چرا کنکور؟
وقتی به کتاب ها و نرم افزارهای کنکوری نگاه می کنیم می بینیم سوالات کنکوری به شکلی طراحی می شود که با مطالب کتاب درسی حل نمی شوند!
آری !
با مطالب کتاب درسی یک تست کنکور را نمی توان در یک دقیقه حل کرد ؛ چرا تست ها چنین طراحی می شوند؟
اگر دانش آموزان ما ( جز عده معدودی که واقعا نبوغ دارند و گیرایی بالایی دارند) برای کنکور از قبل تست و آزمون تستی کار نکنند، هرگز نمی توانند در یک دقیقه به هر تست پاسخ گویند! این عجیب نیست؟ این عدالت آموزشی است؟ این دانش آموز هیچ گاه رتبه بالایی در کنکور نخواهد آورد! پس ماجرا چیست؟ و من چگونه باید فکر کنم؟
من این طور فکر می کنم:
مسئولان آموزش و پرورش با موسسات کنکور - بارها حتا در روزنامه ها و از قول نمایندگان مجلس شنیده ایم که هزاران میلیارد تومان گردش مالی این موسسات است - چه خوب! پس همه کنار سفره ای نشسته اند و نوش جان می کنند!
شاید بگویند نه این گونه نیست! و ما تکذیب می کنیم و .... آنگاه باید گفت این عذر بدتر از گناه است!
چرا پس از چند دهه برگزاری کنکور هنوز راهکار مناسب تری انتخاب نشده است؟ پس شما نتوانسته اید مهم ترین مشکل آموزش و پرورش را حل کنید! البته این حاصل قانون بقای مدیران آموزش و پرورش است که مدیران هیچ گاه از بین نمی روند بلکه از اتاقی به اتاق دیگر و از میزی به میز دیگر منتقل می شوند!
البته مشکلات بزرگ تر از این حرف هاست!
یکی اینکه چرا آزمون های مدارس استاندارد و یکپارچه و منظم و جدی برگزار نمی شوند تا مبنای کار قرار بگیرند؟ و این خود بر می گردد به ناتوانی مدیران در برقراری آموزش و پرورش استاندارد و با کیفیت یکسان!
در سراسر کشور، امروز یکی از آموزشگاه های آموزش زبان انگلیسی، در سراسر کشور شعبه هایی دارد کاملا استاندارد! یعنی شما وقتی در یکی از شعبات آن در تهران آموزش می بینید، اگر مثلا برای مسافرت به شهر دیگری بروید، همان جلسه و همان درس در آن شهر نیز در حال برگزاری است و می توانید همانند شهر خودتان آن را پیگیری کرده و آموزش ببینید!!
چگونه است که آموزش و پرورش با این همه بودجه و این همه پرسنل و این همه مدیران متفکر و نابغه و صلاحیت دار و مدیر مادرزاد نتوانسته اند در حد یک آموزشگاه خصوصی زبان خارجه عمل کند؟
ای کاش رئیس جمهور محترم و کابینه محترم دولت همین سوال را از همه مدیران و وزیران آموزش و پرورش می پرسیدند! چه می شود؟ ما را چه می شود؟ چه چشم اندازی فرا روی ماست؟ ما که چیز مثبتی نمی بینیم! اگر شما می بینید به ما نشان دهید! با کلمات واضح و مشخص و بدون کلی گویی و مبهم گویی!! که روش آموزش و پرورشیان است!!
اگر ما سالی 5 درصد در راه رسیدن به یک برنامه آموزشی خوب پیشرفت می کردیم الآن وضعیت ما خیلی بهتر بود!
آیا برنامه مشخص و مدونی برای رسیدن به هدف مطلوب داریم! اگر می گویید طرح تحول بنیادین! از معلمان بپرسید، این طرح چیست؟ و چه اهدافی دارد؟ ببینید چه می شنوید.
من شخصا هیچ امیدی به آموزش و پرورش ندارم و فقط منتظر بازنشسته شدن هستم و تقریبا از هر اتفاق مهم و مفیدی در آموزش و پرورش کاملا ناامید هستم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان