اگر از یکدیگر نترسیم به هم « دروغ » نمی گوییم ؛ وقتی دروغ نگفتیم ، « اعتماد » در جامعه به وجود می آید، وقتی اعتماد به وجود آمد عمل ناپسند «مبالغه کردن» و «قسم خوردن» نیز منسوخ خواهد شد.
اگر از هم نترسیم ؛ «شهامت انتقاد کردن» و « قدرت انتقاد شنیدن » را پیدا می کنیم، یعنی هم به مشکلات و ضعفهایمان واقف می شویم و هم عمل زشت « غیبت کردن" »در جامعه کاهش می یابد. (حرفهایی را که چون جرات نمی کنیم رودر رو بگوییم در پشت سر می گوییم).
اگر در برابر اشتباهاتی که از دیگران سر می زند واکنش های تند و خشونت بار از خود نشان ندهیم عملِ ناپسندِ « توجیه اشتباهات » و یا « به گردن دیگری انداختن » آن در جامعه کاهش می یابد .
اگر قبول اشتباه اشخاص را حمل بر حقارت شان نکنیم، عمل نیکوی « پذیرش خطا » و « عذر خواهی برای آن » در جامعه رواج می یابد.
اگر مبنای تربیت فرزندانمان را نه بر دیدن نقاطِ ضعف و سرزنش، بلکه بر دیدن نقاط قوت و تشویق قرار دهیم و آنها را با یکدیگر « مقایسه » نکنیم، یعنی از صفات خوب و موفقیت های یکی، چماقی برای تحقیر و کوچک نمودن دیگری نسازیم، احساس مخرب «حسادت » از بین می رود و « خیرخواهی » جای « بدخواهی و تنگ نظری » را می گیرد.
اگر خدمت و محبت مان به دیگران نه به خاطر « رودربایستی » یا به دلیل انتظاری که از ما دارند، بلکه از روی محبت صادقانه و خود خواسته باشد، هم « توقع جبران » در ما به وجود نمی آید و هم در صورت جبران نشدن، احساسِ نامطلوب « مورد سوء استفاده قرار گرفتن » در ما به وجود نخواهد آمد.
اگر بتوانیم از یکدیگر «نه» بشنویم بدون اینکه مکدر شویم آنگاه خواهیم توانست به یکدیگر «نه» بگوییم بدون اینکه نگرانِ تکدر خاطر هم باشیم.
اگر از کلماتی چون عالی جناب، سرکار عالی، سرکار علیه، حصرتعالی و عظما برای خطاب دیگران و از کلماتی چون فدوی، جان نثار، بنده و حقیر برای خودمان استفاده نکنیم احساس نامطلوب « نابرابری » و همچنین احساس کاذبِ « برتری و کهتری » در جامعه کاهش خواهد یافت.
اگر از عناوین دکتر، مهندس، استاد و ... به خصوص در مکان های عمومی پرهیز کنیم، نه تنها « احساسِ حقارت » در فاقدین این عناوین و « احساس خود بزرگ بینی » در واجدین آن کاهش می یابد، بلکه مانع ورود بی رویه ی جوانان به رشته های عنوان آوری خواهد شد که به آنها علاقه ای ندارند.
اگر دیگران را به دلیل قومیت، جنسیت، لهجه، دین و باورشان مورد تمسخر قرار ندهیم، احساسات ویران کننده ای چون « نفرت »، « عصبانیت » ، « کینه ورزی » ، « بدخواهی »، « حسادت » و ..... در جامعه کاهش خواهد یافت.
آگاهی ما از وجود این ویژگی ها و سعی در کنار گذاشتن آنها در حدِ توان می تواند به تعدیل یا از بین رفتن آنها کمک کند هر چند تغییر شرایط سیاسی که خود عامل به وجود آوردن آنها بوده اند رسیدن به این هدف را تسریع خواهد کرد.
توجه به این امر لازم است که هرمِ بزرگ قدرت در کشورهای دیکتاتوری بر روی هرم های کوچک تر استوار است.
دیکتاتوری هرگز نخواهد توانست در جامعه ای دوام آورد که افراد آن بله قربان گویی را کنار گذاشته اند، برای خود و دیگران احترام قایلند و به هر سازی که قدرتمندان می زنند نمی رقصند.
کانال در اسارت فرهنگ
نظرات بینندگان
"...اگر از عناوین دکتر ومهندس........"دقیقا یک رسم معمول نانوشته در بیشتر کشور ها مدرن هست که فقط پزشکان رابا عنوان دکتر خطاب میکنند وبرای بقیه بجز استثنائاتیکه بعضا برای دانشمندان مشهور عنوان استاد یا پرفسور وووبکار برده میشود ؛همه وهمه با عنوان آقا یا خانم ...خطاب میشوند.الان گاهی وقتهادر میزگردهای صدا وسیما ویا مذاکرات مجلس که از رادیو پخش میشود آنقدر عنوان دکتر بین هم رد وبدل میشود که شنونده احساس ناخوش آیندی پیدا میکند.