گروه رسانه/
شبکه اطلاعرسانی روابطعمومی ایران (شارا) می نویسد : ( این جا )
« تئوری حداقلی در روابط عمومی، یک رویکرد ارتباطی است که بر اهمیت شفافیت و صداقت در روابط بین سازمانها و مخاطبان آنها تأکید دارد. این تئوری بر این باور است که سازمانها باید اطلاعات کافی و صادقانه را در اختیار مخاطبان خود قرار دهند، حتی اگر این اطلاعات منفی یا نامطلوب باشد.
اصول تئوری حداقلی
اصول تئوری حداقلی عبارتند از:
شفافیت: سازمانها باید اطلاعات کافی و صادقانه را در اختیار مخاطبان خود قرار دهند.
صداقت: سازمانها باید در ارائه اطلاعات به مخاطبان خود صادق باشند.
مسئولیتپذیری: سازمانها باید پاسخگوی اقدامات خود در قبال مخاطبان خود باشند.
مزایا و معایب تئوری حداقلی
مزایا
افزایش اعتماد و اعتبار سازمانها: شفافیت و صداقت، میتواند به افزایش اعتماد و اعتبار سازمانها در میان مخاطبان آنها کمک کند. چرا هیچ گاه روابط عمومی آموزش و پرورش به سمت « حرفه ای شدن » حرکت قابل توجهی نداشته است ؟
جلوگیری از بحرانهای روابط عمومی: شفافیت و صداقت، میتواند به جلوگیری از بحرانهای روابطعمومی کمک کند.
تقویت مشارکت مخاطبان: شفافیت و صداقت، میتواند به تقویت مشارکت مخاطبان در فعالیتهای سازمانها کمک کند.
معایب
افزایش ریسک: شفافیت و صداقت، میتواند ریسک آسیب دیدن سازمانها را در صورت انتشار اطلاعات منفی یا نامطلوب افزایش دهد.
افزایش هزینهها: شفافیت و صداقت، میتواند هزینههای روابط عمومی سازمانها را افزایش دهد.
کاربرد تئوری حداقلی در روابط عمومی
تئوری حداقلی در روابطعمومی، در زمینههای مختلفی مانند مدیریت بحران، مدیریت ریسک، و مدیریت ارتباط با مشتریان کاربرد دارد. برای مثال، در مدیریت بحران، سازمانها باید در اسرع وقت اطلاعات مربوط به بحران را به اطلاع مخاطبان خود برسانند، حتی اگر این اطلاعات منفی یا نامطلوب باشد. یا در مدیریت ریسک، سازمانها باید با شفافیت و صداقت، ریسکهای احتمالی را به اطلاع مخاطبان خود برسانند. در مدیریت ارتباط با مشتریان، سازمانها باید در پاسخ گویی به سؤالات و شکایات مشتریان، شفافیت و صداقت را رعایت کنند.
نتیجهگیری
تئوری حداقلی در روابط عمومی، یک رویکرد ارتباطی مهم است که میتواند به افزایش اعتماد و اعتبار سازمانها در میان مخاطبان آنها کمک کند. با این حال، سازمانها باید هنگام استفاده از این تئوری، ریسکهای احتمالی را نیز در نظر بگیرند »
پرسش « صدای معلم » این است که رویکرد ارتباطی فعلی مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش چگونه است ؟
آیا رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش به اصول تئوری حداقلی یعنی شفافیت ، صداقت و مسئولیت پذیری باوری دارد ؟
آیا رویکرد « انتشار اخبار خوب » تاکنون کمکی به اعتماد و اقناع مخاطبان و ذی نفعان آموزش و پرورش کرده است ؟
نسبت این رویکرد با « تفکر انتقادی » و « تاسیس و تثبیت « فرهنگ گفت و شنود » چیست ؟
آیا رویکرد « خالص سازی » در نشست های خبری این وزارتخانه بر اعتبار آموزش و پرورش افزوده و کمکی به ترمیم شکاف مدرسه و اداره کرده است ؟
آیا اساسا بودن و یا نبودن روابط عمومی در ساختار آموزش و پرورش تاثیری در حل چالش ها و مشکلات آن دارد ؟
آیا ملاقات های عمومی وزیر آموزش و پرورش در جهت تقویت کارکردهای روابط عمومی و میزان کارآمدی و اثربخشی دوایری مانند بازرسی و حراست و.. است ؟
آیا رویکرد و کارکرد روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در دولت سیزدهم تاثیری در کاهش « نارضایتی فراگیر معلمان » داشته است ؟
چرا هیچ گاه روابط عمومی آموزش و پرورش به سمت « حرفه ای شدن » حرکت قابل توجهی نداشته است ؟
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان