انتخاب رشته تحصیلی یکی از مهم ترین مسائل آموزشی هر کشور و در خور توجه ویژه نهاد آموزش و پرورش می باشد.
در کشورهای پیشرفته اهمیت بسیاری برای رشته علوم انسانی و تمام شاخه ها و زیر مجموعه های این رشته قائل هستند و معمولا بهترین و با استعداد ترین دانش آموزان و دانشجویان جذب رشته های علوم انسانی می شوند. در این کشورها، تحصیل در رشته های علوم انسانی؛ به ویژه جامعه شناسی، اقتصاد، فلسفه، روان شناسی و تاریخ خاص افراد بومی است و به ندرت دانشجویان خارجی در این رشته ها بورسیه می شوند. معمولا دانشجویان خارجی در رشته های علوم پایه پذیرفته می شوند.
نگاهی اجمالی به کتاب ها و مقاله هایی که در یک صد سال گذشته توسط دانشمندان اروپایی و آمریکایی در حوزه های مختلف جامعه شناسی، اقتصاد، فلسفه، روان شناسی ، تاریخ مدیریت آموزشی، برنامه ریزی درسی و.... به رشته تحریر درآمده و آشنایی با دیدگاه های نظری ارائه شده توسط فیسلسوفان، جامعه شناسان، روان شناسان واقتصادان ها و تاریخ دان ها و برنامه ریزان درسی کشورهای اروپایی و آمریکایی نشان می دهد، نهادهای آموزشی این کشورها با طراحی اهداف درسی سنجیده در حوزه علوم انسانی، در به ثمر رساندن نظریه پردازان بزرگ نقشی مهم ایفا کردند.
در ایران برخلاف کشورهای دیگر، به علوم انسانی که دغدغه انسان و زندگی در جامعه انسانی را دارد، بها داده نمی شود. نگرش حاکم بر نهادهای قانون گذار و اجرایی کشور ایران، در سی و پنج سال گذشته، توجه به علوم پایه و ریاضی و کم توجهی به حوزه های علوم انسانی بوده است. بر مبنای این نگرش حاکمیتی، نهادهای آموزشی کشور نیز رشته های علوم انسانی را مورد بی مهری قرار داده اند.
در نظر گرفتن معیار معدل و نمره در انتخاب رشته، و هدایت دانش آموزان ضعیف تر به رشته های علوم انسانی، هنر و .. و هدایت دانش آموزان برتر به رشته های ریاضی و تجربی، از جمله خطاهای بزرگ قانون گذاران آموزشی کشور است که نتیجه ای جز بی سامانی حوزه های اندیشه ورزی علوم انسانی نداشته است.
دانش آموزان برتری که برای تحصیل در رشته های تجربی و ریاضی هدایت تحصیلی می شوند همان نخبگانی هستند که در دانشگاه ها در علوم پایه تحصیل کرده و در نهایت با گرفتن بورسیه راهی خارج از کشور می شوند.
به طور متوسط ، افراد ضعیف تر جذب رشته های علوم انسانی شده و در دانشگاه، در رشته های مهم اقتصاد، جامعه شناسی، فلسفه، روان شناسی، تاریخ، برنامه ریزی درسی و.... تحصیل می کنند.
تاریخ به عنوان مادر همه رشته ها از اهمیت خاصی برخودار است. بسیاری از مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و.. ریشه تاریخی دارد و بدون اطلاع از این عقبه تاریخی یافتن راهکار برای مشکلات و مسائل مبتلا به کشورها ممکن نیست، در حالی که در دنیا فیلسوفان بزرگ در حوزه تاریخ قلم فرسایی کرده و درباب اهمیت این رشته به ارائه نظریه پرداخته اند، و درحالی که تعدادی از سیاستمداران برجسته روزنامه نگاران برجسته، اصحاب رسانه و تحلیل گران سیاسی و اجتماعی یا فارغ تحصیل رشته تاریخ هستند ویا یا بر تاریخ کشور خود و جهان اشراف کامل دارند، در ایران به این رشته کمترین بهایی داده نمی شود و به ندرت دانش آموزان برتر به رشته تاریخ جذب می شوند.
برای درک و فهم اقتصاد و ارائه راهبرهای اقتصادی جهت برون رفت از شرایط پیچیده اقتصادی ایران ومشکلات اقتصادی که گریبانگیر کشورمان هست، نیازمند اقتصادان های برجسته، خلاق و اندیشمند هستیم. اما تحصیل کرده های رشته اقتصاد که بر مبنای کمترین معدل ها پذیرفته شده اند، تا چه حد توان ارائه نظریه های اقتصادی دارند؟!
اهمیت بسیار فلسفه در دنیای غرب، موجب ظهور و رشد فلسفه های مدرنیسم، پست مدرنیسم، پسا پست مدرنیسم و .. شد، فلسفه هایی که با طرح شبهات اخلاقی بسیار دنیا را به تسخیر خود درآوردند، با وجود شرایط حاکم بر رشته انسانی در ایران، تاکنون چند فیلسوف نظریه پرداز تربیت شده اند؟! و چند فیلسوف ایرانی توانستند نظریه جدیدی ارائه کنند یا به پاسخگویی شبهات حاصله از اندیشه های پسا مدرنیسم و..... بپردازند؟!
به همین ترتیب در حوزه جامعه شناسی، چند جامعه شناس برجسته ایرانی توانسته اند دیدگاههای نظری در جهت حل مشکلات اجتماعی جامعه ایران ارائه دهند؟!
و در حوزه روانشناسی، چند روانشناس اندیشمند ایرانی، دیدگاه های جدید و سازنده ای در حوزه روان شناسی و روان درمانی ارائه کرده اند؟!
چند برنامه ریز درسی برجسته ایرانی در جهت حل مشکلات آموزشی ایران به ارائه دیدگاه و راهکار پرداخته اند؟!
با تمام آنچه تاکنون بر سر رشته های علوم انسانی آمده است، آیا از فارغ التحصیلان رشته های علوم انسانی کشور ایران انتظار نظریه پردازی و ارائه راهکارهای مفید برای حل معضلات اقتصادی، اجتماعی، فلسفی، روان شناسی ، برنامه ریزی درسی می توان داشت؟!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
پیشرفتهای بسیار در پزشکی هسته ای, سلولهای بنیادی, فیزیک, و...... حاصل تلاش دانشمندان برجسته این حوزه است.
مسئولانی که در ساختار مدیریتی کشور و به ویژه آموزش و پرورش هستند باید چاره ای بیندیشند.
البته پیش از همه نگرش حاکمیت باید نسبت به علوم انسانی تغییر کند,
ظاهرا تنها مسایل مهم از نظر حاکمیت بحث. نفت و انرژی هسته ای و ماهواره و امور نظامی است که پیشرفت در آنها از طریق توجه صرف به علوم. پایه و ریاضی امکان پذیر است!
علوم انسانی حوزه فراموش شده ای است.
علوم انساني به علت اينكه مي خواهند حقه باز تربيت كنند و سرمايه هاي انساني و طبيعي را از ملت هاي ديگر كه به راحتي بدون دقت نيروهاي خود را نمايان كرده و....