بیش از سه دهه از پیروزی شکوهمندانه ی انقلاب اسلامی می گذرد و اندکی بعد از آن به منظور رفع بیسوادی و از بین رفتن این پدیده ی شوم و نامبارک نهضت سواد آموزی شکل گرفته و ایجاد گردید و انتظار می رفت به گونه ای انقلابی و جهشی به مقوله و موضوع بی سوادی پرداخته شود و با راهکارها و سازوکارهای انقلابی از میان جامعه رخت بربندد و در حد نرم و معیارهای بین المللی قرارگرفته و موفقیت چشم گیری در میان جوامع جهانی نصیب مردم کشورمان و حامعه ی انقلابی مان شده باشد و به آن افتخار نموده و ببالیم اما متاسفانه باید به این نکته ی تلخ و واقعی اذعان نمود که چنین موفقیت و دستاوردی شکل تحقق به خود نگرفت و تاکنون نیز به وجود نیامده است ؛ چرا؟
به واقع بعد از گذشت بیش از سه دهه چرا در مقوله و موضوع سواد آموزی به موفقیت های لازم دست نیافته ایم و همچنان نهضت در این زمینه وجود دارد . در پرداختن به سواد آموزی در حد و اندازه یک حرکت منطبق بر نهضت و نهضت گونه که با شور و شوق همگانی و مردمی توام بوده و استوار گردیده باشد عمل و کنش مناسبی صورت نگرفته است و به جای حرکت و کنشی به معنی حقیقی و واقعی انقلابی به منظور کاستن چشم گیر از تعداد بی سوادان کشور و نیل به معیارها و نرم بین المللی جنبه ی قهقرایی به خود گرفته و به اهداف خود دست پیدا نکرده است ؛ چرا این گونه شده است ؟
در حالی که در دنیای امروز به جوامعی برخورد می کنیم که در زمینه و عرصه ی سواد آموزی بسیار شایسته و انقلابی و پر شور و مردمی عمل نموده و توانسته اند حدود و ثغور معیارهای جهانی و نرم بین الملل را در زمینه ی سواد آموزی در کشور خود شکسته و از آن با قدرت مثال زدنی عبور نمایند که از جمله می توان به دو کشور کوبا و نیکاراگوئه در امریکای لاتین اشاره نمود که علاوه بر موضوع و بحث مسکن و سلامت در امر سواد آموزی نیز بسیار موفقیت و دستاوردهای عظیم و مثال زدنی به دست آورده و برای جامعه ی خود و جامعه ی جهانی به ارمغان آورده اند .
کشور نیکارگوئه در سال 1979 شاهد انقلابی مردمی و اجتماعی بود . انقلاب این کشور همزاد با انقلاب در کشورمان می باشد . مردم در کشور نیکاراگوئه توانستند در بازه ای تقریبا سه ساله دستاوردهای بسیار قابل ذکر و چشم گیری را در پرداختن و حل معضل سواد آموزی در کشور خود به دست آورند و مرز معیار و نرم جهانی را در این زمینه شکسته و از آن فاتحانه عبور نمایند .
متاسفانه در کشور ما در این زمینه علی رغم توانمندی ها و استعدادهای بالقوه و بالفعل متعدد دستاوردها ی شایسته به دست نیامده است که باید علت و علل غایی و اساسی آن را در نوع نگرش و برنامه ریزی در این خصوص در برنامه ریزی و کنشگری دست اندرکاران و تصمیم سازان در این زمینه جست و جو نمود .
متاسفانه باید به این حقیقت تلخ اذعان نمود که بر حرکت و جریان سواد آموزی در کشورمان حالت و بختکی بوروکراتیک و اداری و فرسایشی سایه انداخته و حاکم گردیده است .
امر سواد آموزی در بن بست سیستمی دیوانسالارانه گرفتار آمده است که هرگونه کنش و عمل انقلابی را در این زمینه و عرصه محدود و مانع گردیده است . بی تردید آنچه که می تواند به سیطره ی اداری صرف در این مقوله پایان داده و حرکت در این بعد را فعال و از ایستایی کنونی رها و خارج نماید همانا خروج از حالت فعلی است . باید امر و عمل سوادآموزی به معنی واقعی به نهضت تبدیل گردد و از جنبه و بعد دولتی و اداری خارج شده و دگردیسی ماهوی و اساسی در ساختار آن بروز و ظهور نماید و شدن نو و جدیدی را هم در نگرش و هم در عمل و کارکرد تصمیم سازان به منصه ی ظهور درآورد.
باید سواد آموزی را امر و ماموریتی کاملا مردمی معرفی نمود و با فرهنگ سازی و تبدیل سوادآموزی به یک مطالبه ی عمومی و گفتمان سازی در این راستا برای آن چاره جویی و چاره اندیشی نمود. باید کاملا مقوله ی سواد آموزی از حیطه ی دولتی خارج شده و به گروه های داوطلب و مردمی واگذارگردیده و سپرده شود .
امروز مسئولیت و وظیفه ی سواد آموزی به عهده ی وزارت آموزش و پرورش است در حالی که ماموریت ها ی متعدد و عدیده ای بر دوش آموزش و پرورش است . باید آموزش وپرورش را از بار سنگین سواد آموزی رهانید و از آنجایی که امر و مطالبه ای ملی و عمومی می باشد باید سایر سازمان ها ؛ ارگان ها و ادارات وظیفه و نقش جدی خود را در این زمینه تعریف و به عهده بگیرند و مسئولانه به عرصه آمده و این بار سنگین و پر هزینه را از دوش نحیف آموزش و پرورش بردارند .
بیش از چهل و پنج میلیارد تومان بودجه ، صدها نیروی انسانی ،ساختمان ها و.... همه ی اینها می توانند آزاد شده و در اختیار آموزش و پرورش و دانش آموزان کشور قرار گرفته و در مدارس در امر تعلیم و تربیت ایفای نقش نمایند .
باید آموزش و پرورش از سواد آموزی بی سوادان که در سنین لازم التعلیم نمی باشند و جزء وظایف و ماموریت های ذاتی آن نمی باشد رهایی یافته تا با انرژی بیشتری به آموزش و پرورش و تعلیم وتربیت کودکان و نوجوانان و جوانان مبادرت ورزیده و اقدام نماید.
صدا وسیما ، وزارتخانه ها و شهرداری ها باید موظف و جایگزین آموزش و پرورش در عرصه ی سوادآموزی بزرگسالان بی سواد گردند . باید طی سازو کاری منطقی و علمی از توان سربازان که جوانانی شایسته ؛ کارآمد و توانمند هستند استفاده نمود و ظرفیت های آنان را در سواد آموزی بزرگسلان به فعالیت درآورد.
شهرداری ها با استفاده از فرهنگ سراها و سرای محله قادر خواهند بود با جدیت بی سوادان را در محله ها شناسایی نموده و به باسواد نمودن آنها اقدام نمایند .
چنانچه امر سواد آموزی به مطالبه ای ملی و عمومی بدل گردد و به صورتی انقلابی به آن نگریسته و پرداخته شود و ارگان ها و وزارتخانه ها و سازمان ها مسئولیت خود را دراین زمینه به عهده گرفته و فرافکنی ننمایند موضوع سواد آموزی در بازه زمانی اندک حل شده و در نرم و استاندارد جهانی در جامعه ی ما خودنمایی خواهد نمود.
نظرات بینندگان
جانا سخن از زبان ما می گویی