« سند تحول بنیادین آموزش و پرورش » دارای برخی از واژه هایی همچون خلیفه الله- انسان کامل - حیات طیبه و ... است که این واژه ها نیاز به تبیین دارد . با توجه به اینکه این سند خود مبتنی بر اسناد بالا دستی است و نتیجتا می بایست به عمل و تعین در حوزه آموزش و پرورش درآید ،پس به تبع هدف خویش نیز، باید کلی گویی ها و کلمات دارای بار مفهومی وسیع ،به جزئی مبدل گردد و اهداف جزئی و عملیاتی را بتوان در فرآیند مستمر تعلیم و تربیت برای رسیدن به اهداف کلی مستفاد و به کار برد.
برای پرورش انسانی که قرار است خلیفه الله باشد یا آن که خلیفه الله است ،بدواً نیاز است که چنین انسانی را بر مفهوم این واژه ،آگاهی داد تا دچار خلل از حیث معرفت شناختی نشود .
در این مبحث به تفسیر و تبیین و تشریح مفهوم خلیفه الله پرداخته می شود و ان شاءالله در مباحث آتی واژه های کلی سند تحول بنیادین بررسی خواهد شد.
مفهوم خلیفه الله
در آیه 29 سوره بقره آمده است (...و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه...).
خلیفه به معنی "جانشین "است ولی منظور اینکه چه کسی جانشین است ؟مفسران احتمالات گوناگونی داده اند .گفته های برخی از آنان را فهرست وار بیان می داریم
1- بعضی گفته اند : منظور از جانشین فرشتگانی اند که قبلاً در زمین می زیسته اند.
2- بعضی گفته اند منظور از خلیفه انسانها و یا موجودات دیگری اند که قبلا در زمین ساکن بوده اند.
3- بعضی آن را اشاره به جانشین بودن نسل های انسان از یکدیگر دانسته اند.
4- بسیاری از محققان پذیرفته اند که منظور ،خلافت الهی و نمایندگی خدا ،در زمین است و حدیثی از امام صادق(ع) در تفسیر این آیه و آیات بعد آمده که اشاره شده است فرشتگان بعد از آگاهی از مقام آدم دانستند که او و فرزندانش سزاوار ترند که خلفای الهی در زمین و حجت های او بر خلق بوده باشند(تفسیر نمونه ،ج1: 173)
سجدهء ملائکه بر آدم (ع)
بلا شک ، سجده معنایی جز پرستش ذات یکتا ندارد و معنای توحید در عبادت همین است که غیر خدا را پرستش نکنیم.جای تردیدی نیست که فرشتگان برای آدم سجدهء پرستش نکردند بلکه سجده بر خدا نمودند ، اما به خاطر چنین موجود شگرفی ،سجده به خضوع برای اجرای فرمان الهی نمودند نه پرستش آدم.
در عیون اخبارالرضا آمده است:"کان سجودهم لله تعالی عبودیه،و لآدم اکراما و طاعه،لکوننا فی صلبه"سجدهء فرشتگان پرستش خدا بود از یک سو، و اکرام و احترام آدم از سوی دیگر بود ،چرا که ما در صلب آدم بودیم.(همان ،ص184 )
محی الدین بن عربی (ره) در تفسیر خود می گوید:"خلیفه نائب حق برای خلق به شمار می رود .چنین کسی از آفریدگار بهره مند می شود .از این سخن تعجب نکنید .از کسی تعجب کنید که چنین چیزی را ادراک نمی کند .کسی که این حقیقت را نتواند درک کند باید او هم تعجب کند که چرا خلیفهء حق نشده است[زیرا ]صفت خلافت صفت انسان کامل است".
تبیین و تشریح
1- در اینکه انسان خلیفه خداست شکی نیست اما این سخن و معنی که در تفاسیر هم بیان شده ،گونهء سخن می باید مصداقی از اومانیسم نباشد .معنای خلافت عبارت است از نائب حق بودن بر خلق ، چرا که نائب ،حجت خداوند است به جهت کمال و حجت الله و انسان کامل دو صفت است از برای مرسلین و امامان (ع).
2- سجدهء فرشتگان بر آدم ،طبق فرمایش امام علی بن موسی الرضا علیه آلاف تحیه والثناء به جهت آن بوده است که حجج الهی یا مرسلین و امامان کرام در صلب آدم بوده اند و به عبارتی نائبان حق (همان معنای به ظاهر خلافت الهی است) ،انسان کامل یا همان پیامبران و ائمه طاهرین و حضرت بقیه الله الظاهره و حجه الله ،الحجه بن الحسن العسکری (ع) می باشند.
3- خلیفه اشاره به مقام مرسلین و مقام ولایت ائمه طاهرین اثنی عشر(علیهم صلوات الله) دارد،نه هر موجودی از نوع انسان.
4- اینکه هر انسانی می تواند با اخذ شرائط و مراتب ایمان و تقوی از نوع انسان به مقام ولایت عام برسد و زمین هم که از ولایت خاصه (حضرت بقیه الله) خالی نیست ،مسیر کمال را برای نوع بشر باز گذاشته است و باب نیابت حق و نایب حق شدن بسته نمی شود واین امر برای انسان ها امید توام با آرامش را به ارمغان می آورد.
5-با این وجود لفظ خلیفه الله به معنای جانشین خدا گرفته نمی شود چراکه لفظ جانشین خود در مقام تحلیل این معنا را دارد که خدای نامتناهی ،لامکان و لازمان و بلاتصور ،دارای جا و مکان بوده و با آفرینش انسان این جا و مکان را به وی داده است و خودش نامرئی شده و از دسترس خارج ؛ پس اگر معنای نائب حق بر خلق و حجت الله بودن را برای آن بپذیریم ،دچار هیچ گونه شرکی نشده ایم.
اومانیسم و در راس آن جناب آگوست کنت که خویش بنیانگذار آن است به جانشینی انسان به جای خدا اذعان کرده و بر همین اساس انسان را قابل پرستش دانسته است که این عقیده از مصادیق شرک بارز است .چنین تفکراتی در اسلام و حتی تصور چنین امری غلط و عقیده ای باطل و مردود است.
6- خلیفه را به معنای جانشین گرفتن برای نوع بشر، انسان را به سمت سلطه جویی و خود برتر بینی سوق خواهد داد و این ادعا را پدید خواهد آورد که هر انسان که دارای قدرت و ثروت باشد خلیفه است و یا اینکه جوامع صنعتی به جهت آن که از علم و تکنولوژی برخوردارند و تداوم بقائشان تضمین شده است ،پس آنها خلیفه خدا بر عالمیانند و حکم شان بر همگان واجب است اما این گونه نیست چرا که نائب خدا بر خلق باید دارای صفات مقام اولی یا همان مقام مرسلین و امامان باشد و از دنباله آیه که فرشتگان می گویند:ممکن است نسل آدم مبدا فساد و خونریزی شود مستفاد می شود که نائب باید در زمین اهل فساد و تباهی و خونریزی نباشد.
7- برای خلیفه شدن و به تعبیر بنده برای نائب، از طرف خداوند ( برای این نیابت ) مجوز صادر می شود و با این مجوز او حجت بر تمام خلق می گردد و دیگر این که در این آیه خلیفه مراد یک نفر است نه چند نفر یا یک جامعه یا کل نوع انسان.
ومن الله التوفیق.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اقای شیبانی از نوشته ی زیبا ورسا شما متشکریم
سلامت و موفق باشید
برادر بزرگوار اقای ساعتلو ،تربیت شهروند خوب و انسان خوب و به تبع ان جامعه ای خوب یک ارزش غربی نیست بلکه اساس خوب بودن امری فطری انسانی است و اصولا یکی از کارهای اساسی و بنیادین ادیان ،مقولهء کنترل اجتماعی از طریق نهادینه کردن همین ارزشهاست .با احترام