جا دارد در آستانه انتخاب وزراء برای دولت دوازدهم، نگاهی به دغدغه ها و خواسته های پرتکرار معلمان و مسائل اساسی مغفول ماندهٔ آموزش و پرورش داشته باشیم.
بررسی دغدغه ها و اعتراضات معلمان از گذشته های دور تاکنون نشان می دهد که هستهٔ اصلی تمام نارضایتی های منجر به حرکتهای اعتراضی این قشر سرنوشت ساز، مسئلهٔ "معیشت" بوده است. البته سخن از "شأن و منزلت" نیز جزو پرتکرارترین سخنان معلمان در گله گذاری های دیرینهٔ شان میباشد.
اما واقعیت این است که اغلب معلمان بر این باورند که شأن و منزلت شان هم متأثر از وضع مادی و اقتصادی شان است و چنین میپندارند که تأمین مالی و بهبود وضع معیشتی، به ارتقاء سطح منزلت نیز می انجامد.
البته این تصور هم وجود دارد که عدم توجه به وضعیت معیشتی معلمان ناشی از نادیده گرفته شدن جایگاه و شأن و منزلت آنان و نوعی بی احترامی به شغل آنان و دست کم گرفته شدن نقش سرنوشت ساز آنان است.
چنین پنداشته می شود که وضع مالی بهتر، جایگاهِ برتر می آورد و به عبارتی، اگر دولت و حاکمیت به هر قشر و گروهی ارزش بیشتر و جایگاه بهتری قائل باشد، به فکر بهبود معیشت شان نیز می افتد. لذا با تکیه بر همین تصورات و تئوری های ذهنی - که منطبق بر واقعیات عینی هم هستند - محور اصلی تمام اعتراضات و خواسته های معلمان در دورهٔ پنجاه سالهٔ اخیر غالباً مسئلهٔ "معیشت" بوده و متأسفانه این رویکرد در طی این نیم قرن، تقریباً هیچ تغییری نکرده است.
جنس شعارها، محتوای پلاکاردها، متن بنرنوشته ها، محتوای دل نوشته ها و یادداشت ها، متن بیانیه ها و اخبار مرتبط با اعتراضات معلمان، جانمایهٔ تشکیل کمپین ها در شبکه های اجتماعی، حتی لابیگری های تشکّلها برای انتخاب وزیر در دولت های مختلف و ... از سال ۱۳۴۲ - که با ماجرای جان باختن مرحوم خانعلی در خاطره ها ثبت شده است - تا به امروز، مؤید همین واقعیت است.
البته در دو - سه سال اخیر شاهد طرح مطالباتی فرامعیشتی از قبیل؛ آزادی فعالین صنفی زندانی، لغو احكام محكومیت های قضایی و احكام مربوط به هیأت تخلفات اداری فعالین صنفی، بهبود کیفیت آموزشی، ایمنی فضاهای آموزشی، توجه به مدارس فرسوده، کاهش تراکم کلاسی دانش آموز و ... بوده ایم لیکن گفتمان غالب بین معلمان و مباحثه غالب میان نمایندگان آنان با مسئولان، همواره، حول محور معیشت و فقر و فرق بوده است و یا لااقل می توان گفت که همهٔ گفتمان ها و حرکت های اعتراضی با چاشنی معیشت شکل گرفته و می گیرند در حالی که هم مشکل معیشت و مهم مخدوش شدن شأن و منزلت - هر دو - معلولِ کم توجهی به کلیّت امر تعلیم و تربیت و مغفول ماندن "مسائل کلان آموزش و پرورش" است.
ناشی از این است که ملّی بودن مسئله آموزش وپرورش از یادها رفته و این نهادِ مهم و گسترده از مِهر ملوکانه حاکمیت محروم گشته است! ناشی از این است که مأموریت حیاتی دستگاه تعلیم و تربیت از دید دولت و ملت پنهان مانده و نسبت به توانمند سازی آن اهتمام نشده است.
شکی در این نیست که برای بهبود همه جانبهٔ اوضاع در حوزه آموزش و پرورش - از کیفیت آموزش و تربیت گرفته تا وضع معیشت و منزلت نیروهای خدوم و زحمتکش آن - کافیست به همین یک مسئله (کلیّت آموزش و پرورش) اندیشیده شود و خود "تعلیم و تربیت" به معنایی واقعی - و نه آرمانی - در کانون توجهات قرار گیرد. اما متأسفانه چنین نبوده و نیست و مسئلهٔ معیشت و منزلت همیشه و همه جا پررنگ تر بوده و اصل مسئله، تحت الشعاع همین موضوعِِ کفْ هرمی - که در عین حال بسیار مهم و حیاتی هم هست - قرار گرفته است!
این است که می بینیم به عنوان مثال؛
* کسی تاکنون نسبت به کاهش ساعات تدریس هیچ درس مهمی معترض نشده است.
* کسی نسبت به حذف مسئولین کارگاه ها و آزمایشگاه ها و کتابخانه ها و معاونت ها از مدارس حساس نشده و به آن اعتراض نکرده است!
* هیچ آموزگاری با برای اصلاح و بهبود کتب درسی بی کیفیت و کم مایه دست به اعتراض نزده است.
* هیچ کمپینی با محوریت بهبود محتوای آموزشی و اصلاح الگوهای تعلیم و تربیت و بهسازی وضعیت آموزشی شکل نگرفته است.
* هیچ موضع گری معقول و مستدلی نه تنها از سوی قاطبه معلمان بلکه از سوی نخبگان کشور نیز در مورد سطح نازل محتوای آموزشی و غیرکاربردی بودن مواد درسی صورت نگرفته است.
* هیچ کمپینی با موضوع کاهش تراکم بالای دانش آموز در کلاسهای درسی تشکیل نشده است.
* نسبت به افت شدید کیفیت آموزشی و سقوط آزاد سطح سواد دانش آموزان و دانش آموختگان دانشگاه ها اعتراض نشده است.
* نسبت به جای خالی آموزش مهارت های زندگی در مدارس، کسی حساس نشده و اعتراض نکرده است.
* کسی نسبت به قطع بودجه آموزشی مدارس معترض نبوده و کمپینی تشکیل نداده است.
* نادیده گرفته شدن استانداردهای حرفه ای در جذب آموزگاران و به کارگیری نیروهای دوره ندیده حساسیت کسی را برنینگیخته است.
* واگذاری اداره مدارس به افراد سوداگر و سپردن کلاسهای درسی به افراد غیر معلّم و ناآشنا با حرفه آموزگاری مورد اعتراض قرار نگرفته است.
*تبدیل وضعیت شغلی نیروهای خدماتی و دفتری به آموزگاری بدون برگزاری دوره های آموزشی لازم حساسیتی در کسی ایجاد نکرده است.
صدور مجوزهای تأسیس مدرسه در ساختمان های غیر استاندارد موجب نگرانی و اعتراض نشده است.
* تهی شدن مدارس از امکانات و سایل آموزشی و کهنگی و فرسودگی حداقل های آنها، حساسیت و اعتراض کسی را برنینگیخته است.
* درگیری کودکان و نوجوانان از دوره طفولیت تا عنفوان جوانی با مواد درسی متعدد به درد نخور، هیچ پدر و مادر و آموزگاری را وادار به اعتراض نکرده است.
خلاصه اینکه در میان خواسته های متعددی که به شیوههای مختلف و در زمان زمامداری دولتهای مختلف مطرح گردیده و میگردد، حرف از اصلاحات آموزشی و بهبود محتوای کتب درسی و تعدیل مواد آموزشی و جایگزین کردن مواد درسی غیرمفید با دروس مهارتی و کاربردی و آموزش رایگان و فقر زدایی از آموزش وپرورش و فراهم کردن فضاهای آموزشی جذاب و جوّ آموزشی دلچسب و مهارت آموز و... خیلی کم به چشم میخورد و رویکرد اصلی تمام گفته ها، نوشته ها، میزگردها، چانه زنی ها و تجمعات اعتراضی، بهبود معیشت و منزلت بوده است.
با این اوصاف، از هیچ معلمی، گله ای نیست و نباید باشد ؛ چرا که از سفرههای خالی، انتظار پرواز متعالی نتوان داشت!
خاستگاهِ خواستههای نازل کفْ هرمی، سفرههای خالیست!
تردیدی وجود ندارد که اهداف متعالی آموزش و تربیت زمانی از طریق نیروهای خط مقدم آن (معلمان) به درستی دنبال میگردد که مسایل معیشتی آنان حل شود. در این صورت می توان امیدوار بود که سطح مطالبات معلمان از کف هرم نیازهای طبیعی به سطوح بالاتر آن ارتقاء یابد.
لذا انتظار از دولت دوازدهم این است که همزمان با اهتمام جدی به غنای محتوای آموزشی و احیای جایگاه مدارس و اعتلای جایگاه تعلیم و تربیت، نسبت به ترمیم نظام مند حقوق و مزایای معلمان اقدام نماید تا مسائل کلان و ملی آموزش و پرورش به موضوعات خُرد و حاشیه ای صنفی تقلیل نیابد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بزگوار منزلت چند رکن دارد که یکی از ارکان مهم آن معیشت است بارها قبل خود من و بسیاری از همکاران منزلت خود را در چند دسته تشریح کرده اند که
خیلی مطالب را شامل شده حتی قبل از انتشار مطلب شما مطلبی ب صدای معلم فرستادم که بزودی منتشر می شود و شاخص های بی منزلتی معلمان را گفته ام
معلمی ک تمام ذهنش درگیر معیشته جایی برای فکر کردن به مسایل آموزش نداره
وقتی خسته از سرکلاس مجبوره بره مسافر کشی چون کل حقوقش 1200 !
شما واقعیت رو نمیبیتی...
شما احتمالا فرصت نکردید همه یادداشت رو مطالعه بفرمایید.
منظور نگارنده همینه؛ اگر مسئله معیشت حل شود، خواسته ها فراتر می رود.
لطفا نخوانده قضاوت نکنید.