مقدمه :
دیر زمانی است که موضوعی آشنا ذهنم را به خود مشغول کرده است؛ مرزبندی بین "تعلیم" و "تربیت" و اینکه خیلی ها این دو واژه را بیانگر دو مقولهٔ متفاوت و مجزا از هم می پندارند و اصرار می ورزند که فرزند آدمی را قبل از هر تعلیمی ابتدا باید تربیت کرد. به زعم این دسته از عزیزان، ابتدا باید آدمیزاد را آسمانی اش کرد و بعد از آن، حق آموزش و یادگیری و عرض اندام در امور زمینی را به او داد!
اینکه چطور و از کدام روزنه، این باور در مخیله ما جا گرفته که تعلیم و تربیت دو مقولهٔ جدا از هم اند و نسبت به هم مقدّم و مؤخّر اند، جای سؤال است و نیاز به بحث جداگانه ای دارد.
اما کار آموزش و پرورش زمانی به سامان می شود که بپذیریم که "تعلیم" و "تربیت" هر دو به یک چیز دلالت دارند لیکن تربیت، سطح عملیاتی و کاربردی تعلیم است که در نتیجهٔ تعامل و تکرار و تمرین و ممارست و مشاهده و آزمایش و خطا و تجربه حاصل می گردد و اگر در امر آموزش، فرصت تعامل و تکرار و تمرین و ممارست و مشاهده و آزمایش و خطا و تجربه فراهم نباشد، کار تعلیم و تربیت در همان سطح آغازین باقی خواهد ماند و با وجود فراهم بودن خوراک آموزشی، "تربیت" ، اتفاق نخواهد افتاد.
آنچه در حوزهٔ تربیت برای ما اتفاق افتاده، شبیه این است که در یک روز خوب بهاری فرزندان مان را به دامن طبیعت برده و آنها را در مقابل خود نشانده و برایشان موعظه کرده باشیم و از زیبایی های اطراف مان تعریف ها کرده و از ویژگیهای آن گفته باشیم ولی فرصت و اجازه قدم زدن در طبیعت و مشاهده و لمس زیبایی های آن را به آنها نداده و بی هیچ مشاهده و تجربه ای به خانه برگردانده باشیم. متأسفانه در آموزش و پرورش ما چنین اتفاق نامبارکی افتاده است!
ما به جای قدم زدن با فرزندان مان در کوچه باغ تربیت و همگام و همکار و همنفس شدن با آنان، آنها را مقابل خود می نشانیم و برایشان موعظه می کنیم و مقولهٔ "تربیت" را در وعظ و اندرز خلاصه و فراگیران را از کار خود خسته و دلزده می کنیم.
این یادداشت سعی بر این دارد که همبستگی و یگانگی "تعلیم" و "تربیت" را یادآوری و این دو را متفقاً به عرصهٔ عمل بکشاند .
۱. مغفول ماندن "رویکرد کارگشای تربیت" در انتظام ایدئولوژیک:
وقتی صحبت از تربیت می شود، معمولاً معنا و مفهوم عامیانه و سنتی آن در کنارِ آرمانهای انتزاعی و آسمانی اش به ذهن متبادر می شود و توجه همگان به رویکرد سنتی و عُرفی و اعتقادی آن، معطوف می گردد. بر این اساس، همهٔ ما افرادِ سر به زیر و تابع و نرم خو وکم گو و حرف شنو و ساکت و پای بند به آداب و رسوم و تسلیم در برابر کبائر قوم و شعائر مذهبی را "باتربیت" می نامیم و "بی تربیتی" را در بدپوشی و چموشی و درشت گویی و تندخویی و بد دهنی و زُمختی و بی ادبی و عصیانگری و ... خلاصه می کنیم.
حتّی نهادهای متولّی تربیت نیز غالباً "مأموریت تربیت" را تا حد تبلور نازلترین سطح شخصیتی - که همانا "دختر خوب - پسر خوب بودن" است - تقلیل می دهند.
وانگهی از دستگاه تعلیم و تربیت، انسان آسمانیِ فارغ از تعلقاتِ زمینی می خواهند. حتی تخصصی ترین بنگاه های تربیتی هم از بُخل و حسد و دروغ و کینه و غیبت و غرور و گناه و بزهکاری و طمع ورزی و کم فروشی و کاهلی و سستی عقیده و ضعفِ ایمان و ... به عنوان نمونه های حادّ بیتربیتی نام میبرند و ریشهٔ چنین معضلاتی را در ضعف معارف دینی و نصایح کلامی می دانند غافل از اینکه نطفهٔ همین نمونه های حادّ بیتربیتی عمدتاً در خلأ "معارفِ مهارت محور" بسته میشود و در فقدان اخلاقِ کاری، در نبودِ تبحّر و تخصص، در فقدان مهارت فنی، در خلأ خلّاقیّت، در فقدان روحیۀ مشارکت و همکاری گروهی، در فقدان مهارت تعامل و تحمل پذیری، در نبودِ گفت و گو، در فقدان مهارت کارآفرینی، در بیکاری، در بی هنری، در انفعال و ... رشد و بسط پیدا می کند و در نهان مردم و جان جامعه نهادینه می شود.
در واقع آنچه که در وسعت بیکرانهٔ آن برداشت سنتی و سطحیِ عوامانه و این غورِ تخصصیِ عوام فریبانه مغفول می ماند، "رویکرد کارگشای تربیت" که همانا تعریف وظایفِ منجر به پرورش خلاقیّت برای دست اندرکاران تعلیم و تربیت و ارائهٔ "معارفِ مهارت محور" و تدارک "بسته های معرفتی - مهارتیِ مورد نیاز زندگی" و آموزش "اخلاق کاری" به فراگیران است.
همان وظایفی که منجر به اشتغال و کارآفرینی و پرورش "شهروندِان مترقّیِ زمینی متعهد و متخصصِ قادر به خدمتِ عارف به اخلاق کاری با منش های متعادل اخلاقی" خواهد شد و دیگر زمانی برای بُخل ورزیدن و حسد ورزیدن و دروغ گفتن و کینه ورزی و غیبت کردن و فخر فروشی و ارتکاب گناه و بزهکاری و طمع ورزی و کم فروشی و کاهلی و سستی و کاستی و ... باقی نخواهد گذاشت. آن وقت است که آموزه های مان هم در عرصهٔ رفتار شغلی و حوزهٔ مهارتی و هم تعاملات اجتماعی و حوزهٔ معرفتی تبلور عینی و عملی پیدا خواهد کرد.
باید توجه داشت که حتی تربیت انسان آسمانی - الهی نیز بنا به آموزه های مکاتب انسان ساز آسمانی، اساساً از رهگذر خدمت به بشریت، به حقیقت می پیوندد. این است که گفته می شود؛ "راه خدا از میان خلق می گذرد." و تردیدی نیست که خدمت راستین، بدون دانش و تخصص توأم با تعهد و مهارتِ راستین تقریباً محال است.
با این حال، متأسفانه غالب آسیب شناسی های تربیتی در کشور، ریشهٔ مشکلات متعدد جامعه را در فقدان نظم ایدئولوژیک و ضعف تربیت دینی و کمبود آموزه های آسمانی می بینند و به طور پیوسته برنامه های مکمّل ایدئولوژیکی را به اشکال مختلف در برنامهٔ درسی می گنجانند و در همین راستا نیز دوز وعظ و نصیحت و نقالی و اندرز را در قالب برنامه های درسی یا با برگزاری مراسمات و مناسبت ها در محیط های آموزشی روز به روز بالا می برند که این امر خواه ناخواه از زمان اختصاص یافته به علوم کاربردی می کاهد و فرصت تلفیق دانش و تجربه و موقعیت تبدیل علوم انسانی به تجارب انسانی و امکان ورود به حوزهٔ فن و هنر و مهارت را از بین می برد و به این ترتیب "رویکرد کارگشای تربیت" به حاشیه رانده شده و در میان نظم سنگین ایدئولوژیک رنگ می بازد.
۲. بن بست های تربیتی در قید و بند تعاریف تشریفاتیِ واژهٔ "تربیت":
در تمامی تعاریفی که از تربیت ارائه شده، کلیدواژه ها و عباراتی به چشم می خورد که کاملاً آرمانی و کلی و کلیشه ای و تقلیدی و تشریفاتی اند. آنچه در همهٔ این تعاریف به چشم می خورد، عمدتاً کلی گویی و آرمان پردازی و حاکی از واقعیت گریزی است.
قبل از مرور تعاریف مستعمل از واژهٔ "تربیت" که در متون مختلف به فراوانی به چشم می خورد، تعریف "تعلیم و تربیت" از زبان چند شخصیت مشهور مشخصاً ذکر می گردد؛
افلاطون می گويد: تعليم و تربيت عبارت است از كشف استعدادهاي طبيعى و شكوفا ساختن آنها ( فلسفه تعليم و تربيت، ۱۳۷۲، جلد۱، ص ۱۶۷ ـ ۱۷۲).
ارسطو: تعليم و تربيت مجموعه اى از اعمال است كه به وسيله خانواده يا دولت برای ايجاد فضايل اخلاقى و مدنى در افراد صورت مى گيرد (همان، ص ۱۷۳ ـ ۱۷۸).
فارابى: تعليم و تربيت عبارت است از هدايت فرد به وسيلهٔ فيلسوف و حكيم برای عضويت در مدينهٔ فاضله به منظور دستيابى به سعادت و كمال اول در اين دنيا و كمال نهايى در آخرت (همان، ص ۲۶۱ ـ ۲۷۲).
بوعلى سينا: تعليم و تربيت عبارت است از برنامه ريزى و فعاليت محاسبه شده در جهت رشد كودک، سلامت خانواده و تدبير شؤون اجتماعى، براى وصول انسان به كمال دنيوی و سعادت جاويدان الهى (همان، ص ۲۸۴).
غزالى: تعليم و تربيت عبارت است از نوعى تدبير نفس و باطن از طريق اعتدال بخشى تدريجى به قوا و تمايلات به وسيلهٔ معرفت، رياضت و استمرار، براى نيل به انس و قرب الهى (همان، ص ۳۰۵).
مصطفی دلشاد تهرانی: تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای آن که استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود. (دلشاد تهرانی، مصطفی، ۱۳۷۷، ص ۲۴).
به غیر از این موارد، به تعاریف مستعمل و مرسومی از "تربیت" در متون مختلف امروزی برخورد می کنیم که اکثراً طوری بیان شده اند که بیش از آنکه معرّف مأموریت و وظیفه و مفهوم کاربردی و محدودهٔ عمل آن باشند، شبیه تقدیس و تمجید واژهٔ "تربیت" اند!
برای نمونه چند مورد از این تعاریف را از نظر می گذرانیم؛
✔️ "تربیت به معنای پروردن است و با ایجاد دگرگونی به منظور دستیابی به کیفیت مطلوب، حاصل می شود و با عینیت بخشیدن به کمالات بالقوه به طور تدریجی به دست می آید."
✔️ "تربیت عبارت است از ایجاد تغییرات مطلوب در انسان. ایجاد تحولات ثمر بخش در محیط زندگی انسان به منظور ساختن و شكوفایی استعدادهای آدمی. پروردن قوای جسمی و روحی انسان برای وصول به كمال مطلوب و انتقال طرز تفكر و احساس و عمل یك جامعه به آیندگان."
✔️ "تربیت به معنی پرورش دادن و پرورش یافتن است به شرطی كه براساس روش علمی انجام گیرد و فردی را به نقطه ای دلخواه برساند."
✔️ "تربیت دانشی است جدید كه مبتنی بر فلسفه، روان شناسی، اقتصاد و زیست شناسی است." !!
✔️ "تربیت شامل ایجاد یا فعلیت بخشیدن هر نوع کمالی در انسان می شود که مطلوبیت و ارزش داشته باشد."
با اندکی تأمل در تعاریف فوق درمی یابیم که؛
_ کلی گویی و ابهام و خیال پروری در اغلب آنها موج می زند و هیچ یک از این تعریف ها، کاربردی نبوده و چارچوب فعالیت معلوم و معین و محدودهٔ عملیاتی مشخصی را برای مربی و متربی تعیین نمی کند.
_ انگار "مقولهٔ تربیت" بازار نوپایی است که کاسبان آن می کوشند با مرزبندی میان آن و از "مقولهٔ آموزش"، کارکردی متفاوت و مجزا از "آموزش" برای "تربیت" تعریف کنند و به مردم و مسؤولین چنین القاء نمایند که اگر خواسته های شان از طریق "آموزش" برآورد نشده، از رهگذر "پرورش (تربیت)" قابل تحصیل است و چارهٔ کار نیز نزد آنان است.
_ کارآموزان این کاسبی نوپا، به تقلید از پیشگامان آن همواره به تکرار یک سری کلیدواژه های بسته بندی شدهٔ ویترینی پرداخته و گاهی هم برای جلب مشتری بیشتر، به عرضهٔ همان واژه های ویترینی با رنگ و لعابی متفاوت و چیدمانی برانگیزاننده مبادرت ورزیده اند و در این میان، کمتر کسی به ماهیّت تربیت آنطور که در عمل به کار آید، توجه نموده است!
_ علاوه بر این نگاه کاسبکارانه به امر تربیت، شاهد اظهار نظرهای غیرعالمانه نیز در خصوص تربیت هستیم؛ اینکه گفته می شود "تربیت دانشی است جدید که ..." حرف چندان عالمانه ای نیست. صاحب این سخن به این واقعیت توجه ندارد که از زمانی که انسان گام در قلمرو زندگی اجتماعی نهاده، به اقتضای جغرافیای زندگی و نیاز روز، به پرورش قوای خویش و تربیت فرزندان و همنوعان خود نیز پرداخته است.
_ اما این تعاریف را از یک زاویهٔ دیگر نیز می توان نگریست که در این صورت نتیجهٔ متفاوتی هم گرفته میشود و آن اینکه؛ واژهٔ "تربیت" و مأموریت آن بصورت جامع و کامل تعریف و تبیین شده اما در مقام عمل گامی فراتر از حیطهٔ واژه ها برداشته نشده است و مثل این است که واژه های زیبا و آسمانی را تذهیب کرده و قاب کنیم و بر روی دیوار بیاویزیم و محل کار و زندگی را با آنها مزیّن سازیم! اما آیا صرفاً با قاب کردن واژه ها و نصب آنها بر در و دیوار، می توان به کارکردشان امیدوار بود؟
سخن آخر اینکه؛
ما امروزه نیازمند باز تعریف واژهٔ تربیت و درک درست مفهوم آن و تبیین واقع بینانهٔ مأموریت آن و باز آفرینی نقش آن در دستگاه تعلیم و تربیت هستیم.
وقت آن است که با ایجاد پیوند واقعی میان "تعلیم" و "تربیت"، و تلفیق و ادغام آن دو در میدان عمل، فعالیتهای تربیتی را از بند و بست تعاریف تشریفاتیِ واژهٔ "تربیت" رها کنیم و بپذیریم که تربیت همان پیوند آموزش با تجربه و تربیت یافتگی حاصل تکرار و تمرین و ممارست است.
http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=1229
دو ماهنامه چشم انداز ايران شماره 104، تير و مرداد 1396
نظرات بینندگان
آقای روحانی تجدید نظر.
تربیت، « علم » نیست!
تربیت، « اجتماعی کردن » نیست!
تربیت، « بار آوردن » نیست!
تربیت، « تغییر دادن » نیست!
تربیت، « عادت دادن » نیست!
تربیت، « سرعت بخشیدن به مراحل رشد » نیست!
تربیت، « آموزش دادن » نیست!
تربیت، « شکل دادن » نیست!
تربیت، « دخالت کردن » نیست!
تربیت، « شکوفا کردن استعدادها » نیست!
تربیت، « اُلگو دادن » نیست!
تربیت، « برخوردار ساختن » نیست!
تربیت، « نصیحت کردن » نیست!
تربیت، « پاسخ به نیاز » نیست!
تربیت، « نقش بازی کردن » نیست!
تربیت، « افزودن » نیست!
تربیت، « کسب کردن » نیست!
تربیت، « رام کردن » نیست!
تربیت، « سازگار کردن » نیست!
تربیت، « ارائه کردن » نیست!
اقتباس از کتاب تربیت، چه چیز نیست؟ نوشته ی دکتر عبدالعظیم کریمی
« تربیت »، فراهم آوردن شرایط و امکانات لازم برای « رشد یافتن » و « شکوفا شدن » استعدادهای همه جانبه ی آدمی است.
پایدار باشید.