پیش ترها وقتی جوانی شکست عشقی می خورد یا در زندگی کم می آورد، تیغه ای بر می داشت و روی تنۀ درخت دلنوشته ای از خود حک می کرد. به طوری که وقتی گذارت به درخت های کنار خیابان ها و پارک ها می افتاد انواع یادگاری ها را می توانستی ببینی، راننده های برخی از سواری ها و کامیون ها نیز این احساسات خود را در شیشۀ پشتی یا گلگیر ماشین ها یشان می نویسند. اما دختران نوجوان ما جایی پیدا نمی کنند جز جسم و تن خود و هر احساس منفی که در گذر رنج ها برایشان به وجود می آید انگیزه ای می شود برای کشیدن خط روی بازوان و اندام هایشان، گاهی به این خط خطی کردن هم راضی نمی شوند و با سوزاندن محل خراشیدگی آرام می گیرند.
خون بازی و عوامل جامعه شناختی
جامعه ما در حال گذر است و ارزش های متعلق به نسل های مختلف در آن شکلی متفاوت یافته است. ارزش ها درونی ترین لایه های شخصیت انسان هستند و در سطوح بالایی آنها نگرش ها و رفتارها جای دارند و شناخت واقعیت های درونی هر فرد وابسته به شناخت ارزش ها و گرایش های ارزشی اوست. ارزش ها به عنوان شکل دهندۀ پیام های نظام رفتاری افراد دارای بیشترین تأثیر در کنش های آنها بوده و در بعد فردی و روانی مهمترین منبع برای جهت گیری درک و شناخت از خود می باشند. در بعد اجتماعی ارزشها مجموعه ای از عقاید و نگرش ها هستند که فرد در فرایند جامعه پذیری آنها را به دست می آورد و خود را با قواعد و هنجارهای اجتماعی هماهنگ می سازد. شکاف ارزشی بین نسلها زمانی اتفاق می افتد که انتقال فرهنگی با مشکل مواجه شود.
شکاف بین نسلی مسأله ای است که در کل جهان رخ می دهد ولی در جامعه ما که سرعت تغییرات اجتماعی بیشتر است، این پدیده نیز پر رنگتر است. والدین و فرزندان نوجوان آنها متعلق به دو نسل متفاوت اند و از درک دنیای همدیگر نیز غافل می باشند. این غفلت باعث می شود خانواده از نیازهای فرزند خود اطلاعی نداشته باشد. خانواده ها بیشتر نگران ظاهر و رفتارهای نوجوان خودشان هستند، بیشتر نگرانی آنها در مورد وضعیت تحصیلی و قبولی او در کنکور می باشد. نمی دانند که در درون فرزند نوجوانشان چه می گذرد، چه احساساتی را تجربه می نماید، نمی دانند که او میل به استقلال و هویت دارد و می خواهد فضای فکری خود بال و پر بزند. آنها تمام تلاش خود را به کار می گیرند که از وی یک کودک حرف گوش کن و متکی بسازند. فشارهای خانواده بر نوجوانان وقتی تشدید می یابد که متوجه می شوند شرایط اجتماعی دیگرگون شده و آسیب های اجتماعی گسترش یافته و فرزندشان هم در معرض خطر است.
زنگ های خطر وقتی برای خانواده ها به صدا در می آید و آموزه های صدا و سیما و کلاس های آموزش خانواده در مدارس با پیام های پی در پی خود لزوم مواظبت از نوجوانان را زمزمه می کنند، والدین نظارت های خود را افزایش می دهند و استرس دخترانشان را تشدید می نمایند. آنها گرایش به سبک تربیتی استبدادی پیدا می کنند، نوعی سبک تربیتی که در آن والدین تنها با توسل به تنبیه رفتارهایی که از نظر آنها مناسب نیست، سعی در مدیریت رفتار فرزندان خود دارند. نوجوان وامانده در امواج سهمگین این فشارها خودزنی را تنها ممر تخیلۀ فشارهای روانی خود می یابد و شروع به خط خطی کردن بازوهای خود می کند.بی گمان این خون هایی که از خراش های ایجاد شده تراوش می شود، جلوه ای از خشم سرکوب شده ای است که این گونه فریاد می زند.
بی گمان این خون هایی که از خراش های ایجاد شده تراوش می شود، جلوه ای از خشم سرکوب شده ای است که این گونه فریاد می زند میزان آزادی هایی که جامعه به پسران می دهد خیلی بیشتر از دختران است به طوری که اگر سری به مدارس دخترانه بزنید و از آنها بپرسید چند نفرتان از جنسیت خود راضی هستید قریب به اتفاق آنها نارضایتی خود را از جنسیت شان اعلام خواهند کرد. وقتی یک دختر به بلوغ می رسد آزادی هایش محدودتر هم می شود دیگر حق ندارد در کوچه بازی کند، باید مرتب مواظب وضع لباسش باشد، به ورزشگاه نرود، به موسیقی هم گوش نکند، او باید با صدای بلند نخندد و رفتارهای خود را مطابق انتظارات اجتماعی درآورد، این فرایند برایش فشارزا می باشد. وقتی هم مطابق خواسته های دیگران نه می خندد، نه بازی می کند و ... می گویند حتما افسرده شده است. او در تعارضی گرفتار است که برای حل آن چاره ای جز خط خطی کردن تن و بدن خود نمی یابد.
گاهی این رفتارها نوعی همسان سازی خود با گروه هایی است که نوجوانان در آنها عضویت دارند. نظریه ساترلند مبین یادگیری رفتارهای ناهنجار از طریق همنشینی با افرادی است که چنین رفتارهایی در بین آنها رواج دارد. نیاز به تعلق از نیازهای اساسی انسان هاست، همانندسازی با گروه به منظور پذیرفته شدن در آن، گرایشی است که در نوجوانی به اوج می رسد وقتی یکی از اعضای گروه تن خود را خراش می دهددیگر اعضا نیز در جهت همانندسازی با وی همان رفتار را انجام می دهند. در چنین مواقعی دختران با تأسی از یکدیگر اقدام به خون بازی می کنند. زیرا می خواهند نشان دهند که چقدر به آرمان های گروه پایبندند. پیش تر ها این نوع رفتارها مرسوم بود و آن را پیوند خونی می گفتند. یعنی چنین دوستانی با همدیگر با خونشان پیوند دوستی شان را امضا می کردند.
خون بازی و خودکشی
رفتار خون بازی بخشی از رفتارهای خودآسیب زنی غیر خودکشی گرایانه (Non Suicide Self injury) به حساب می آید. رفتارهای خون بازی رفتاری در جهت خود کشی نیست، فریاد برای کمک خواهی هم نیست بلکه جزء اختلالات اضطرابی است و مانند اجبارها تلاشی در جهت کاهش اضطراب است. این افراد از مهارت های لازم جهت برخورد با فشارها و هیجان ها وتنظیم شناختی هیجان برخوردار نیستند و به گاه اضطراب یا سیگار می کشند، یا پرخاش می کنند، یا به خوردن رو می آورند و یا به استمنا و گاهی نیز با اشیاء تیز روی پوست خود خط می اندازند. آنها از اعتماد به نفس و عزت نفس پایینی برخوردارند و با این اعمال می خواهند به دیگران نشان دهند که تا چه اندازه شجاع هستند و قدرت دارند و تا چه حدی می توانند دردها را تحمل کنند ، آنها فکر می کنند آسیب پذیر نیستند و قهرمانند، این عملشان هم سندی بر قهرمانی آنهاست.
خون بازی و نطریه شناختی- اجتماعی
نظریه یادگیری شناختی- اجتماعی نیز تبیین کنندۀ بخشی از رفتارهای خود آسیب زنی است. بندورا معتقد است هر رفتاری از طریق مشاهده قابل میزان آزادی هایی که جامعه به پسران می دهد خیلی بیشتر از دختران است به طوری که اگر سری به مدارس دخترانه بزنید و از آنها بپرسید چند نفرتان از جنسیت خود راضی هستید قریب به اتفاق آنها نارضایتی خود را از جنسیت شان اعلام خواهند کردیادگیری است ، تسری رفتارهای نادرست از یک فرد به فرد دیگر از طریق یادگیری مشاهده ای در دورۀ نوجوانی سرعت بیشتری می گیرد. انتشار تصاویر خون بازی از طریق شبکه های مجازی نیز باعث شیوع بیشتر این نوع رفتارها می شود ، برخی از رفتارها در دورۀ نوجوانی یک خرده فرهنگ محسوب می شود با ویژگی های خاص که یکی از این ویژگی ها رفتارهای خود آسیب زنی می باشد. حتی از دیدگاه رفتاری نیز می توان گفت اثرات تسکین دهندۀ هون بازی نوعی تقویت کننده است.
پژوهش ها نشان داده دخترانی که در نوجوانی اقدام به خود زنی می کنند در کودکی مادرانی سرد و طرد کننده داشته اند، آنها تجارب ذهنی از خلاء عاطفی و عدم ارتباط با موضوع عشق خود یعنی مادرشان دارند. آنها در کودکی توسط مادر خود طرد شده اند و آغوش ایمنی بخش او را کمتر حس کرده اند و این تجربه فشار زیادی را به آنها وارد نموده است و هر آن در پی آغوشی ایمنی بخش می گردند. در نوجوانی به دامن دوستان خود پناه می برند، دوستان چه همجنس یا غیر همجنس نیز گاه آنها را از خود طرد می کنند این طرد شدن ها که گاه همراه با سوء استفاده های جنسی است تجارب گذشتۀ آنها را در ذهنشان تداعی می کند و فشارهای روانی مضاعفی را دوباره بر آنها تحمیل می کند. آنچه از کودکی به یاددارند فقر اقتصادی خانواده، اختلافات شدید بین والدین، اعتیاد والدین ، طلاق و ...است. حتی برخی از آنها در کودکی توسط اطرافیان و گاه محارم خود مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند. این سوء استفاده باعث شده که آنها بدن خود را علت سوء استفاده از خود بدانند و نسبت به آن دید منفی پیدا کنند و حال با خراشیدن و سوزاندن آن از بدن خود انتقام می گیرند. حتی دیده می شود که رفتار خون بازی در دخترانی که ظاهر زیبایی دارند بیشتر است و آنها زیبایی خود را علت مورد سوء استفاده قرار گرفتن می دانند.
خون بازی و نظریۀ روان تحلیل گری
از دیدگاه روان تحلیل گری این رفتار نوعی واکنش به خواسته های نهاد است، نهاد در نظریۀ فروید بخشی از شخصیت است که در پی لذت جویی است. وقتی خواسته های نهاد به او فشار می آورند و فرامن که همان پدر و مادر و عوامل اجتماعی می باشد مانع بروز آنها می شود، فرد دچار اضطراب می گردد و آنگاه قسمت من شخصیت که نقشی عقلایی دارد متوسل به مکانیزم های دفاعی می گردد تا اضطراب را کاهش دهد و رفتار خود زنی نیز به نوعی مکانیزم دفاعی در برابر اضطراب است. بیشتر دخترانی که اقدام به خون بازی می کنند اظهار می نمایند که وقتی پوست بدنم را خراش می دهم، آرام می گیرم. از لحاظ زیست شناختی نیز نشان داده شده با اقدام به خود زنی مغز برخی از انتقال دهنده های عصبی ضددرد و شادی آور نظیر اندروفین و سروتونین را ترشح می کند که بسان مواد مخدرتسکین دهنده هستند. این رفتار به مدیریت هیجانهای آنها کمک می کند و ذهن آنها را از فشارهای اجتماعی منحرف می نماید. این عمل یک راهبرد هیجان مدارمنفی برای مقابله با افکار و احساسات دردناک است.
ارتباط خون بازی با طب سوزنی
طب سوزنی وارد کردن سوزن های بسیار نازک در نقاط خاصی از بدن است منشأ آن کشور چین می باشد و قدمتش به هزاران سال می رسد. طبق نظریۀ سنتی چینی طب سوزنی روشی است که توسط آن جریان انرژی یا نیروی زندگی در بدن به توازن می رسد. پزشکان غربی معتقدند که تحریکات بخش هایی از بدن توسط طب سوزنی باعث افزایش مسکن های طبیعی بدن و بهتر شدن جریان خون می شود. طب سوزنی دارای مزایای درمانی نظیر تسکین درد می باشد. سازمان بهداشت جهانی (WHO) طب سوزنی را به عنوان بی عارضه ترین راه درمان برای بیماری ها اعلام کرد که طب کلاسیک با تمام پیشرفت های فعلی خود در درمان آنها عاجز مانده است. طب سوزنی رشته های عصبی را در عضله ها فعال می کند و این اثر از سه مرکز مغز میانی، هیپوفیز و هیپوتالاموس را به ایجاد بی دردی فعال می کند. طب سوزنی علاوه بر درمان دردهای جسمی در درمان افسردگی، اضطراب، بی خوابی، وسواس فکری و سایر بیماری های روانی اثر دارد. البته ارتباط بین خون بازی دختران و اثرات مشابه آ« در طب سوزنی نیاز به تحقیق دارد ولی خطرات این رفتار از صدمه زدن به بدن تا ابتلا به هپاتیت و ایدز و ... بیشتر از منافع آن می باشد.
خون بازی و اختلالات روانی
خود آسیب زنی با مشکلاتی نظیر، اختلالات رشدی، اختلالات خوردن و شخصیت مرزی ارتباط دارد. افراد دچاراختلال شخصیت مرزی افرادی هستند که همچون سکه دو رو دارند یک روی شان بسیار جذاب، دوست داشتنی و دل ربا است و روی دیگرشان، عصبی خشن و پرخاشگر. آنها مانند جوجه تیغی گاهی بعضی از دختران در زندگی هدف و معنای خود را از دست داده اند و به پوچی رسیده اند، آنها حتی اقدام به خودکشی نیز می کنند. زیرا هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نمی گیردمی مانند وقتی طرد می شوند بی قراری و بی تابی نشان می دهند و وقتی به آنها نزدیک می شوی با تیغ های خود شما را می آزارند. در این افراد خراشیدن بدن، بریدن، تتوهای پرخطر، شکستگی و جراحات زیاد دیده می شود.همچنین اختلالاتی ، نظیر افسردگی، استرس پس از سانحه، اضطراب فراگیر در این افراد شایع است. در پسران بیشتر اختلالات برون سازی شده نظیر اختلال سلوک، اختلال لجبازی و بی اعتنایی مقابله ای و اختلال مصرف مواد مشاهده می گردد. این گونه افراد از ناگویی خلقی رنج می برند. یعنی توانایی بازگویی احساسات و عواطف درونی خود را ندارند و با توسل به خود آسیب زنی سعی در بیان احساسات خود دارند این نوع رفتار آنها را از درد و رنج می رهاند. آنها استرس و برانگیختگی فیزیولوژیک بیشری نسبت به افراد عادی دارند. سطح کورتیزول خون آنها به هنگام استرس از افرادی که به خود آسیب نمی زنند بیشتر است. همچنین میزان ضربان قلب آنها نسبت به افرادی که به خود آسیب نمی رسانند بیشتر است. استرس هایی نظیر تعارض در انتخاب رشتۀ تحصیلی و لزوم تحصیل در رشته ای خاص نیز با انتظارات بالای خانواده و حجم بیشتر تکالیف مدرسه همراه می شود. گاهی بعضی از دختران در زندگی هدف و معنای خود را از دست داده اند و به پوچی رسیده اند، آنها حتی اقدام به خودکشی نیز می کنند. زیرا هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نمی گیرد.
دو نوع آسیب زنی در بین دختران مشهود است در نوع نخست آن آسیب سطحی است و افراد از نشان دادن آن به دیگران ابایی ندارند در مواردی که دوستان غیر همجنس دختران، آنها را رها می کنند و یا با دختری دیگر دوست می شوند گاه چنین رفتارهایی جهت تهدید دوست غیر همجنس شان برای باز گرداندن وی به رابطه انجام می گیرد.
آنها عکس دست های تیغ خورده شان را در اینستاگرام قرار می دهند تا به عشق شان بفهمانند که چقدر بی وفایی شان باعث آزردگی آنها شده است. این دختران از ترک شدن توسط دوست پسرشان عصبانی می شوند ولی نمی توانند عصبانیت شان را بر سر فردی که آنها را ترک کرده فریاد بکشند و خشمشان را بروز دهند و می خواهند با آسیب زدن به خود از خودشان انتقام بگیرند و به این طریق بگویند که لعنت به من که دل به چه آدم ناجوانمردی بستم و با خراشیدن پوست خود آرامشی دوباره می یابند و اضطرابشان را کاهش می دهند.
به طور فیزیولوژیک میزان اکسی توسین و وازوپرسین که هورمون های وفاداری هستند در زنان بیشتر از مردان است و دختران وفاداری بیشتری نسبت به پسران دارند.به طوریکه فروغ فرخ زاد گفته:
ای زن که دلی پر از صفا داری از مرد وفا مجو مجو هرگز
او معنی عشق را نمی داند راز دل خود به او نگو هرگز
در نوع دوم آن که زخم ها بسیار عمیق هستند و معمولاً دختران آنها را از دید اطرافیان پنهان می کنند مشکلات عمیق روانی و شخصیتی وجود دارد که نیازمند به مشاوره و درمان است.
خود زنی می تواند کارکردی بین فردی نیز پیدا کند، جلب توجه دیگران به ویژه در افرادی که شخصیت نمایشی دارند شایع است. اما خیلی از کسانی که اقدام به خود زنی می کنند علائم آن را از دیگران پنهان می کنند. کارکرد بین فردی می تواند امکان درمان را کاهش دهد. خود آسیب زنی بدون قصد خودکشی همچنین می تواند نشانی از مازوخیسم باشد که البته گاه به منظور آزار دیگران مانند خانواده و افراد مهم دیگر در می آید و شکل سادیسم به خود می گیرد.
درمان رفتارهای خود آسیب زنی بدون قصد خودکشی
رفتار خود آسیب زنی یک شیوۀ مقابلۀ هیجان مدارمنفی می باشد که می توان آنها را با آموزش مهارت های زندگی به مقابله های هیجان مدار مثبت و یا مقابله های مسأله مدار آشنا کرد تا بتوانند برای مشکلات خود راه حلی بیابند.
روش درمان رفتاری- دیالکتیکی (DBI) ترکیبی از درمان های فردی و گروهی است. رفتار درمانی دیالکتیکی نوعی درمان شناختی- رفتاری است که الگوهای فکری منفی را شناسایی کرده و آنها را به الگوهای فکری مثبت تبدیل می کند. آموزش خودگویی مثبت، خودکارآمدی و مهارت های اجتماعی، تاب آوری و خود تنظیمی برای درمان این افراد مناسب است. درمان اختلالات روانی نظیر استرس حاد، تأمین نیازهای روانی نوجوانان، آموزش مهارت های ذهن آگاهی، تمرین تنفس عمیق، قرار دادن یخ بر روی مچ خود به منظور انحراف حواس، تشویق به بیان احساسات خود با دوستان می تواند به کاهش رفتارهای خود آسیب رسان کمک کند.
داروی خاصی برای درمان خود آسیب زنی وجود ندارد ولی اگر افسردگی و اضطراب با رفتار خود آسیب زنی همراه باشد نیاز به درمان وجود دارد. دریافت حمایت های اجتماعی از جانب خانواده و مدرسه می واند میزان خود آسیب زنی را کاهش دهد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
راستی ...
دختران از موقع بلوغ جسمی و جنسی با معضلاتی روبرو می شوند و برخی گریزان از ...
#
خون بازی در یکی از مدارس دخترانه / نظارت معلمان و مدیران کجا رفته است؟! خون بازی در یکی از مدارس دخترانه / نظارت معلمان و مدیران کجا رفته است؟!
، سلمان زند؛ این ففط یک خبر نیست، یک معضل عجیب است. روزگاری خط خطی کردن میز و نیمکت ها خود آسیب و معضلی در مدارس محسوب می شد.
خودزنی .خون بازی هم خودم هم دوستام آرامش میگیریم
تورو بخدا قسمتون میدم ب مادر ها بگید .بفهمونید. دخترا
نیاز ب کمی آزادی. راحتی دارن .منم دوست دارم زندگی کنم
حتما باید خودکشی کنیم تا قدر ما رو بدونند؟
آروم میکنه از فشارخون وفقط یک جا درد را میکشد نه همجا