« انسان توسعه یافته » اعتماد به نفس کافی دارد. به توانایی های انسانی اش باور دارد ، خودش را مسلط بر مسائل زندگیاش می داند و می فهمد که انسان موجودی خلاق و مبتکر و توانمند است . می داند که در درون انسان ، نیرویی وجود دارد که اگر اراده کند می تواند همۀ مشکلات را با تعقل، علم و تدبیر حل و فصل کند.
« انسان توسعه یافته » مهربان و مستدل است. خوب گوش می کند. خوب فکر می کند. با عجله سخن نمی گوید وقتی با او برخورد می کنی، امواج آرام بخش و مهربانی، سراسر وجودتان را پر می کند.
« انسان توسعه یافته » از نیاز به نمایش عبور کرده است ؛ سنجیده سخن می گوید و از چاپلوسی دیگران مشمئز می شود.
« انسان توسعه یافته » روحیۀ مشارکت پذیری، هم فکری و همکاری با دیگران دارد. به تفکر جمعی و مشورت عمل می کند، تقسیم کار را می فهمد، اصول مقدماتی مدیریت را بلد است و باور دارد که عقل کل نیست.
« انسان توسعه یافته » جو پذیر نیست، در مقابل تبلیغات زیان بار و یا کذب، روحیه پایداری و نگاه کارشناسی دارد. در گرداب تبلیغات سوء قرار نمی گیرد و هر نگرشی را در قالب عقل، تجربه، مشورت تجزیه و تحلیل می کند و بعد تصمیم می گیرد.
« انسان توسعه یافته » روحیۀ همزیستی مسالمت آمیز با جامعه دارد . با خودش سازگار و با محیط زندگی اش هماهنگ است . محیط زندگی اش را با دانش خود تغییر می دهد، اما همرنگ جماعت محافظه کار نمیشود.
« انسان توسعه یافته » به تندرستی جسمی و سلامتی و روانی خود اهمیت می دهد. ورزش می کند ، از زندگی لذت می برد. نوع لباس پوشیدنش ،روش گفتاری اش ،منش کرداری اش و حتی نوع نگاه و چهره اش به گونه ای است که مورد پذیرش اجتماع است و در همه امور منطقی است.
« انسان توسعه یافته » اجازه می دهد دیگران حرف خود را تمام کنند. یاد گرفته است بیشتر سکوت کند تا حرف بزند ، بیشتر بشنود تا بگوید. تابو شکن و نوآور است . « انسان توسعه یافته » به حقوق و تکالیف مدنی خود آگاه است.
« انسان توسعه یافته » کتاب می خواند . « انسان توسعه یافته » اهل مطالعه است.
« انسان توسعه یافته » برای کل جامعه و آینده آن تلاش می کند و نه صرفا برای باند ،گروه ، همفکران و یا اقوام خود.
« انسان توسعه یافته » مرعوب مقامات حکومتی نیست و آنها را نقد می کند. می داند که اکثر این مقامات تنها در سازمان مطبوع خود صاحب مقام هستند و در عرصه اجتماع حرفی برای گفتن ندارند.
« انسان توسعه یافته » با حیوانات مهربان است و به پاکیزگی محیط زیست خود اهمیت می دهد.
« انسان توسعه یافته » بخش مهمی از زندگی خود را برای به جای گذاشتن میراثی ارزشمند برای جامعه، طراحی می کند، مسئولیت کاری را که در آن تخصص ندارد نمی پذیرد و مسئولیت کاری را به کسی که در آن کار تخصصی ندارد نمی سپارد و اگر خواست ثروتمند شود، نهادهای دولتی و حکومتی را ترک می کند.
« انسان توسعه یافته » به قانون مشروع احترام می گذارد. حتی در مواقعی که قانون را مطابق میل خود نمی داند نیز حاضر نیست قانون شکنی کند......ولی برای تغییر قانون ناکارآمد روشنگری و تلاش می کند.
« انسان توسعه یافته » به حقوق و تکالیف مدنی خود آگاه است. پرسشگر و کنجکاو است، شهامت و شجاعت طرح سوالات و مطالبات خود دارد، به وظایف خود عمل می کند، پیگیر حقوق شهروندی خود هست.
جمعیت با کیفیت مهمتر از جمعیت با کمیت هست .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
مدیرکل دفتر جمعیت، نیروی کار و اقتصاد خانوار مرکز آمار ایران به ساختار درونی جمعیت نیز اشاره کرد و گفت: حدود ۲۴ درصد از جمعیت کشور را کودکان و نوجوانان زیر ۱۵ سال تشکیل میدهند، ۲۵ درصد از جمعیت کشور شامل جوانان ۱۵ تا ۲۹ساله و ۴۴ درصد میانسال و مابقی هم سالمندان بالای ۶۵ سال هستند که این نشان میدهد ساختار غالب جمعیتی کشورمان را ساختار میانسالی تشکیل میدهد.
سن امید به زندگی در ایران هم اکنون به ۷۴ سال و نرخ باسوادی هم به ۸۷,۶ دهم درصد رسیده که این سرمایه انسانی به رشد کیفی جمعیت کمک میکند.
میانگین سن ازدواج ۲۴ سال برای آقایان و ۲۳ سال برای خانمهاست اما سن ازدواج در برخی کلانشهرها که نسبت به دیگر مناطق کشور رفاه بیشتری دارند متأسفانه بالاتر از میانگین کشوری است.
نقاط منفی و مثبت تک فرزندی گفت: تک فرزندی نقاط مثبتی هم دارد. زمانی که فرد امکانات بیشتری داشته باشد امکان رشد بیشتری هم خواهد داشت. اما در کنار این محاسن، معایبی هم دارد. بله ممکن است پدر و مادر، یک فرزند را بهتر ساپورت و تأمین مالی کنند اما رشد روانی بچهها زمانی اتفاق میافتد که همبازیهای خوبی داشته باشند. تک فرزندی در نگاه بچهها مساوی با رقیب نداشتن است. در تکفرزندی چون بچه هیچ رقیبی ندارد عادت میکند که همیشه حرف، حرف خودش باشد و پدر و مادر هم تابع او باشند. هر قدر که سن والدین بالاتر میرود و امکان فرزندآوریشان کمتر میشود بیشتر دچار اضطراب میشوند زیرا با خود فکر میکنند که اگر به هر علتی فرزندشان دچار مشکل و انحرافی شود، دیگر هیچکس را ندارند. پس به صورت ناخودآگاه پدر و مادرها نسبت به این فرزند و خواستههای او انعطاف بیشتری نشان میدهند و زودتر قانع میشوند.
درحالیکه با شرایط مختلف اقتصادی در صورت غنای فرهنگی میتوان زمینه بروز و ظهور توانمندی و رشد استعدادهای فرزندان را در خانواده و جامعه رقم زد که بارها شاهد اینگونه درخشش ها بوده ایم.
سعادت همچون بسیاری از واژگان نسبی
است و نسبت به خیلی از متغیرها معنای متفاوت می یابد.
چه بسا کسانی در دوران رجعت معصومین ازدواج کنند.
کیفیت زندگی در ایران فقط از ۴ کشور بالاتر است + جدول
بعضی، خیلی ساده انگارانه همه مسائل را نگاه کرده و اظهار عقیده می کنند
که البته اشکال ندارد ولی باید بدانند سخن آنها اگر مبنای منطقی و علمی محکمی ندارد پشیزی ارزش ندارد مثل سخنان جناب دکتر حاتمی.
وقتی کسی سخنی می گوید باید دید از کدام نظریه نگاه می شود و این نوع تحلیل و سخن گفتن از یک دانشگاهی بیشتر مدنظر است
مثلا از نگاه نظریات و یافته های اقتصادی و یا اجتماعی و یا روانشناسی و ...
جمعیت با کیفیت، مهمتر از جمعیت با کمیت هست.
یعنی ایشان جمعیت را کم اما با کیفیت زندگی بالا می خواهند.
ولی این جملات را نمی دانم روی چه حساب یا منبع یا منطق میزنی و بیشتر جنبه کودکانه دارد
اما در مورد آقای حاتمی در مطلب بالا، خب خوب است دانشگاهیان وارد مسائل اجتماع شده و حرف هایی بزنند اما حرف هایی که همه می دانند و قلمبه سلمبه که بقال هم میزند که نشد حرف دانشگاهی
ایشون باید برود در دل جامعه با مستندات حرف هایی بزند بیانیه بدهد و با این و آن نشست و برخاست کند نه اینکه مثل دیگران حرف بزند و حرف بزند و حرف
و نقد من بر مقاله بالا همین بود که وجهه علمی و محکمی ندارد و نگفتم حرف بدی می زند؟!
دانسته های خود، مطلبی را کنکاش یا نقد نماید.
پس هر فردی از اقشار غیر سرمایه دار، حرف از ازدیاد جمعیت می زند نادانی است که بدون فکر دنبال ماشین های سخن پراکنی سرمایه دارها حرکت می کند.
اگر دقت کنیم بدون کارگر و مصرف کننده، سرمایه دار دچار مشکل می شود و نمی تواند با قیمت پایین تولید کند که سود بیشتری کند. وقتی کارگر کمتر شود ارزش کار یدی بالا رفته و کارگر حق انتخاب دارد و سرمایه دار نمی تواند با او مثل برده رفتار کند و همچنین مصرف کننده هم حق انتخاب بیشتر پیدا می کند.
اما از منظر سیاسی حکومت ها نیز در جهت استفاده های راهبردی در سیاست های بین المللی و چانه زنی و قدرت سیاسی دست به تغییرات جمعیتی می زنند و با توجه به حکومت فعلی ایران و نبود منطق و ملی گرایی، حتی احتمال اجبارهای بیشتری برای افزایش جمعیت نیز وجود دارد
و همچنین از منظر محیط زیست و فضای مناسب طبیعی زیست می توان گفت افزایش جمعیت جز افزایش بی رویه استفاده از محیط زیست را در بر نمی گیرد و بسیار ویرانگر است همانطور که می بینیم نیاز به آب و خاک و زمین بیشتر است و موجب تولید زباله و فاضلاب و .. بیشتر می شود
پس از هر نظر بنگریم افزایش جمعیت مخصوصا برای ایران، هیچ توجیه قابل هضمی ندارد.
هر چه کمتر، زندگی بهتر برای همه
هر چه جمعیت بیشتر، کیفیت زندگی پایین برای فرودستان و کیفیت زندگی بهتر برای فرادستان خواهد بود
جمعیت شناسی نخوانده اید. باید بین جمعیت با منابع طبیعی و غیرطبیعی و وسعت سرزمین ها، تعادل برقرار گردد.
ادامه نسل یکی از وظایف اصلی بشر هست و تک فرزندی یا سقط جنین های
نامتعارف نیز، معایب و محاسن خود را دارند. گاه خوبند و بیشتر بد.
در ضمن نرخ رشد جمعیت در بیشتر کشورهای اروپایی منفی و درصد جمعیت سالخورده بالاتر از ۱۵ درصد است که این یعنی کاهش نیروی کار پرتوان، بالا رفتن سن فعالیت حتی از سطح استاندارد یعنی ۶۵ سال سن فعالیت اقتصادی و بالا رفتن هزینه های نگه داری سالمندان که بر دوش دولت ها تحمیل می شود.
روسیه در قاره اروپا، آلمان و انگلیس به ترتیب پرجمعیت ترین کشورهای اروپایی هستند. کیفیت زندگی را خود تحلیل کنید و یا جستجو و مطالعه نمایید. فاکتور وسعت و مساحت را هم مدنظر داشته باشید.
کدام فلسفه؟
ولی این جملات را نمی دانم روی چه حساب یا منبع یا منطق میزنی و بیشتر جنبه کودکانه دارد و تضاد هایی هست و متوجه نشدم که با افزایش جمعیت موافق هستی یا با کاهش.
در دو خط اول به نظر میاد میگی جمعیت باید افزایش پیدا کند تا به تعادل با منابع طبیعی و غیرطبیعی برسد
خب حالا منظورت این است که جمعیت ایران یا جهان با منابع طبیعی تعادل ندارد و باید بیشتر شود یا کمتر؟
اما انسان ایرانی عزیز، انسان که قرار نیست با جمعیت با طبیعت به تعادل برسد بلکه انسان حتی یک انسان باید بتواند با طبیعت به تعادل برسد یعنی افراط و تفریط نباشد حتی یک انسان و یک خانواده هم می تواند به دلیل زیاده خواری یک سرزمین را نابود کند آیا نمی تواند؟ پس جمعیت ملازمه تعادل انسان با طبیعت نیست
بلکه توان ایجاد تعادل لازمه گزاره افزایش یا کاهش جمعیت است که این موضوع نیز با توجه به وضعیت موجود طبیعت جهان منتفی است نمونه اش همین گرمایش زمین و ...
کسی حرف از سقط جنین نزد یا تک فرزندی که خوب باشد یا بد.
و من هم که گفتم به عنوان یک گونه حیوانی ادامه نسل باید باشد اما لازم به میلیاردها از این گونه حیوان نیست
به اندازه ای که خطر بقا نباشد کافی است
همچنین انسان به عنوان یک گونه هوشمند نیاز به گونه های حیوانی که فقط در پی خوردن و کردن و تولید مثل باشد نیست در حد میلیارد ها.
آیا با گذشت 2 میلیون سال از وجود انسان اولیه با تعداد اندک چند هزاری که در آفریقا بقا داشته و بعد ها با جمعیت بیشتر که در طول دوران های بعد تا شاید دو هزار سال قبل که به 1 میلیون هم شاید نمی رسید بقا نیافته و آنچنان هم به محیط زیست خود آسیب نزده است مشکلی به وجود آمده ؟
اینکه جمعیت سالمند زیاد می شود و هزینه برای دولت دارد یا سن کار بالا رفته تناقض هایی وجود دارد.
آیا بالا رفتن سن بازنشستگی ربط به سالمندی دارد یا به افزایش امید به زندگی ؟
آیا ممکن نیست دغلکاران اداره کننده اجتماع از اینکه انسان ها سال های بیشتری را برای خود زندگی کنند ناراحت باشند که دردسر درست نکنند؟
و نکته دیگر اینکه سالمندان افزایش پیدا نکردند بلکه نیروی جوان جایگزین کاهش پیدا کرده و این روند مشکلی درست نمی کند مگر توان مراقبت از خود را نداشته باشند که اکثریت تا پایان عمر دارند و ..
و هزینه سالمندان بر دوش دولت هم گزینه خنده داری است پس این سالمندان 30 سال کار کرده و برای روز مبادا پس انداز کرده کجا می رود؟
مثلا همین مدرسه، یا حداقل به همین شکل که هست، فکر می کنی چیز خوبی برای انسان ها یا اجتماع است؟
که انسان ها را برای 12 سال مچل می کنند و مغزهایشان را از آن خود می کنند مخصوصا در چنین حکومتی؟
می اندیشم. با سنگ کوب کردن طرف مقابل به سادگی می توانید عرض اندام نمایید. این گوی و این میدان.
باز می گویم برداشت های شما فقط شخصی است و هیچ تناسبی با
نظریه های جامعه شناسی و
جمعیت شناسی ندارد. شما به سادگی آزاد هستید که ابراز وجود نمایید.
نه تحقیری نه تحمیلی.
چون هر دو یکی است. یعنی امید به زندگی زیاد می شود که جمعیت سالمند بیشتر می شود.اما چون جمعیت سالمند است مجبور است سن بازنشستگی را بیفزاید تا نیروی کار داشته باشد. اما جوان کم تجربه خیر، بلکه پیر با تجربه.
البته مهاجرپذیری هم در راس
هدف گذاری کشورهای اروپایی است.
اگر در کشور ما چنین اتفاقی بیفتد که از آن بسیار واهمه دارند، مطمئن باشید کوتاه ترین راه یعنی افزایش واردات را برمی گزینند نه افزایش سن اشتغال را.
هدف بنده هم مسخره کردن نیست. این همه دو دو تای ساده علم
جمعیت شناسی است.
به مسائل ساده و در حد همین تلویزیون و حرف های کوچه بازار نگاه می کنی.
پس تمسخر چه رنگی است؟
بنده دوست شما نیستم که چنین سخن می گویید. اگر معلم هستید همانند یک معلم واقعی سخن بگویید.
گفتم قصد تمسخر نیست به خاطر همین بود که واقعا قصد تمسخر نیست اما این موضوع خواه ناخواه درست می شود.
هر چه گفته شد در مورد متن شما بود و اگر شده متن و دید شما مورد تمسخر قرار گرفته.
گفته شد این نگاه نگاه کودکانه است نه شما کودک هستی و ...
هر کسی هم باشد این شکل درست میشد
و من هم اینجا وقت نمی گذارم که چند نفری را تمسخر و تحقیر و ... بکنم
هدف آگاهی بخشی و بالا بردن سطح است
همین که اینجا میخونی و نظر میدی خودش باارزش است و نشان دهنده جنبه های مثبت اجتماعی وجود شماست بر خلاف بسیار دیگر که حتی همین کار را هم نمی کنند.
فقط کمی نگاهت را باید گسترده تر بکنی
ممنون که بی تفاوت نیستید.
اما می توانید همانند بنده نظرتان را بنویسید و برای نویسنده یا بنده احکام صادر نکنید. دیگران کارشناس در این حیطه می توانند تفکری را که ترجیح می دهند، اندیشه ای را که نزدیک به فکر خود می بینند یا درست تر است، برگزینند.
این که نگاهم از نظر شما کودکانه است که بدتر از کودک تلقی کردن تان است.
شما نظر درستی نسبت به موضوع ندارید زور هم می گویید. بهتر است مشک ببوید و عطار خاموش باشد.
بالا بردن سطح آگاهی با قلدری سنخیت ندارد. نظرتان را نوشتید و نقد شدید. توان دفاع دارید بسم ا... و گر نه اجازه دهید اهل فن با آگاهی خود سره را از ناسره تفکیک کنند.
برای بنده بیان شما زمانی ارزش دارد که در حیطه بحث متن باشد. مابقی فقط تذکری بود که معلم باید معلم باشد.
به امید درست اندیشی تمامی مدعیان.
بی وفایی وفاداران و قوانین هر چند که خوب نیست ولیکن پس از آن آزادیست.
تحقیر زنان تا کی؟
اهانت مجموع افراد یعنی ادامه
برده داری زنان. زن به عنوان یک انسان
شعور دارد. عدم تامین اقتصادی زنان عمده دلیل برده واری آنان است.
هر فرد یا سیستم که دارای اقتدار بیشتر است، مسئولتر است.
حقیقت تلخ بهتر ز دروغ شیرین و ... .
حقیقتاً بهلول، بسیار نادان بود و خضر که به دختر و بیوه اعتنا نکرد، کمی ناسپاس بود.
گاه اهانت و تحقیر را خود زنان به خود میکنند و گاه قوانین بد و نه از سوی برخی مردان.
یعنی نفهمیدید کدامیک؟
برده داری زنان یا بردگی زنان؟ بیچاره مردان.
فقط برخی دولتها شعار دارند، زن شعور دارد و برخی مردان مشعرند.
و عدم تامین اشتغال مطلوب برخی مردان شاید عمده دلیل بی اعتنایی و بی پاسخی آنان به دختران و بیوگان بوده و رفع تکلیف برای عقد دائم باشد.
به گزارش «اطلاعات آنلاین»، حامد پاک طینت، کارشنس اقتصادی، در یادداشتی نوشت: کم کشوری پیدا می شود که روی ایران را در تورم کم کند، حتی ترکیه با آن همه خبرهای پرتورم جلوی ایران کم آورده است. در میان کشورهای جهان عراق نابسامان، ارمنستان پرتنش و روسیه در تحریم را نگاه کنید که چه تورم هایی دارند اما هیچیک به تلخی نگاه به تورم افغانستان نیست. مملکتی که بدست طالبان اداره میشود عرضه مهار تورم را بعد از دولت جدید داشته و ما نداریم.
این اساس، بانک جهانی در گزارش تازۀ خود وضعیت اقتصاد افغانستان را بررسی کرده و بیان داشته که نرخ تورم در این کشور رو به کاهش است. در این گزارش آمده است نرخ تورم در ماه مارس سال جاری ۱.۹۴ درصد و در ماه فوریه ۳.۵ درصد بوده است، این در حالیست که در سال ۲۰۲۲ نرخ تورم در افغانستان ۱۸.۳ درصد بود.
در این گزارش آمده است که ثبات پولی، کاهش قیمت جهانی مواد غذایی و سوخت در ماههای اخیر، بهبود تولید و ذخیرۀ مواده غذایی و در دسترس بودن کالاهای مورد نیاز در بازارهای افغانستان میتواند دلایل سیر نزولی نرخ تورم باشد.
رقم واقعی خط فقر در پایتخت از ۳۰ میلیون تومان هم بیشتر است؛ شما فقط مبلغ اجاره خانهها را ببینید! اگر رقم ودیعه مسکن را هم در نظر بگیریم، نرخ اجاره یک آپارتمانِ کوچک ۶۰ متری در محلات مرکز تهران، کمتر از ماهی ۱۵ میلیون تومان نیست.
آمارهای نهادهای رسمی: ۹ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر دچار فقر مطلق
به عبارت سادهتر، نزدیک به ده میلیون نفر از تامین سادهترین نیازهای خوراکی و مسکن، ناتوانند و نمیتوانند کالری مورد نیاز برای زندگی روزانه را به دست آورند.
حمیده رسولی صبح امروز در نشست ستاد ساماندهی امور جوانان که به میزبانی فرمانداری یزد برگزار شد، اظهار کرد: در راستای ترویج فرهنگ ازدواج و تشویق دانشجویان به این امر، حدود دو سال است که طرح تخفیف شهریه برای دانشجویانی که در ترم تحصیلی ازدواج میکنند، در دانشگاه آزاد اسلامی یزد اجرا میشود.
نظرات را خواندم
ییوه زنی اصالتا یزدی و 25 ساله بودم که مرام عالی پسری 35 ساله مرا گرفت، مدتی به پایش نشستم و با وجود اینکه کارمند اداره ای بودم و هر وقت مراجعه می کرد بسیار تحویلش می گرفتم و او نیز بسیار خوش برخورد بود گویا به تنها چیزی که فکر نمی کرد ازدواج بود پیشنهاد ازدواج دادم و او گفت: حکومتی که عرضه دادن یک برگه ساده کارنامه برای آزمون استخدامیش را ندارد چگونه انتظار ازدواج پرمسئولیت را برای ما دارد؟ خواهرم تنها کاری که می توانم بکنم عقد موقت است آنهم از این بابت که زنی محترم هستی و هرجایی نیستی! و من قبول نکردم و او هم اصرار نکرد. من ازدواج کردم و از ازدواجم راضی هستم بعضی از دوستانم همین حواب را از او شنیده بودند ولی با یکی از دوستانم که معلم بود عقد موقت کرد تا زمانی که برایش خواستگار بیاید خواستگار آمد و زمان را تمام کرد، دوستم عقد موقت با او را به عقد دائم با دیگران ترجیح میداد و با گریه از او جدا شد. اگر از کتاب مرامش بگویم کم گفتم تا حدی که .... و این درک نمی شود.
مشکل ازدواج و پشیمان نشدن از آن شهریه دانشگاه نیست
آدمی برای رسیدن به مطامع خود دنبال
تفسیر رای به نفع خویش است.
زشت ترین و پلیدترین قانون برای خود ارضایی ذهنی و جسمی، ازدواج موقت است.
البته کمی که حلال باشد بهتر از زیادی است که حرام
باشد
در ضمن این آقایی که وصفش را گفتم از هر صد پیشنهاد حلال شاید یکی را قبول می کرد، حرامش که هیچ.
هیچگاه ازدواج موقت ازدواج سفید نیست حتی برخی از زنها از ازدواج موقت سود میبرند اگر به جا و درست باشد
زمانی ازدواج موقت ازدواج سفید است که فکر و عمل بد و حرامی به این اسم باشد. در هر صورت از جواز ازدواج موقت تقیه نیست و امام صادق فرمودند که از آن تقیه نمی کنند و .... بدی ازدواج موقت به خاطر سوء استفاده و افراط و ... در آن است. خیلی از زنها و مردانی که ازدواج موقت می کنند از زنان و مردان نیکوکار و شریف جامعه هستند
شکی نیست که آدمیانی اهل طمع و سوئ استفاده باشند
منصفانه نیست که زشت ترین و پلیدترین قانون برای خود ارضایی ذهنی و جسمی، نامیده شود بلکه از بهترین و متعالیترین قوانین است که متاسفانه بعضی وقتها خرابش می کنند
گاهی وقتها این خود ما زنان هستیم که دلمان برای تجدید خاطرات شیرین ازدواج موقت تنگ می شود بستگی دارد که طرف مقابل چگونه باشد
انتقاد همتی به اظهارات مصباحیمقدم در باره نحوه غذاخوردن چینی ها و ایرانی ها
عبدالناصر همتی رییس اسبق بانک مرکزی به اظهارات مصباحیمقدم، عضو مجمع تشخیص واکنش نشان داد و در توییتی نوشت:
تبدیل چین فقیر دهه ۶۰ به دومین اقتصاد جهان،به دلیل دو وعده غذای مردمش نبود!شیائوپینگ که در ۱۹۷۸ به قدرت رسید لازمه پیشرفت چین را در تحقق رشد اقتصادی دید . اصلاحات اقتصادی سیاسیت درهای باز و اولویت دادن به روابط وسیع خارجی موجب وردو سرمایه و تکنولوژی و رشد شتابان و پایدار شد .
او ادامه داد: «آقای مصباحیمقدم که در مجمع تشخیص مصلحت نشسته است، چرا درباره اجرایینشدن سند چشمانداز20ساله از تمام دولتها پرسش نمیکند؟ چرا تقصر دولتها در به وجودآمدن اقتصادی نابسمان را نادیده میگیرد؟»
حقیقتپور در پایان گفت: «من ادبیات او را نپسندیم. این حرف حضرت امیر(ع) است که میفرمایند والی، موظف است نعمت را بر مردم تمام کند. آیا مسئولان اینگونه رفتار میکنند؟ سفره مردم روز به روز کوچکتر شده است و مردم با سیلی صورت خود را سرخ میکنند و با آبرو، حیا و عزت نفس مدارا و زندگی میکنند و اعتراضی هم نمیکنند. چرا قدر این مردم را نمیدانیم؟ بهتر است با مردم متکبرانه سخن نگوییم و سعی کنیم از مسئولان مربوطه بخواهیم که هرچه سریعتر وضعیت معاش مردم را درست کنند، نه آنکه نمک به زخم مردم بپاشیم».
مدیرکل دفتر توسعه اشتغال و هدایت نیروی کار وزارت کار گفت: اعزام نیروی کار به خارج کشور سبب رشد دانش فنی و کاهش فقر میشود و میتواند بخشی از نرخ بیکاری را کاهش دهد.
قطر، ارمنستان و عراق در حال حاضر کشورهایی هستند که برای ورود نیروی کار اعلام آمادگی کردهاند.
برای حضور نیروی کار ساده و نیمه ماهر مسئلهای وجود ندارد و برای نیروهای متخصص هم اگر در یک رشته کاری باشد که نیروهایی مازاد وجود داشته باشد و در ایران بیکار باشند، امکان اعزام به خارج از کشور وجود دارد.