خیلی ها در گذشته، به روش های مختلف در شبکه های اجتماعی از حقوق های نجومی برخی از مدیران انتقاد کردند. حال که مسأله کمی از تب و تاب افتاده است بیایید از زاویه ای دیگر به موضوع نگاه کنیم. منظورم آن است که به جای مدیران که بی تردید محصول همین جامعه اند درباره خودمان حرف بزنیم.
واقعیت آن است که اگر یک جامعه شناس (فرض کنید ایرانی هم نباشد) فقط تعداد مطالب موجود در تلگرام در نقد فیش های حقوقی را ببیند با خود خواهد گفت "آفرین" به جامعه ایرانی که این قدر نسبت به سوء استفاده از بیت المال و منابع عمومی جامعه حسّاس است و قطعا با وجود چنین حسّاسیت و ظرفیتی؛ اگر پس از این کسی مدیر شود به احتمال بسیار از بیت المال سوء استفاده نخواهد کرد. ولی آیا واقعا شما هم مانند این جامعه شناس تا به این اندازه خوش بین هستید؟
بیایید کمی درباره خودمان بیشتر حرف بزنیم. وقتی یکی از اقوام و خویشان مان به یک پست مهم دولتی دست یافته است، به راستی چند درصد از ما از او هیچ انتظاری نداشته ایم؟ انتظاری که برآوردن آن نیازمند دور زدن قانون یا اقدام خارج از نوبت بوده است.
آیا در بین اقوام مان کسی هست که مدیر یا حتی کارمند سادۀ یک بانک باشد و ما از او خواسته باشیم که برایمان وامی جور کند. او هم قسم خورده است که نمی تواند و بعد ما هر جا نشسته ایم نگفته ایم که " فلانی آدم نیست"، "یارب مباد که گدا معتبر شود"، " فلانی دوست و فامیل سرش نمی شود".
آیا در بین اقوام مان کسی بوده که در فلان اداره؛ مدیریتی کوچک داشته است و ما از او خواسته ایم که دست یکی از اعضای خانواده مان را در آن اداره بند کند و او از ما عذرخواهی کرده است و بعد ما هر جا نشسته ایم از آدم نبودن او گفته ایم! بیایید خودمان کلاه مان را قاضی کنیم. خود ما تاکنون چند بار برای امور کوچک و بزرگ مان "برای دور زدن قوانین" و "رفتار خارج از قاعده با ما" به فلانی و فلانی که کاری از دستش برمی آمد رو انداخته ایم؟ بگذارید صریح تر بگویم. آیا انتقادهایمان به حقوق های نجومی مدیران بیشتر از این بابت است که چرا این آقایان برای بیت المال ارزش قائل نیستند یا از این بابت است که چرا آنها می خورند و ما نمی توانیم بخوریم؟ به راستی کدامیک؟ آیا جملۀ " فلانی آب ندارد شنا کند وگرنه ..." درباره ما صدق نمی کند؟....
درباره فیش های حقوقی نگرانی دیگری هم وجود دارد.
معمولا پرسش جوامعی که در آنها نابرابری وجود دارد آن است که چرا فرصت های مشروع (مثل شغل) در بین مردم به شکل عادلانه ای توزیع نمی شود؟ نگرانی آن است که با افزایش و گسترش اختلاس، سرقت منابع عمومی، ویژه خواری و غیره، این پرسش به امکان دسترسی عموم مردم به فرصت های نامشروع تغییر یابد. یعنی اینکه چرا همه نباید به ابزارها و فرصت هایی نظیر اختلاس، رشوه، تعدد مشاغل، ویژه خواری و غیره دسترسی داشته باشند. اینکه چرا باید فقط عده ای خاص به فرصت های نامشروع دسترسی داشته باشند و من نداشته باشم؟ اینکه دسترسی به فرصت های نامشروع چرا عادلانه توزیع نمی شود؟
به نظر می رسد که اخبار این روزهای جامعه ما، به تدریج برخی را از پرسش اول به سوی پرسش دوم سوق می دهد و این جای نگرانی دارد.
حساسیت نسبت به مسائل اجتماعی بسیار قابل ستایش است. ولی احساس می کنم آن حساسیتی که ما نسبت به مسائل داریم با حساسیتی که در کشورهای توسعه یافته دیده می شود کمی تفاوت دارد.
ما ایرانیان پیچیده ایم. لایه های تودرتو داریم. ما ظاهر و باطن متفاوتی داریم. برای کشف زوایای روانی و رفتاری ما ایرانیان باید عمری وقت گذاشت! متأسفانه در شبکه های اجتماعی عمدتا آن ظاهر یا همان ژست های اخلاقی مان به نمایش گذاشته می شود اما رفتار واقعی ما به گونه دیگری است.
* توضیحی درباره تیتر این مطلب:
روزنامه نیویورکر در 5 جولای 1997 کارتونی(ضمیمۀ همین مطلب) از کارتونیست امریکائی، پیتر اشتاینر منتشر کرد که که در زمان خودش توجهی به آن نشد. بعدها و با افزایش کاربران اینترنت، سوژه این کارتون و خود اشتاینر به شهرت قابل توجهی رسیدند. این کارتون" در اینترنت کسی نمی داند تو سگ هستی" نام داشت و علت توجه به آن، هویت ناشناس ، ناشناخته و پنهان کاربران اینترنت بود. لازم به توضیح است که سگ در این اثر نه یک صفت؛ بلکه صرفا یک نام است.
نظرات بینندگان
کجاست تدبیر مدیر سایت برای بررسی مطالب مفید جهت انتشار در سایت !!!!
این بدبینی و عدم اعتماد به نفس و زودرنجی دلیل دیگه ای داره و اون ظلمی است که سالیان ساله به ما وارد میشه اما به اشتباه این خشمو حواله هم می کنیم