یکی از اقدامات نادرست و غیرکارشناسی در دولت قبل که هم زمان با وزارت حاجی بابایی اتفاق افتاد توسعه مدارس خاص مانند سمپاد (تیزهوشان ) ، و... بود.
مشخص نبود اجرای این سیاست بر مبنای کدام تجربه و یا نظریه موفق در نظام های آموزشی صورت می گرفت .
اخیرا مسئولان اداره کل آموزش و پرورش تهران خبر از ادغام و یا انحلال مدارس تیزهوشان داده اند .
یکی از مشکلات نظام آموزشی ما که از دیرباز گریبان آن را گرفته و به تدریج به یک « فرهنگ » تبدیل شده است جداسازی دانش آموزان بر اساس پارامترها و یا فاکتورهای مختلف مانند هوش ، توانایی های یادگیری ،توانایی های جسمی و... است .
جدا کردن دانش آموزان بر اساس عاملی مانند هوش و قرار دادن آن ها در یک محیط مجزا ( گلخانه ای ) اثرات مخرب و زیان باری هم در بعد آموزش و هم در بعد پرورش بر روی دانش آموزان خواهد گذاشت .
قرار دادن دانش آموزان در یک رنج ( دامنه ) هوشی مشخص و بالا در کنار هم آنان را در یک رقابت فشرده و در یک ماراتن نفس گیر قرار می دهد و از آن جایی که در نظام آموزشی ما هدف غالبا در انتقال یک سویه محفوظات و انباشت اطلاعات خلاصه می شود و جنبه های دیگر پرورش فکر و روان دانش آموز غالبا مغفول می ماند ، ایجاد آن شرایط گلخانه ای موجب می شود که رقابت منفی مانند " یک سم " روح و روان دانش آموزان را افسرده کند در حالی که هدف از آموزش رشد منطقی و همه جانبه جنبه های مختلف شخصیت است و اساسا در این دیدگاه انسان موجودی متفکر و دارای شعور و در یک دیدگاه ارگانیک مورد ارزیابی و قضاوت قرار می گیرد .
در حال حاضر ، این گونه تقسیم بندی ها و خط کشی ها که در نظام آموزشی ما وجود دارند کم تر در نظام های آموزشی توسعه یافته کاربرد دارند .
در آن نظام ها ، تربیت در یک « فرآیند طبیعی » مورد توجه قرار می گیرد و منحنی توزیع توانایی ها در یک جامعه آماری از یک الگوی نرمال پیروی می کند .
راهبرد آموزشی نیز توجه به نقش معلم به عنوان یک تسهیل گر در گستره ای از تفاوت های فردی دانش آموزان است .
« نخبه پروری » سندرمی است که سلامت و پویایی نظام آموزشی ما را تهدید می کند .
به نظر می رسد برخی از واحدهای آموزشی هدف از آموزش را در فرستادن دانش آموزان به المپیادها ، قبولی با رتبه بالا در دانشگاه های برند و... خلاصه کرده اند و البته این سیاست نادرست در قبال سکوت مسئولان و حتی حمایت ضمنی « مسئولان و برنامه ریزان » شکلی موجه ،علمی و حتی پایدار به خود گرفته است !
متاسفانه برخی از مدارس هدف از آموزش را گم کرده اند و تصور می کنند که ارائه لیستی از نخبگان ( برگزیده ها ) و پذیرفته شدگان جهت رویت مراجعان و تبلیغات آن واحد آموزشی جهت جذب مشتری بیشتر و در نتیجه « تجارت و سودآوری » بیشتر هدف غائی تعلیم و تربیت است .
البته ممکن است این وضعیت خوشایند اولیاء دانش آموزان نیز باشد چرا که متاسفانه حس " متفاوت بودن " در جامعه ما به یک هنجار تبدیل شده است و بسیاری از اولیاء دانش آموزان حاضرند برای آن پول بیشتری نیز بپردازند !
در سطوح بالاتر نیز ، مسئولان تصور می کنند که تعداد رتبه های موفق المپیادی موید تلاش موثر و کارنامه مثبت در جهت حرکت به سوی اهداف نظام آموزشی است .
و همه این ها در حالی اتفاق می افتد که آمارها عکس آن را نشان می دهند .
