یا اجتماعی که پشتیبانی جامعه رو نداشته باشه محکوم به شکسته. با این شانتاژ رسانه ای حمایت جامعه از خواسته های برحق معلم ها برداشته میشه و فشار از روی دولت ها برای افزایش حقوق معلم ها و رفع تبعیض برداشته میشه.
بله خبرنگارا کارشون رو میکنن ولی دهان وزیر و سایر مقامات ایران توسط خبرنگارها کنترل نمیشود. دلیلی ندارد مدام در این باب سخن رانی و اطلاع رسانی کنند آن هم از نوع اغراق شده و بعضا دروغ. یا مثلا افزایش سنواتی سالیانه ی کارمندان را برای معلمان به عنوان یک نوید و حرکت مثبت جداگانه مطرح می کنند، گویی فقط برای معلم ها انجام شده یا چیزی جدا از آن است. چرا؟ آیا این تقصیر خبرنگارهاست یا حرکتی عمدی از سوی دولت؟ حداقل کاری نمی کنند می توانند این قدر کارهای انجام داده و نداده را در بوق و کرنا نکنند.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/25 - 11:55
معلم عزیز نوشته ای : ظاهرا طبق نظر شما "دست دولت و رسانه ها توی یک کاسه است." در حالی که بیشتر رسانه ها مخالف و منتقد دولت هستند. این توهم توطئه است که گمان کنیم همه رسانه ها در کنترل دولت هستند و دولت هم فقط دنبال خنثی کردن خواسته های صنفی معلمان است. اگر مسئولان در باره معلمان حرف بزنندو تعریف کنند لابد قصد فریب دارند. اگر حرف نزنند لابد قصد بی اعتنایی دارند. در هر صورت آنکه مایوس و دلخور است بهانه را پیدا می کند. رسانه خبر را برای مخاطب پخش می کند الان در همین سایت تیتر بزنند که 50هزارتومان به حقوق معلمان اضافه شد ، در عرض یک روز 2 هزار نفر می خوانند اما مصاحبه با دکتر شکوهی در یک هفته مثلا 300 بار دیده می شود. اغلب معلمان دنبال خبرهای معیشتی هستند. رسانه هم ذاتش این است که خبر باب طبع مخاطب منتشر کند. مثلا وزیر مصاحبه مطبوعاتی می گذارد 90 درصد سوالها درباره حقوق و مزایا است. چون معلمان دوست دارند. وزیر هم جواب می دهد. بعد صدای اعتراض بلند می شود که چرا توی بوق می کنید.
پاسخ + 0 0 --
یک معلم 1395/02/25 - 21:23
آقای عبداللهی شما استاد مسلم فرافکنی هستید. اون نقل قول ددست در یک کاسه بودن مال من نیست، شاید تشابه اسمی بوده یا هرچی.
بنده به چه زبانی بگم دارم از دولتمردان حرف میزنم نه خبرنگاران. این که خبرنگار هم سوال بپرسد دلیل نمی شود دولتی ها دروغ بگن یا اغراق کنن یا کاری که انجام ندادن را فریاد بزنن.
احتمالا باز هم دست به فرافکنی خواهید زد.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/27 - 11:33
یک معلم عزیز اسمت را بنویس یا حداقل یک اسم مستعار برای خودت انتخاب کن تا این اشتباه پیش نیاید. دوستان کامنت گذار از بالا تا پایین یا ناشناس هستند یا یک معلم. از چه واهمه دارید که اسمتان را نمی نویسید؟ اگر شما این قدر می ترسید که حتی با اسم واقعی و یا مستعار نمی توانید نظر بدهید در مدرسه و اداره قطعا ذلیل وتوسری خور هستید. شما چند نمونه از دروغ های مقامات را بنویسید و اگر تعداد دروغ ها زیاد است آنها را در قالب یک یادداشت جمع آوری کنید و جایی چاپ کنید. من نمی گویم مسئولان راستگو هستند اما شما که ادعا می کنید دولتی ها دروغ می گویند باید بتوانی ادعای خود را با سند ثابت کنی و گرنه خدای نخواسته خود شما هم در ردیف دروغگویان قرار می گیری .
پاسخ + 0 0 --
یک معلم 1395/02/27 - 19:32
اولا شما حق نداری این طوری با من صحبت کنی. اگر به لیست کامنت ها نگاه کنید می بینید اکثرا اسم ندارن پس همه ذلیل و تو سری خورن؟ طبق معمول فرافکنی کردید. نمی خوام جوابتون رو مثل خودتون بدم وگرنه می تونستم.
در مورد چند نمونه از دروغ ها و مبالغه ها و ... . آیا وزیر نگفت با رتبه بندی 300 تا 800 هزار تومن به حقوق معلم ها اضافه میشه؟ دروغ بود. بعد و قبلشم نگفت از 150 تا 600 هزار؟ اینم دروغ بود. هر بی سوادی می دونست که برای افزایش 150 هزار تومنی رتبه ی پایه باید حق شغلش یک میلیون باشه!میشه یکی پایه باشه و حق شغلش یه میلیون باشه؟ من که چیزی دستم نیست از همان ابتدا مبلغ افزایش رو درست پیش بینی کرده بودم بین همکارا که برای من کمتر از 80 تومن بود آیا دولتمردان نمی دونستن؟دروغ عمدی بود. یا تا حالا چند بار افزایش سنواتی سالیانه رو به عنوان خبر جداگانه افزایش حقوق فرهنگیان مطرح کردن؟ چیزی که عملا افزایش محسوب نمیشه و صرفا جبران تورمه. بیشتر از این هاست ولی من همه رو یاداشت نکردم،اگه اهل حقیقت باشید می بینید.
پاسخ + +2 0 --
رضا 1395/02/23 - 17:27
اقای عبداللهی مینویسم چه بسا از شما بهتر و سودمند تر لااقل تیشه بر نداشتم به کمر نبمه جان معلمان بزنم. واقعا هم حوصله پاسخ دادن ب خشک و ترهایی که شما به هم میبافی ندارم. عجیبه که فقط خودت رو نویسنده مبدونی و همه ذروو به نوشتن دعوت مبکنی!!
رضا شاه ملکی. نفر اول مقاله نویسی دانشجویان کشور
دانشجوی دکتری تاریخ و نویسنده هفته نامه امبد جوان
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1395/02/24 - 01:13
درود بر شما آقارضا . قطعاهمین طور است و نوشته های شما از من بهتر و سودمند تر است. اما من کجا ادعا کرده ام که فقط من نویسنده ام؟ در اغلب پاسخ ها همکاران را تشویق به نوشتن می کنم . افسوس که اغلب همکاران مثل شما همکار فرهیخته "حوصله" نوشتن ندارند. دوست عزیز این که نفر اول مقاله نویسی دانشجویان کشور و دانشجوی دکتری تاریخ و... درپای این نوشته کامنت گذاشته باعث افتخار است. حتما رزومه شما درست است. اما تصور می کنم این گونه قضاوت در مورد نوشته یک همکار : "واقعا هم حوصله پاسخ دادن ب خشک و ترهایی که شما به هم میبافی ندارم." در شان شما با این همه حسن و کمال نیست.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

انتصابات علیرضا کاظمی تا چه میزان با تعهدات و قول های مسعود پزشکیان هم خوانی داشته و توانسته رضایت معلمان را جلب کند ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور