در کشور ما هر پزشکی که بخواهد طبابت کند باید عضو سازمان نظام پزشکی باشد. هر وکیلی که بخواهد وکالت برعهده بگیرد باید عضو کانون وکلا باشد و هر مهندسی که بخواهد نقش کلیدی در یک طراحی و اجرای مهندسی ایفا کند باید عضو نظام مهندسی باشد. اما انگار معلم شدن را هر دانشجویی که تازه دیپلم خودش را گرفته و وارد دانشگاه شده است، بلد است.
شاید این موضوع از آنجا ناشی میشود که برخی تصور می کنند مدرسه باید جایی باشد که از کودکان مراقبت میکند و همین که یکسری افراد معمولی در آنجا مراقب کودکان باشند کفایت میکند و مربیان و معلمان هم همراه کودکان یاد میگیرند و میآموزند و تجربهشان زیاد میشود که چطور با کودکان رفتار کنند و به آنها مطالب مختلف آموزش دهند.
این تصور نادرست که حتی زمانی در بدنه آموزش و پرورش رایج بود، باعث شد پس از افزایش سال های مقطع ابتدایی از پنج به شش سال برای برخی خدمتگزاران مدارس حکم آموزگاری صادر شود. از سوی دیگر در مجلس شورای اسلامی به جای تصویب قوانینی که نهاد مجری آموزش عمومی را مجبور به کیفیت بخشی دورههای خود کند، قوانینی تصویب شد که دولت را مجبور میکرد معلمان حق التدریسی را بدون توجه به داشتن دانش مرتبط با حوزه تعلیم و تربیت، استخدام کند. وزیر جدید آموزش و پرورش نیز به خاطر تغییر رویه استخدام نامربیها و توجه نکردن به مصوبه مجلس در این مورد کارت زرد دوم خود را از مجلس گرفت.
معلم حرفهای، معلم با کیفیت
در واقع آنچه باعث کاهش روزافزون کیفیت آموزش و پرورش است، فقط برنامه ریزی و طراحی آموزشی و تالیف کتاب و تصویب طرحهای نسنجیده نیست. حتی با بررسی عملکرد حوزه ستادی آموزش و پرورش به خصوص سازمان پژوهش و برنامه ریزی و مطالعه اسناد منتشر شده توسط آنها میتوان به وجود عزمی راسخ در تحول نظام آموزشی پی برد. درواقع خالی شدن مدارس از معلمان حرفهای با کیفیت که بتوانند با روش های روز و نوین آموزشی اهداف نظام آموزش و پرورش کشور را محقق سازند نتیجه سیاستهای آموزش و پرورش از ابتدای امر تاکنون بوده است.
دکتر ابراهیم طلایی پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت معتقد است:« مربی گری و معلمی را از حرفهایگری در آوردهایم و آن را به شغل و پیشه، تنزل داده ایم. پس نباید انتظار داشته باشیم بچههایی که پارسال و امسال وارد پیش دبستانی و دبستان شدهاند در سال 1404 (نقطه هدف سند چشم انداز)، طور دیگری دیپلمه شوند؛ یعنی بتوانند درخصوص پدیدهها و مسائل اجتماعی و شخصی خود عمیق بیندیشند، نظم در امور داشته باشند، بر کار و هدف خویش تمرکز کنند، خود تنظیم و کارآفرین باشند (به آب باریکه کار دولتی نیندیشند)[1].»
جذب معلم حرفهای
گفته میشود در فنلاند که الان جزو کشورهای اول جهان از منظر کیفیت آموزش و پرورش است، تنها 10 درصد از افرادی که تمایل به مربی شدن دارند، پس از طی مراحل متنوع و دقیق انتخاب، موفق به پذیرش میشوند. متخصصین تعلیم و تربیت اصلیترین خوان از هفت خوان ورود به مربی گری را خوان تحول نگرش نسبت به خود، تربیت، مربی گری، متربی، رب، کودک، رشد و بالندگی، ارتباط، شنوایی و پذیرش میدانند و سوال مهم این است که چه مکانیزمی برای جذاب افرادی با این ویژگیها میتوان به وجود آورد؟ آزمون، مصاحبه، مشاهده و سنجش حین کارآموزی و یا روش های دیگر؟
رشد حرفهای معلمان
آنگونه که مشاهدات نگارنده نشان میدهد در سالهای گذشته یکی از مرسوم ترین شیوه های استخدام در آموزش و پرورش، جذب نیروهای حق التدریسی به شرط گذراندن دوره های ضمن خدمت بوده است. دورههایی که رایگان توسط ادارات آموزش و پرورش برگزار میشد و معلمان حق التدریس به امید کسب امتیازهای استخدامی و معلمان رسمی به امید افزایش گروه و پایه شغلی در آن شرکت میکردند و معمولا با امضای برگه حضور و غیاب جای یکدیگر و سهلگیری برگزار کنندگان دوره گواهی حضور و کسب حدنصاب نمره را دریافت میکردند. ( بهتر است به تقلب معلمان در دورههای ضمن خدمت آنلاین اشاره نکرد ).
در حال حاضر آموزش و پرورش مدعی است که یگانه راه ورود معلم به این وزارتخانه دانشگاه فرهنگیان است و فقط کسانی مجوز تدریس در کلاس درس را خواهند داشت که فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان باشند و سرپرست این دانشگاه تاکید دارد که صرف ورود به دانشگاه نمیتواند خیال متقاضی تدریس را از استخدام شدن راحت کند بلکه پشت سر گذاشتن آزمونهای مختلف اجازه ورود او به کلاس را میدهد. هرچند پرداخت حقوق به دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خیال خیلی از آنها را راحت کرده است که قطعا استخدام آموزش و پرورش خواهند بود.
جای خالی سازمان های مردم نهاد غیردولتی در رشد حرفهای معلمان
چند سال پیش که بنای المپیاد نانو در کشور و در باشگاه نانو (پروژه آشناسازی دانش آموزان با فناوری نانو ) گذاشته شد. بازاری گشوده شد به نام تدریس المپیاد نانو. از آن جایی که ستاد نانو به منظور ترویج این دانش و فناوری از تمام فعالیتهای آموزشی هم راستا با المپیاد حمایت مالی میکرد برای اینکه راه سواستفاده افراد غیر متخصص از این فرصت پیش آمده را ببندد گفت فقط از کلاسهای المپیاد نانویی حمایت مالی میکند که معلم آنها تاییدیه ستاد نانو را داشته باشد. برای این منظور همه ساله در کنار مسابقه ملی فناوری نانو آزمونی از کسانی که می خواهند مربی این حوزه باشند میگیرد و لیستی از مربیان المپیاد نانو در سایت خود معرفی می کند. البته که این آزمون صرفا دانش مربی را می سنجد و کاری به حوزه مهارت او ندارد. معمولا مهارت معلمان با لایک خوردن از شاگردان سنجیده میشود و معلمی که کارش بهتر باشد برای دوره های بعدی هم دعوت به کار میشود.
ظاهرا خیلی سال قبل نیز دکتر رضا منصوری به انجمن فیزیک ایران (که در آن زمان مسابقه دانش آموزی هم برگزار می کرد) پیشنهاد داده بود که همانند دیگر انجمن های مردم نهاد علمی برای معلمان دوره برگزار کند و به معلمانی که حداقل سواد فیزیکی برای تدریس درس فیزیک را دارند گواهی نامه بدهد. امری که در کشورهای مترقی ظاهرا مرسوم است.
شاید اگر معلمان انجمن صنفی خوبی داشته باشند که ویژگی عضویت در آن صرفا معلم بودن نباشد بلکه داشتن مهارت و دانش تدریس باشد و این انجمن صنفی به جای اینکه فقط به مشکلات معیشتی معلمان بپردازد هدف خود را ارتقای کیفیت معلمان و رشد حرفهای آنها بگذارد جایگاه معلمی به آن قلههای رفیعی در شعارها و تعارفها وجود دارد، برسد. همچنین وجود یک نهاد صنفی قوی و تاثیرگذار میتواند بنگاههای خصوصی فعال در عرصه آموزش و پرورش را نیز ساماندهی کند و دولت را در رسیدن به اهداف خود که کوچک شدن، برونسپاری کارهای اجرایی و خصوصی سازی است کمک کند.
مجله صدا
نظرات بینندگان
به نظر من ادارات کل تهران، و شهرستانها نهادهای بسیار زائدی هستند که با نیروهای بیکار پر شده و فقط و فقط به کارهای بیهوده و صدور بخشنامه های بی محتوا مشغولند.
بهتره کیفیت بخشی به وزارت آموزش و پرورش و صرف جویی و کاهش نیروها را با حذف ادارات کل شروع کنند.
دولت باید تدبیر جدی در حذف این ادارات نماید.
یک بخش کوچک در وزارت خانه میتواند ناظر عملکرد ارادات باشد.