سریال « هشت و نیم دقیقه » به کارگردانی شهرام شاه حسینی که اوایل آبان ماه از شبکه دو پخش می شد ، در 4 آذر ماه به پایان رسید . موضوع اصلی سریال ، پیگیری برای روشن شدن تاریخ یک گواهی فوت و اختلافات خانوادگی در مدیریت یک کارخانه و اجرای نقشه برای کنارگذاشتن یکی از وارثان بود . در این سریال ، گواهی فوت دو نفر که با اختلاف هشت و نیم دقیقه ، فوت کرده اند ، سرنوشت یک خانواده را دگرگون می کند . در کنار حادثه اصلی ، حوادثی جانبی نیز شکل می گیرد ، هر چند تنوع حوادث در داستان گاه بیننده را گیج می کند اما در مجموع تمام حوادث داستان به گونه ای برش هایی از واقعیت های جامعه ماست .حضور زنانی توانمند و کوشا در این سریال ، نکته ای قابل توجه است .
یکتا زنی است که پس از فوت همسر در مدیریت زندگی ، تربیت فرزند و دفاع از حقوق خانواده ، آگاهانه و منطقی تصمیم می گیرد. او در خلال داستان با مشکلات زیادی روبه رو می شود اگر چه بروز این همه مشکل در مدتی کوتاه تا حدودی اغراق آمیز به نظر می آید اما هر چه هست در برخورد با آنها توانمندی و شهامت این زن به تصویر کشیده شده است .
نسرین ، وکیلی است که برای دفاع از موکل خود – که او هم یک زن است – با احساس مسئولیتی قابل تحسین ، تلاش می کند . نه ترس از تهدیدها و نه داشتن فرزندی معلول ، او را در انجام وظیفه سست نمی کنند . او از یک طرف سرگرم جمع آوری شواهد و اسنادی برای گرفتن حق موکل خود می باشد ، از طرف دیگر بر سر نگهداری فرزند معلولش با همسر خود اختلافاتی دارد و در نهایت برخورد او با این موضوع به گونه ای است که دریچه ای از مهربانی در زندگی می گشاید و همسر را در پذیرش فرزند متقاعد می کند .
بهار زنی است که از یک بیماری رنج برد و زمانی که متوجه می شود همسرش برای تامین هزینه معالجه او ، تخلفی کرده است ، آرامش ندارد تا حقیقت را کشف کند و در پایان با کمال صداقت خطای همسرش را به یکتا می گوید و طلب بخشش می کند .
در روزگاری که پای بندی به ارزش های اخلاقی ، روز به روز کم رنگ تر می شود ، حوادث فیلم در جهتی است تا ، ارزش های اخلاقی مورد تکریم قرار بگیرند . گذشت ، اعتراف به اشتباه و قدرشناسی پیام هایی است که از خلال قصه دریافت می شد .
در این داستان حتی شخصیتی مانند فرزین که کینه یلدا را به دل دارد و تمام نقشه های شوم به اراده اوست ، در پایان به اشتباه خود اقرار می کند و پرده از روی حقایق برمی دارد . کارمند بیمارستان که در جعل تاریخ فوت نقش دارد ، بییننده را به قضاوت می نشاند که یک مرد برای حفظ جان همسر خود ، چگونه می تواند حقیقتی را وارونه کند و تلاش زن بیمارش برای کشف حقیقت ، نقطه قوتی است که برتری ارزش های انسانی را بر همه چیز نشان دهد .
در این سریال شخصیت فروغ اگر چه خودخواهی هایی دارد ، سیاه و منفی نیست . این که انسان ها را فقط سیاه یا سفید نبینیم ، بخشی از هنر کارگردان است که تلاش کرده است مخاطب فقط نیمه خالی لیوان را نبیند . او توانست نشان بدهد که در تحلیل شخصیت ها مطلق گرا نباشیم و باور کنیم که حتی در شخصیت های منفی نیز روزی وجدان فراموش شده بیدار می شود . این که در این داستان افرادی به اشتباهات خود پی می برند و در صدد جبران بر می آیند ، از نقاط قوت فیلم است .
جنبه های مبهم فیلم
کارگردان در معرفی شخصیت نورایی به مخاطب چندان موفق نیست و در پایان فیلم بدون این که انگیزه او از چوب لای چرخ کارخانه گذاشتن برای بیننده مشخص شود ، ناگهان او را از صحنه حذف می کند .
همچنین ظهور ناگهانی مادر احسان که به دلیل بیماری جزام سال ها غم دوری از فرزند و ناشناس ماندن را تحمل کرده است ، از بخش هایی است که در پایان برای مخاطب معلوم نیست که او به افراد خانواده معرفی می شود یا خیر ؟
نکته قابل تامل دیگری که در این سریال و سایر سریال های ایرانی دیده می شود ، این است که تمام تغییرات و تحولات فکری در قسمت پایانی فیلم رخ می دهد . کارگردان که در بخش های میانی به کندی پیش می رود ، در بخش های پایانی به شتاب و گاه ابهام آمیز ، فیلم را به پایان می برد .
در بخش پایانی فیلم ، حقیقت برای همه آشکار شده و معمای هشت و نیم دقیقه حل گشته است و آنان که قضاوت های نادرستی کردند ، به خطاهای خود آگاه شده اند و در صدد جبران برآمده اند . حتی فرزین به دستکاری در گواهی فوت اعتراف می کند . این که ناگهان در بخش پایانی ، افراد متحول شوند ، داستان را از واقعیت خود دور می سازد .
نگاهی نو در محتوای سریال
در این سریال کارگردان با طرح سوژه ای جدید ، در ایجاد فضایی عاطفی قدم برداشته است . وجود یک فرزند معلول در خانواده و برخورد والدین با این کودک ، مسئله ای قابل تامل است . کارگردان یک مشکل اجتماعی را در لابه لای حوادث فیلم ، به بیننده معرفی می کند و نگرش های متفاوت را نسبت به این موضوع به تصویر می کشد . مادر در صدد اثبات این واقعیت است که کودک معلول نیز همچون سایر کودکان حق زندگی و شادی دارد . سرانجام با همت مادر است که این کودک برای پدر هم قابل پذیرش و عزیز می شود و در پایان ، پدر تکامل فکری خود را مدیون وجود این فرزند می داند . جشن تولد او یکی از صحنه های عاطفی فیلم محسوب می شود .
بخش عاطفی دیگری که در این فیلم مشاهده می شد ، رفتارها و مکالمات بین همسران بود . استفاده از الفظ محبت آمیز ، بیان احساسات و تاکید بر دوست داشتن از زبان همسر به شریک زندگی خود ، موجب تقویت فضای عاطفی فیلم شده بود .
اگرچه برخی صحنه ها مثل پوشش های اداری - مانتو و شلوار و شال و روسری زنان - در فضای خانه ، فیلم را تصنعی می کند ولی با تمام محدودیت های موجود ، این فیلم در ارائه روابط عاطفی و تاثیر عشق در تحکیم زندگی تا حدودی موفق بود . در اغلب فیلم و سریال های ایرانی ، گفت و گوهای محبت آمیز و مهرورزی کلامی بین همسران ابراز نمی شود . سریال هشت و نیم دقیقه با مکالمات دوستانه بین زن و شوهر گام مثبتی در نزدیکی فیلم به واقعیت برداشته است .
نکته مهم در فضاسازی فیلم ، بهره گیری از مناظر زیبای شمال است که گاهی اصل داستان را تحت تاثیر قرار می دهد .
هم زمانی که حقیقت برای احسان آشکار می شود و مادر خود را می شناسد و هم سکانس پایانی فیلم که کینه ها جای خود را به دوستی داده است ، حوادث در فضایی سبز و خرم روی می دهد .بدین ترتیب انتقال پیام دوستی و مهربانی با زیبایی های طبیعت همراه می شود و بر تاثیرگذاری فیلم می افزاید .
نظرات بینندگان