درحالی که در کشور ما در پایه ابتدایی برای آموزش کودکان از معلمان زن استفاده میشود باید گفت این فقط ویژه کشور ما نیست. در اکثر کشورها در این پایه زنان به مردان ترجیح داده میشوند. این امر به دو دلیل اتفاق میافتد: اولین دلیل این است که افراد در این سنین برای اولین باراز خانواده خود دور میشوند وچون افراد در این سنین بیشتر با مادر خود ارتباط دارند با این اقدام سعی میشود کودک به بهانه حضور در مدرسه و یادگیری علم دچار افت عاطفی نشود. وجود معلم زن چه برای دختران و چه پسران در مدارس تاحدودی میتواند خلا مادر را جبران کند و باعث ایجاد علاقه و انگیزه در افراد برای حضور در مدرسه و دوری از خانواده شود. از طرف دیگر کار کردن در مدارس ابتدایی فشارهای زیادی دارد. سروکار داشتن با کودکانی که هریک به نوعی شیطنت و مشکلات خاص خودشان را دارند به درجهای از صبر و خویشتنداری نیازمند است که تحقیقات روان شناسی نشان میدهد زنان در مقایسه با مردان به میزان بیشتری این صبر و تحمل را در برخورد با کودکان دارند. مجموعه این مسائل باعث شد که نه فقط در اینجا بلکه در همهجای دنیا بر اساس یک تجربه و پژوهش علمی این انتخاب صورت پذیرد.
در آموزش و پرورش کشور تا به حال مسالهای درباره این معلمان یا مشکلاتی که ایجاد شده است وجود نداشته و هیچکس تا بهحال سعی نکرده است این روند را تغییر دهد. اما معاون پژوهشی این وزارتخانه با طرح مساله لزوم تغییر معلمان زن به مرد در مدارس پسرانه مقطع ابتدایی اظهاراتی را عنوان کردند. البته ایشان هم تا سالهای اول ابتدایی حضور معلمان زن را تایید کردند اما برای سالهای بعد و تا مقطع پنجم وششم لزوم این جابه جایی را مطرح کردند. ایشان درمورد دلیل این اقدام ضرورت آشنایی پسران با خلقیات مردانه را در این سنین مطرح کردند اما، باید از ایشان پرسید منظور از خلقیات مردانه در مدارس چیست؟
به هر حال بهدرستی مشخص نیست که مردان در تدریس خود چه خلقیاتی دارند که زنان فاقد آن هستند. البته اگر منظور الگوپذیری مردانه در فضایی که اکثر افراد آن مرد هستند هم مورد توجه باشد این نمیتواند مورد تائید باشد. هیچ یافته علمی و هیچ تحقیقات روان شناسی تاکنون ثابت نکرده است حضور کودکان در محیط آموزشی زنانه و یا مردانه باعث تسلط خلق و خوی این جنس در شخصیت و آینده فرد میشود. اختلال هویت جنسی یک بیماری است که هیچ ارتباطی به این قضیه ندارد. در پیدایش این بیماری شاید شرایط خانوادگی و اجتماعی تا حدودی تاثیر داشته باشند اما مدارس هیچ نقشی در این زمینه ندارند و هیچ تحقیق علمی در دنیا این مساله را حتی مطرح نکرده است که حضور معلمان مرد برای آموزش پسران یا زن برای آموزش دختران میتواند سبب اختلال هویت جنسی در آنها شود.
هویت صورتی که معاون وزیر به آن اشاره کرده است مربوط به سن بلوغ است و در دوران ابتدایی هنوز هویتی شکل نگرفته است که فرد بخواهد درگیر زنانه و یا مردانه شدن آن باشد. هویت از سنین نوجوانی به بعد و بعد 14 سالگی شکل میگیرد و در این سنین کودک فقط به آموزش و مراقبت و توجه نیاز دارد. هر فردی هم بهخوبی این واقعیت را میپذیرد که اکثر زنان در مقایسه با مردان از حمایت گری عاطفی بالاتر و مهربانی و خلق و خوی آرام تری برخوردارند و دلیل اینکه در مشاغلی مانند پرستاری و یا همین شغل معلمی از زنان بیشتر از مردان استفاده میشود نیز همین مساله است. در سنین بالاتر با توجه به اینکه فرد وارد پروسه بلوغ میشود ونیازهای جدید و هویت در او شکل میگیرد لازم است این تفکیکها صورت پذیرد اما، در سنین کم این نوع تفکیک جنسیتی نهتنها مناسب نیست بلکه باعث خشکی و سردشدن فضای آموزشی و ایجاد دل زدگی در افراد میشود.
نیازهای انسانها در مراحل مختلف از رشد آنها متفاوت است و باید بر اساس این نیازها درمورد آنها برنامهریزی کرد تا مشکلات شخصیتی و روانی ناشی از رشد و تربیت را به حداقل برسانیم.
* مشاور خانواده و مدرس دانشگاه
نظرات بینندگان