به عنوان نمونه ، کسب رتبه های آخر در آزمون تیمز در معیار جهانی و در مقیاس داخلی ، بیکاری تعداد قابل توجهی از تحصیل کردگان نشانه ناکارآمد بودن این گونه سیاست ها و روش هاست .
به نظر می رسد نظام آموزشی ما به یک رنسانس و تحول اساسی در داده ها و محتوا نیاز دارد .
نظرات بینندگان
عاقبت رو سیاهی به..........................
چه کسی باید این مسائل را حل کند،خدا می داند؟
"آنچه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک"
اصولا آنها كه در زمان جنگ و بعد از جنگ به فكر مال و اموال و رانتخوارى بوده و هستند نه آنزمان رزمنده بودند و نه اينزمان انقلابى آنها انسانهاى فرصت طلبى بوده و هستند كه در مسير آب شنا مى كردند ، تا از آب گل آلود ماهى بگيرند آنها كه آنزمان زير گلوله ها سينه سپر مى كردند يا شهيد شدند و يا در حال حاضر در گمنامى و فقر و محروميت هستند برخى نيز بصورت برنامه ريزى شده و زمانبندى در پشت جبهه ها يا در پستهاى بى خطر بودند كه بعد از جنگ از همه طلبكار و مدعى جان ومال مردم شدند و چون نفوذى بودند و صلاحيت اطلاق رزمندگى را نداشتند به هرز رفتند و رانتخوار و سرمايه دار شدند گر چه ادعاى حلال خورى دارند اما خدا مى داند براى رسيدن به اين ثروتها چه ها كه نكردند و نمى كنند
درست است آنها که با عشق به میهن و صادقانه , رو به سوی جبهه های نبرد کردند , یا شهید شدند و دیگر برنگشتند و یا اگر برگشتند , گمنام و مصدوم , با هزاران رنج زیستند و دم نیاوردند . . اما واقعیت آن است مگر این همه سردار و سرتیپ و سپه سالار و . . . که اکنون در تمام ریز و درشت این مملکت از سیاست و اقتصاد و فرهنگ گرفته , تا مسایل اجتماعی و فیلم و ورزش و . . . دخالت نموده و خود را مالک و وارث همه ی سرمایه های این کشور و این ملت میدانند , از کجا آمده اند ؟ ؟ ! این گروه نیز , زمانی رزمنده و فرمانده بودند , مگر غیر از این است . . .
چشم در مقابل چشم!!!!
انحلال در مقابل تاسیس!!!!
نخبه پروری
جدا کردن دانش اموزان توانمند از سایر دانش آموزان
این شرایط خاص مدارس تیزهوشان نیست.
حمایت از مدارس غیر انتفاعی هم به چنین مسائلی دامن میزند.
تحصیل در مدارس غیر انتفاعی با شهریه های سرسام آور کنونی در انحصار طبقه ثروتمند ویا متوسط بالا قرار گرفته و دانش آموزانی که در ین مدارس تحصیل می کنند حس برتری جویی نسبت به دانش آموزان مدارس دولتی دارند.
هوشی رابرای فرزندان خوددارند
استاد گرانقدر جناب آقاي پور سليمان به نکته بسيار بسيار مهمي اشاره فرموده ايد .
جداسازي دانش آموزان " شرايط گلخانه اي " هم در کشور هاي که برعکس ما ، هدف آموزش و پرورش آنها ، به انتقال یک سویه محفوظات و انباشت اطلاعات خلاصه نمی شود و به جنبه های دیگر پرورش فکر و روان دانش آموز توجه جدي مي شود .مردود است .
جداسازي دانش آموزان " شرايط گلخانه اي " هم در کشورهاي که هدف آموزش وپرورش آنها همانند ما ، به انتقال یک سویه محفوظات و انباشت اطلاعات خلاصه می شود و جنبه های دیگر پرورش فکر و روان دانش آموز غالبا مغفول می ماند . سم مهلک است .
اميد است با تکيه به خرد جمعي وکارˏکارشناسي ، ( حضور نهاد هاي مدني و رسانه ها ) ديگر در آموزش و پرورش جامعه ، شاهد اقدامات غير کارشناسانه و شتابزده نباشيم .
با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
چرا وقتی دوست محبوبتان نجفی و فانی مدارس غیر انتفاعی و خصوصی را توسعه می دهند اعتراضی نمی کنید
جناب پورسلیمان مخالفت شما با مدارس تیزهواشان و نمونه دولتی خاص فقط به خاطر نفرت جنابعالی از دولت قبل و حاجی بابایی است چون این اتفاق در زمان حاجی بابایی افتاده اکنون شما مخالف شده اید
وگرنه مدرک تحصیلی جنابعالی چیست که در تمام امور خود را متخصص می دانید ؟
جناب آقای جلیل،شرایط حاکم برمدارس غیردولتی کاملاباشرایط حاکم برمدارس دولتی متفاوت است 1-درمدارس غیردولتی کلیه هزینه ها بر دوش مدرسه است
2-درمدارس غیردولتی امکان اختلاس و رانت خواری ارسرمایه های دولتی وجودندارد
3- مدارس غیردولتی به موازات مدارس دولتی فعالیت می کنندنه درون آن ها بنابرابن نمی توانندآموزش عمومی رایگان رابه طورمستقیم تهدیدکنند .
بنابراین اگرجلومدارس شبه دولتی گرفته نشودآموزش وپرورش سرنوشتی به مانند شهرداری ها پیداخواهدکرد که درحدود سه دهه پیش از گردونه دولت خارج شد ....................البته بنده قصد دفاع ازمدارس غیردولتی اراندارم بلکه معتقدم مدارس شبه دولتی آموزش ویران کننده آموزش رایگان خواهدکرد
همه مدارس از دانش اموزان شهریه دریافت می کنند.
امسال تو مناطق جنوب تهران حداقل 500 هزار تومن گرفته میشه.
به دروغ هم از رسانه اعلام می کنند هیچ وجهی نباید گرفته شود!!!!!
در ثانی در قانون اساسی آمده حق تحصیل رایگان برای تمام ایرانیان وجود دارد
ثالثا اکنون در مدارس عادی با کسب 300 الی 700 هزار تومان کمک به مدرسه ثبت نام میشود مگر الان مدرسه رایگان دولتی وجود دارد ؟؟؟
رابعا با این توجیهات مدارس غیر انتفاعی تشکیل و آپارتاید آموزشی به وجود آمد
اگر ثروتمندان در کنار بچه های فقیر درس میخوانند آپارتاید از بین میرفت و این تضاد طبقاتی به وجود نمی آمد
ثروتمندان هم باید در مدارس دولتی درس میخوانند در عوض به دلیل تمکن مالی مبلغی دریافت میشد اینگونه مشکل درس خواندن ثروتمندان ادر مدارس عادی از بین می رفت
1 حکم شرعی دریافت پول از ثروتنمندان ومصرف آن برای بی بضاعتها از سر اجبار وانهم درصورتی که راضی نباشند چیست ؟حلال است؟
2 طبق قانون اساسی آموزش وپرورش رایگان حق همه است وقانون بین ثروت مند وفقیر فرقی قایل نشده وگرفتن پول فقط از ثروتنمدان ظلم است وخلاف
اگر چه الان از همه پول میگیرند ؟!ولی تبعیض قایل نیستند
درضمن درقانون صراحتا ذکر شده آموزش رایگان حق همه است نه اینکه اجباری است .چه اشکالی دارد که افراد توانمند به نفع بی بضاعتها از این سهم وحق بگذرند وبه صورت اختیاری هزینه تحصیل فرزندشان رابدهند تا بودجه وبیت المال درست مصرف شود؟
اگر چه شاید این مراتب امروزه در جامعه ما صادق نیست ورعایت نمیشود ،ولی اجرای بد قوانین نباید قوانین درست وعقلی رازیر سوال ببرد.
آیا با تحصیل ثروتمندان در مدارس غیر انتفاعی این بودجه در اختیار بیت المال گذاشته میشودو یا در اختیار مدیر مدرسه خصوصی؟؟؟
زمانی این بودجه در اختیار بیت المال قرار می گرفت که ثروتمندان در مدارس عادی درس میخوانند و به این مدارس کمک به مدرسه می پرداختند بدین ترتیب اگر این قشر به دلیل تمکن مالی پول می دادند دیگه مدرسه از تمام دانش آموزان پول نمی گرفت و این به نفع دانش آموزان فقیر نیز میشد
در ثانی آپارتاید و جداسازی فقیر و غنی به وجود نمی آمد
به ذره فکر کنید ودرست بخوانید بنده از برگشت پول به بیت المال حرف نزدم که البته عاقلانه هم نیست
بنده از عدم هزینه پول دولت برا ثروتمندان وکاهش هزینه های دولتی سخن گفتم
با این کار پول بیت المال هزینه نمیشود وخوب چه ایرادی دارد بخش خصوصی به ازای خدمات انتفاعی هم ببرد؟!انگار شما کلا با قشر مرفه ومدارس غیر دولتی همینطور الکی مشکل دارین ؟!
اخوی میشه بفرمایید بر چه اساسی ادعا نموده اید که با تحصیل عده ای در مدارس غیر دولتی پول بیت المال ودولت تو جیب ثروتمندان میرود؟مگر پول تحصیل یا معلم این مدارس را دولت میدهد ؟ اتفاقا باید از این مدارس تشکر کرد که باری از دوش دولت بر میدارند
نه اینکه تخریب وتحقیرشان کرد
به ذره فکر کنید ودرست بخوانید بنده از برگشت پول به بیت المال حرف نزدم که البته عاقلانه هم نیست
بنده از عدم هزینه پول دولت برا ثروتمندان وکاهش هزینه های دولتی سخن گفتم
با این کار پول بیت المال هزینه نمیشود وخوب چه ایرادی دارد بخش خصوصی به ازای خدمات انتفاعی هم ببرد؟!انگار شما کلا با قشر مرفه ومدارس غیر دولتی همینطور الکی مشکل دارین ؟!
اخوی میشه بفرمایید بر چه اساسی ادعا نموده اید که با تحصیل عده ای در مدارس غیر دولتی پول بیت المال ودولت تو جیب ثروتمندان میرود؟مگر پول تحصیل یا معلم این مدارس را دولت میدهد ؟ اتفاقا باید از این مدارس تشکر کرد که باری از دوش دولت بر میدارند
نه اینکه تخریب وتحقیرشان کرد
بامید آن روز
سلام
آقای پورسلیمان،با توجه به پاراگراف فوق که از نوشتهء شما وام گرفته شده است،می توان به این نتیجه رسید که احتمالا شما با نفس وجود مدارس خاص (سمپاد،شاهد،مدارس غیر دولتی و...) مشکلی ندارید. آنچه که مورد نقد شماست ،تنها توسعهء چنین مدارسی است.آنهم توسعه ای که در دولت قبل و در دورهء وزارت آقای حاجی بابایی صورت گرفته است.در حالی که در ادامهء نوشتهء شما به نفس وجود چنین مدارسی پرداخته اید و معایب و مضراتش را آشکار کرده اید بدون این که بخواهید به فلسفه و چگونگی تاسیس و بانیان اصلی و اولیهء تاسیس چنین مدارسی بپردازید.
دوست عزیز
جناب رادی
از نظرات شما سپاسگزارم .
بنده در این یادداشت به یک اصل کلی اشاره کرده ام .
جداسازی و افتراق دانش آموزان بدون آن که ویژگی خاصی در میان باشد نوعی ایجاد گپ و یا شکاف طبقاتی در جامعه است .
هر وزیری بنا بر سلیقه و نگرش خود به گونه متفاوت عمل کرده است .
آقای دکتر نجفی مدارس نمونه مردمی را تاسیس و گسترش داد و البته تجربه موفقی بود .
آقای مظفر کلا مخالف بود چون موجب اختلاف طبقاتی می شد .
آقای حاجی بابایی و معاون متوسطه اش آقای سحر خیز تمایل شدیدی به گسترش مدارس خاص مانند تیزهوشان داشتند .
به نظر می رسد انگیزه آن ها بیشتر برای جلب توجه ( کارهای نمایشی بدون زیر ساخت ) و ارائه بیلان و همان مطالبی است که در پایان مقاله آورده شده است .
آخر چطور می شود که یک دفعه در هر منطقه آموزشی یک مدرسه تیزهوشان ایجاد شود ؟!
روند کلی در دنیا عادی سازی آموزش است و نه نخبه پروری و متمایز کردن .
سخن من این است که هر حرکتی باید یک تئوری پشت سرش باشد .
واقعا دوستان وزارت قبل بیایند و توضیح دهند که چرا مدارس سمپاد این گونه قارچ گونه رشد کردند بدون آن که شاخص های لازم را داشته باشند ؟!
این که شما یک تابلوی یک ساختمان دولتی با امکانات دولتی را عوض کنید و آموزش های طاقت فرسا درآن حاکم کنید اسمش مدرسه تیزهوشان می شود ؟!
البته به توسعه مدارس غیرانتقاعی و یا غیردولتی و خرید خدمات هم انتقاداتی وارد است .
مهم ترین حلقه مفقوده در این مقوله بحث نظارت و کنترل است که قبلا در مورد آن توضیح داده ام ضمن آن که مدارس غیردولتی فقط مختص به کشور ما نیست و در همه جای دنیا وجود دارد و در کشور ما کم تر از 10 درصد است .
با سایر مطالب شما موافقم و البته در یادداشت به آن اشاره کرده ام .
پایدار باشید .
1_تصور می کنم این جداسازی و افتراق دانش آموزان نیست که باعث ایجاد شکاف طبقاتی در جامعه می شود بلکه برعکس این شکاف طبقاتی در جامعه است که یکی از دلایل مهم جداسازی دانش آموزان می شود.
جناب آقای پور سلیمان ،گر چه دو فرزندم دردبیرستان خاص(شاهد) تحصیل می کنند اما کاملا" با نظر حضرتعالی موافقم چرا که اعتقاد دارم فرزندان این مرز وبوم باید در شرایط یکسان در صورت امکان (از لحاظ امکانات آموزشی وپرورشی و...) تحصیل ورقابت نمایند،ایجاد مدارس خاص هم نوعی شکاف طبقاتی محسوس است.
درود
همیشه از نظرات کارشناسی و به روز شما بهره فراوانی می برم .
سخن معلم یک سایت کارشناسی و علمی است و حرف اول را در آموزش و پرورش و معلمان می زند .
موفق باشید .
جالبه که نویسنده این مقاله با تشکیل این مدارس خاص مخالفه اما چون یکی از این مدارس خاص توسط نجفی محبوب این نویسنده تشکیل شده عنوان میکنه مدارس نمونه مردمی تجربه موفقی بود
سیاست زدگی و تعصب در افکار این نویسنده موج میزنه و شک نکنید اگه مدارس تیزهواشان توسط نجفی و یا فانی تشکیل میشد و توسعه می یافت اکنون ایشان از این مدارس به عنوان تجربه موفق نام می برد
آقای جلیل
این که گفته می شود مدارس نمونه مردمی تجربه موفقی بودند سخن من نیست .
شما می توانید از مدیران سابق این مدارس ، معلمان و اولیاء دانش آموزان این موضوع را پرسش کنید .
ضمنا این مصوبه شورای عالی آموزش بود و نقاط قوت و ضعفی داشته است و می شد با تغییراتی در اساسنامه ، نظارت و کنترل بیشتر وضعیت آن مدارس را بهینه سازی کرد به جای آن که کل صورت مساله پاک شود .
بنده در این مقاله از محدود کردن مدارس خاص و جلوگیری از رشد سرطانی آن دفاع کرده ام نه این که بخواهم به یک باره صورت مساله پاک شود .
ما باید هر چیزی را همان گونه که هست ببینیم نه آن که آن گونه « باید » دیده شوند !
کمی عینک سیاسی کاری و کیش شخصیت را کنار بگذارید ، خواهید دید که مسائل خیلی هم سخت و وارونه نیستند !
پایدار باشید .
طفلک معلمانی که در مدارس عادی باید با همه جور دانش اموز سرو کار داشته باشند.
آقای پور سلیمان خواهش میکنم یک گزارش از وضع اسفبار این مدارس در منطقه خودتان تهیه کنید آنوقت رانتها ودزدیها وزیر پا گذاشتن اصول را به چشم خود میبینید